eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ عاشقانه و دلسوز با آسمانی مناسب با ‍ آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو... تو کجایی مادر...؟! آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو... بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا... آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو... جانِ من حرف بزن! امر بفرما مادر. آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو... کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست  آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو... مادر ای یاد تو آرامش من...! امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟! جانِ من زود بیا بغلم کن مادر...! آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو... به خدا دلتنگم! رو به رویم بِنِشینی کافیست همه دنیا به کنار... گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. .. حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک ........................ ‍ عاشقانه و دلسوز با آسمانی مناسب دکلمه با نی ‍ آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو... تو کجایی پدرم...؟! آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو... بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا... آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو... جانِ من حرف بزن! امر بفرما پدرم. آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو... کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست  آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو... پدر ای یاد تو آرامش من...! امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟! جانِ من زود بیا بغلم کن پدرم...! آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو... به خدا دلتنگم! رو به رویم بِنِشینی کافیست همه دنیا به کنار... گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. .. نیم از عالم خاک .................................. 👈 👈 هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. .
. چگونه شعر را کنیم؟ (س) مقدمه یک شعر به دو گونه خوانده می شود؛ خوب و بد. به این ترتیب می بینیم که خوانش شعر روی شنونده اثرگذار است. چه این که شعر یک متن است در دست دکلماتور. این دکلماتور است که چگونه آن را عرضه می کند. خوانش یک شعر در حقیقت ایجاد دوباره ی شعر هم هست. تولید معنا های تازه نیز می باشد ؛ این هردو باهم شعر را کامل می سازد. این مقاله درصدد است تا به حد وسع این موضوع را پی بگیرد. نکاتی را که فکر می شود با اِعمال آنها می توان شعر را خوب و درست دکلمه کرد، تذکر دهد. چیست❓ دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام”‌ است. )انوری دکتر حسن ، فرهنگ بزرگ سخن) دکلمه تنها خواندن نیست بلکه خواندن + آوای رسا + آهنگ مناسب + ژست مناسب + حالت های خاص + داشتن حرارت و احساس مناسب می باشد. شرایط دکلماتور خوب✅ دکلماتور به کسی گفته می شود که شعر یا یک متن ادبی را به خوبی قرائت یا دکلمه کند. یک دکلمه ی خوب زمانی صورت می گیرد که دکلماتور از اوصاف زیر بهره مند باشد: 1⃣ داشتن صدای آرمش بخش. 2⃣شناخت آواها. 3⃣ قدرت برقراری ارتباط. برای قدرت ارتباط می توان عامل زیادی را برشمرد از قبیل: الف. استعداد ذاتی. ب. پشتوانه ی اندیشه یی. ج. انتخاب زبان مناسب. د. حرکات بدنی. 4⃣ قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را -که درشعرش انعکاس یافته- در خود بازتولید کند بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساس ها در هر شعر متفاوت است. 5⃣ قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته تحویل شنونده دهد. 6⃣ ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمه ی خوب ادای درست واژگان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل می دهد. 7⃣ داشتن صدای شفاف و رسا. 8⃣ سلامتی دستگاه صوتی و اندام گفتاری. 9⃣ توانایی خواندن درست جمله ها و متن. 🔟تناسب لحن و محتوا. 1⃣1⃣داشتن دانش ارتباطی. (برگرفته از مقاله خانم مهسا رضایی بخش ادبیات تبیان)
Audio_182013.m4a
5.9M
🌹🍁 با هدفون گوش دهید🎧 🖌شاعر و دکلمه‌خوان:امیرحسین قاسمی پور.۲۸/آبان/۱۴۰۲ نوای پس زمینه=منبع: https://javan-musics.com/ahang-bikalam-ghamgin-mazhabi/ اثرِ:ناشناس🔖 🖌 🆔 @Amirhossein_Ghasemipour_Poetry 💯 🥀🍁
623K
زنی میان کاروانی خسته نشسته است اگرچه در هجوم غم شکسته، ایستاده است به "ما رایت" او قسم که چشم های خویش را به روی هرچه غیر عشق بسته، ایستاده است اسیر اوست سلسله، و دید چشم قافله که بند بند ظلم را گسسته، ایستاده است ببین غم ستبر را ببین غروب صبر را به پیشگاه او چه سرشکسته ایستاده است اگر درست بنگری؛ به این شعور میرسی که او در آن نماز که نشسته، ایستاده است چراغ تکیه روشن است به احترام این زن است هنوز اگر علم میان دسته ایستاده است ✍ .
دکلمه | ما وارثان تاریخیم .mp3
9.62M
| ما وارثان تاریخیم سه‌شنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۲ مداح : حاج _ ما وارثان تاریخیم ما وارثان انبیائیم ما وارثان خط سرخ عاشورائیم ما وارثان حسینیم ، فزرزند آدم ماییم ک بار تاریخ را به دوش گرفته ایم تا جهان را به سرنوشت محتوم خویش برسانیم در این جغرافیای سرگردانی و حیرت دریا ، دل مطمئن این ملت است و آرامش از ایمان آنها میگیرد و چراغ ظلمت تاریخ را روشن می نمایند همان ها که در جواب قبیله شک و تردید که ترسان فریاد اِنا لَمُدرَکون سر میدهند با آرامش پاسخ میدهند : اِن مَعِیَ رَبی آری! خدا با ماست ، همه ی اسرار در همین کلام است پیر ما فرمود: شما پیروزید! برای اینکه خدا با شماست کسی که با خدا باشد ، خدا با اوست پیروزی از آن ماست! آری خون سرخ جوانان این ملت فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت تا آسمان تدبیر نشسته است ، تا راه حق و حقیقت را باز گشاید یا فالِقَ الاَصباح! ما را در راهی که عاشقانه در پیش گرفته ایم ، یاری فرما اینجا آیینه ی تجلی همه ی تاریخ است چه میجویی؟ عشق؟ ، اینجاست! چه میجویی؟ انسان؟ ، اینجاست! همه ی تاریخ اینجا حاضر است بدر و حنین و عاشورا اینجاست و حتی آن یار سفر کرده هم اینجاست و بدان که غایت خلقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شدائد بر هرچه ترس و شک و تردید و تعلق است ، غلبه کنند و حسینی شوند راستی برادر! تو چه میکنی؟ میمانی یا میروی؟ به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است همیشه بین حسین و یزیدیان جنگ است یاحسین یاحسین...
شعرخوانی سیدعلی نقیب.mp3
1.04M
آه، کوفه چقدر تاریک است ماه دیگر کنار چاه نرفت خاک از تشنگی لبش خشکید چشمه در بینِ کوچه راه نرفت دستِ طفل یتیم نان نرسید جرعه‌ای طعم آسمان نرسید دیگر امشب صدای نالۀ مرد تا حوالی بی‌کران نرسید نخل‌ها بی‌قرار و منتظرند طعم خرمای بی علی تلخ است روز خوش بی تو نیست در عالم طعم دنیای بی علی تلخ است این ابوجهل‌ها نفهمیدند که تو با خود عدالت آوردی شهر از کوره‌راه پر شده بود که تو راه سعادت آوردی رفتنت هم حکایتی دارد روی محراب، رد خون مانده پس از آن روز جاهلان گفتند مگر او هم نماز می‌خوانده؟! خار در چشم خویش داری، مَرد! استخوان در گلوی تو مانده درد تنهایی تو را حس کرد هر که نهج البلاغه را خوانده
شعرخوانی علی فردوسی.mp3
960.8K
یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد با سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد یا می‌شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه‌ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می‌شود اصلا به لطف بخت گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و به او افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد ناگاه بی‌مقدمه آمد به حرف، سنگ این گونه گفت و سخت مرا بی‌قرار کرد: تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد! ✍ .
Deklame_1403-07-11 [mahdisalahshour_ir]_1.mp3
1.93M
📝 | شب حمله چقدر شیرین بود 🎙 حاج مهدی سلحشور 📆 چهارشنبه ۱۱ مهرماه ۱۴۰۳ شب حمله چقدر شیرین بود گنبد آهنینتان این بود؟ تازه آن گنبدی که پشت سرش انگلیس و پاریس و برلین بود پس چه شد وعده‌های کاخ سفید قول امنیتی که تضمین بود آنچه که خورده‌اید یک سیلی است گرچه که سهمگین و سنگین بود ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز هرچه که دیده‌اید تمرین بود