eitaa logo
امتداد『توسل به شهدا』
1.6هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
13.2هزار ویدیو
20 فایل
|بسم رب الشهدا| 🌱شهید آوینی شهدا‌اصحاب آخرالزمانی‌سیدالشهدا‌هستند پیام‌آنها‌عشق ، اطاعت‌‌وفاداری‌است ◇چله توسل‌به‌شهدا‌هرروز‌با یک‌شهید [صلوات،توسل،عاشورا،جزخوانی‌قرآن‌و..] ◇ شروع چله دوم توسل ◇ از ولادت امیرالمومنین @KhademoShohadd @AmoAkbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
25.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 روزه دهم توسل به شهدا 🌹ساعت ده شب بود. مراسم دعای توسل تمام شده بود. موقعی که می‌خواستند سوار ماشین شوند، صدای تک تیرهایی به گوش می‌رسید، نزدیک ماشین نسرین گفت: بچه‌ها شهادتینتون را بگید. دلم شور می‌زنه. فاطمه سوار ماشین شد و گفت: توی تب می‌سوزی، انگار توی کوره هستی. دلشوره ات هم به خاطر همینه. ما که تب نداریم شهادتین را نمی‌گیم، فقط تو بگو نسرین جان. 🇮🇷 خنده روی لبها یخ زد، همگی سوار ماشین شده بودند. نسرین کنار در نشسته بود و شهادتین را می‌گفت: که تیری شلیک شد. تیر درست به سرش اصابت کرد. همان جا که آرزو داشت و همان طور که استادش «مطهری» به شهادت رسیده بودند، شهید شد. و در همان مسجد اباذر که مجلس ساده عروسی اش را برگزار کرده بودند، مجلس ختم برگزار شد. نسرین شهید شده بود. ⬅️ شما هم در ثواب همراهی دیگران در چله توسل به شهدا شریک شوید 🔻 🌀امتداد (توسل به شهدا) @emtedade 🌀قطعه چهل شهدا گمنام @ghete_40
🌹🌹 3⃣1⃣ سیزدهمین روز چله ی ترک گناه و برآورده شدن حاجات با دعاهای 🍀 شهید حمزه زینتی افخم پانزدهم اسفند ماه سال 1329 در روستای جنگلو شهرستان کبودرآهنگ از توابع استان همدان و در خانواده مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. 🪴 از همان کودکی منشی اسلامی و اعتقادی داشت و سعی می کرد در کنار درس و مدرسه در کلاس های قرآن و احکام و مراسم های حسینی و عاشورایی شرکت فعال داشته باشد تا درس آزادی و آزادگی بیاموزد. 🌺 بسیار فعال و اهل کار بود و از انجام هیچ کاری برای کمک به مخارج زندگی خود و خانوادهاش فروگذار نبود. 💐 در سال های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در راهپیمایی ها و تظاهرات ها شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب گام برداشت. 🎋 پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در عملیات های مختلف شرکت کرد و همراه با دیگر رزمندگان اسلام حماسه ها از خود بر جای گذاشت. 🌾 خرداد سال 1360 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد که حاصل این ازدواج پسری است که از وی به یادگار مانده است. 🌴 سرانجام در روز بیست و چهارم آذر ماه سال 1360 در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن به شهادت رسید و با کاروان عظیم شهدا پیوست. 🌿 پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای تهران به خاک سپرده شده است. 🥀 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد 🌼از وی وصیتنامه ای در دسترس نیست. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ⬅️شماهم درثواب همراهی دیگران در چله توسل به شهدا شریک شوید🔻 🌀امتداد (توسل به شهدا) @emtedade 🌀قطعه چهل شهدا گمنام @ghete_40
23.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهید باکری ‌در حال محاصره دشمن، خطاب به ‌شهید کاظمی: 💥احمد اینجا من ‌چیزی ‌می‌بینم، اگر بیایی دیگر نخواهی ‌رفت! @emtedade3 👈خادم الشهدا ➡️ @emtedade 🌀 امتداد شهدا (توسل به شهدا) 🌺 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
روز ۱۷ توسل به شهدا ، نیت کنید و همراه شوید 💠 لحظه شهادتم رو از زبان آقای احسان رجبی که عکاس بودن، میشنوید😍 ان شاءالله روزیه همتون شهادت و عاقبت بخیری 😍🤲 🌼بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد.برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی،بچه ها آنقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد. ۱۰، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم.دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش،یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تو حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه.رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم.همون موقع بود که شهید شد🕊🤲😍 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ⬅️ شما هم در ثواب همراهی دیگران در چله توسل به شهدا شریک شوید 🔻 🌀امتداد (توسل به شهدا) @emtedade 🌀قطعه چهل شهدا گمنام @ghete_40
🔴در‌ خدمت‌ یکی‌ از‌ اساتید‌ بودم ایشون‌ می‌گفتند: این‌ شهید‌ عزیز‌ پایه‌ اول‌ و دوم‌ حوزه‌ رو‌ شاگردم‌ بودن بعد‌ بهشون‌ گفتم: آقــا‌ آرمان‌ به‌ نظرم‌ اسمت‌ رو‌ عوض‌ کن‌ دو روز‌ دیگه که‌ می‌خوان‌ صدات‌ بزنن‌ یــا‌ اسمت‌ رو‌ به‌ عنوان سخنران‌ بگن‌ زیاد‌ جالب‌ نیست‌ بگن حجت‌الاسلام آرمان علی وردی . شهید بزرگوار میگه ڪہ‌: حــاج‌ آقــا‌ تــا‌ اون‌‌ روز‌ نیستم.. هیچ‌وقت‌ اون‌روز‌ نمیاد اگر‌ بودم‌ چشم‌ عوض می‌کنم . گویا می‌دانست‌ روزی‌ نامش‌ می‌شود‌ رمز‌ جــوانان سرزمینش‌ براۍ دفاع‌ از‌ آرمــان‌هایشان ! :)♥️ 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ⬅️ شما هم میتوانید شهید محله خود را در چله توسل به شهدا شریک شوید 🔻 @emtedade3 🌀امتداد (توسل به شهدا) @emtedade 🌀قطعه چهل شهدا گمنام @ghete_40 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌻عدم توهین به مقدسات🌻 مقاومت آرمان در برابر تاکید آشوبگران مبنی بر اهانت به مقدسات باعث می شود خشونت آنها بیشتر شود و هر بار که آرمان سکوت می کند ضربات محکم تری می زنند، آرمان بی هوش می شود و رهایش می کنند و می روند. 🌹اعزام به بیمارستان رفقای آرمان سر می رسند و او را به بیمارستان می برند، پدر آرمان می گفت: ضربات زیادی را به آرمان زده بودند، کتف، دماغ و سرش را شکسته بودند، هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود. دکتر گفته بود ضربه سختی به سرش وارد شده و فقط توانسته با دستگاه چند ساعت زنده نگهش داره. 🌹عشق مدافع حرم «آرمان پیش از این دوست داشت به سوریه برود»، این را پدرش می‌گوید و ادامه می دهد: چرا او را شهید کردند، آدمی نبود که به دیگران ظلم کنه، همیشه مدافع حق بود، رشته مهندسی می خواند ولی به خاطر علاقه ای که به حوزه داشت از دانشگاه انصراف و رفت طلبه شد. 🌹روحیات او از زبان دایی دایی آرمان از دل‌پاکی و مردمی بودن آرمان می گوید، اینکه همیشه در بحث ها مدافع حق بود و روی آن ایستادگی می کرد. آرمان اهل اردوهای جهادی بود، هرجا که می توانست با رفقا می رفت و چند روزی را اردوی جهادی برگزار می کرد، رفیقش می گفت: در سیل لرستان آرمان مثل آچار فرانسه همه کاری می کرد، بعضی روزا توی آشپزخانه کمک کار بود، ساعاتی بیل به دست می‌گرفت و… «چرا او را شهید کردند، او که بچه خوبی بود، باید انتقام از آنها گرفته شود، داداشم آدم خوبی بود»؛ صحبت‌های برادر ۱۲ ساله آرمان بود که اشک می ریخت و همزمان با خود تکرار می کرد. 🌹شخصیت آرمان از زبان دوستش یکی از دوستان قدیمی‌اش می‌گفت: «از دوران ابتدایی وارد مسجد شد و به حضور شبها و نماز مغرب خیلی مقید بود. به محض اینکه به سنی رسید که فهمی از اهل بیت و از ائمه پیدا کرد در هیات‌مان بود. در محل ما هیاتی هست که مدتی در مسجد محل و بعد از مدتی در منزل پدر شهید عبدالله باقری برگزار می شد. آرمان دو سال به صورت مداوم خادم این مراسم بود. مسئولیت اجرای این جلسه را به عهده داشت. ما که از قدیمی‌های این جلسه بودیم همیشه خیال‌مان راحت بود که آرمان هست و جلسات منظم برگزار می‌شود. مهم‌ترین ویژگی‌اش ادبش بود، به نماز اول وقت خیلی تاکید و تقید داشت و مهم‌تر از همه غیرت دینی خیلی بالایی داشت. هم در احکام عبادی و هم در چارچوب‌های اعتقادی این غیرت را می‌دیدیم. چه در کلام و چه در رفتار و زندگی‌اش. ⬅️ شما هم میتوانید شهید محله خود را در چله توسل به شهدا شریک شوید 🔻 @emtedade3 🌀امتداد (توسل به شهدا) @emtedade 🌀قطعه چهل شهدا گمنام @ghete_40 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
خدایا!! عشق به انقلاب اسلامی و رهبرکبیر انقلاب  چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر تکه تکه‌ام کنند و یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت این قسمتی از وصیتنامه هست👆 حالا ببینید چطور شهید آرمان علی وردی در به وصیتنامه هادی عمل کرد @emtedade3 👈خادم الشهدا ➡️ @emtedade 🌀 امتداد شهدا (توسل به شهدا) 🌺 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌹🌹 9⃣1⃣ نوزدهمین روز چله ی ترک گناه و برآورده شدن حاجات با دعاهای سوم آبان 1342 ،در شهرســتان همدان به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، کشاورزی می‌کرد و مادرش صفیه نام داشــت. تا پایــان دوره ابتدایی درس خواند. لحافدوز و سیمانکار بود. سال 1364 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. سی ام فروردین 1367 ،در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر وی را در شهرستان شهریار به خاک سپردند. @emtedade3 🌀امتداد (توسل به شهدا) @emtedade 🌀قطعه چهل شهدا گمنام @ghete_40
🌹شهیدمحمدعلی برزگر؛به خوشرویی ؛خوشپوشی؛معطر ومرتب بودن؛خیلی اهمیت می داد. بسیارشوخ طبع بود ولی درچهارچوب دین.هرجامحمدبودبچه هاسراغش می رفتن...ازبودنش لذت می بردیم خیلی اهل ورزش بود... کشتی؛والیبال؛ورزش پهلوانی زورخانه؛و....رو بخوبی می دانست. اما فوتبالش حرف نداشت وکسی حریفش نمیشد.شایداگرالان بود ازفوتبالیستهای حرفه ای محسوب میشد. راوی:آقای هدایتی 🌹🕊🌿 شهیدمحمدعلی برزگر علاوه براینها چندبرنامه همیشگی داشت. ✨بعدنمازصبح خوندن دعای عهد ✨بعدنمازظهر خوندن زیارت عاشورا ✨نیمه شب هم قران ونمازشب خیلی تاکید میکرد دعای عهدوزیارت عاشورا روحفظ کنیم. یادمه عملیات آخربهم گفت: هرکس اینها روبخونه عاقبت بخیر میشه. به شوخی گفتم:حالابگوکی ازاون دنیااومده بهت گفته؟ اگه راست میگی نشونه بده؟؟؟ لبخندزدگفت: 💥نشونه تو منم. شب عملیات نفس زنان خودموبهش رسوندم گفتم:محمدتو میدونستی نوکِ پیکانِ حمله قرارگرفتی؟گفت:آره. باناراحتی گفتم:توکه ازهمه چیزعلم غیب داری؛گفت:توفقط سفارشمو فراموش نکن.رفتم. باچشم خودم دیدم برزگر(خط شکن شهیدکاوه)همون عملیات شهیدو گمنام شد.اونقدرآتش مستقیم کاتیوشا روسرش ریخت که مطمئن شدم خاکسترشم به دستم نمیرسه. سال بعد؛ازمعراج خبردادن پیکرش پیداشده. تنهاپیکرسالم دربین شهدای اون روزبود. بعدچندروز مشرف شدم مشهد دورضریح یکدفعه کلام محمدیادم اومد.نشونت منم. نشانه محمدشهادت وپیکرسالمی بودکه من بی خبرازآن بودم اما او از عاقبتش خبر داشت.. # عملیات کربلای۲ منطقه حاج عمران عراق شهیدبرزگرخط شکن لشکر ۵ویژه شهیدکاوه راوی:آقای حسین پوران ➡️ @emtedade 🌀 امتداد شهدا (توسل به شهدا) 🌺
((بسم رب الشهدا )) 🌷از رمضان تا رمضان با رمضان🌷 🌸شهید رمضان علینقی زاده ، در رمضان ۱۳۴۲ چشم به جهان گشود و در رمضان ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید . 🌸وی هنگام شهادت ، یک دختر یک ساله داشت. در دوران انقلاب ، جزو انقلابیون بود و بعد از تاسیس بسیج و کمیته ، وارد کمیته شد . وی همچنین ، قاری قرآن و مداح نیز بود. در جبهه های غرب ، در زمان جنگ تحمیلی حضور داشت و فرمانده گردان منطقه غرب بود و در فاو آبادان به شهادت رسید . 🌸پدرش مغازه ی پارچه فروشی باز کرد تا او را از رفتن به جبهه ، منصرف کند . اما او درسش را نیمه تمام رها کرد و راهی جبهه شد . بعد از ازدواج ، به شهر ری رفت و مدتی در پایگاه مقداد شهر ری بود . سپس ، توپخانه ۶۳ خاتم الانبیا که اکنون به توحید معروف است ، با پنج نفر دیگر تاسیس کردند . زمانی که به مرخصی می آمد ، بیکار نبود و گلوله های خمپاره ها را به مغازه ی تراشکاری برادرش می برد و شب ها خودش ، تراشکاری آن ها را انجام می داد و به جبهه ها می فرستاد . یاد و خاطره اش با ذکر صلوات💚 🌺 سر مزار شهدا بروید اگر میخواهید گره های زندگی شما تند تند باز شود و عکس مزار شهید را برای کانال ارسال کنید 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 به خادم الشهدا ارسال کنید @KhademoShohadd @emtedade 🌺امتداد (توسل به شهدا)🌺
🍃از زبان همرزمش مینویسم: حمید داودآبادی نوشت: دی ماه ۱۳۶۵ در ارتفاعات قلاویزان مهران، با دوست عزیزم سید محمد هاتف، عقد اخوت بستیم و قول دادیم هرکدام زودتر شهید شد، دیگری را شفاعت کند و آنقدر جلوی درِ بهشت منتظر بماند، تا آن دیگری هم بیاید. روز ۱۴ دی، از سید خواستم برایم‌ چند خطی به یادگار بنویسد که با خط بسیار زیبایش، این برگه را نوشت و روی دفترچه هم نامم را با دستخط قشنگش ثبت کرد. از شهید سید محمد هاتف به حمید داودآبادی بسمه تعالی با عرض سلام خدمت دوست گرامی چند کلامی را به عنوان یک برادر کوچک خدمت شما عرض می‌کنم. چند پند- البته این کلام‌ها را به کل می‌گویم- هر آنکه که عقلتان، احساستان را به بند کشید و فکرتان عشقتان را و قوه پیوستن به یزدان نیروی عرفانتان را از دست داده‌اید دعا بخوانید- و آنکه که مرگ خود را دور دیدید و حیات خویش را جاوید یافتید و دنیا و آخرت را جدا از هم و دنیا داری و بهشت را در کنار هم- قرآن بخوانید- و آنکه در دل سیاه شب و در اعماق تاریک ظلمات در جستجوی نور و روشنی، شمع وجودتان از شور و التهاب می‌سوزد و در آرزوی صبح و سپیدی افق را به امید نظاره فلق می نگرید تا شاید طلوع فجر را در نیمه شب تماشا کنید- مفاتیح را باز کنید- تا در فلق برگ‌هایش در افق اندیشه‌تان فجر را ببینید- دعای کمیل بخوانید. 🌷 شما هم میتوانید شهید محله خود را معرفی کنید ودر ثواب چله توسل به شهدا شریک شوید 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @KhademoShohadd @emtedade 🌷امتداد (توسل به شهدا)🌷
🌹 شهید «غلامحسین رعیت» گلی است از گلزار حسینی که در کویرستان یزد روئید و عطر وجودش جبهه‌های غرب و جنوب کشور را شمیمی جان افزا بخشید. در تاریخ 1327/5/27 در روستای رکن‌آباد میبد فرزندی دیده به جهان گشود که او را غلامحسین نام نهادند وی تا پنجم دبستان تحصیل کرد و بعد از آن به کار مقنی‌گری و موزائیک‌سازی پرداخت وی در 20 سالگی ازدواج نمود، 21 سال بعد به قم هجرت نمود و در آن سرزمین قیام و معرفت سکنی گزید. 🌹غلامحسین نسبت به مادر بسیار وفادار بود و هر 40 روز یکبار برای دیدار مادرش به یزد سفر می کرد. وی در دوران انقلاب پرشور و بانشاط در صحنه ها حضور داشت و چندین بار تا مرز دستگیری پیش رفت و با پیروزی انقلاب اسلامی، سنگر نمازجمعه برایش حضور در خلوت انس بهشتیان بود و این شوق و علاقه با سفر به سرزمین وحی الهی در سال 1359 دوچندان شد، با شروع تهاجم بعثیون کافر به سرزمین اسلامی تصمیم به حضور در جبهه‌های نبرد داشت. در همین حال فرستاده‌ای از سوی حضرت آیت‌الله اعرافی به سراغش آمد و از او خواست تا برای مقنی‌گری به جبهه برود. آن فرستاده سردار رشید اسلام شهید حاج کاظم میرحسینی بود. این سردار رشید اسلام چنین حکایت می‌کند: «قبل از عملیات قتح‌المبین در جلسه فرماندهان عالی ارتش، مشکل جبهه کرخه مطرح شد، در این جبهه به علت وجود میادین گسترده مین، برتری دید دشمن، وجود رودخانه و باتلاقی بودن بخشی از زمین‌ها، امکان بکارگیری گسترده نیروها و انجام عملیات وسیع ممکن نبود و برای این منطقه، طرح راه زیر زمینی مطرح شد و من مأمور پیگیری موضوع شدم و بلافاصله از جبهه به یزد آمدم و موضوع را با آیت‌الله صدوقی  در میان گذاشتم، ایشان نامه‌ای خطاب به آیت‌الله اعرافی امام جمعه شهرستان میبد نوشتند و خدمت ایشان رسیدیم و ما را به گرمی پذیرفتند و ایشان «حاج غلامحسین رعیت» که استادکار مقنی‌های رکن‌آباد و مهرآباد میبد بود معرفی نمودند.  آن ایام مقارن با عاشورای حسینی بود، یکی از روحانیون در رکن‌آباد به منبر رفت و خطابه‌ای پرشور و رسا در مورد شهادت یاران امام حسین (ع)، ضرورت یاری امام حسین (ع) و حضور در جبهه‌ها خواندند و در همان شب بیش از صد نفر برای جانفشانی و حضور در جبهه ثبت‌نام نمودند. گروهی دیگر در استان فارس مشغول کار بودند که از آنها دعوت کردیم، ولی برای شروع کار یک گروه 30 نفری به سرپرستی حاج غلامحسین رعیت انتخاب شدند و به جبهه آمدند. 🌹پس از ارزیابی از منطقه و انجام بررسی‌های لازم شروع به کار نمودند و در فاصله چند روز 20 متر کانال حفر کردند، گرمای زیاد و شرجی بودن هوا موجب شد که بعد از هر 30 متر یک هواکش، به قطر حدود 25 سانتی‌متر به سمت بالا کنده شود. هوای کانال به قدری شرجی بود که شب‌ها مثل دود قطار از آن بخار خارج می‌شد و برای جلوگیری از لو رفتن کانال هر شب سوراخ‌های آن را می‌گرفتیم تا موضوع که در دید دشمن و در نزدیکی خط آنها بود لو نرود. 🌹کارها به خوبی پیش می‌رفت، این حرکت چند ماه ادامه داشت و در آن فاصله حاج غلامحسین چند دفعه به یزد آمد و نیروهای تازه‌نفسی همراه خود آورد و کار را ادامه داد تا این کانال برای عملیات فتح‌المبین آماده شد. نیروهای مقنی از صبح تا شب در دو شیفت کاری، با عشق و علاقه تمام کار می‌کردند و دراین مدت حدود 460 متر کانال حفر کردند و در طول مسیر چندین پیچ قرار دادند تا اگر درگیری در کانال پیش آمد جان نیروها محفوظ‌تر باشد و چندین سنگر بزرگ برای اورژانس، تجمع نیرو و فرماندهی ساخته شد و در مجموع یک دژ استوار و محکم در زیر زمین حفر شد که تا پشت جبهه دشمن ادامه داشت. 🌹در شب عملیات حاج غلامحسین رعیت آخرین کلنگ کانال را زد و نیروهای کماندویی ویژه ابتدا از این کانال بیرون آمدند و نیروهای نگهبان عراقی را با سیم الماسه خفه کردند و پس از آن نیروها به سرعت از کانال بیرون آمده و در پشت جبهه دشمن به سوی دشمن آتش گشودند. دشمن زبون بعثی وقتی خود را در محاصره کامل دید چاره‌ای جز زبونی و ذلت و اسارت نداشت و گروه اندکی از بعثی‌ها که مقاومت کردند در همان لحظات اول کشته شدند و خیل عظیمی از آنها به اسارت گرفته شدند و عملیات در این بخش از جبهه‌ها با کمترین تلفات ممکن صورت پذیرفت و این منطقه مورد استفاده قرار گرفت و با عنایت خداوند عملیات با پیروزی حیرت‌انگیز به نتیجه رسید. 🌹حاج غلامحسین رعیت سرپرست مقنی‌ها بود اما مزد نمی گرفت، بلکه هرگاه برای مرخصی به یزد می‌آمد برای سربازها و فرماندهان سوغاتی می‌آورد و حتی به جای سربازها کار می‌کرد، من هرگاه یادم می‌آید گریه‌ام می‌گیرد، ایشان ساعت یک شب می‌خوابید و از صبح زود شروع به کار می‌کرد و پس از عملیات فتح‌المبین، حاج غلامحسین و آن 30 نفر را نزد آقای صدوقی بردیم و به آنها هدیه دادیم ولی هیچ‌کدام هدیه ر ا نگرفتند. @KhademoShohadd @emtedade 🌺امتداد (توسل به شهدا)🌺