هدایت شده از مؤسسه ستایشگری
#امام_حسین_شور
آخرش یه روزی از عشق تو میمیرم
من امام حسینی ام همینه تقدیرم
میرسی به داد من تو خونه ی قبرم
آخرین روضه ی خونگیمو میگیرم
حسرت میخورم که پای علم
کم سینه زدم کم گریه کردم
حسرت میخورم از اینکه چرا
دور از کربلا کم گریه کردم
کاش بیشتر به روضه رفته بودم
یه یاحسین بیشتر گفته بودم
جانم امام حسین جانم
منی که گریه کنه روضه ی گودالم
الهی زنده باشم محرم امسالم
مَلَکِ رو شونم از نوکری ارباب
شب و روز نوشته تو نامه ی اعمالم
حیفه زندگی طی شه بی حسین
هر قلبی حسین بیت العزاته
هر ناممکنی با تو ممکنه
عاشق ساکن کرب و بلاته
من اعتقادم به تو کم نمیشه
هیچ جا شب جمعه حرم نمیشه
جانم امام حسین جانم
#سعید_پاشازاده
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آموزش مداحی و مرثیه خوانی
مؤسسه ستایشگری
https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
هدایت شده از مؤسسه ستایشگری
4_5859652898731856533.mp3
1.48M
🔺سبک شعر بالا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آموزش مداحی و مرثیه خوانی
مؤسسه ستایشگری
https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
هدایت شده از جرعه ای از معارف(حجةالاسلام قاسمی)
28.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴⚡️نماهنگ زیبای هموطن سلام
🔺تقدیم به شهدای ایران، مدافعان حرم، حاج قاسم سلیمانی، ملت بزرگ ایران و تقدیم به رهبر عزیزتر از جانمان...
🔺ما با خون خود مینویسیم خانه باید امن باشد...
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#یَدواحده
#ایران_همدل
#به_عشق_ایران
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شهرستان_نجف_آباد
🌹https://eitaa.com/tabnajaf1440🌹
هدایت شده از 〔آیمـاه ¦ 💘𝐀ymah〕
Javad Moghadam - Baroon Baroone 320 (MusicTarin).mp3
10.09M
「•🖤🥀•」
بارونه بارون
چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رؤیاشم
کربلا باشم
#مداحی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
سینه_زنی_زمینه_وفات_ام_البنین_س_اُم_البنین_ای_مادر_عشق_مهدی_میرداماد.mp3
2.8M
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اُم البنین ای مادر عشق
عروس خانه ی كوثر عشق
پروراندی در دامن خود
یل و امیر لشكر عشق
نام تو زنده بود به هر لب
عباس تو ماه و تویی كوكب
خادم بیت ولا شدی تو
عباس تو شد خادم زینب
مادر عباس اُم البنین
نام تو پاینده ی زمان
نرود از قلب شیعیان
در مقامت بس كه تو شدی
مادر عباس پهلوان
ادب آموز پسر شدی تو
از غم او خون جگر شدی تو
وقتی شنیدی كه تشنه جان داد
پیش همه مفتخر شدی تو
مادر عباس اُم البنین
رسیده بر گوش عالمین
آن زمانی كه به شور و شین
زینب خبر داد از علقمه
اما تو گفتی جانم حسین
علقمه غوغای بی امان بود
جای تو خالی در آن میان بود
عوض تو زهرا زعنایت
گریه كن عباس جوان بود
مادر عباس اُم البنین
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از •قتیـݪُ ـٰاݪعَــبـرات؏•
AUD-20220804-WA0008.aac
3.64M
بارونه بارون
چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده:)☔️
@MajnonHoseiin
.
#زبانحال_با_حضرت_عباس
#حضرت_ام_البنین سلام_الله_علیها
به تیغی حیف گیسویت گُسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند
****
انیس گریههایم را گرفتند
توانِ دست و پایم را گرفتند
کمانی تر شدم از زینب افسوس
سرِ پیری عصایم را گرفتند
*
بهارم را چِسان پاییز و کردند
دلم را از غمت لبریز و کردند
سرت ای کاش رویِ نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز و کردند
****
غمت راهِ نفس بر سینه بسته
تَرَک بر چهرهی آئینه بسته
زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
****
از آن سرو علی بنیاد و صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف
دو دستی که عصای پیریم بود
خداوندا زِ تَن اُفتاد و صد حیف
#دکتر_حسن_لطفی✍
.
.
#حضرت_عباس
قمر العشیره
باران که می بارد پریشانم
حال خودم را خوب می دانم
ابری ترین باران پنهانم
من روضه خوانم روضه می خوانم
در بین ساحل موج غم افتاد
در علقمه مشک و علم افتاد
دستی قلم نذر حرم افتاد
همناله با ذکر عمو جانم
بغضی میان هر گلو لرزید
در دست ساقی تا سبو لرزید
با العطش قلب عمو لرزید
من هم به فکر داغ طفلانم
تا بر سرِ فرقش عمود آمد
روی لبش ذکر سجود آمد
از خیمه ها تا بوی دود آمد
فریاد زد میسوزد این جانم
روی زمین بال و پرش می ریخت
ذره به ذره پیکرش می ریخت
با تیرها چشم ترش می ریخت
یاد خسوف ماه تابانم
با سوز آهی آتشین از راه
همناله با امّ البنین از راه
زهرا رسیده دلغمین از راه
مادر رسید و دید گریانم
در گریه ام گل کرد لبخندم
وقتی به من می گفت "فرزندم"
خود را به پای مادر افکندم
از راه آمد عید قربانم
نور خدا دست هوَس افتاد
شیر حرم کنج قفس افتاد
عباس آخر از نفس افتاد
دیگر چه شد شاعر ؟؟ نمی دانم
#اسماعیل_شبرنگ
.
ما آمده ایم ، به شوق احسانِ شما
سر تا به قدم ، به امر و فرمانِ شما
داریم همه ، چشم شفاعت به امید
در روز جزا ، دست به دامان شما
استاد عزیزم
#حاج_رضا_فلاح(امین)
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خیره ماندهِ نگاه آخرِ من
تا زیارت کند عزیزش را
تا که خانم بیاید و بنهد
سرِ زانو سر کنیزش را
من که یک عمر را مسلمانِ
خدمتِ بچه هایِ فاطمه ام
لطفِ مولا علی بزرگم کرد
این که من خاک پایِ فاطمه ام
خاکم اما در آسمانِ ادب
قرصِ ماهی و کوکبی دارم
هر چه دارم قسم به خانمی اش
از کراماتِ زینبی دارم
روز اول که درب این خانه
قامتم پیشِ مقدمش تا شد
تا کشیدم به دیده چادرِ او
رو به چشمم درِ جنان وا شد
چشمم از اشک شوق پُر می شد
تا که مولا مرا دعا می کرد
خانه داریِ پایتختِ کرم
نفسم را پُر از خدا می کرد
تا که یک وقت یاد و خاطره ی
مادر آتش به سینه ها نزند
عرض کردم به محضر مولا
که مرا فاطمه صدا نزند
بی کرانِ ارادت و ادبم
در دو عالم گره گشایم شد
که علی چهار دفعه بابا و
نامِ ام البنین برایم شد
چهار تا یل، چهار تا عاشق
در نگاهِ علی مذاب شده
چهار تا مرد ، چهار روح ادب
خاکِ راهِ ابوتراب شده
چهار سربازِ سر به زیرِ حرم
نوکرِ محض در برِ زینب
که گره زد خدا به غیرتشان
گرهِ زیرِ معجرِ زینب
چهار شیرِ نبردِ دریادل
که ز دستِ کریم مست شدند
چهار سرمستِ جامِ لطفِ حسن
که همیشه خدا پرست شدند
بین این چهارتا که عیسایند
یک نفر هست که مسیحا شد
بین این چهارتا اباالفضلم
آنقدر نوکر است آقا شد
پای درسِ امام هایِ خودش
سیزده ساله بود عالم شد
آنقدر از حسین نور گرفت
لقبش ماهِ آل هاشم شد
نذر کردم که تا ابد بشود
خادمِ منحصر به فرد حسین
که دو تا بازویِ علمگیرش
همه جا می خورد به درد حسین
وقت راهیِ کربلا شدنش
نَبَرَد تا که بچه هایش را
امر کردم که بی پِسر برود
تا نگیرند دست و پایش را
با خودش بی برادرانش تا
خلوت عاشقانه ای دادم
وسطِ تیغِ ابروانش را
بوسه ی مادرانه ای دادم
پسرِ قد رشیدِ حیدری ام
غم نبینند دختران حسین
حامی قدُّ و قامتِ زینب
جانِ من ، جان تو و جان حسین
با نگاهِ پُر از سفارشِ من
کاروانِ فراق راهی شد
تا رقیه نشست بر دوشش
پیشِ چشمم چه دلبخواهی شد
خیسِ باران ز هجر روی حسین
گرمِ ذکر و دعا شدن سخت است
از نگاهِ حسین جان خودش
یک نفس هم جدا شدن سخت است
روزگاری گذشت و بی خبری
بینِ این خانه مو سپیدم کرد
تا شنیدم که کاروان آمد
در مدینه پر از امیدم کرد
تا رسیدم کنارِ دروازه
قامتم زیر بار غم تا شد
چقدر قافله عوض شده ست
چشم دلواپسم که دریا شد
زینبِ زارِ مو سپید شده
ازحسینم فقط خبر آورد
گفت مادر ولی زمین افتاد
از ابالفضل یک سپر آورد
گفت مادر گرفت عاشورا
از تنِ زینبت توانش را
ماه و خورشیدِ نیزه ها کردند
هر کدام از برادرانش را
گفت مادر تنِ اباالفضلت
سخت رویِ زمین فرود آمد
تا همانجا که بوسه می دادی
ترکِ ضربه ی عمود آمد
گفت که از زلالِ آب فرات
نه فقط کودک رباب نخورد
رفت سقا لب شریعه ولی
لب او جرعه ای از آب نخورد
گفت مادر بدون دستانش
تو نبودی چه بر سرم آمد
من خودم کربلا و تا کوفه
دست در دست معجرم آمد
گفت مادر گلِ امیدِ مرا
بینِ گودال پرپرش کردند
چقدر زخم خورد تا آخر
با لب تشنه بی سرش کردند
آنقدر زد به روی سر تا که
زخم پیشانیش دهان وا کرد
گفت مادر سرِ حسین مرا
پیش چشمم کسی به نی جا کرد
از همان لحظه همره زینب
بانیِ گریه ی مدینه شدم
از همان لحظه مثل عباسم
زار و شرمنده ی سکینه شدم
✍ #محمد_مبشری
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#سردار_دلها
#سردار_حاج_قاسم_سلیمانی
اندوه دوباره می چکید از جسمش
شاید دل پاره می چکید از جسمش
پیراهن سبزش آسمانی شده بود
از بسکه ستاره می چکید از جسمش
از بام مناره ها شنیدیم تورا
در باور خود غلط کشیدیم تو را
چشمان خدا از غم تو خیس شده است
روزی که میان شعله دیدیم تو را
#کانال_غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313