14001207eheyat-ramezani-vahed.mp3
2.02M
|⇦•از سجده های توست...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی
4_5985722889087746863.mp3
4.43M
#حکایات_مهدوی
🎙وقتی که نوه ی مهزیار #امام_زمان (عج) را ملاقات کرد
🎙حجت الاسلام رفیعی 🎤
39.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎼سبک شعر #شور #امام_کاظم
⌚️مناسبت حضرت #موسی_بن_جعفر
امام #موسیبنجعفر #الکاظم علیهالسلام
📜 #نام_شعر سرفرازه
دستی که پیش امام ما درازه
🎤مداح #کربلایی_حسن_عطایی
🌺
بند اول
ســرفـــــــرازه
دستــــے ڪـه پیـــش امــــــامِ ما درازه
درخونټــــون به روے همــــــہ بــازه
(هـــــواے حــــرم فقط بمـــا میســـــازه۲)
بیقــــــرارم ، اے نگـــــــارم
(باتــــــودیگــــہ ، غـــــم نـــدارم۲)
(باتـــــو ندارم غــــــم دنیــــــارو۲)
بادختـــــرِ ٺـــو دارم زهـــــــرا رو
وقتـــــے رقیـــہ ڪربــــلا میـــده
(معصـومـــہـ ڪاظمینـ🕌ـۍ ڪن مارو۲)
(آقــــام باب الحــــوائــج ۵)
🌺
بند دوم
پا گـــرفتـــم
ازعلــــے برات ڪربــــلا گرفتـــم
ازخـــــدا خواستـــــم و ازشمــــــا گرفتـــــم
(ازشمــــا زیـــــارٺ رضـــــا گرفتـــــم۲)
تاتـــوشــــــاهــۍ ،زیر دِینَــــــم
(مـــ🕊ـرغ بام ، ڪاظمینــــ🕌ــم۲)
(میدونــــم میرســـہ به تــو صــــــدام۲)
عمریـــہ در این خونــــہ گـــــدام
معصـــــومـہـ سفـــــارش ڪــرده مارو
(باب الحوائــــــج ڪربـــــلا میخـــــوام۲)
(آقــــام باب الحــــوائــج ۵)
1_1547037757.mp3
20.66M
#مناجات
وقت دعا سرشت روانی مرا بس است
در گفتگوی با تو زبانی مرا بس است
اصلا نگویم این که مرا هم محل بده
از خانه ات همین که نرانی مرا بس است
من انتظار این همه نعمت نداشتم
ازسفره ی تو تکه ی نانی مرا بس است
امشب بَران سرم که خودم را عوض کنم
تنها اگر به خویش بخوانی مرا بس است
گرچه دلم لیاقت میخانه را نیافت
پیمانه ای مرا بچشانی مرا بس است
خواهی بزن ولی نه به پیش نگاه خلق
محشر به دست و پا نکشانی مرا بس است
من زیر بار معصیتم ضعف کرده ام
یارب برای توبه توانی مرا بس است
راه نجات چیست بجز روضه ی حسین
تنها به کربلا برسانی مرا بس است
#عید_مبعث_حضرت_ختمی_مرتبت_محمد_مصطفی_ص
قال رسول الله (ص): ذکر علی عباده
این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است
این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است
مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است
هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است
اینگونه از شبهای سال، این لیله المحیا سر است
عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا
ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا
دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا
تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا
تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا:
حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما
دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا
هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست
مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست
اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری
در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری
معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری
صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری
یعنی خدا غير از نبي ، بر هر که دارد سروری
صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است
با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است
بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست
قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست
احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست
دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست
عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست
دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش
یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش
این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است
ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است
هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است
ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است
این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است
ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین
بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین
احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست
زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست
اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست
آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست
با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست
ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست
قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست
#عید_مبعث
#حضرت_ختمی_مرتبت_محمد_مصطفی
#محمود_ژولیده ✍
.
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه_منوره
مدینه! با همه شادی و غم، خداحافظ
ز رنج و درد و بلا، بیش و کم خداحافظ
به کوهِ غصه از اینجا روم خداحافظ
که میبرم همه اهلِ حرم خداحافظ
خدای فاطمه کرده بسوی من اِقبال
اراده کرده که بیند مرا تَهِ گودال
اراده کرده خدا تشنه کام، این لب را
که بشنود ز لبِ خشک، ذکرِ یارب را
به جسمِ خسته ببیند، عبورِ مرکب را
اراده کرده ببیند اسیر، زینب را
شبِ مدینه اگر که مجال بگذارد
بگو مخدره معجر زیاد بردارد
به دخترانِ حرم یک به یک بگو، سردار!
که گوشواره و خلخال را سبک بردار
سه ساله را همه جا روی دوشِ خود بگذار
رباب را کُمکَش کن، به بردنِ گهوار
میانِ قافله نوزاد را بگردانند
هماره دورِ سرش حِرز را بچرخانند
ای آفتابِ حرم، باش سایه سارِ حرم
مواظبِ حرمم باش، ای قرارِ حرم
بمان تو تا دمِ آخر، بمان کنار حرم
رشیدِ من! همه جا باش پاسدار حرم
سپاهِ کفر، اگر چشمِ تو ببیند دور
خدا نکرده رسد بی حیائی اَش به ظهور
خدا نکرده اگر سایه ی تو کم بشود
بدانکه قدّ من اول ز داغ خم بشود
سپس هجومِ حرامی سوی حرم بشود
حجاب و چادر و معجر، نه محترم بشود
که احترام به زینب نمیکند دشمن
ولی سوار به مرکب نمیکند دشمن
پس از من و تو هزاران بلاست تقدیرش
نه محرمی است که یاری کنند، تدبیرش
نه فرصتی است که گردد رها ز زنجیرش
رگِ بریده کند یاری اَش، به تکبیرش
در آن غبار که تا شام و کوفه دارد آه
شوند قافله را شمر و حرمله همراه
تمامِ آینه ی بوتراب، یاعباس
به نیزه رَاسِ تو در اضطراب، یاعباس
که پیشِ تو به دو چشمِ پر آب، یاعباس
نگاهِ زینب و بزمِ شراب، یاعباس!
به غیرِ پَستی و هیزی، نبیند از کفار
بجز خطابِ کنیزی، نبیند از کفار
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه_منوره
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#محمود_ژولیده
.
روضه موسی بن جعفر.mp3
18.59M
#روضه_امام_کاظم
روضه ویژه داریم"حال و هواتون رو عوض میکنه. نوای حاج #میثم_مطیعی و #حاج_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_کاظم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ
السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر
زمین از ناله سرشار، آسمان از داغ نالان بود
زمانِ بازگشت نی به آغوش نیستان بود
میان گرگ ها زخمیتر و تنهاتر از یوسف
عزیزی مانده در چاه فراموشیّ کنعان بود
برایش فرصت راز و نیازی بود در زندان
که آن فرصت هم از وی، آخر عمرش گریزان بود
چه بی حد حسرت بوسیدن روی رضا را داشت
دلش از دوری معصومه خاتونش پریشان بود
شنیدم بین زخمی گشتن از کٌند و غل و زنجیر
دعایش شامل حال همه، حتی نگهبان بود
شنیدم روزه بود و روز و شب می دید تاریکی
و زندان از قنوت نور افشانش فروزان بود
شنیدم مثل مادر مرگ خود را از خدا می خواست
شنیدم هم نوا با او در و دیوار زندان بود
خلوص خلوتش را با خدا آوازه خوان تا دید
به خاک افتاده و از اشتباهاتش پشیمان بود
تمام عقده هایش را سر اسلام خالی کرد
خدایا! کاش زندانبانِ بی ایمان، مسلمان بود
دوباره می شود معصومی از دست جفا مسموم
که این سم بر غم دوریّ و درد و رنج، پایان بود
شنیدم تا رسیدن روی پل -در اوج بی رحمی-
ز روی تخته آویزان سر آن جسم بی جان بود
خدا را شکر بر نیزه، نه یک سر قد علم می کرد
نه جسمش تا سه روز افتاده در صحرا و عریان بود
نه در پیش دو چشم او جوانش اربا اربا شد
نه در تشتی سرش بر دامن معصومه مهمان بود...
أللهُم العَنْ اَولَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَق مُحَمدٍ وَ آلِ مُحَمدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#شهادت_امام_کاظم
#محمدحسین_رحیمی✍
.