eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا محمد علی بیابانی
شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد چه کنم من که ندارم بجز این قلبِ سیه دلِ من از تو حسین قدری جلا می خواهد روضه آب و عطش گر چه ملول است ولی دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهد شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاد است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رخ توست این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد؟ کی شود قسمت من در حرمِ کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد!
️ امشب شب قدر است و من روی سیاه آورده ام تا که خریداری کنی بار گناه آورده ام من رو سیاهم ای خدا غرق گناهم ای خدا ( یا ربنا یا ربنا اغفر لنا تقصیرنا ) گفتی که امشب بهتر از یک عمر طولانی بود گفتی که توبه می خری وقت پشیمانی بُود یا رب اَجِرنا یا مُجیر ردم مکن دستم بگیر ( فَارحم الهی یا کریم ) سنگینی بار گناه پشت مرا بشکسته است از بس که دارم حق ناس درها به رویم بسته است الطاف خود ابراز کن در را به رویم باز کن از تو خجالت می کشم بس نان شبهه خورده ام من آبروی خویش را با هر گناهی برده ام ای آن که ستاری خدا کن آبرو داری خدا من با شهیدان بوده ام حالا چنین آلوده ام از آخرت غافل شدم با معصیت آسوده ام حق شهید بی مزار منت بر این غافل گذار فتنه فراوان گشته و من راه خود گم کرده ام باید که بیدارم کنی حالا که رو آورده ام ای که کس هر بی کسی آخر به دادم می رسی امشب که تقدیر همه عالم به دست مهدی است دانم که آزرده دل از بد کاری و بد عهدی است او را ز من راضی نما تا که کند بهرم دعا ( مولا ابا صالح بیا ) تا دلبرم راضی شود ناد علی ذکر من است در موج غم های دلم یاد علی فکر من است من از علی دم می زنم آتش به عالم می زنم ( جانم علی ـ جانم علی ) ای رحمت بی انتها ای لیله قدرم علی ای دستگیر بینوا ماه شب بدرم علی ای بهترین مولای من آقای من آقای من
امام_زمان_عج مناجات شب_قدر سفره دار خدا امام زمان دگر امشب بيا امام زمان شب قدر است هر كجا هستي التماسِ دعا امام زمان منكه امشب به يادِ تو هستم ياد كن پس مرا امام زمان دست بر دامنت اگر نرنم بروم پس كجا؟ امام زمان آمدم آشتي دهي من را باخودت، با خدا امام زمان كاش قرآن به سر بگيرم من يك شبِ قدر با امام زمان جاي دوري نمي رود كه كني گوشه چشمي به ما امام زمان خوب شد در شبِ عزاي علي با تو هم هم صدا امام زمان شبِ تقديرِ من بيا بنويس يك سفر كربلا امام زمان علی_صالحی
امیرالمومنین(ع)-ضربت خوردن رمضان بود و شب نوزدهم ام كلثوم كنار پدرش سفره گسترده به افطار على شیر و نان و نمك آورد برش میهمان، مظهر عدل و تقوى میزبان، دختر نیكو سیرش على آن مرد مناجات و نماز چونكه افتاد به آن ها نظرش چشمه هاى غم او جوشان شد ریخت زان منظره اشك از بصرش گفت: در سفره من كى دیدى دو خورش، یا كه از آن بیشترش نمك و شیر، یكى را برگیر بنه از بهر پدر، آن دگرش شیر حق، عاقبت از شیر گذشت كه بشد نان و نمك، ماحضرش حیدر از شوق شهادت، بیدار در نظر وعدۀ پیغامبرش كه شب نوزدهم، از رمضان رسد از باغ شهادت، ثمرش بى قرار و نگران بود على چون مسافر كه به آخر سفرش گاه از خانه برون می آمد تا كى از راه رسد منتظرش گه به صد شوق، نظر می فرمود به سما و به نجوم و قمرش گاه در جذبۀ معراج نماز بیخود از خویش و جهان زیر پرش چه خبر داشت خدایا آن شب كه على در هیجان از خبرش ام كلثوم غمین و نگران كاین شب تار چه دارد سحرش ؟ گشت آمادۀ رفتن حیدر مضطرب دختر خونین جگرش چون كه از خانه برون می آمد چفت در، بند گشود از كمرش كه مرو یا على از خانه برون تا سحر بگذرد و این خطرش على آن روح مناجات و نماز شرح قرآن سخن چون شكرش گفت با خود كه كمر محكم كن بهر مردن كه عیان شد اثرش تا كه نزدیك بشد صبح وصال مسجد كوفه بشد باز درش على آن بندۀ تسلیم خدا صاحب الامر قضا و قدرش كعبه زادى كه خدا دعوت كرد بار دیگر به سراى دگرش چون كه جا در بر محراب گرفت من چه گویم كه چه آمد بسرش كوفه لرزید ز تكبیر على ناله برخاست ز سنگ و شجرش فلك افشاند به سر، خاك عزا چرخ، وا ماند ز سیر و گذرش آه از آن دم كه على غرقِ به خون بود بر دوش شبیر و شبرش آه از آن دم كه "حسانا" زینب چشمش افتاد به فرق پدرش حبیب الله چایچیان.حسان
امام_زمان_عج شب_قدر ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا محمد علی بیابانی
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی زیباترین ستاره‌ی دنیا نیامدی ما را امید وصل تو اینجا نشانده است ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی گفتیم جمعه می‌رسد و می‌رسی، ولی جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی مانند طفل گم شده‌ای گریه می‌کنم خیمه‌نشین، از دل صحرا نیامدی مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم صاحب عزای مجلس مولا نیامدی کنج خرابه کودکی آرام زیر لب با گریه گفت شب شده، بابا نیامدی