#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم
یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم
چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س)
از این طریق، درس نجابت گرفته ایم
از دست های حضرت عباس ِ(ع) با جنم
مُهر و مدالِ شور و شجاعت گرفته ایم
شد پاسبانِ خیمه علی اکبر(ع) و چه خوب؛
از سیره اش صلابت و غیرت گرفته ایم
این اشک را برای دم ِ احتضارمان
از حضرت رقیه(س) امانت گرفته ایم
با إذن شیرخوارۂ لب تشنۂ رباب(س)
در کشتی نجات سکونت گرفته ایم
عاصی و دردمند و گرفتار آمدیم
پیش از شفا، براتِ شفاعت گرفته ایم
این مرگِ بی هدف نمی آید به کارمان
ما از حسین(ع) قول شهادت گرفته ایم
شاعر : #مرضیه_عاطفی
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_زیـنـبـــ
قدری از کـرببلا روضه بخوان دلتنگم
تو خودت جای همه روضه و منبر داری
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج 🏴
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۱۰۸
از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام
ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام
کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی
بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام
این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه
مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام
بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما)
آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام
زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت
من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام
تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم
از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام
بود برگرد نوامیس خدا نامحرم
آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۱۰۹
پس از یارم به من دردو غمو اندوه رو کردند
پس از یارم مصیبت ها کنارم های و هو کردند
گرفتم پیرُهن پاره ز یوسف را در آغوشم
بوَد پیدا ز پیراهن، چها با جسم او کردند
اگر یکسال و نیم از رفتنش بگذشته یادم هست
که در گودال نامردان، سنان را در گلو کردند
ز یاد من نرفته نیزه دارانی که در گودال
به جایِ زخم نیزه باز هم نیزه فرو کردند
تنی که زیرو رو شد با نوک نیزه خبر دارم
که بین گودی گودال با پا زیرو رو کردند
خودم دیدم شهیدی از حسینم(علیهالسلام) نیست زخمی تر
ولی با نعل تازه، زخمِ پیکر را رفو کردند
خبر دارم که خیلی حرمله خنده به اشکت کرد
خبر داری سنان و شمر با من گفتگو کردند
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۱۴
بیا ببین ای ماه تابانم
بی تو دگر زنده نمی مانم
ذکر لبم حسین حسین جانم
عزیز زینب
یکدم نمی آید به چشمم خواب
یاد لب خشک توام بی تاب
ایندم آخرم ننوشم آب
عزیز زینب
نمی رود یک لحظه از یادم
که با زمین خوردنت افتادم
به درد من اضافه شد یک درد
یادم نمی رود که آن نامرد
با نیزه ای تو را بلندت کرد
غریب مادر
تو را میان دشمنان دیدم
در حلقه ی نامحرمان دیدم
سرت به دست این و آن دیدم
غریب مادر
پنجه به موی نازنین می زد
خولی سرت را بر زمین می زد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۱۵
از کوچیکی من چه سختی هایی کشیدم
وقتی در می سوخت خنده ی مغیره رو دیدم
از کجا بگم،از پهلو،سقط جنین،یا میخ در
از کجا بگم،له شد مادر
در روی سینه افتاده بود
دشمن روی در استاده بود
هی در و با پاش فشار می داد
مادر ما از نفس فتاد
نرفته از یاد در این ساعات آخرم
چگونه از من جدا شدی ای_برادرم
یاد لحظه ای،که رفتی،بوسه زدم،زیر حنجر
رفتی و شدم،من خونجگر
لحظه ی وداع عزیز من
پوشیدی تو کهنه پیراهن
حالا در آغوش خواهره
اون روزو از یاد نمی بره
خودم دیدم شمر چطور سر از پیکرت برید
محاسنت رو با دست خونیش می کشید
بین قتلگاه از کینه قاتل تو ما را می زد
بر تنت داداش،با پا می زد
یکی نمی گفت به اون بی دین
از روی سینه بیا پایین
این چکمه های تو میخ داره
مسمار و یادم می آره
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۱۶
ای یار و یاورم عزیز مادرم
به دیدنم بیا حسین بی سرم
بیا ببین به پیچ و تابم آقا
چون تو به زیر آفتابم آقا
حسین من حسین من ثارالله
(صلوات الله علیه)
پشت و پناه من ای یار بی پناه
کابوس من شده گودال قتلگاه
یادم نمی رود که رفتم از حال
با دیدن قاتل میان گودال
حسین من حسین من ثارالله
(صلوات الله علیه)
طوری به سینه ات آن بی حیا نشست
که استخوان تو گمان کنم شکست
دیدم خودم با دیده ی بارانی
شد سر بریدن از تنت طولانی
حسین من حسین من ثارالله
(صلوات الله علیه)
هرگز نمی رود از یاد خواهرت
دیدم به زیر پا افتاده بود سرت
داری خبر در کوچه و در بازار
از روی نی افتاد سر علمدار
حسین من حسین من ثارالله
(صلوات الله علیه)
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۱۷
به زیر آفتابم و یاد تن توام حسین
(صلوات الله علیه)
پیرهنتو گرفتمو به سینه می زنم حسین
(صلوات الله علیه)
ایندم آخری ببین که بی پر و بالم حسین
(صلوات الله علیه)
حق بده دق کنم آخه به یاد گودالم حسین
(صلوات الله علیه)
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
دم غروب کربلا یادم نمی ره چی دیدم
چیا دیدم چی کشیدم از خیمه تا تل دویدم
دیدم خودم از روی تل به سمت تو می دویدن
تو دست و پا می زدی و تو رو ،رو خاک می کشیدن
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
یه عدّه گرگ دور و بر پیکر تو صف می زدن
رقیه ناله می زدو حرمله ها کف می زدن
یه کوچه ای وا کردنو تو رو به قصد کشت زدن
نانجیبا رفتن جلو با نیزه ای از پشت زدن
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
کوچه گودال شد تموم شروع می شد کوچه ی شام
خواهر تو گیر کرده بود توو شلوغی و ازدحام
فقط یه گوشه از غمم رو میگم وحرفم تمام
ناموستو دیدن حسین(علیهالسلام) میون مجلس حرام
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135