eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
882 عکس
229 ویدیو
12 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
☕ جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود عقل منطق داشت ، حرفش را به کرسی می نشاند دل سراسر دست و پا می زد، ولی بیهوده بود حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود من کی ام؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق - آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من « آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ در کوشش گریختن از دست خویشتن چون برگ بی‌مزارم و چون باد بی‌وطن پیروز رزم رستم و سهراب هر که هست غیر از شکست نیست در این جنگ تن‌به‌تن خاموش از آن شدم که به جایی نمی‌رسد فریادهایِ جنگلِ در حالِ سوختن چون کودکی که بر لب ساحل دویده است پیداست رد پای تو بر شعرهای من بر دشت لاله برف نشسته‌ست و دور نیست رزوی که سر دوباره برآریم از کفن . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ از بــاغ مــیــبرنــد چــراغــــانــــی ات کنند تا کـــــاج جشـــــنهای زمستانی ات کنند پوشانده اند صبـح تــو را ابـرهـــــای تــار تنـهــا به این بهــانه که بارانـــــی ات کنند يـــوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند  ايـن بــار مـي بــرنـد كه زنــــداني ات كنند ای گل گمان مکن به شب جشـن میروی شــاید به خـــاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش فـرق رحیم و رجیم نیست از نقطـــه ای بتـرس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشـــه مــــــراد نیست گاهــی بــهانه ایست که قربانی ات کنند ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ نرگس مردم فریبی داشت شبنم می فروخت با همان چشمی که می زد زخم، مرهم می فروخت 🔥 زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت زندگی- این تاجر طماع ناخن خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم کم می فروخت در تمام سال های رفته بر ما، روزگار شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ نسبت عشق به من، نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق تَرَم؟ یا تو به من؟! زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی از جدایی نتوان گفت به جز آهِ سخن 🔥 بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن وای بر من که در این بازی بی سود و زیان پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن باز با گریه به آغوش تو بر می گردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ دیدن روی تو در خویش زِ من خواب گرفت آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می کردم «عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت نتوانست فراموش کند مستی را هر که از دست تو یک قطره مِی ناب گرفت کِی به انداختن سنگِ پیاپی در آب ماه را می شود از حافظه‌ی آب گرفت ؟! ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ اگرچه هم‌قدم گردباد می‌گردم دَمی نرفت ز یادم که کمتر از گَردم چرا ز سینه‌ی من دودِ آه سر نزند؟ که کوهی از غم و آتشفشانی از دردم نه پُرخروش، که من آبشار یخ‌زده‌ام نه پُرغرور! که آتشفشان دلسردم فریب‌خورده‌ی عقلم، شکست‌خورده‌ی عشق من از که شِکوه کنم؟ چون به خود ستم کردم ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ این هدیه را اگر نپذیری کجا برم جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم یار عزیز! یوسف من کم تحمل است این برده را برای اسیری کجا برم بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه موی سفید را سر پیری کجا برم ای قلب زخم خورده ی بیمار، من تو را گر پیش پای دوست نمیری کجا برم جان هدیه ای است پیشکش آورده از خودت این هدیه را اگر نپذیری کجا برم . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
اکنون که میل دوست به با من نشستن است تقدیر من چو گرد به دامن نشستن است شوق فناست یا عطش وصل؟! هر چه هست چون آب بر حرارت آهن نشستن است من سر بلند غیرت خویشم در این مصاف تیغ رقیب لایق بر تن نشستن است طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست پایان بی دلیل دویدن، نشستن است در راه عشق،تکیه به تدبیر عقل خویش با چتر زیر سایه ی بهمن نشستن است ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ چو آه در تن بی‌روح نی دمیده شدم سکوت بودم و با یک نفس شنیده شدم شبیه سایه، عدم بود هستی‌ام اما به هر طرف نظر انداخت نور، دیده شدم همین که چشمۀ عشق تو در دلم جوشید ز کوه صبر به دشت جنون کشیده شدم تو سیب سرخی و من برگ سبز، خوشحالم که در کنار تو بودم که با تو چیده شدم قسم به آه که فاضل ندارد از خود هیچ من از اضافۀ خاک تو آفریده شدم " ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
رود روزی از خودش پرسید هجرت تا کجا؟ بعد شد مرداب و از بیهوده پیمایی گریخت https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef