eitaa logo
انرژی مثبت😍
5.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
🤝♥️ تمام خوشی هام تبدیل به یاس شد ..تا الان که خودمو برنده میدیم. با شنیدن این خبر یه بازنده بودم در مقابل رقیبم .مریم با لحن مهربونی گفت ..:چیه شاپور. .نمیخوای چیزی بگی ؟ فخری با ذوق گفت. _:بچم از خوشحالی زبونش بند اومده ..مریم  زد رو شونه شاپور. _:هییی ..با توام ..چیه ؟؟ بعد سریع یه لیوان آب ریخت و گرفت سمت شاپور فخری سرم داد زد. ._:ریخت و پاش هارو جمع کن منتطر چی هستی. ..دستپاچه گفتم. چشم خانوم ..با عجله خم شدم ظرف و ظروفی که رو زمین افتاده بودن رو جمع کنم که شاپور لیوان آب رو پرت کرد و یهو گفت. ._:به چیزی دست نزن شراره .همگی با حیرت نگاهم کردن ..قلبم به تپش افتاد با کمی تاخیر گفتم:چشم آقا. شاپور کلافه پشت میز نشست ..سرشو بین دستهاش قاب گرفت و گفت .._:تمومش کن شراره ! کافیه نقش بازی کردن .وای خدا نفسم داشت میگرفت ..فخری داد زد. ادامه پارت بعدی👎