eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. موضوع: علیهاالسلام آقا دوباره نوکر تو خون جگر شده در این زمانه صبر و تحمّل، هنر شده در این زمان که فتنه بریده امان ما از قبل، داغ دوری تو بیشتر شده خیلی بدم درست، ولی شاه بی کسم عمرم در انتظار ظهور تو سر شده هر صبح جمعه، شام شد و دیده نوکرت باز انتظار دیدن تو بی ثمر شده آیا مقدّر است ببینم که جمعه ای دل از بهار آمدنت باخبر شده؟؟ امشب کنار سفره ی ام البنین بیا وقت مرور روضه و داغی دگر شده مجلس به نام عمّه ی پاکت سکینه است پس آتش شرار دلت شعله ور شده او هم کنار گودی مقتل رسیده است بر روی سینه ی پدرش محتضر شده او هم شنیده امر  ِ عَلَیْکُنَّ بِالْفَرار پس شاهد هجوم هزاران نفر شده تنها برای مردن ما جمله ای بس است با شمر و زجر، عمّه ی تو همسفر شده از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام ناموس اهل بیت، چرا دربه در شده؟ در کوچه های شام، عمو را صدا زده آهش دلیل خنده ی هر رهگذر شده بازار رفته و وسط شامیان مست بر روی نیزه شاهد اشک قمر شده از خیزران  ِ بزم شراب است روضه خوان هر ضربه ای به روی دلش، صد شرر شده او دیده وقت پاشدنش روی پنجه ها با خون،لبان خشک و ترک خورده، تر شده از نسبت کنیزی  ِموسرخ  ِپست  ِشام تا وقت مرگ، عمه ی تو خون جگر شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
🩸 و جانسوز اهل‌بیت علیهم‌السلام 🩸 🥀 هنگامی که در پایان اقامت اهلبیت علیهم‌السلام در فرارسید، بارها را بستند و آماده حرکت شدند. 🥀 در این هنگام حضرت سکينه سلام‌الله علیها اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب مقدس جهت حرکت داد و همگی در اطراف گرد آمدند. 🥀 فحضنت القبر الشريف وبكت بكاءً شديداً حتّى غشي عليها، فلمّا أفاقت جعلت تنشد وتقول: 🥀 علیهاالسلام قبر پدر را در آغوش گرفت و شديداً گريست و به سختی می‌ناليد تا آنجا که از هوش رفت. 🥀 پس وقتی که به هوش آمد، اين ابياتی به این مضمون را زمزمه می‌کرد: رحلنا يا أبي بالرّغم منّا ألا فانظر إلى ما حلّ فينا ألا يا كربلاء أودعت جسماً بلا غُسْلٍ ولا كفنٍ دفينا ألا يا كربلاء أودعت نوراً لباري الخلق طرّاً أجمعينا ألا يا كربلاء أودعت كنزاً وذخر القاصدين الزّائرينا 🥀 ای پدر! به ناچار داریم از کنار تو می‌رویم. و حال تو بر آنچه که بر ما گذشته نظری کن. 🥀 ای کربلا! یک جسمی را که نه غسل و کفن شد، در تو به یادگار می گذاریم. 🥀 ای کربلا! یک نوری را در تو به یادگار برای خدای متعال از جانب ما می‌گذاریم. 🥀 ای کربلا! یک گنجی را در تو به یادگار می‌گذاریم تا ذخیره‌ای باشد برای کسانی که قصد این جا را دارند. 📕 ، ملا آقا دربندی رضوان‌الله تعالی علیه .
. 《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ بِنْتَ الْحُسَيْنِ(علیهما السلام) الشَّهيدِ》🔷🔹 ✅مرحوم کفعمى(۹۰۵ق) از حضرت سکینه(سلام الله علیها) روایت مى کند که وقتی پدرم امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، بدن مطهر ایشان را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود : 📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَأَذکُرُونِی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَرِیبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونِی》 ♦️ای شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید. و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید. 📋《فَأَنَا السِّبْطُ الَّذِی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونِی، وَ بِجَردِ الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْدَاً سَحِقُوُنِی》 ♦️من، نوه پیامبر(ص) هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند. 📋《لَیْتَکُم فِی یَوْمِ عَاشُورَا جَمِیعَاً تَنْظُرُونِی، کَیْفَ اِسْتَسْقَی لِطِفْلِی فَأَبَوا أَنْ یَرْحَمُونِی》 ♦️ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و می‌ دیدید که چگونه برای کودک خردسالم، آب خواستم و آنان رحم نکردند. 📋《وَ سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ المَاءِ المَعِینِ، یَا لَرُزْءٍ وَ مُصَابٍ هَدَّ أَرْکَانَ الحَجِونِ》 ♦️آنان به جاى آب گوارا، تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. 📋《وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ، فَالْعَنُوهُم مَا أَسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ》 ♦️واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.(۱) در نقلی آمده است که بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)؛ 📋《إِنَّ سُكَيْنَةَ(سلام الله علیها) اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(علیه السلام) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️حضرت سكينه(سلام الله علیها) پيكر پدرش امام حسين(علیه السلام) را در آغوش كشيد، [ولى نگذاشتند كه سكينه(سلام الله علیها) در بالين پدر بماند] و گروهى از اعراب جمع شدند و سكينه(سلام الله علیها) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲) هنگامی که (سلام الله علیها) بعد از سفر کوفه و شام، به مدینه رسید، خود را به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) رساند و عرضه داشت : 📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》 ♦️اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم! 📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یَا حُسَیْنُ(علیه السلام)؟!》 ♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(علیه السلام)؟!(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : مبریدم! که در این دشت مرا کاری هست  گرچه گل نیست ولی صحنه گلزاری هست  ساربانا! مزنید این همه آواز رحیل  که در این دشت مرا قافله سالاری هست  من و این باغ خزان دیده خدا را چه کنم  همره لاله رخان لاله تبداری هست  نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام  مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست  گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند  هست پیوند وفا با تو مرا آری هست 👤غفور زاده 📚منابع : ۱)المصباح‏ کفعمی، ص۷۴۱ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰ ۳)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶ . 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(سلام الله علیها) سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ》🔶🔸 ✅در برخی نقلها آمده است که حضرت سکینه(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) دو دختران امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگران امام حسین(علیه السلام) را برای ایشان به نوعی معرفی کردند. 1⃣ : در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(علیه السلام)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. در این هنگام، سکینه(سلام الله علیها) خود راهی قتلگاه شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) افتاد، عرضه داشت : 📋《عَمَّتِي! هَذَا نَعْشُ مَنْ؟》 ♦️عمّه جان! این پیکر کیست؟ زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود : 📋《هَذَا نَعْشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(علیه السلام)》 ♦️اين پیکر پدر بزرگوارت حسين‌(علیه السلام) است.(۱)  📚منابع : ۱)موسوعة الإمام الحسين(ع) جمعی از محققان، ج۸، ص۱۵۷ .
. سلام_الله_علیها ۶ من دختر حسین،سکینه،مطهرم من یادگار آل علی و پیمبرم آغوش گرم زینب کبراست جای من گلبوسه ی عموست به رخسار انورم از کودکی مصیبت تلخی چشیده ام در کربلا ز سوز عطش سوخت حنجرم اما پدر ز اهل حرم بود تشنه تر حتی ز حنجر علی اصغر برادرم یادم نمی رود که ز ظلم حرامیان از ضرب تازیانه سیه گشت پیکرم وقت غروب غارت خیمه شروع شد وقت غروب آتشی افتاد در حرم دنبال من دوید عدو گیسویم کشید شد گیسویم کشیده به همراه معجرم آن کس که تیر بر گلوی شیرخواره زد با کعب نی به من زد و بر جسم مادرم دیدم سر بریده ی بابا به روی نی از نیزه ها فتاد سرش در برابرم بزم شراب از نظرم کی رود که من دیدم به طشت زر سر بابای اطهرم دیدم که چوب بر لب و دندان او نشست دندان او شکسته شد ای خاک بر سرم یک سرخ مو بلند شد از جا اشاره کرد دیدم کنیز خواست و لرزید خواهرم شائق یقین بدان کمک ما اگر نبود در تو،توان شعر سرودن دگر نبود ✍ .
1_6511930799.pdf
52.4K
🚩 از کوفه تا شام ✔️ "رؤياى جانسوز سَكينه‏" 🔗 قطع: آ5 (دو ستون) 📚 منبع اصلی نوشتار: 📗 کتاب شهادت نامه امام حسين «عليه السلام» بر پايه منابع معتبر نویسنده آیت الله ری‌شهری | | (ع)
4_5904676117477854646.mp3
21.58M
|⇦•گوهر سلالهٔ.... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده ۵ ربیع ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری
زمینه؛ تو می‌ری دل‌نگرون.mp3
1.67M
علیهاالسلام 🔹تو میری دل نگرون🔹 چشمام که پره غمه حرفام حرف دلمه بی‌تو بارونی می‌شه بابا چشمای همه تو می‌ری دل‌نگرون اشک من می‌شه روون آب ریختم پشت سرت شد چشمام کاسۀ خون ما رو به کی می‌سپاری؟ حالا که می‌ری میدون این دم آخر دارم یه خواهشی باباجون تا حرم پیغمبر بیا ما رو برگردون از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا بدون تو می‌میرم، بابا بابا بابا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دنیا خیلی بی‌وفاست رحم کوفیا کجاست؟ بابا بی‌تو می‌دونم دشمن خیلی بی‌حیاست آتیش پشت دره اینجا هم شعله‌وره می‌ترسم چادرمو دشمن بی‌تو ببره این چادری که دارم یادگاری زهراست مادری که با یادش همیشه چشمام دریاست مادری که از غصه‌ش میون قلبم غوغاست فدای احساس تو، بابا بابا بابا کبود می‌شه یاس تو، بابا بابا بابا شاعر و نغمه‌پرداز: .
. سلام_الله ای دختر باوقار ارباب تا عرش خدا کنار ارباب سرچشمه ایمان و نجابت آرامش روزگار ارباب ای جلوه فاطمه جمالت لبخند لبت قرار ارباب آیینه ی ذات کبریایی زهرای تمام عیار ارباب در چشم تو معتکف ملائک ای باعث افتخار ارباب سجاده ی عشق معجر تو قدیسه ی جان نثار ارباب ای وسعت بی حصار احساس عطر نفست بهار ارباب صاحب نفس نهضت قرآن ای مظهر اقتدار ارباب ای کودکی زینب کبرا دختر که نه ذوالفقار ارباب بوی تو عصاره اجابت دروازه ی انتظار ارباب ای باعث آرامش جنت همسایه ی هم جوار ارباب .
. سلام_الله الا ای زینت شهر مدینه گل زهرای اطهر یا سکینه تو در بحر ولایت دُرِّ نابی گل ارباب و فرزند ربابی امینه آمنه هستی سکینه حمیده فاضله هستی سکینه گل باغ ولا نور دو عینی عزیز مرتضی دخت حسینی جلیل القدر و پاک و اطهری تو به زینب عمه ات همسنگری تو تو در علم و بلاغت مصطفایی تو در حلم و فصاحت مرتضایی تو تالیِّ دو عمه ، زینبینی به ایثار و وفا همچون حسینی چنان زهرای اطهر عصمت تو بسان عمه زینب عِفَّتِ تو زبانزد گشته در عالم عفافت بود پاکی همیشه در طوافت تو فخر شاه دشت کربلایی به درد عالمی مشکل گشایی بود جود و کرم شرمنده ی تو سخاوت تا به محشر بنده ی تو وقار تو بسان مادر توست بود فخرت رقیه خواهر توست تو دیدی ماجرای کربلا را تو دیدی پر ز خون دشت بلا را تو دیدی پیکر در خون اکبر تو دیدی حنجر پر خون اصغر تو پرپر دیده ای آلاله و یاس تو دیدی بر زمین دستان عباس تو دیدی شمر دون خنجر کشیده سر باب غریبت را بریده تو دیدی عمه را قامت خمیده تو دیدی پیکر در خون طپیده تو دیدی آتش در خیمه ها را تو دیدی سر بروی نیزه ها را تو دیدی کوفه و شام بلا را سر و چوب جفا ، طشت طلا را تو دیدی اشک و سوز و داغ و ناله تو دیدی نیمه شب دفن سه ساله منم مولاتنا عبد و غلامت بود ورد زبانم ذکر نامت سکینه جان نما بر من دعایی که گردم بار دیگر کربلایی .
. نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟ ۱۴۰۲✍ .
مداحی_آنلاین_دین_و_دلم_برده_ای_ماه_سکینه_محمود_کریمی.mp3
5.54M
💥سبک: 🎙مداح: ▪️مناسبت: دین و دلم برده ای ماه سکینه بی تو چگونه روم سوی مدینه کشته بی دست ای علمدار تشنه سر مست ای علمدار ای پسر سوم زهرا علمدار علمدار علمدار... سر به روی دامن فاطمه داری روی لبت از چه رو زمزمه داری فرق تو پاره ای علمدار سینه شراره ای علمدار کعبه ای در علقمه داری علمدار علمدار علمدار... **** رفتن تو می شود اوج غم من جسم تو افتاده دور از علم من چشم تو بسته ای علمدار خسته خسته ای علمدار پای عدو و حرم من علمدار علمدار علمدار... .
. مثنوی وفات شهادت گونه‌‌یِ سلام اللّه علیها‌‌‌ بابا چقدر روضه برایِ تو خوانده‌ام ماندم چه شد که بعدِ تو من زنده مانده‌ام ؟! یادم نمی‌رود که در آن عصرِ هولناک پیشِ دو پایِ اسبِ تو افتاده‌ام به خاک طعمِ نوازشِ پدری‌ات چشیده‌ام خون رویِ یالِ اسبِ وفادار دیده‌ام بر رویِ نیزه دیده سرت نوحه‌هایِ ما مکشوفه بوده روضه‌یِ اُنظُر رُئوُسَناٰ رفتی و شعله در حرمت پا گذاشته شلّاق‌ها به رویِ تنم جا گذاشته بر رویِ نیزه طُرِّه‌یِ مویِ سرِ تو سوخت روبند و روسری و پَرِ دخترِ تو سوخت با دستِ بسته پایِ برهنه به پایِ سر با قاتلِ عمو و پدر رفته‌ام سفر در شام و کوفه روضه‌یِ گودال پا گرفت سیلی رسید و گوشِ رقیّه هوا گرفت باور نکن ولی به سراغِ من آمدند باور نکن ولی به سکینه لگد زدند خاکی‌ست چادرِ نوه‌یِ فاطمه هنوز چشمِ امیدِ من به سویِ علقمه هنوز شاید عمو بیاید و آرام‌تر شوم با شاهزاده اکبرِ تو همسفر شوم شاید زبان گرفت گلِ دامنِ رباب یکبار وقتِ تشنه شدن گفت آب آب دادم به سینه وعده که دلشاد می‌شود قاسم به پیشِ چشمِ تو داماد می‌شود ذکرِ لبِ سکینه شده بی‌کفن حسین عَجِّل علیٰ ظُهوُرِکَ یابنَ‌الحسن حسین ✍ .