eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام_الله_علیها ۵ آن لاله ام که از ستم خار پرپرم من اولین مدافع زهرا و حیدرم (صلوات الله علیهما) آن طایرم که بی پر و بی بال گشته ام من محسنم (علیه السلام) که در پس در سوخت پیکرم وقتی که خنده کرد به ما دومی پست خون جای اشک بود به چشم برادرم آن بی حیا به در لگدی زد که در شکست در پشت درب سوخته آمد چه بر سرم آن لحظه ای که در به روی مادرم فتاد دیدم فتاد لرزه بر اندام خواهرم وقتی‌که‌سقط‌گشتم‌وزهرا(علیهاسلام)زهوش‌رفت بر روی خاک،ناله زدم وای مادرم طوری فشار داد در خانه را عدو یک دفعه میخ رفت فرو بین حنجرم* ✍ * اصابت میخ به گلوی حضرت محسن صلوات الله علیه را مرحوم علامه ی امینی نوره الله مضجعه نقل کرده است. .
. ۱ مولای عالم بی کس و تنها و یار است چشمان طفلانش چنان ابر بهار است هیزم در این خانه جای لاله چیدید در را نسوزانید زهرا داغدار است اصلا نه‌اینکه فاطمه(علیهاسلام) دخت‌رسول است حرمت نگه‌دارید زهرا(سلام الله علیها) باردار است فکر غریبی علی (صلوات الله علیه) او را زمین زد نامرد مردم مادر ما بی قرار است دست‌علی(علیه السلام)رابسته‌اید ای بی‌حیاها او فاتح بدر است و صاحب ذوالفقار است اینجا میان کشمکش قنفذ جلو رفت اما سر و کار حسین (علیه السلام) با نیزه دار است .
. سلام_الله_علیها ۳ بین کوچه گل نیلوفر من افتاده دل به جان آمده و دلبر من افتاده با که گویم غم دل را که به ضرب سیلی فاطمه(سلام الله علیها)پیش‌دوچشم‌تر من افتاده کاش می بود پیمبر به کنارم می گفت نه فقط دختر من،مادر من افتاده فاطمه(سلام الله علیها)زیرکتک در پی من بود ولی لرزه آنجا به تن دختر من افتاده آسمان بر سرم آوار شده،تا دیدم در خانه به روی همسر من افتاده از لگد بود که محسن (علیه السلام) نفسش بند آمد زیر پا آیه ای از کوثر من افتاده .
. سلام_الله_علیها ۴ ظلم‌وکینه‌ به‌حق فاطمه‌ام (علیهاسلام) بی‌حد شد راه او در وسط کوچه ی تنگی سد شد پیش چشمان‌حسن(علیه السلام)دست عدوبالارفت صورت کعبه ی حیدر(علیه‌السلام) حجرالاسود شد ضربه ی سیلی آن دست به گوشم آمد همسرم خورد به دیوار،برایم بد شد نه فقط بین گذر،بلکه به خانه دیدم لگد خصم به پهلوی گلم ممتد شد زیر در ماندن یارم چقدر طول کشید در روی فاطمه و دشمن از آن در،رد شد .
. سلام_الله_علیها ۶ من دختر حسین،سکینه،مطهرم من یادگار آل علی و پیمبرم آغوش گرم زینب کبراست جای من گلبوسه ی عموست به رخسار انورم از کودکی مصیبت تلخی چشیده ام در کربلا ز سوز عطش سوخت حنجرم اما پدر ز اهل حرم بود تشنه تر حتی ز حنجر علی اصغر برادرم یادم نمی رود که ز ظلم حرامیان از ضرب تازیانه سیه گشت پیکرم وقت غروب غارت خیمه شروع شد وقت غروب آتشی افتاد در حرم دنبال من دوید عدو گیسویم کشید شد گیسویم کشیده به همراه معجرم آن کس که تیر بر گلوی شیرخواره زد با کعب نی به من زد و بر جسم مادرم دیدم سر بریده ی بابا به روی نی از نیزه ها فتاد سرش در برابرم بزم شراب از نظرم کی رود که من دیدم به طشت زر سر بابای اطهرم دیدم که چوب بر لب و دندان او نشست دندان او شکسته شد ای خاک بر سرم یک سرخ مو بلند شد از جا اشاره کرد دیدم کنیز خواست و لرزید خواهرم شائق یقین بدان کمک ما اگر نبود در تو،توان شعر سرودن دگر نبود ✍ .
. علیه_السلام ۷ به مثل زهر،درد دوری ات در پیکرم باشد بیا یکدم ببین،تنها اجل دور و برم باشد تمام آرزویم این شده تا از در آیی تو چه باشد بهتر از این گر که مهدی در برم باشد بیا تا سیر بینم روی ماهت را عزیز دل بیا دامن کشان تا روی دامانت سرم باشد ندارم قوتی در تن به مثل بید می لرزم بیا و کن تماشا لحظه های آخرم باشد بیا خالی است جای تو کنارم ای جگر گوشه ببین پاره جگر جای تو دور بسترم باشد به اشک من در این حجره کسی هرگز نمی خندد صدای گریه می آید،گمانم مادرم باشد من‌از یادهمه رفتم‌ولی‌یاد‌حسینم(علیه السلام)من به یاد سینه ی او خون به چشمان ترم باشد همان سینه که برآن نعل تازه رفت و آمد داشت که از این غم بیا بنگر فقط خاکسترم باشد .
. علیه_السلام ۸ از سوز زهر تاب ز پا تا سرت نبود حتی کمی رمق به لب و حنجرت نبود جان دادن تو می شد از این سخت تر اگر مهدی (عج الله) عزیز کرده ی تو در برت نبود کردند حمله بعد تو بر خانه ات ولی شکر خدا که در پس در همسرت نبود لبهای تو ز ضعف به هم خورد،شکر حق زخمی دگر به روی لب اطهرت نبود لرزید دست و پای تو از سوز زهر کین اما دگر به دست حرامی سرت نبود هر چند بی صدا شدی و سوختی ولی هنگام دست و پا زدنت خواهرت نبود این‌صحنه‌دیدنش‌به‌خداسهم‌زینب(علیهاسلام)ست آقا شما که نیزه به دور و برت نبود می‌دیدزینب(سلام‌الله‌علیها)ازروی‌تل،نیزه‌خورده‌را می گفت کاش گرد تنت،مادرت نبود ای نیزه خورده،پاره گلو،ای ذبیح من ای کاش جای نعل روی پیکرت نبود بر نعل های تازه تنت گیر کرده بود ای کاش شاهد بدنت،دخترت نبود .
https___vesal.co_FTP_files_tracks_6_track_g8LSDiZX9r6hFW1jzyg0AKT8a3wbXl_320.mp3
22.41M
🔻 📜 صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست 🖊به قلم 🎙به نفس ➖➖➖ صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست گفتند بسوزید...سَمِعنا و اَطَعنا عمری ست که سرمایه ی ما چشم تر ماست از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست هر جا عَلَمی هست همان جا حرم توست پس کرب و بلایت همه جا در نظر ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست ➖➖➖ .
۱۰۸ از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما) آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام بود برگرد نوامیس خدا نامحرم آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۹ پس از یارم به من دردو غم‌و اندوه رو کردند پس از یارم مصیبت ها کنارم های و هو کردند گرفتم پیرُهن پاره ز یوسف را در آغوشم بوَد پیدا ز پیراهن، چها با جسم او کردند اگر یکسال و نیم از رفتنش بگذشته یادم هست که در گودال نامردان، سنان را در گلو کردند ز یاد من نرفته نیزه دارانی که در گودال به جایِ زخم نیزه باز هم نیزه فرو کردند تنی که زیرو رو شد با نوک نیزه خبر دارم که بین گودی گودال با پا زیرو رو کردند خودم دیدم شهیدی از حسینم(علیه‌السلام) نیست زخمی تر ولی با نعل تازه، زخمِ پیکر را رفو کردند خبر دارم که خیلی حرمله خنده به اشکت کرد خبر داری سنان و شمر با من گفتگو کردند @mahmud_asadi_shaegh135
ز آن تشت پُر ز لَخت جگر در مقابلش پیدا بُود که زهر چه کرده است با دلش مظلوم چون علی و به مظلومی اش گواه آن پاره های دل که بُود در مقابلش او حاصل نبوت و بیداد دشمنان... از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش عمر حسن ز عمر علی سخت تر گذشت تا آن که مرگ آمد و حل کرد مشکلش از ورطه ای که بود کران تا کران، ملال موجی زد و رسانْد شهادت به ساحلش هر مرد راست محرمِ دل، همسرش ولی غربت ببین که همسر او گشته قاتلش از زهر پاره پاره و از صبر ریز ریز قرآن برگ برگ شهادت بُود دلش چشمش به لطف اوست "مؤید" که دم زند گاه از مصائب وی و گاه از فضایلش مرحوم .
درون حجره ی غربت، خدا خدا می کرد کسی که عقده ی دل را به مرگ وا می کرد شراره را نتوان با شراره کرد خموش به غیر زهر که او را ز غم رها می کرد رضا که هر نفسی داشت درد تازه تری به زهر شعله برانگیز، مرحبا می کرد نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می کرد نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر میان لجّه ی غم هرچه دست و پا می کرد چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او غم مصاحبت قاتل، اکتفا می کرد غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر فتاده بود و به اجدادش اقتدا می کرد چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید چه زهر بوده و با جان او چها می کرد! به هر نگاه که می بست و می گشود از درد جواد، نور دل خویش را صدا می‌کرد حدیث غربتش این بس که پای تابوتش دویده قاتل و گریان، رضا رضا می کرد خوشا شبی که "مويد" به یاد غربت او به اشک و زمزمه ی خود عزا به پا می کرد مرحوم .