eitaa logo
حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان ✅
959 دنبال‌کننده
14هزار عکس
8.7هزار ویدیو
519 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان 🔹سایت : 🔹www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین 🔹@hamidam
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 این‌همه ابراز محبت پیامبر(ص) به حضرت (س) به چه دلیل بود؟ 🔸اين همه اظهاراتى كه پيغمبر اكرم(ص) درباره زهراى مرضيه(س) كرده است از يك نوع عنايت حكيمانه حكايت مى‌كند، يعنى صرف احساس پدرى و فرزندى نيست كه احساسات پدرى و فرزندى چنين سخنانى را اقتضا كرده است و چون خودش حضرت زهرا(س) را دوست مى‌داشته، فقط به ملاك اينكه پدرى فرزند خودش را دوست داشته، اين جمله‌ها را مى‌گفته است. 🔹چنين چيزى امكان ندارد. بلكه اينها به منزله درسى بوده كه به امت مى‌داده است، از باب اين كه صلاح امت اسلام را در همين مى‌ديده است. 🔸آن احترامات خارق‌العاده‌اى كه پيغمبر از دخترش زهرا مى‌كرد، عجيب و حيرت‌آور است. آيا كسى باور مى‌كند كه در دنياى عرب كه تا چند سال پيش مردم از وجود دختر ننگ داشتند و دخترها را زنده به گور مى‌كردند 🔺 حالا يك‌مرتبه پيغمبر رسيده به حدى كه دست دخترش را مى‌بوسد، زهرا را مى‌بويد و مى‌گويد: من بوى بهشت از اين دختر مى‌شنوم، انسية حوراء بشرى است ملكوتى. 🔹اينها نشان مى‌دهد كه همان گونه كه على عليه السلام الگوى مرد اسلام و مرد نمونه اسلام بود زهرا سلام اللّه عليها زن نمونه اسلام بود. 📚 استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۱، ص۱۴۳‌ ═══✼🍃💖🍃✼══ 🌹درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨ 🆔 @emamsadegh_ir
✅ برترین ، نشر اهل بیت (ع) در میان مردم است! اگر این کار را انجام دهید، مشمول این حدیث می شوید که حضرت فرمود: برترین صدقه در نزد ما اهل بیت (ع) این است که علوم ما را بیاموزید و به دیگران یاد بدهید. "ما تصدق الناس بصدقه مثل علم ینشر". هیچ صدقه و تحفه ای مانند این نیست که انسان علمی را در میان مردم نشر بدهد و آنها را از وادی غفلت نجات بدهد. باید بیدار بشوید آقاجان! باید توجه کنید، تا پروردگار عزیز شما را بیدار بکند. پس بنابر فرمایش حضرت "سلام الله علیها" باید اعمالمان را خالص کنیم تا پروردگار ما را مورد عنایت قرار دهد. شخصی عرض کرد: یابن رسول الله! من مدعی نیستم که عملم خالص برای خداست، اما دوست دارم که عملم را خالص کنم. حضرت فرمودند: تو جزء مخلصین هستی، همین قدر که قدم برداشتی و درصدد هستی که تمام شئون خودت را، حرف زدنت را برای خدا خالص کنی، جزء مخلصین هستی. [ز ملک تا ملکوت ج3 ص 100 آیت الله حق شناس] ═══✼🍃💖🍃✼══ 🌹درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨ 🆔 @emamsadegh_ir
🌸 بررسی امکان شناخت حضرت (سلام‌الله‌علیها) ✳️در بین تمام ممکنات، غیر از دو موجود، یعنی پیغمبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌و‌آله) و علی(علیه‌السلام)، کسی نمی‏تواند، نه کمّاً و نه کیفاً، عظمت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را ادراک کند. هیچ‌کس نمی‏تواند جلالت، عظمت و فضائل او را غیر از پدر و همسرش، نه کماً و نه کیفاً، ادراک کند و این یک قانون عقلی است. لذا اشتباه نشود که منی که هیچ هستم، می‏توانم راجع به جلالت و عظمت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بیانی داشته باشم! من اصلاً نمی‏توانم ایشان را به تمامه ادراک کنم؛ چون بهرۀ وجودی‏ من،در آن حدّ و اندازه‌ای نیست که بتوانم او را با آن عظمت ادراک کنم تا بتوانم دربارۀ او چیزی بیان کنم. چون بیان، فرع بر ادراک است و کسی که ادراک کامل ندارد، ضرورتاً بیانش اگر به بهترین شکل هم باشد، ناقص خواهد بود. بله، این درست است که هر کس در حد حصّۀ وجودی خودش از آن حضرت بهره‏ای می‏برد، امّا همۀ مطلب این چیزها نیست. حالا من یک مثال می‌زنم تا مطلب روشن شود. ما خداوند را آن‌طور که هست، نمی‏توانیم ادراک کنیم؛ نمی توانیم نسبت به خداوند احاطه پیدا کنیم؛ امّا این‏طور هم نیست که اصلاً خداوند را ادراک نکنیم؛ بلکه به قدر وسعمان و به قدر حصّۀ وجودی‌مان او را درک می‌کنیم. خداوند نامتناهی است و من متناهی هستم؛ متناهی نسبت به نامتناهی نمی‏تواند احاطه پیدا کند؛ ولی هر کس به قدر حصّۀ وجودی خودش خدا را می‏فهمد و درک می‌کند. یک نفر از یک اقیانوس، به مقداری که می تواند، آب برمی‏دارد؛ امّا او که نمی‏تواند تمام اقیانوس را در ظرف خود بریزد. بنابراین نمی تواند نسبت به تمام اقیانوس احاطه پیدا کند. من این مثال را بیان کردم که بگویم عقلاً متناهی نمی‌تواند نامتناهی را به‌طور کامل درک کند؛ درست همان‌طور که جا دادن یک اقیانوس در یک ظرف کوچک محال است. حاج آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه 🌹 حضرت علیهاالسلام، روز مادر و روز زن بر شما مبارک باد🌹 ═══✼🍃💖🍃✼══ 🌹🌹 🆔 @emamsadegh_ir
📆 روز ترویه و توطئه‌ی ترور امام حسین علیه‌السلام و حرکت آن بزرگوار از مکه به عراق؛ ( ۸ ۶۰ ق) 🌹خطبه‌ی اباعبدالحسین صلوات‌الله‌علیه به هنگام خروج از مکه‌ی مکرمه ♦️ حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در فرمایشی از خودشان خبر دادند. همین‌که موسم حج نزدیک شد و حجاج گروه گروه وارد مکه شدند، در اوایل ماه خبر رسید که یزید بن معاویه، را در ظاهر امیر و سرپرست حاجّ قرار داده ولی در واقع به او مأموریت داده که هر کجا توانستی، هر نقطه‌ای امکان داشت، امام را ترور کن. پس این مصیبت جدید وارد شده بر حاجیان ما (شهادت حجاج در ) مبدأ آن مال آن‌جاست، مبدأ آن یزید بن معاویه و مأمورین او هستند که برای ترور وارد مکه می‌شوند نه برای حج و عمره و عبادت!. به امام خبر رسید که یک چنین تروری در انتظار شماست؛ لذا حضرت تصمیم گرفت که احترام خانه‌ی مکه را به خاطر او نشکنند، حریم مکه‌ی معظمه از زمان ساخته شدنش به دست حضرت (علیه‌السلام)، خدا این خانه را خانه‌ی خودش فرموده، طواف را طواف عرشی قرار داده، مردم را برای بندگی به آن‌جا دعوت کرده نه برای کشتار و آزار مردم!. این بود که حضرت دریغ داشت که این کار درباره‌ی او انجام بگیرد و حریم خانه‌ی خدا شکسته شود. بنابراین تصمیم گرفت که روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة از مکه خارج بشود. آن‌وقت در بین و افرادی‌که در همراهش بودند، آن‌ها را جمع کرد و صحبت از مرگ کرد!. فرمود: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله»؛ کلاسِ درس مرگ از این‌جا برای مردم گشوده شد؛ «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة». در هیچ عبارت و شعری پیدا نمی‌شود که کسی این‌طور مرگ را عزت و آبرو داده باشد. می‌فرماید: اگر بخواهیم لباس مرگ را برای خودمان تشبیه کنیم، در مردها چنین چیزی نیست، ولی در خانم‌ها و دوشیزگان وقتی یک گردن‌بند طلایی از پدر یا در موقع ازدواج به آن‌ها می‌رسد، افتخار به آن می‌کنند، لذت می‌برند و زینت قرار می‌دهند. «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة» برای انسان چنین گردن‌بندی اسباب آبرو، اسباب زینت، اسباب راحتی، به نام مرگ خدا قرار داده. «و ما اَولهَنی اِلی اَسلافی»؛ نمی‌دانید چه چیزی در باطن من موج می‌زند از علاقه‌ی به مادرم ، از علاقه‌ی به پدرم، از علاقه‌ی به جدم، و برادرم! می‌خواهم پرواز کنم!؛ «ما اَولهَنی اِلی اَسلافی اشتیاقَ یعقوبَ اِلی یوسفَ»؛ فقط در مردها می‌توانم یک مرد پیدا کنم، مثال بزنم، آن هم جدایی یعقوب از یوسف است. چقدر یعقوب جدایی کشید تا چشمانش از بین رفت و سفید شد؟! «خُیِّرَ [خیِرَ] لی مَصرعاً»؛ یک جایگاهی به نام افتادنْ‌گاه برای من فراهم شده! «انَا لاقیهِ»؛ باید بروم آن‌جا بیفتم!. آن‌جا کجاست؟ آن‌جا گودی قتله‌گاه است!. پس نظر من این است که من دارم پرواز می‌کنم به سوی محبوب‌های خودم. خروج من الآن از مکه و بیابان‌ها در ظاهر آواره شدن است، ولی من رو به مقصد خود دارم حرکت می‌کنم. «کأنی باَوصالی، تتقَطَّعُها عُسلانُ الفَلواتِ»؛ مثل این‌که دارم می‌بینم گرگ‌هایی به من حمله کرده‌اند و دارند ماهیچه‌های من را با دندان‌هایشان تکه‌تکه از من جدا می‌کنند!. «بین النواویس وکربلاء فیملان منی اَکراشاَ جوفا و اجربةً سُغَّبا. لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضی الله رضانا اهل البیت»؛ همین‌که خدا برای ما یک نقشه‌ای قرار داده، ما به چشم خود قبول داریم به سوی او پرواز می‌کنیم. وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین ۹۴٫۷٫۲۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
📆 روز ترویه و توطئه‌ی ترور امام حسین علیه‌السلام و حرکت آن بزرگوار از مکه به عراق؛ ( ۸ ۶۰ ق) 🌹خطبه‌ی اباعبدالحسین صلوات‌الله‌علیه به هنگام خروج از مکه‌ی مکرمه ♦️ حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در فرمایشی از خودشان خبر دادند. همین‌که موسم حج نزدیک شد و حجاج گروه گروه وارد مکه شدند، در اوایل ماه خبر رسید که یزید بن معاویه، را در ظاهر امیر و سرپرست حاجّ قرار داده ولی در واقع به او مأموریت داده که هر کجا توانستی، هر نقطه‌ای امکان داشت، امام را ترور کن. پس این مصیبت جدید وارد شده بر حاجیان ما (شهادت حجاج در ) مبدأ آن مال آن‌جاست، مبدأ آن یزید بن معاویه و مأمورین او هستند که برای ترور وارد مکه می‌شوند نه برای حج و عمره و عبادت!. به امام خبر رسید که یک چنین تروری در انتظار شماست؛ لذا حضرت تصمیم گرفت که احترام خانه‌ی مکه را به خاطر او نشکنند، حریم مکه‌ی معظمه از زمان ساخته شدنش به دست حضرت (علیه‌السلام)، خدا این خانه را خانه‌ی خودش فرموده، طواف را طواف عرشی قرار داده، مردم را برای بندگی به آن‌جا دعوت کرده نه برای کشتار و آزار مردم!. این بود که حضرت دریغ داشت که این کار درباره‌ی او انجام بگیرد و حریم خانه‌ی خدا شکسته شود. بنابراین تصمیم گرفت که روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة از مکه خارج بشود. آن‌وقت در بین و افرادی‌که در همراهش بودند، آن‌ها را جمع کرد و صحبت از مرگ کرد!. فرمود: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله»؛ کلاسِ درس مرگ از این‌جا برای مردم گشوده شد؛ «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة». در هیچ عبارت و شعری پیدا نمی‌شود که کسی این‌طور مرگ را عزت و آبرو داده باشد. می‌فرماید: اگر بخواهیم لباس مرگ را برای خودمان تشبیه کنیم، در مردها چنین چیزی نیست، ولی در خانم‌ها و دوشیزگان وقتی یک گردن‌بند طلایی از پدر یا در موقع ازدواج به آن‌ها می‌رسد، افتخار به آن می‌کنند، لذت می‌برند و زینت قرار می‌دهند. «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة» برای انسان چنین گردن‌بندی اسباب آبرو، اسباب زینت، اسباب راحتی، به نام مرگ خدا قرار داده. «و ما اَولهَنی اِلی اَسلافی»؛ نمی‌دانید چه چیزی در باطن من موج می‌زند از علاقه‌ی به مادرم ، از علاقه‌ی به پدرم، از علاقه‌ی به جدم، و برادرم! می‌خواهم پرواز کنم!؛ «ما اَولهَنی اِلی اَسلافی اشتیاقَ یعقوبَ اِلی یوسفَ»؛ فقط در مردها می‌توانم یک مرد پیدا کنم، مثال بزنم، آن هم جدایی یعقوب از یوسف است. چقدر یعقوب جدایی کشید تا چشمانش از بین رفت و سفید شد؟! «خُیِّرَ [خیِرَ] لی مَصرعاً»؛ یک جایگاهی به نام افتادنْ‌گاه برای من فراهم شده! «انَا لاقیهِ»؛ باید بروم آن‌جا بیفتم!. آن‌جا کجاست؟ آن‌جا گودی قتله‌گاه است!. پس نظر من این است که من دارم پرواز می‌کنم به سوی محبوب‌های خودم. خروج من الآن از مکه و بیابان‌ها در ظاهر آواره شدن است، ولی من رو به مقصد خود دارم حرکت می‌کنم. «کأنی باَوصالی، تتقَطَّعُها عُسلانُ الفَلواتِ»؛ مثل این‌که دارم می‌بینم گرگ‌هایی به من حمله کرده‌اند و دارند ماهیچه‌های من را با دندان‌هایشان تکه‌تکه از من جدا می‌کنند!. «بین النواویس وکربلاء فیملان منی اَکراشاَ جوفا و اجربةً سُغَّبا. لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضی الله رضانا اهل البیت»؛ همین‌که خدا برای ما یک نقشه‌ای قرار داده، ما به چشم خود قبول داریم به سوی او پرواز می‌کنیم. وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین ۹۴٫۷٫۲۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir