➖♦️♦️➖
روزی روبرت دو ونسنزو
#گلفباز بزرگ آرژانتینی پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن میشود تا آماده رفتن شود.
پس از ساعتی او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش میرفت که زنی به وی نزدیک میشود.
زن پیروزیاش را تبریک میگوید و سپس عاجزانه میگوید که :
پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.❗️
دو ونسنزو تحت تأثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن میفشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو میکنم.‼️
یک هفته پس از این واقعه دو ونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف #ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلفبازان به میز او نزدیک میشود و میگوید:
هفته گذشته چند نفر از بچههای مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن #مسابقه با زنی صحبت کردهاید.❗️
میخواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است.‼️😱
او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد بلکه ازدواج هم نکرده و شما را فریب داده است.😳
دو ونسزو میپرسد:
منظورتان این است که مریضی یا #مرگ هیچ بچهای در میان نبوده است⁉️
مرد میگوید:
بله کاملاً همینطور است.
دو ونسنزو میگوید:
در این هفته، این بهترین
خبری است که شنیدم.‼️
#داستانک
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
💚https://eitaa.com/ems_psy💚