4_5879489303972686219.mp3
5.32M
#شور و #زمینه #واحد
#حضرت_رقیه
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
#رضا_نصابی ✍ ۱۴۰۳
#شب_سوم_محرم
4_5832319602306069507.mp3
6.33M
#شور و #زمینه_احساسی روضه
#حضرت_رقیه
گوشه ی سرد خرابه امشب من
. منتظرم. از راه که بیایی. تو
دلم تنگه برای اغوشه گرمت
به دلم. افتاده که میایی تو .
از دقتی رفتی بابا دیگه حتی.
بند نمیادش. یه لحظه این اشکام
نه سویی مونده توی چشای. من.
نه نایی. مونده دیگه توی پاهام.
بعد تو لحظه ای خوشی ندیدم.
دیگه از زندگی بابا بریدم
بعد تو حرفا ی بدی شنیدم
بعد هرچی نبودش. که دیدم.
رو شونم. باره غمت کشیدم
تو سن کم. ببین که قد خمیدم
بابا. حسین. بابای. بی. سر ه من.
تنور سینم. امشب چقدر گرمه
سرت کجا هست بغل بگیرم من
امشب بیایی. نیایی بابا جون
به دلم. افتاده که می میرم کن
عکس قشنگت و به روی خاک داغ
با انگشتای. زخمی کشیدم. من
خبر داری چند روزی نبودی تو
یه دل سیر بابا تور و ندیدم من
کناره تو آرامشی داشتم
تورو داشتم غم و غصه نداشتم
وقتی سرم رو پاهات می زاشتم
آرامشم فقط صدای تو بود
بهترین تصویرم. چشای تو بود
بهشت من خنده های تو بود
سه سالمه ولی. می بینی بابا جون
مثل پیر زن ها قد گمونم من
به دلم. افتاده که دیگه امشب.
آخرین باره که زنده می مونم من
کاشکی میشد بازم مثل قدیم. بابا
پیشم بشینو. مو مو. ببافی. تو
کاشکی که امشب. اومدی تو پیشم.
کنارم. باشی. به قدره کافی. تو.
دخترت از این زندگی سیره
خدا کنه که دعام بگیره
رفیه. امشب دیگه بمیره
گریه هام امشب چه بی امونه.
خسته ام دیگه از این زمونه
غصه هام قده یه اسمونه.
#رضا_نصابی ✍
👇
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی11
#گریه_میکنی
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
داری هنوز شام و سحر گریه می کنی
با منتهای سوز جگر گریه می کنی
اشکت بدل به خون شده و محتضر شدی
زخمیست پلک تو، چقَدَر گریه می کنی
آتش زده به قلب تو غمهای شیعیان
داری برای چند نفر گریه می کنی؟؟
این روزها که دست تو را بسته غیبتت
یاد طناب دست پدر گریه می کنی
بی اختیار می زنی هی فضّه را صدا
گویا میان شعله ی در گریه می کنی
با ناله از کبودی پهلوی مادرت
دستی گرفته ای به کمر گریه می کنی
وقتی گریز روضه ی تو می شود غلاف
بر بازویی که بوده سپر گریه میکنی
هر نیمه شب برای شب غسل زخم ها
یاد جفای بین گذر گریه میکنی
از خون ِمانده روی کفن یاد کردی و
از خون،شده دوچشم تو، تر گریه میکنی
وقتی که روبروی تو یک مشت هیزم است
حق می دهم که شام و سحر گریه می کنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
امین الله 1403.6.21.mp3
11.05M
قرائت #زیارت_امین_الله
مرثیه خوانی سالروز شهادت #امام_عسکری علیهالسلام
۱۴۰۳/۶/۲۱
.
اَشْهَدُ اَنَّک جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِکتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، حَتّى دَعاک اللَّهُ اِلى جِوارِهِ،
{*چقدر با اين مردم حرف زدي روز عاشورا،وقتي به همه چيز احتجاج كرد، حُجت آورد به عمامه پيغمبر،به شمشير پيغمبر،وقتي حَسَب و نَسَبش رو گفت،صدا زدن: يابن فاطمه! ما نمي فهميم تو چي ميگي... "و نحن غير تارکيک حتي تذوق الموت عطشا" دست ازت بر نمي داريم تا تشنه جون بدي...}
{خدايا در راه عبادت تو خونش رو روي زمين ريختن}
{حرمش رو مُباح اعلام كردن، هركي هرچي ميتونه براي زن و بچه اش غنيمت برداره،كوفيا برا خودتون سوغات جمع كنيد...همه اومدن سمت خيمه ها...}
{يعني ميشه يه روزي همه با هم بريم كربلا،بين اين همه موكب ما يه جايي بايستيم،من هم براتون زيارت امین الله بخونم،"حسين جان! به خودت قسم دلم برا كربلات تنگ شده"}
{مظلوم از اين دنيا رفتي آقاجان! اي غريبِ مادر!حسين....}
.
{*چقدر با اين مردم حرف زدي روز عاشورا،وقتي به همه چيز احتجاج كرد، حُجت آورد به عمامه پيغمبر،به شمشير پيغمبر،وقتي حَسَب و نَسَبش رو گفت،صدا زدن: يابن فاطمه! ما نمي فهميم تو چي ميگي... "و نحن غير تارکيک حتي تذوق الموت عطشا" دست ازت بر نمي داريم تا تشنه جون بدي...}
{خدايا در راه عبادت تو خونش رو روي زمين ريختن}
{حرمش رو مُباح اعلام كردن، هركي هرچي ميتونه براي زن و بچه اش غنيمت برداره،كوفيا برا خودتون سوغات جمع كنيد...همه اومدن سمت خيمه ها...}
{يعني ميشه يه روزي همه با هم بريم كربلا،بين اين همه موكب ما يه جايي بايستيم،من هم براتون زيارت امین الله بخونم،يه دفعه صدا بياد"اليوم، يَومُ الاربعين"حسين جان! به خودت قسم دلم برا كربلات تنگ شده*}
{مظلوم از اين دنيا رفتي آقاجان! اي غريبِ مادر!حسين....}
#حاج_میثم_مطیعی
#زیارت_اربعین
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
.
|⇦•اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُبات...
..
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ ،اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ، وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ،اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
{آقا!سلام...اي كاش الان كربلا بودم،زيارت اربعين ميخوندم...}
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَرات
{اوّلِ زيارت دو سه جمله مقتل بخونم، سرآقا اباعبدالله الحسين برگشت كربلا، ابوريحان بيروني،مُتَوفّي قرن پنجمِ، در آثار الباقيه كه از اولين منابعي است كه جريان اربعين رو نقل كرده،اينجور نوشته: "فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ إلى مَجثَمِه"*روز بيستمِ ماهِ صفر سر امام حسين رو برگردوندند كربلا..." حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِه" سر نازنينش رو به بدنش مُلحق كردن...اين سر همه جا با زينب بوده،هر جارو نگاه مي كرده،سري به نيزه بلند است در برابر زينب...گفته بودم بيام كربلا آروم بشم،گريه هام رو بكنم،اما داغ دلم تازه شد"رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ"يعني اين سر رو كه برگردوندند كربلا، زن و بچه ها هم با سر بابا بودند كه داشتن بر مي گشتن...(دلم برا كربلات تنگ شده،همه اومدن كربلا...دلت رو راهي كربلا كن،از سُوِيداي دلت...صدا بزن:حسين...}