بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_زهراء_س
#غسل_و_دفن_حضرت_زهراء س
#دفن_شبانه_حضرت_زهراء_س
#وصیت_حضرت_زهراء_س
#صفات_و_فضائل_شیعیان_حضرت_زهراء_س
دعای حضرت زهراء در آخرین لحظات شهادت درباره شیعیانش
قالت لأسماء: اسكبي لي ماء، و اغتسلت به، ثمّ قالت: ناوليني ثيابي الجدد، فلبستها، ثمّ قالت: آتيني ببقيّة حنوط والدي من موضع كذا و كذا، فضعيه تحت رأسي، ثمّ اخرجي عنّي و انظريني هنيئة، فإنّي اريد اناجي ربّي عزّ و جلّ. قالت أسماء:
حضرت به اسماء فرمود: آبى برايم آماده كن! بعد با آن غسل كرد و سپس فرمود: جامههاى جديدم را به من بده! آنها را پوشيد و فرمود: بقيّه حنوط پدرم را از فلان جا برايم بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته از اينجا بيرون برو! مىخواهم با پروردگارم مناجات كنم.
فخرجت عنها فسمعتها تناجي ربّها، فدخلت عليها و هي لا تشعر بي، فرأيتها رافعة يديها إلى السماء و هي تقول:
اسماء مىگويد: از اتاق بيرون رفتم و صداى مناجات آن حضرت را مىشنيدم، آهسته به طورى كه مرا نبيند وارد شدم، ديدم دست به سوى آسمان دراز كرده مىگويد:
اللّهمّ إنّي أسألك بمحمّد المصطفى و شوقه إليّ، و ببعلي عليّ المرتضى و حزنه عليّ، و بالحسن المجتبى و بكائه عليّ، و بالحسين الشهيد و كآبته عليّ، و ببناتي الفاطميّات و تحسّرهنّ عليّ، إنّك ترحم و تغفر للعصاة من أمّة محمّد، و تدخلهم الجنّة، إنّك أكرم المسئولين، و أرحم الراحمين.
پروردگارا! به حقّ محمّد مصطفى و اشتياقى كه به ديدار من داشت، و به شوهرم على مرتضى و اندوهش بر من، و به حسن مجتبى و گريهاش بر من، و به حسين شهيد و پژمردگى و حسرتش بر من، و به دخترانم كه پاره تن فاطمه مىباشند و غم و اندوهى كه بر من دارند، از تو مىخواهم كه بر گناهكاران امّت محمّد ترحّم فرمايى و آنان را بيامرزى و به بهشت وارد كنى كه تو به هنگام سؤال و درخواست از درگاهت بيش از همه كرم دارى و بزرگوارى، و مهربانترين مهربانانى!
«وفاة فاطمة الزهراء» للعلّامة البلاديّ البحرانيّ، ص 77- 78.
گریز به گودال ، دعای امام حسین ع در حق شیعیانش الهی و شیعتی
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk1
4_5897718614055721762.mp3
5.75M
#مقتل_حضرت_زهراء_س
#غسل_و_دفن_حضرت_زهراء_س
❣أميرالمؤمنين ع ، حضرت زهرا س را روی دست بلند کرد و به سمت قبر پیامبر ص توجه نمود
🥀سلامهای امیرالمومنین ع به رسول الله ص
اهمیت سلام در زیارت عاشورا که شرح آن در کانال باب الحسین ع آمده است
❣شرح حبيب الله در سلام به رسول اکرم ص
حبیب به معنی محبوب است که معصومین همه محبوب خدا هستند.
🥀شرح نورالله ، امیرالمومنین ع در مقام نورانیت به رسول الله ص سلام داد که هر شب در شرح دعای عهد فراز رب النور العظيم در حال تدریس است
❣شرح صفوة الله در آيات قرآن
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FZyB8wtSEIs1huKFB7rOqG
4_5897718614055721812.mp3
5.88M
#مقتل_حضرت_زهراء_س
#دفن_شبانه_حضرت_زهراء_س
🌹سلام امیرالمومنین ع از طرف خودش و فاطمه س خطاب به رسول الله ص
🕯فرمود ودیعه به تو بازگردانده شد که در شب عروسی رسول الله ص، فاطمه س را به علی سپرده بود
🌹فرمود واحزنا بر رسول و سپس بر فاطمه س که دنیا بر علی تیره و تار شد
واحزنا و وااسفا بر علی
🕯فاطمة س را در مقابل قرار داد و امیرالمؤمنین به همراه اصحابش که به عدد انگشتان دست نبود بر فاطمه س نماز خواندند
🌹چون فاطمه س را به خاک سپرد و لحد نهاد شعری خواند
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FZyB8wtSEIs1huKFB7rOqG
بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_زهراء_س
#غسل_و_دفن_حضرت_زهراء س
#دفن_شبانه_حضرت_زهراء_س
#وصیت_حضرت_زهراء_س
دفن فاطمة س در نیمه شب و کسانیکه حاضر بودند
فلمّا جنّ اللّيل غسّلها عليّ، و وضعها على السرير
شب كه فرا رسيد على عليه السّلام آن حضرت را غسل داد و او را بر روى تختى گذارده
و قال للحسن: ادع لي أبا ذرّ، فدعاه
به حسن عليه السّلام فرمود: ابو ذر را خبر كن! حضرت ابو ذر را احضار كرد
فحملاه إلى المصلّى، فصلّى عليها، ثمّ صلّى ركعتين، و رفع يديه إلى السماء فنادى:
همراه ابوذر بدن حضرت را در مصلّى گذارده بر آن نماز خواندند. بعد على عليه السّلام دو ركعت نماز خواند و دستهايش را به سوى آسمان بلند كرده فرمود:
هذه بنت نبيّك، فاطمة، أخرجتها من الظلمات إلى النور، فأضاءت الأرض ميلا في ميل.
خداوندا! اين دختر پيامبرت فاطمه است، او را از تاريكيها به روشنى درآوردى. در اين هنگام به مسافت يك ميل اطرافش روشن شد.
فلمّا أرادوا أن يدفنوها نودوا من بقعة من البقيع: إليّ إليّ فقد رفع تربتها منّي؛
هنگامى كه خواستند او را به خاك بسپارند، صدايى از گوشه بقيع شنيده شد كه او را نزد من آوريد! كه تربتش را از من برداشتهاند،
فنظروا فإذا هي بقبر محفور، فحملوا السرير إليها فدفنوها،
در اين هنگام ديدند قبرى آماده است، تابوت را كنار آن قبر بردند و حضرت را در آنجا دفن كردند.
فجلس عليّ ع على شفير القبر فقال: «يا أرض استودعتك وديعتي، هذه بنت رسول اللّه»،
علی عليه السّلام بر كنار قبر نشسته گفت: اى زمين! وديعه و امانت خود را به تو سپردم، اين دختر رسول خداست.
فنودي منها: «يا عليّ أنا أرفق بها منك، فارجع و لا تهتمّ»
نوايى از زمين بلند شد: اى على! من از تو به او مهربانترم، برگرد و دلگير مباش!
فرجع و انسدّ القبر، و استوى بالأرض، فلم يعلم أين كان إلى يوم القيامة.
حضرت برگشت و قبر را پر كرد و با زمين هم سطح نمود، و تا روز قيامت آن محل مشخّص نخواهد شد.
«البحار» ج 43، ص 215.
نکات و گریزها
1. کسانیکه برای تشیع جنازه صدا زده شدند گریز به ما را هم در مجلس فاطمة س صدا بزنند
2. به حسن ع فرمود برو اباذر را صدا بزن. سر اینکه حسن ع را دنبال ابوذر فرستاد...؟
3. دعای حضرت علی در کنار قبر بعد از دفن فاطمة س
4. در متن عربی کلمه حملا تثنیه یعنی دو نفر آمده است فقط دو نفر جنازه را حمل کردند بچه ها در سنی بودند که توان حمل را نداشتند
5. سپردن فاطمة س توسط علی به قبر "گریز به اشعار روضه شماره 49
زمین با پیکر رنجیده ی زهرا مدارا کن...
6. گریز از حمل فاطمة س به حمل امام حسین ع با بوریا توسط امام سجاد ع
7. نورانیت قبر فاطمة س
8. گریز الیَّ الیَّ خطاب زمین به علی ع هنگام دفن فاطمة س به خطاب امام حسین ع به حضرت زینب س در گودال الیَّ الیَّ
9. گریز از مهربانی زمین با تن مجروح فاطمه س به :چرا درب و مسماربا بدن مدارا نکرد؟
10. قبر مخفی است تا آمدن پسرش مهدی عج
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk1
-517923070_-1675812021.mp3
17.51M
🎙بشنوید | سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در دومین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۴
••✾••✾••
هدایت شده از کانال نوای عاشقان
#حضرت_زهرا
محرم گل گر شوی گلزار غوغا می کند
بوی گل را گر بگیرد خار غوغا می کند
با نگاهی میشود «سلمان منا اهل بیت»
گردش چشم خدا هر بار غوغا میکند
مکتب مولاست خورشید بصیرت آفرین
رهرو این راه چون عمار غوغا می کند
میثمتمار در دارالولای فاطمه
می شود سر دار و روی دار غوغا می کند
در حریم فاطمه از بهر استشفاء خلق
فضه جای خود، در و دیوار غوغا می کند
لیلة القدر است زهرا و مقام مخفیش
گر بیفتد پرده از اسرار غوغا میکند
دم اگر «یا حضرت زهراست» بهر باز دم
نغمه ی «یا حیدر کرار» غوغا میکند
یا علی گویان عالم را معلم فاطمه است
با هواداری خود از یار غوغا می کند
یک مدینه دشمن و یک خانهٔ آتش زده
فاطمه تنها در این پیکار غوغا می کند
با تن مجروح هم دست از امامش بر نداشت
در هجوم لشکر اغیار غوغا می کند
قصه غصب خلافت غصه غصب فدک
عاقبت این گفتن بسیار غوغا می کند
تربت پنهان و خشم فاطمه از آن دو تن
این سند درپیش هر انکار غوغا می کند
یا علی و یا علی و یا علی و یا علی
یکصد و ده بار این تکرار غوغا می کند
شیعه بر پا خیز بهر انتظار منتظر
در رکاب حضرتش پیکار غوغا میکند
حاج قاسم ها فدای راه مادر کرده ایم
شیعه با روحیهٔ ایثار غوغا میکند
سعید نسیمی👆
#حضرت_زهرا
مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست
به روضه راه ندارد دلی که محرم نیست
اگر مصائب زهرا نبود می گفتم
غمی عظیم تر از ماتم محرّم نیست
دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب عزا
برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست
هزار شکر که در روضهٔ خصوصی تو
نشسته ایم و به تن جز لباس ماتم نیست
دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه
مرا بیخش که این رشته گاه محکم نیست
مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را
به درد فاطمه جز گریه ی تو مرهم نیست
بیا بگو که نیفتاد بین کوچه ی تنگ
بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست
محمدعلی بیابانی👆
#حضرت_زهرا
باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست
صاحبِ روضه حضرت زهراست
وسطِ روضه، روضهخوان میگفت:
فاطمیه، شروعِ عاشوراست
فاطمه انتهای احساس است
معدنِ نور و کوهِ الماس است
بانوی داغدیدهی یثرب
معنیِ غربتِ گلِ یاس است
آه، از ختمِ روزِ فرّخِ او
اشکهای نشسته بر رخِ او
سیلیِ جایمانده بر رخسار
از سلام بدونِ پاسخِ او
سایهی بر روی سرِ ما بود
حضرتِ عشق، باورِ ما بود
ایستادن، به پای امرِ ولی،
این فقط جرمِ مادرِ ما بود
با شما قصدِ گفتوگو دارد
بغضِ غمبار در گلو دارد
جلوی چشمِ بیتفاوتِ شهر
نزنیدش که آبرو دارد
گریهای بیجواب باقی ماند
سوخت خانه، خراب باقی ماند
در هجومِ بلا، به پشتِ در
از گلِ من، گلاب باقی ماند
با مصیبت گرفته خو، زهرا
سخت، رنجیده از عدو، زهرا
بدترین جای ماجرا، این است:
از علی هم گرفته رو، زهرا
آی مردم! مقام دارد او
شأنِ همچون امام، دارد او
پیشِ چشمِ حسن، دگر نزنید
به خدا احترام دارد او
بر شما قومِ پست، بادا ننگ
لعن و نفرین به مردمِ صدرنگ
خونِ غیرت چرا نمیجوشد؟
آینه آمده مقابلِ سنگ
ظاهرا گرچه چادرش خاکیست
اهلِ این خاک نیست، افلاکیست
دست بر دامنش فقط بِشَوید
مظهرِمهربانی و پاکیست
آه، هنگامِ مرگِ مهتاب است
دمِ آخر، چقدر بیتاب است
از برای قتیلِ لبتشنه
در تمنای جرعهای آب است
عادل حسین قربان👆
#حضرت_زهرا
امشب دلم گرفته از آن گریه می کنم
هم ناله با امام زمان گریه می کنم
یا رب رسیده شام غریبان یاس و من
رنگ غروب فصل خزان گریه می کنم
با اشک غسل نیمه شب و گریهٔ کفن
با تربتی که مانده نهان گریه می کنم
با راز سر گشودهٔ یک جسم پر گریز
با طفل آستین به دهان گریه می کنم
همراه کوه صبر که امر سکوت کرد
اما گریست مویه کنان گریه می کنم
هنگام باز کردن بند کفن چو شمع
بر بی کسی مرد جوان گریه می کنم
با بغض غرق غربت ایتام فاطمه
بر زخم های مادرشان گریه می کنم
زهرا میان خانهٔ قبر است یا علی
بر مرتضی چو ابر روان گریه می کنم
وقتی حسین سر روی زانوی غم گذاشت
من یاد رأس روی سنان گریه می کنم
سعید نسیمی👆
.
#امام_زمان
#فاطمیه
ﺳﻼﻡ ﺍﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﻧﮕﺎﺭ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺳﻼﻡ ﺍﯼ ﻣﺤﺮﻡ ﻏﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ
ﺗﻮﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺴﻮﺯﺩ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﯿﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺩﻣﯽ ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻢ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﺑﻨﻤﺎ
ﮐﻪ ﺑﯿﻨﻢ ﻻﻟﻪ ﺯﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺷﻮﺩﺁﯾﺎ ﺩﻫﯽ ﺭﻭﯾﺖ ﻧﺸﺎﻧﻢ
ﺍﻻ ﺍﯼ ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺷﻮﺩﺁﯾﺎﺩﻫﯽ ﺷﺎﻝ ﻋﺰﺍﯾﺖ
ﯾﮕﺎﻧﻪ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺑﮕﺮﺩﺩ
ﺩﻣﺎﺩﻡ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺗﻮﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺪﺍﺭ ﻗﻠﺐ ﺯﻫﺮﺍ
ﻣﺪﺍﻝ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺷﻮﺩ ﺁﯾﺎﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻋﻨﺎﯾﺖ
ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻡ ﺟﺎﻧﺜﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ؟
محمد رضا محسنی✍
.
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_اسماعیلی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
_امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم
_هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم
چه خبره امشب ؟،،،
_یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من
_رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم
( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ...
_با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن
_با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم
_با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز
_با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم
امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
_همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد
( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... )
_همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد
_اما گریست مویه کنان گریه می کنم
#شاعر_سعید_نسیمی
اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء :
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
_تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی
_تو صورت بینی و من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ...
_تو می بینی علی را زار و خسته
_نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته
الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ...
یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ...
اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ...
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،،
.