eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچکترم از آنکه برایم دعا کنید زخمی ترم از آنکه علاج و دوا کنید حتی غریب تر شدم از آن که لحظه ای چشم مرا به مقدمتان آشنا کنید حالا که من دخیل سر زلفتان شدم شانه زنید تا گره ای باز وا کنید دریا ببین چگونه دلم در تلاطم است فکری به حال کشتی بی ناخدا کنید این روزها برایت اگر زحمتی نداشت هرجا که بود روضه مرا هم صدا کنید آقای فاطمیه اگر می شود مرا در گوشه و کنار عزاخانه جا کنید : 💔 آقا بیا به جان هوا پس است دستم به دامنت به‌خدا شیعه بی‌کس است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام . @Quranahlebayt
بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده ی عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزو هامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده : 💔 ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای  تو بر گریه کنی، ما برای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام ..
. در لجنزار معاصی، از بها افتاده ایم دور از مولای خود در تنگنا افتاده ایم راه را گم کرده و بیراهه دائم میرویم در غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایم کیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟ از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایم برکت ازاموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟ گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایم رنگ ایمان رفته ازاین شهر، تقوا رفته است وای بر ما، شاید از چشم خدا افتاده ایم منتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر العجل با امید فتح در راه شما افتاده ایم باتمام غصه ها، ازرحمت صاحب زمان درپناه خیمه ی خیرالنسا افتاده ایم هیچ کس مارازمین افتاده در دنیا ندید درنجف تنها به پای مرتضی افتاده ایم فاطمیه آمد و ما هم به حالِ گریه بر چادری که ماند زیر دست و پا افتاده ایم یاد آن ساعت که در افتاد روی فاطمه یاد مظلومیت آل عبا افتاده ایم یاد درد سینه ی زهرا میان بسترش یاد آن مظلومه بر حال بکا افتاده ایم : العجل منتظرِ منتقمِ فاطمه ایم با غم کوچه دل عمریست مدارا کرده .
. بخوان دعای فرج را به لحنِ سوزانی اگر کویری و در جستجوی بارانی بخوان دعای فرج را بیاومُحرِم شو بِبُر سر از تنِ نَفست برای قربانی بخوان دعای فرج رابه صبح وظهر و شام درآن شکوهِ خوشِ لحظه های نورانی بخوان دعای فرج راکه رد نمی گردد دعای قلبِ شکسته به حالِ روحانی بخوان دعای فرج راسحردرراه است سپیده می زند آخر به شامِ ظلمانی بخوان دعای فرج راکه می شود مرهم برای لطمه ی دل از فراقِ طولانی بخوان دعای فرج را شبیهِ گمگشته به جادّه های سیاهی به دشتِ حیرانی بخوان دعای فرج راچنان غریقی که فتاده در دلِ دریایی از پریشانی بخوان دعای فرج راچوبیگناهی که شده به شهر غریبی اسیر و زندانی بخوان دعای فرج رابه رسمِ خوش عهدی به زودی می رسد هجران به خطِّ پایانی بخوان دعای فرج را بدان برون آید زِ چاهِ غربتِ مهجوری ماهِ کنعانی بخوان دعای فرج راظهورنزدیک است دوباره زنده شود راه و رسم قرانی بخوان دعای فرج راکه شایداین جمعه شود برای ظهور کوچه ها چراغانی بخوان دعای فرج راوغرقِ باران شو برای آن سرِ خونین،به دیرِ نصرانی بخوان دعای فرج راکه مهدی می آید قسم به زینب و آن خطبه های طوفانی : 💔 عالم به شوق آمدنت ندبه خوان توست چشم انتظار تو حـرم عمّه جان توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام .
شکوه دارم از خودم بربخت خود پا میزنم سالها روضه میایم باز درجا میزنم گریه ات را با گناهانم دراوردم ولی مینشینم ناله ی الغوث آقا میزنم گرچه میگویم که دنیای منی یابن الحسن در عوض قید شمارا پای دنیا میزنم از دورویی خسته ام از دست دارم میروم با همین اعمال زشتم حرف زیبا میزنم من بدم اما دعایم کن تو بابای منی طفل بازیگوش هستم رو به بابا میزنم خیمه ات خلوت که باشددرددل راحتتر است پس میایم حرفهایم را سحرها میزنم طاقت من طاق شد پس کی براتم میرسد یا ببر تا یا که خودم را میزنم : تا کی به پس پرده نهان چهره ی ماهت عمریست که من منتظرم بر سر راهت سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
ای بودنت برای عبادت دلیل من کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟ دست مرا بگیر که در ابتدای راه وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من خشکانده است چشمه ی چشم مرا گناه اینگونه به ثمر نرسیده نخیل من یا ایها العزیز تصدق علی الذلیل اصلا امید نیست به بار قلیل من هرجا که میروم به در بسته می خورم این بار آمدم که تو باشی کفیل من چشم امید من به قنوت نماز توست درمانده از دعاست زبان علیل من این نامه های عجل و عجل بهانه است از اهل کوفه اند تمامی ایل من آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من : 💔 به وصل هجر رسیدم نه وصل معشوقم به یاد زلف سیاهش به گریه مشغولم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام . @Quranahlebayt
اگرچه بی کس و تنها اگرچه غم زده ایم همیشه از تو فقط با دروغ دم زده ایم تو گرم آمدنی، بی خبر که ما بی تو قرار جمعه ی این هفته را بهم زده ایم میان سیرت و صورت چقدر فاصله است فریب ما نخور آقا، انار سم زده ایم برای دین خدا نیست، درد ما نان است اگر به سینه وسر زیر این علم زده ایم گناه ماست که این راه بر شما بسته ست چه غربتی ست برای شما رقم زده ایم چو شمر و حرمله با هر گناه کردنمان چه زخمها به دل اهل این حرم زده ایم چگونه ندبه بخوانیم ما، که یک عمر است که دست بیعت خود را به هر صنم زده ایم خدا کند که شبیه نصوح توبه کنیم اگر خلاف شما حرف یا قلم زده ایم گله‎ای نیست اگر این همه آواره شدیم تا زمانی که نیایی تو، سروسامان نیست .
هرآنچه غیرِ تو، از دل تکانده‌ام، مهدی فقط به سینه غمت را نشانده‌ام، مهدی برای دیدنِ رویت، به هرکجا، هر کو تنِ نحیفِ خودم را کشانده‌ام، مهدی اگرچه شعر سرودم؛ به عاشقی سوگند به جز برای نگاهت، نخوانده‌ام، مهدی به جمعِ منتظرانت همیشه و همه‌جا به صد امید، خودم را رسانده‌ام، مهدی میانِ رنج و بلا، خوانده‌ام تو را هربار غریب و خسته و تنها نمانده‌ام، مهدی همیشه در زده‌ام خانه‌ی اجابت را و ناامید از این در نرانده‌ام مهدی : ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فـراق این همه ایامم نیست .
. نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم نوشته رویِ جبینم فراق تا به ابد بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی به توبه نامه ی بی اعتبارِ هرسالَم نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم گناهکارم و توبه شکسته ی رمضان خودت بیا عرفه گریه کن به این حالم صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می آید شبانه روز به یاد حسین می نالم قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما به گریه دل نگرانِ حسین و گودالم صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم : 💔 ای امیر عرفه، حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
ای دلِ خسته ی من همدمِ ویرانی ها غرق شو غرقِ خودت غرقِ پریشانی ها زَرق و برق بدلیجات اسیرت نکند ماه را گم نکنی بینِ چراغانی ها جان به لب آمد و جانانِ جهان بازنگشت جان گرفتند ز بی جانی ما جانی ها خسته ام خسته از این بی عملی ها خسته خسته از حرف زدن ها و سخنرانی ها پینه دوزی به بَرَش رفت ولی ما عمریست غَرّه هستیم به این پینه ی پیشانی ها ماهمه غمزده و غمزه ی چَشمَش کافیست تا زشادی بشود پُر دلِ زندانی ها غم مخور یوسف گمگشته میاید ای دل این خبر را برسانید به کنعانی ها : 💔 ای یوسف غریب به کنعان نیامدی تنهاترین مسافر دنیا، نیامدی گویند بوی پیرُهَنَت میرسد ولـی ما مانداه ایم و وعده ی خوبان نیامدی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام . @Quranahlebayt
گرفته دامن ما را شرار غیبت تو جهنمی شده این روزگار غیبت تو چگونه نام خودش را گدا گذاشته است کسی که کار ندارد به کار غیبت تو عجیب نیست که دیگر وفور نعمت نیست نشسته‎ایم در این شوره‎زار غیبت تو هنوز مادر تو صبح و شام می‎گرید برای مـرثیـه‎ی گـریه‎دار غیبت تو چه عاشقان که ز داغ فراق دق کردند چقدر سر که می‎آید به زار غیبت تو تو بی‎کسی و کس تو نمی‎شود آقا شدیم ما همگی شرمسار غیبت تو بگو چه کار کند آنکه سوخته از هجر بگو چه کار کند بی‎قرار غیبت تو می‎آید آن سحری که به کعبه تکیه کنی به کوی وصل ‎میافتد گذار غیبت تو اگر چه پیر شد عمه ز داغ کرب و بلا قدش خمیده شده زیر بار غیبت تو : ای غایب از دو دیده ی دنیا بیا بیا ای روشنی ظلمت شبها بیا بیا چشم انتظار روز ظهورت دو عالم است ای آرزوی قلبی بیا بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
این‌چنین احساس کردم بین رؤیا بارها می‌زنم بوسه به دست و پایت آقا بارها خواستم تا مهزیارت باشم امّا روز و شب سبز شد در پیش رو «امّا ـ اگرها» بارها با چنین وضع وخیم و رو به قبله‌بودنم حال و روزم را شدی هر روز جویا بارها ای طبیبی که به دنبال مریضت می‌روی با وجودی که مرا کردی مداوا بارها... کور بودم که تو را نشناختم،عیب ازمن است شد حجاب دیدگانم حب دنیا بارها این همه گفتی که دور معصیت را خط بکش من ولیکن کرده‌ام امروز و فردا بارها چشم‌پوشی از گناهان معنی‌اش این است که با تغافل می‌کنی با من مدارا بارها کشتی اُنس مرا طوفان شهوت غرق کرد ریخته بار مرا در قعر دریا بارها جنس نامرغوب بیخ ریش صاحب می‌شود آه آقا روی دستم مانده حالا «بارها» بارهایم را خریدی ای خریدار کریم مادرت بس که سفارش کرد من را بارها : روزیِ ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام