روایت عاشقی❤🚩✌
💠#قسمت_بیستم
🌷این اواخر تقریبا همه مطالعه اش در مورد بیداری اسلامی بود. هر کجا هر چه در این مورد پیدا می کرد اعم از روزنامه، کتاب و مطالب بعضی از پایگاههای خبری ـ تحلیلی را میخواند. بیشتر وقتهایی که توی ماشینش از تهران به سمت اسلامشهر میرفتیم، من سر صحبت با او را باز میکردم تا حرف بزند و مثل همیشه، بعد از حرفهای معمولی حرفهایمان میرفت سمت حوادث و اتفاقات کشورهای منطقه بخصوص سوریه، عراق، بحرین و یمن.
تبریز هم که می آمد، وقتی تنها گیرش می آوردم بحث می کردم با او. بیشتر دوست داشتم بشنوم تا حرف بزنم، چون با این قضیه از نزدیک درگیر بود. اظهار نظرهایش در این مورد مثل تحلیلهای ژورنالیستی یا شبیه حرفهای کارشناسی برنامه های تلویزیونی نبود.
یادم هست که
ميگفت🔴 بحثهای تلویزیون در مورد سوریه سطحی است و میگفت واقعیتی که آنجا میگذرد غیر از این حرفهاست.🔴
هر چند تحلیلهای مطبوعاتی را میخواند و به من هم خواندن تحلیلهای بعضی ها مثل سعد الله زارعی را توصیه میکرد ولی بیشترین استناد را در مورد بیداری اسلامی به سخنرانیهای آقا میکرد و گاهی نظر خودش را هم میگفت.
یک چیز خاصی که توی حرفهایش بود این بود که جهت همه حرفهایی که در مورد بیداری اسلامی میزد بی استثناء نسبتی با
🌺امام زمان (عج) و ظهور آن حضرت🌺
داشت.
یکبار پشت فرمان گفت: «اين دست خداست که ظاهر شده و دارد دیکتاتورهایی را که حکومتشان مانع ظهور امام زمان (عج) است یکی یکی از سر راه بر میدارد تا مسیر ظهور آنحضرت باز شود» این را که میگفت انگشتهایش را به حالتی که انگار میخواهد یک چیزی را با ضربه انگشت وسطش شوت کند در آورد و ضربهای روی فرمان ماشین زد.
🔵🔵🔵 ظهور امام زمان (عج) و مبارزه مسلمانها برای حکومت جهانی امام زمان (عج)، عمده ترین حرفی بود که محمودرضا توی بحث هايمان میزد و خیلی تکرارش می کرد
#شهید_محمود_رضا_بیضایی🕊
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات 🌷
➣ eitaa.com/EmamZamani12