۵. بهزبان ساده، فرایند انتخابات در شرایط سیاست کنترلی، به این شرح است: انتخابات، قلمرو کشف حقایق کشفنشده و بارورشدنِ نطق و گفتگوی سیاسی آحاد جامعه نیست، بلکه فرایندِ کنترل شرایط سیاسی مجلس، دولت و شورای شهر و نظایر آنها است. نامزدهای کنش سیاسی، مقید به حدودِ کنترلشدۀ لیستهایی هستند که اصحاب قدرت، بستهاند. هیچ نامزدی حق ندارد اگر در فرایند انتخابشدن و مواجهۀ با مشکلات مردم، به نکتۀ کشفنشدهای دست یافت، آنرا به زبان و سخن درآورد. شرایط کنترلشدۀ از پیش معلوم لیستهای انتخاباتی، خط قرمز است و نباید بهبهانۀ کشف یک حقیقت پیشبینینشده، در فرایند مشارکت سیاسیِ آحاد مردم، خدشهدار شود. اما رایدهندگان نیز کنترل شدهاند. گفتگوهای سیاسی کنترلشده در ایام منتهی بهانتخابات، اغلب نمایشیاند؛ اما آنچه سرنوشت انتخابات را رقم میزند، لیست منتشرشده در آخرین لحظات، برای رایدهندگانِ از پیشکنترل شده است. کنترلِ رایدهندگان با ابزارهای کنترلیِ اقتصاد و معیشت یا بوروکراسی و تکنوکراسی یا حتی تئوکراسی انجام میشود. در هر صورت، تودهای کنترلشده، به لیست کنترلشدهای رای میدهند و مجلس، شورای شهر یا دولت کنترلشدهای بر سر کار میآید. چنین نهاد سیاسی که محصول شرایط کنترلشده است، نتیجهای جز تشدید شرایط کنترلی نخواهد داشت.
۶. انتخابات ۱۱ اسفند، در سرتاسر کشور، البته نه لزوماً بهوجهی فراگیر، تلاشی برای خرو از این ایدۀ کنترلی بود. فارغ از اینکه نامزدهای سربرآورده از شرایط غیرکنترلی، تا چه میزان جسارت نقد شرایط کنترلی را داشته باشند یا تا چه میزان، تناسب و هماهنگیِ آراء در آنها دیده شود یا حتی فارغ از اینکه تا چه میزان، بتوانند اهداف و آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی را دنبال کنند، اما این انتخابات، تلاشی از پیشکنترلنشده و خودجوش برای شکستنِ انسداد سیاسی ناشی از طرح ایدۀ کنترلی بود که عمدتاً از اواخر دهۀ ۱۳۸۰ و اوایل دهۀ ۱۳۹۰ بر کشور، حاکم شد.
۷. مهمترین ویژگیِ این تلاش کمابیش فراگیر اما کنترلنشده و خودجوش، گشودگیِ آن برای کشف حقایق سیاسی انقلاب اسلامی در ایران است. هرچند ادامۀ این جنبش فراگیر، نیازمند مراقبه و قاعدهمندیِ متناسب با ایدۀ کشف حقیقت است، اما اصل تلاش برای بهنطقدرآوردنِ سیاست در رهایی از سیاست کنترلی، مهمترین دستاوردِ انتخابات ۱۴۰۲ است. هرچند تامل دربارۀ آیندۀ این انتخابات و نامزدهای جدیدِ آن، از ضرورتهای عقلی و اخلاقی است، اما انسان بهجهتِ شرایطی که تجربه میکند، گاه ناگزیر است فارغ از هر آنچه در آینده پیش آید، دل به دریا بزند و تنها برای ادامۀ بقاء خویش، دست به رفع هر نوع انسدادی بزند تا در فردایی روشنتر بتواند مسیر آیندۀ خویش را دنبال کند. انسداد سیاسی ناشی از سیاستهای کنترلی، محصولی جز خفگان و بستهشدنِ نطق ندارد و انسانِ غیر ناطق را بهدشواری میتوان از قلمرو دیگر موجودات مادونش، متمایز ساخت. انسانِ غیر ناطق، حیوانی جاندار است، اما زندگی نمیکند.
🇮🇷@Ensejam_iri
۸. اگر یکی از معانی نطق را نطق اخلاقی بدانیم، برونآمدن از شرایط انسداد ناشی از تسلط ایدۀ کنترل تکنیکی، مستلزم تقید به عملِ اخلاقی است. همانطور که میدانیم تحقق عملِ اخلاقی، وابسته به تقید به اصلِ جبر و اختیار است. در فقدان اختیار، هیچ عملی، هرچند ذاتاً حَسَن باشد، متصف به عملِ اخلاقی نمیشود. با اینحال اختیار محض و فاقد هرگونه جبری نیز منتهی به هیچ عمل اخلاقی نمیشود. تحقق هر گونه عملی از انسان، لاجرم مقید به پذیرش حدودی از جبر یا ضرورت است. بنابراین عمل اخلاقی در میانۀ جبر و اختیار رقم میخورد. هرچند تنها با گذر از شرایط انسداد است که امکان عمل سیاسی فراهم میشود، اما در فقدان هرگونه مراقبه و پذیرفتنِ حدودی از ضرورتها نیز عملِ سیاسی رقم نخواهد خورد.
۹. از این منظر، لحظۀ کانونیِ انتخابات ۱۱ اسفند از این جهت اهمیت دارد که از یکسو، با نمایندگانی روبرو هستیم که محصول تلاش جمعی جامعه (چه خودآگاه و چه ناخودآگاه)، برای عبور و گذر از شرایط انسداد سیاسی هستند و از سوی دیگر، دغدغه و نگرانی فراگیری در جامعه وجود دارد که مبادا این نمایندگان، در فقدان مراقبه و نظارت جامعه ، خودشان عاملان تحقق شرایط انسداد سیاسی جدیدی شوند. این لحظۀ کانونی و مهم، در میانۀ این دو حد قرار دارد؛ حد گذر از شرایط انسداد سیاسی و حد تقید به لوازم تحقق نطق و گفتگوی سیاسی، برای کشف حقایقِ کشفنشده.
۱۰. تنها با امید به در پیش گرفتنِ کشف حقایق کشفنشدۀ سیاسی انقلاب اسلامی از طریق بارور کردنِ نطق سیاسی همۀ آحاد جامعه و مشارکت فعال آنها است که میتوان امید داشت در فردای ۱۱ اسفند، شرایط انسداد دیگری رقم نخورد. این، گوی نمایندگان برگزیدۀ ملت و این میدان دشوار و البتهامیدبخش کشف ساحتهای کشفنشدۀ انقلاب اسلامی از طریق گفتگو و مشارکت آحاد جامعه.
🇮🇷@Ensejam_iri
52.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 فایل ویدئویی [ انتخابات متفاوت و مهم ]
«تسویه حساب و اتمام حجت تاریخی»
• دکتر روح الله ایزدخواه | منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
🔺** تغییر اساسی در ریل اقتصاد سیاسی کشور ؛ یک دستور کار اساسی و برزمین مانده
🔺مراقبت ترکیب متفاوت و امیدبخش مجلس جدید از افتادن در دامِ طرحهای وصلهپینهای و روزمره!
🔺 مردمنهادشدن مجلس دوازدهم شورای اسلامی؛ تحقق امر نمایندگی در جمهوری اسلامی **
🇮🇷@Ensejam_iri
💢 بیعاقبتی تعادلِ ناپایدارِ «به چیزی دست نزنید!»
[ پیرامون معمّا و معنای مشارکت در انتخابات؛
راه و بیراهههای پاسخ به عدم مشارکت ]
✍ حجتالاسلام مجتبی عرب | استاد حوزه علمیه و فعال فرهنگی-سیاسی
۱. بنا بر بررسیهای دقیق، در واقعیترین حالت کشور حداقل ۲۰ درصد «عدم تمایل به مشارکت» در هر انتخاباتی وجود دارد؛ حتی سیاسیترین و رهاترین انتخاباتها. پس اساساً عدم حضور و مشارکت را نباید واجد معنای سیاسی خاصی دانست. باید بدانیم که از ابتدا وقتی پیرامون مشارکت و کاهش آن صحبت میکنیم به مقیاس انتخابات ریاست جمهوری و اوجش یعنی افول از ۸۰ درصد؛ و به مقیاس انتخابات مجلس و اوجش یعنی افول از ۷۰ درصد را باید ملاک قرار داد.
۴. در واقع جامعه ایران یک نیروی ۳۰ درصدی کنشگر، ارادهساز و حاضر به تصمیم سیاسی را از دست داده است. (۸۰ درصد منهای ۴۸ درصد در ریاست جمهوری اخیر و ۷۰ درصد منهای ۴۱ درصد در انتخابات مجلس اخیر). علت مبنا قرار ندادنِ میانگین عدد مشارکت هم این است که میخواهیم از نیرویی حرف بزنیم که دست کم یکبار شرایط جامعه و حاکمیت برای او به شکلی بوده که حضور فعال در صحنه خلق اراده ملی داشته باشد.
۵. به گواه نظرسنجی ایسپا و صداوسیما در چند روز پیش از انتخابات، تنها درصد اندکی از مرددین روزهای آخر به تصمیم مشارکت رسیدند. در واقع ۴۱ درصد رای دهنده، ۲۹.۵ درصد مردد و ۲۹ درصد اصلا رای نمیدهیم، در این انتخابات حاضر بودند. این سبد ۳۰ درصدی مرددین میتواند بخش قابل توجهی از همان سی درصد کنشگر از دست داده نکته پیشین یادداشت باشد. و میتواند در یک نگاهِ برآمده از مجموع قرائن و شواهد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیگر، ترکیبی از یک نیروی «دلسرد و ناامید شده» و یک نیروی انگیزه یافته برای «براندازی» باشد.
۶. پس میتوان در فرض بدبینانه جامعه را در یک تقسیمبندی واقعی امروزین با توجه به نتایج انتخابات چنین صورت بندی کرد که اگر ۴۰ درصد عدم مشارکت معنادار (سقف عددی که از اوج انتخابات مجلس هم بالاتر است) داشته باشیم، جامعه امروز از دو پاره مهم و البته با سایههای مشترک بین این طیفها تشکیل شده است. ۴۰ درصد حاضر به مشارکت به همراه ۴۰ درصد دیگر قائل به عدم مشارکت و این دو گروه را میشود به دو هسته مهم تقسیم کرد :
مشارکتکنندگان : یعنی طرفداران مکتبی و ایدئولوژیک نظام و همچنین قشر مذهبی و قشر ایراندوست و خوشبین به نظام که البته گله هم لزوماً کم ندارند.
قائلین به عدم مشارکت : دلسرد شدگان و ناامیدها از امکان اثر و تحول درکشور به علاوه دستۀ براندازان.
۷. این چهارگانهٔ واقعی امروز در جامعه ایران پیامهای مهم و کلیدی برای همگان دارد :
الف | نتایج انتخابات را که کنار این صورت بندی مشارکت ببینیم همه نشاندهندهٔ عبور واقعی کشور از دوگانهٔ اصولگرایی و اصلاحطلبی از جنس دهه ۷۰ تا ۹۰ است. از شکست شالودههای اصولگرایی در برابر مکتبی–انقلابیها (حتی اگر افراد منتخب هم نماینده خوبی برای این پدیده نباشند اما خود را بدین عنوان شناساندند) تا شکست نوبخت و باهنر و پورابراهیم و لیست مطهری و آقای آملی و بخش مهم طرفداران هاشمی در جامعه روحانیت مبارز.
ب | بازندهٔ بزرگ این چهار هسته جدید مردمی در واقع اصلاحطلباناند که امروز عملاً هیچ نمایندگی موثری بر «هیچ بدنه» قابل توجهی ندارند. طیف شجاعتر و جوانتر بدنه ایشان به براندازی کوچ کرده و طیف سنتیتر و عاقلتر یا طیف وسیعتر مردم امیدوار به ایشان نیز به بدنه دلسردها و ناامیدها کوچ کردند.
ب | حضور و میدانداری چهرههای رسانهای و غیرسیاسی در هدایت آرای مشارکتکنندگان نیز زنگ خطری جدی برای آینده این عبور معنادار مردم میتواند باشد.
پ | دشمنان نظام پیام واضحی را باید دریافت کنند که راه بسیار سختی برای فروپاشی ایران و براندازی جمهوری اسلامی دارند؛ چرا که نه فقط ۴۰ درصد مشارکت کننده که بخش قابل توجهی از آن ۴۰ درصد دیگر که در مرددین ساکنند یعنی حدود سی درصد نیز روبروی هر طرحی از براندازی قرار دارند.
ت | دلسوزان نظام نباید معنای عدم مشارکت ۴۰ درصدی را سانسور کنند. این عدد نه کم است، نه بیاهمیت؛ نه ذرهای با آرمانهای رفیع انقلاب اسلامی و پایه پیشرفت ایران و پیشبری نظام، یعنی مردمسالاری دینی سازگار است. باید به خودمان بگیریم که هیچ و دقیقاً هیچ، گام موثری برای مسئلهشناسی امام عزیز جامعه در دوسال و نیم اخیر یعنی جهاد تبیین برنداشتهایم.
ث | دلسوزان نظام حتی به این چهل درصد مشارکتکننده هم بیهوده نباید خوشبین باشند؛ چرا که از همین چهل درصد، عده قابل توجهی از آخرین بنیادهای مشروعیت مذهبی، نگرانی راجع به ایران، امید به راس این نظام و... را مصرف کردند و شدیداً به اداره کشور معترض و بلکه ناامیدند! پس بر طبل شادانه کوبیدنتان در این وانفسای پیچیده اجتماعی-سیاسی از چه جهتی است؟
اگر پیامی به دشمن است و اینکه قدر این مردم دانا را باید دانست که با این همه هجمه پشتبهپشت جمهوری اسلامی ایستادند، میتواند وجهی صحیح داشته باشد؛ اما اگر تخدیری بر درک عمیق واقعیت امروز است، این مسیر قطعاً بیراهه است! باید بدانیم که سخت در اشتباهیم اگر واقعیت را انکار میکنیم. هرچند صداقت صندوقها به همگان نشان داد نظام در امکان اراده برای تغییر از مسیر صندوق رای و در بیان حقیقت مشارکت چه اندازه صادق است. در اینکه رفیق ما، میتواند با همین صندوق ها و آرای مردم رییس مجلس مستقر نظام را در آرا کنار بزند و با موتورش سبقت بگیرد و... این خود پیام مهمی به مرددین و خسته شدگان است اما راه دشواری برای تبیین و ساخت اراده پیشبرانه از این جامعه روبروی هواداران مکتبیِ نظام جمهوری اسلامی است.
۸. و سخن با به دلسوزان ایران اسلامی که دستهای عمومیتر و فراتر از دلسوزان جمهوری اسلامی هستند؛ چیزی شبیه تعصب مادرانه بر فرزند، یا تعصب فرزند بر مادر، فارغ از تفاوت مذهب و فکر و سیاست.
جامعه دو قطبی، جامعه خسته، جامعه دلسرد از امکان تغییر و پیشرفت (فارغ از حقیقت که چنین باشد یا خیر، تصویر بخش قابل توجهی از آن چنین شده) جامعهای خواهد بود که دائما بر سر کوچکترین تصمیم در کشاکش فرو خواهد رفت. هر لحظه ممکن است به رهبری بخش ایدئولوژیک دو قطبِ مقابلِ هم، به یک عصیان سخت علیه قطب دیگر دست بزند. در چنین جامعهای، هر تصمیمی، اکثریت مخالفین خود را خواهد داشت. چه الزام به حجاب و چه رها کردن آن. چه اصلاح نظام بانکی و چه عدم آن. چه اصلاح نظام مالیاتی، چه مقابل آن. چه نرمال کردن سیاست در جمهوری اسلامی، چه آرمانخواهانه کردن سیاست. هر تصمیم درستی با لجاجت قطب دیگر یا حداقل رفتار لجوجانه و به نفع تشدید گسل میتواند روبرو گردد.
و گویا تنها تعادل ناپایدارِ «به چیزی دست نزنید» در این جامعه پیش میرود که این هم خسارتش بر همگان روشن است. پس خصوصا بر عموم کنشگران اجتماعی و نیروهای مؤثر است که دریابند راهکار «بازگشت به سیاست» است :
اولاً | باتوجه به حوادث جهان و اتفاقات سیاسی این سالها در کشورمان، فصل سیاسی جدیدی در این کشور در حال آغاز است و جایگیری و انسجام نیروهای مولد سیاسی میتواند مسیر آینده را متفاوت رقم بزند.
ثانیاً | برای گسل عمیق اجتماعی-سیاسی شکل یافته در ایران باید چارهاندیشی کنند و طرحی نو داشت. چه دلسوزان نظام عزیز و چه دلسوزان ایران عزیز.
ثالثاً | برای ترمیم پشتوانه مشروعیت و امکان شتابدهی حرکت به جلوی جمهوری اسلامی عزیز باید، کانون توجه دلسوزان نظام و انقلاب به نقطه گفتگو، تبیین، خلق گفتمان و مسیرسازی سیاسی برای قشر وسیع مرددین و دلسرد شدگان از امکان اثر تحولی در کشور متمرکز گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مقاومت ؛ سرچشمه قدرت جمهوری اسلامی
👤 سید علی کشفی
(مدیر مسئول مؤسسه علم و سیاست اشراق)
🇮🇷@Ensejam_iri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وضعیت اسفناک سیاست در ایران
👤 علیرضا شفاه
(عضو هیئت علمی مؤسسه علم و سیاست اشراق)
🇮🇷@Ensejam_iri
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 یادداشت تحلیلی دبیرخانه انسجام
[ائتلاف نیروهای سیاسی-مدنی جبهه انقلاب و مقاومت]
🔸 مشارکت مردم در تولید و آینده اقتصاد سیاسی ایران
یکم.
شعار سال، چیزی درباره یک لحظه از دوران کلی حرکت یک ملت است. حکمی است از سر زمانشناسی؛ و هر که دیده به سیاست گشوده یا باید از عهده انکار این زمانشناسی بر آید و یا مسئولیت تفسیر آن را بپذیرد. اینکه رهبر انقلاب چاره ضعف اساسی کشور، یعنی مساله اقتصاد، و راه حل مشکلات را مساله تولید میخوانند، چیزی بیش از اداره ساده امور است. ما باید بتوانیم مسئولیت چنین تفسیری را بر عهده بگیریم.
دوم.
نگاهی به شیوههای اداره در کشورهای منطقه و حتی جهان و نحوه مواجههشان با مشکلاتشان این ارادهٔ افزون را روشنتر میسازد. بسیاری از کشورهای منطقه برای رسیدگی به مشکلاتشان، غیر از اتکا به خامفروشی و خصوصا فروش نفت و گاز، بر جذب سرمایه خارجی و ترانزیت و تجارت و خدمات گردشگری تکیه کرده اند. یعنی اگر چه سعی دارند رفاه مردمشان را تامین کنند اما عزمی برای ایجاد یک اقتصاد ملی ندارند. بلکه به بیشینهسازی و هموار کردن حضورشان در مدارهای موجود اقتصاد جهان تمرکز کرده اند. این وضعیت درباره بسياری از کشورهای جهان و حتی کشورهای اروپایی صادق است. بزرگترین اقتصادهای صنعتی در اروپا این روزها گرفتار سستی و ضعف در تولید اند. در واقع کشورهای اندکی هستند که هنوز مساله تولید را به عنوان کانون قدرت اقتصادی خود پاس داشته اند. و اینها همان کشورهایی اند که یا قطبهای قدرت در آرایش سیاسی جهان اند و یا تقویتکننده این قطبها.
سوم.
پس معلوم میشود اراده به تولید به عنوان کانون تحرک اقتصادی و پیشران یک اقتصاد ملی، پیش از هر چیز یک عزم سیاسی است. اراده به تولید به معنی نفی اقتصاد خدماتی و بهره گرفتن از کریدور ها و استحصال منابع طبیعی نیست، بلکه اراده به تولید یعنی همه اینها بخشی از یک زنجیره مکمل اند که از تولید آغاز میشوند و به تولید میانجامند. آغاز و انجامی که درون یک اقتصاد ملی تعریف شده است. عزم به تولید در یک کشور به معنی آن است که آن کشور نمیخواهد مصرفکننده نیروی تولیدی باشد که بیرون از اقتصاد آن کشور و درون مرزهای دیگری به حرکت درآمده است. و درباره ما، عزمی که با وجود مخاطرات و دشواریهای بسیار نمیخواهد اداره کشور به توزیع خدمات و دولت به پنجره خدمات عمومی فروکاسته شود. عزمی که توجهی عمیق به تغییر جایگاه ایران در آرایش نظم بین الملل دارد.
چهارم.
اما خصلت سیاسی این عزم وقتی به مساله مشارکت نظر میکند آشکارتر میگردد. همان اراده انقلابی که حضور در انتخابات را نه حق مردم که وظیفه ایشان میداند، امروز از مشارکت مردم در تولید میگوید. اگر حضور واقعی در انتخابات مقتضی قبول استقلال و بلوغ آحاد مردم در تشخیص سیاسی و تعیین نمایندگان است، مشارکت مردم در تولید هم به معنی استقلال و برابری ذاتی ایشان در اقتصاد است. پیگیری این دلالتها، آشکارا شکلی متفاوت از آرایش اقتصاد سیاسی ملی را هدف گرفته است. شکلی از اقتصاد سیاسی که تبعا پیامدهای منطقهای و جهانی گستردهای دارد. به همان نحو که دعوت به مشارکت سیاسی نمیتواند بیاعتنا به مشارکت و همراهی گروههای سیاسی باشد، ما در اینجا، احتمالا، به جای آنکه منتظر تودهای پراکنده از مردم باشیم، چشم به راه گروههای متشکلی هستیم که از سر اراده به تولید، تغییرات اقتصاد سیاسی را نشانه رفته اند. با هستههای سیاسی مولدی مواجهیم که به فرمان این و آن نیستند اما عمیقاً تعهدی ملّی و چشماندازی فراملّی دارند.
🇮🇷@Ensejam_iri
پنجم.
دعوت به مشارکت مردم در تولید، به کیفیتی عمیقاً انسانی هم نظر دارد. وقتی از مردم سخن میرود، خصوصا درچارچوب دعوت به همدلی و وحدت ملی، از مردمی با همه گونهگونیها و تفاوتها سخن رفته است. پس در اینجا از مردم سخن گفتن، به وضع اساسی انسان در هستی نزدیک میشود. چون نظر به چنان اساسی اجازه طرح وحدت در میان همه گونهگونیها را میدهد. مشارکت مردم در تولید، از چنین اساسی نیرو میگیرد. این نشان میدهد در اینجا تولید، دیگر چارهجویی صرف برای رفاه بیشتر نیست، بلکه حکمی درباره نحوهٔ حضور انسان است. به همین دلیل دعوت به مشارکت در تولید دعوتی صمیمانه و راستین از انسان میتواند باشد. به همین دلیل حکم به همدلی و وحدت ملی، حکمی صرفا آشتیجویانه نیست، بلکه انذاری برای یادآوری آن اساس است. آیا این انذار را میتوان سبک گرفت و بار دیگر ابزار تاخت و تاز قرار داد؟
ششم.
دستگاه اداری حاکمه در ایران عموماً قادر نیست شعارهای اعلامی توسط رهبر انقلاب را جذب فرایندهای واقعی خود کند و عمدتاً از گرامیداشت آن شعارها در سردرها و سربرگها و قابها و تابلوها فراتر نمیرود. اما وقتی رهبر انقلاب از وظایف مجلس و دولت و قوه قضائیه و مجلس خبرگان در آستانه سال جدید میگویند، معلوم میشود انتظاری از یک تحول و تکانه در این شاکله دستگاه حاکمه میرود. چه پیداست که این تحول مقارن دعوت به مشارکت مردم در تولید است.
هفتم.
مشارکت مردم در تولید تنها مقتضی تحول شاکله دستگاه حاکمه نیست. بلکه روابط موجود تولیدی را هم باید در معرض تغییر قرار دهد. نمیتوان انتظار داشت روابط سازمان کار به همان شکل همیشگی تعارض منافع کارفرما و کارگر باقی بماند و بتوان از مشارکت مردم در تولید سخن گفت. دیگر نمیتوان حضور کارگر در سازمان کار را به افزایش یا سرکوب دستمزدها تقلیل داد. بلکه باید به شکلی از سازمان کار اهتمام داشت که در آن کارگر دیگر صرفا فروشنده نیروی کار نیست، بلکه نیروی مولّدی است که مشارکتی معنادار و حقیقی در خود کار و نتایج آن در سازمان کار دارد.
هشتم.
ما گمان میکنیم قدرتهای بزرگ اقتصادی در جهان را کار و تلاش و خلاقیت بیشتر پدید آورده است. اما توجه نمیکنیم که در بسیاری از کشورها همین کار و تلاش و خلاقیت بیشتر هست، و اینها آن کشورها را به کشورهای توسعهیافتهای بدل ساخته، اما به آنها قدرت تعیینکنندگی نداده است. تاریخ ظهور قدرتهای بزرگ حاکی از مقارنت بازاندیشی درباره مشارکت و حضور مردم در اقتصاد و تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی و دگرگونی وضعیت آنها در نظم بین الملل است. با اندکی مداقه و گذر از مشهورات، این مساله درباره امریکا و شوروی و روسیه و چین قابل تبیین است. این به معنای آن نیست که ابرقدرتها راه درست مشارکت را طی کرده اند. اما آنها با هر تجربهای خود را در معرض پرسش از این مشارکت گذاردهاند. پس ما اینجا با پرسشهای عمیقا علمیای مواجهیم که سرنوشت تاریخی ما را رقم میتوانند زد.
نهم.
ما در برابر دعوتی قرار گرفتهایم که تغییر اساسی وضعیت ما را تصویر میکند. اگر رهبر خردمند ایران از مشارکت مردم در تولید میگوید، ارادهای پرنشاط و جوانانه و امیدوار به آینده ایران در پس این دعوت وجود دارد. دعوتی که مخاطبان خود را از درون دولت و مردم باز فرامیخواند. ائتلاف انسجام بنا به طبیعت خود، منتظر پاسخهای رسمی و اداری به این فراخوان نمیماند. بلکه میباید با تفسیر عمیق و عینی این فراخوان آن را به برنامه عمل خود مبدل سازد.
دبیرخانه ائتلاف انسجام
۳ فروردین ۱۴۰۳
🇮🇷 @Ensejam_iri
بسم الله الرحمن الرحیم
⭕️ اطلاعیه دبیرخانه انسجام در مورد گسترش هستهها، در آستانهٔ دور دوم انتخابات و تحولات ساختار مجلس
▫️دبیرخانۀ انسجام ضمن تبریک حماسۀ توام پاسداران انقلاب و وارثان انقلاب در نفوذ به گنبدهای آهنین اشغالگری و استبداد، از عموم اعضا و مخاطبان جهت آغاز دور جدیدی از فعالیتهای فشرده دعوت به عمل می آورد.
▫️به جهت پیشبرد وعدۀ بیانیه دوم در مورد سازوکار بسیج سیاسی، سکویی با نام «دیوان انسجام» در تلگرام ایجاد گردیده است. در کنار سکوی رایگیری که ابزار اجماعسازی انسجام است، «دیوان» به منزلۀ ابزار گسترش انسجام خواهد بود. این دو ابزار در کنار تبادل شفاف و بهینهٔ دادهها و تسهیل مشارکت درون شبکۀ انسجام، تدریجا زیرساخت موازنۀ میان حقوق و مسئولیتهای اعضاء را فراهم خواهد کرد.
▫️در حال حاضر هر یک از اعضای انسجام میتوانند به همراه اعضای کنونی یا افراد جدید، به تشکیل هستهٔ سیاسی و اعلام آن مبادرت نمایند. پس از اعلام آمادگی به ادمین کانال انسجام، عضو موسس جهت ثبت آگهی هسته به گروه دیوان اضافه میشود. برای قطعی شدن عضویت افراد جدید هر هسته، این افراد باید توسط عضو موسس به گروه دیوان اضافه و آگهی مربوطه را تایید نمایند. سند تفصیلی مبانی و قوانین سکوی دیوان جهت بررسیهای بیشتر و تصویب، در اختیار اعضاء قرار خواهد گرفت.
▫️لازم به ذکر است، با توجه به تحولات جاری در مورد ریاست و فراکسیونبندی مجلس و نزدیک شدن به دور دوم انتخابات، لازم است همایشی با تقسیم کار هستههای انسجام و حضور اعضاء برگزار گردد. «هستهٔ ادوار جنبش دانشجویی» اعلام آمادگی نموده تا فرایند تدوین لیست برای دور دوم را پیگیری نماید. هستهٔ «جریان متی» نیز پیشنهاد مهمی را جهت ریاست مجلس در دستورکار قرارداده است که مباحث آن در گروه رایگیری در جریان است.
▫️هستهٔ دبیرخانه از تمام اعضا و مخاطبان درخواست میکند حلقههای علمی، کاری، تشکلی و دوستی مرتبط به خود را دعوت به تشکیل هستهٔ سیاسی و ثبتنام در دیوان نمایند. تسریع فرایند عضوگیری در دیوان میتواند به تحقق دستورکارهای پیشرو و اثرگذاری در روند انتخابات و بلوکبندی داخل مجلس کمک شایانی کند.
🇮🇷 @Ensejam_iri
May 11
انسجام
بسم الله الرحمن الرحیم ▫️انتشار «فهرست مبنای ۸+۲۲ هستهٔ اولیهٔ انسجام» انتخابات مجلس شورای اسلام
«فهرست مبنای ۳+۱۳ انسجام»
دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی تهران
⭕️ ۳ نمایندهٔ مورد تائید گفتار سیاسی انسجام:
۱.مهدی عسگری
۲.مجتبی زارعی
۳. سمیه گلپور چمرکوهی
⭕️ به همراه معرفی اسامی ۱۳ نامزد مستعد حاضر در صحنه انتخابات مجلس شورای اسلامی در مقایسه با دیگر افراد، ذیل شاخصهای مورد توافق :
۱. سلامت نفس
۲. حریت، روحیه فسادستیزی و عدالتخواهی
۳. امکان تعامل تشکیلاتی
۴. توانمندی تخصصی
۵. استعداد سیاسی
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
🔴 وضعیت اسفناک سیاست در ایران 👤 علیرضا شفاه (عضو هیئت علمی مؤسسه علم و سیاست اشراق) 🇮🇷@Ense
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قفلشدگی سیاست در ایران
👤 حمید عظیمی
(مدیر اندیشکده مرصاد)
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی ائتلاف مردمی دادشهر(مجمع عدالتخواهان تبریز)» در انتخابات مجلس شورای اسل
«فهرست مبنای انسجام»
دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی تبریز
⭕این فهرست پیشنهاد هستهٔ #هماهنگی_تبریز است که پس از رایگیری در مجمع عمومی انسجام نهایی گردید و جهت دور دوم انتخابات مجلس معرفی میشود.
۱.علی جعفری آذر
۲.جواد عبادی
۳.رضا صدیقی
۴.علیرضا نوین
🇮🇷@Ensejam_iri
May 11
بیانیه شماره ۱ ائتلاف انسجام درباره
انتخابات ریاست جمهوری ١۴۰۳
بسماللهالرحمنالرحیم
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا ٱصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَٱتَّقُوا ٱللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
🔸 یکم. مشارکت اجتماعی بر انتخاب اصلح تقدم دارد
«مشارکت اجتماعی بر انتخاب اصلح تقدم دارد». این اگرچه میتواند یک رأی دلیرانه در نگرش سیاسی رهبر جمهوری اسلامی ایران تلقی شود، پیش از آن، هشداری است دربارۀ رابطۀ سیاست و جامعه در ایران ۱۴۰۳ هجری شمسی. در انتخابات پیش رو چیزی بسیار حیاتیتر از تعیین شخص رئیسجمهور وجود دارد. شرکت در انتخابات را غالباً صرفاً در کمیت آرایی که در صندوقهای رأی ریخته میشود، مورد سنجش قرار میدهند؛ اما اگر اهمیت مشارکت کمتر از تعیین شخص دوم مملکت نیست، کیفیت اعداد مشارکت نیز باید زیر ذرهبین هر کسی که خود را متعهد به ملّت ایران میشمارد، قرار بگیرد و دربارۀ آن حساسیتهای لازم را داشته باشد.
🔸 دوم. معنای تعهد
تعهد به ملّت ایران به چه معناست؟ نیروی ملّت ایران خاموش نباید بشود. ملّت ایران در نیمقرن اخیر چونان آتشفشانی در میانۀ جهان، گدازههای روحی انسان را به هر سو پراکنده کرده است و متذکر شده است که انسانبودن تا چه اندازه به استقبال خطرات رفتن است؛ در جهانی که در استقبال از جنگهای بیمعنا، لحظهای تردید نمیکند تا جا برای هر جنگ حقیقی پیشاپیش اشغال شده باشد. برای تحقق ایدۀ یک صلح طولانی که هرگز نخواهد آمد، باید آمادۀ بیشمار جنگ بود. ما مرغ آتشخوار بودیم. ما در مواجهه با همین بیهودگی سفّاک، همانطوری جنگیدیم که جنگها مقدس میشوند. در چنین جهانی انسان بار دیگر از سرزمینی به نام ایران ظاهر شده است. هرچه اهل حقیقت، چه در اروپا و چه در روسیه و چین، عقب نشستند، ما پیش رفتیم. ما توانستهایم پوچی این دنیا را تاب بیاوریم و این ملّت از آن جنگهای بیهوده، برای اهل زمین و آسمان مائدهها ساخته است. این جهان بیمعنا اصلاً میدان ما است. ما برای مواجهه با همین آخرین دوران رنج پا به عرصه گذاشتیم و به خداوند برای ابتلا به جهانی که بیهودگی را به رخ میکشد و از آن نیرویی دیوگون میسازد، لبیک گفتهایم.
🔸 سوم. مساله فترت سیاست در ایران امروز
اما فقدان جبهۀ لیبرال یا سازشگرانی مانند آنچه در دولت حسن روحانی شاهدش بودیم، هشیاریِ واکنشی جامعۀ ایران را به کمترین حد خود رسانده است؛ زیرا رقابت در سیاست داخلی ایران دهها سال است که خود را در رقابت نمادین میان لیبرالیسم با مقاومت پدیدار میکرده است و این، سیاست داخلی ایران را نسبت به چنین رقابتی شرطی کرده است. بهطوری که اکنون در کمینهشدن حضور جناح لیبرال در انتخابات، محتوای سیاست که همواره به شکل غلبه بر حریف و نه غلبه بر مشکلات یا محدودیتها پی گرفته میشد، میتواند بهطور کامل نادیده گرفته شود.
علامت چنین خطایی، استقبال از عدم مشارکت طبقات مختلف جامعه در سیاست و دشمنی با ارادههای اجتماعی است. علامت دیگر آن، این است که سیاست بهکلی به پشتپرده کوچ میکند و مردم را شغب تبلیغات فرهنگی و هویتی، از صحن واقعی تولید و توزیع قدرت محجوب میکند. جامعۀ ایدهآل در چنین وضعی، نه جامعهای خواهنده، مبارز و پیگیر، بلکه جامعهای است که از طریق ناامیدیِ اجتماعی، به مصرف رو آورده و تتمّۀ ارادۀ آن هم در میدانهای فرعی و دستچندم (چه از جنس فرهنگ باشد یا از جنس فعالیتهای کارشناسانه و علمی یا مدنی) به انحراف کشانده شده است. چنین جامعهای آرام است و حتی اگر دچار ناآرامی هم بشود، به دلیل فقدان انسجام اراده (که تنها با رصد و هوشیاریِ سیاسی رخ میدهد،) بهنحو کموبیش مشروعی میتواند به شکل فیزیکی سرکوب شود؛ زیرا تا آنجا که ارادهاش تعبیر سیاسی ندارد، صرفاً آشوب و بینظمی و نتیجتاً نامشروع است. سیاستی که میخواهد از طریق جایابی در جغرافیای تعادل میان نیروهای شرقی و غربی، ارادهای را که ایرانیان به خرج دادهاند، نقد کند و دست از تولیدِ آینده بدارد.
🇮🇷@Ensejam_iri
این سیاستی خسته است و جامعه را هم خسته میخواهد؛ از خستگیِ جامعه بسیار استقبال میکند و علاوه بر آن، جامعه را به خستگی هم دعوت مینماید. چنین سیاستی تا آنجا که سیاستی وابسته به قدرتهای بیرونی است، نیازی به ملّت ندارد. منطقۀ ما مملو از چنین دولتهایی است؛ دولتهایی که هرچه کمتر به ارادۀ مردان و زنانشان احتیاج دارند. عاجلترین نیاز چنین دولتهایی، سرکوبِ هرگونه ارادهایست که میتواند تغذیۀ این دولتها از تعادلهای برونگرای جغرافیای کشورهایشان را تحتالشعاع قرار دهد و برای بودن، الگویی غیر از وابستگی ارائه کند. این سرکوب تا جزئیات زندگی فردی شهروندان پیگیری میشود. هیچکس حق ندارد آنقدر خودش باشد که الگوی شهروندِ مصرفکننده را که در تناسب با تعادلهای برونزای جغرافیایی این دولتها شکل یافته است، بر هم بزند؛ یا احیاناً توانایی تولید جامعهای حولِ خودش را به وجود بیاورد. ظهور جامعه و رهبران اجتماعی، خطرناکترین چیزی استکه چنین دولتهایی میتوانند تجربه کنند. همۀ این دولتها معمولاً نقابی از اصالتها و هویتهای فرهنگی یا حتی استقلال و مقاومت بر چهره دارند. این نقاب نمیگذارد شهروندان فقدانِ ارادۀ خود را احساس کنند.
🔸 چهارم. خطر بُردارهای تعادل
هر اندازه اقتصاد سیاسی این کشورها بیاراده، وابسته و برونزاست، لوایی از فرهنگ، این سستی را میپوشاند و هرچه این سستی شدیدتر باشد، آن لوای فرهنگی باید پرزرقوبرقتر و پرسروصداتر در میدان حاضر شود. در مورد ایران چنین خطری میتواند پیچیدهتر باشد. دشمنان ما ممکن است ما را در تعادلهایی قرار دهند که حاوی توازنهای نظامی یا حتی تبادل دائمی و متعادل آتش در برخی جبههها هم بشود.
این همه نشان میدهد که ما چهبسا در یک نقطۀ عطف تاریخی واقع شده باشیم. بهطوریکه باید هشیاری خود را در نسبت با خطرِ مشروعیتیافتنِ حذف جامعه از سیاست، به حداکثر ممکن برسانیم؛ زیرا جغرافیای بینالمللی و منطقهای آمادۀ تغییرات بزرگی است و اغلبِ قدرتهای بزرگ جهان بهسمت ایجاد تعادلهای طولانیمدت در منطقۀ غرب آسیا پیش میروند. خونبهای چنین تعادلی، ازمیانبرداشتن ارادۀ ملّتهایی است که در این منطقه، رو به سوی استقلال داشتهاند و تلاطمهای نیرومندی را در برابر نظمهای برونزای منطقه ایجاد کردهاند.
طرحهای شرقی و غربی ورای همۀ تضادها و تعارضهایش، چهبسا در منطقه ما در مورد تولیدِ صلحی سرکوبگر بتوانند همگرا شوند. نمونۀ این همگرایی را میتوان در استقبال از پایاندادن به منازعه مسلمانان با اسرائیل از طریق راهکار دو دولتی در فلسطین به تماشا نشست. رژیمهای مختلف منطقه نیز که اغلب دوام خود را مدیون قرارگرفتن در چارچوب تعادل میان قدرتهای بزرگ بودهاند، اکنون آمادهاند میان دو منزل شرق و غرب مسکن گزینند و حتی به همگرایی سیاستهای آنها در منطقۀ غرب آسیا مدد رسانند. بغرنجترین موردی که از چنین چارچوبهایی بیرون میافتد، ملّت ایران است. لذا تقریباً تمام طرحهای سیاسی در منطقۀ ما، به طرحهایی در سیاست داخلی ایران که ارادۀ ملی را پس بزند، امتیاز میدهند.
🔸 پنجم. تحلیلی از آرایش انتخابات پیش رو
اگر چنین مختصات خطیری را در آرایش نامزدهایی که در صحنهٔ انتخابات حاضر شدهاند، اعمال کنیم، درمییابیم که همگی بهنحوی از «زندگی» و «معیشت» و «کارآمدی» و «اقتصاد» سخن میگویند که گویا اینها همه اموری ازپیشمشخص و قابلدسترساند که با رجوع به نظرات کارشناسی و با یک مدیریت مقتدر و کارآمد، بهسادگی میتوان آنها را حاصل کرد. لازمه این گفتار، که در آن، اقتصاد و معیشت و زندگی مردم، فاقد انعکاسی از ارادۀ ملی است، تندادن به تعادلی است که در آن، کشورها نمیتوانند واجد یک نیروی درونزای ملی و طرحی از استقلال باشند. آنچنانکه کشورهای بیشماری در اروپا، شرق آسیا و منطقۀ ما توانستهاند منافعی در قبال عدم استقلال و انفعال نسبت به تعادل موجود، برده باشند. اما چهبسا موقعیت جغرافیایی و تاریخی ایران، حتی اجازه نمیدهد کشور ما بتواند با تکیه به این گفتار، امنیت و رفاه چندانی بهدست آورد. ایران بهسادگی نمیتواند از منافع تعادلی بهرهمند شود که از اساس، با موجودیت کشور یکپارچه و پهناوری در این مختصات جغرافیایی در تعارض است. در این صورت، توفیق در هر طرح کارشناسی، تنها در صورتی به دست میآید که بتواند حامل نیروی سیاسی ملت ایران در جهت استقلال آن باشد.
🇮🇷@Ensejam_iri
اما در میان نامزدهای اصلی جبهه انقلاب و مقاومت، آن تصویری از محمدباقر قالیباف که اطرافیان او تلاش دارند برای جلب رأی، از او بسازند و چهبسا او خود به استقبال آن برود، یک مدیر مقتدر کارآمد است که میتواند هر برنامه و طرحی را مستقل از هر جهت سیاسی به انجام رساند. در چنین مدیریتی، دیگر ضرورتی برای مشارکت سیاسی مردم در اداره کشور وجود نخواهد داشت و مردم در یک انفعال یا فعالیت غیرضرور، تنها از مواهب و خدمات دستگاه اداره کشور بهره میبرند
🔸 ششم. تصویری از اراده و مقاومت ملت
آن نامزد حاضر در صحنه که تصویری از اراده و مقاومت ملت ایران را بازنمایی میکند، یعنی *سعید جلیلی* بهواسطۀ نیروهایی که پیرامون او مجتمع شدهاند، بیشترین استعداد را برای غلبه بر صحنه دارد. این غلبه بر صحنه قبل از آنکه غلبه بر رقبا برای پیروزی در انتخابات باشد، توان هدایت ارادههایی است که به صرافتِ طبع اطراف وی جمع شدهاند و تصویری از برپاداشت ارادهٔ ملت ایران را در سر میپرورانند. از این جهت، شکست سعید جلیلی چه در شکل انصراف از انتخابات یا شکست از رقبا یا شکستی ثانویه در ادارهٔ امور پس از پیروزی میتواند به اضمحلال و ناامیدیِ مستعدترین بخش جامعه برای برپاداشت ارادۀ ملت ایران منجر شود. شکست در این موقعیت، آرایش اجتماعی ایران را تغییر خواهد داد و چهبسا آن را مستعد ورود به طرحهای تعادلگرایانۀ قدرتهای بزرگ نماید.
🔸 هفتم. ضرورت عاجل سازماندهی سیاسی
چگونه باید جامعه را از چنین خطری حراست کرد؟ آیا این جامعۀ ارادهمند که میتواند هستۀ رقمزدن آیندۀ ایران باشد، توان آن را دارد که خود را همچون نقطه اتکای دولت جمهوری اسلامی سازماندهی نماید؟ آیا امکان تشکیل هستهای ارادهمند که تکلیف خویش را ضمن تلاش برای پیروزی در انتخابات، حفاظت از امر سیاسی در جامعۀ ایران بداند، وجود دارد؟
هستۀ چنین تشکیلاتی را باید شخصیتهایی بسازند که دارای دیدگاه علمیِ منسجم و مستحکمی دربارۀ رابطۀ جامعه و سیاست بوده و شجاعت حضور در صحنههای سیاسی به نفع چنین رابطهای را داشته باشند. ما از این افراد و نیز عموم کسانی که نمیخواهند امتیاز سیاسی ملّت ایران با رؤیاهای دروغین تعادلهای مرفه، معامله شود، دعوت میکنیم ضمن حمایت از دکتر سعید جلیلی، نسبت به ایجاد آن هستۀ تشکیلاتی که ایستادگی در برابر اضمحلال سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار میدهد، اهتمام ورزند.
🇮🇷@Ensejam_iri
▪️ امضاکنندگان بیانیه تا این لحظه:
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی - مدیر پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام
علیرضا کمیلی - دبیرکل اتحادیۀ بینالمللی امت واحده
حسین کمیلی - فعال سیاسی و فرهنگی
حمید عظیمی - پژوهشگر اندیشکده مرصاد
دکتر محمدجواد حاجیاحمدی - عضو هیئتعلمی دانشگاه علم و صنعت ایران
دکتر رقیه فاضل - پژوهشگر تعلیم و تربیت
دکتر سعید شعرباف تبریزی - شهردار سابق کرمان
دکتر رضا تنهایی مقدم - اقتصاددان
دکتر محمد نیازی - پژوهشگر تاریخ معاصر
دکتر اباصالح تقیزاده طبری - دبیر شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر محمدحسن نیلی - دبیر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
دکتر علیرضا بلیغ - عضو پژوهشکده هنر و اندیشه اسلامی
دکتر سیدعلی متولی امامی - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر محسن ردادی - عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
سیدباقر نبوی ثالث - مدیرمسئول سایت سیمافکر
علیرضا شفاه - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر حامد دهقانی فیروزآبادی - سردبیر سایت خبری-تحلیلی سیاق
سیدعلی کشفی - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
امین حیدرلو - فعال دانشجویی
مجتبی کاوه - معلم
محمدحسین تسخیری - سردبیر مجله نقدنامه علوم انسانی
محمدرضا هدایتی - پژوهشگر موسسه علم و سیاست اشراق
امیرحسین صنایعی - پژوهشگر فلسفه علم
صادق آقاجری - دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت
امین وجدانی - طلبه درس خارج و دانشجوی دکتری مدیریت دولتی
جواد شکری - طلبه حوزه علمیه و فعال فرهنگی
شایان کریمی - معلم
محمدجواد صراطی - طلبه حوزه علمیه و کارشناس ارشد حقوق عمومی
علیرضا سمیعی - نویسنده، شاعر و پژوهشگر ادبیات و فلسفه
رضا محمدی - پژوهشگر فلسفه و سردبیر فصلنامه تخصصی حکمرانی مردمی امت
مهدی براتی - پژوهشگر حقوق و سیاست، کارشناس ارشد حقوق عمومی
عبدالله اسدی - پژوهشگر حکمرانی
محمد فیضی - پژوهشگر ارتباطات و سیاستگذاری
زهرا ظرفچی شیرازی - پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگی
محمدحسین ابراهیمیمود - معلم
سبحان جدیدساز - پژوهشگر مطالعات سازمان
امیرحسین صادقی - دبیر سابق تشکل دانشجویی آرمان دانشگاه صنعتی اصفهان
جواد زمانینسب - مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه علوم قضایی
علیرضا مجیری - دبیر سابق جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
معصومه ندیری - پژوهشگر بازارملی و مدیرعامل موسسه جامعه شناسی اقتصادی راه
ضحی قائمی - مسئول خواهران سابق بسیج دانشگاه امیرکبیر
سجاد خدایی - فعال دانشجویی
علی حمصی - فعال حوزه پیشرفت منطقهای
مهدی حقدوست - عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
محمدمهدی دستی - فعال دانشجویی
محمدحسین بهشتی - معاون بینالمللی بسیج دانشگاه شریف
امیرمحمد ذاکری - پژوهشگر علم
محمد محمدینیا - عضو هیأت علمی گروه غربشناسی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه
محمد اسکندری - دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی، پژوهشگر حوزه سیاستگذاری منابع آب
ابراهیم دهنوی - پژوهشگر حقوق عمومی
دکتر محمدعلی روزبهانی - عضو هیئت علمی و معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه هنر ایران
دکتر عاطفه صادقی - کارشناس امور سیاسی و پژوهشگر علوم اجتماعی
🇮🇷@Ensejam_iri
https://x.com/Ensejamorg/status/1805970151688335657?t=4kEZm3LBKYP-UbMmdM9rGg&s=19
محتواهای انتخاباتی انسجام را از طریق آیدی زیر در توییتر دنبال کنید.
@ensejamorg
🇮🇷@Ensejam_iri
بسمهتعالی
گردهمآیی ائتلاف انسجام در میانهی دو انتخابات تیرماه
🔸در فرایند انتخابات ۱۴۰۳، دلبستنِ صرف به موفقیت نامزد دلخواه، نه تنها ممکن است ضرورت مشارکت سیاسی مردم را از یادمان ببرد، بلکه چه بسا امکان تفسیر سیاسی رایمان را نیز دشوار نماید. در تنگنای این روزها و ساعات، جریان متعهد به جمهوری اسلامی ایران باید بیش از پیش راهِ خود را بازیابی کند و مجالی را برای گفتگوهای بیپرده و سخت باز کند.
شما دعوتید به گردهمآیی انسجام و تلاشی که حول آن برای شروع این گفتگو و پیشنهاد مسیر برای حرکت در جریان است.
این نشست فعلا مختص آن دسته از عزیزانی است که بیانیههای انسجام را امضا کرده اند.
🔹فردا یکشنبه دهم تیرماه، ساعت هفده تا نماز مغرب
🔹تهران، خیابان ولیعصر، خیابان شهید فلاحی (زعفرانیه)، نبش امیری ثوری، مجتمع آموزشی سماء
بسمه تعالی
بیانیه ائتلاف انسجام در خصوص دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
🔸انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ کمترین مشارکت سیاسی مردم را از ابتدای انقلاب تا به امروز در پی داشت. البته این میزان مشارکت برای بسیاری آنقدرها نگرانکننده هم نبود؛ چه بسا بگویند آنچه مهم است اداره معقول کشور به دور از جنجالهای سیاسی است و این میزان مشارکت برای تداوم ساختارها معقول است. عدهی دیگری هم که ابراز نگرانی میکنند، باز همه چیز را به مدیریت ضعیف کشور و تدبیر غیر کارشناسانه امور در این سالها حواله میدهند. این جریانهای حاکم، با تمام تفاوتهای ظاهریشان، مردم را تودهای منفعل میفهمند که باید نشاط سیاسیشان را کنترل کرد و در مدلهای کارشدهی حکمرانی گنجاند. حذف مردم از سیاست اینک پروژه رسمیِ این جریانهاست و چه بسا از سوی مردمِ ناامیدشده پذیرفته نیز شود.
🔹اما حذف معقول مردم، اثر نهایی خود را در استقلال کشور ظاهر خواهد کرد. کشوری که نیروی مردم خود را نخواهد و مشارکت حقیقی سیاسیشان را در مدلهای مختلف حکمرانی یا عرصههای رنگارنگ فرهنگی هدم کند، آماده است تا جذب تعادلهای خارجی قدرتهای شرقی و غربی شود و در گوشهای از معادلهای طراحیشده بنشیند. البته این راهِ رفتهی بسیاری از کشورهای جهان است و اینک دعوتش از دور و نزدیک، از دوست و دشمن به گوش ما میرسد. حساسیت نسبت به مشارکت حقیقی مردم که اصالتاً و ابتدائاً در سیاست ممکن است و پس از آن در دیگر عرصهها، حساسیت نسبت به استقلال کشور و ایستادگی بر شخصیت ملی است. امروز جهان و مشخصاً کشورهای منطقه چشم به استواریِ شخصیت ملی ما دارند. برای آنها این استواری، ابداً معنی داخلی ندارد، بلکه نماد مقاومت ایران پس از همه تحریمها و تطمیعهاست. نماد تصمیم ملی ایران برای حمایت از جغرافیای سیاسی مقاومت و ملتهای مظلوم آن است. در یک کلمه، مشارکت سیاسی مردم پیامی روشن به همه، از قدرتهای شرقی و غربی تا ملتهای منطقه دارد و معلوم میکند که چه مراودهای باید با ما داشته باشند.
🔸امروز، این مشارکت آسیب دیده و چه مبارک است انتخابات ۸ تیر که درد آن را به ما چشانده است. جمعیت ملی ایران رو به ضعف نهاده و جالب آنکه شورهای مصنوعی انتخاباتی نیز نتوانسته موقتاً آن را بپوشاند. حالا و پس از باطل شدنِ همهی تحلیلهای کارشناسی و آماری روشن شده است که دوگانهسازیهای مرسوم حزبی، مردم را گرم سیاست نمیکند و آنها نیک، از مشارکت مصنوعی تن زدهاند. آیا امروز کسی یا گروهی هست که بهصدق مردم کشور را فرابخواند و مشارکت سیاسی آنها را طلب کند؟ آیا هنوز جمهوری اسلامی میتواند مقاومت بر سر استقلال را با مردم ایران شریک شود؟
🔹صحنه انتخابات ۱۴۰۳ در روزهای گرم تیرماه باید تفسیر خود را پیدا کند؛ اینجا ابداً نزاعی فرهنگی بر سر پوشش زنان و فیلترینگ در میان نیست، همچنین ربطی به اصولگرایی و اصلاحطلبی با همه سابقهشان ندارد، نزاع اصلی مابین قرار گرفتنِ ایران در تعادلهای اقتصادی و سیاسی جهانی و اتکا به سرمایههای خارجی (به نام رفع تحریم و احیاء برجام) و ایستادن بر نیروی درونزای مردم و مشارکت سیاسی با آنهاست. در این چند روز باقیمانده به انتخابات دور دوم، باید این نزاع اساسی را بیش از پیش برآفتاب کرد و اجازه نداد تا نام مردم بازیچهی لفاظیهای تکراری قرار گیرد.
🔸امروز سعید جلیلی و آنها که اطراف او گرد هم آمدهاند و او را برگزیدهاند، نظر به شخصیت ملی مستقل ایران دارند و علیرغم تهمتها، از مشارکت عمومی مردم در صحنه اقتصاد و سیاست سخن میگویند. هر چه بیشتر از رقابت انتخاباتی میگذرد این تصویرِ متکی به مردم و بدور از جناحبندیهای کهنه سیاسی و حتی مذهبی در او و اطرافیانش آشکارتر میشود. آنها که استقامت ایران را در استقلال و مشارکت سیاسی مردم میجویند نباید نسبت به این فرصت بیاعتنا باشند و اتفاقاً در استقبال آگاهانه از آن، در تقویت و تعمیق این گفتار بکوشند.
🔹نکته مهم دیگر خطاب به گروههایی است که اطراف سعید جلیلی جمع شدهاند و در تلاشند. باز کردنِ راه مشارکت سیاسی مردم با تشکیل جبههای خودبسنده با ویژگیهای معلوم بدست نمیآید. نباید این جمعیت مستعد، حمیت خود را صرف استحکام پیوندهای درونی خود و اضافه کردن دیگرانی به آن کند؛ بلکه باید استقامت استقبال از همه آن مردمی را داشته باشد که بیش از هر روز دیگری از قالبهای تئوریک، جناحی و حتی آماری بیرون زدهاند و همچون اتفاقی در صحنه سیاست حاضر شدهاند.
امضاکنندگان بیانیه تا این لحظه:
دکتر حسین کچویان - عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی
حجت الاسلام سیدعلی موسوی - مدیر پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام
علیرضا کمیلی - دبیرکل اتحادیه امت واحده
حمید عظیمی - پژوهشگر اندیشکده مرصاد
دکتر محمدحسن نیلی - دبیر شورای بررسی متون
علیرضا شفاه - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر اباصالح تقیزاده طبری - سردبیر مجله نقدنامه علوم انسانی
دکتر سیدعلی متولی امامی - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق و پژوهشگر تاریخ معاصر
دکتر محمدعلی روزبهانی - عضو هیات علمی و معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه هنر ایران
دکتر عاطفه صادقی - پژوهشگر مطالعات جنسیت و سیاست
امیرحسین صنایعی - دانشجوی دکتری فلسفه علم و پژوهشگر مؤسسه علم و سیاست اشراق
علیرضا سمیعی - نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر ادبیات و فلسفه
دکتر علیرضا بلیغ - عضو هیات علمی پژوهشکده هنر و اندیشه اسلامی
رضا محمدی - سردبیر فصلنامه تخصصی حکمرانی مردمیِ امت
مرتضی نقره ای - دانش آموخته دکتری تعلیم و تربیت گرایش مطالعات برنامه درسی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
محمد مهدی دستی - فعال دانشجویی
محمدحسین تسخیری - عضو گروه مطالعات علوم دقیقه موسسه علم و سیاست اشراق
سبحان جدیدساز - پژوهشگر علوم اجتماعی و مطالعات سازمان
سجاد واحدی - فعال دانشجویی
دکتر محمد نیازی - پژوهشگر تاریخ معاصر
ضحی قائمی - مسئول خواهران سابق بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر
امیرحسین فرخزاده - نایبدبیر سابق جامعه اسلامی شریف
صادق آقاجری - دبیر سابق سیاسی دفتر تحکیم وحدت
دکتر امین وجدانی - پژوهشگر مدیریت
محمد فیضی - فعال دانشجویی
بنت الهدی تاجیک - مسئول مرکز بررسی مسائل فرهنگی هاتف
دکتر محسن دنیوی - عضو هیات علمی پژوهشکده اندیشه و هنر اسلامی
شایان کریمی - معلم
امیرمحمد ذاکری - پژوهشگر علم
محمدحسین ابراهیمیمود - معلم
دکتر محسن ردادی - عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
احمد کاتب - دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه تهران
سید مهدیار رحیمی - دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه تهران
متین کاغذچی - کارشناسی ارشد رآکتور هستهای دانشگاه شهید بهشتی
حامد سهرابی - پژوهشگر حوزه سیاستگذاری فرهنگی
شیخ جواد شکری - طلبه و فعال فرهنگی
دکتر محمدرضا هدایتی - دبیر گروه فلسفه شورای بررسی متون
علی اردستانی - دبیر آموزش دفتر تحکیم وحدت و عضو
شورای مرکزی اتحادیه
زهرا ظرفچی شیرازی - پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگی
علی عباسی - دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی
محمد خانزاده - نقره کشوری المپیاد زیست شناسی و دانشجوی پزشکی شهید بهشتی
محدثه شاهحسینی - دانشجوی ارشد روانشناسی دانشگاه تهران
فاطمه اصغری - کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه تهران
محمد اسکندری دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی پژوهشگر حوزه سیاستگذاری منابع آب
محمدطه خامدا - فعال دانشجویی
علی زمانی - مدیر تشکل رسانهای بین المللی فراشناخت
دکتر محمدجواد حاجیاحمدی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت ایران
جواد زمانینسب - مسئول سابق بسیج دانشجوی دانشگاه علوم قضایی
امیرحسین صادقی - دبیر سابق تشکل دانشجویی آرمان صنعتی اصفهان
محمدرضا میرباقری - دبیر اسبق تشکل جامعه اسلامی دانشجویان صنعتی اصفهان
علیرضا مجیری - دبیر سابق جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
میثم بالزده - فعال فرهنگی
مهدی دیزانی - دانشآموخته سیاستگذاری فناوری
مهدی صفایی - دانشآموخته فقه و حقوق
چگونه میتوان از اقتصاد ایران سخن گفت؟
🔸علیرضا شفاه
🔹صادق الحسینی
۱۲ تیر ۱۴۰۳
صوت کامل گفتوگو
حجم فایل: ۱۲۶ مگابایت
⏰ ۳ ساعت
https://t.me/simafekr_com/996
این گفتگو که در گردهمایی انسجام طراحی و برنامهریزی شده، با همکاری سیمافکر، ائتلاف انسجام و ستاد آقای دکتر جلیلی برگزار شده است.
ویدئوی کامل گفتگو به زودی توسط سیمافکر، منتشر خواهد شد.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانیه #هسته_قرارگاه_ائتلاف_نیروهای_مولد #انسجام
در پی شهادت اسماعیل هنیه رحمة الله علیه
مهمانی از مردم ایران را کشتند. مهمانی که آمده بود تا در جشن وفاق ملی ما شریک شود و برای دولت نوپای ایران دعوتی باشد به سوی عهدی دیرین. عهدی که امروز در غزه تازه شده است و در آن نام شهدای تاریخ تکرار میشود. این مهمان همچون مهمانان دیگر مراسم تحلیف نبود که برای تهنیتی آمده باشد، آمده بود تا یادآور معرکهای باشد که اینک برپاست و ما پیشتر برایش قسم خورده بودیم. حضور و لبخند و آغوشی که گشود، تفسیری برای سوگندنامهی دولت ما بود و عهد نهفته در آن را فاش میکرد.
اسماعیل هنیه، در میان مردمان عصر ما نزدیکترین به شهادت بود و از این رو شهادتش عجیب نیست اما وقتی در خانه ما و پس از بزم مهمانی و شادی بههمآمدنمان، کشته میشود یعنی دشمن خبیث هرچند از او کینه داشت اما بیشتر از یادی که با او در دل ما میافتاد هراسان بود. شهید هنیه در نهم مرداد 1403 صحن مجلس ایران را به صحنهی جنگی پیوند زد که سرنوشت جهان آینده را در سواحل دریای مدیترانه معلوم خواهد کرد. آنها که او را کشتند، سودای آن را داشتند و دارند که آن ساحل نزدیک از ما فاصله بگیرد و سرنوشت دولت و مردم ما در برهوت خشک معادلات جهانی رقم بخورد. البته ما نیز گاهی در سراب این برهوت، آسودگی خویش را دیدهایم و با هزار دلیل معقول از آن جنبشی که ابتدا خود در امواج آن ساحل افکنده بودیم، دوری گزیدیم.
ما جهان را آزمودهایم و در فاصله از معرکهای که برپاست، آسودگی و امنیت نیافتهایم. دوستانمان را در همین معرکه یافتیم، باهم همچون ملت متحد شدیم و توانستیم دولتی به نام ایران داشته باشیم. اسماعیل هنیه که پیامآور این معرکه و یادآور عهد ما بود، در خاک ایران کشته شد؛ در برابر این خبر نباید سستی کرد. سهل گرفتنِ این خبر کافی است، تا نه تنها در میان کشمکشهای سیاسی و اقتصادی سردرگم شویم، بلکه از همهی خونهای جوشانی که تا امروز پشتیبان ما بودند جدا افتیم. یکی از این خونها، خون قاسم سلیمانی است.
اینک این شهادت، جلوه تازهای به مراسم تحلیف دولت نوپای ایران بخشیده است. تصویر آن سوگندها و آن آغوشها بههم آمیخته و در تاریخ ثبت شد و در آغاز فعالیت دولت چهاردهم قرار گرفت. سوگندهای این دولت با این خون به یاد خواهد آمد و با آن قضاوت خواهد شد. مجازاتی که جمهوری اسلامی ایران برای دشمنان بیشرم و خونریز این جنایت تعیین خواهد کرد، هر چه که باشد، نباید سبب حس جبران شود. مجازات اصلی در کیفیت حضور ما و استقامت ما در معرکه فلسطین و در کنار گروههای مقاومت، به دشمن تحمیل خواهد شد. سنجهی هر معادله سیاسی و اقتصادی دولت ایران، تقویت جغرافیای مقاومت است. ارادهی ما برای تولید این جغرافیاست، که تعهد دولت ایران به سوگند آغازین خویش خواهد بود.