.
مجنون الرقیه:
بسم الله الرحمن الرحیم
بنگر دیده ی تر را بپذیر از خاهر
این دوتا قرص قمر را بپذیر از خاهر
پهلوانند و علی وار رجز می خانند
سرشان هم برود پای شما می مانند
شیر از زوزه ی کفتار بترسد هیهات
نوه ی جعفر طیار بترسد هیهات
راهشان ختم به عشق است تو که می دانی
راه من سوی دمشق است تو که می دانی_
چه می آید به سر اهل حرم بعد ازتو
خونفشان می شود این چشم ترم بعداز تو
نگذاری که از اینجا به خجالت بروم
پیش چشم پسرانم به اسارت بروم
ماجرای در و دیوار مگر یادت نیست
قصه سینه و مسمار مگر یادت نیست
مادری زخم ببیند پسرش می میرد
تا ابد زانوی ماتم به بغل می گیرد
اذن میدان بده تا جلوه نمایی بکنند
در دل معرکه منظومه سرایی بکنند
یا علی گفته و شمشیر به تزویر زنند
در دل حادثه با عشق تو شمشیر زنند
این دوتا میوه ی عمر و دل و جانم هستند
من اذان گوی توام این دو اذانم هستند
این اذان حی علی خیر العمل می خاهد
لبشان از لب تو طعم عسل می خاهد
جان به قربان تو قربانی من را بپذیر
این دوتا یوسف کنعانی من را بپذیر
مهرداد احمدی
..........
#تحلیل 👇
سلام علیکم
نکته های مهم درباره این شعر:
انتخاب وزن مناسب برای حماسه سرایی (با بهره گیری از فاعلاتن فعلاتن...)
در کنار انتخاب وزن
ارائه مضامین حماسی نیز قابل توجه است
با محوریت بیان شاعرانه:
شیر از زوزه کفتار بترسد!؟ هیهات!
اگر در این بیان حماسی
اندکی به موسیقی شعر و غنای هجاها دقت بیشتری می شد
قطعاً این اثر حماسی تر به چشم می آمد...
راه من سوی دمشق است( تو که) میدانی...
زاویه دید جدیدی که شاعر در بیان مضمون برگزیده است
هرچند بدیع است:
مادری زخم ببیند پسرش میمیرد
تا ابد زانوی ماتم به بغل می گیرد
اما با فلسفه قیام کربلا و رشادت اصحاب کربلا سازگاری ندارد
و صرفاً یک نگاه احساسی مادرانه است...
این
همچنین مضمون
این اذان حی علی خیرالعمل میخواهد
که مصراعی کاملاً حماسی
و متناسب با فرهنگ عاشوراست
به خلاف این مصراع:
لبشان از لب تو طعم عسل می خواهد...
اکاملاً ذوقی، عوامانه، حسی
و دور از جنبه های معرفتی است.
از این شاعر عزیز می خواهم
که در حوزه زبان
دقت بیشتری داشته باشند
تا شعرشان از کژتابی های مضمونی
در امان بماند
به این مصراع دقت کنید:
یا علی گفته و شمشیر به تزویر زنند..
که موهم دو معنی متفاوت است.
صوت تحلیل دکتر محمد فراهانی ـ تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای.mp3
2.57M
🎥 صوت و متن #تحلیل نقل آب ریختن #امام_رضا(ع) در حمام بر سر مسافری غریب
#تحلیل_مداحی توسط #دکتر_فراهانی
مداحی آقای #حاج_حسن_خلج
#نکات_آموزشی
#نکته_اخلاقی
#تحلیل_مداحی
#استاد_میرزامحمدی
#مناجات_خوانی
#ادعیه_خوانی
#ماه_مبارک_رمضان
#تحلیل #رامین_محمدی
یکی از شرایط استجابت دعا ، دعا کردن و یا مناجات کردن با خداوند همراه با تضرع است
1⃣ آیه 55 سوره مبارکه اعراف:
« ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
ترجمه: (خدای خود را به تضرع و زاری و نهانی (به صدای آهسته که به اخلاص نزدیک است) بخوانید (و از اندازه مگذرید) که خدا هرگزمتجاوزان را دوست نمیدارد).
2⃣ آیه 205 سوره مبارکه اعراف:
« وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ»
ترجمه: (خدای خود را با تضرّع و پنهانی و بیآنکه آواز برکشی در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش).
با تضرع وزاری دعا کردن یکی دیگر از شرایط لازم برای استجابت دعاست
#تحلیل_مداحی
در مناجات خوانی و ادعیه خوانی ، یکی از نکاتی که بسیار بسیار مهم است اولا آمادگی روحی و ارتباط متضرعانه با خداست به طوریکه، مداح باید ابتدا خودش تاثیر گرفته باشد تا بتواند بر مستمع تاثیر بگذارد و این مهم به دست نمی آید مگر با مناجات در خلوت 💯
#نکته ⬅️مداح ،خودش باید اهل تَهَجُّد و مناجات در خلوت باشد تا مناجات خوان شود‼️
در این فایل تصویری #استاد_میرزامحمدی چنان جانسوز اشعار مناجاتی را میخوانند که حتی بدون روضه خواندن هم مستمع تاثیر گرفته است
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه
🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. اینکه شاعر:
ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه میکند؟
ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟
ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟
ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق مینگرد یا سطحی؟
و در نهایت، دیدهها و شنیدههای خود را چگونه وصف میکند؟ جزئینگرانه یا به شیوه مرسوم، کلینگرانه و بیتأثیر؟
جزئینگاری در شعر حاصل جزئینگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانههای متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیدههای هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است.
🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است:
▫️الف) موضوع و محتوا
شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئینگاری مشاهدات خود میپردازد:
1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویههای متعدد تحلیل میشود:
روشنیبخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرامبخش، سیر دعای نیمهشب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونههای این تنوع نگاه و جزئینگری است که به جزئینگاری و تنوع بیان منجر شده است.
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
مسافری که نگاه تو بود بدرقهاش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی.
این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله:
حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لالهای که به خونِ جگر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارشهای شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت...
▫️ب) شیوه بیان
نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیتهای آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایههای پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است:
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
(استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر)
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
(تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود)
و:
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت:
وجود پاک تو میسوخت از «شرارۀ غم»
دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت
🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیفطبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه میشود؛ بهویژه اگر موضوع مراثی اهلبیت باشد.
اصولاً بهجز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعیگر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات میکند:
شعلهور شدن بیت وحی:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت
اشکهای فاطمی:
گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت
و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیفترین و باطراوتترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هالهای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است:
حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت
این همان جلوه حقیقی هنر مرثیهپردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۴۲)
#تحلیل
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir