eitaa logo
جنسیت و عدالت(ابوالفضل اقبالی)
1.4هزار دنبال‌کننده
291 عکس
17 ویدیو
8 فایل
خوانش عدالت‌محور موضوعات جنسیتی ارتباط با من: @abolfazleqbali https://eitaa.com/eqbali62
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره شیخ حسین انصاریان @eqbali62
به‌یقین عاشورا حاصل تردید در خط‌قرمزها بود.. @eqbali62
لطفا هر چقدر در توان‌تون هست کمک کنید. ولو ده هزار تومن
هشتک‌ها و شعارهای فتنه‌ی بعدی کشور با ظواهر آیات و روایات مطابقتِ کامل دارند.. @eqbali62
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت اول و مشکله‌ی ابوالفضل اقبالی یکی از مسائل مهم و اساسی در حیطه مفهومی رسانه دینی همواره موضوع زن بوده و هست. در نسبت میان زن و رسانه دینی پرسشی محوری وجود دارد و آن هم نحوه و کیفیت بازنمایی زن به مثابه کنشگر فعال در رسانه است. در پاسخ به سوآل فوق طیفی از دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلف مطرح شده‌اند و هرکدام به بعدی از ابعاد این مساله پرداخته‌اند. طیفی از دیدگاه‌ها با حذف حضور زن به مثابه کنشگر از رسانه قرابت و سازگاری بیشتری داشته و مفسده ناشی از آن را پایه استدلال خود قرار می‌دهند. طیف دیگر بر ضرورت پیوند زن و رسانه تاکید کرده و ناامکانی رسانه بدون جذابیت‌های زنانه را مطرح می‌کنند. دال مرکزی گفتمان مخالفت با حضور زن در رسانه، تعارض ذاتی رسانه و ارزش‌های زن تراز است. رسانه بنا به میل ذاتی خود از زن تقاضای ابراز و ظهور جذابیت‌های زنانه برای افزایش ضریب نفوذ و تاثیر پیام دارد اما ارزش‌های زنانه بر پوشیدگی و عدم تبرج زن تاکید می‌کند. این دو هرگز با یکدیگر قابل جمع نیست. دال مرکزی گفتمان موافقت با حضور زن در رسانه، مفهوم "رسانه‌ی جذاب" و الزامات ساختاری آن است. در این گفتمان اساسا رسانه با جذابیت تعریف می‌شود و عناصر جذابیت در رسانه نیز معلوم و معروف‌اند! هیچ یک از این دو دیدگاه به تنهایی قابلیت حل مشکله موجود را ندارند و دیدگاه سومی باید گام به عرصه نظریه پردازی در این زمینه بگذارد. حذف زن از ساحت هنر و رسانه به معنای پاک کردن کامل صورت مساله و نادیده گرفتن تاثیر روایت‌های زنانه در مهندسی و انتقال پیام به مخاطب است. اگرچه مفسدات و تبعات اخلاقی استفاده ابزاری از جذابیت‌های زنانه در رسانه نیز موضوع مهم و قابل توجهی است. اخیرا پس از تماشای چندمین بار آژانس شیشه‌ای و دقت در پرداخت شخصیت فاطمه(همسر حاج کاظم) توسط کارگردان، به این نکته پی بردم که می‌توان به مدلی از نسبت زن و رسانه دست یافت که نه مفسدات و تبعات حضور ابزاری زن در رسانه را داشته باشد و نه ساحت هنر و رسانه از زنانگی و وجوه تاثیرگذار آن محروم شود. مدلی که ابراهیم حاتمی‌کیا در این شاهکار سینمایی کرده است. ما در آژانس شیشه‌ای شاهد نقش و حضور محوری یک زن در روایت فیلم هستیم بی آنکه هیچ تصویری از این شخصیت در هیچیک از سکانس‌های فیلم ببینیم. فاطمه در آژانس شیشه‌ای نمادی از زن به مثابه همسری تمام عیار است که مخاطب تمام محبوبیت ناشی از آرمانخواهی قهرمان داستان(حاج کاظم) را مدیون او می‌داند. فاطمه در متن فیلم حضور دارد اما ظهور ندارد. شخصیت پردازی فاطمه در آژانس شیشه‌ای یقینا می‌تواند پایه‌ی نظریه پردازی و طراحی الگوی مطلوب پیوند زن و رسانه دینی باشد.
لایحه حجاب و تیغ تندورها آیا لایحه از ضوابط شرعی عدول کرده است؟ ابوالفضل اقبالی این روزها بازار نقد و بررسی لایحه 70 ماده‌ای حجاب در فضای مجازی گرم و گفتگوهای بسیاری پیرامون آن در جریان است. سه جریان اصلی درباره این لایحه مشغول بحث و نظر هستند. یک جریان لیبرال‌های داخلی و دشمنان خارجی و مخالفان حجاب و به طور کلی هرگونه مداخله و قانون در عرصه فرهنگی هستند. جریان دوم تندروهای افراطی هستند که این لایحه را نوعی عقب‍گرد و انفعال نظام تلقی کرده و با آن مخالفند و گروه سوم در عین حمایت از الزام قانونی حجاب و داشتن دغدغه در این عرصه، به بخشی از مفاد لایحه نقد دارند و دنبال هم‌افزایی و اصلاح آن می‌باشند. این نوشتار درباره رئوس ادعاهای گروه دوم یعنی تندروهای مخالف لایحه است. محورهای اصلی مخالفت این جریان با لایحه حجاب به شرح زیر است: 1) لایحه از حدود شرعی حجاب عدول کرده و بدحجابی را به رسمیت شناخته است. 2) لایحه برای پولدارها آزادی و رسمیت قائل شده و به آنها می‌گوید پول بدهید کشف حجاب کنید! 3) ما در موضوع حجاب خلاء قانونی نداشتیم و مشکل از بی‌عملی مسئولان بود که وضع به اینجا رسید پاسخ به نقد اول) حجاب شرعی و بضاعت نظام لایحه حجاب مرزهای حجاب شرعی را تغییر نداده است بلکه عقلانیت به خرج داده و در دایره امکان و بضاعت حاکمیت عمل نموده است. لایحه در مواجهه کیفری و قانونی با پدیده بی‌حجابی تاکید خود را بر کشف حجاب و برهنگی قرار داده است و تشخیص اینکه نباید با عدم رعایت حجاب شرعی(وجه و کفّین) برخورد کیفری و انتظامی نماید هم کاملا در چارچوب شرع و عقلانیت دینی بوده است. مگر می‌شود 70 درصد بانوان کشور را به واسطه عدم رعایت حجاب شرعی مجرم دانست و با آنها برخورد قهری کرد؟ چنین چیزی در دایره وسع نظام نیست و طبعیتا از عهده و تکلیف او نیز خارج است. اما کشف حجاب و برهنگی که در حال حاضر در بیشترین حالت خود از 15 درصد بانوان کشور بیشتر نیست، امکان برخورد کیفری وجود دارد. چالش اصلی نظام در حوزه حجاب هم دقیقا همین 15 درصد هستند که الحمدلله اراده و اجماع قاطعی برای رفع این چالش ایجاد شده است. پاسخ به نقد دوم) ماهیت بازدارندگی جریمه مالی اولا این دوستان که چنین نقدی را مطرح کرده‌اند اکثرشان لایحه را دقیق مطالعه نکرده و براساس شنیده‌های خود اظهارنظر می‌کنند. لایحه در هیچ سطحی از مواجهه به جریمه مالی اکتفا نکرده است. حتی در خفیف‌ترین سطح مواجهه خود که با شهروندان مکشوفه‌ی عادی(غیر سازماندهی شده و غیر برهنه) هم در صورت تکرار و اصرار بر رفتار حبس در نظر گرفته شده است. اما آن چه این دوستان متوجه نیستند، ماهیتِ بازدارندگی جریمه مالی است که درباره 90 درصد شهروندان معمولی جامعه بسیار موثر خواهد بود. براساس مطالعات انجام شده حدود 3 درصد بانوان مکشوفه با اغراض سیاسی و ایدئولوژیک و با هدف مقابله سیاسی با نظام کشف حجاب می‌کنند. یعنی 12 درصد دیگر از مجموع 15 درصد با دلایل دیگری اعم از کنجکاوی، بلاتکلیفی نظام، تلقی رها شدن حجاب و... مرتکب این رفتار می‌شوند. بازدارندگی جریمه مالی در نظر گرفته شده در لایحه برای این 12 درصد که اظهر من‌الشمس است. حتی بالاشهرنشینان و ثروتمندان‌شان. برای بخش زیادی از آن بانوان مکشوفه‌ی سیاسی نیز این جرایم بازدارنده خواهد بود. این که لایحه با اعمال جریمه در کاهش درصد بانوان مکشوفه توفیق بیش از 80 درصدی حاصل کند واقعا دستاورد کمی برای نظام نیست.
پاسخ به نقد سوم: خلاء قانونی در عرصه حجاب آنهایی که می‌گویند ما برای کنترل وضعیت حجاب هیچ کمبود قانونی نداشتیم و با همان قوانین موجود هم اگر مسئولان اراده داشته باشند می‌توانند مساله حجاب را مدیریت کنند، قطعا هیچ درکی از چالش‌های ما در این حوزه ندارند. اولا تمام ظرفیت قانونی ما درباره حجاب مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که هیچ ضمانت اجرایی ندارد و کسی آن را به‌مثابه قانون قبول ندارد! و مواد 638 و 639 قانون مجازات اسلامی است که براساس آن فراجا باید تمام بانوان فاقد حجاب شرعی(وجه و کفین) را دستگیر و به مراجع قضایی جهت صدور حکم ارجاع دهد. درکی چنین بسیط از موضوع پیچیده‌ای چون عدم رعایت حجاب در شرایط امروز واقعا تاسف‌بار است. البته از کسانی که مطالبه‌شان از حاکمیت این است که با تمام مصادیق عدم رعایت حجاب شرعی برخورد کند انتظاری بیش از این نیست. اما واقعیت این است که صرف نظر از ضرورت ایجاد ضمانت اجرایی برای برخی از تعهدات اجرایی دستگاه‌ها، پدیده بی‌حجابی در شرایط امروز سطوح متعدد و وجوه متکثری دارد که مقابله با هر کدام استراتژی کیفری خاص خود را می‌طلبد که تفصیل آن را در یادداشت دیگری مورد اشاره قرار خواهم داد. این نکته هم درباره تصویب این لایحه باید مورد توجه قرار گیرد که تصویب یک لایحه شدیدتر و با جزئیات بیشتر پیام قاطع و مقتدرانه‌ای به مخاطبان این قانون(یعنی اقلیت مکشوفه) مبنی بر برخورد جدی ارسال خواهد کرد و نفس تصویب آن به تنهایی بازدارنده خواهد بود. @eqbali62
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب و احترام خدمت اساتید،طلاب و دانشجویان گرامی برنامه فردا باتوجه به پیشنهاد استاد اقبالی تقدیم حضور بزرگواران می گردد. 👇👇 💎پنج شنبه :١٢ مرداد ماه💎 ⏰ساعت: ١٠:٠٠ الی ١٢ 🔰موضوع :بررسی لایحه حجاب و عفاف اساتید ارائه دهنده : جناب آقای دکتر اقبالی و جناب آقای دکتر جواد جاویدنیا https://app.bigbluebutton.me/join/eav1iaf735 لینک شرکت کننده 👆👆👆
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت دوم گونه‌شناسی الگوی شخصیت زن در رسانه ملی تلویزیون هر روزه در قالب فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی ایرانی، تصویرهایی را از جامعه، خانواده، افراد و سبک زندگی آنها ارائه می‌دهد که می‌تواند برای بیننده معانی و پیامدهای متفاوتی داشته باشد. برای گونه‌شناسی، طبقه‌بندی و تفکیک این تصاویر از یکدیگر می‌توان مدخل‌های متفاوتی را برگزید. در این نوشتار تلاش شده تا با نگاهی هویتی و فرهنگی گونه‌های مختلف تصویر شخصیت زن از یکدیگر تفکیک گردد. 1. زن نمایشی: فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی ایرانی انباشته‌ای از تصاویر کاریکاتوری و نمایشی از زنان در قالب‌ها و اشکال مختلف است که با واقعیات و آرمان‌های زندگی زنان ایرانی هیچ تناسبی ندارد. به‌طور خاص نمونه این زن نمایشی را می‌توان در دو نوع بد و خوب، یا مورد نفی و مورد تأیید مشاهده کرد. زنان نمایشی بد آنهایی هستند که در قالب مادرهای الکی مهربان و کاملا منفعل، مادرشوهرهای بدجنس، زنان خبیثی که همسر دوم و یا صیغه‌ای هستند، زنان خانه‌دار احمق، دختران جوان احساسی و خام که فریب می‌خورند و... زنان نمایشی خوب نیز معمولا مادربزرگ‌های فوق العاده مهربان، دختران بسیار فهمیده و عاقل و بعضا با یک چادر مصنوعی روی سرشان، زنان فداکار که حتی شوهران دزد و معتاد و بی‌وفایشان را صرفا از روی عشق رها نمی‌کنند، زنان شاغل و موفقی که شبیه مردان هستند و... آنچه این تصویرسازی‌ها را شدیدا مخدوش و معیوب ساخته، تمرکز روی یک یا چند ویژگی است که به شکل مصنوعی و اجباری به شخصیت‌های داستان‌های آبکی الصاق شده است. این زنان آن قدر دور از انتظارند و آنقدر با واقعیات ملموسی که زنان ایرانی با آن درگیرند دور هستد، که می‌توان آنها را نسخه نمایشی زنان در رمان‌های عامه پسند دانست. ظاهرا هدف از ارائه این تیپ‌های معیوب این است که بیننده از یک الگوی شخصیتی و رفتاری دوری جوید و به نوع دیگر نزدیک شود. اما متأسفانه این هدف بسیار دشوار و پیچیده است و تیپ های مزبور نه تنها کمکی جهت رسیدن به آن نمی‌کنند بلکه اسباب دورتر شدن از آن هستند. 2. زن واقعی: در سال‌های اخیر برخی مجموعه‌های تلویزیونی با مضامین اجتماعی و تاریخی و همچنین پاره‌ای از برنامه‌های مستند توانسته‌اند تا حدودی تصویرگر واقعیاتی پیرامون زنان جامعه ما باشند. آنچه در اغلب این آثار به چشم می‌آید محدود شدن‌شان به نمایش زنانی است که به نوعی با مسائل اجتماعی کلان مانند اعتیاد، طلاق، فرزندان بزهکار، تنگی معیشت و نظایر آن درگیر هستند. در واقع این برنامه‌ها زنان را معمولا در شرایط خاصی نشان می‌دهند که گرچه در جامعه ما فراوان وجود دارند اما واقعیت ملموس زندگی تمام زنان یا تمام زندگی یک زن درگیر مسائل خاص نیست. انتخاب پاره‌ای از بخش‌های زندگی زنان در این موارد و حذف سایر ابعاد زندگی آنها هرچند عامدانه نیست، اما به نوعی تحریف واقعیات از طریق کاستن از آن و برجسته کردن وجوه خاصی از آن است. این مورد، از جمله مواردی است که در بررسی ناکامی الگوی شخصیت زن در تلویزیون مهم به شمار می‌آید. 3. زن آرمانی: یکی از اهداف رسانه فرهنگیِ پیشرو، غیر از ترسیم واقعیات و پاسخوگویی به نیازهای واقعی مخاطبان، ترسیم افق‌های متعالی‌تر و ارتقاء بخشیدن به نیازهای مخاطبان است. ظاهرا در پیگیری این هدف است که گه گاهی شاهد پخش آثاری هستیم که سعی دارند زنان موفق و واجد ویژگی‌های برجسته را همچون الگو و آرمانی برای سایر زنان ترسیم کنند. آنچه معمولا در این راستا تولید و پخش می‌شود مجموعه‌های مستندی است که به معرفی و مصاحبه با همسران و مادران شهدا و جانبازان، مادران فرزندان ناتوان، زنان مشغول به فعالیت‌های خیریه و مانند آن اختصاص دارد و البته برنامه‌های مذهبی و خانواده که با دعوت از کارشناسان، سعی دارند زنان را برای رسیدن به زندگی مطلوب راهنمایی کنند.
فردا ساعت ۸ونیم در برنامه صبح بخیر ایران از شبکه یک سیما توضیحاتی را درباره لایحه‌ی حجاب خواهم داد.
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت سوم سینمای غرب زده و ارزش های زنانه... یکم: در دنیای مدرن و عصر جهانی شدن، رسانه‌ها مهم‌ترین و با نفوذترین ابزار انتقال فرهنگ و شکل دهی به سبک‌های زندگی می‌باشند. امروزه ديگر اين بشر نيست كه فكر مي‌كند چگونه بپوشد، چگونه بخوابد و چگونه زندگي كند؛ بلكه اين رسانه‌هاي جهاني هستند كه اين برنامه‌ريزي‌ها را به عهده گرفته‌اند. هم چنین گسترش تعاملات جهانی و برخورد فرهنگ‌ها با یکدیگر از یک سو، و تمرکز قدرت‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی در دست متولیان و حامیان فرهنگ و تمدن غرب از سوی دیگر، باعث شده که سبک زندگی دنیای مدرن به فرهنگ غالب دنیا تبدیل شود. فرهنگی که پایه¬های اصلی آن بر تفکر اومانیستی و لیبرالیستی انسان مدرن بنا شده است و شاید ضرورتا سنخیتی با زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف از جمله جامعه ما نداشته باشد. دوم: ارزش¬های زنانه آن دسته از مقولاتی است که در دین مبین اسلام وجود و رعایت آن¬ها برای زنان بسیار توصیه و تاکید شده است که از جمله آن¬ها می¬توان به ارزش حیا و عفاف، دلبستگی و تن ندادن به عشق¬های مجازی و علاقه و هوس زود گذر میان دو جنس مخالف، رعایت حدود و چارچوب شرعی و دینی در ارتباط با نامحرم، عدم بروز رفتارهای عاطفی آشکار در برابر جنس مخالف، وفاداری به همسر، رعایت حجاب در پوشش، خانواده گرایی، پذیرش قیومیت مرد در ساختار قدرت خانواده و تمکین در برابر او و مواردی از این قبیل می‌باشد. حیا به عنوان یکی از ارزش‌های اساسی و مورد تاکید اسلام برای انسان به ویژه زنان می‌باشد که کارکرد تقویت و تحکیم پایه‌های روابط زوجین و خانواده را داشته و از بین رفتن و یا کمرنگ شدن آن در خانواده‌ها علی الخصوص در زنان باعث ایجاد آسیب‌های جدی در مدیریت ارزشی و رفتاری اعضای خانواده می‌گردد. سوم: عشق میان دختر و پسر نامحرم در آثار سینمایی داخل کشور مقوله¬ای است که به شدت سخیف و سطحی ایجاد می¬شود و با دو بار گفتگوی کوتاه این دو به یکدیگر وابسته می¬شوند. گویا عشق سطحی و سست میان دختر و پسر که با یک نگاه و یک تعامل ساده اتفاق می¬افتد از مفروضات جریان حاکم بر سینماست. این مساله در واقع یکی از مهمترین نقاط آسیب زا در فیلم¬های سینمایی کشور ما است که به تایید و الغای یک بخش از سبک زندگی روشنفکری و مدرن در جامعه می¬پردازد. در حالی که واقعیات جامعه گواه بر این حقیقت است که عشق¬هایی که مبنایی چون شناخت و عقلانیت نداشته و مبتنی بر احساس و نشئت گرفته از یک نگاه زود گذر و یا خاطرات کودکی است چندان اساس محکمی برای تشکیل خانواده و ازدواج نبوده و نیست. با عنایت به این مساله، سریال‌های پرمخاطب شبکه‌های ماهواره‌ای، با حذف و یا کمرنگ جلوه دادن ارزش‌های زنانه‌ای چون حیا در تعاملات میان افراد نامحرم و قبح‌زدایی از عشق‌های خارج از چارچوب زن و مرد متاهل و نیز عادی جلوه دادن مفاهیمی چون خیانت به همسر، سعی در آسیب رساندن به رکن اساسی جامعه اسلامی ایران یعنی خانواده می‌نمایند. از سوی دیگر در سال¬های اخیر جریان حاکم بر سینمای کشور که متاثر از دیدگاه¬های روشنفکری و لیبرال هستند یک نوع هم صدایی با رسانه¬های غربی را در آثار و ساخته¬های خود صورت می¬دهند که نمونه¬هایی از این دست را می¬توان در آثار و فیلم¬های سینمایی کشور مشاهده نمود. یکی از مهمترین عناصر مشترک این دسته از آثار و فیلم¬ها با گفتمان اصلی حاکم بر رسانه¬های غربی، مقوله بازنمایی زنان و ارزش¬های مربوط به زنان است. مسائلی از قبیل عشق¬های مجازی و دوستی¬های قبل از ازدواج، روابط باز با جنس مخالف، استفاده ابزاری از زن در جهت ارتقاء جذابیت اثر، سبک مدرن پوشش و حجاب، خانواده ستیزی و... در این آثار به وفور به چشم می¬خورد.
فیلم کامل گفتگوی امروز من در برنامه صبح بخیر ایران با موضوع حجاب و لایحه https://telewebion.com/episode/0x7e77856
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت چهارم بازنمایی مسائل خانواده در رسانه ملی خانواده یکی از نهادهای مهم جامعه بشری است که زیربنایی‌ترین و اولین نهاد اجتماع به شمار می‌رود. تاثیر خانواده بر رشد، تعادل و شکوفایی افراد و جامعه به حدی است که هیچ صاحب‌نظری نمی‌تواند آن را انکار کند. از این رو ادیان الهی از جمله دین اسلام بر ضرورت تشکیل و حفظ این نهاد تاثیرگذار، تاکیدات بسیار نموده اند. لذا در یک جامعه ایده آل و مطلوب، محوری ترین کارگزار تعلیم و تربیت و جامعه پذیری افراد، خانواده بوده و افراد در درون خانواده، ارزش ها و هنجارهای متناسب با زندگی اجتماعی را فرا می گیرند. از سوی دیگر نقش رسانه‌ها در گسترش و ترویج فرهنگ برخاسته از تحولات مدرنیسم، نیز غیر قابل انکار می‌باشد و رسانه‌های دیداری و شنیداری با بازتولید پیام‌های فرهنگ و سبک زندگی دنیای مدرن، در جهت دهی روند تحولات خانواده سهم ایفا می‌نمایند. از جمله این رسانه‌ها، تلویزیون می‌باشد که می توان گفت تنها رسانه‌ای است که اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه به آن دسترسی داشته و مخاطب آن هستند. در کشور ایران نیز پر بازدیدترین و پر مخاطب ترین رسانه ای که اکثریت قریب به اتفاق مردم و افراد جامعه به آن دسترسی دارند تلویزیون است که نقش بسزایی در فرهنگ سازی و ایجاد گفتمان در میان مخاطبان خود ایفا می کند. تلویزیون با تولید برنامه های مختلف از جمله سریال های خانوادگی و اجتماعی که پر بازدیدترین برنامه ها نیز می باشند، به ارائه الگوهای خانوادگی متفاوت پرداخته و به صورت کاملا غیر مستقیم و ناخودآگاه، ذهنیت افراد جامعه را به سمت الگوهای ارائه شده سوق می دهد. به همین دلیل رسانه ملی ایران را می توان تاثیر گذارترین و با نفوذترین رسانه در داخل کشور معرفی کرد. مشاهده روند تغییر و تحولات در سبک زندگی و ساختار خانواده های ایرانی و نیز کمرنگ شدن نقش و تاثیر این نهاد در فرایند جامعه پذیری افراد، نشان از نفوذ و تاثیر الگوهای مدرن از خانواده در جامعه ایرانی می باشد که توسط رسانه های مختلف از جمله تلویزیون ارائه و تایید می گردند. خانواده ایرانی امروزه با مسائل اساسی و بعضا بحران آفرین مواجه است. امروزه به دلیل غلبه فرهنگ مدرن بر فضای فرهنگ سنتی و اصیل جامعه ما توسط رسانه ها، شکاف نسلی قابل توجهی میان والدین و فرزندان آن ها به چشم می خورد و این مساله زمینه ساز پیدایش بحران های هویتی و رفتاری در میان جوانان گردیده است. از سوی دیگر الگوهای خانوادگی ارائه شده توسط رسانه ملی نیز به نظر می رسد نه تنها پاسخ در خور توجهی به این مساله در میان خانواده های ایرانی نداده است بلکه بر شدت این شکاف و فاصله نیز در بعضی مواقع افزوده است. به‌طور کلی روند تولیدات و سریال‌های رسانه ملی در دهه اخیر در جهت تقویت سبک زندگی اسلامی – ایرانی از خانواده نبوده و تصویر ارائه شده از خانواده ایرانی دچار معضلاتی چون شکاف نسلی، سبک زندگی مصرفی و مدرن، غلبه ارزش های سکولار و غیر دینی، هسته ای شدن خانواده و خروج از مدل خانواده گسترده و تعاملات محدود فامیلی و خانوادگی، کم رنگ شدن ارزش های سنتی و دینی، ضعف و عدم تدبیر والدین در تربیت و پرورش فرزندان، فرزند سالاری و عدم توجه و احترام به جایگاه والدین و بزرگترها، تضعیف جایگاه مرد در ساختار قدرت خانواده و تاکید بر مدیریت دوگانه و در عرض هم زن و مرد در خانه و مواردی از این قبیل است.
صبح بخیر ایران.حجاب.mp3
35.73M
فایل صوتی گفتگوی من در برنامه صبح بخیر ایران پیرامون حجاب
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت پنجم زن و کنشگری در رسانه نسبت میان زن و رسانه در 3 سطح بروز دارد. سطح اول زن به‌مثابه کنشگر است که در نقش‌هایی چون بازیگر، مجری، نویسنده، کارگردان، تهیه‌کننده و... ظاهر می‌گردد. سطح دوم زن به‌مثابه مخاطب است که در جایگاه بهره‌بردار و مصرف‌کننده قرار می‌گیرد و سطح سوم زن به‌مثابه موضوع و پیام است. یعنی برنامه یا درباره زن است یا دلالت‌های جنسیتی بارز دارد. شاید بتوان گفت که عمده چالش‌های ما در حوزه زن و رسانه به سطح اول مربوط است و در سطوح دیگر مسائل ما تابع روندهای اجتماعی جامعه ایران است. در سطح اول چالش‌های ما در دو حوزه کلان مطرح می‌شوند. حوزه اول ناظر به مباحث فقهیِ زن و کنشگری در رسانه است. اختلاط با نامحرم، گریم و آرایش زنان، نگاه به نامحرم، جذابیت‌های زنانه و... حوزه دوم نیز مسائل مربوط به حضور موثر، کنشگری مستقل و فعالیت زنان در عرصه رسانه و برنامه‌سازی است که شامل محدودیت‌های عرفی، مناسبات صنفی و موانع ساختاری می‌گردند. برای حل مسائل و چالش‌های حوزه اول نیازمند طرح پرسش‌های دقیق در زمینه مناسبات زن و رسانه با رویکرد فقهی و فلسفی هستیم. چارچوب‌های حضور زن در رسانه به‌ویژه در قاب تصویر را باید با ارجاع مساله‌محور و دقیق به فقه طراحی کنیم و تعاریف بومی از عناصر جذابیت در رسانه و سازوکار استفاده از ظرفیت زنان را باید با ابزار حکمت و فلسفه ارائه کنیم. هردوی این عرصه‌ها در ساحت اندیشه‌ورزی دارای خلاءهای تئوریک جدی هستند و بیش از پیش نیازمند بحث و نظر می‌باشند. از سوی دیگر مسائل ساختاری و موانع جنسیتی و فرهنگی پیش روی بانوان در زمینه کنشگریِ رسانه به ویژه در سطح تولید و برنامه‌سازی موثر و مستقل نیز باید به طور جدی مورد چاره‌اندیشی واقع شده و سازوکار استفاده از ظرفیت زنان در فرایندهای طراحی و ساخت برنامه‌های تلویزیونی و آثار سینمایی در کشور تسهیل گردد. زیرا هیچ تردیدی در ضرورت حضور موثر زنان در این عرصه به ویژه در نقش نویسندگی و کارگردانی وجود ندارد.
ماده ۶۳۸ ق.م بیش از دو دهه است که کارآمدی خود را برای کنترل وضعیت بی‌حجابی از دست داده و الان عده‌ای برای مدیریت غائله‌ی کشف حجاب و برهنگی ما را به آن حواله می‌دهند! @eqbali62
برخلاف تصور دوستان، تبصره ماده ۶۳۸ ق.م در این لایحه نسخ نشده است. ضمن اینکه در اصلاحات نهایی متن لایحه توسط نمایندگان محترم مجلس، استناد به آن هم برای رفع نگرانی متدینین مبنی بر عدول لایحه از حجاب شرعی گنجانده شده و قطعا رای خواهد آورد. اطلاع‌رسانی کنید @eqbali62
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ... چقدر این روزها از این آیه دور شدیم...
سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت ششم ضرورتِ شکستِ هیمنه‌ی روایتِ زن موفق در رسانه ابوالفضل اقبالی رسانه در عرصه بازنماییِ تصویر زن مطلوب و ایده‌آل تابع و پیرو جامعه است. تصویری که از الگوی مطلوب زن در فضای اجتماعی و ذهنیت نخبگان و مردم وجود دارد در رسانه نیز پمپاژ می‌گردد. اگرچه رسانه باید در این زمینه حیثیت استقلالی خود را حفظ کرده و خودش برای جامعه نیز تصویر بسازد، اما واقعیت این است که این تعامل بیشتر از سمت جامعه به رسانه هدایت می‌گردد. لذا روایتی که از زن ایده‌آل در رسانه هژمونی دارد و صدای غالب در سینما و تلویزیون به شمار می‌رود، روایتِ «زن موفق» است. زن موفق در فاهمه‌ی جامعه ایرانی در زمانه فعلی چه ویژگی‌هایی دارد؟ این تصویر براساس کدام مولفه‌های اصلی و محوری ساخته و پرداخته و بازنمایی می‌گردد؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا به واکاوی این مفهوم در جامعه بپردازیم. واقعیت این است که زن موفق در گفتمان غالب در جامعه ایرانی به زنی اطلاق می‌گردد که میان الگوهای سنتی و مدرن در رفت و آمد بوده و انتظارات و الزامات هر دو الگو را توامان برآورده می‌سازد. در این ذهنیتِ نادرست و نادقیق، زنی که ملتزم به خانواده و نقش‌های خانگی خود بوده و فعالیت‌های زنانه خود در خانواده را به نحو احسن انجام می‌دهد و در عین حال حضور پررنگ و حرفه‌ای در جامعه داشته و سهم روشن و محسوسی از مناسبات اقتصادی، علمی، ورزشی و... در فضای کشور را کسب کرده است، زن موفق و الگوی مطلوب و ایده‌آل است. این تصویر عیناً در فضای رسانه نیز غلبه یافته و هیمنه‌ای شکست‌ناپذیر دارد. این تصویر از زن موفق آشکارا نادرست و غیرمنصفانه است و باعث اخراج بیش از 90 درصد بانوان جامعه از دایره این تصویر شده و عملاً بانوانی که به تعبیر من «ابرزن» هستند امکان رقابت با یکدیگر در عرصه الگوی زن موفق را پیدا خواهند کرد. زیرا بدنه متوسط و معمولی زنان جامعه توفیقِ سازگاری با این تصویر را نداشته و تحت فشار نقشیِ مضاعفی که این الگو برای آنان ایجاد می‌کند، دچار آسیب‌ها و اختلالات بسیار روانی و جسمی خواهند شد. لذا باید تصویر زن موفق و الگوی ایده‌آل و مطلوب از او در رسانه را بازسازی و هیمنه روایت موجود را فرو ریخت. این کار چگونه اتفاق خواهد افتاد؟ با ارائه روایتِ بدیل تحت عنوان «الگوی سوم زن». انشالله در یادداشت‌های بعدی به مختصات این روایت بدیل توضیح خواهم داد. @eqbali62
اگر واقع‌بینانه به مختصات میدان و بضاعت خود بنگریم تصدیق خواهیم کرد که لایحه حجاب و عفاف در حقیقت در راستای حفظ اقتدار پلیس و ممانعت از لطمه به حیثیت او در ساحت رسانه گام برداشته است. @eqbali62
بزرگترین دروغی که درباره لایحه می‌گویند این است که براساس آن کشف حجاب به رسمیت شناخته شده و صرفاً با برهنگی برخورد می‌شود. اما حقیقت آن است که برهنگی با دستگیری فوری پلیس و کشف حجاب با احراز هویت هوشمند و جریمه نقدی مواجه خواهند شد. به مردم دروغ نگویید! @eqbali62
دروغ دیگری که مخالفان درباره لایحه می‌گویند این است که جلوی امر به‌معروف را می‌گیرد! در حالیکه لایحه به درستی مرز میان امر به معروف و توهین را مشخص و با توهین به شهروندان برخورد کرده است. از قضا برخی از مخالفان لایحه سابقه خوبی در امر به معروفِ محترمانه‌ و بدون توهین به شهروندان ندارند! @eqbali62