.
#امام_حسین
گدای کوی توهستم مرا مران ز درت
گداییم در این خانه بوده دردسرت
به خاکبوسی این خانه کرده ام عادت
به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت
گناه بال و پرم را شکسته کاری کن
دوباره جابده من رابه زیر بال و پرت
گناه چشم مراکور کرد و گوشم کَر
عنایتی بنما بر گدای کور و کرت
ببین چه میکشم ازدست نفس أمّاره
جدا نموده مرا از دعای هر سحرت
قبول، من بدم اما تو سر به راهم کن
بده اجازه که باشم همیشه دوروبرت
بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را
که کرده ام همه شب گریه بر پسرت
صدای مادرت از دور میرسد ای وای
خدا کند که نبیند تن جدا ز سرت
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان
گریه برتوکاردست قلب عاشق میدهد
روضه های مجلست بوی شقایق میدهد
در فراق کربلایت سوختن کارم شده
دردمند کـربلایم، داغتان دق میدهد
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
.
#مناجات
رفت و آمدهای سائل را کریمان میخرند
دیر هم حتی بیاید زود و آسان میخرند
التماس چشمهایت را بکن تا تَر شوند
بیشتر از هرچه اینجا چشم گریان میخرند
دستهایی که به بالا رفته را پر میکنند
دستگیرند و ز ما دست به دامان میخرند
بُشر حافی را تمام عمر عابد میکنند..
گاه مور قصر را هم چون سلیمان میخرند
ای فدای سفره داری که به ماهم راه داد
میزبانها این حوالی ناز مهمان میخرند
وقت خوبی آمدی امشب امان نامه بگیر
آخرین شبها گدایان را فراوان میخرند
اهل ایران به گدایان رضا شهره شدند
اهل ایران را به آقای خراسان میخرند
گر هوای کـربلا داری بگو #جانم_حسین
آرزومند زیارت را دو چندان میخرند
شامیان رسم بدی دارند در پیش پدر
ناز دختر را روی خار مغیلان میخرند
#حـسین_جـان💔
ساعات آخر است، دلـم شور ميزند
آقا چه شد حواله ی كرب و بلاي من؟
از کفم چه دلبری چه دلستانی میرود
ماه من دارد چه زود از میهمانی میرود
تازه من دارم به صاحبخانه عادت میکنم
او چرا اینقدر با نامهربانی میرود؟
چه گرفتاریست عاشق بودن و تنها شدن
چه خطایی سر زده از من که آنی میرود؟
تشنه ی دیدار بودم، در به رویم وا نشد
زود از دستم نگارِ جمکرانی میرود
سفره ی اشکِ سحرها را رقیه چیده است
گریه زاری میکنم چه میزبانی میرود
با همین لکنت که داری توبه کن مَعطَل نکن
یار ما دنبال هر بی سر زبانی میرود
لطف کن امشب حسابم را جدا کن ای خدا
با کسی که تا به مقصد میرسانی میرود
زود میرنجد کسی که دیرتر هم آمده
اسم او را مثل خوبانت نخوانی میرود
در گدایی دل به دست هر کسی آمد نده
تا بفهمد یار ما با دیگرانی میرود
ای که با هر زحمتی خود را رساندی بر حسین
از دعای مادر او جا نمانی، میرود
#رضا_دین_پرور ✍
.........................
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان 💔
هست مرا بگیر فقط گریه را نگیر
چشم بدون آب به دردی نمیخورد.
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
.
.
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است
برای دیده ی شب زنده دار خود گِـریَم
قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است
صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان
دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است
بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند
بدون جلوه ی تو انس با خدا سخت است
دوباره وقت اذان غفلت عارضم گردد
غم جدایی از ذکر ربنا سخت است
پرستوی دل ما را ز بام خود مپران
که ترک سفره ی شاهانه بر گدا سخت است
بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم
امان که این سفر آخرت دلا سخت است
قیامتی ست قیامت که روز وانفساست
اگر نظر ننماید امام رضا سخت است
مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان
شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است
بگو به خیمه نشینان جبهه ای شهدا
فدائیان حسین دوری از شما سخت است
هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست
هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است
خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند
خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان
نوکـری بر در تو قسمت هر کس نکنند
مادرت خواست که ما نیز به جایی برسیم
.
بیسروسامانم و خیلی پریشانم حسین
غرق در عصیانم و خیلی پشیمانم حسین
سفره ی دل را همیشه پیش تو وا میکنم
مونس تنهاییام گرمیِ مژگانم حسین
با همه آلودگیام دوستت دارم حسین
دوست داری نوکرت را خوب میدانم حسین
جان من این چند قطره اشک را از من نگیر
چون که بااین اشکها لبریز ایمانم حسین
کشته ی اشکی و من پاره گریبان توام
ای تمام حاجت چشمان گریانم حسین
خوش بحال نوکری که پیر این درگاه شد
در حرم یا بین روضهها بمیرانم حسین
هر شب جمعه که دلتنگ حریمت میشوم
ازسرشب تاسحرهرلحظه میخوانم حسین
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
کربلایم را بده دیگر مرنجانم حسین
وقت هردردوغمی فرمود: فابک للحسین
روضه ی روزوشب شاه خراسانم حسین
دست وپا کمتربزن خواهرفدای پیکرت
ای غریب مادرم گیسو پریشانم حسین
پنجه ی گرگی به جان زلف تو افتاده است
تو ته گودال و من پارهگریبانم حسین
یک طرف آتش گرفته روسری دختران
یک طرف آتش گرفته صحن دامانم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
خبرت هست که یک گوشه ی دنیای شما
به دلی حسرت دیدارِحرم مانده هنوز؟😭
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حمیدرضا_باب_الخانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
.
اينجا به غير از شورهزاری نيست، برگرد
در اين خزان جای بهاری نيست برگرد
دستم به دامانت مكش دامن ز دستم
آرامشم اينجا قراری نيست برگرد
ديدی تمام نخلها سر نيزه بودند
این باغ جز ابر غباری نيست برگرد
اينجا برای سر بريدن دشت در دشت
تيغ است امّا هيچ ياری نيست برگرد
از تيرهای حرمله پيداست حتّی
رحمی به طفل شيرخواری نيست برگرد
وقتی زدستت آب می نوشيد دشمن
دل گفت اينجا چشمه ساری نيست برگرد
بگذار بوسم بوسهگاه مادرم را
آه اين گلوی نی سواری نيست برگرد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
سیراب بیا #کوفه حسین قحطی آب است
دلواپسی ام محض علی طفل رباب است😭
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مصطفی_مهدوی_نژاد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
.
بسم الله الرحمن الرحیم
صل الله علیک یا اباعبدالله ۳
السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه
گریان روضه های توأم یابن فاطمه
دلبسته ی هوای توأم یابن فاطمه
جز عشق تو به درد دل من دوا نبود
سرخوش از این دوای توأم یابن فاطمه
خیر کثیر ما به خدا گریه بر شماست
ممنونِ این عطای توأم یابن فاطمه
بیمار می شوم که تو تربت به من دهی
در حسرت شفای توأم یابن فاطمه
هر صبح و شام بر غم تو گریه می کنم
دلخونِ ماجرای توأم یابن فاطمه
زهرا گرفت دست مرا، سینه زن شدم
سینه زنِ عزای توأم یابن فاطمه
آب و گل دل همه ما ز کــربلاست
دلتنگِ کــربلای توأم یابن فاطمه
لب تشنه ی غریبِ بدونِ کفن، حسین
گریان روضه های توأم یابن فاطمه
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست
تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیرم، کافیست
جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا
در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_نجیب_الله_مرادی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
#ترحیم_خوانی
#حسین_جان
ایهاالناس من از مردن خود دلشادم
که به مهر شه لب تشنه حسین جان دادم
همه عمر حسین گفتم واو هم زکرم
دم مرگ آمد وبنمود زغم آزادم
تلخی مرگ که احوال مرا کرد خراب
روی چون ماه حسین دیدم رفت از یادم
جامی از دست شه تشنه لبان نوشیدم
غم واندوه به یکباره برفت از یادم
.
.
ای گریه بر تو مایه ی آرامشم حسین
ناز تو را به جان و دلم می کشم حسین
با اشک روضه صبح من آغاز می شود
خیس است هرشب ازغم تو بالشم حسین
ای کاش مستجاب نگردد دعای من
غیر از زیارت است اگر خواهشم حسین
من ابربغض های فروخورده ام، که شد
نام تو بهترین سبب بارِشَم حسین
در این محیط فتنه و جنجالها فقط
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
اندازه ی لیاقت هرکس به دست توست
خاکم که بی تو لایق فرسایشم حسین
در اوج بی سوادی ام استاد می شوم
وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
دلبسته ام به لطف تو در امتحان عشق
آماده ی ورود به هر آتِشم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
کارم اینست که هرروز همان اول صبح
یک سلامی طـرف کرب و بـلایت بکنم
دست بر سینه و با دیده ی پُراشک خود
طلبِ دیدنِ آن صـحن و سـرایت بکنم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سيدحميد_طباطبایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#تعیین_مناسبت= ماه محرم
#موضوع_عام: شهادت امام حسین ع
#موضوع_خاص= عصرعاشورا
#زاویه_دید= از نگاه حضرت زینب س
#طلیعه_آیه_سلام= ۱صلی الله علیک یا قتیل العبرات صلی الله علیک یا اسیرالکربات
#مقدمه_خوانی=👇
حالا که تیره روزم و قلبم مکدر است۲
شبهای من ز اشک غم تو منور است
تا بوده روزی ام در این خانه بوده است
تا هست دیده من از این روضه ها تر است
پیراهنم ز کودکی ام تا زمان مرگ
از عطر سرخ سینه زنیها معطر است
حتی کنار جسم کفن پوشم ای حسین
گریه برای تو ز همه کار خوشتر است
وقت طواف هم ز فمت اشک ریختم
آخر طواف و دیده تر با صفا تر است
جانم بگیر،گریه و سوز ما مگیر
این اشگ شور هدیه شیریان مادر است
هر کس مرا شناخت به نام شما شناخت
نوکر به عرش هم برود باز نوکر است
#حلقه_اتصال= شماها دیدید تشیع جنازه شهدا.. چه احترامی چه عظمتی چه تجلیلی با چه تشریفاتی پدرومادر و خانواده ی شهید رو کنار مزار میبرن یه عده جلو تابوت شهید یه عده پشت سر یه عده مراقب بودن کنار مزار خونواده شهید خواهر و برادر شهید به خودشون اسیبی نرسونن! اما نوشتن تا بی بی زینب و خانوم سیکنه اومد کنار گودال قتلگاه یه عده با تازیانه ...
#غزل_مرثیه=
ارام جان خسته دلان پیکرت کجاست
جانم به لب رسیده بگو که سرت کجاست
از چه جواب خواهرخود رانمیدهی
ای بار با محبتم انگشترت کجاست
جسمت اسیر فتنه ی یغما گران شده
پیراهن امانتیه مادرم کجاس..
#متن_مرثیه=
تا دید حسینش رو زمین افتاده ، از تو خیمه ، پابرهنه بیرون دوید ... مقتل نوشته ، سیدا ، عمه جانتون زمین میخورد بلند میشد ، میگفت : حسین ...
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم ...
#حسین_جان :
تو دعا کن که کنار بدنت
جان بدهم
فکرِ همراهیِ با شمر
دهد آزارم
شاعر : #سعید_خرازی
چرا ؟ آخ ، یه درد ، زینب رو آتیش میزنه .. داغ یه طرف ، بدن بی سر یه طرف ، بچه های بی بابا یه طرف ، اما یه نگاه میکرد می دید ، همون کسی که روی سینه ی حسینش نشسته بود ، الان بالا سرِ بچه ها ایستاده ، تازیانه به دست گرفته ، نگاه میکنه ، لبخند میزنه ، میخنده ، ای حسین ...
#پرورش_روضه
یه عده پدر و مادرای شهدا ، زمان صدام لعنت الله علیه ، که راه کربلا باز شد ، هرچی بهشون میگفتند ، بیائید بریم کربلا ... میگفتند : تا صدام هست ما نمی آئیم ، میگفتند : بچه ی ما به دست این ملعون به شهادت رسید ، تا صدام هست ما کربلا نمی آئیم ...
بمیرم برا زینب ، هر موقع سرشو بلند میکرد می دید شمر بالای سرش ایستاده ... حسییین ..
تو دعا کن که کنار بدنت
جان بدهم
فکرِ همراهیِ با شمر
دهد آزارم ..
اسب ها ، پای خود از
سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده
سهمی دارم ...
نگذاشتند وداع کنه ، اونقدر عمه جانتون رو با تازیانه زدند ، من نمیگم زدند ، سکینه میگه ... وقتی آمد کنار بدنِ بی سرِ بابا ، صدا زد بابا :
اُنظُر إلی عَمَّتیَ الْمَضروبَة
( مقتل مقرم ، ص491
العیون العبری ، ص198 )
بابا بلند شو ببین دارن عمه رو میزنند .. حالا بگو حسییین .. حسین ..
عمه جان بزار بزنند ، عمه .. بزار بزنند ، اینا زدن کارشونه ..
اینان همانند که
آتش به خانه میزدند
پیشِ علی ، فاطمه را
با تازیانه میزدند ...
#گریز_روضه=
#فرود=
.
منابع: یک زیارت ناحیه مقدسه
۲ شعر مقدمه شاعر حسین خدایار منبع سایت شعرهیات
.
❣﷽❣
🥀 #روضه_امام_رضا_ع
🍁 #روضه_امام_جواد_ع
🥀 #دفتری_رضا_ع
🍁 #دفتری_جواد_ع
🚩به شاه قبّه طلاحضرت رضا صلوات
🚩به نور چشم پیمبر گل ولا صلوات
🚩به خواهرش که بود فاطمه بوصف و کمال
🚩بگوبلند تو براین دو جدا جدا صلوات
(دعای فرج)
🔆السَّلَامُ علیک یا ابالحسن یا علی ابْنِ موسی ایها الرِّضَا یابن رَسُولَ اللَّه یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و ....
♨️پشتِ درِحرم که میام
♨️خجالتی ام اما
♨️برا واردشدن میخونم
♨️اأَدْخُلُ یازهرا
♨️با یه نگاه ، فاطمه
♨️زائر رضا رو میخره
♨️حس میکنم اباالفضل
♨️دستم و میگیره و میبَره
♨️یا امام رضا..
♨️روضه ها مو ازتو دارم
♨️یاامام رضا..
♨️گریه هامو ازتو دارم
♨️یا امام رضا..
♨️به حسین
♨️کربلامو از تو دارم
(حرف دل همه مون اینه)
🔅یا امام رضا به درد من دوا بده
🔅یا امام رضا مریضمو شفا بده
🔅با امام رضا برات کربلا بده
⬅️از همین جا دلتو پر بده ..کنار پنجره فولادی که ..الان مریضا دخیل بستن..
نمی دونم امروز با چه حاجتی اومدی..
(نمیدونم با چه نیتی اومدی)
اما خود امام رضا فرمود ..هر کسی منه امام رضا رو بجان جوادم قسم بده ،، دست خالی از در خونه منه امام رضا برنمیگرده..
⏺آی جوون دارا... گرفتارا... مریض دارا
🔸پنجره فولادرضا مریضارو شفا میده
🔸پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
(یا امام رضا..از هر جا نا امید میشیم ، خسته میشیم ، میاییم کنار حرم شما)
آقا جان
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
🔸قربون این همه لطف وکرمت امام رضا
⬅️آقا جون خودت از دردای دل همه مون خبر داری...
آقا جان خیلیا نمیتونن سفره دلشونو هر کجایی باز کنند...
اما امروز شما رو قسم میدم بجان جوادت...
به اون لحظه ای که میان حجره در بسته
هی صدا میزد آی ام الفضل ،، بخدا جگرم از تشنگی داره آتش میگیره...
(جوون داری خدا جوونت رو برات نگه داره ان شاالله شادیشو ببینی)
اخ بمیرم چه کرد
گفت کنیزا بیایین دور حجره هلهله کنید
کف بزنید ..نگذارید کسی صدای جوادالائمه رو بشنوه..
آخ بمیرم یکی از کنیزا میگه ،،خیلی دلم بحال امام جواد سوخت،، میگه یه مقدار آب برداشتم رفتم به طرف حجره ،،
اما همین که از روزنه در نگاه کردم.. دیدم جگر گوشه امام رضا رو به قبله خوابیده ،،
◾️آخ من از بیگانگان هرگز ننالم
◾️که هر چه کرد و بامن آشنا کرد
◀️خدا لعنتش کنه به اینم اکتفا نکرد..
گفت بدن رو ببرید بالای پشت بام...سه روز این بدن بالای پشت بام..
◼️آخ ناله داری دلتو ببرم کربلا..
میخوام بگم این بدن یه فرقی با بدن شهید کربلا داره..
اینجا کبوترها اومدن بالهاشونو باز کردن
نگذاشتن آفتاب به بدن امام جواد بتابه..
اما من بمیرم برا جگر گوشه زهرا... بدنش سه روز مقابل آفتاب گرم کربلا..
♦️اما بعد از سه روز شیعه ها اومدن بدن امام جوادو گلباران کردند..
بدن امام جوادو از زیر گلها بیرون آوردند..
اما دل عالمی بسوزه برا اون آقایی که...
خواهرش اومد گودی قتلگاه...
دیدن شمشیر شکسته هارو کنار میزنه..
نیزه شکسته هارو کنار میزنه..
(چی میگه زینب)
آخ
🔺گلی گم کرده ام میجویم او را
اخ
🔺به هر گل میرسم میبویم او را
وای
🔺گل من یک نشانی در بدن داشت
🔺گلم کهنه پیراهن در بدن داشت
🔺ندا امد ز حلقوم بریده
🔺گل گم کرده ات خواهر منم من
🔺سرور سینه ات خواهر منم من
⬅️تا بی بی نگاهش به بدن بی سر برادر افتاد .. از روی تعجب صدا زد: ای کشته آیا تو عزیز مادر منی.. آیا تو برادر زینبی..
دیدن خم شد لبهارو گذاشت به رگهای بریده
🍁الهی خواهرت زینب بمیرد😭
🍁ای برادر😭
🍁نماند بعد تو ماتم بگیرد😭
🍁ای برادر😭
🥀هر کجا نشستی به سوز دل زینب کبری سه مرتبه صدا بزن
🥀#حسین_جان 3
(موقع نشرصلوات حذف نشه لطفا👇)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@roze_daftari
#روضه_دفتری
.
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
حجت الاسلام والمسلمین #میرزا_محمدی
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
👇