eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. روضه حضرت علی اکبر خدا بچه هاتون رو براتون نگه داره،پسر بچه هرچی رشد میکته قدم برمیداره،تو زندگی موفقیت کسب میکنه بابا به خودش می باله،هی نگاه به قد وبالای بچش میکنه به رفیقاش میگه پسر منه،الحمدلله اول اینکه نوکر حسینِ،هم درس خوب میخونه،هم احترام مارو داره،بالاخره عصای پیریمونه.... آی جوونا! من امروز بهتون میگم: خیلی هواستون به باباهاتون باشه،بابا مریضم باشه باید دورش بگردی،هرکی رو میبینه میگه پسره منه ها،اون چیزی که بابا رو نگه میداره قرص و محکم راه رفتن پسرشه،میخوام یه خورده روضه ی بابا براتون بخونم،هواست باشه یه وقت زود جوابشو ندی،هواست باشه یه وقت دلشو نشکنی،هواست باشه یه وقت نه نیاری براش،دلش میشکنه به روش نمیاره،یه شبایی دلشو شکستی بلند صحبت کردی گفتی من خودم میدونم،اما همچین که خوابیدی خبر نداری بابا میاد نصفه شب بالاسرت،صورتت و میبوسه میگه: خدا هوا بچمو داشته باش،من ازش راضیم جوونی کرد به من اینجور گفت،صبح بلند میشی خبر نداری بابات چیکار کرده، باز با همون اخلاق از کنارش رد میشی،امروز جوونا بیاید جان علی اکبر یه کاری بکنیم،اکه مَردیین بیاین امشب یه کاری بکنیم،رفتیم خونه جلو همه بیوفتید به دست و پای بابا.... یه وقت دیدن از خیمه ها هی حسین زمین میخوره بلند میشه،هی میگه "ولدی علی"...من یه جمله روضه میخوام بگم،خدانکنه بابایی نفس نفس بزنه،هی میگفت: علی!پسرم! تا حالا نشده جواب باباتو ندی عزیزم....* دست و پایی بزن و آهی بکش ای رفته ز هوش *همه براش "وَ اِن یَکاد" میخوندن موقع رفتن،اما داشت برمیگشت اینطوری بود "اِرباً اِربا"گفت:بابا بلند شو ببین لشگر داره به من میخنده... آی پدری که داغ جوان دیدی مادری که داغ اولاد دیدی ببخشید منو بچه رو بغل گرفت دلش آروم نشد،عاقبت صورت رو صورت علی گذاشت،یه وقت حس کرد یه دستی اومد رو شونش،برگشت نگاه کرد دید خواهرش زینبِ،داداش بلند شو خدا صبرت بده...یه وقت صدا زد گفت: علی! بلند شو ببین عمه ات اومده وسط میدون،کسی قد وبالای زینب رو تا حالا ندیده.... بهترین لحظه برای یه بابا،اون لحظه ای که جوونش جلوش راه میره،بدترین لحظه برای یه بابا اون لحظه ای که جوونش جلو چند نفر زمین بخوره،بدتر از اون لحظه،لحظه ای است که یه بابا کتک خوردن بچش رو ببینه . .
. روضه حضرت علی اکبربرا خبر مرگ تو را تا که شنیدم پسرم مرگ را در نظر خویش بدیدم پسرم تا که آمد به سر نعش پسر گفت پدر چون هلال از غم داغ تو خمیدم پسرم روزی ساربانی به محضر پیغمبر اکرم به آمد؛ جگر شتری را جلوی رسول الله گذاشت! گفت: شتر را نحر کردم، اما نمی دانم چرا جگرش سوراخ است. پیامبر فرمود: بگو ببینم بچه این شتر را جلوش ذبح کردید؟ گفت: بلی، رسول الله فرمود: داغ فرزند جگر را سوراخ کرده است. اما فدای جگر سوخته ات بشویم یا ابا عبدالله نقل می کنند، یکی از بزرگان امام حسین را در عالم رویا زیارت کرد، دید همه زخمها خوب شده، پرسید: روی زخم چه مرهمی گذاشتی که خوب شده است؟ فرمود: اشک محبان و گریه کنانم مرهم زخم های من است. عرض کرد: پس چرا زخمی که روی قلب شما است خوب نشده؟ فرمود: آن زخم، اثر داغ پسرم علی اکبر است که خوب نشده، آن زخم به جگرم خورده است و تا قیامت خوب نمی شود. | دو جا سراغ داریم که امام حسین و خودش را روی جنازه انداخته است: یکی وقتی که مادرش فاطمه از دنیا رفت. مولا علی بدن فاطمه زهرا را کفن کرد. بند کفن را بست. صدا زد: بچه هایم بیایید یک بار دیگر با بدن مادرتان وداع کنید. امام حسین با خودش را روی بدن مادر انداخت. یک بار دیگر در کربلا بود. وقتی جوانش علی اکبر صدا زد: «یا ابتاه» ابی عبدالله خودش را رساند کنار بدن قطعه قطعه شده پسرش علی اکبر آمد و صورت بر صورتش نهاد. اما زینب خودش را رساند کنار قتلگاه علی اکبر تا برادرش حسین به کنار جنازه پسر جان ندهد. علامه امینی می نویسد: زینب دید حسین لب دارد کنار جنازه علی جان می دهد، نفس هایش به شماره افتاده است. اسلام می گوید: اگر جوانی بمیرد، بابا را جلوی جنازه ببرید، بابا پشت سر جنازه نیاید، چون پدر طاقت ندارد جنازه پسرش را ببیند، ابی عبدالله بدن قطعه قطعه شده جوانش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، دلش آرام نشد، صورت به صورت علی گذاشت، آرام نشد. و فرمود: «قتل الله قوما قتلوك يا بني ..... على الدنيا بعدك العفا».۱ .
. داغ سبک...عجب رسمیه عجب رسمیه رسم جدایی. پسر خوبم بابا کجایی. روی مه تو ، ندیده ام سیر. داغ مرگ تو،نموده ام پیر. رفتی زدستم،همه ی هستم ،داد از جدایی. (2 ) رفتی به بهشت، سوی سرنوشت. خدا برایم ، اینگونه نوشت. کجا بجویم، قامت تو را. دیگر نبینم ، جمال تو را. پسر نازم،گل نیازم،داد از جدایی.(2 ). بزرگت کردم ،که روز پیری . شوی عصایم،دستم بگیری. ولی روزگار، امانم نداد . برای داغت ،توانم نداد. جوان خوبم،یار ومحبوبم ،داد از جدایی.(2 ). 🌟شاعر 🌟غلامرضا نوترکی همدانی
. قصه مرگ توراناگه شنیدن زودبود دعزایت جامه اندرتن دریدن زودبود آخرای جان پسرای میوهٔ قلب پدر دردیاری نیستی منزل خریدن زودبود اشک حسرت ازدوچشم مادرت هرصبح وشام ازغم هجرره ماهت چکیدن زودبود جان شیرین ترزجانت ازجفای روزگار درشباب زندگی برلب رسیدن زودبود مادربیچاره ات دائم کند آه وفغان بهراوداغ غم مرگ تودیدن زودبو د دیده بشگابابرادرهای خودبرگوسخن نطق توخاموش ازگفتوشنیدن زودبود بی کس وتنهاوبی یاور دراین کنج لحد دورازاهل وعیالت آ میدن زودبود شاعرژولیده . من آمدم به کنارت دو چشم خود وا،کن نگاه به صورت پیر و غریب بابا کن غزال خسته من خیز و محشرم بنگر به حال و روز من خونجگر تماشا کن قسم به جان تو چشمان من نمی بیند به پای خیز و ره خانه را پیدا کن نه حال رفتن و ،نی، تاب ماندنم باشد تو ای امید پدر حل این معما کن دلم گرفته دگر از همه جهان سیرم بیا و مرگ مرا از خدا تقاضا کن مریض عشق تو گردیده مادر پیرت به گوشه نگهی درد او مداوا کن .
. در سوگ مجالس ختم و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی ) ---------------------------------- یه بابا که ز داغ نور چشماش نیمه جونه یه بابا که ز داغ نو گلش داره می خونه یه بابا نیمه شب زانوی غم بغل گرفته ز داغ پسری که زیر خاک اون بی نشونه میگه بابا جونم فصل خزونت حالا زوده همیشه خاطرات تو توی دلها می مونه مثل ابر بهاری می باره هر روز و هر شب غم دوری تو داغی که خدا می دونه فراق تو برام آتیشِ از جنس غم و درد بابا جونم بدون بهار برام فصل خزونه تازه فصل بهار تو بود و فصل طراوت خدای من می دونی پسرم خیلی جونه طاقت نداره تا توی کفن ببینه جسمش مادری که مثال گل های بهاریه و مهربونه ولی بالای قبر تو گرفته بزم روضه خدا رحم کنه بر مادری که روضه می خونه ---------------------------------- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) .
. چه رسمی داره-دو روزه دنیا میره عزیزت-میشی تو تنها خزان گل را- بدیده بینی گل است و مادر-میون گلها ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر به زیر پایت-بهشته مادر خدا بنامت-نوشته مادر گذار قدم را-به روی چشمم دل تو با رحم-سرشته مادر ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر سخته خدایا-داغ جدایی گوشه نشینم-از بینوایی گویم به ناله-آه از جدایی مادر خوبم-به گو کجایی ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر گل بهارم-برگرد بخونه غمت ز قلبم-کشد زبونه چو طفل این دل-برای مادر زند شراره-گیرد بهانه ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر .................... عجب رسمیه رسم جدایی. پسر خوبم بابا کجایی. روی مه تو ، ندیده ام سیر. داغ مرگ تو،نموده ام پیر. رفتی زدستم،همه ی هستم ،داد از جدایی. (2 ) رفتی به بهشت، سوی سرنوشت. خدا برایم ، اینگونه نوشت. کجا بجویم، قامت تو را. دیگر نبینم ، جمال تو را. پسر نازم،گل نیازم،داد از جدایی.(2 ). بزرگت کردم ،که روز پیری . شوی عصایم،دستم بگیری. ولی روزگار، امانم نداد . برای داغت ،توانم نداد. جوان خوبم،یار ومحبوبم ،داد از جدایی.(2 ). 🌟شاعر غلامرضا نوترکی همدانی .............................. تصنیف ۲ مجلس به سبکه عجب رسمیه.👇👇👇 بند۱:دراین دنیای غریب وفانی، دوچشمم ازغم شده بارانی..... جوانم رفت ودلم خونین شد، وجودم ازغم چقدغمگین شد.... همه میدونن،که چه دلخونم، زفراق او زار و داغونم...... بند۲: زداغ رویش خزان گردیدم، غمش رادیدم کمان گردیدم..... شدم خونین دل،زغمش هرآن، بی وجوداورفته ازتن جان..... همه میدونن که چه دلخونم، زفراق او زارو داغونم... ............... سبک عجب رسمیه رسم زمونه رحمی خدایارفت ازبرمن...نوردو چشم وتاج سرمن...آخرچه سازم..باورندارم...ازدیده پنهان شدپدرمن.... باباکجایی ازماجدایی.به دیدن ماچرانیایی.. برشام تارم همچون هلالی..دارم پدرجان دردل ملالی..طاقت ندارم ازاین غم تو..مانده به خانه جای توخالی..باباکجایی ازماجدایی ..به دیدن ماچرانیایی...درراه عشقت ازجان گذشتی..صدحیف وافسوس ازپانشستی..کارمن شده خون گر یه کردن..رفتی زدنیا پشتم شکستی..باباکجایی ازماجدایی..به دیدن ماچرانیایی...شدسایهء توکم ازسرما..بشکسته ازغم بال وپرما..بعدازتوخانه ماتمسرا شد..جزتونباشد کس یاور ما..باباکجایی ازماجدایی..به دیدن ماچرانیایی...روزوشب اندرهجرت اسیرم ..باباسراغت ازکه بگیرم ...طاقت ندارم بردوری تو...جاداردامشب ازغم بمیرم ...باباکجایی ازماجدایی..به دیدن ما چرانیایی.. ✍یوسف پیری.. .
. دشتی مثنوی فراق چهلم چهل روزه دلم داره بهونه چهل روزه چشام از غصه خونه چهل روزه شدم از غم سیه پوش گرفتم خاک قبرت را در آغوش چهل روزه شبم تاریک و سرده میون سینه ها دریای درده چهل روز چشام جاریِ خونه میون سینمون داغ جوونه چهل روزه دلم بی تاب یاره چهل روزه چشام بارون میباره چهل روزه که قلبم چاک چاکه چهل روزه عزیزم زیر خاکه الهی غصه از این سینه پا شه الهی خونه بی««* بابا»» نباشه چهل روزه میسوزه استخوانم برایش روضه ی دوری بخوانم چهل روزه چهل روزه کجایی چهل روزه امان از این جدایی چهل روزه که دارم زخم تازه چهل روزه که مادر خواب نازه چهل روزه دلم میخواد خدایا ببوسم صورت زیبای بابا چهل روزه شده این آرزویم غم دل را به تو مادر بگویم چهل روزه که در سوز و گدازم چهل روزه که با داغش بسازم چهل روزه منم با دیده ی تر چهل روزه کجایی ای برادر زده هجران تو  بر سینه آذر کجایی محرم غمهای خواهر چهل روزه فراقت نیست باور برادر جان برادر جان برادر چهل روزه که خاک غم سر من چهل روزه که رفته خواهر من عزیزان قدر یک دیگر بدانید کنار همدگر یاران بمانید خدایی کار این دنیا سرابه به پیش هم تاپای جان بمانید ..................... چهل روزه دل من بی قراره... چهل روزه دوچشمم انتظاره... چهل روزه گلم درگلسِتان نیست.. رسدبویش ولی رویش عیان نیست... چهل روزه که مادر زیرخاکه.. چهل روزه دل من چاک چاکه.. چهل روزه شده کارم بهانه.. چرا بابا نمی آیدبه خانه چهل روزه گل کاشانه ام نیست.. چهل روزه چراغ خانه ام نیست.. چهل روزه غریب این دیارم به جز باباکسی رامن ندارم ......... _نونهال 🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 گلی پرپر شد از باغ دلِ من به یغما رفته دیگر حاصل من گل من تازه رنگ غنچه را دید دریغا دست گلچین خزان چید روا باشد بریزم خاک برسر گل نو رسته ی من گشته پرپر چه گویم من ازاین غصه ازاین درد گل من داشت تازه غنچه می کرد مسلمانان اگر بی صبر و تابم اَجل کرده دگر خانه خرابم گلم شیرین زبان خانه ام بود صفای خانه و کاشانه ام بود گل سرخ و سفیدم رفته درخاک دریغا که امیدم رفته در خاک اَجل دار وندارم را گرفته همه صبر وقرارم را گرفته الاای مرگ می مُردی توای کاش عزیزم را نمی بردی تو ای کاش گل خوش رنگ وبویم را گرفتی امید وآرزویم را گرفتی نمی خواهم دگر زنده بمانم چگونه فاتحه بهرش بخوانم؟ کجایی آهوی خوش خط وخالم کجا رو من بگردم ای غزالم؟ بروی سینه ام بودجای خوابت کجایی که دهم من آب وتابت بیا جانم بیا روح و روانم بیا بهر تو لالایی بخوانم لالا لالا بخواب ای کودک من لالا لالا بخواب عروسک من گل خوش رنگ وبوی من تو پاکی بمیرم که به زیر سنگ وخاکی گل نو رسته راچیدن چه سخته کفن بر طفل پوشیدن چه سخته بخوان «مداح» که دل آرام گیرد بخوان دل از نوایت کام گیرد 🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» .
شعردرعزاي فرزند فلک توخون به دل پيروهم جوان کردي گل هميشه بهار مرا خزان کردي گل مرا به بر بردي به پيش چشمانم به زير خاک سيه بردي و نهان کردي تو اي کبوتر کم کرده اي مکان درخاک و يا که خود طيران سوي آسمان کردي جوان نو خط ،ناکام، نامراد، مگر فرشته بودي و پرواز در جنان کردي يگانه غنچه نشکفته ، مونس مادر تو خون به قلب من زار ناتوان کردي سر مزار تو امروز دسته گل آرند چرا تو نوگل من ترک دوستان کردي مه دو هفته من،سر زخواب ناز برآر قد چو سرو مرا از غمت کمان کردي ………………………………………. شعردرعزاي پسرجوان از دست من اي چرخ گرفتي پسرم را لعنت به جفاي تو شکستي کمرم را رحمي به من تازه جوان مرده نکردي پنهان به دل خاک نمودي گهرم را افسوس که روي مه او سير نديدم بر خاک فکندي ز چه زيبا قمرم را هم نوردو چشم من هم طاقت جان بود بردي از کفم طاقت و نور بصرم را آخر زبد حادثه خم شد کمر من ديدم که شده غرق به خون شيرنرم را آخر زمن خسته چه ديده وشنيدي چون برف نمودي از محن موي سرم را اين تازه جوان حاصل عمر و ثمرم بود بر باد فنا داده اي آخر ثمرم را از دست من افتاد عصا در موقع پيري صدباره نموده غم مرگش جگرم را جز صبر ندارم به جهان چاره ديگر اين گونه نوشتند قضا و قدرم را ……………………………………. .
شعرداغ فرزند قصه مرگ تورا ناگه شنيدن زود بود درعزايت جامه اندر تن دريدن زودبود آخر اي جان پسراي ميوه قلب پدر در ديار نيستي منزل خريدن زودبود اشک حسرت از دوچشم مادرت هرصبح وشام از غم هجر ره ماهت چکيدن زود بود جان شيرين تر ز جانت از جفاي روزگار در شباب زندگي بر لب رسيدن زودبود مادر بيچاره ات دائم کند آه و فغان بهر او داغ غم مرگ تو ديدن زودبود ديده بگشا با برادرهاي خودبرگو سخن نطق تو خاموش از گفت وشنيدن زودبود بي کس وتنها و بي ياور در اين کنج لحد دور از اهل و عيالت آرميدن زودبود ……………………………………………. شعربراي عزاي جوان اي پسر از غم تو خون شده اشک بصرم خيز و بنگر که زبعد تو چه آمد به سرم زندگاني شده بهر پدرت درد آور خون دل مي چکد از ديده به سوزدجگرم زغمت شام و سحر ديده تر و نالانم رفته طاقت ز دل و خم شده اکنون کمرم من به يادت همه شب ناله کنم تا به سحر تو نمردي پسرم جلوه گري در نظرم باورم نيست که دل کندي و از ما رفتي مانده ام ديده به در تا کسي آرد خبرم از غمت موي سياهم شده چون روز سپيد تا به کي با دل خون گشته به راهت نگرم ببينم اي کاش شبي روي مهت اندر خواب بوسم از خاک رهت اي مه نيکو سيرم پس کجا مانده اجل بر سر بالين آيد جان من گيرد و راحت شوم آخر پسرم ……………………………………….. .
غم داغ جوان» غم داغ جوان سخت است ودشوار کسی نبود از این غصه خبردار مگر ان کسی که خود داغ جوان دید که دارد دیده ای از غصه خونبار جوان از دست داده خوب داند چه امد بر سر سلطان ابرار غم داغ جوان زخمی است جانکاه که بر این زخم مرهم نیست در کار حسین بن علی زخمی به دل داشت ز داغ ان جوان ماه رخسار که ان عالم به رویا دید ونالید فشاند از دیدگانش اشک بسیار بنا باشد اگر اشکی بریزیم که از هر قطره اش برخیزد اثار تسلی دل غمدیده گردد شود نور وچراغی درشب تار که هم قلب پدر ارام گیرد و هم بهره برد فرزند سرشار بخوانم از جوان سرو قدی که در کرب وبلا از جور اشرار تنش از تیغ کین شد اربا اربا ز جور دشمن بی رحم و غدار دم اخر صدا میزد پدر را بیا بنگر علی را اخرین بار به سرعت امده در قلب میدان بدید ان مردم بدتر ز کفار حسین امد کنار نعش اکبر چنان زد صیحه مولا با دل زار جوانان بنی هاشم بیایید ببینیدم چسان گشتم گرفتار …………………………… .
روضه و زبانحال در فوت فرزند الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه... درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم... اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه... به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه... از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟ بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين جـوانـي در بــهار زنــدگــاني بـه هـنـگــام شباب و كامراني خــرامــان گـام بر دارد هَماره كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره... همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... امـيــدش زيــر چـرخ آبنوسي كـنـد از بـهـر فرزندش عروسي دوباره از امام صادق(ع) پرسيد، آقا جان ، سخت ترين لحظه ي عمر پدر چه لحظه اي است؟؟؟ حضرت فرمود: لحظه اي كه يك پدر جان سپردن فرزندشو ببينه... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم. پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي... باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم... آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد... خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه... داغ جوان خيلي جانسوزه... پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه... وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد... برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه... از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟ آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه... اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند... تسليت دادند، ابراز همدردي كردند... اما بميرم براي دل داغديده ي حسين... فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید... پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم. اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاينكه شب جمعه باشد. آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد. لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم. هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد. اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ... پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد 🍁🍁🍁 كيست اين كشته كه دريا شده خونين جگرش سيـنه اي نيـسـت كـه سوزي نبرد از شررش با هـمه زخـم بـدن ، قـاتـل او گشت دو زخم كـه يـكي بـر جـگـرش بود و يكي بر كمرش .
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* ✍🏼 بهترین کانال های #حوزوی ایتا تقدیم به شما ═══✼🌷🍃🌷🍃✼═══ قصه شب برای کودکانتون قصه های پیامبران eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 گره گشایی با خوندن قرآن eitaa.com/joinchat/286195990C35308613da فروشگاه اینترنتی قیمت شکن ویژه خانوم ها eitaa.com/joinchat/2342650013C44ded6ac8b کانال‌قرآنے‌ ‌سخنانے‌ ازجنس نور eitaa.com/joinchat/2583429136C5ff1fafe6c حدیث،مهدوی،احکام شرعی،مطالب‌ ترک‌ گناه eitaa.com/joinchat/4075487320Ccf00809f7f کانال موعود12 مهدویت eitaa.com/joinchat/3857842179C90cde6e650 کیف پول چرم دست دوز واسه همه eitaa.com/joinchat/1498480854C7ce2f68b8b سربازولایـت eitaa.com/joinchat/1481179186C54359cadf9 کانال زیورآلات‌ هنری هدی eitaa.com/joinchat/2046099487Ce2a8c0ccc6 ارسال رایگان حرزکبیر امام جوادمشکل دارها eitaa.com/joinchat/2316370050C4e599cf8eb دنیای کودک.پرازلباس عید eitaa.com/joinchat/584843523C4e5753a214 حرفای نگفته کوچه دلت eitaa.com/joinchat/3891003446Cfd9ac4d922 سه بلای دردناک برای فحش دهندگان eitaa.com/joinchat/3999465605Cbb1b1d2c19 فدای پدر‌به‌عشق مادر eitaa.com/joinchat/1496842358C0a90445326 طب زندگی eitaa.com/joinchat/2577072130Cec4005dd67 حجاب زهرایی eitaa.com/joinchat/3340435458Cfadf27f93 آموزش عروسکبافی باشبنم همراه شو eitaa.com/joinchat/396493018C161761f6c3 دانستنیهایی ازعالم قبروبرزخ eitaa.com/joinchat/1602814113C22569c0e01   زمین زیبای ما eitaa.com/joinchat/3971678345C55c9d39b15 نکـتـه هاوپـندهـا eitaa.com/joinchat/3931963404C21aa8cbf59 استوری های ناب جذاب برای متاهلین eitaa.com/joinchat/1975124140C4aad8a091c مداحی ومولودی eitaa.com/joinchat/121176169Cc33d8ab543 آموزش رایگان بافتنی با سادات eitaa.com/joinchat/1219231897C9fad2e446d شهید ابراهیم هادی eitaa.com/joinchat/174063647C3a7ea8da2b ظهورنزدیکه ان شاءالله eitaa.com/joinchat/2104623196C07139a0285 کلیدهای تربیتی eitaa.com/joinchat/777256976Ca82dd35648 به احترام پدران مادران eitaa.com/joinchat/688717956C748197af9e وکیل شوبااحکـحقوقے ــام eitaa.com/joinchat/1154023568C13987bb851 متن سخنرانی ماه شعبان eitaa.com/joinchat/3126001697C2bcef19fa0 طب پزشکی eitaa.com/joinchat/2144469146C7c135a278b بازارچه خریدفروش کتاب eitaa.com/joinchat/3789422751Ced3cd988e4 اخبارکنفرانس آزمون استخدامی ها eitaa.com/joinchat/2028601518C206be531e4 رمان های آنلاین جذاب واقعی eitaa.com/joinchat/848625697C920431b97d اصطلاحات انگلیسی روآسون یادبگیر eitaa.com/joinchat/2075853005Ccd67370966 آموزش خودشناسی خودسازی کنترل ذهن eitaa.com/joinchat/2914975821Cdc0e96d451 هدیه سرای ناب شکوفه آبی eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a دنیـاۍتـم در ایتـادخترونہ،پسرونہ مذهبی eitaa.com/joinchat/4141416623Cdcb026ab97 بیان معنوی استادپناهیان eitaa.com/joinchat/2518679568Cc69cab7185 آرامش با خدا 2 eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632 تفسیر آیه قرآن کریم eitaa.com/joinchat/3761766412C256cf99ee0 فکرت؛یعنی کمی بافکر در سیاست وارد شو eitaa.com/joinchat/862912512C60a20205d1 راهکارهای لذت خلوت زناشویی eitaa.com/joinchat/2375155788C6ec278939f تاحالا فکرکردی چطورزندگیت خداپسندانه کنی eitaa.com/joinchat/3575775232C10bba9341e تربیت دینی اسلامی به نقل ازعلما eitaa.com/joinchat/2968453184C2dce02421f کانال مداحی طلاب eitaa.com/joinchat/1435500563C6700227006 مطالب عالی مهدوی برای عاشقان مولا عج eitaa.com/joinchat/2402025472Ceb82682f9d مشکلات جنسی عاطفی زوجین eitaa.com/joinchat/3588685827Cd5a7d6233b استـوریجات‌ مـذهبـی eitaa.com/joinchat/1602814130Cfdf0e61f5a میخوای زودترآرزوهات برسی سریع عضو شو eitaa.com/joinchat/4203610121C62201e7286 رشدوتربیت کودکان eitaa.com/joinchat/1433141407C779b5a6099 گروه سحرخیزان ساعت ۵ صبح eitaa.com/joinchat/1941307410C060ceb88e6 تواین کانال رفیق شهیدت روانتخاب کن eitaa.com/joinchat/3469017138C966326f2fc تعبیــ خواب ـروتقویـ نجومےــم eitaa.com/joinchat/1562050661Ca783c7a21d گل وگلدون سبزه عید eitaa.com/joinchat/1435238543Cef0113d163 ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ راه رهایی از 🖤😔مشکل🤔مشکل با و 💔 تو این کانال هست 👇👇 eitaa.com/joinchat/3567648826C2e83eed008 مطالب کاملا و کاربردی 📞 با هزینه بسیار کم😍