eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج حنیف طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *فرمود: اباصلت! اگه دیدی عبا به سر کشیدم دیگه با من حرف نزن، بدون کار من دیگه تمومه، اباصلت میگه: دل تو دلم نبود کِی امام رضا میاد؟ یه وقت دیدم داره میاد عبا به سر کشیده هی دست به دیوار میگره، نوشتند: چندین بار هی رو خاک نشست، گاهی صدا میزنه ای جگرم، گاهی صدا میزنه وای مادرم...آمد داخل حجره، تمام درهای حجره بسته، اباصلت میگه: یه وقت نگاه کردم دیدم یه آقازاده خوش سیمایی وارد شد، آقازاده! من همه ی درها رو بسته بودم شما از کجا واردشدی؟ فرمود: اباصلت! خدایی که من رو به یک چشم به هم زدن از مدینه به توس میاره از پشت درهای بسته هم عبورمیده...رها کن این حرفها رو، بگو بابام کجاست؟ اومد سر امام رضا رو به دامن گرفت: ناگهان جانِ به لب آمده برگشت به تن، یه جانی گرفت امام رضا، چرا؟ آخه پسر آمد دَمِ آخر به کنارِ پدر، آری جوادالائمه آمد سر بابا رو رویِ زانو گذاشت، ردای امامت رو تحویل گرفت اما کربلا برعکس شد، نوشتند هفت قدم مانده به بدن علی اکبر، دیدن ابی عبدالله از رو مرکب افتاد، هی با سر زانو خودش رو میکشونه کنارِ علی...* ای پسر من پدر پیر تواَم پدرِ پير و زمين گير تواَم این بیابان جای خواب ناز نیست ایمن از صیاد تیرانداز نیست *مگر علی اکبر اولین کسی نبوده از بنی هاشم که به میدان رفته، چه اَمری به ابی عبدالله رسیده بوده، چه حالتی زینب دیده بوده، که جای اینکه اول عباس و جوان‌هایِ بنی هاشم بیایند خودشون رو برسونند، زینب خودش رو رسوند کنارِ بدنِ علی اکبر ؟ ابی عبدالله دید یه دستی رو شونه اشِ، سر بلند کرد دید زینب اومده، ابی عبدالله صدا زد: علی جان! هرچی صدات کردم جواب ندادی، اما پاشو ببین چه خبره...* خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نا محرم ببر گوهر ولای تو، به طینت من بود ای صنمَم ذکر خوب نام تو، عبادت من بود ای صنمَم تو دلبر جانانه، من عاشق دیوانه تو شمع ولا و من، بر گِرد تو پروانه هر زمان اسیر و مست، زِ جرعه ی باده ی نام توأم شاه عالمم که من، غلامِ غلامِ غلامِ توأم من مِهر ولا دارم، گر بار خطا دارم در روز قیامت هم، شادم که رضا دارم روشنی شمس و مه، زِ آجر گنبد زرد رضاست صحن با صفای او مدینه و مکه و کرب و بلاست بنده ی گدا کجا، که شامل لطف رضا بشود عبد بی حیا کجا، که زائر کرب‌ و بلا بشود خجلت زده‌ام کردی، از بس که کرم کردی از لطف گدایت را، راهیِ حرم کردی ای حیدر شهسوار وقت مدد است ای زبدهٔ هشت و چار وقت مددست من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار وقت مددست ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
🌷🌷🌷 ✅بنداول دوماه گفتیم حسین و می زدیم سینه به این امید که زهرا مارو می بینه حسین جانم 2 دوماه برتن لباس ماتمش کردیم دوماه گریه برای هر غمش کردیم حسین جانم دوماه بودیم میون روضه ها دلخون دوماه گفتیم حسین با چشمای گریون حسین جانم 2 دوماه بودیم همه هم ناله با زینب (س) دوماه گفتیم با بغض و گریه یا زینب (س) حسین جانم 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم دوماهه من که کارم غصه و غم بود خدارو شکر غم من از محرم بود حسین جانم دوماه بود که دل شیعه پریشون بود دوماه بود که چشامون کاسه ی خون بود حسین جانم خدا حافظ سیاهی های ماه غم خدا حافظ علم ها تکیه و پرچم خدا حافظ 2 خداحافظ نوار مرزی مهران خداحافظ هیاهوی عزاداران خدا حافظ خداحافظ تموم موکبای راه خداحافظ حسینی های کرمانشاه خدا حافظ خداحافظ دل شیدایی ارباب خداحافظ بساط چایی ارباب 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم حلالم کن که از غصه ت نمردم من حلالم کن*که تو روضت نمردم من حلالم کن 2 بزار اقا *که از عشق تو پرباشم قبولم کن *منم مثل یه حر باشم قبولم کن حسین جانم زمین خوردم*بلندم کردی ای اقا خداییش که *تو خیلی مردی ای اقا بذارآقا *همیشه نوکرت باشم تامن زندم*غلام اکبرت باشم حسین جانم نکن ردم *که بی تو پر ز تشویشم که من بی تو*تو این دنیا تلف می شم حسین جانم دیدم با پا *تورو که پشت و رو می کرد دیدم نیره *به پهلوت که فرو می کرد حسینم رو *دیدم که دست و پا می زد وقتی ضربه *با خنجر از قفا می زد بمیرم من با هر ضربه*دلم کنده می شد از جا دیدم داره *میاد از راه دور زهرا بمیرم من تو رفتی و *موندم من بین این اوباش موندم تنها *با این نا محرما داداش تو رفتی و *کنیز گفتن به دختر ها رسید دسته *نامحرم ها به معجر ها تو رفتی و*منو بردن تو بازار ها من و بردن *حسین در بین انظار ها 💠💠💠2️⃣8️⃣0️⃣💠💠💠 _________ نفس پیام کیانی
. شام غریبان امام رئوف شام غریبان رضا شاه خراسان است ، عالم پریشان است از ماتمش زهرای اطهر دیده گریان است ، عالم پریشان است امشب کنار تربت پاکش عزا بر پاست ، دلها ز غم شیداست شام فراق نور چشم سید طاهاست ، دلها ز غم شیداست گرد یتیمی بر رخ ابن الرضا پیداست ، دلها ز غم شیداست بهر پدر می گرید و سر در گریبان است ، عالم پریشان است اشک عزا امشب چکد از دیده چون باران ، دارم ز دل افغان ماتم گرفته خاک پاک کشورم ایران ، دارم ز دل افغان جانم فدای غربت شاهنشه خوبان ، دارم ز دل افغان پژمرده از داغ رضا گلهای بستان است ، عالم پریشان است شد قبله ی اهل ولا صحن و سرای او ، جانم فدای او عالم بود محو کرامات و وفای او ، جانم فدای او عمری شده "سید" غلام و خاک پای او ، جانم فدای او در بین عشاق امامش از مریدان است ، عالم پریشان است سلامتی عج صلوات .
. شام غریبان امام رئوف شام غریبان رضا شاه خراسان است ، عالم پریشان است از ماتمش زهرای اطهر دیده گریان است ، عالم پریشان است امشب کنار تربت پاکش عزا بر پاست ، دلها ز غم شیداست شام فراق نور چشم سید طاهاست ، دلها ز غم شیداست گرد یتیمی بر رخ ابن الرضا پیداست ، دلها ز غم شیداست بهر پدر می گرید و سر در گریبان است ، عالم پریشان است اشک عزا امشب چکد از دیده چون باران ، دارم ز دل افغان ماتم گرفته خاک پاک کشورم ایران ، دارم ز دل افغان جانم فدای غربت شاهنشه خوبان ، دارم ز دل افغان پژمرده از داغ رضا گلهای بستان است ، عالم پریشان است شد قبله ی اهل ولا صحن و سرای او ، جانم فدای او عالم بود محو کرامات و وفای او ، جانم فدای او عمری شده "سید" غلام و خاک پای او ، جانم فدای او در بین عشاق امامش از مریدان است ، عالم پریشان است .
دنیام: در سوگ امام رضا(ع) ای رضا جان آفتاب هشتمین با غروبت شد سیه‌پوش این زمین چون که رفتی شیعه گردیده یتیم‌ لیک داغت بود سنگین و عظیم روبهی نافهم چون مأمون پَست داد زَهرت قلب اُمت را شکست در غریبی بودی و دور از وطن صد هزاران جان فدایت همچو من لیک آمد وقت رفتن ابن‌تان سر به آغوش گل و آرام جان هرکه یاد آرد زمین کربلا فرق چندانی است آنجا با شما بود آنجا رأس خونین پسر روی دست و بین آغوش پدر در خراسان رأس آقامان رضا(ع) بوده در آغوش ابنش در سرا بعد هم جسم پدر با احترام دفن گردید و حکایت شد تمام لیک آنجا شد جدا سر از بدن تاختند بر جسم بی سر اهرمن تکه تکه جسم ها بر روی خاک روی نی‌ها رأسهایی ناب‌و پاک ظلم کردند بر ائمه ظالمان خون دل خوردند ایشان بی گمان پس بدان ظلمی که شد در کربلا مثل و مانندش نبوده هیچ جا ای خداوندا بکن روشان سیاه زندگی ظالمان گردان تباه دان محقق می شود آن با ظهور کن بلاها ای خدا از او به دور پس بکن دنیا پر از لطف و صفا با ظهور نور چشم مصطفی دلسوخته •••◇• @nahayate_arezoha2 •◇•••
💢عالم آل محمد کیست؟💢 @Porseman_channel همه اهل بیت ع عیش العلم بوده اند و موت الجهل 📕الكافي/ ج8 / ص 386 همه اهل بیت ع معدن العلم و خزان العلم بودند 📙الأصول الستة عشر ص7 📒كتاب سليم بن قيس الهلالي / ج1 ص 16 ⭕️همه عنوان عالم را داشته اند لیکن در مورد امام رضا ع با توجه به فراهم شدن شرائط مناظره و عرض اندام در محافل مباحثه و مناظرات ؛ این لقب توسط پدرشان (به عنوان آینده نگری ) داده شده بود. أن موسى بن جعفر ع كان يقول لبنيه هذا أخوكم علي بن موسى الرضا عالم آل محمد فسلوه عن أديانكم و احفظوا ما يقول لكم فإني سمعت أبي جعفر بن محمد غير مرة يقول لي إن عالم آل محمد لفي صلبك و ليتني أدركته فإنه سمي أمير المؤمنين علي ع اسحاق بن موسى بن جعفر ميگفت: پدرم به فرزندانش ميفرمود: اين برادر شما على عالم آل محمد است، مسائل خود را از وى بپرسيد، و مطالب او را نگهدارى كنيد، من از پدرم جعفر بن محمد شنيدم مكرر ميگفت: عالم آل محمد صلى الله عليهم اجمعين در صلب تو است كاش من او را ميديدم، وى با امير المؤمنين همنام است. 📚 إعلام الورى بأعلام الهدى ص: 328 ابراهيم بن عباس گويد كه: من نديدم كه سؤال كرده باشند از امام رضا (ع) الا كه دانسته و جواب فرموده، و نديدم اعلم از او در آن وقت و عصر، و مأمون امتحان ميكرد آن حضرت را بسؤال از هر چيزى و آن حضرت في الفور جواب ميفرمود، و همه كلام و جواب و تمثل او انتزاعات از قرآن مجيد بود و در هر سه روز ختم قرآن ميفرمود و ميگفت: كمتر از سه روز ميتوانم ختم كردن و ليكن نميگذرم از آيتى الا كه در او فكر ميكنم كه در چه چيز نازل شده و در چه بابست. 📕كشف الغمة / ج3 ؛ ص156 مرويست از أبى الصلت عبد السلام بن صالح الهروى كه او گفت من نديدم اعلم از على بن موسى الرضا (ع) و هيچ عالمى نديدم الا كه شهادت ميكرد مثل شهادت من، و چون جمع ميكرد مأمون در مجالس بسيارى را از علماى اديان و فقهاى شريعت و متكلمين دوران پس آن حضرت غلبه ميفرمود از اول تا آخر ايشان كه تا كسى باقى نميماند كه اقرار بفضل او نميكرد و بقصور خود، و من شنيدم از آن حضرت كه ميفرمود كه: من مىنشستم در روضه رسول با علما در مدينه و ايشان در مسائل شروع ميكردند، و چون كسى از ايشان عاجز ميشد از مسأله اشارت بسوى من ميكردند بأجمعهم ميفرستادند بسوى من و حل آن ميكردم و جواب مسائل مشكله ايشان ميدادم. 📘كشف الغمة / ج3 ؛ ص158 @Porseman_channel
💢امام رضا ع ضامن آهو بوده شده است؟💢 @Porseman_channel ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که: روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند. اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که: ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش. آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....» داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 285، جهان، 1378ق. به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر می‌رسد. @Porseman_channel
. (س) (ص) بعد تو بابا توی این دنیا فقط (علی رو دارم 2) فقط خدا می دونه که کشته منو (غصه ی یارم 2) شب و روزم با غم غربت عـلی میـاد و میـره میشه بابا دعاکنی که خیلی زود (زهرا بمیره 2) بدون تو قلب من شکسته جوونم اما جوون خـسـته زمونه دست علی رو بسته می بینم غریبی یارمو ای خدا اشکای دلدارمو وقتشه کبوترم کن ** رفتی تو ای یار من و یار علی (چشمم پر آبه 2) چشمای من شرمنده ی روی گل (ابوترابه 2) تو رفتی و مـزد من و تو کوچه ها بـا سیـلی دادن علی میگه طاقت بیار ولی غمام (خیلی زیادن 2) فراق تـو صبرمو ربـوده آخه کسی یار مـا نبوده بابا ببیـن صورتم کبوده می بیـنم غریبی یارمو ای خـدا اشکای دلدارمو وقتشه کبوترم کن ************************ اذان بگو تا که دل شیدای من (آروم بگیره 2) زهرا داره از غربت و تنهایی (علی می میره 2) یادت میاد روزایی که بابام میگفت تو این مدینه که دخترم عمر منه نشه روزی (بلا ببینه 2) ببین حالا حال و روز ما رو خزون این باغ نو بهار و غریبی شیر ذوالفقار و از غم حیدر شدم بی شکیب اشهد ان علی غریب می میرم ز داغ حیدر ** بگو بالا ماذنه ها تا به ابد (حیدر غریبه 2) اذان بگو تا بدونن زهرا داره (از غم می میره 2) اذان بگو به یاد اون قدیمای شهر مدینه روزایی که نیلی نبود دست من و (پهلو و سینه 2) حالا دیگه از زمونه سیرم دارم از این شهر غصه میرم دعا بکن خیلی زود بمیرم از غم حیدر شدم بی شکیب اشهد ان علی غریب می میرم ز داغ حیدر ************************* سر زده از ماه رخت پاییز غم (ای نو بهارم 2) رو تو نگیر از حیدرت جز تو که من (کسی ندارم 2) تو شهری که علیِ تو جواب سلام نداره حتی اگه بری علی میشه غریب تر از (تموم دنیا 2) پیشم بمون یار مهربونم پیشم بمون سرو قد کمونم پیشم بمون ای بهشت خونم زندگی بی تو چقدر دلگیره فاطمه بری علی می میره فاطمه بمون کنارم ** داری میری بازم به من نمیگی از (کوچه نیلی 2) از کوچه ای که پر شد از درد و غم و (صدای سیلی 2) گل کرده در پیرهنت آلاله و یاس و شقایق زخمای رو باغ تنت سه ماه که (داده منو دق 2) رنگ نگاهت پریده بانو قامت تو شد خمیده بانو از نفست خون چکیده بانو زندگی بی تو چقدر دلگیره فاطمه بری علی می میره فاطمه بمون کنارم ************************* بعد من حیدر جون تو جون حسن (جون حسینم 2) دلوا پسم از کربلا و ریختن (خون حسینم 2) تو شبهایی که میکنن ز دوری من بی قراری یادت باشه یه ظرف آب بالا سر (حسین بزاری 2) دیگه رسیده شب وصالم پسر عمو کن دیگه حلالم شکسته از غصه پر و بالم این دلم دیگه هوایی شده حال من کرببلایی شده جون تو جون حسینم ** زینب بیا پیشم بشین میخوام برات (روضه بخونم 2) یکی داره صحرایی از گرد و غبار (میده نشونم 2) به جای من قرآن بگیر بالا سر غریب مادر به جای من بوسه بزن به حنجر (غریب مادر 2) تو غصه میشم دوباره یارت میام تو گودالِ غم کنارت میشم غریبونه غصه دارت این دلم دیگه هوایی شده حال من کرببلایی شده جون تو جون حسینم ************************* سخته به والله دیدنت ای پهلوون (با دست بسته 2) سخته دویـدن بیـن ایـن نامحرما (با پای خسته 2) علی پـاشو چهل نفر دارن میان به سمت خونه اینا میخوان منو تـو رو جـدا کنن (با تازیونه 2) تا پای جون یـار تو می مونم بـا ایـن قدو قامـت کـمـونم اگرچه داره می ریـزه خـونم یا علی بین در و دیوارم میخ در داره میده آزارم دست ازت بر نمی دارم ** نمی زارم یک لحظه هـم با غصه ها (تنها بمـونی 2) ای یـار مـن غـمخـوار من تو شعله ها (تنها بمونی 2) غریب مـن غـصه نـخـور آخـه هـنـوز زهـرا نمرده هنوز داری تو این دیار برا خودت (یه دل سپرده 2) عـلی دوبـاره بـرام دعا کن به جای من هم خدا خدا کن برو دیگه فضه رو صـدا کن یا علی بین در و دیوارم میخ در داره میده آزارم دست ازت بر نمی دارم ************************ پاشو بریم تا خونمون مادر دیگه (راهی نمونده ) با دست کوچیکش حسن از چادرت (خاک و تکونده 2) شرمندتم نشد برات بشم سپر میون کوچه نشد کنم از مادرم دفع خطر (میون کوچه 2) حالا که جای علی نشستند چرا دیگه راه ما رو بستند بگو چرا ابرو تو شکستند میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو قاتلم کوچه غمهاست ** ابر چشام بارونیه از روضه ی (غمناک کوچه 2) پیدا شده گوشواره هات رو خاکای (میون کوچه 2) اینقدر نگو چیزی نگم به بابا هم هیچی نمیگم از سیلی و هر چی که اومد بر سرت (چیزی نمی گم 2) نمی گم از یاس ارغوانی باغ امیدی که شد خزانی از کوچه و دست ناگهانی میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو قاتلم کوچه غمهاست ************************* .👇
. (س) (ص) بعد تو بابا توی این دنیا فقط (علی رو دارم 2) فقط خدا می دونه که کشته منو (غصه ی یارم 2) شب و روزم با غم غربت عـلی میـاد و میـره میشه بابا دعاکنی که خیلی زود (زهرا بمیره 2) بدون تو قلب من شکسته جوونم اما جوون خـسـته زمونه دست علی رو بسته می بینم غریبی یارمو ای خدا اشکای دلدارمو وقتشه کبوترم کن رفتی تو ای یار من و یار علی (چشمم پر آبه 2) چشمای من شرمنده ی روی گل (ابوترابه 2) تو رفتی و مـزد من و تو کوچه ها بـا سیـلی دادن علی میگه طاقت بیار ولی غمام (خیلی زیادن 2) فراق تـو صبرمو ربـوده آخه کسی یار مـا نبوده بابا ببیـن صورتم کبوده می بیـنم غریبی یارمو ای خـدا اشکای دلدارمو وقتشه کبوترم کن ********************** پاشو بریم تا خونمون مادر دیگه (راهی نمونده ) با دست کوچیکش حسن از چادرت (خاک و تکونده 2) شرمندتم نشد برات بشم سپر میون کوچه نشد کنم از مادرم دفع خطر (میون کوچه 2) حالا که جای علی نشستند چرا دیگه راه ما رو بستند بگو چرا ابرو تو شکستند میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو قاتلم کوچه غمهاست ابر چشام بارونیه از روضه ی (غمناک کوچه 2) پیدا شده گوشواره هات رو خاکای (میون کوچه 2) اینقدر نگو چیزی نگم به بابا هم هیچی نمیگم از سیلی و هر چی که اومد بر سرت (چیزی نمی گم 2) نمی گم از یاس ارغوانی باغ امیدی که شد خزانی از کوچه و دست ناگهانی میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو قاتلم کوچه غمهاست *********************** .👇
8096544150
. ... سقيفه مركز فسق و فجور است سقيفه پایگاه ظلم و زور است سقیفه ! ظلم را بیداد کردی شقاوت را به عالم داد کردی سقیفه ! ظلم ها کردی به مولا شرارت ها به پا کردی به مولا سقیفه ! شیعه بیزار است از تو برائت ، حکم دادار است از تو سقیفه ! لعن بر بنیانگذارت سقیفه ! لعن‌ها بر ابتکارت سقیفه ! تو علي را عزل کردی بجان دارم همیشه از تو دردی از آن جوری که بر زهرا نمودی نشان دادی که از مردان نبودی سقیفه ، پایگاه کافران بود مقر ظلم و جهل بیکران بود تبرّی جویم و جوئید از آن رها گردید از زندان شیطان که مولا ، اولین و آخرین است خدا فرموده و حِصن حَصین است سقیفه! شافع ما روز محشر به رغم تو بُوَد (ساقي) کوثر شاعر :سید محمدرضا شمس (ساقي) .
من گرفتاره اونکه هوای سینه زنشو داره جر دست مادرش ما رو نمیسپاره یاره یاره یاره منه بی یاره دل بی چاره کی میتونه محبتاشو بشماره توی محشرم ما رو تنها نمیگذاره یاره یاره یاره منه بی یاره یا من اَظهرالجمیل یا مولایَ اَلدَّخیل هرشب سینه میزنم روی باله جبرئیل یا رفیق الا حسین