eitaa logo
عاشقان امام زمان عج
20.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
23.3هزار ویدیو
966 فایل
😍 اینجا محفل عاشقان مهدی عج‌ 🕌 جدیدترین کلیپ های مهدوی و مذهبی 💚 اللهم عجل لولیک الفرج ❗کپی حلال با ذکرصلوات به نیت سلامتی آقاجانمان تعرفه تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1205993932Ca48fff80f9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا حکومت عج بدون هیچ مشکلی ایجاد می شود؟ 🎙استاد نائینی @emamzaaaman
کشته شدن شیطان ومنافات آن با امتحان انسان.mp3
383K
⁉️آیا کشته شدن شیطان بدست امام عصر ارواحنافداه با امتحان انسانها منافاتی ندارد؟
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دور تند خبرهای آخرالزمان به هیچ وجه غافل نشوید؛ در لحظه‌های حساسِ تصمیم دچار خطا خواهید شد. | @emamzaaaman
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅برای امام غائبمون وقت بذاریم... نیازهــــای کاذبِ دنیــا ، ما رو از عج غافل کرده! 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🎤 استاد @emamzaaaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رزق دو گونه است ، یکی آن که تو را طلب میکند و یکی آن که تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمی رسد ، جز آن چه در طلب توست . -رزق‌روحی‌هم‌همینطوراست- ـ حاج‌اسماعیل‌دولابی
✔️ رازِ آرامش و آسایشم این بود که من؛ دل سپردم به کمِ خود و به بسیارِ علی(ع) 🌱 @emamzaaaman
🌸 تشرف حاج شيخ محمد كوفی شوشتری 🏷 قسمت اول: 🔻متقی صالح، حاج شيخ محمد كوفی شوشتری، ساكن شريعه كوفه فرمود: ▫️در سال 1315 با پدر بزرگوارم، حاج شيخ محمد طاهر به حج مشرف شديم. عادت من اين بود كه در روز پانزدهم ذيحجة الحرام، با كاروانی كه به طياره معروف بودند رجوع می‌كردم، به خاطر آن كـه آنها سريع تر بر می‌گشتند. تا حائل با آنها می‌آمدم و در آن جا از ايشان جدا می‌شدم و با صليب آمده، آنها مرا به نجف می‌رساندند، ولی در آن سال تا سماوه (از شهرهای عراق) همراه ما آمدند. من در خدمت پدرم بودم و از جنازها (كسانی كه به نجف اشرف جنازه حمل می‌كنند) برای ايشان قاطری كرايه كرده بودم، تا او را به نجف اشرف برساند. خودم هم سوار بر شتر به همراهی يك جناز، مـسـيـر را می‌پيمودم. در راه نهرهای كوچك بسياری بود و شتر من به خاطر ضعف، كند حركت می‌كرد. تا به نهر عاموره، كه نهری عريض بود و عبور نمودن از آن دشوار است، رسيديم. شتر را در نهر انـداخـتـيم و جناز كمك كرد تا از آن جا عبور كرديم. كنار نهر بلند و پر شيب بود. پاهای شتر را با طـنـاب بستيم و او را كشيديم، اما حيوان خوابيد و ديگر حركت نكرد. متحير ماندم و سينه ام تنگ شـد، به قبله توجه نمودم و به حضرت بقية اللّه ارواحنافداه استغاثه و توسل كردم و عرض نمودم: 🔹يا فـارس الـحـجـاز يـا ابـاصالح ادركنی افلاتعيننا حتی نعلم ان لنا اماما يرانا و يغيثنا 📃 (آيا به فرياد ما نمی رسی، تا بدانيم امامی داريم كه ما را هميشه مد نظر دارد و به فرياد ما می‌رسد؟) ▫️ناگاه، دو نفر را ديدم كه نزد من ايستاده اند، يكی جوان و ديگری كامل مرد بود. به آن جوان سلام كـردم. او جـواب داد. خيال كردم كه يكی از اهل نجف اشرف است كه اسمش محمد بن الحسين و شغلش بزازی بود. فرمود: 🔸نه من محمد بن الحسن (ع) هستم. ▫️عرض كردم: 🔹اين شخص كيست؟ 🔸فرمود: اين خضر است. ▫️و وقتی که ديد من محزونم به رويم تبسم نموده و بنای ملاطفت را گذاشت و از حال من جويا شد. گفتم: 🔹شتر من خوابيده است و ما در اين صحرا مانده ايم، نمی دانم مرا به خانه می‌رساند يا نه؟ ▫️ايـشان نزد شتر آمد و پايش را بر زانوهای آن گذاشت و سر خود را نزد گوشش برد. ناگهان شتر حـركـت كـرد، به طوری كه نزديك بود از جا بپرد. دستش را بر سر آن حيوان گذارد، حيوان آرام شـد. بـعد روی خود را به من كرد و سه مرتبه فرمود: 🔸نترس تو را می رساند. ▫️سپس فرمود: 🔸ديگر چه می‌خواهی؟ ▫️عرض كردم: 🔹می‌خواهيد كجا تشريف ببريد؟ ▫️فرمود: 🔸می‌خواهيم به خضر برويم (خضر مقام معروفی در شرق سماوه است). ▫️گفتم: 🔹بعد از اين شما را كجا ببينم؟ ▫️فرمود: 🔸هر جا بخواهی می‌آيم. ▫️گفتم: 🔹خانه ام در كوفه است. ▫️فرمود: 🔸من به مسجد سهله می‌آيم. ▫️و در اين جا، چون به سوی آن دو نفر متوجه شدم، غايب شدند. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم 🏷 علیه اسلام @emamzaaaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا