4_6044193805056344105.mp3
4.01M
🔳 مرثیه و روضه 🏴
🚩 السلام علیک الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ
#استاد_میرزا_محمدی
#امام_کاظم علیه السلام
♦️مرثیه امام موسی بن جعفر سلام الله علیه
✍تفسیر مطامیر
#امام_موسی_بن_جعفر علیه السلام
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
🚩 کانال روضه و مرثیه 👇
🌴🌴روضه های جانسوز اساتید 👇😭
╭┅─────────┅╮
▶️ @rovzeha ◀️
╰┅─────────┅╯
زمینه موسی بن جعفر.mp3
4.73M
#زمینه_شهادت
حضرت #موسی_بن_جعفر علیه السلام
بدون عشق تو عمر و هدر دادم
16.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴روش جریان تفرقه انگیز شیعه انگلیسی مبنی براصراربر اهانت به بزرگان فرقه های اسلامی باعث چه خونریزی های میلیونی درامت اسلامی بخصوص شیعیان شد.! ولی روش انقلاب اسلامی جهت ترویج مکتب اهلبیت باعث پیشرفت مکتب اهلبیت شد.این سخنرانی راگوش کنید تاببینید تفاوت ازکجا تا به کجاست.!؟
🇮🇷
YEKNET.IR - shoor 3 - hafteghi 21 bahman 1401 - nariman panahi.mp3
1.82M
⏯ #شور روضهای
🍃صدا میاد
🍃داره از کجا میاد؟
🎤 #نریمان_پناهی
👌بسیار دلنشین
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
YEKNET.IR - shoor 2 - hafteghi 21 bahman 1401 - nariman panahi.mp3
1.95M
⏯ #شور روضهای
🍃خمیده خمیده رسیدم به تو
🍃شکستم شکستم دم جسم تو
🎤 #نریمان_پناهی
👌بسیار دلنشین
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
YEKNET.IR - shoor - hafteghi 21 bahman 1401 - nariman panahi.mp3
4.32M
⏯ #شور روضهای
بهمن ۱۴۰۱
🍃مرکبا سیراب بودن اما هنوز تشنه بودی
🍃سه روز تشنه بودی
🎤 #حاج_نریمان_پناهی
.
#شور_روضه
#امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرکبا سیراب بودن اما هنوز تشنه بودی
سه روز تشنه بودی
وسط مقتل با آه سینه سوز تشنه بودی
سه روز تشنه بودی
تشنه جنگیدی تشنه جون دادی
سر پیری به چه روزی آخه افتادی
مسخرهت کردن اهل آبادی
سر پیری به چه روزی آخه افتادی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من بمیرم که واسه گریه هات خنده کردن
برات خنده کردن
دختراشون به اشکای دخترات خنده کردن
برات خنده کردن
ظهر عاشورا قاتلت ای کاش
حرمت ریش سفیدتو نگهمیداش
سختمه اما کاش میشد داداش
حرمت ریش سفیدتو نگهمیداشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با لبای تشنه بی لشگر تهِ قتلگاهی
بمیرم الهی
بی هوا افتادی فهمیدم چشات رفت سیاهی
بمیرم الهی
خوندی رو خاکا چه مناجاتی
دست به دست میشه سرت شبیه خیراتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_حسین
.
.
◾نوحهی سینه زنی
◾#شهادت_امام_کاظم (ع)
◾بنداول
خلصنی یارب ذکر لبهایم شبانه
افطار من گردیده از کین تازیانه
من وارث زهرا شدم در کنج زندان
بی جرم و تقصیرم شد اینجا آشیانه
در کنج زندان چشم انتظارم
از ضرب سیلی زار و نزارم
تنهای تنها ماندم در اینجا
جز کند و زنجیر یاری ندارم
باب الحوائج موسی بن جعفر(۲)
◾بنددوم
زنجیر هم از نالهام فریاد دارد
شکوه ز سوز آه من صیاد دارد
من شکوه از بیرحمی صیاد دارم
از فتح خیبر دشمن من یاد دارد
من یادگار بدر و حنینم
بر ساقی و کوثر نور عینم
من داغدار کرببلا و
من روضهخوان از بهر حسینم
باب الحوائج موسی بن جعفر(۲)
#مرتضی_محمودپور ✍
.👇
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
#امام_کاظم_علیه_السلام
♦️ من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد...
🔻عاقبت ننگین علی بن اسماعیل، برادرزاده آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام🔻
سبب دست گیری آقا موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" این بود که:
هارون الرشید ملعون فرزندش امین را برای تربیت به جعفر بن محمّد بن اشعث سپرده بود، یحیی بن خالد برمکی بر او حسد برد و گفت:
اگر خلافت به امین برسد، موقعیت من و فرزندانم در دستگاه خلافت از بین خواهد رفت.
روزی به اشخاص مورد اعتماد خود گفت:
میتوانید مردی از آل أبی طالب را به من معرفی کنید که وضع مالی اش خوب نباشد و بتواند چیزهایی را که احتیاج دارم به من بگوید؟
علی بن اسماعیل بن جعفر بن محمّد را به او نشان دادند. یحیی برای او پول فرستاد. حضرت کاظم علیه السّلام نیز با او انس داشتند و به او کمک مالی میکردند و گاهی اسرار خود را کاملاً با او در میان میگذاشتند. یحیی بن خالد نوشت که او را بیاورند. خبر رفتن او به امام کاظم علیه السّلام رسید؛ او را خواستند و فرمودند:
برادر زاده! کجا میخواهی بروی؟
عرض کرد: به بغداد.
فرمودند: چکار داری؟
عرض کرد: قرض دارم دستم تنگ است.
فرمودند: خودم قرضت را پرداخت میکنم و کارهایت را روبراه میکنم. ولی او توجهی نکرد.
حضرت به او فرمودند:
برادر زاده! مراقب باش فرزندان مرا یتیم نکنی، بعد امر کردند سیصد دینار و چهار هزار درهم به او بدهند.
وقتی از مقابل ایشان برخاست و رفت، ابا الحسن علیه السلام به کسانی که در آن جا حضور داشتند فرمودند:
به خدا قسم که بر جان من سعایت خواهد کرد و فرزندانم را یتیم میکند.
گفتند: فدایتان شویم! با این که این چیزها را در مورد او میدانید، باز هم به او پول میدهید و کمک میکنید!
فرمودند:
پدرم از پدرانش از قول رسول الله صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد:
وقتی خویشاوندی رابطه اش را از خویشاوند دیگر قطع کند، و آن دیگری با او مجدداً رابطه ایجاد کند، خداوند رشته حیات آن خویشاوند اول را قطع میکند.
علی بن اسماعیل رفت و پیش یحیی بن خالد رسید، یحیی اخبار موسی بن جعفر را از او بیرون کشید و به اطلاع هارون الرشید رساند و چیزهایی هم از خود اضافه کرد و به هارون گفت:
از شرق و غرب برای او پول میآورند و چند اتاق مخصوص پول در خانه اش دارد. مدتی پیش باغستانی را به سی هزار دینار خرید و نام آن را یسیره گذاشت، وقتی پول را آماده کرد، صاحب باغ گفت:
من این سکهها را نمی خواهم، من فقط سکههای با فلان خصوصیت را میگیرم. او هم دستور داد آن پول را برگردانند و سی هزار دینار از همان سکههایی که او خواسته بود برایش بیاورند. یحیی همه این حرفها را برای رشید بازگو کرد.
هارون الرشید دستور داد دویست هزار درهم بدهند و پرداخت آن را به یکی از نواحی حکومت حواله کرد، خودش استانهای شرقی را انتخاب کرد. و پیک هایش را فرستاد تا پول را تحویل بگیرند.
روزی علی بن اسماعیل وارد مستراح شد و ناگهان ناله ای سر داد و تمام روده هایش بیرون آمد و روی زمین افتاد. هر چه کردند روده هایش را برگردانند، نتوانستند و در همان حال باقی ماند.
در حال جان دادن بود که پولها را آوردند؛ گفت: وقتی دارم میمیرم، این پولها به چه کارم میآید!؟
هارون الرشید در همان سال به حج رفت و ابتدا به زیارت قبر پیغمبر صلّی الله علیه و آله رفت و عرض کرد:
یا رسول الله! من به جهت کاری که میخواهم بکنم از تو عذر میخواهم؛ من میخواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم، او قصد دارد بین امت تو تفرقه و خون ریزی راه بیاندازد. سپس دستور دست گیری را صادر کرد و امام را در مسجد گرفتند و پیش او آوردند و در زنجیر کردند.
📚 الغیبة شیخ طوسی: ص٢٢
📚الارشاد شیخ مفید ص۶۴۴
.┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
#امام_کاظم_علیه_السلام
◼️ به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید...
از امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) نقل شده است که فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی
▪️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.
📚الكافی، ج۱، ص۶۴۶
🔹تاریخ اینگونه وضعیت امام(علیه السلام) را شرح می دهد که؛
لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِ
▪️آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد.
📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲
.┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
هدایت شده از تلک الایام
#کُلَّمَا_دَخَلَ_عَلَیْهَا_زَکَرِیَّا_الْمِحْرَابَ_وَجَدَ_عِندَهَا_رِزْقاً ...
یک ساعتی از شب هست که نه نیمه شب به حساب می آید نه سحر. مثلاً دو ساعت مانده به اذان صبح.
توی صحن های حرم امام رضا علیه السلام این ساعت لحظات شیرینی دارد. زائرها معمولاً با یکی دو نفر همراه یا بیشتر روی فرش ها و گوشه و کنار صحن ها نشسته اند. بعضی ها قرآن و دعا و نمازهایشان را خوانده اند و عبادتشان تمام شده. بعضی ها هم تازه آمده اند. مهر و قرآن و مفاتیح هم با خودشان آورده اند اما هنوز بساط عبادتشان را پهن نکرده اند. خب هنوز خیلی وقت دارند تا اذان... خوب که نگاه کنی همه مشغول صحبت و تعریف با همراه هایشان هستند. من این صحنه را به طور غیرقابل وصفی دوست دارم.... حس فضولی ام حکم می کند از هر جا که عبور می کنم گوشم را تیز کنم برای شنیدن تعریف ها و صحبت ها...
زن و شوهرهای جوان.... خانواده های چند نفره... دوست های صمیمی.... هیئتی ها... اجتماعات شلوغ فامیلی.... همه و همه در حال تعریف کردن هستند.. از زندگی... از خاطرات... از عقاید... یاد آنهایی که جایشان خالی ست... شوخی های با نمک...قربان صدقه ی هم رفتن...حرف های معمولی معمولی...
انگار یک دستی از پشت پرده همه ی قرآن و مفاتیح ها را بسته و به اینها گفته بنشینید و با هم صحبت کنید و از با هم بودنتان لذت ببرید... از برق نگاه ها و خنده های روی لب ها پیداست که همه یک نشاط خاصی دارند...
شاید برای بعضی از خانواده ها در صورت عادی هیچ وقت دیگر چنین فرصت و فراغتی پیش نیاید که دور هم بنشینند و سر فرصت و سیر همدیگر را ببینند و با هم حرف بزنند و بخندند... از کارهایشان برای هم تعریف کنند... از برنامه هایشان بگویند...با هم تصمیم های خوب بگیرند و ...
بعضی از دوست ها مهمترین صحبت ها و درد دلهایشان را توی همین فرصت با هم می کنند...
شاید هیچ جای دیگر مثل اینجا به بزرگترها و کوچکترهای یک فامیل این طوری دور هم خوش نگذرد...
نزدیک سحر که می شود آنها که از سر شب آمده بودند؛ قرآن و مفاتیح ها را برمی دارند و به امام رضا سلامی می دهند و با ته مانده ی لبخندی که از شیرنی صحبت ها روی لبشان مانده برمی گردند به خانه هایشان...
آنهایی هم که برای نماز صبح آمده اند کم کم تعریف ها و صحبت ها را تمام می کنند و قرآن و مفاتیح ها را باز می کنند که سحر را دریابند...
#قبل_از_خداحافظی
@telkalayyam