♦️«بررسی مفهوم حیات در نگاه غربی و اسلامی»
قسمت دوم
🔹تعریف حیات در علوم طبیعی(زیستشناسی)
در علوم طبیعی هیچ تعریف حقیقی از حیات وجود ندارد. لذا در میان تعاریف دانشمندان علوم تجربی در باب حیات، چیزی فراتر از شمارش آثار و خصوصیّات حیات نیست. در سطور زیر تعریف حیات را از دایرةالمعارفهای مشهور، تقدیم حضورتون میکنم.
دائرةالمعارف بریتانیکا، چاپ ۱۹۷۳، جلد ۱۳ در صفحات ۱۰۷۳ تا ۱۰۸۳ مطالب مبسوطی در باره ی تعریف حیات ذکر کرده که برگردان فارسی قسمت های مهم آن به شرح زیر است: «درباره تعریف حیات، نکتهی قابل توجه این است که اگر چه اطلاعات گستردهای در زمینههای مختلف مطالعهی جانداران به دست آمده، اما هنوز اتفاق نظر درباره تعریف آنچه که هدف اصلی همه این مطالعات، یعنی حیات و تعریف حیات میباشد، حاصل نگردیده است.
متخصصین بخشهای مختلف دانش زیستشناسی، هر کدام از دیدگاه تخصصی خود تعریف کم و بیش متفاوتی دربارهی حیات ارائه میکنند که مهمترین آنها به قرار زیر میباشد:
الف) تعریف فیزیولوژیکی:
حیات سیستمی است که قادر به انجام روندهای اساسی از قبیل تغذیه، هضم و دفع، تنفس، حرکت، رشد و تولید مثل است.
ب) تعریف متابولیکی:
حیات سیستمی است که به صورت مستمر مبادلهی مواد با محیط بیرونی انجام میدهد و با وجود این مبادلات، خصوصیات عمومی خود را به صورت پایدار حفظ میکند.
#بررسی_مفهوم_حیات_در_نگاه_غربی_و_اسلامی_بخش_دوم
✍️ نیلوفر تفلیسی
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
♦️«بررسی مفهوم حیات در نگاه غربی و اسلامی»، قسمت سوم:
🔹ج) تعریف ژنتیکی:
موجودات زنده سیستمهایی هستند که اطلاعات ارثی قابل انتقال در خود ذخیره کردهاند. مجموعهی این معلومات در نوکلئیک اسیدها انباشته شده و از طریق سنتز آنزیمها و ترکیبات پروتئینی، انجام واکنشهای حیاتی را رهبری و کنترل میکنند.
♦️د) تعریف بیوشیمیایی:
موجودات زنده از سادهترین یاختهها گرفته تا انسان، ماشینهایی هستند که با قدرت خارقالعادهای مولکولهای آلی پیچیده را که منشأ صفات، رفتارها و تولید مواد مرکب و پیچیده از مواد خام و ساده میباشند، به انجام میرسانند. در کنار این روندها ماشینهای زنده قادرند موجوداتی کموبیش نظیر خود را ایجاد نمایند.
🔹ه) تعریف ترمودینامیکی :
در حالی که تمام جهان در سیر مداوم خود از نظم بیشتر به سوی نظم کمتر حرکت میکند، موجودات زنده ظاهراً در خلاف جهت این مسیر عام جهان به سوی بینظمی، به حساب نمیآیند. بلکه وقتی موجودات زنده در یک منطقهی محدود درجهی نظم را افزایش میدهند، در بخش بزرگتری در اطراف خود یا دیگر مناطق جهان، ایجاد بینظمی میکنند. بر پایی نظام حیاتی در روی کرهی زمین که ثمرهی آن پیدایش نظم بیشتر در برخی از ترکیبات و مواد است، عمدتا به مدد استفاده از انرژی آفتاب امکان پذیر میشود. دریافت انرژی آفتاب در روی کرهی زمین، مستلزم و نتیجهی ایجاد بینظمی بسیار زیاد در کرهی خورشید است. به بیان دیگر هزینه و صورت حساب ایجاد نظم در روی کرهی زمین، از طریق ایجاد بینظمی در خورشید پرداخت میشود.
#بررسی_مفهوم_حیات_در_نگاه_غربی_و_اسلامی_بخش_سوم
✍️ نیلوفر تفلیسی
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
🔻انفعال در مسجد، اغتشاش در محله (۲):
محلهگردی بهمثابه روایتِ امروزینِ از طبیب دوّار
🖊 مهدی جمشیدی
۱. سخن حاجقاسم دربارۀ اینکه باید امام جماعت، «امام محله» باشد و نهفقط «امام محراب»، و او باید دایره و دامنۀ کنشگریِ خود را «محله» تعریف کند و نهتنها «شبستانِ مسجد»، سخن پخته و دقیقی بود. او در این گفته، تجربۀ خود را در «جنگ نظامی»، مبنا قرار داد و از آن زاویه به «مسجد» بهمثابه «قرارگاه فرهنگی» نگریست. چه در «جنگ نظامی» و چه در «جنگ فرهنگی»، ما محتاج «امام» هستیم و امام، کسی است که تنها در «محراب» نمینشیند، بلکه در «میدان» میایستد. و هرچه که میدانِ خویش را گستردهتر تعریف کند، فتوحات و توفیقاتش نیز بیشتر خواهد شد. این امر، وابسته به «افقِ فکریِ امام» است؛ اگر امام جماعت، کوتهنگر و سطحی و اداری باشد، در همان محراب مینشیند و فاصلۀ میان دفتر و محراب را طی میکند و فقط به آنانی که برای مصافحه و سئوال و طلب دعا و استخاره «نزد او» میآیند، نظر میکند. در مقابل، «امامِ میدانی»، همچون «طبیب دوّار» است؛ یعنی «محلهگرد» است و میرود تا دردهای معنوی و رنجهای فرهنگی را علاج کند.
۲. «امامِ میدانی» نمینشیند تا به نزدش بیایند، بلکه میرود تا به مسجد بیایند؛ یعنی میکوشد با «تعاملهای عینی» و «ارتباطهای میدانیِ» خویش، ظرفیّت انسانی برای مسجد پدید بیاورد و از مسجد، یک «پاتوقِ قدسی» و «چهارراه انقلابی» بسازد. او باید «نقطۀ آغاز» باشد و نه نوجوانان و جوانان. او باید به سراغ آنان برود و خود را عرضه کند و آنچنان جذابیّتی بیافریند که این آهوانِ گریزپا، صیدِ مسجد شوند. اگر چنین نباشد، هیچ اتّفاقِ تازهای در مسجد روی نخواهد داد و همچنان، حضور نوجوانان و جوانان در مسجد، به «روندهای نامنظم» و «مناسبات غیرساختاری»، محدود خواهد شد. «منطقِ جذب» باید از چهارچوبهای از پیش طرّاحیشده تبعیّت کند و این منطق، جز با «حضورِ ساختاریافته» و «فاعلیّتِ هوشمندانۀ» امام جماعت در صحنۀ میدانِ محله، تحقّق نمییابد. وضع شبستانِ مسجد، نمایانگرِ کنشگریِ امام جماعت در عرصۀ محله است و تلاشهای بیرونی و مجاهدتهای میدانی او را روایت میکند. هر اندازه که او در میدان محله، توفیق کسی کند، حاصل آن را در مسجد مشاهده خواهد کرد. پس انتخاب در معرکۀ دوگانۀ «محراب/ محله»، نشان میدهد که ما با «امام» مواجه هستیم یا «پیشنماز».
۳. این خصوصیّتِ عامّۀ مردم است که سخت، دلبستۀ «مواجهههای عینی» و «ارتباطهای مستقیم» هستند و از این نوع تعامل، اثر جدّی میپذیرند. مردم باید «مشاهده» و «حس» کنند که امام جماعت در میان آنها و در کنارشان است. مردم باید «زندگیِ روزمرّۀ امام جماعت» را لمس کنند و بسنجند که دعاوی و خطبهها و منبرها و مواعظ او، چه اندازه در واقعیّت زندگیِ خودش، متجلّی است؛ اگر تطابق ببینند و بیابند، شیفته و دلداده خواهند شد و او را بهراستی و در مقام عمل، امامِ محلۀ خویش خواهند دانست. پس امامت محله، حاصل یک «اتّفاقِ طبیعی» و «انتخاب خودجوش» است و نه «انتصاب رسمی» و «حکم قانونی». کسیکه نتواند در متن محله، مقبولیّت به دست آورد و دلها را مجذوب خویش سازد و در عمق باورهای مردم نفوذ کند، از جانب مردم بهعنوان امام، پذیرفته نشده است. مردمان محله باید به این جمعبندی دست یابند که او، شایستۀ «پیشتازیِ معنوی» و «جلوداریِ اخلاقی» است. این «جمعبندیِ اجتماعی» نیز، از «چگونگیِ ارتباطها»ی امام جماعت با محله برمیخیزد و «سفارشی» و «دستوری» نیست. ازاینرو، همۀ این واقعیّتهای فرهنگی، فرع بر آن است که امام جماعت، «میدانی» و «مواجههای» باشد و از «محراب» و «شبستان»، پا فراتر بنهد و قدرت قدسی و اقتدار ایمانیِ خویش را در پهنۀ محله بگستراند.
۴. تجویزهای پیشگفته، مبالغهآمیز و آرمانی نیستند، بلکه حاصل تجربۀ تاریخیِ روحانیّت شیعه است. در دورههای گذشته، روحانیّت به معنای واقعی کلمه، «در میان مردم» بود و هیچ «گسست» و «فاصله»ای احساس نمیشد. ازاینرو، روحانیّت، فقط منبر و محراب را در اختیار نداشت، بلکه چون امام محله بود، در تمام شئون و ساحات زندگیِ روزمرّۀ مردم، حضور داشت. این حضور، حاصل یک انتخاب طبیعی و مهندسینشده بود و به پارهای از فرهنگ و هویّتِ جمعیِ ایرانیان تبدیل شده بود. حضورِ «همهجایی» و «همهگیرِ» روحانیّت، او را به «نیروی پیشرانِ اجتماعی» تبدیل کرده بود که از سطح خُرد و حریم خصوصی زندگیِ مردم تا سطح کلان و ساختارهای اجتماعی، «حیات کارکردی» داشت.
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️وارونگی اخبار در #جنگ_روایتها
📍وقتی در ایران، پلیس با مردم درگیر میشود و در فرانسه، مردم با پلیس!
📍وقتی مقامات تروریست کومله و دموکرات، درمقابل فوت اتفاقی یک دختر کُرد، تمام مردم ایران را به آشوب و قیام دعوت میکنند؛ اما در مقابل کشته شدن عمدی حداقل شش کُرد در فرانسه، دعوت به آرامش و خویشتنداری!
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
⭕️ پاسخ عضو شورای اطلاعرسانی دولت به عبدالناصر همتی درباره جداول تورم
برآشفتن آقای همتی از انتشار آمارهایی که در دوره ریاستش جزو ممنوعهها شد قابل انتظار بود، چون نشان میدهد علاوه بر سلطان چاپ پول سلطان تورم هم هستند.
جداول، تولید همان اداره و کارشناسانی در بانک است که در دوره شما این وظیفه را داشتند.
✅ نتیجه اخلاقی: وقت عصبانیت دست به توئیت نشوید!
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
🔻اوصاف هویّتیِ اغتشاشگران
🖊 مهدی جمشیدی
۱- این بخش از اغتشاشگران که نوجوان و جوان هستند، گرفتار «سبک زندگیِ غربی» شدهاند، و چون اندک هستند نباید وضع آنها را به حاکمیّت نسبت داد. هر جامعهای به صورت طبیعی، «ریزشهای هویّتی» دارد. پس نزاع بر سر «سبک زندگی» است و انگیزۀ آنها، «فرهنگی» است نه «سیاسی»، امّا خواهناخواه چون در پی استقرار «نظم فرهنگیِ دیگر»ی هستند با حاکمیّت هم درگیر میشوند و بهانهجوییِ سیاسی میکنند. سیاست، گرانیگاه آنها نیست، بلکه همچون مقدّمهای است برای «شرعزدایی از سبک زندگی». مسألۀ اینان، «لذّت» است نه «سیاست».
۲- افق مشترکِ معنایی با حاکمیّت ندارند و در یک «جهانِ ذهنیِ متفاوت» به سر میبرند. ازاینرو، «مصرف فرهنگی»شان نیز خارج از چهارچوبهای رسمی و عرفی هست. «فضای مجازیِ غربی»، به «جهانِ متمایزِ» اینان تبدیل شده است و آنها، شهروند و ساکن این جهان هستند. «خودبسندگیِ رسانهای»، آنها را هرچه بیشتر از واقعیّتهای جامعه و حاکمیّت، بیگانه کرده است. وقتی «زیستجهانِ رسانهای»، متفاوت شد، ارزشها نیز دگرگون خواهند شد و فقط جغرافیایی فیزیکی، مشترک باقی خواهند ماند. در این رویداد، آنها با همان ارزشها و نظام معناییِ فضای مجازیشان به میدانِ واقعیّت و خیابان آمدند.
۳- «بیایدئولوژی» هستند و با «اخلاق» و «فضیلت»، بیگانهاند. غرق در زندگی روزمرّه و لذّتهای آن هستند و به چیزی بیش از «خواستههای شخصی» نمیاندیشند. دنیایشان به اندازۀ لذّتهای محسوسشان است. هیچ خطّ قرمزی ندارند و همهچیز را توجیه میکنند؛ چون ارزشها را نسبی و دلبخواهانه میبینند و تفسیر میکنند. از آنجا که فقط به خودشان و لذّتهایشان میاندیشند، «خودمحور» و به زبان فلسفی، اومانیست هستند. چیزی فراتر از «خواستهها»یشان را معتبر قلمداد نمیکنند و هیچ نظم و قاعدهای که بخواهد بر آن حاکم باشد را نمیپذیرند.
۴- «بیمایه» و «شکننده» هستند و بیدرنگ به خود آمده و اظهار پشیمانی میکنند. قدرت «مقاومت» ندارند و با اولین مواجهۀ قانونی در هم میشکنند. اگرچه در فضای مجازی، رجزخوانی میکنند و حریف میطلبند اما همین که در فضای واقعی در چنگال قانون اسیر میشوند، همۀ گفتههای خود را پس میگیرند. این امر، هم ناشی از هراس و ضعف شخصیّت است و هم برخاسته از هیجانزدگیهای کور که آنها را به تحرّک واداشته است.
۵- از «قدرتِ» خودشان و حاکمیّت، برداشت نادرست دارند. تصوّر میکنند که میتوانند با این قبیل تحرّکهای جزئی و سخیف، نظام سیاسی را ساقط کنند و به تعبیر غلط خودشان، انقلاب ایجاد کنند. هم خودشان را قوی میانگارند و هم حاکمیّت را ضعیف. اینگونه میپندارند که نظام جمهوری اسلامی، «رو به زوال» است و با همین مواجهههای خیابانی، فروخواهد پاشید. همچنین خودشان را «انبوه» تصوّر میکنند؛ چنانکه باید گفت فریبهای فضای مجازی، خودشان را نیز دچار «خطای تحلیلی» کرده است. در قضاوت، بهشدّت کوتهفکر و سطحی هستند و نمیتوانند قدمهای بعدی را طراحی کنند. همین که توانمندی حاکمیّت در بازدارندگی را مشاهده کردند، ناگهان فروریختند و در خود شکستند؛ چراکه تخمین واقعی و موجّهی از جامعه و حاکمیّت نداشتند.
۶- بیشتر از «شناخت»، در چنبرۀ «میل» گرفتار هستند؛ یعنی «میخواهمهای نفسانی»شان آنها را استحاله کرده است. از نظر شناختی و معرفتی، فقیر هستند اما میلها و خواستههایشان اجازه نمیدهد که به مرحلۀ تغییر باورها نزدیک شوند. سخت در طلب «لذّت» و «سرخوشی» و «ولنگاری» و «رهایی» هستند و شنیدهها و پندها و تجربهها را به سرعت فراموش میکنند. در برابر «فشار قانون» میشکنند نه «قوّت استدلال».
۷- در مرحلۀ «کشف حجاب»، متوقف نخواهند ماند، بلکه مدّتی بعد، پیشتر خواهند رفت و خواستههای ضدّارزشیِ دیگری را مطرح خواهند کرد. هدفشان استقرار یک بستۀ کامل از «سبک زندگیِ غربی» است. هرچه که بتوانند پیش میروند و به حداقلها بسنده نمیکنند. خواستههایشان برای خودشان تکراری میشود و ازاینرو، در پی «تجدید خواسته» هستند. آنچه که تاکنون طلب کردهاند، فقط «خواستۀ اکنون»شان بوده است.
۸- بسیاری از آنها «آسیبدیدۀ اجتماعی» هستند؛ یعنی یا مواد مصرف میکنند، یا درگیر مسألۀ طلاق هستند، یا ارتباطهای عاطفیِ شکستخورده دارند، یا در متن روابط نامشروع و غیراخلاقی قرار گرفتهاند، یا مجازیزده و سرگردان هستند، و ... . بههرحال، عقدهها و گرهها و بحرانها و محرومیّتهای شخصی را تجربه کردهاند و انتخابهای فرهنگی و سیاسیشان، متأثّر از «اوضاعواحوال نابسمان»شان است. در بازی زندگی، باختهاند و میخواهند انتقام اختلالهای فردی خود را از جامعه و حاکمیّت بستانند.
🖇منتشرشده در خبرنامۀ دانشجویان ایران:
https://iusnews.ir/fa/news-details/454989/
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
💢 مساله رسانه و قدرت!
سوال۱: قدرت #فرهنگی حسن ریوندی با ۲۰ میلیون فالوئر بیشتر است یا وزیر ارشاد؟
سوال۲: قدرت #سیاسی حسن ریوندی بیشتر است یا یک نماینده مجلس؟
سوال۳: قدرت #اقتصادی حسن ریوندی بیشتر است یا یک استاندار؟
سوال۴: قدرت #اجتماعی حسن ریوندی بیشتر است یا یک متفکر و دانشمند؟
با کمی تامل میبینیم که ریوندیها در حال تغییر و تحول و جهتدهی به فرهنگ جامعه هستند.
با میلیونها مخاطب ارتباط دارند و از قدرت رسانه برای جهتدهی به افکار عمومی استفاده میکنند.
همینها در زمان انتخابات رئیسجمهور تعیین میکنند.
همینها مملکت را به آشوب میکشند.
همینها قیمت ارز و طلا و... بالا و پایین میکنند.
همینها تقاضای مردم را مدیریت میکنند.
همینها سبک زندگی میسازند.
همینها عشق و نفرت تولید میکنند.
همینها...
کمی که تامل کنیم میبینیم اینها در حال حکمرانی هستند.
کمی که تامل کنیم میبینیم اینها بیشتر از حکمرانان بدون طی یک فرآیند دموکراتیک! در حال حکمرانی هستند.
کمی که تامل کنیم میبینیم اینها نه رای مردم دارند و نه تنفیذ ولیّ جامعه را دارند!
کمی که تامل کنیم میبینیم اینها مصادیق حاکمیت طاغوتند.
طواغیت رسانهای که در ساحات مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نفوذ دارند و دخالت میکنند در حال که باید فقط یک حق رای داشته باشند مانند دیگران!
همین تاملات را داشتند بزرگان انقلاب که در قانون اساسی امکان تولید و توزیعِ محتوای صوتی و تصویری به صورت "گسترده و انبوه" را منحصر میکنند در دست حاکمیت.
یعنی هم رسانه شخصی (نه خصوصی) محترم است و هم رسانه دولتی!
اما رسانههای خصوصی (رسانههای بزرگی که در دست معدودی افراد صاحب سرمایه باشند) هیچ جایگاهی در جامعه اسلامی نباید داشته باشند تا با وجود عدالت رسانهای بتوان صدای مظلومین و محرومین را به گوش مسئولین رساند و به جای مطالبات بیارزش مرفهین بیدرد همچون آزادیِ برهنگی و... مطالبات مستضعفین و پابرهنگان در رسانهها منعکس شود.
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
⭕️ ماموریت ویژه استاندار نظامی سیستان و بلوچستان چیست؟/ آیا دولت رئیسی رویکرد امنیتی را به توسعه جنوب شرق غلبه داده؟!
♨️ ایستگاه تحولات سیستان و بلوچستان به تغییر استاندار هم رسید. استاندار جدید، سردار سپاه و یک چهره نظامی است. اما تغییر استاندار سوالات مهم و شاید شبهاتی را مطرح کرده و نیازمند پاسخگویی هست.
1️⃣ آیا تغییر استاندار سیستان و بلوچستان به التهابات اخیر در این استان ربط دارد؟! جواب هم آری است و هم خیر! برخی تغییرات و برکناریها در ردههای فرماندهی نیروی انتظامی در این استان مستقیما در نتیجه ابعاد التهابات اخیر است ولی تغییر استاندار در نتیجه مستقیم این حوادث نیست بلکه ارتباط غیرمستقیمی به این حوادث دارد. استاندار سابق سیستان و بلوچستان که به عنوان استاندار ویژه به این استان رفته بود، ماموریت اصلی او زمینه سازی یک جهش بزرگ در توسعه این استان در حوزه زیرساختهای عمرانی و اقتصادی بود. مدرس خیابانی در مدت حضورش در این خصوص اقدامات مهم و بزرگی را آغاز کرد ولی به علت مشکلات شخصی و خانوادگی دیگر قادر به حضور در این استان نبود. در این میان سطح تهدیدات و تحرکات ضدامنیتی در این استان به صورت محسوسی در ماههای اخیر افزایش یافته و طبیعی است که استانداری با تخصص امنیتی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
2️⃣ اما آیا حضور یک سردار سپاه در سیستان و بلوچستان به منزله غلبه مباحث امنیتی در این استان بر توسعه خواهد بود؟! واقعیت این است که اولویت اول و اصلی نظام و دولت در جنوب شرق ایجاد یک ارتقا و تحول بزرگ در حوزه زیرساختها از جمله توسعه ترانزیت، بندر، راه آهن، صنایع بزرگ مثل پتروشیمی، فولاد و ... است. رسیدن به این اهداف بزرگ که مستقیما زندگی مردم سیستان و بلوچستان را نیز متحول خواهد کرد، نیازمند حساسیتهای ویژهتر به تامین امنیت و آرامش منطقه است. به معنای دیگر حضور یک سردار سپاه در راس استانداری این استان برای تضمین بیشتر رسیدن به هدف گذاریهای اقتصادی و عمرانی گفته شده در شرایط حساس فعلی است. ضمن اینکه آنچیزی که میتوان سر بسته اشاره کرد این است که علائم زیادی وجود دارد که بخشی از اقدامات آگاهانه التهاب آفرین در استان اتفاقا برای جلوگیری از ارتقا عمرانی و اقتصادی راهبردی در جنوب شرق صورت میگیرد. اگر ضلع خارج نشین دخیل در التهابات سیستان و بلوچستان اساسا از توسعه و در نتیجه کاهش زمینههای اقدام علیه امنیت ملی در ایران نگران است، ضلع داخلی نیز از خالی شدن و بیاعتبار شدن سبد سیاسی خود از بهانههای همچون محرومیت و برچسب زدن ناکارآمدی و تبعیض به مدیریت کشور نگران است.
3️⃣ اما نکته مهمی که شاید برخی از آن خبر نداشته باشند، این است که سردار محمد کرمی، از جایگاهی در سپاه به صندلی استانداری منتقل میشود که ارتباط مستقیمی با مسائل اساسی سیستان و بلوچستان دارد. او چندین ماه فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق در زاهدان بوده است. قرارگاه قدس یک قرارگاه ویژه در حوزه محرومیت زدایی، آبادانی، سازندگی، فرهنگی و اجتماعی میباشد و سالهاست دارای ارتباطات ویژه و گسترده با نخبگان و عموم مردم بلوچ و علمای اهل سنت منطقه است. جالب است که بدانید حتی کارکرد امنیتی این قرارگاه از طریق خود مردم بلوچ و اهل سنت صورت میگیرد و در راستای برقرای امنیت پایدار کاملا مردم پایه عمل میکند. صورتبندی جدید این قرارگاه راهبردی در یک دهه گذشته، یادگار سردار شهید شوشتری است که تحلیلگران امنیتی در غرب از او به عنوان معمار شکل دهنده شبکه امنیتی و نظامی کاملا مردم محور جمهوری اسلامی در جنوب شرق یاد میکردند. ضمن اینکه سردار کرمی در مدت حضور خود در قرارگاه قدس زاهدان به عنوان چهرهای با رویکرد فرهنگی در میان فعالین سیاسی و فرهنگی و نخبگان سیستان و بلوچستان شناخته شده است.
4️⃣ اما استاندار شدن سردار کرمی، یک پیام مخصوص نیز به برخی جریانات معلوم الحال در سیستان و بلوچستان دارد. او از دل همان شورای تامین استان آمده که مدتهاست مورد تخریب یک جریان سیاسی حامی اغتشاشات قرار گرفته است. شورای تامین سیستان و بلوچستان در حوادث اخیر این استان با خطاکار داخلی خود برخورد کرد و تصمیمات سخت حتی علیه برخی اعضای خود گرفت و نشان داد نهاد مستحکمی است که فعل و انفعالاتش بر اساس مصالح نظام و منعطف در ایجاد و کسب رضایت از عامه مردم است ولی از هیاهوهای برخی خواص سیاسی تاثیر پذیری ندارد و تغییرات سیاسی دور از منطق مدنظر طرف هیاهو کننده را نمیپذیرد و همچنین ضلع تجزیه طلب خارج نشین سهیم در التهابات اخیر نیز به خوبی دریافت که کوچکترین اثری در محاسبات و اقتدار نظام نتوانسته ایجاد کند.
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
حضرت زهرا(س) با دفاع از ولایت نقشه شیطان را باطل کرد
🔹ما از حکایت روضهها و مصائبی که بر حضرت زهرا "س" وارد شد، زیاد شنیدهایم؛ از غصب فدک، از ماجرای درو دیوار، از ظلم به ولایت امیرالمؤمنین "ع"، همچنین از جایگاه او بهعنوان همسر علیبنابیطالب و نقش بیبدیل ایشان بهعنوان «امالائمه» نیز شنیدهایم؛ اما کمتر فراتر از این رفتهایم تا جایگاه حضرت سلاماللهعلیها را در ارتباط با شیعیان و نقش ویژهی ایشان در خارجکردن عالم از ظلمت نار بدانیم و بشناسیم.
🔹از قول رسول خدا "ص" در حدیث معراج اینگونه نقل شده است: «سمیت فی الأرض فاطمة لأنها فطمت شیعتها من النار وفطم أعداءها عن حبها»؛(١) [او] در زمین «فاطمه» (جداکننده) نامیده شده است؛ چون پیروان خود را از آتش جهنم جدا میسازد و دشمنان او از محبتش جدا ماندهاند.
🔹حقیقت این است که «نور» همراهی با ولایت و «نار» جدایی از ولایت امیرالمؤمنین "ع" است. اینکه ما شنیدهایم حضرت بر در خانهی انصار و مهاجر میرفتند تا با تبیین و روشنگری آنان را به ولایت ولی خدا دعوت کنند، در راستای نقش خاص ایشان در ارتباط با شیعیان بوده است تا آنان را از ظلمت «نار» به «نور» ولایت برسانند؛ ولایتی که با تبعیت از روی میل و رغبت، انسان را از دنیای دنی به اوج رشد و تعالی میرساند.
🔹آنچه در سقیفه رخ داد، طرح شیطان برای انحراف بشر و گسترش نار روی زمین بود که حضرت فاطمه "س" با دفاع از ولایت نقشهی او را بر هم زدند و طرح او را ابتر گذاشتند.
🔹اگر طرح شیطان گسترش فساد در زمین و هلاکت حرث (زنان) و نسل است، حضرت فاطمه بهعنوان عنصر شجرهی طیبهی ولایت، طرح کوثری را در عالم درانداخت؛ نسلی که بهعنوان ثمرهی فؤاد او هدایت انسان به قلههای کمال را بهعهده دارند.
🔹اگر طرح شیطان قطع پیوند مردم از ولایت و قطع رحمی بود که با فساد فی الارض ملازم است، طرح او در باطلکردن این کید شیطان بهعنوان سیدة نساءالعالمین، زوجیت با حضرت علی علیهالسلام شد که کفو و همتای او بود و با طهارتی بیبدیل، سلسلهی ارحام طیبه و اصلاب شامخهای را که از حضرت آدم و حوا آغاز شد و تا آخرین مولود این نسل طیب ادامه پیدا کرد، ادامه داد.
🔹اگر طرح شیطان القای فساد و شر در قلوب انسانهاست، او با مبارزه و هدایت دائم بر در خانهی انصار و مهاجر رفت تا با قول حسن آنها را به ولایت حقهی امیرالمؤمنین دعوت کند.
پینوشت:
۱- معانی الاخبار، ص ۳۹۶، ح ۵۳.
ادامه متن را در این لینک مطالعه کنید.
✍ مهدیه منافی
#ولایت_مداری
#فاطمیه
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
💠 مغالطه جایگزین
این مغالطه را بارها شنیدهاید:
بخش اول
اگر "نظامِ" "سرمایهداری" و "کمونیزم" بد است، باید بگوئید نظامِ جایگزینِ اسلامیتان چیست؟
در این یادداشت به طور اجمالی به این سوال بسیار مهم خواهیم پرداخت که چرا این سوال کاملا غلط و ناشی از عدم درک مفهوم نظام، سرمایهداری، کمونیزم و اسلام است؟
اولین اشکال این سوال این است که "شرطِ لازم" نقدِ یک پدیده، ارائه جایگزین نیست. مثلا من میگویم خودت را از بالای پشتبام پرت نکن! شما میگویی خب چکار کنم؟ راهکار جایگزینات چیست؟ در حالیکه همان "از بالای پشت بام نپریدن" بخشی از راهکار است.
یا مثلا میگویم ظلم نکن. شما نمیتوانی بگویی راهکار عادلانه شما چیست؟ ظلم نکردن و جلوی ظلم را گرفتن خودش بخش مهمی از عدالت است.
اما اشکال دومی که این پرسش دارد مربوط است به درک اشتباه از مفهوم نظام یا سیستم. برای درک بهتر خودرو را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید. فرض کنید میخواهیم یک خودرو بسازیم. قبل از هر چیز باید مبنای حرکتش را مشخص کنیم؛ مبنای حرکت خودرو تبدیل انرژی گرمایی به مکانیکیست یا انرژی خورشیدی به مکانیکی؟
اگر اولیست پدیدهای به اسم موتور در این سیستم مورد نیاز خواهد بود. اما اگر "سیستم" ما بر مبنای دوم باشد اساسا چیزی به اسم موتور ندارد. کاربراتور و سیلندر و پیستون و سوپاپ و ... ندارد.
در مثال بالا میتوانید به جای خودرو بگذارید نظام اقتصادی و به جای موتور بگذارید بانک، بورس، بیمه و...
"لزوما" یک سیستم اقتصادی نباید دارای چنین پدیدههایی باشد. فلذا این پیشفرض که اگر بخواهیم یک نظام جدید پیشنهاد بدهیم باید به ازای تک تک اجزاء سیستم قدیمی هم جایگزین داشته باشیم از اساس غلط است. ممکن است در سیستم جدید یک جزء اصلا نیاز نباشد و اجزاء جدیدی با ماهیت کاملا متفاوت ایجاد شود.
اما خودِ نظام چه؟ آیا نظام سرمایهداری نئولیبرال، نظام سرمایهداری دولتی، نظام سوسیالیستی، نظام کمونیستی، نظام سوسیال دموکرات و انواع و اقسام نظامهای اقتصادیِ بومی شده، ابتدا روی کاغذ با تمام جزئیات نوشته و طراحی شدهاند؟ یا ابتدا بر اساس اهداف کلانِ تمدنی، شروع به حرکت کرده و بر اساس "ایدئولوژی"های خود مسائل پیش روی خود را حل نمودهاند؟ آنچه نیاز داشتند را بوجود آوردند یا اگر نیاز نداشتند حذف کردند.
دقت شود که این، تازه در سطح نظامسازی است که جزئی از مساله تمدنسازیست. بنابراین اگر کسی میگوید اسلام، نظام اقتصادی ندارد، به طریق اولی باید بگوید تمدن اسلامی هم نداریم. مگر میشود هم با سرمایهداری لیبرال و کمونیسم جنگ داشت و شعار نه شرقی نه غربی داد، اما همزمان تمدن اسلامی را مبتنی بر نظام اقتصادی لیبرال سرمایهداری یا کمونیسم بنا کرد؟
در حقیقت نه مارکس در مانیفست کمونیزم یا حتی کتابهای دیگر خود، مثل Capital نظام اقتصاد سوسیالیستی را طراحی کرده بود و نه آدام اسمیت با ثروت ملل سرمایهداری امروز را با جزئیاتش بعنوان جایگزین نظام قبل از خود نگاشته بود.
بلکه هر دو فقط اصول و کلیاتی را طرح کردند که البته اسلام در این زمینه، بسیار جلوتر از سرمایهداری و کمونیزم است. نه تنها آثار بزرگانی چون شهید صدر، شهید بهشتی، شهید مطهری و امامین انقلاب و ...وجود دارند که حتی قرنها قبل از آدام اسمیت مبانی نظام اقتصادی اسلام را اندیشمندان بزرگ اسلامی نوشتهاند که از جملهی آنها میتوان به قطبالدین شیرازی اشاره کرد. (ر.ک جلسه 5 تدریس تاریخ اندیشههای اقتصادی-پرفسور مسعود درخشان). آن قدری که هیوم و آدم اسمیت و جان لاک و مارکس و ... در اصول و مبانی بحث کردند، دهها برابرش را اندیشمندان اسلامی تولید کردهاند.
اما چرا این اندیشهها روی زمین تبدیل به نظام اقتصادی نمیشود؟
در حقیقت برای ساخت یک نظام، باید سه سطح را در نظر بگیریم:
اول اصول و مبانی کلی که مهمترینِ آنها نظریه عدالت و به تبع آن مالکیت، ساخت قدرت، نقش خدا، مردم و حکومت در آن نظام است. مبنای متفاوت در دو نظام مختلف، باعث میشود از اساس وجود یا عدم یک پدیده نیز مورد سوال قرار بگیرد چه برسد به شکل و شمایل آن. در سطح اصول و مبانی به خصوص در نیم قرن اخیر بحثهای فراوان و بسیار ارزشمندی شکل گرفته که با وجود اختلافات طبیعی کاملا در این سطح کفایت میکند برای حرکت در مسیر نظامسازی. توجه شود که اختلافات علمی و نظری در درون یک مکتب کاملا طبیعی و پذیرفته شده است. اما در مقام اجرا با وجود تشکیل حکومت اسلامی و وجود ولی فقیه اختلاف معنایی ندارد. کسی نمیتواند ادعا کند که ایجاد نظام اقتصادی مبتنی بر اندیشه اسلامی، از شکلگیری اصل انقلاب اسلامی سختتر و پیچیدهتر است. فقط به طور طبیعی، ورود انقلاب به عرصههای مختلف مسالهای است که متوقف بر زمان است.
حسین عباسیفر
💠 @h_abasifar
ادامه: https://eitaa.com/game2kashan/169
ادامه از:
https://eitaa.com/game2kashan/168
بخش دوم
۴۰ سال زمان زیادی نیست برای تربیت نیروهای جوانِ متخصص و متعهد که بتوانند آرام آرام در "گام دوم" انقلاب این مهم را به سرانجام برسانند.
در سطح دوم به سراغ ارتباط نظامها میرویم. یعنی ربط نظام اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی با یکدیگر و اینکه
کدام اولویت دارند؟ کدامیک ابزارند، کدام هدف میانی و کدام هدف غایی؟
تصور کنید فرهنگ، روح است، سیاست، عقل است و اقتصاد جسم. حال سوال این است که بر اساس مبانی اسلامی و انقلابی کدام باید جلو قرار بگیرد و هدف باشد؟
امام خمینی رحمت الله علیه و مقام معظم رهبری بارها بر این نکته تاکید کردند که در اسلام فرهنگ هدف است و اقتصاد ابزار و تشکیل حکومت اسلامی نیز به عنوان هدف میانی برای تعالی انسان و جامعه است.
اینجاست که به سطح سوم میرسیم و بر اساس آن مبانی و این اولویتبندی میتوانیم برویم سراغ حل مسائل. مسائل کدامند؟ تورم، بیکاری، انرژی، مسکن، تولید و رکود و ...
اگر کسی بر آن مبانی تسلط نداشته باشد و درک جامعی از نظامات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نیز نداشته باشد آیا میتواند ادعا کند من در مسیر اسلام و انقلاب و به درستی حل مساله میکنم؟
قطعا خیر! مخصوصا اگر آن فرد علاوه بر شناختش، تمایلات و انگیزههایش در تعارض با مبانی اسلامی و انقلابی باشد.
فلذا نفی شرق و غرب مثلِ "لااله" است و شرطِ لازم، برای یک متفکر اسلامی.
به عنوان مثال تصور کنید شهید بهشتی میگویند جامعهای که در آن شکاف طبقاتی وجود داشته باشد را، اگر قرآن بپوشانید باز هم لجن است. شهید صدر، شهید مطهری، امام و رهبری هم نزدیک به همین تعبیر را دارند.
اما این عبارت را هیچیک از اقتصاددانان لیبرال نمیپذیرند و بلکه خلاف آن را طرح میکنند و به نحوی لازمه رشد و توسعه اقتصادی را تکاثر و انباشت ثروت در دست عدهای معدود میدانند و این به این علت است که نظریه عدالت متفاوتی دارند نه اینکه سطح تحصیلاتشان فرق میکند فلذا میگوییم موقع حل مساله، مبنا، اهمیت دارد.
پس ما میخواهیم حل مساله کنیم. مثلا بانک خصوصی را در نظر بگیرید بعنوان یک مساله در نظام اقتصادی جمهوری اسلامی.
اندیشمند اقتصاد اسلامی اینجا چه میگوید؟
میگوید: اولا من نظریه عدالتی که دارم، نظریه عدالت سوسیالیستی و لیبرالیستی نیست و نظریه عدالت اسلامی است.
ثانیا در مورد مساله بانک چند اصل اساسی دارم که از منابع اسلامی اتخاذ کردهام:
۱. ربا حرام است و در حکم جنگ با خدا و رسول است
۲. تداول ثروت بین اغنیاء به حکم صریح قرآن ممنوع است
۳. کنز مال حرام است
۴. خلق پول حرام است (فتوای آیت الله مکارم شیرازی)
5. مصلحت نظام و منافع ملی باید حفظ شود
شما میگویی اینها را از بانک بگیریم چیزی باقی نمیماند. میگوییم نماند. میگویید برای تولید انبوه چه کنیم؟
میگوید حالا این میشود یک مساله دیگر. مساله تولید. دوباره میرویم سراغ مبانی. مثلا اصل ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی که بر اساس مبانی اسلامی توسط بزرگان انقلاب نوشته شده است. چه میگوید؟ میگوید اصل بر خویش فرماییست. یعنی ابزار کار و تولید در اختیار همه باید قرار گیرد و اگر کسی خودش تمایل به اجیر شدن داشت اجیر دیگری شود نه اینکه از سر اضطرار به خدمت دیگری در بیاید. اجیر شدن در اسلام کراهت دارد و نمیتوان یک نظام را بر روی یک امر مکروه بنا نهاد. بنابراین باید ابزار تولید که شامل پول، زمین و دانش است را در اختیار همه قرار داد تا بتوانند تولید کنند. علامه جوادی آملی در این رابطه میفرمایند: پیامبر دست کارگر را بوسید نه دست اجیر را. کارگر کسی است که آقای خودش است. برای خودش کار میکند. اما سوال این بود که اگر بانک نباشد تولید انبوه چه میشود؟ تا اینجا، مشکلِ تولید در سطح تولید خرد حل شد اما اگر جامعه به یک تولید انبوه و بزرگ مقیاس نیاز پیدا کرد چه؟ مثلا یک پتروشیمی بزرگ. (مفروض بر اینکه استفاده از مواد فسیلی به شکل موجود ایرادی نداشته باشد) میرویم سراغ دو گزینه:
یا دولت به نمایندگی از مردم وارد میشود
یا خود مردم در قالب تعاونی کار را دست میگیرند.
یعنی یک تعاونی فراگیر ملی شکل میگیرد با مالکیت و مدیریت مردمی و بر اساس رای مردم، نه اینکه همه پولها را بگیریم و بدهیم به یک نفر و بقیه اجیر او باشند. حالا در اینجا به مساله بعد میرسیم. مساله تعاونی و شیوه مدیریت یک تعاونی تولیدی چگونه است؟ دوباره مثل مسائل قبل بر اساس مبانی به آن پاسخ میدهیم و اجرا میکنیم.
(البته باز هم تاکید میکنیم که هم احتمال خطا و هم اختلاف نظر در عصر غیبت معصوم کاملا طبیعی و حل شده است در اندیشه اسلامی)
شاید پرسیده شود که چرا اجرا نمیشود چنین راهکاری؟
حسین عباسیفر
💠 @h_abasifar
ادامه: https://eitaa.com/game2kashan/170
ادامه از
https://eitaa.com/game2kashan/170
بخش سوم
دلیل اولش این است که در چند دهه اخیر اعتقاد به قانون اساسی و اسلام وجود نداشته در تصمیمسازان و تصمیمگیران اقتصادی و این سوال بسیار غلط است که اقتصاد اسلامی در چهل سال اخیر چه کرده است؟ آیا اقتصاددانان اسلامی باید پاسخگوی مسئولیتی باشند که بر عهده لیبرالها بوده است؟
قطعا خیر.
سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم رهبری مثل سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و سیاستهای کلی اصل ۴۴ مصادیق عینی اقتصاد اسلامی هستند. البته اگر به آنها به صورت جامع و دقیق عمل شود، نه اینکه یک بند از آن به صورت ناقص اجرا گردد.
وقتی ولی فقیه زمان میگوید سیاست کلان حکومت اسلامی این است که...آن سیاست میشود سیاست اسلامی.
در اقتصاد هم همین است. وقتی ولی فقیه زمان میگوید سیاست اقتصادی کلان حکومت اسلامی این است که...آن سیاست میشود اقتصاد اسلامی.
اینجا به تعبیر دقیق پرفسور مسعود درخشان در نظریه "تعادل عمومی بردارهای قدرت" میرسیم که میگویند:
در حقیقت هر کدام از پدیدههای اقتصادی یک بردار قدرت هستند و باید برآیند این پدیدهها به تقویت نظام فرهنگی و سیاسی (که قبلا اشاره شد) بیانجامد. اینجاست که ما میتوانیم بررسی کنیم که مثلا یک نهادی که بیست سال در جامعه و نظام اقتصادی فعالیت داشته است چه عملکردی داشته به عنوان یک بردار قدرت. تقویت کرده است نظام اقتصادی و فرهنگی و سیاسی را یا تضعیف؟ در راستای حفظ و تامین منافع ملی بوده است یا خیر؟
اگر به نفع "عموم مردم" و اقتصاد کشور فعالیت کرده و نفعه اکثر من اثمه، خب باقی میماند. اما اگر به نفع یک طبقه خاص کار کرده و عموم مردم بیبهره بودهاند قطعا باید حذف شود.
بنابراین به طور خلاصه در پاسخ به سوال اول این یادداشت میتوان گفت: اقتصاد اسلامی بیش از آنکه نیاز به اثبات خود روی کاغذ داشته باشد نیاز به میدان برای اجرای دستورات اسلام دارد و برای این منظور نیاز است ابتدا دیکتاتوری علمی و رسانهای لیبرالها شکسته شود تا بتوان لااله را به الاالله پیوند زد. و البته بیشتر از اینکه نیاز باشد اقتصاد اسلامی خودش را اثبات کند، نیاز است سرمایهداریِ فاجعه از خود و عملکرد بحرانساز خود در چند دهه اخیر دفاع کند.
والسلام
حسین عباسیفر
💠 @h_abasifar
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
💠 مغالطه جایگزین
✍️ حسین عباسی فر
این مغالطه را بارها شنیدهاید:
اگر "نظامِ" "سرمایهداری" و "کمونیزم" بد است، باید بگوئید نظامِ جایگزینِ اسلامیتان چیست؟
در این یادداشت به طور اجمالی به این سوال بسیار مهم خواهیم پرداخت که چرا این سوال کاملا غلط و ناشی از عدم درک مفهوم نظام، سرمایهداری، کمونیزم و اسلام است؟
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
هدایت شده از 🚩 یاران اربعینی
❤رَفیق شَهیدم❤
مراسم استقبال و خاکسپاری
شهید گمنام
♦️جمعه ۹ دی ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۹:۳۰ صبح از حرم مطهر علی ابن باقر ع به طرف روستای نشلج
♦️همراه با برگزاری نماز جمعه در روستای نشلج
👆به نیت شهید گمنام انتشار و حضور حداکثری👆
#ستاد_برگزاری_مراسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آیا میدانستید شعار زن زندگی آزادی سالهاست در خود غرب هم شکست خورده است؟
🔷حدود صد سال است که زن غربی در دام فریب شعار زن زندگی آزادی افتاده است.زن غربی را نیز اینچنین فریفتند اگر لخت شوید برای مردان عادی میشوید، حجاب باعث طمع ورزی مردان به زنان میشود، ومانع رشد اجتماعی زن است، زن غربی از الگوی آزادی پوشش تبعیت کرد و بعد از یک قرن با رشد عجیب خشونت، فروپاشی خانواده، فحشا، صنعت پورن، مدلینگ، فرزندان بی پدر مواجه شد.
به هر حال او امروز بعد از این همه خسارت میخواهد به دامان حجاب و پناه امن الهی اش برگردد.
⏪مستندی جالب از رشد حجاب در بین زنان غربی
.
✍عالیه سادات
#https://eitaa.com/joinchat/3149660360C7e9ec0d7d8
یه پهلوون با گنده لات محل داشتن برای هم رجز میخوندن و میخواستن با هم مبارزه کنند. گندهلات از ترس داشت به خودش میترسید!
برادرزاده پهلوون که یه بچه بیادب شیطون بود اومد وسط و شروع کرد به گندهلات محل فحش دادن!
گنده لات زرنگی کرد و به جای اینکه با پهلوون بجنگه شروع کرد به طعنه زدن! پهلوونشون اونقدر عرضه نداره که یه بچه رو فرستاده جلو فحش بده!
پهلوونشون اینقدر عرضه نداره که ادب یاد بده به بچهشون!
پهلوونشون ادای آدمای خوب رو درمیاره ولی ببین این توهینها و بیادبیهایی که به این بچه یاد دادن کار خودشه!
پهلوون گیج شده بود که چکار کنه؟ با برادرزادهش دعوا کنه یا جواب گنده لات رو بده؟
تا اومد حرف بزنه گنده لات از مبارزه با پهلوون فرار کرد و در حالی که به پهلوون تیکه مینداخت و مسخرهش میکرد، دور شد!
فردا پهلوون روزنامهها رو نگاه کرد!
همه نوشته بودند: پهلوان جا زد! گندهلات با جانشینش مبارزه نکرد!
این قصهی تکراری اهل فکر و اندیشه است و کوتولههای اطرافشان!
استادان بزرگ و اندیشمندان انقلابی میخواهند با متفکرین بزرگ جبهه باطل بجنگند! عدهای جوان بادغدغه، اما سطحی خودشان را میاندازند وسط و توهم فرماندهی هم پیدا میکنند و آبرو حیثیت بزرگان اندیشه را میبرند!
محتوا را سخیف میکنند! سطح منازعه را پایین میآورند و اساسا درکی از جنگ تمدنی دو طرف ندارند!
مشکل هم اینجاست که چون احساس تکلیف کردهاند دیگر چشم و گوش بسته به خط میزنندو خودشان اجتهاد میکنند و خودشان فتوا میدهند و خودشان اجرای حکم میکنند و ...
خلاصه آنکه یک وقت نئولیبرالتر از بچههای شیکاگو میشوند و یک وقت دولتیتر از کمونیستها!
اما غمانگیزتر از این قصه، ماجرای آنهائی است که حتی به گنده لات هم فحش نمیدهند! آمدهاند وسط و به پهلوان شهر فحش میدهند!
خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند!
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
هدایت شده از 🚩 یاران اربعینی
✌️مداحی های فوق زیبا و حماسی
از مداحان انقلابی
ویژه شهادت سردار #حاج_قاسم_سلیمانی
💪مداحی هایی که لرزه بر جان اسراییل آمریکا و ال سعود انداخته
برای دانلود رو هر مداح و متن کلیک کنید
حسین طاهری _نسل سلمان
سید رضا نریمانی_نامه ای از یک سرباز ایرانی
مهدی رسولی _خیبر خیبر یا صهیون
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#صلاللهعلیڪیااباعبدالله
https://eitaa.com/joinchat/3149660360C7e9ec0d7d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا برگرد
یا آن دل را برگردان 💚🕊
🎙سالار عقیلی
#جان_فدا ♥️
#حاج_قاسم
#جهاد_تبیین
📲جهاد تبیین را وظیفه خود بدانیم
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4
دروغ_شاهد_شهادت
ابهام_تردید_تعارض فرآیندی شناختی است که در صورت رخداد آن در ذهن یا قلب انسان منجر به سرگردانی و گم کردن مسیر و جهت میشود؛ چنین فردی در جاده زندگی، نسبت به هدف نهایی و جهت خود دچار تردید شده و راه را گم میکند. در بهترین حالت چنانچه در راههای نادرست و خطرناک قرار نگیرد، در همان نقطهای که دچار ابهام شده میایستد، سکوت میکند و مبتلا به عدم تحرک یا انجماد خواهد شد. در اصطلاح روانشناختی او دچار کاتاتونیک میشود. چنین فردی از عنصری فعال و اثرگذار در زندگی فردی و اجتماعی خارج میشود یا به اصطلاح عام، او خنثی شده است.
اما مسئله خطرناکتر رخداد این فرآیند برای یک اجتماع است. یعنی جامعهای که تحت تاثیر عواملی، راه گم میکند و مردد میشود و اعضایش در صورتی که به عناصری مخرب برای اهداف آن جامعه تبدیل نشوند حتما به عواملی ساکن و خنثی مبدل خواهند شد. جامعه در این حالت به طور کامل خنثی شده است.
"دروغ" آن عاملی است که فرآیند بالا را فعال خواهد کرد. به این ترتیب مهمترین اثر دروغ، سرگردانی و گمگشتگی و در نهایت خنثیسازی قدرت و هدف یک جامعه است و جامعهای که در آن دروغ شیوع پیدا کند، اهداف و ساختارش در معرض فروپاشی قرار خواهد گرفت.
پروژه "کنترل ذهن" که با قدرت طی دهه گذشته در جامعه ایران به خوبی پیش رفته است و افراد اثرگذار اجتماعی بسیاری را با خود همراه کرده و به سرگردانی و گاه متاسفانه عاملی جهت تخریب کشانده است.
برخلاف ناتوانی مدیران و رسانهها، اما تنها ناجی ما در برابر این گمگشتگی و فروپاشی، خط رسانهای خون از رگهای شهید بوده است.
شهیدان، شاهدان مسیر سلامت و سعادتند و با کلامشان و وصیتشان و زندگی و حتی مرگشان سخن میگویند و شهادت میدهند و ابهامها و سرگردانیها را میزدایند و گامها را در طی کردن مسیر راستی، استحکام میبخشند.
جامعهای که آنان را در خود دارد، هرگز گمگشته و سرگردان و خنثی نخواهد شد.
✍️ زهراکیایی_روانشناس
#جان_فدا
#سردار_دلها
#قاسم_سليمانی
✅ جامعه بانوان استراتژیست
https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4