YEKNET.IR - roze - vafat hazrate zainab 1401 - narimani.mp3
8.91M
|⇦•چرا به یاد لبت...
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید رضا نریمانی
623K
#دکلمه
#حضرت_زینب
زنی میان کاروانی خسته نشسته است
اگرچه در هجوم غم شکسته، ایستاده است
به "ما رایت" او قسم که چشم های خویش را
به روی هرچه غیر عشق بسته، ایستاده است
اسیر اوست سلسله، و دید چشم قافله
که بند بند ظلم را گسسته، ایستاده است
ببین غم ستبر را ببین غروب صبر را
به پیشگاه او چه سرشکسته ایستاده است
اگر درست بنگری؛ به این شعور میرسی
که او در آن نماز که نشسته، ایستاده است
چراغ تکیه روشن است به احترام این زن است
هنوز اگر علم میان دسته ایستاده است
#مجمد_رسولی ✍
.
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم
یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم
چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س)
از این طریق، درس نجابت گرفته ایم
از دست های حضرت عباس ِ(ع) با جنم
مُهر و مدالِ شور و شجاعت گرفته ایم
شد پاسبانِ خیمه علی اکبر(ع) و چه خوب؛
از سیره اش صلابت و غیرت گرفته ایم
این اشک را برای دم ِ احتضارمان
از حضرت رقیه(س) امانت گرفته ایم
با إذن شیرخوارۂ لب تشنۂ رباب(س)
در کشتی نجات سکونت گرفته ایم
عاصی و دردمند و گرفتار آمدیم
پیش از شفا، براتِ شفاعت گرفته ایم
این مرگِ بی هدف نمی آید به کارمان
ما از حسین(ع) قول شهادت گرفته ایم
شاعر : #مرضیه_عاطفی
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_زیـنـبـــ
قدری از کـرببلا روضه بخوان دلتنگم
تو خودت جای همه روضه و منبر داری
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج 🏴
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۱۰۸
از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام
ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام
کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی
بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام
این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه
مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام
بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما)
آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام
زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت
من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام
تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم
از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام
بود برگرد نوامیس خدا نامحرم
آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۱۰۹
پس از یارم به من دردو غمو اندوه رو کردند
پس از یارم مصیبت ها کنارم های و هو کردند
گرفتم پیرُهن پاره ز یوسف را در آغوشم
بوَد پیدا ز پیراهن، چها با جسم او کردند
اگر یکسال و نیم از رفتنش بگذشته یادم هست
که در گودال نامردان، سنان را در گلو کردند
ز یاد من نرفته نیزه دارانی که در گودال
به جایِ زخم نیزه باز هم نیزه فرو کردند
تنی که زیرو رو شد با نوک نیزه خبر دارم
که بین گودی گودال با پا زیرو رو کردند
خودم دیدم شهیدی از حسینم(علیهالسلام) نیست زخمی تر
ولی با نعل تازه، زخمِ پیکر را رفو کردند
خبر دارم که خیلی حرمله خنده به اشکت کرد
خبر داری سنان و شمر با من گفتگو کردند
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۱۴
بیا ببین ای ماه تابانم
بی تو دگر زنده نمی مانم
ذکر لبم حسین حسین جانم
عزیز زینب
یکدم نمی آید به چشمم خواب
یاد لب خشک توام بی تاب
ایندم آخرم ننوشم آب
عزیز زینب
نمی رود یک لحظه از یادم
که با زمین خوردنت افتادم
به درد من اضافه شد یک درد
یادم نمی رود که آن نامرد
با نیزه ای تو را بلندت کرد
غریب مادر
تو را میان دشمنان دیدم
در حلقه ی نامحرمان دیدم
سرت به دست این و آن دیدم
غریب مادر
پنجه به موی نازنین می زد
خولی سرت را بر زمین می زد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۱۵
از کوچیکی من چه سختی هایی کشیدم
وقتی در می سوخت خنده ی مغیره رو دیدم
از کجا بگم،از پهلو،سقط جنین،یا میخ در
از کجا بگم،له شد مادر
در روی سینه افتاده بود
دشمن روی در استاده بود
هی در و با پاش فشار می داد
مادر ما از نفس فتاد
نرفته از یاد در این ساعات آخرم
چگونه از من جدا شدی ای_برادرم
یاد لحظه ای،که رفتی،بوسه زدم،زیر حنجر
رفتی و شدم،من خونجگر
لحظه ی وداع عزیز من
پوشیدی تو کهنه پیراهن
حالا در آغوش خواهره
اون روزو از یاد نمی بره
خودم دیدم شمر چطور سر از پیکرت برید
محاسنت رو با دست خونیش می کشید
بین قتلگاه از کینه قاتل تو ما را می زد
بر تنت داداش،با پا می زد
یکی نمی گفت به اون بی دین
از روی سینه بیا پایین
این چکمه های تو میخ داره
مسمار و یادم می آره
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135