eitaa logo
امامزاده داود"ع" و کیگا
318 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
392 ویدیو
4 فایل
پایگاه جامع رسمی اطلاع رسانی شهرک زیارتی سیاحتی حضرت امامزاده داود"علیه‌السلام" روستای تاریخی و گردشگری کیگا 📲 instagram.com/emamzadedavood_kiga کانال شناسنامه دار و معتبر است http://t.me/itdmcbot?start=hezdavoodkiga ارتباط با ما @AlirezaGdanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روشنگری
گرفته دامن ما را شرار غیبت تو جهنمی شده این روزگار غیبت تو چگونه نام خودش را گدا گذاشته است کسی که کار ندارد به کار غیبت تو عجیب نیست که دیگر وفور نعمت نیست نشسته‎ایم در این شوره‎زار غیبت تو هنوز مادر تو صبح و شام می‎گرید برای مرثیه‎ی گریه‎دار غیبت تو چه عاشقان که ز داغ فراق دق کردند چقدر سر که می‎آید به زار غیبت تو تو بی‎کسی و کس تو نمی‎شود آقا شدیم ما همگی شرمسار غیبت تو بگو چه کار کند آنکه سوخته از هجر بگو چه کار کند بی‎قرار غیبت تو می‎آید آن سحری که به کعبه تکیه کنی به کوی وصل می‎افتد گذار غیبت تو اگر چه پیر شد عمه ز داغ کرب و بلا قدش خمیده شده زیر بار غیبت تو : غمی به وسعت دریای بیکران دارم هوای گنبد زیبای جمکران دارم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
نام زیبای تو را جان بنویسند کم است هشتمین حضرت باران بنویسند کم است آنقدر خوب ودل انگیز و پراز معجزه ای که برایت همه دیوان بنویسند کم است پدرت نور خودت نوری واجدادت نور درمقامات تو انسان بنویسند کم است ابر وباد و مه وخورشید، اگر وصفت را روی هر ریگ بیابان بنویسند کم است شرطی از حِصن خدایی که خودت فرمودی پس تورا هرچه بجز آن بنویسند کم است در رباعی، غزل ومثنویِ شاعرها هرچه درباره ی سلطان بنویسند کم است ای جهان گوشه ای از سیطره ی سلطنتت رعیتت را فقط ایران بنویسند کم است : دو قطره اشک به چشم و دعای اذن دخول اجازه میدهی ای هشتمین نگار رسول... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هدایت شده از روشنگری
یا بسوزان در میان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را، آدم شوم، بهتر شوم بنده‌ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن، راهم بده در خانه‌ات نوکر شوم من "قیامت" پیش‌ِرو دارم که گریه می‌کنم وای اگر آن‌روز عریان وارد محشر شوم هر عذابی هست، باشد من تحمل می‌کنم نه نمی‌خواهم که ننگِ آلِ پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من، گر که یک لحظه جدا زین دَر شوم من از اول خاک بودم، خاکِ نعلین علی پس خدا! نگذار تا روزی که هستم زَر شوم ای گنهکاران! گرفتاران! علیکم بالنجف دارم امشب می‌روم در محضرش قنبر شوم فاطمه امشب می‌آید کربلا پیشِ حسین کاش من‌هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنیَّ! دِشنه دَست اَز حَنجر تو بَر نَداشت حَق بِده اَز داغِ ذِبحت دَم‌به‌دَم مُضطر شَوَم : اگرچه غرق گناهم ولی دلم طفلی ست که میشود شب جمعه بهانه گیر حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هدایت شده از روشنگری
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفسهای بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا میزند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عـزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی... عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند : ... تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت نورچشم ولی نعمتمان (ع) تسلیت باد.🏴 😭
هدایت شده از روشنگری
تبریک که روزِ شادمانیست امروز پیوندِ دو نورِ آسمانیست امروز از آینه و آب و گل و قرآن مست در عرش بساطِ گل فشانیست امروز داماد علی است و عروس کوثرِ عشق جبریل نوای خطبه خوانیست امروز الحمد از این نعمتِ عظمی که همی خوشحال رسولِ مهربانیست امروز تبریک که روز شادمانی آمد پیوند دو نور آسمانی آمد داماد علی و فاطمه گشته عروس داود نبی به خطبه خوانی آمد از آینه و گل و گلاب و قرآن جبریل برای گلفشانی آمد با امرِ خدا بساط شادی جور است دلشاد رسول مهربانی آمد : عقد زهرا و علی در آسمانها بسته شد سرنوشت عشق هم بر زلف آنها بسته شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، حلول ماه ذیحجه و سالروز ازدواج آسمانی امام علی ( ع) و حضرت فاطمه( س) مبارک باد.🎉
هدایت شده از روشنگری
آن روز که پدر ز پسر می‌کند فرار.. مارا ولای شاه نجف میدهد قرار تقدیر‌ نه!عنایت مولا به کار ماست چرخیده زیر پای علی چرخ روزگار گر صدهزار بار به دنیا قدم نهم من روی می‌کنم به نجف صدهزار بار گفتند مرگ لحظه ی تشریف حیدر است مردند عاشقان وصالش به اختیار نان جوین سفره اش آنقدر خشک بود که لب نمی‌زدند فقیران روزگار هرکس به یک طریق در ایوان او خوش است یک عده بین سجده و یک عده می گسار با گوشه ی عباش به آتش اشاره کرد ناگاه بر خلیل گلستان شد آشکار وقت سرشتن گِل ما ذات کـردگار فرمود: بوتراب! تراب از نجف بیار انگورهای روی ضریحش برای خلق مستی ما ز نام علی گشت پایدار تولیت حریم علی دست فاطمه است گر پرده را خدا بزند لحظه ای کنار : قبله‌ی ما علی و قبله نما نیز علیست حرمِ ما نجف وکعبه‌ی ما نیز علیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
اگر میامدی ایران تو مرقد داشتی حتماً به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد پس از صل علی، آل محمد داشتی حتماً کسی با کفشهایش در حریم تو نمیامد به دور مرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً "مُؤَیِّد" داشتی  در مشهدت با شعرهای ناب و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتما : شیعه می‌سازد حرم؛روزی برایت یا حسن بعد از آن چشم ملائک سویِ با‌ب‌القاسم است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی که دارم دَم‌به‌دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد نشانی ِ تو را از کورِ مادرزاد می‌گیرم به غیر از دیدنت هر حاجتی آورده‌ام رد کن پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد می‌گیرم من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم نشستن با کبوترهای دست‌آموزِ تو درس است برای جَلد بودن رخصت از استاد می‌گیرم غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادیهاست من این دَم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر نگاهش می‌کنم از شعرِ خود ایراد می‌گیرم : آمدن سمت حریمت همه رویای من است دوری از صحن و سرای تو، خودِ کابوس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هدایت شده از روشنگری
گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گلهای اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه : 💔 شب جمعه شده و باز سلامي از دور كاش فطرس خبر پاسخ آن را بدهد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد عید فرخنده ی نورانی قربان آمد حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم آفتابی به شب ظلمت انسان آمد جمله دلها چو کویریست پر از فصل عطش بر کویر دل ما نعمت باران آمد خاک میسوخت در اندوه عطش با حسرت نقش در سینه ی این خاک گلستان آمد امر شد تا که به قربانی اسماعیلش آن خلیلی که پذیرفته ز رحمان آمد امتحان داد به خوبی بخدا ابراهیم جای آن ذبح عظیمی که به قربان آمد آن حسینی که ز حج رفت سوی کرببلا به خدا بهر سر افرازی قرآن آمد : ❤️ عید قربان شده قربان کسی گر بروم چه کسی خوبتر از شخص اباعبدالله سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین و عید بندگی، بر همه‌ی مسلمانان مبارک باد❤️
با علی‌موسی‌الرضا ایران گلستان میشود حافظ ایران ما شاه خراسان میشود نام زهرا مادرش با نام فرزندش جواد هرکجا برده شود صد مشکل آسان میشود آفتابِ صبح می‌تابد به ایوانِ طلا مثل گنبد جلوه ی ایوان دو چندان میشود میزنم هرجا قدم این سو و آن سوی حرم ناخودآگاه آخرش ختمِ به ایوان میشود گر کسی غیر مسلمان یک‌سفر‌آید به‌طوس با نگاه ویژه ی سلطان مسلمان میشود این تمام باور و این اعتقاد شیعه است با نگاه خاصه‌اش برکت فراوان میشود فخر دارد آب سقاخانه‌اش بر سلسبیل مست سقاخانه‌اش لبهای باران میشود مستی این آب را در خود شرابش هم ندید این رواق و صحن‌ را جنت‌به‌خوابش‌هم‌ندید‌ : پرچم گنبد تو عزت ملک عجم است؛ ای عجب غافل از الطاف سزاوار توایم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هدایت شده از روشنگری
از اسب واژگون شدی اما بلند شو خورشید خاک خورده ی صحرا بلند شو گیرم که شمر روی تن تو نشسته است بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک تنها امید خیمه ی زنها بلند شو دارند می زنند عصا به تو پیرمردها از دستشان بگیر عصا را بلند شو تا اسبها به روی تنت تاختند، شمر با ریشخند گفت: که حالا بلند شو از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای تشنه ی مقطع الاعضا بلند شو مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک بگو و ازین جا بلند شو این خاکها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه ات آقا بلند شو : چقدر بوسـه به مُهـرت زدم و می ترسم خـدا نکــرده مرا بت پرست بنویسند گناه اگر دل تنگ است و عشقِ شش گوشه بگو دُرُشت و به صد نازِ شصت بنویسند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،