eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 نزدیکِ عصر بود، برافروخت ماهِ تو نزدیک عصر، بود حرم بی‌پناهِ تو از سینه‌ات زبانه کشید آتش ِ عطش آئینه آب میشود از سوز ِ آهِ تو با آخرین سه شعبه به زانو درآمدی شد نیزه یِ غریبی ِ تو تکیه‌گاهِ تو جان داشتی هنوز، حرم بود در امان خود لشگری ست این غضبِ در نگاه تو در بین ِ عمق ِ فاجعه افتاد پیکرت برخاست با نفس نفست "یا اِلهِ" تو پس قبل ِ حنجرت نفست را برید شمر بر سینه‌ات نشسته و بسته ست راهِ تو طاقت بیار؛ خواهرت از خیمه میرسد طاقت بیار؛ میرسد از رَه سپاهِ تو از حجم نیزه‌ها و از انبوهِ سنگ‌ها گودال چیست؟!… کوه شده قتلگاه تو محمد رسولی علیه السلام 🌴 🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 اتحادِ هزار سرنیزه بدنش را چه نامرتب کرد کمک بوریا و مردم دِه پیکر ِ شاه را مرتب کرد آن طرف در هیاهویِ غارت دختری زیر دست و پا میماند این طرف زیر ِ تیغ، مظلومی زیر ِ لب "یا غیاث" را میخواند بی هوا نیزه ای به پهلو خورد نفسش رفت و برنگشت ای وای جلویِ خواهرش چهل تا نعل از تن ِ شاه میگذشت ای وای دختران آه میکشند، آخر آهِ این کودکان اثر دارد همه گویند جایِ بابا کاش رویِ ما شمر چکمه بگذارد ای که شیب الخضیب افتادی ای که خَدُّالتَریب افتادی خواهرت زودتر بمیرد کاش تا نبیند غریب افتادی مادری در طواف قربانگاه هِی "بُنَیَّ بُنَیَّ" میگوید تشنه ای زیر ِ نیزه، گه مادر گه "اُخَیَّ الیَّ" میگوید آنقدر تشنه بود لبهایش دست آخر به شمر هم رو زد نفسش را عجیب بند آورد نیزه ای که سنان به پهلو زد شمر آماده یِ بریدن شد خنجر اما نمیبرد ای داد عاقبت با دوازده ضربه سر ِ شاه از تنش جدا افتاد جایِ گریه حسین میبینی؟ خون ز چشمانِ خواهرت جاریست وقت مغرب رسیده از گودال همه رفتند شمر ول کن نیست یک طرف مادری حزین میگفت: "آنون اولسون" حسین و می افتاد یک طرف خواهری صدا میزد: "باجون اولسون" حسین و می افتاد هانی امیر فرجی علیه السلام 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً 🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 حضرت خورشید از بالای زین افتاده بود از رکاب عشق دیدم که نگین افتاده بود سر برهنه روی نی خورشید در حال غروب دیدم از افلاک بر روی جبین افتاده بود زیر نعل تازه کی باور کند چشمان من زینت دوش امیر المومنین افتاده بود مصحف عشق است آیاتش چرا درهم شده پای هر آیه کسی از غم زمین افتاده بود موج میزد آب و اما ناله های العطش در میان خیمه های آتشین افتاده بود بس که سنگ کوفیان بر کنج لب هایت نشست از سر نیزه سرت روی زمین افتاده بود سر نصیب خولی و اما نگین شاهیت در کف آن ساربان در کمین افتاده بود سجاد احمدیان علیه السلام 🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ.. 🔸 لحظة عشق با خداست نماز اوج معراج اولیاست نماز خلوت انس عاشق و معشوق رمز پرواز تا خداست نماز مقصد انبیا الی الله است عرش پیمای انبیاست نماز خیز و قد قامت الصلاة بگو بهترین وقت التجاست نماز سر که بر خاک قبر بگذاریم یار دیر آشنای ماست نماز سند بندگی است سجده به خاک معنی قرب کبریاست نماز هر رکوعش هزار رکعت نور هر قنوتش گل دعاست نماز چشم دل باز کن که عاشورا وسط معرکه به پاست نماز از نماز حسین فهمیدیم هدف از رزم کربلاست نماز 🔹چه رازی است در نماز که انبیای و اولیای الهی اینقدر به آن عشق می‎ورزند تا بدانجا که که معراج المومنش می‎خوانند و تنهی عن المنکرش می‎دانند. رسول خدا سنگ و چوب می‎خورد اما نمازش را قطع نمی‎کند دخترش فاطمه آنقدر به نماز می‎ایستد "حتی تورمت قدماه" تا پاهایش ورم می‎کند. علی را در نماز تیر از پای بیرون می‎کشند و دردی حس نمی‎کند در هیاهوی صفین، نگاه به
آسمان می‎کند و می‎گوید وقت نماز است و عاقبت هم در سجدة نماز سحرگاه پیشانی اش به تیغ شقاوت شکافت. مجتبای اهلبیت را سجادة از زیر پای می‎کشند. چه حلاوتی در نماز است که حجر ابن عدی‎ها و مسلم ابن عقیل‎ها قبل از شهادت اجازه می‎خواهند تا دو رکعت نماز بخوانند و حسین، نامش بر تارک شهیدان نماز می‎درخشد. چرا که هیچ کدام از شهدای نماز، نماز خوف نخواندند جز حسین   اى قبول ماسوا در دست تو انبيا و اوليا پابست تو انبيا در تو چه رازى ديده‏اند در تو سر عشقبازى ديده‏اند اوليا باتو به حق واصل شدند دل به تو دادند تا بيدل شدند نخلهاى كوفه را گيرم گواه يا شب شهر مدينه يا كه ماه با على حال و هوايى داشتى در دل او تا سحر گل كاشتى با تو او فارغ ز هرچه هست شد جرعه‏ نوش از جام تو سرمست شد مسجد و محراب را معنا تويى مظهر "تنهى عن الفحشا" تويى 🔸پیکرهای قطعه قطعه پیش روی کربلایی هاست و از چهارطرف در محاصره دشمن، عظش و آفتاب هم از یک سو امانشان را بریده است و زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی را صدا زد و امر فرمود تا پیش روی او بایستند عمرو بن قرظه هم آمد. چونان سپر مقابل صف نماز جماعت ایستادند و شگفت این که به استقبال تیرها می‎رفتند نماز حسین که تمام شد سعید بن عبدالله روی خاک افتاد، مولا سرش را به دامن گرفت. 🔹سعید چشم باز کرد و عرض کرد : اَوَفَیتُ؟ آیا به عهدم وفا کردم؟ مولا فرمود : نعم انت امامی فی الجنه ، بله تو جلوتر از من در بهشت هستی! از همه نمازها گفتم اما یک نماز دیگر مانده است نمازی که حسین هم شیفتة آن بود. نماز زینب، مخصوصا نمازهای نشسته بی‎بی، برای همین بود که در وداع آخر به زینبش فرمود: اختی زینب لاتنسینی فی صلاة اللیل" خواهرم زینب مرا در نماز شب فراموش نکن وقت نماز شبب مرا هم یاد کن زینب روح مرا با یک دعایت شاد کن زینب کمیل کاشانی علیه السلام 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 💥هتک حرمت بدن مبارک 🔸سیدبن طاووس گوید: پس از آن که امام حسین"علیه السّلام" به شهادت رسید، عمر سعد ملعون در میان سپاهیان خود فریاد زد: 🔹من ینتدب للحسین فیوطّی الخیل ظهره؟ چه کسی حاضر است بر حسین"علیه السّلام" اسب بتازد و پشت او را با اسبان لگدمال کند؟ 🔸ده نفر از گروه طاغیان این کار را پذیرفتند … و آن قدر پیکر مقدس امام حسین "علیه السّلام" زیر سم اسبان لگدمال کردند، حتی رضو اظهره و صدره، استخوان های پشت و سینه ی آن حضرت خرد شد. 🔹مرحوم عبدالرزاق مقّرم می گوید: هر کدام از این اسب ها به هر شهری که می رسیدند، نعلشان را می کندند و به عنوان تبرّک بالای منازل خود آویزان می کردند و یا می کوبیدند، در اثر همین کار، رفته رفته عمل مزبور سنت شد و بعد از آن اکثر مردم نظیر همان نعل ها را می ساختند و بالای درب خانه ها آویزان می کردند. 📚منابع: سالار کربلا، عبدالرزاق مقرّم ، ص ۸۱ کتاب "التعجب" کراجکی ملحق بکتاب کنزالفوائد ص ۴۶ و شماره ی مسلسل ص ۳۵۰ علیه السلام علیه السلام 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 💥چهارجراحت حضرت 🔹مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. 🔸اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین "علیه السّلام" بود، امام صادق "علیه السّلام" می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. 🔹دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. 🔸سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. 🔹چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید:
"لشگر جگرم از تشنگی می سوزد" از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم …. 📚منبع: کتاب گلواژه های روضه علیه السلام علیه السلام 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════
‍ . تو از حال و روزم خبر داری یا نه!؟ به اشکایِ زینب نظر داری یا نه!؟ الهی بمیرم نبینم غماتو بِکِش رو سر من دوباره عباتو اگه میشه حرف از جدایی نزن قرارِ دلِ بی قرارم... بمون به امن یجیبی که خوندی قسم نباشی میمیرم....کنارم بمون به فکر منم باش،منی که هنوز می‌لرزه دلم تا صدام میزنی نباشی چه جوری صبوری کنم تو سنگِ صبورِ، غمایِ منی دیگه قصه‌ی ما رسیده به جایی که راهی نمونده به غیر از جدایی من اینجا غریب و تو یاور نداری بیا فکر کن اصلا که خواهر نداری تو خیره شدی به من‌و چادرم منم ماتِ انگشت و انگشترت سرِ من فدایِ سرِ بچه‌هات سرِ بچه‌هامم، فدایِ سرت به گرد و غبارِ،غمِ بی کسی که فردا میشینه رویِ معجرم نبینم غماتو، پاشو عمر من خودم غصه‌هاتو به جون میخرم ..................... نفس‌هایِ خورشید به آخر رسیده که صبرِ غروبش دیگه سر رسیده هوا تیره و تار حرم در تب و تاب علم رویِ خاک‌و شریعه پر از آب حوالیِ مغرب، در اوجِ عطش همه جایِ دشت‌و گرفته غبار دلِ آسمون خونِ با دیدنِ غمِ ذوالجناحِ بدونِ سوار با یالی که سوخته،در این غربت‌و غمِ چهره‌ای که به خون شد خضاب داره برمیگرده به سمتِ حرم غریبونه اما، پُر از اضطراب لبش تشنه‌ی آب تنش سرد و بی حال تویِ ازدحام و شلوغیِ گودال یه لشکر به سمتِ تنش می‌دویدن همینکه زمین خورد همه کِل کشیدن چقد تیر آوردن برا کشتنش غریب گیر آوردن تویِ قتلگاه چقد نامرتب زَدن نیزه‌و بریدن سرش رو، ولی بی گناه جلو چشمِ مادر، بالایِ سرش به شوقِ غنیمت،قیامت شده نه کهنه لباس‌و، نه انگشتری امون از غریبی،که غارت شده ✍عبدالحسين مخلص ابادي علي امره ✍فرهاد ندرخاني ............ گره خورده کارم،بالای سر تو یه دریای تیره،روی پیکر تو میبینم که راهی، برا موندنت نیست تو خیمه امیدی، به برگشتنت نیست بادستای خالی بدون سپر با لبهای تشنه نمی رفتی کاش تو که پا گذاشتی کنار فرات یکم آب میخوردی آخه داداش چشای ربابه که مونده به راه جلو خیمه داره قدم میزنه ببین اصغرو بس که تشنه شده داره هی لباشو به هم می زنه زده بوسه شمشیر، به بال و پر تو شکسته دل من، شبیه سر تو حالا که داداشت، شده بی کس و یار قرار ما باشه، رو نیزه تو بازار یه چشمم به خیمس یه چشمم به تو نرو روی دشمن به ما وا میشه سر ما که به روی نیزه بره سرغارت خیمه دعوا میشه می دونی که زینب پریشون و زار باکی بعد ماها سفر می کنه؟ پاشو که رقیه بدون عمو تو ویرونه شبهاشو سر می کنه چه سخته که سروو، زمینگیر ببینم نشستم تورو یه، دل سیر ببینم تا خون چشاتو، به صورت کشیدم ازین حالت تو خجالت کشیدم پاشو تا حرم بی علمدار نشه بزار به نگاه تو تکیه کنم اگه تیرا از چشم تو در بیان می خوام پا به پای تو گریه کنم برا اینکه بالا سرت جون ندم نفسهاتو باید منظم کنی ببین حاضرم زندگیمو بدم که یک لحظه بازم نگاهم کنی .👇
‍ . سلام‌الله‌علیه اَلسَّلامُ عَلیٰ، سٰاکِنِ کَربَلاٰ اَسْتَجیرُ بِکَ یٰا اَخَ المُجْتَبیٰ یا ثارالله، بده همچون فطرس بال و پرم وقت مردن، تو بیا چون حر بالای سرم أبٖی عَبْدِاللّٰه ای بیرق تو مصباح ای کشته اشک و آه نَفسی بِفِداکَ یا اَبی عَبدالله (یا سیدنا المظلوم) أبٖی عَبْدِاللّٰه آتش افتاده بر جان کرببلا زنده گردیده است داغ خیر النسا زینب رفته وسط شعله از تاب و توان وا شد ای وای بین خیمه پای شمر و سنان وای ازین غربت روی همه ی گل ها نیلی شده چون زهرا لرزد دل آل الله شد حرم غوغا ......‌‌‌ خنده شد پاسخ ِ گریه ی دختری شده دعوا سر ِ غارت روسری رفتند از نا زیر دست و پاها دخترکان ای وای ای وای ناسزاها از دل برده امان وای ازین غربت وای از ستم و بیداد زینب ز نفس افتاد دارد به روی لب آه حضرت سجاد ______________________________ ✍ .👇
. سلام‌الله‌علیه کای خفته خوش به بستر خون، دیده باز کن‌ احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن ای وارث سریر امامت! به پای خیز بر کشتگان بی‌کفن خود نماز کن طفلان خود به ورطه‌ی بحر بلا نگر دستی به دستگیری ایشان دراز کن بس دردهاست در دلم از دست روزگار دستی به گردنم کن و گوشم به راز کن سیرم ز زندگانی دنیا، یکی مرا لب بر گلو رسان و ز جان بی‌نیاز کن برخیز، صبح شام شد ای میر کاروان‌! ما را سوار بر شتر بی‌جهاز کن یا دست ما بگیر و از این دشت پر هراس‌ بار دگر روانه به سوی حجاز کن» پس چشمه‌سار دیده پر از خون ناب کرد بر چرخ کج مدار به زاری خطاب کرد: .
. سلام الله علیها (با استفاده و تضمین از اشعار قدیمی) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نه مهلت که پیراهن تو ببویم نه فرصت که از غربت تو بگویم - حسین من نه مهلت که عقده ز دل بگشایم نه فرصت که جسمت کفن بنمایم - حسین من • خداحافظ ای جوانی زینب سلام ای قد کمانی زینب خدا را از این غم چه چاره کنم • روا باشد در عزای برادر بریزد اشک از دو چشمان خواهر گریبان از این غصه پاره کنم حسین - وای ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ برادر جان بی تو خانه به دوشم پس از هجرت دیگر آب ننوشم - حسین من شده گریه بر عزای تو کارم به درد فراقت ببین که دچارم - حسین من • سرشته شد با غم تو گِل من زده هجرت آتشی به دل من خدا را از این غم چه چاره کنم • برای این خواهر تک و تنها نمانده جز کهنه پیروهن اینجا گریبان از این غصه پاره کنم حسین - وای ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به شهر شام در هجوم نظرها مرا بُردند از برای تماشا - حسین من به شهر شام بین کوچه و بازار دلم خون شد بس که دیده ام آزار - حسین من • زد این غم آتش به جانم حسین جان میان نامحرمانم حسین جان خدا را از این غم چه چاره کنم • تو بر نیزه با دو دیده ی گریان به دور تو شامیان همه خندان گریبان از این غصه پاره کنم حسین - وای ۴ 〰️〰️ .👇
بسم الله الرحمن الرحيم. 🔸الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی 🔸تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی 🔸ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری 🔸دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. معلوم نیست وقتی میاد ما زنده باشیم یا نه... تا نفس داریم صداش بزنیم... یا صاحب الزمان... 🔸لطف حسین ما را تنها نمیگذارد 🔸گر خلق وا گذارد او وا نمیگذارد السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 👇
3. شام غریبان.mp3
4.69M
شام غریبان حسین امشب است ، امشب است اول درد و مِحَنِ زینب است ، زینب است طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب زِ اَلَم خم شده ، ساربان ساربان شام غریبان حسین امشب است ، امشب است اول درد و مِحَنِ زینب است زینب است حاجتم این است ، كه تو ای ، ساربان سار بان این شتران را ، تو به تندی مران ساربان ساربان طفل یتیمی ز حسین ، گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز غمش خم شده ، ساربان ساربان
‍ . ----------- هفت آسمان را در غم نوشتند از بهر زینب ماتم نوشتند دیده خونبار است - زینب عزادار است بهر حسین خود - مشتاق دیدار است ای حسین جانم حسین حسین جانم رأسی که یاران لبریز نور است گاهی به نی ، گه کنج تنور است خواهری امشب - دارد فغان بر لب ریزد به دامانش - از چشم او کوکب ای حسین جانم حسین حسین جانم . .................................. حضرت سجاد با قلب سوزان آمد برای دفن شهیدان آمده اما - با چشم چون دریا بر خاک بسپارد - گلهای زهرا را ای حسین جانم حسین حسین جانم جسم شهیدان بر خاک صحراست بر خاک صحرا دستان سقاست علقمه در خون - با پیکری گلگون دارد در آغوشش - زیباترین مضمون ای حسین جانم حسین حسین جانم کرب و بلا چون صبح سپید است لبریز عطر خون شهید است هر طرف یاران - گردیده گلباران افتاده در میدان - گلهای گلزاران ای حسین جانم حسین حسین جانم فرزند زهرا از لاله ها گفت با قلب خسته از بوریا گفت شد کفن آنجا - جسم گل زهرا شد اشک او جاری - بر پیکر بابا ای حسین جانم حسین حسین جانم نقش لب گل روحی فداک است رگ های گلگون بر روی خاک است شد ز نجوایش - گلبانگ آوایش زد بوسه با محنت - بر روی رگ هایش ای حسین جانم حسین حسین جانم محمود تاری «یاسر» ............ . -------------- در خون رها شد چشمان صحرا سر ها بریدند از آل طاها خون جگر طفلان - خیل زنان گریان زینب ازین ماتم - شد بی سر و سامان ای حسین جانم حسین حسین جانم سالار زینب ما بی قراریم جز سایه ی تو بر سر نداریم رفته ای بر نی - ما خون جگر از پی شد روزگار ما - با اشک و ماتم طی ای حسین جانم حسین حسین جانم جان اخا شد وقت اسیری برخیز و بنما ما را امیری خیمه غارت شد - وقت اسارت شد بر روی نی جانا - رأس ات زیارت شد ای حسین جانم حسین حسین شد سمت اسارت ما را کشاندند بر ناقه های عریان نشاندند کودکان خسته - با داغ پیوسته دارند ازین ماتم - دلهای بشکسته ای حسین جانم حسین حسین جانم آخر چه گویم از جور اعدا زد تازیانه بر پیکر ما گاهی از سیلی - شد چهره ها نیلی جز اشک و ماتم نیست - تفسیر و تحلیلی ای حسین جانم حسین حسین جانم محمود تاری «یاسر» ٠١ / ۵ / ١٨ ........................................ این زینب و این نور دو عین اش بر نیزه رفته رأس حسین اش پیکری بی سر - همچون گل پرپر افتاده در گودال - پیش رخ خواهر ای حسین جانم حسین حسین جانم قاتل به مقتل آذر کشیده بر حنجر او خنجر کشیده حنجری در خون - با جلوه ای گلگون گوید سخن یارب - با خواهری محزون ای حسین جانم حسین حسین جانم افتاده هستی در تاب و در تب آید صدای زهرا و زینب مادری خسته - با اشک پیوسته بنشسته در گودال - با قلب بشکسته یا حسین جانم حسین حسین جانم در خون فتاده تا دین بماند اسلام و قرآن آئین بماند مردی آزاده - جان بهر حق داده مانده از او بر جا - شمشیر و سجاده ای حسین جانم حسین حسین جانم فرزند زهرا خورشید دین است مانند حیدر حبل المتین است نهضت‌ش یاران - از بهر حق جویان گردیده در هستی - احیاگر قرآن ای حسین جانم حسین حسین جانم در مقتل اکنون خون است و تقدیر تنهای صدای تیغ است و شمشیر گشته در میدان - دل بی سر و سامان قاتل به مقتل شد - با خنجری بُران ای حسین جانم حسین حسین جانم ** محمود تاری «یاسر»✍🏿 ٠١ / ۵ / ١٧ .👇