eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅مرثیه امام حسن (علیه السلام) 🔻محمد‌ حسن بیات‌لو ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد روضه خوانی میکنم هر روز و شب در خلوتم روضه‌ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جُز من نمی داند کسی دستِ نامردی رسید و باورم را زخم کرد   حوریه حتی نسیمی بر رُخش دارد ضرر باد گلبرگ گُلِ پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربتِ آن سیلی‌ام ضربه‌ای محکم که رویِ مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پَرم را زخم کرد آتشِ این زهر آبی رویِ آتش بوده است آتشی دیگر دلِ شعله‌ورم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم در کوچه راه خانه را گم کرده بود علیه السلام : 💔 آقا ميان كوچه چه ديدى كه بعد از آن وقت عبـور، هر قدمت فـرق مى كـند؟ .
بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده ی عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزو هامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده : 💔 ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای  تو بر گریه کنی، ما برای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام ..
. در لجنزار معاصی، از بها افتاده ایم دور از مولای خود در تنگنا افتاده ایم راه را گم کرده و بیراهه دائم میرویم در غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایم کیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟ از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایم برکت ازاموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟ گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایم رنگ ایمان رفته ازاین شهر، تقوا رفته است وای بر ما، شاید از چشم خدا افتاده ایم منتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر العجل با امید فتح در راه شما افتاده ایم باتمام غصه ها، ازرحمت صاحب زمان درپناه خیمه ی خیرالنسا افتاده ایم هیچ کس مارازمین افتاده در دنیا ندید درنجف تنها به پای مرتضی افتاده ایم فاطمیه آمد و ما هم به حالِ گریه بر چادری که ماند زیر دست و پا افتاده ایم یاد آن ساعت که در افتاد روی فاطمه یاد مظلومیت آل عبا افتاده ایم یاد درد سینه ی زهرا میان بسترش یاد آن مظلومه بر حال بکا افتاده ایم : العجل منتظرِ منتقمِ فاطمه ایم با غم کوچه دل عمریست مدارا کرده .
. گدای کوی توهستم مرا مران ز درت  گداییم در این خانه بوده دردسرت به خاکبوسی این خانه کرده ام عادت  به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت  گناه بال و پرم را شکسته کاری کن  دوباره جابده من رابه زیر بال و پرت  گناه چشم مراکور کرد و گوشم کَر عنایتی بنما بر گدای کور و کرت  ببین چه میکشم ازدست نفس أمّاره جدا نموده مرا از دعای هر سحرت  قبول، من بدم اما تو سر به راهم کن بده اجازه که باشم همیشه دوروبرت  بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را  که کرده ام همه شب گریه بر پسرت  صدای مادرت از دور میرسد ای وای خدا کند که نبیند تن جدا ز سرت : گریه برتوکاردست قلب عاشق میدهد روضه های مجلست بوی شقایق میدهد در فراق کربلایت سوختن کارم شده دردمند کـربلایم، داغتان دق میدهد .
. بی تو کبوتر دلم به سینه پر نمیزند کسی به خانه ی علی حلقه به در نمیزند فاطمه جان حسین تو بی تو غذا نمی خورد حسن ز دوریِ رُخَت خنده دگر نمیزند کلثوم از فراق تو آه ز سینه می کشد حرف دگر به غیر تو پیش پدر نمیزند ای گل نازنین من، همسر بی قرین من زینب تو بدون تو شانه به سر نمیزند خیز ز جا و با علی روی به سوی خانه کن که میخ در به سینه ات بوسه دگر نمیزند آب بر آتش دلم خیز و به اشک خود بزن که مرهمی به زخم دل سوز جگر نمیزند کنار قبر مخفی ات ورد زبانم این بُوَد بی تو به بام خانه ام پرنده پر نمیزند : داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن پ.
. با تمام دردها بانو ترحم میکنی گهگاهی لحظه ای کم کم تبسم میکنی چشمهای کودکانت غرق ماتم میشود تا که در بین قنوتت یاد مردم میکنی روزهای آخری کمتر به زینب میرسی کم نوازش میکنی کمتر تکلم میکنی لاله ی پیراهنت هی آبیاری میشود روزهای آخری تا پخت گندم میکنی در میان روز بر پیغمبرت سر میزنی وقت برگشتن تو گاهی خانه را گم میکنی آنقدر خونریزی بال و پرت گسترده است بین معراج شبانه هی تیمم میکنی مرتضی خوشحال میگردد و خندان میشود تا که بین خانه اش بانو تلاطم میکنی در میان بسترت وقتی که میخوابی چرا آن شهادتگاه محسن را تجسم میکنی ای پرستوی مدینه حرف رفتن را نزن از چه رو شعر پریدن را ترنم میکنی : روضه ی فاطمه یک روضه ی معمولی نیست شرح دوران غريبی‌ست که مولا دارد .
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بیقراری این دل چه میشود؟ اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من سرگرم میشوم به گناهی ببینمت با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم بر این خیال کهنه ي واهـی ببینمت دارم یقین که روز وصال تو میرسد ذکـر لبـم شده که الـهـی ببینمت : ای صبا، سوختگان بر سر ره منتظرند گر از آن پیامی داری سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
. بخوان دعای فرج را به لحنِ سوزانی اگر کویری و در جستجوی بارانی بخوان دعای فرج را بیاومُحرِم شو بِبُر سر از تنِ نَفست برای قربانی بخوان دعای فرج رابه صبح وظهر و شام درآن شکوهِ خوشِ لحظه های نورانی بخوان دعای فرج راکه رد نمی گردد دعای قلبِ شکسته به حالِ روحانی بخوان دعای فرج راسحردرراه است سپیده می زند آخر به شامِ ظلمانی بخوان دعای فرج راکه می شود مرهم برای لطمه ی دل از فراقِ طولانی بخوان دعای فرج را شبیهِ گمگشته به جادّه های سیاهی به دشتِ حیرانی بخوان دعای فرج راچنان غریقی که فتاده در دلِ دریایی از پریشانی بخوان دعای فرج راچوبیگناهی که شده به شهر غریبی اسیر و زندانی بخوان دعای فرج رابه رسمِ خوش عهدی به زودی می رسد هجران به خطِّ پایانی بخوان دعای فرج را بدان برون آید زِ چاهِ غربتِ مهجوری ماهِ کنعانی بخوان دعای فرج راظهورنزدیک است دوباره زنده شود راه و رسم قرانی بخوان دعای فرج راکه شایداین جمعه شود برای ظهور کوچه ها چراغانی بخوان دعای فرج راوغرقِ باران شو برای آن سرِ خونین،به دیرِ نصرانی بخوان دعای فرج راکه مهدی می آید قسم به زینب و آن خطبه های طوفانی : 💔 عالم به شوق آمدنت ندبه خوان توست چشم انتظار تو حـرم عمّه جان توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام .
آنروز که پدر ز پسر می‌کند فرار مارا ولای شاه نجف می‌دهد قرار تقدیر‌ نه،عنایت مولا به کار ماست چرخیده زیرپای علی چرخ روزگار گر صدهزار بار به دنیا قدم نهم من روی می‌کنم به نجف صدهزار بار گفتندمرگ لحظه ی تشریف حیدر است مردند عاشقان وصالش به اختیار نان جوین سفره اش آنقدر خشک بود که لب نمی‌زدند فقیران روزگار هرکس به یک طریق در ایوان او خوش است یک عده بین سجده و یک عده میگسار با گوشه ی عباش به آتش اشاره کرد ناگاه بر خلیل گلستان شد آشکار وقت سرشتن گِل ما ذات کـردگار فرمود: بوتراب! تراب از نجف بیار انگورهای روی ضریحش برای خلق مستی ما ز نام علی گشت پایدار تولیت حریم علی دست فاطمه است گر پرده را خدا بزند لحظه ای کنار : پدرِ واقعیِ شیعه تویی مولااااجان سایه ات کم نشود از سر ما باباجان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، میلاد با سعادت مولود کعبه حضرت علی
شکوه دارم از خودم بربخت خود پا میزنم سالها روضه میایم باز درجا میزنم گریه ات را با گناهانم دراوردم ولی مینشینم ناله ی الغوث آقا میزنم گرچه میگویم که دنیای منی یابن الحسن در عوض قید شمارا پای دنیا میزنم از دورویی خسته ام از دست دارم میروم با همین اعمال زشتم حرف زیبا میزنم من بدم اما دعایم کن تو بابای منی طفل بازیگوش هستم رو به بابا میزنم خیمه ات خلوت که باشددرددل راحتتر است پس میایم حرفهایم را سحرها میزنم طاقت من طاق شد پس کی براتم میرسد یا ببر تا یا که خودم را میزنم : تا کی به پس پرده نهان چهره ی ماهت عمریست که من منتظرم بر سر راهت سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم حتی اگر محبت بی حد تو نبود سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است بی مهرتو که صاحب ایمان نمی شدیم قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی مامفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم در جهل مانده بود تمامی عقلها حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم تو روشنای مشعل سبز هدایتی پایان کار امر خدا در رسالتی نقل محافل همه ی ما کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست هر کس نرفت راه تو گمراه میشود روشنگر مسیر حقیقی پیام توست باید به سیره ی عملی ات عمل کنیم راه سعادت بشریت مرام توست جایی که جبرئیل هم آنجا نمی رسد اوج همیشگی بلندای بام توست دل زنده شد به عشق تو چیزی که بی گمان ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست امشب بخوان به نام خدایی که منجلی ست از این به بعد یار و مددکار تو علیست : تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست بر چهره ی پر نورِ صلوات سلام عليكم و رحمة الله، عید مبعث رحمةٌ للعالمین حضرت محمد (ص) بر تمام مسلمین جهان مبارک باد🌸 . @Quranahlebayt
ای بودنت برای عبادت دلیل من کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟ دست مرا بگیر که در ابتدای راه وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من خشکانده است چشمه ی چشم مرا گناه اینگونه به ثمر نرسیده نخیل من یا ایها العزیز تصدق علی الذلیل اصلا امید نیست به بار قلیل من هرجا که میروم به در بسته می خورم این بار آمدم که تو باشی کفیل من چشم امید من به قنوت نماز توست درمانده از دعاست زبان علیل من این نامه های عجل و عجل بهانه است از اهل کوفه اند تمامی ایل من آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من : 💔 به وصل هجر رسیدم نه وصل معشوقم به یاد زلف سیاهش به گریه مشغولم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام . @Quranahlebayt