هدایت شده از اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
📋 #آفتابتخوردبرگلبرگشبنمدادهشد
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آفتابت خورد بر گلبرگ شبنم داده شد
اشک ما اینگونه از گرمای این غم دادهشد
گریهی بر تو اصول کافیِ بخشایش است
این همان درسیست که روزی به آدم داده شد
اعتباری هم اگر داریم از این اشکهاست
در کنار آبروها آبرو هم داده شد
یا حسین ما یقینا یا الهی گفتن است
بین تور روضه بر ما اسماعظم داده شد
ای که ذکر تو دلیلِ التیام زخمهاست
هر زمان نام تو را بردیم مرهم داده شد
@seyedrezanarimani
یک نخ از چادر سیاه فاطمه برداشتن
این چنین بر سر در هر خیمه پرچم داده شد
سینهی ما آه را کم داشت زهرا ناله زد
از همان ساعت به هر سینهزنی دَم داده شد
عاشقانت فرصت دیوانگی میخواستن
ناگهان دیدن که ماه محرم داده شد
این تَه گودال رفتن مُزد شاهنشاهی است
رَملها تاجیست که بر شاه عالم داده شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
.
شعر
بلبل در قفسیم و ز چمن میگوییم
یا اویسیم و مدیحت ز قرن میگوییم
یاکه مانند مسافر ز وطن میگوییم
«گر چه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
بعد منزل نبود در سفر روحانی»
.....
در دلم بود شوم زائر بین الحرمین
مادرم بود مشوّق که ادا سازم دین
پدر آهسته مرا گفت که ای نور دو عین!
«هر دری بسته بود جز در پرفیض حسین
این در خانه عشق است که بازاست هنوز
.............
آن سفر کرده که صد قافله دل همرَه اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارَش...
...........
کیست آن کس که به نام تو عسلنوش نگشت؟
قصّهی تو که شنیده است که مدهوش نگشت؟
یاد تو از دل تاریخ فراموش نگشت
«دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست»
غرقهی اشک غمت را هوس ساحل نیست
کشتهی شوق تو را شکوهای از قاتل نیست
هر دلی را که نشد لطف تو شامل، دل نیست
«هر که از عشق تو دیوانه نشد، عاقل نیست
عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود»
دست اگر هست همانا ید بیضا باشد
لب اگر هست لب لعل مسیحا باشد
غم اگر هست غم یوسف زهرا باشد
«دل اگر هست دل زینب کبری باشد
آفرین باد بر این همّت مردانه دل!»
عرشیان پا به حریم تو به حرمت بزنند
به مقامت به لب انگشت ز حیرت بزنند
خطبهات خوانده، دم از اوج بلاغت بزنند
حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند
قدسیان ناله برآرند که جانم زینب
در مدینه غم بی دستی سقّا مبرید
قصّهی مادر و گهواره و یغما مبرید
خبر از دختر و طشت و سر بابا مبرید
«نام اکبر به سر تربت لیلا مبرید
بگذارید جوان مرده قراری گیرد»
.
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
می رسد قطره ی این موج به دریا ، خسته
شده از فاصله ها این دل شیدا ، خسته
اربعین است در آن کوش که زائر باشی
تا که اینبار بیایی به تماشا خسته
@hosenih
این مسیری ست که رد می شود از خانه ی دوست
آه ، مجنون نشود از غم لیلا خسته
مبداءم : صحن نجف ، مقصد من کرببلاست
می روم نزد پسر از بَر ِ بابا ، خسته
شوق شش گوشه ی ارباب به جانم افتاد
که شدم در به در جاده و صحرا خسته
رهرو آن نیست که از رنج سفر خسته شود
رهرو آن است شود زائر مولا ، خسته
《 آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست》
پا به پای همه راهی شده امّا ، خسته
روضه خوان گفت که این خاک همان صحرایی است
که گذر کرد از آن زینب کبری خسته
@hosenih
چادر خاکی او بر سر ما جا دارد
می رود کرببلا حضرت زهرا س ، خسته
هر که پیوست به این قافله رهروست حسین ع
کربلایی شدن ما همه با توست حسین ع
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#زمینه #شور #امام_حسین علیه السلام
#شب_جمعه #شب_زیارتی
#عاشقانه_شبهای_زیارتی
#اربعین #حسرت_اربعین
#هاشم_محمدی_آرا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تُنزِلُ البلا یعنی:
اینکه از حرم جا موندم
باز دوباره تنها موندم
اربعین رسید و من هنوز اینجام
تَحبِسُ الدُعا یعنی:
گریمو ندیدی اینبار
از گدا بریدی انگار
اما من فقط خودِ تو رو میخوام
حسین حسین
کار تو بزرگی و / کار من که عُصیانه
اما از قدیم گفتن / بخشش از بزرگانه
جان جان جانانی * تو قدیم الاحسانی ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تُنزِلُ النِقَم یعنی:
دوری از شما دشواره
بی حرم میشم آواره
خوشبحال زائرای شش گوشه
بغض توو گلو یعنی:
منتظر بمونی یکسال
رو به تو نیاره اقبال
توی قلبم از جدایی آتیشه
حسین حسین
روبروی چشمامه / خاطرات مشّایه
کاش تا آخر عمرم / با تو بودم همسایه
جان جان جانانی * تو قدیم الاحسانی ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کربلامو هر دفعه؛
از امام رضا میگیرم
راضی باز به این تقدیرم
راه کربلا رو روو خودم بستم
اربعینِ امسالو
کاشکی توی مشهد باشم
کفتر رو گنبد باشم
یا امام رضا می بینی دل خستم
آقام آقام
تو اگه بخوای میشه / تا دوباره زائر شم
با دعای تو بازم / اربعین مسافر شم
ای امیر و سلطانم * یا امام رضا جانم ۲
.
.
#زمزمه
#شهادت_امام_رضا «ع»
خورشید عُمرِ من لب بومه
قلبم به این بی کسی محکومه
نه مادری نه خواهری که سربه روی پاش بزارم
نه پسری که باشه این لحظه ی آخری کنارم
دارم تو غربت جون میدم خوب میدونم تمومه کارم
واغربتا 3 آه و واویلا
آتیش گرفته جیگرم ای وای
می سوزه پا تا به سرم ای وای
شبیه مار گزیده ها دارم می پیچم به خودم،آه
چشام به در مونده که شاید برسه جوادم از راه
اشکام به یاد اکبر و حسین می ریزه ناخودآگاه
جانم حسین 4 جان
یه چشم من خونِ واسه مادر
اشکه یه چشمم واسه اون بی سر
با اینکه عمریه من از غصه ی مادر بی شکیبم
ولی همیشه می خونم روضه واسه جد غریبم
یه عمره که با مادرم گریه کن شیب الخضیبم
جانم حسین 4 جان
درسته غُربتم نداره حد
زهر جفا آتیش به جونم زد
اما کسی تو این دیار به ساحتم نکرد جسارت
اینجا نَبُرد دیگه کسی عبا و عمامه مو غارت
اینجا دیگه خبر نبود از هتک حرمت و اسارت
جانم حسین 4 جان
اینجا با گل اومدن استقبال
دیگه خبر نبودش از گودال
اما تو کربلا کسی چیزی بجز نیزه نیاوُرد
هرکسی اومد با خودش سوغاتی و چشم روشنی بُرد!
این روضه ها تموم عمر دلِ پُر از درد مُو آزرد
جانم حسین 4 جان
شاعر بهمن عظیمی
👇
.
📋 #چشمتوراچقدربهایندرگذاشتن
#سبک_روضه *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_رقیه (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشم تو را چقدر، به این در گذاشتن
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتن
دستان کوچک تو، به پهلوست پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتن
ای دختر سه ساله، تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 #ازدردبیحسابسرمراگرفتهام
#سبک_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_رقیه (س)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از درد بیحساب سرم را گرفتهام
با اشک، زخم بال و پرم را گرفتهام
از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی...
این خارهای موی سرم را گرفتهام
دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد
یعنی اجازهی سفرم را گرفتهام
مانند من ز ناقه نیفتاد هیچ کس
این جا منم فقط کمرم را گرفتهام
خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست
از دست این و آن پدرم را گرفتهام
خیلی تلاش کردهام از دست بچهها
این چند موی مختصرم را گرفتهام
*شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋#نکنهروبرومیخودتییاعمومی
#روضه *بخش سوم صوت*
#متن_روضه
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی
صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت
تو رو زدن، تورو زدن نیزهها و خنجر
تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر
بابا! بابا!
از من خیلی انتظار نداشته باش چشمام نمیبینه؛ میدونی چرا بابا چشمام نمیبینه؟!
سیلی گرفت قوت بینایی مرا...
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
📋#نکنهروبرومیخودتییاعمومی
#روضه *بخش سوم صوت*
#متن_روضه
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی
صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت
تو رو زدن، تورو زدن نیزهها و خنجر
تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر
بابا! بابا!
از من خیلی انتظار نداشته باش چشمام نمیبینه؛ میدونی چرا بابا چشمام نمیبینه؟!
سیلی گرفت قوت بینایی مرا...
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
نمی دانم گناهم چیست، اما کم گناهی نیست
که امسال اربعین ما را به آن درگاه، راهی نیست
همیشه کاسه خیل گدایان پرنخواهد شد
چه باید کرد؟ باید ساخت، چون گاهی، نگاهی نیست
برایم "بُعد منزل نیست..." می خوانند و می دانم
نصیب و قسمت جاماندگان جز روسیاهی نیست
اگر چه بال و پر دارم، ندارم رخصت پرواز
که حالم بهتر از حال کبوتر های چاهی نیست
به یاد خاطرات سالهای پیشم و با من
به جز حسرت متاعی نیست، جز گریه سلاحی نیست
عمود یک هزار و سیصد و هشتاد و چندم بود؟
که دیدم گریه کردن یا نکردن، دلبخواهی نیست
...
به دور از کربلا هم زائرت هستیم، آقا جان
به غیر از سایه لطف تو ما را سرپناهی نیست
شاعر: #عباس_احمدی
#جامانده #اربعین
.
📋 #دودستمرابهزیرآببردم
#متن_روضه *بخش دوم صوت*
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم»
همچنین که دیدن داره گریه میکنه
روزاهایی از کربلا و شهادت پسرش گذشته.
- چرا گریه میکنی؟!
- صدا زد:« آخه سینههام شیر آورده؛
یه کم آب خوردم»
یادم میاد از اون لحظهای که عَلیم همین جور چنگ مینداخت اما دریغ از یه قطره شیر که بهش بدم...
@seyedrezanarimani
چند وقتی میشود راه حرم را بستهاند
گرچه در کرب و بلایت یک نفر بیمار نیست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
.
#نوحه #واحد
#امام_رضا علیه السلام
سبک کریمی : گریه نکن ایشالا بارون میباره
اومده دوباره زائر روسیاه تو
با دستای خالی اومده در پناه تو
تو امید دلای خسته ای رضا
تو پناه دل شکسته ای رضا
وقتی همه دَرا به روم بسته میشه
تو کلید درای بسته ای رضا
امام رضا امام رضا امام رضا
بی تو من فقیرم پای غمت اسیرم
تو هستی امیرم بی ذکر تو میمیرم
ذکر رضا مونس چشم تَرَمه
ذکر رضا لالایی ِ مادرمه
دلم خوشه تو لحظه ی آخر عمر
ذکر رضا زمزمه ی آخرمه
امام رضا امام رضا امام رضا
تو دیار غربت خدا برس به دادش
مونده خیره به در تا که بیاد جوادش
واویلتا چشم رضا تیره و تار
واویلتا آقای ما بی کس و یار
غریبونه به خاک این حجره ی غم
واویلتا قلب رضا چه بی قرار
امام رضا امام رضا امام رضا
♦️ مرتضی شاهمندی ♦️
👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_صفر
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#امام_رضا_ع_شهادت
#حسن_لطفی
روزی دوبار دربِ بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
روزی دوبار روضهی تو: وا حسن....حسین
ای وای بی حرم حسن و بی کفن حسین
سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است
روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است
این مهرِ مادرِ تو چهها کرده بادلت
یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت
دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد
دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد
تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد
تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد
از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد
وای از حسین آب نخورد و کباب شد
بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب
میسوزد آنقدر که شود چون کویر آب
از آن به بعد آب فرودست میرود
روزی هزار مرتبه از دست میرود
از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است
فهمیدهام که در جگر آب آتش است
سیراب میکند همه را ، تشنه است خود
شرمنده است فاطمه را ، تشنه است خود
پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست
در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست
الماس ریزهها جگرش را دو نیم کرد
یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد
از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت
دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت
خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید
بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید
زینب رسید و گفت که ای وای مادرم
"آیا تویی برادر من نیست باورم"
در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب
از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب
مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد
رو زد برای طفلِ رُباب التماس کرد
بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب
حیف
مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف
با التماس گفت عزیزم علی بمان
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
اما چه زود آب دوباره شراره شد
دیدی که وقتِ گریهی زهرا دوباره شد
شد بازهم بساط غمش جور وایِ من
شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من
انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت
آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت
هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد
ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد
آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن
پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن
...
گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت
گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت
روزی دوبار درب بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود