هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
mohammadali-ghasemi.deltangam-ajib(128).mp3
11.72M
دلتنگمعجیب...💔
🎙 محمدعلی قاسمی
اللهم رزقنا حرم ❤️
#امام_حسین #اربعین #کربلا
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
7449_1629711238563.mp3
956.7K
#امام_رضا__ع__نوحه
بيا ابن الرضا بديدار رضا
تماشايي بيا تماشا کن مرا
ببين از پا فتادم - نباشد کس به يادم
کجايي اي جوادم
غريبم من غريب غريبم من غريب
* * * * * * * * * *
ز حال من فقط بود آگه خدا
ببين زهر جفا زده آتش مرا
شده غم آشنايم - منم که در نوايم
علي موسي الرضايم
غريبم من غريب غريبم من غريب
* * * * * * * * * *
دگر در سينه ام نواي آخر است
بيا اي ماه من نگاهم بر در است
جواد من کجايي - برويم در گشايي
امان از اين جدايي
غريبم من غريب غريبم من غريب
* * * * * * * * * *
بيا بر ديدن من دور از وطن
جواد من بيا پدر را کن کفن
بيا اي قرص ماهم - نگاهم کن نگاهم
که غرق اشگ و آهم
غريبم من غريب غريبم من غريب
* * * * * * * * * *
بدامان اجل بود امشب سرم
روم دامن کشان به سوي مادرم
رسيده بوي زهرا - روم من سوي زهرا
ببينم روي زهرا
غريبم من غريب غريبم من غريب
* * * * * * * * * *
شاعر : سید محسن حسینی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
7362-1665305811522.mp3
1.13M
#امام_حسن__ع__زمینه
در كجایی خواهر من بسته شد چشم تر من
كن تماشا تا ببینی لحظههای آخر من
از تو ممنونم من ای زهـر جفا
بعد عمری من شدم حـاجت روا
تا قیــامت من شدم مدیون تو
چون نمیبینم دگـر من كوچه را
وای من ای وای من ای وای من
**
من كه افتاده ز پایم من امــام مجتبایم
غیر زهر همسر من كس نباشد آشنایم
من خودم دیـدم در آتش لانه را
دیدهام شمــع و گل و پروانه را
من خودم دیــدم میان كوچهها
مــــادرم گم كرده راه خانه را
وای من ای وای من ای وای من
**
عاقبت افتادم از پا بستهام بـار سفر را
خواهرم زینب بیـا مردنم را كن تماشا
شد اجل آخــر به در من طبیب
كس نمیباشد مـرا یار و حبیب
با كه گویم در تمــام عمر خود
در میان خـــانهام بودم غریب
وای من ای وای من ای وای من
**
ای حسین رو سوی من كن با من آغــاز سخن كن
تو بیـا از راه و امشب بی كفن من را كفن كن
دیده ام من صورت حاكی حسین
دیده ام من مظهر پـاكی حسین
با دو چشم پر زخون خود زدم
بوسهها بر چادر خاكی حسین
وای من ای وای من ای وای من
شاعر : سید محسن حسینی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
✅ #خواب_سکینه (س)، دختر امام حسین(ع) در شام
🔹ابن نما گوید:
سکینه(س) در دمشق چنین خوابی دید: 🔸گویی که پنج بزرگوار نورانی پیش آمدند. روی سر هر کدام پیری ایستاده بود و فرشتگان پرامونشان را گرفته بودند.
🔹خدمتکاری نیز پیاده با آنها میرفت. آن نژادگان رفتند و خدمتکار آمد و به من نزدیک شد و گفت:
🔸 ای سکینه، جدت سلامت میرساند. گفتم: بر رسول خدا سلام باد. ای پیک رسول خدا تو که هستی؟
🔹گفت: خدمتکاری از خدمتکاران بهشت.
✳️گفتم: این پیرانی که همراه این نژادگان آمده اند کیستند؟
🔹گفت:
1⃣اول آدم،
2⃣دو ابراهیم خلیل الله،
3⃣سوم موسی کلیمالله و
4⃣چهارم عیسی روحالله است.
✳️گفتم: آن کسی که محاسنش را گرفته و میافتد و بلند میشود کیست؟
5⃣گفت: جدت رسول خدا (ص). گفتم: به کجا میروند؟
گفت: سوی پدرت حسین (ع).
🔹من رفتم و کوشیدم خود را به وی برسانم و بگویم که ستمگران، پس از او با ما چه کرده اند.
🔸در همین حال بود که دیدم پنج کجاوه از نور آمدند درون هر یک از آنها زنی است. گفتم:
✳️این زنانی که میآیند چه کسانی هستند. گفت:
1⃣اولی حوا، مادر انسانها،
2⃣دومی آسیه دختر مزاحم،
3⃣سومی مریم، دختر عمران،
4⃣چهارمی خدیجه، دختر خویلد،
✳️و پنجمی دست بر سرش نهاده و میافتد و بلند میشود. گفتم: او کیست؟ گفت:
5⃣جدهات فاطمه(س)، دختر محمد (ص)، مادر پدرت.
😭گفتم: به خدا سوگند به او خواهم گفت که با ما چه کرده اند.
🔹سپس خود را به او رساندم و در برابرش ایستادم و گریه کنان گفتم:
😭مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند جمع ما را از هم پراکندند؛
😭مادر جان! به خدا سوگند حریم ما را مباح کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند پدرمان حسین را کشتند.
🔻فرمود: ای سکینه! بس است، دیگر مگو که جگرم را سوزاندی و بندهای قلبم را پاره کردی.
🔻این پیراهن پدرت حسین همیشه با من است و از من جدا نخواهد شد تا آنکه خدای را با آن دیدار کنم.
🔸سپس بیدار شدم و خواستم که آن خواب را پوشیده نگهدارم ولی برای خانواده ام بازگو کردم؛ که میان مردم شایع شد». [1] .
🔹سید بن طاووس ضمن نقل بخشی از خواب از زبان سکینه نقل کرده که این خواب در چهارمین روز اقامت در شام دیده است. [2] علامه ی مجلسی جزئیات بیشتری را به نقل از برخی تألیفات شیعی نقل کرده است. [3] .
📚پی نوشت ها:
▪️[1] مثیرالاحزان، ص 104، به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 140.
▪️[2] الملهوف، ص 220. در آنجا آمده است:
سکینه در خواب به جدهاش فاطمه زهرا گفت: مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند، مادر جان! به خدا سوگند، جمع ما را پراکنده ساختند. مادر جان! به خدا سوگند، حریم ما را مباح شمردند. مادر جان! به خدا سوگند، پدرمان حسین را کشتند.
▪️[3] بحارالانوار، ج 45، ص 194.
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝