eitaa logo
دلنوشته های یک منتظر
44 دنبال‌کننده
9 عکس
0 ویدیو
0 فایل
عبدالحسین حسینی @Lasaratalhossain
مشاهده در ایتا
دانلود
از من چیزی نمانده جز شمارش شبهایی که این عمر بیهوده را به نهایت رساند ... عمری بر باد رفته... با همگان بسر شده و با محبوب به سر نشده.... چشم داشتی ندارم به ثانیه های آتی زندگی.... آخر برای افلیجیی کور و کر، زیستن چ تفاوت با مرگ دارد؟! و اینک حالم اسف بار تر از آن افلیج است... من وقتی پای آمدن به کویت ندارم و وقتی هر دور و نزدیک را می‌نگرم اما نور خدا را نه و وقتی هر صدای آهسته و بلندی، برایم آشناست جز آوای روح‌فزایتان. از این زندگی وارونه به تنگ آمده‌ام و از این بخت واژگونه از این زمانه معکوس از این خلایق منکوس از این دنیای ‌منحوس... با که سر کنم این آنات رو ب زوال را؟ با خلایقی که بی خیال تواند؟! باشد پر از ادّعایم اما دیریست دعایم فقط شمایی و مأنوسم ب این نجوا: 《الهی ...ارنی سیدی یا شدید القوی》 https://eitaa.com/entezaaaaaar
شها! چند صباحی بیش نمانده از این عمر حسرتبار... از تماشای این همه طلوع و غروب، بدون خورشید روی دلدار... آه که چ آرزوها که نقش ناکامی بر دل گذاشتند و‌ امید هایی که غلطید همراه مروارید لغزان دیدگان... ... دیگر این دل چگونه سر براه شود وقتی هیچ جاده‌ای به سویت ختم نمیگردد... من آخر خطم و‌ خط آخر این دفتر را می‌نگارم که: حبیبا! من که به دیدارِ سیمایت، واثق داشتم؛ اینک با این فائق چگونه کنار آیم؟! هراس از ندیدن روزی که «یتصل منک بعدة فنحظی» واهمهء نیافتن که «الیک یابن احمد فتلقی...» دلواپسی از رهی که به پایان آن نمی‌رسی! ای که نیم‌نگاه تو کافیست در بهشتی شدن خیل آدمیان! آیا خواهد شد که این فرومایه‌ترین و نادارترین بردهءتان را عاشقانه خریدار شوی و تدارک فرمایی این عمر بر باد رفته را...؟! https://eitaa.com/entezaaaaaar
ای استلام گیسوانت، التیام این قلب جریحه‌دار! . . . ای خنجر مژگانت در عاشق‌کشی ذوالفنون، و لیلی لبانت عقل عالمی کشیده به جنون! ای‌ شیوه خرامیدنت خرمن عمر بنی‌آدم داده به باد فنا... و از لعل لبانت، خضر نبی چشیده طعم بقا! آه ای سرسپردهء کویت، جملگی انبیاء و خاکبوس درگهت تمام قبیله اولیاء! ای والامقام‌ترین برگزیدهء الهی! و ای منصب گدائیت به از دولت سلیمانی! این مور کج‌اندیش را از خطور این سوال پرتشویش رهایی ده که: آخر ای شها! موعد دیداری برای من و تو هست؟! https://eitaa.com/entezaaaaaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کعبهء گونه‌ات، مطاف طایفهٔ انبیاء، و کلاف دلباختگی‌ات بر دستان التماس اصفیاء!* و ای حورالعینِ چشمانت، گواه احسن‌الخالقینِ حق متعال! ای در منای آن قامتِ رعنات، صدهزار اسماعیل‌ به قربان! و تمنّای گندم گیسوانت، علت بهشتی شدن خیل آدمیان! ای قطره‌ای چکیده از آب وضویت، چکیدهٔ چشمه حیات! و ای تمام حسن! با منت چکار با این سیه‌روترین و از چشم‌افتاده‌ترین موجود عالم... فرمودی که: «در مراعات حالمان اهمال نمی‌ورزی و یاد ما را به نسیان نمی‌سپاری...» عزیز! این شیوهء ، این توجه مدام از آن قلب مالامال از آلام، آن هم به من، در عوض کدامین خوبی نداشته‌ام است؟ ای ! وقتی نگاشته شد به قرآن که «هل جزاء الاحسان الا الاحسان»؛ تو کدامین‌ قرائتی که در جزای این همه ستم، جز نیکی سزاوار نمی‌دانی؟ و من چگونه مسلمان‌ام وقتی در برابر این همه التفات و الطاف، از یادتان غافلم؟! امّا وقتی ، غیر از این چ انتظاری می‌شود داشت؟ وقتی مولایی غمگساری، چ توقعی غیر از این می‌توان نمود؟ آه ای مهربانی از تو روایتی و ای عاطفه از تو حکایتی! مرا به خاطر محبتی که از تو بر دل دارم، ببخش.... ببخش همهء عمری را که مصروف غیر تو‌ شد ____________ * منظور از کعبه گونه؛ همان خال هاشمی است که بر گونه راست حضرت حجت قرار دارد. https://eitaa.com/entezaaaaaar
مولای! تیره‌روزتر از من کیست وقتی خورشید پس ابرها را گم کرده‌ام؟! خسته‌ام از این روزگار مزوّر و از عهدهای سراسر غدر.... نیشخند زنند‌ یا نه؛ من از همه دنیا نه در صدد ثروتم و نه جاه و مکنت و نه حتی صحت و عافیت و نه ... من به دنبال . همه چاره‌ام در این عرض بیچارگی است.. اشک، نام‌آشناترین آشنای من است و برآورده‌ترین آمال من... با اندیشهء خشنی که مرا از اشک جدا کند به هیچ‌وجه کنار نمی‌آیم... خوشی، واژه بیگانه‌ایست در مرام‌نامه قلبم... من تا به انتها در این انزوا خواهم سوخت... عزیزم! دلگیرم و درگیرم با واژه‌هایی که به هر طرف هم که زنند، باز بی‌ثمرند.... مگر ‌نگاه ملیحانه ای چاره ساز این همه سال الحاح خاضعانه شود.... https://eitaa.com/entezaaaaaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صاحبا! در این حصار دلتنگی در این مخمصهء * در این تنگنای عاطفه از پس ابتلائاتِ وسوسه‌انگیز؛ این واژه هایِ سراسیمه را پناه می‌دهی؟! مولای من! بخوان این اوراق ملالت‌بار و ببین که چه تماشایی شده شوربختیِ بی شما بودنمان.... بخوان و ببین که به چه روزی افتاده‌ایم از این غربالْ غربالْ امتحان و از این بارش علی‌الدوامِ **... آری حکایتی شده ایمانمان... آنقدر که قرن ها پیش به حال اسف‌بارمان خلفای الهی، اشک ‌ها بدرقه نموده اند... چه رقت‌بار است و هراسناک این زندگی وارونهء واژگونه بی شما ای که عیسی، طفلکی است خردپا در مسیر عشقتان! این قلوب راکد و مرده را به ضربان خواهد انداخت آن نگاه روح الله‌یتان؟! ➖➖➖➖➖➖➖➖ * از ریشة "سوف" به معنای تأخیر انداختن و کار امروز را به فردا انداختن است. حالتی در انسان که خود می داند اشتباه می کند و قصد برگشتن از آن کار را هم دارد؛ اما هرگاه تصمیم به بازگشت می گیرد، وسوسه می شود که هنوز فرصت بسیار است و خویشتن را به فردا وعده می دهد. امام باقر علیه السلام می فرماید: «ایاک و التسویف؛ بر حذر باش از تسویف **فرق امتحان با در این است که امتحان وقتی است که شخص می داند در معرض امتحان است اما در افتنان، فرد نمی داند که در معرض امتحان قرار گرفته است. https://eitaa.com/entezaaaaaar
ای تمامِ حُسن! من کجا تمنا کنم، وقتی که لذتِ در تو هست؟؟؟ من را با چکار وقتی که انتهای عالم، عظمت توست؟؟؟ من، آن زلف بر باد داده و رقصانت و من آن قوسِ ابروانِ است. من آن قامت رعنا و عذار بی‌همتاست... من تمام را با قدومت معامله‌ نمی کنم. پس نازنین! مرا به بهشت وعده مده، که بی روی تو، کم از جهنم نیست... آری من از « ؟»ِ مولایم دانستم که در نگاه عاشق، بهشت و جهنم بی معشوق، یکسان است.... مهربانا! من طالب آن که با شما « » باشم و بس... آیا ممکن است؟ https://eitaa.com/entezaaaaaar
غائب از دیدهء تر! راه نشانم بده نایاب‌ شده عشق از این دخمهء تنگ، به بر خویش مکانم بده ای دوست امانم بده! ای وقار از تو نشانه به من عاطل و باطل؛ نظری، ای نگهت حلّ مسائل چ تدارک بشود یا نشود؛ عمر گرانمایه فدایت به سر موی تو بند، صاحب جان، جان خلایق https://eitaa.com/entezaaaaaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیروز که پاک‌تر بودم، امید وصالم بود امروز که سیه‌نامه‌تر شده‌ام نمی‌دانم چ خواهد شد؟ دیریست که فاصله ما از هر چ می‌شناسم بعیدتر شده.... آنقدر در این کویر پرتزویر جا مانده‌ام که از این دوردست حتی سیاهی کاروان عاشقانت به چشم نمی‌آید... و نه هیچ ردپایی از آنان... آه: عده‌ای چ کبوترانه* در ره وصال به سویت بال می‌زنند و همچو نسیم از همه چیز گذر می‌کنند و من .... من،‌ آن مور محقری که فراخور توان خویش، در ره وصال قدم‌ می‌نهد و باز هوای جانان در سر می‌پروراند... مولای من! باشد، من همان‌ معصیتکارِ آزمندِ محبتتان، اما قبول فرما که در آستان مولایی زانو زده ام که آموخته‌ام اینگونه به او گویم: «افعَل بِی ما انتَ اهلُه وَ لا تَفعَل بِی مَا انَا اهلُهُ» با من آنگونه رفتار کن که تو شایسته و اهل آنی، نه آنگونه که من شایسته آن هستم. پس ای دستگیر! گر چه من لایق عشق نیستم اما مرا عاشقانه بخر.... ___________________ امام عسکری علیه السلام، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه را در آغوش گرفته فرمودند: بدان! ای پسر کوچکم، که قلب های اهل اخلاص و بندگی به سویت پر می کشد؛ آنسان که پرنده به سوی آشیانه اش پرواز میکند. https://eitaa.com/entezaaaaaar
وقتی که خاکستر خستگی بر شانه های بی رمقم می نشیند و غبار غم بر قلبم غالب می گردد، همانوقت که از این همه سال رخوت و بیهودگی دلم می گیرد، نمی دانم چگونه بخوانمش؟ آخر از این ناکجاآباد از این نقطهء صفر عاطفه، از بیغوله‌ترین ویرانهء زمین، چگونه صدای خسته و نارسایم را به او رسانم؟ نگارم! از کوته‌دیدگی است اگر شما را دور می‌انگارم؛ وقتی که مهرتان نامتناهی است و عطوفتتان همه‌گیر... چکار کنم که این "عُجبِ" عجین شده با روح این ریب‌ِ "ریا" و این حُقّهء "سُمعه" مرا به خود وا نمی‌نهد تا حلاوتِ زلال عشقتان را بنوشم..* مگر نگاه نازنینان؛ چون همیشه بنده پرور آید... ____________________ : از خود خشنود بودن، افتخارکردن و در شگفت شدن از عبادت و طاعت و خوبی خویش. : رساندن خبر عمل خوب خود به گوش دیگران است.  *در احادیث اوصاف ظهور آمده که مردمان زمان ظهور: "یشربون حبه" محبت مهدی (علیه السلام) را می نوشند. https://eitaa.com/entezaaaaaar
من بی‌تو بمانم؟؟ گمان مبر!‌ اگر هنوز در امتداد این میله‌های بی‌انتهای جدائی‌، تاب آوردم؛ به انتظار ملاقات نشسته‌ام، وگرنه کیست که در این حجم قفس؛ آن هم بی‌همنفس دلخوش به ماندن باشد... دلنگرانم، مباد‌‌ که به حکم «لن ترانی»، در حبس ِ فراق، عمر پایان‌پذیرد و این درمانده نبیند عهد وصال را.. مباد که لحنی از آن الحان داوودی، نشنیده بمیرم مباد که گلبوسه‌ای از آن عارضِ بیضا و عذار دلربا، نچیده بمیرم.. مباد که بی هیچ رکعتی یا رکوعی اقتدا به آن مقتدا، طومار اعمال پیچیده بمیرم.. مباد که بی نصیب از نیم‌نگاهی به آن حبیب، روزگارم سرآید. ای بر تمام خلایق، صدر و سرآمد!* از آن عرش نگاهت که میوه از شجره‌طوبی میچیند، می شود التفاتی به این نگون‌بخت‌ترین بیاندازید...* ____________ * این صدر الخلائق ذو البر و التقوی **در زیارتنامه حضرت صاحب الامر علیه السلام آمده: "یا ناظر شجره طوبی و سدره المنتهی" https://eitaa.com/entezaaaaaar
آسمان! آخر چرا ماهِ من نهان. اما ماه تو پیداست؟! دریا! چرا آب تو جاری؛ اما "ماء معینِ" من، * آفتابا! چرا مهرآفرین من در نقاب ابرها؛ اما نور تو هویداست آه ای بیابان‌ها! شنیده ام که شما بهار مرا در دل خود گرفته اید، و از آن پس گلستان ابراهیم به شما رشک می ورزد. ذی طوی! آخرین بار طوباقامت مرا کی در آغوش فشرده ای؟ که چنین از ترانهء تلاوتش؛ مدهوش و سرسپرده‌ای! ای وادی رضوی! نسیمی از خاک قدوم عزیز ما، به باد می سپاری تا ما را مجنون و دل‌آشفته سازد...؟ که دیریست کارِ ما را به عشق نیافتاده است.... ____________ * واژه "غور" از این آیه شریفه اخذ شده: (قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ) بگو: چه تصوّر می‌کنید؟ اگر آب شما (که مایه زندگانی است) همه به زمین فرو رود (جز خدا) کیست که باز آب روان و گوارا برای شما پدید آرد؟ امام باقر علیه السلام فرمودند: منظور از این آیه آن امامی است که در پس پرده غیبت خواهد بود. https://eitaa.com/entezaaaaaar
از این زندگی خرچنگ‌وار به تنگ آمده‌ام از این همه کج‌روی و کژتابی.. آخر، شما فرزندِ "صراط مستقیم" باشی و من در کج‌راه، بی‌پناه و تباه شما «حبل متین الهی» باشی و من غرقهء گل و لای غفلت و خفّت گناه شما «ماء معین» باشی و من از آبراهه‌های متعفن در بیراهه‌ها، سیراب؟! چقدر فاصله دارم با شما!!! اگر تنها برای یکبار و فقط یکبار آن رخسار همایون؛ آن منظر و سیما را به تماشا می نشستم اگر لمحه‌ای از آن نگاه نصیبم می‌شد... قید تمام لذت دنیا و‌نعیم عقبی می‌زدم؛ الباقیِ عمر در تمنای رویِ دلدار سپری می‌نمودم... ای که‌سرو قامتان از اعتدال قامتتان مدهوش‌اند! ای کریم! میشود‌ مرا میهمان نگاهی کنی که چشمان این‌کورِ مادرزاد به درازای تمامِ عمرش بی فروغ است.... https://eitaa.com/entezaaaaaar
همین که صدایتان می‌زنم؛ از سرم زیادتر است همین که لطفتان بر سرم هست؛ از بلندترم همین که از عسلِ اسمتان*، دهانم شیرین شود؛ مرا بس است‌. شهدِ شهود و خیالِ وصال؛ برای نیکانِ خوش‌خصال سهم من همان سائلی آستانت سهم من همان سینه‌زدن مقابل نامت من همان گدای دوره‌گرد رانده شده، فرومانده، زبونِ طوفان زده، بی مقدار، کتک خورده، مفلوک و پژمرده، رنج‌دیده، محنت‌کشیده ؛ اصلا من آن جذامی بیغوله‌های کوفه. شبی به ملاقات من خواهی آمد؟! ______________________ *فمااحلی انفسکم https://eitaa.com/entezaaaaaar
شها! هلال خون دمیده و دمی دیده‌ات نیارمیده... نرگسِ چشمانت، شبنم نثار تشنگی لاله‌هایی می‌کند که دیگر آب روان هم برایشان سودی نخواهد داشت. می‌گریی برای حروف مقطعهء قرآنِ ناطقی که لگدکوب نعل‌ اسب قاریان(!!) شده است.. کسی نمی‌داند و نمی‌تواند بداند که این غم سترگ چگونه قلبتان را می‌فشرد! هیچ نمانده که همراه آهی، قالب تهی کنید... مویه می‌کُنید بر غم ناموس! بر غارت شدن پردگیان مطهر! و شعله کشیدن سرادقی که ملک محرمش نبود... عزیز غم‌زده! آخر چگونه آرامتان کنم وقتی که غایت غم را چنین ترسیم فرموده‌اید: حتی اموت بلوعة المصاب و غصة الاکتیاب آنقدر می‌گریم تا از درد مصیبتها و اندوه غصه‌ها می‌میرم.... https://eitaa.com/entezaaaaaar
مولای غبار آلود مصیبت " " هستی.. محاسن عنبرینت شسته از اشک دمادم در ماتمِ « » به کس نگفته‌ای از درد نامتنهایی و به تنهایی گریه سر داده‌ای بر آن محنت بی‌همتا! ای دردآشناترین طبیب روزگار! ای ستودنی‌ترین! چ به ستوه آمده‌ای از اندوه « » ای با وقار! آسیمه‌وار و بی‌قرار کجا می‌روی از غم «» صاحب‌عزای کدامین ماتم‌سرا می‌شوی و از چایی کدام روضه تناول می‌فرمایی؟! عزیز رنجیده! به جان بی‌مایه‌ام سوگند که بر دلم بود که عمرم مصروف ره شما گردد و جز محبت آل‌نبی هیچ خاطری بر این دل وامانده خطور نکند. اما چ سود که لاف عشق، برایم بسی گزافه بود... ای غمین‌ترین غریب! آخر کی مهیّا خواهد شد دعای محیایِ* من؛ که دیریست از این معیشتِ ضنک** به تنگ آمده‌ام... ----- * اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد ** اشاره به آیه: فمن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا https://eitaa.com/entezaaaaaar