#بقیع دلم امشب به مجلس روضه خسته و بی قرار می آید یک کبوتر شده که از سمت حرمی پر غبار می آید گرد غربت نشسته بر روی پر و بال کبوترانه دل پر شد از بغض و شبنم و شیون دم به دم خلوت شبانه دل با من ای دل بگو کجا رفتی که چنین بیقرار و خسته شدی تو چه دیدی در ان دیار غریب ناگهان این همه شکسته شدی گفت رفتم به سرزمینی که عطر اندوه و بغض ماتم داشت خاک آنجا همیشه دلگیر و آسمانش همیشه شبنم داشت غرق گرد و غبار دلتنگی است پر و بال کبوتران بقیع قبرها در نهایت غربت آسمان است سایبان بقیع نه حرم . نه رواق .نه گنبد نه ضریح و نه صحن و گلدسته هست آنجا مزار خاکی چار مرد غریب و دلخسته در نواحی نوحه و ناله شعله بی کرانه ای دارد نه فقط قبر چار مرد غریب بانوی بی نشانه ای دارد این زمین دلشکسته از آه غربت و ناله های مادر بود همدم اشک های مادرمان یک بغل لاله های پرپر بود چند سالی گذشت و خاک بقیع باز هم رنگ اشک و ناله گرفت تیر و تابوت روضه می خواندند پیکر یاس رنگ لاله گرفت این زمین یک زمین ساده نیست این زمین خاک غربت آباد است این زمین دلشکسته اشک و ندبه های امام سجاد است این زمین از تبار شیون و آه هر سحر هر سپیده زائر داشت آسمانی پر غروب و غم از روضه های امام باقر داشت خاک های غریب این صحرا روزگاری تب شقایق داشت تا سحر در کبود چشمانش اشک سرخ امام صادق داشت این زمین یک زمین ساده نیست باغی از داغ لاله و یاس است در تب ناله های محزون مادر بی قرار عباس است در حوالی این دیار غریب از غم یار آشنا می خواند در مدینه کنار خاک بقیع از مصیبات کربلا می خواند شاعر : محمد مبشری🌺

‍ . #زمینه #تخریب_بقیع شده ویروون.قبرآل طاها چکد اشک از.هردوچشم زهرا زاین مصیبت.آه و واویلتا نه چراغی.نه رواقی داره آسمونم.زغمش میباره غربت اون.برامون دشواره حسن جانم.برایت زارو گریانم حسن جانم.مزارت قبله ی جانم حسن جانم.زغمهایت پریشانم امون ای دل (3) ای بقیع دل.میزنه پرسویت توی هیات.پره عطر و بویت آه ازاین غم.پره خاکه کویت زایر تو.ماه آسمونه همه قبرات.خاکی و ویروونه دل شیعه.زغمت پرخونه میادآخر.یه روزی صاحب دلها خزون میره.میاد از راه بهار ما حریمت رو.میسازه مهدی زهرا امون ای دل (3) پیچیده باز.عطر و بوی تربت توی روضه.شده حرف حرمت یه گریزی.بزنیم از غربت غربت اونه.تشنه لب توو گودال زیر پاها.بدنی شد پامال خواهری رفت.توی گودال ازحال غریب اونه.که راسش رفت روی نی ها غریب اونه.نداره یک کفن حتی بگم یا نه.هزار تا مرد زنی تنها حسین جانم(3) ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ #تخریب_قبور_ائمه_بقیع تلفیق با #سبک_سلام_آقا .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇

👇

🎙داستان اسارت و شهادت طفلان مسلم (روضه) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی ☑️ @MeysamMotiee

🎙خلوتی صحنِ بقیع با من، شلوغی کرب و بلا با تو (شور) 🔺بانوای: برادر خسرو آبادی ☑ @MeysamMotiee

🎙#دعای_توسل + #روضه چهارده معصوم 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 👈متن شعر: meysammotiee.ir/post/1698 ✅ @MeysamMotiee

رو شونه هاش میبره زهراشو خاک کنه دستای زهرا کجاست اشکاشو پاک کنه مولای ما پیش اصحاب گریونه تو اسمون امشب مهتاب گریونه پیش چش زینب ارباب گریونه دل دریا دل بابا دل طوفانی ابرا چششون به چشم ماه کنار تربت زهرا دل بابا **** تو آسمون و زمین ناله و زمزمست علی همه ناله هاش فاطمه فاطمست داره میره شمع خاموش حیدر سنگین این تابوت رو دوش حیدر با این که بیداره بی هوش حیدر بی بهونه روی گونه زده شبنم دونه دونه به دل کوچیک زینب گل غم زده جوونه **** زینب شده مادر هم حسین هم حسن قرار فردا بشن بی حرم بی کفن پر میکنه زینب جای زهرا رو مادر بهش گفته داغ فردا رو به نیزه میبینه انگار سر ها رو دلم از غم شده پاره گل من کفن نداره چقدر ناله زدم من سه ساله زدن نداره شب تاره #زمینه #شام_غریبان حاج محمود کریمی #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

دل دریا، دل بابا، دل طوفانی ابرا چششون به چشمِ باده کناره تربت زهرا شب تارِ، بی قرارهِ

#روضه_هشت_شوال #روضه_تخریب_بقیع #روضه_حضرت_زهرا #استاد_حیدرزاده🎤 تو این فکر بودم چه روضه ای بخونم ، همه ی ائمه ی بقیع درش شریک باشند ، این به ذهنم رسید ، ائمه بقیع همه در سوختن و آتش در یک مصیبت با هم شریکند ... امام حسن دید ، در خانه ی مادرش رو آتش زدند .. زین العابدین دید کربلا خیمه ها روآتش زدند ، امام باقر تو خیمه ها بود ، خیمه ها رو آتش زدند ، امام صادق هم ، مدینه خانه اش را آتش زدند ... اما کدام سوختن جگر رو میسوزانه ؟ وقتی درب خانه را آتش زدند ، مادر پشت در بود ، کربلا تا خیمه ها روآتش زدند ، عمه ی سادات ، دوید تو خیمه ی زین العابدین ، عزیز برادرم خیمه ها روآتش زدند ، چه کنیم ؟ حضرت فرمودند : عمه جان ، « عَلَیْکُنَّ بِالْفِرار... » بگید بچه ها فرار کنند ... همه فرار کردند ... اما مدینه که مادر فرار نکرد ؟؟ چنان لگد به در زد ، صدای ناله ی مادر بلند شد ، علی رو صدا نزد ، نه ؟ صدا زد « یَا اَبَتَاه » ، بابا ببین با دخترت چه میکنند ؟ ميسوخت در و فاطمه پشتِ در بود اما دلِ او ز شعله سوزان تر بود ... بر فاطمه ، فضه بود نزديک ولي نزديکتر ازخادمه ميخِ در بود ... بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل تاب فشارِ در و دیوار ندارد ؟ 31/2/1400 #جلسه_هفتگی_منزل_استاد_حیدرزاره

۴_ مدیریت ریتم‌های مختلف در #سینه‌زنی یا زنجیرزنی، #نوحه ، تک، زمینه، شور و... #آموزش_مداحی #طباطبایی

‍ مادر_ای_شاه_دلم در_فراق_مادر مادرای شاه دلم رفتی ای ماه دلم درغم تو چه کنم بی تو با آه دلم غم فراق توچه سخت وسینه سوزه کسی که مادر داده ازدست تیره روزه بی تو دیگرخونه ی مابی صفاست داغ تو ازهرغم و داغی جداست شکسته پشتم ازفراقت مادر من هنوزم داغ تو نباشد باور من اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای مادر ای عشق همه سینه ات کوه غمه من ز مهربونیات هر چی که بگم کمه دگربارفتن تو بی مادر شدم من نه تنهابی مادر که بی یاورشدم من جان مادر بعدازاین پادر گِلم با که گویم درد دلهای دلم تو که رفتی دیگرشکسته پَرو بالم عزیزِ مادرکن حلالم کن حلالم اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای #مادر .