#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_اول_از_داستان_بیست_و_یکم
🌹《تشکیل خانواد و صلحه رحم》🌹
در مورد اهميت تشكيل خانواده، شايد الزام به هيچ گونه تذكري نباشد.👨👩👦👦
درست است كه قبول بار خانواده، كار سخت و سنگيني است.
اما در روايات ما، ازدواج، سنت پيامبر اسلام معرفي شده و تكامل نيمي از دين انسان، منوط به ازدواج و تشكيل خانواده است.
وقتي هم كه فرزندي متولد شود، خيرات و بركات بر اهل خانه نازل ميشود.👼👼
البته اين را هم بايد اشاره كرد كه تمام امور دنيا، بخصوص همين تشكيل خانواده، با سختي وگرفتاري همراه است. چرا كه خداوند در آيه چهارم سوره بلد ميفرمايد:«بدرستي كه ما انسان را (همواره)در سختي و رنج آفريده ايم.»📖📖
يعني حال دنيا اينگونه است كه با سختي ها و مشكلات آميخته شده.😪😓
اما در آن سوي هستي مشاهده كردم كه هر بار انسان در كنار خانواده و همسر خود قرار ميگيرد، خيرات و بركات الهي بر او نازل ميگردد.😇😃
از طرفي، بسياري از خيرات، توسط فرزند براي او ارسال ميشود.👶👧
شايد هيچ باقيات الصالحاتي بهتر از فرزند صالح براي انسان نباشد. براي همين است كه امام رضا ميفرمايد: وقتي خداوند خير بنده اش را بخواهد، وي را نميميراند تا فرزندش را ببيند.👶👧
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🌑🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷🌑
آدرس کانال ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/396623927C5356b07c49
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_دوم_از_داستان_بیست_و_یکم
بنده از نوجواني ياد گرفتم كه هر كار خوبي انجام ميدهم يا اگر صدقه اي ميدهم، ثواب آن را به روح تمام كساني كه به گردن من حق دارند، از آدم تا خاتم و تمام اموات شيعه و پدران و مادرانم نثار كنم.☺️😊
در آن سوي هستي، پدر بزرگم را همراه با جمعي كه در كنارش بودند مشاهده كردم. آنها مرتب از من تشكر ميكردند و ميگفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار ميكنيم.😉😌
خيرات و بركاتي كه از سوي تو براي ما ارسال شده، بسيار مهم و كارگشا بود. ما هميشه برايت دعا ميكنيم تا خداوند بر توفيقات تو بيفزايد.🤲
در ميان بستگان ما خيلي از افراد در فاميل ازدواج ميكنند. من هم
با دختر دايي خودم ازدواج كردم.👫
از طرفي من در ميان فاميل معروف
هستم كه خيلي اهل صله رحم هستم. زياد به فاميل سر ميزنم.😇
عمه اي دارم كه مادرشهيد است. همان که پسرش در اتاق عمل بالاي سرم بود. تمام فاميل به من ميگويند كه تو پسر اين عمه هستي.
از بس كه به عمه سر ميزنم و تلاش در راه حل مشكلات ايشان دارم.
دعاي خير اهل فاميل همواره مشكل گشاي گرفتاري هايم بوده.🤲
حتي به من نشان دادند که در برخي موارد، حوادث سختي كه شايد
منجر به مرگ ميشد، با دعاي فاميل و والدين من برطرف شد!😵😦
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🌑🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷🌑
آدرس کانال ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/396623927C5356b07c49
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_اول_از_داستان_بیست_و_دوم
🌹《اعمال》🌹
جوان پشت ميز، وقتي نابودي بسياري از اعمال مرا ديد، نكته جالبي را به من يادآور شد وگفت:«من ديده ام برخي انسان هاي دانا، جداي از اينكه كارهاي خود را براي رضاي خدا انجام ميدهند، اما در ادامه، ثواب كارهاي خوبي كه در دنيا انجام ميدهند را به يکي از چهارده
معصوم: هديه ميكنند.🎁
انسان ها، ممكن است در ادامه زندگي به خاطر گناهان و اشتباهات، ثواب اعمال خوب خود را از دست بدهند،😓😓
در نتيجه وقتي به برزخ مي آيند، مانند تو دست خالي هستند، در اين زمان، آنها كه اين ثواب ها را هديه گرفته اند به آن شخص سر ميزنند و از او دل جويي ميكنند.😌😌
اين بزرگواران كه به اين ثواب ها احتياج ندارند، لذا اين اعمال خير را به همان شخص بر ميگردانند.😎
بنابراين به شما توصيه ميكنم كه خالصانه اين كار را انجام دهيد؛ يعني ثواب تمام كارهاي خير خودتان را به مقربين درگاه الهي هديه نماييد.» اين مطلب خيلي به دلم نشست.
به جوان پشت ميز گفتم: چرا خداوند به بعضي از كساني كه دين و ايمان درست و حسابي ندارند، اينقدر مال و ثروت ميدهد؟🧐🧐
اين كار،اهل ايمان را در مورد راه درست، به شك و ترديد مياندازد.🤨
او هم گفت:«خداوند برخي افراد كه از مسير او دور شده و غرق در دنيا شدند و براي دستورات پروردگار ارزشي قائل نيستند را به حال خود رها ميكند تا در آن سوي هستي به حساب آنها رسيدگي شود. »
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🌑🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷🌑
آدرس کانال ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/396623927C5356b07c49
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_دوم_از_داستان_بیست_و_دوم
برخي از اين افراد، به محض اينكه از خداوند چيزي از مال دنيا بخواهند، سريع به آنها داده ميشود تا ديگر با خدا حرف نزنند.😕
به تعبير شما، سريع او را رد ميكنند كه صداي او را نشنوند!😵
برخي از اين افراد فكر ميكنند كه مقرب خدا هستند كه هر چه ميخواهند فراهم ميشود، اما در واقع اينطور نيست. اينها به حال خود رها شده اند. ميخواهند كار خوب كنند، اما توفيق نمييابند.
كار خيري هم اگر انجام دهند، يا باعث فساد ميشود و يا آن را نابود ميكنند.😦
من اين گفتگو را به ياد داشتم. تا اينكه سال بعد در يك جلسه فاميلي، يكي از افراد ثروتمند بي ايمان را ديدم. درست مصداق همان كلام بود. او اهل نماز و عبادت نبود، اما ميگفت هر چه از
خدا بخواهم سريع ميدهد! به او گفتم: كدام كشورها رفته اي؟🤨🧐
گفت:«بيشتر كشورهاي دنيا را رفته ام و همينطور اسم كشورها را برد.
گفتم:چند بار تا حالا کربال رفتي؟ چند سفر مشهد رفتي؟🤨
خنده اي از سر تمسخر كرد و گفت: كربلا كه فعال امنيت ندارد.
اما اگر بخواهم يك قطار را كامل ميخرم و همه را مشهد ميبرم.
دوباره سؤالم را تكرار كردم: چندبار تا حالا مشهد رفتي؟😬😑
گفت: يكبار براي پروژه اقتصادي رفتم، اما زود برگشتم.
گفتم: حرم امام رضا هم رفتي؟🤔
گفت: فرصت نشد. اما اراده كنم ميروم. بعد يكي از بزرگترهاي هيئت فاميلي را صدا كرد وگفت: حاجي، امسال هزينه غذاي ده شب محرم رو به حساب من بذار. اين را گفت و بلند شد و رفت.
درست يكي دو شب به محرم، اعضاي هيئت به سراغ او رفتند كه هزينه غذا را بگيرند، اما خارج از كشور بود! اين آقا بعد از عاشورا برگشت. باز مثل هميشه، مردمان عادي هزينه محرم را پرداخت كردند.
خبر دارم كه هنوز اين شخص توفيق زيارت مشهد را پيدا نكرده!😦
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🌑🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷🌑
آدرس کانال ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/396623927C5356b07c49
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_اول_از_داستان_بیست_و_سوم
🌹《یازهرا》🌹
خيلي سخت بود. حساب و كتاب خيلي دقيق ادامه داشت.👌
ثانيه به ثانيه را حساب ميكردند.😲
زمان هايي كه بايد در محل كار حضور داشته باشم را خيلي بادقت بررسي ميكردند كه به بيت المال خسارت زده ام يا نه!؟🧐😓
خدا را شكر اين مراحل به خوبي گذشت. زمان هايي را كه در مسجد و هيئت حضور داشتم محاسبه كردند و گفتند دو سال از عمرت را اينگونه گذراندي كه جزو عمرت محاسبه نميكنيم. يعني بازخواستي ندارد و ميتواني به راحتي از اين دو سال بگذري.🤩
در آنجا برخي دوستان همكارم و حتي برخي آشنايان را ميديدم، بدن مثالي آنهايي را در آنجا ميديدم كه هنوز در دنيا بودند!😩😟
ميتوانستم مشكالت روحي و اخلاقي آنها را ببينم.
عجيب بود كه برخي از دوستان همكارم را ديدم كه به عنوان شهيد راهي برزخ ميشدند و بدون حساب و بررسي اعمال به سوي بهشت برزخي ميرفتند!😯
چهره خيلي از آنها را به خاطر سپردم.
جواني كه پشت ميز بود گفت: براي بسياري از همكاران و دوستانت، شهادت را نوشته اند، به شرطي كه خودشان با اعمال اشتباه، توفيق شهادت را از بين نبرند. به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم: چكار ميتوانم بكنم كه من هم توفيق شهادت داشته باشم.😓
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🌑🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷🌑
آدرس کانال ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/396623927C5356b07c49
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_دوم_از_داستان_بیست_و_سوم
او هم اشاره كرد و گفت: در زمان غيبت امام عصر زعامت و رهبري شيعه با ولي فقيه است. پرچم اسلام به دست اوست.
همان لحظه تصويري از ايشان را ديدم. عجيب اينکه افراد بسياري كه آنها را ميشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش ميكردند تا به ايشان صدمه بزنند، اما نميتوانستند!😧
من اتفاقات زيادي را در همان لحظات ديدم و متوجه آنها شدم. اتفاقاتي كه هنوز در دنيا رخ نداده بود!😲
خيلي ها را ديدم كه به شدت گرفتار هستند. حق الناس ميليون ها انسان به گردن داشتند و از همه كمك ميخواستند اما هيچكس به آنها توجه نميكرد. مسئوليني كه روزگاري براي خودشان، كسي بودند و با خدم و حشم فراوان مشغول گذران زندگي بودند، حالا
غرق در گرفتاري بودند و به همه التماس ميكردند.😔
بعد سؤالاتي را از جوان پشت ميز پرسيدم و او جواب داد.
ً مثال در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسيدم.
ايشان گفت: بايد مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بيفتد تا گرفتاري دنيا و آخرتشان برطرف شود. اما بيشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمان را نميخواهند. اگر هم بخواهند براي حل گرفتاري دنيايي به ايشان مراجعه ميكنند.😞😔
بعد مثالي زد و گفت: مدتي پيش، مسابقه فوتبال بود. بسياري از مردم، در مکان هاي مقدس، امام زمان را براي نتيجه اين بازي قسم ميدادند!😟
من از نشانه هاي ظهور سؤال كردم. از اينكه اسرائيل و آمريكا مشغول دسيسه چيني در كشورهاي اسلامي هستند و برخي كشورهاي به ظاهر اسلامي با آنان همكاري ميكنند و...
جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: نگران نباش. اينها كفي بر روي آب هستند. نيست و نابود ميشوند.😏
شما نبايد سست شويد. نبايد ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آيه ي 139 سوره آل عمران دقت نکرده اي:«وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» در اين آيه خداوند متعال ميفرمايند: سست نشويد و غمگين نباشيد، شما اگر ايمان داشته باشيد، برترين(گروه انسانها) هستيد
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🌑🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷🌑
آدرس کانال ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/396623927C5356b07c49
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_سوم_از_داستان_بیست_و_سوم
نكته ديگري كه آنجا شاهد بودم، انبوه كساني بود كه زندگي دنيايي خود را تباه كرده بودند، آن هم فقط به خاطر دوري از انجام دستورات خداوند!😧
جوان گفت: آنچه حضرت حق از طريق معصومين براي شما فرستاده است، در درجه اول، زندگي دنيايي شما را آباد
ميكند و بعد آخرت را ميسازد. مثلا به من گفتند: اگر آن رابطه پيامكي با نامحرم را ادامه ميدادي، گناه بزرگي در نامه عملت ثبت ميشد و زندگي دنيايي تو را تحت الشعاع قرار ميداد.😰
در همين حين متوجه شدم كه يك خانم باشخصيت و نوراني پشت سر من، البته كمي با فاصله ايستاده اند! از احترامي كه بقيه به ايشان گذاشتند متوجه شدم كه مادر ما حضرت فاطمه زهراهستند.🤩
وقتي صفحات آخر كتاب اعمال من بررسي ميشد و خطا و اشتباهي در آن مشاهده ميشد، خانم روي خودش را بر ميگرداند.😭
اما وقتي به عمل خوبي ميرسيديم، با لبخند رضايت ايشان همراه بود.😇
تمام توجه من به مادرم حضرت زهرابود. من در دنيا ارادت ويژهاي به بانوي دو عالم داشتم. مرتب در ايام فاطميه روضه خواني داشتيم و سعي ميكردم كه همواره به ياد ايشان باشم.☺️
ناگفته نماند كه جد مادري ما از علما و سادات بوده و ما نيز از اولاد حضرت زهرابه حساب مي آمديم. حالا ايشان در كنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود🙃
نه فقط ايشان که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم!😳
براي يک شيعه خيلي سخت است که در زمان بررسي اعمال، امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.😓
از اينكه برخي اعمال من، معصومين را ناراحت ميكرد. ميخواستم از خجالت آب شوم...😔😔
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷
🆔 @enqelabihha
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_چهارم_از_داستان_بیست_و_سوم
خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از بين رفته بود.😢😢
چيز زيادي در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند.😭😭
براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه ماه چهارم بارداري را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني گريان، خدا را به حق حضرت زهرا قسم ميداد كه من بمانم.😞
نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما، دو كودك يتيم، خدا را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا ميگفتند: خدايا، ما نميخواهيم دوباره يتيم شويم.😔
اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينه هاي اين دو كودك يتيم را ميدادم و سعي ميكردم براي آنها پدري كنم. آنها از ماجراي عمل خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا ميخواستند كه من زنده بمانم.😓
به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نميشود كاري كني كه من برگردم؟😰
نميشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهي كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم. يا كارهاي خطاي گذشته را اصلاح كنم.😢
جوابش منفي بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا بخواه كه مرا شفاعت كنند.😫
لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: به خاطر اشك هاي اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت، حضرت زهرا شما را شفاعت نمود تا برگرديد.😳😇
به محض اينكه به من گفته شد:«برگرد» يكباره ديدم كه زير پاي من خالي شد!😨 تلويزيون هاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش ميشد، حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم...😱
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷
🆔 @enqelabihha
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_اول_از_داستان_بیست_و_چهارم
🌹《بازگشت》🌹
کمتر از لحظه اي ديدم روي تخت بيمارستان خوابيده ام و تيم پزشكي مشغول زدن شوك برقي به من هستند.
دستگاه شوك را چند بار به بدن من وصل كردند و به قول خودشان؛ بيمار احيا شد.
روح به جسم برگشته بود، حالت خاصي داشتم.
هم خوشحال بودم كه دوباره مهلت يافته ام 😄و هم ناراحت بودم كه از آن وادی نور، دوباره به اين دنياي فاني برگشته ام.😔
پزشكان بعد از مدتي كار خودشان را تمام كردند. در واقع غده خارج شده بود و در مراحل پاياني عمل بود كه من سه دقيقه دچار ايست قلبي شدم.😱
بعد هم با ايجاد شوك، مرا احيا كردند.
من در تمام آن لحظات، شاهد كارهايشان بودم. پس از اتمام كار، مرا به اتاق مجاور جهت ريكاوري انتقال داده و پس اثر ساعتي، كمكم اثر بيهوشي رفت و درد و رنجها دوباره به بدنم برگشت.😢
حالم بهتر شد و توانستم چشم راستم را باز كنم، اما نميخواستم حتي براي لحظه اي از آن لحظات زيبا دور شوم.😞
من در اين ساعات، تمام خاطراتي كه از آن سفر معنوي داشتم را با خودم مرور ميكردم. چقدر سخت بود. چه شرايط سختي را طي كردم.😥
من بهشت برزخي را با تمام نعمتهايش ديدم. من افراد گرفتار را ديدم. من تا چند قدمي بهشت رفتم.
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷
🆔 @enqelabihha
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_دوم_از_داستان_بیست_و_چهارم
من مادرم حضرت زهرا را با كمي فاصله مشاهده كردم. من مشاهده کردم که مادر ما چه مقامي در دنيا و آخرت دارد.😳
برايم تحمل دنيا واقعاً سخت بود.☹️
دقايقي بعد، دو خانم پرستار وارد سالن شدند تا مرا به بخش منتقل كنند. آنها ميخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل كنند.
همين كه از دور آمدند، از مشاهده چهرهي يكي از آنان واقعاً وحشت
كردم. من او را مانند يك گرگ ميديدم كه به من نزديك ميشد!😰
مرا به بخش منتقل كردند. برادر و برخي از دوستانم بالای سرم بودند. يكي دو نفر از آشنايان به ديدنم آمده بودند.
يكباره از ديدن چهره باطني آنها وحشت كردم. بدنم لرزيد.😱
به يكي از همراهانم گفتم: بگو فلاني و فالني برگردند. تحمل هيچكس را ندارم.😩
احساس ميكردم كه باطن بيشتر افراد برايم نمايان است. باطن اعمال و رفتار و...😟
به غذايي كه برايم مي آوردند نگاه نميكردم. ميترسيدم باطن غذا را ببينم. اما از زور گرسنگي مجبور بودم بخورم.😖😖
دوست نداشتم هيچكس را نگاه كنم. برخي از دوستان و بستگان آمده بودند تا من تنها نباشم، اما نميدانستند كه وجود آنها مرا بيشتر تنها ميكرد!😒
بعداز ظهر تلاش كردم تا روي خودم را به سمت ديوار برگردانم.😞
ميخواستم هيچكس را نبينم. اما يكباره رنگ از چهرهام پريد!😟
من صداي تسبيح خدا را از در و ديوار ميشنيدم.😧
دو سه نفري كه همراه من بودند، به توصيه پزشك اصرار ميكردند كه من چشمانم را باز كنم. اما نميدانستند كه من از ديدن چهره اطرافيان ترس دارم و براي همين چشمانم را باز نميكنم.😖
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷
🆔@enqelabihha
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_اول_از_داستان_بیست_و_پنجم
🌹《دکتر》🌹
دكتر جراحي كه مرا عمل كرد، انسان مؤمن و محترمي بود.
پزشكي بسيار باتقوا.🙃
به گونه اي كه صبح جمعه، ابتدا دعاي ندبه اش را خواند و سپس به سراغ من آمد.
وقتي عمل جراحي تمام شد و ديدم كه برخي از انسان ها را به صورت باطني ميبينم و برخي صداها را ميشنوم، ترسيدم به دكتر نگاه كنم.😨
بالاي سرم ايستاده بود و ميگفت: چشمانت را باز كن. فكر ميكرد كه چشم من هنوز مشكل دارد. اما من وحشت داشتم.😣
با اصرارهاي ايشان، چشمم را باز كردم. خدا را شكر، ظاهر و باطن دكتر، انسان گونه بود.☺️
انگشتان دستش را نشان داد و گفت: اين چندتاست؟ و سؤالات ديگر.
جوابش را دادم و گفتم: چشمان من سالم است. دست شما درد نكنه، اما اجازه دهيد فعال چشمانم را ببندم.😞
دكتر كه خيالش راحت شده بود گفت: هر طور صالح ميداني.🤷♂
چند دقيقه بعد، يك جوان كه در سانحه رانندگي دچار مشكلات شديد شده بود را به اتاق من آوردند و در تخت مجاور بستري كردند تا آماده عمل جراحي شود.
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷
🆔 @enqelabihha
#کتاب_سه_دقیقه_درقیامت
#بخش_دوم_از_داستان_بیست_و_پنجم
من با چشمان بسته مشغول ذكر بودم. اما همين كه چشمانم را باز كردم، حيوان وحشتناكي را بر روي تخت مجاور ديدم!😨😰
بدنش انسان و سرش شبيه حيوانات وحشي بود. من با يك نگاه تمام ماجرا را فهميدم.😟
او شب قبل، همراه با يك دختر جوان كه مدتي با هم دوست بودند، به يكي از مناطق تفريحي رفته بود و در مسير برگشت، خوابش برده و ماشين چپ كرده بود.😥
ً حالش اصلا مساعد نبود، اما باطن اعمالش برايم مشخص بود. من تمام زندگي اش را در لحظه اي ديدم.
ساعتي بعد دكتر او هم بالاي سرش آمد. من همين كه بار ديگر چشمم را باز كردم، ديدم يك حيوان وحشي ديگر، بالاي تخت اين جوان ايستاده و دستهايش كه شبيه چنگال حيوانات بود را روي بدن
او ميكشد!😱
اين دكتر را كه ديدم حالم بد شد. او در نتيجه حرام خواري اينگونه باطن پليدي پيدا كرده بود. ميخواستم از آنجا بيرون بروم اما امكان نداشت.😖
چند دقيقه بعد دكتر رفت و پدر اين جوان، در حال مكالمه با تلفن بود. به كسي كه پشت خط بود ميگفت: من چيكار كنم، دكتر ميگه غير هزينه بيمارستان، بايد ده ميليون تومان پول نقدي بياوري و به من بدهي تا او را عمل كنم. من روز تعطيل از كجا ده ميليون تومان نقد بيارم؟!😳😓
دكتر خودم بار ديگر به اتاق ما آمد.
گفتم: خواهش ميكنم من رو مرخص كن يا به يك اتاق خالي ديگر ببريد. گفت: چشم، پيگيري ميكنم.
همان موقع يكي از دوستان، با برادرم تماس گرفت و ميخواست براي ملاقات من به بيمارستان بيايد. اما همين كه به فكر او افتادم، چنان وحشتي كردم كه گفتني نيست.😣
#ادامه_دارد
#کتاب_خواندن
#منتظر_باشید
#انقلابی_ها
🇮🇷 انقلابی ها 🇮🇷
🆔 @enqelabihha