eitaa logo
جنسیت و عدالت(ابوالفضل اقبالی)
1.4هزار دنبال‌کننده
291 عکس
17 ویدیو
8 فایل
خوانش عدالت‌محور موضوعات جنسیتی ارتباط با من: @abolfazleqbali https://eitaa.com/eqbali62
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اندیشکده زوج
الگوی سوم و امکان‌های نظری آن اندیشکده زوج ❇️ واژه «الگوی سوم» که چند سالی‌ست به ادبیات کنشگران و اندیشمندان مطالعات جنسیت راه پیدا کرده است، بیش از آنکه یک مفهوم جدید در عِداد سایر مفاهیم این حوزه علمی باشد، یک رهیافت نظری به انسان، جامعه و حکمرانی است که امکان‌ها و ظرفیت‌های مهمی را در این سه عرصه در اختیار اندیشمندان و صاحب‌نظران قرار می‌دهد. در ادامه به تبیینی اجمالی از آنچه که به عنوان رهیافت نظری الگوی سوم یاد می‌کنیم، خواهیم پرداخت. الف) الگوی سوم به‌مثابه شیوه زیستن ❇️ اگر کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را عصاره‌گیری کنیم به گزاره «بندگیِ مجاهدانه» خواهیم رسید. این گزاره لب کلام الگوی سوم در ساحتِ حیات فردی است. در این مقام هیچ ردپایی از جنسیت وجود ندارد و مخاطب این گزاره «انسان» است. اگرچه در مسیر تحقق آن جنسیت حضور جدی و پررنگی دارد. انسانِ مومنِ مجاهد در حیات فردی خود «مسئولانه» و مبتنی بر تکلیف الهی زیست می‌کند و در سه عرصه فردی، خانوادگی و اجتماعی به «تعالی» می‌اندیشد. در این میان کیفیتِ سلوک زنانه با تمام تکثرهای آن است که «الگوی سوم زن» را محقق می‌کند. ناگفته نماند که این الگو ظرفیت‌های تحولی ویژه‌ای را برای زیست خانوادگی مردان و اهتمام ویژه آنان به نقش‌های همسری و پدری در اختیار آنان قرار می‌دهد. ب) الگوی سوم به‌مثابه طرحی برای جامعه ❇️ انقلاب اسلامی برای تمهید حرکت به سمت تمدن توحیدی، طرحِ اجتماعیِ «زوجیت‌پایه» دارد که براساس آن، اراده و استعداد زن و مرد در امتزاج با یکدیگر در خدمت خلق سازه‌های اجتماعی متناسب و سازگار با حرکت تمدنی انقلاب اسلامی قرار می‌گیرند. الگوی سوم در این مقام کاملا جنسیتی و ناظر به امکان‌ها و ظرفیت‌های زن و مرد است. اگر انقلاب اسلامی در ساحت قبلی از «الگوی سومِ انسان» بحث می‌کند در این ساحت درباره «الگوی سومِ جامعه» سخن می‌گوید. جامعه‌ای که در آن برخلاف جوامع سنتی و مدرن(به معنای تمدنی‌شان) اراده‌ورزی زنان در تکوین امر اجتماعی در طول اراده مردان نیست بلکه در عرض آن است و هر دو ذیل اراده الهی قرار دارند. لذا می‌توان و باید گفت که ره‌آورد الگوی سوم برای جامعه و تاریخ «عدالت جنسیتی» است. ج) الگوی سوم به‌مثابه راهبرد حکمرانی ❇️ آنگاه که نظام اسلامی و ساختارهای حکمرانی آن مخاطب الگوی سوم قرار می‌گیرند، دو عنصر «بسترسازی» و «روایت» در این میان حضور پررنگی پیدا می‌کنند. ایجاد زمینه برای تزریق نیروهای زنانه در مسیر جامعه‌پردازی و تاریخ‌سازی باید راهبرد اساسی حکمرانی براساس ایده الگوی سوم باشد که این مهم از رهگذر طراحی «الگوی مشارکت اجتماعی زنانه» رخ خواهد داد. اینجا محل تلاقی «ذهنیت» و «عینیت» یا «ایده» و «واقعیت» است که برخلاف تجربه حکمرانیِ مدرن ما در 4 دهه اخیر که مقهور واقعیت بود، باید به سازوکار تفوقِ ایده بر واقعیت بیاندیشیم. به موازات آن نیز روایتِ زن مسلمان ایرانی حاضر در میدان در این صحنه درگیری و نزاع بر سر «تصویر زن» برای حکمرانی باید یک راهبرد کلان و محوری باشد. به کانال اندیشکده زوج در ایتا بپیوندید: https://eitaa.com/zoujtt
هدایت شده از اندیشکده زوج
زوجیت به‌مثابه پارادایم مطالعات اجتماعی اندیشکده زوج 🔸 جامعه‌شناسی مدرن علیرغم تلاش برای مرز نهادن میان خود و متافیزیک در ساحت روش‌شناسی و غایات، امکانِ انکارِ بنیادهای الهیاتی و فلسفی خود را ندارد و اندیشه‌های بزرگان و بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی همچون مارکس، دورکیم، وبر و زیمل کاملا ذیل و در نسبتی وثیق با ایده‌های فلاسفه‌ای چون کانت، هگل، دیلتای و... تکوین یافته‌اند. به بیان دیگر می‌توان گفت مبانی معرفتی غرب مدرن به نحو حقیقی در تفکر جامعه‌شناختی اشراب شده و به هیچوجه قابل تفکیک از آن نیست. 🔸 تمام تلاش‌های نظری در مطالعات اجتماعی مدرن را می‌توان ذیل دو پارادایم کلانِ «تضاد» و «نظم» بازخوانی نمود. نظریه‌هایی که به ماهیت تغییرات اجتماعی و منطق حرکتِ تاریخی جوامع می‌اندیشند ذیل پارادایم تضاد دسته‌بندی می‌شوند و رهیافت‌هایی که درصدد توضیح چگونگی حفظ و اصلاح وضع موجود هستند در چارچوب پارادایم نظم قرار می‌گیرند. برخلاف جامعه‌شناسان نظم‌گرا(همچون کارکردگرایی) که فاقد طرح نظری منسجمی برای توضیح تغییرات اجتماعی هستند، تضادگرایان(به‌ویژه مارکسیست‌ها) سازه‌های نظری مستحکمی را برای این منظور تمهید کرده‌اند. 🔸 با کمی اغراق می‌توان ادعا کرد که تمام دستآورد سنت جامعه‌شناسی مارکسیستی و امتداد پساساختارگرایانه آن در تبیین تحولات اجتماعی، بیش و پیش از هرکس به هگل و منظر فلسفی او به هستی تعلق دارد. هگل در طرح فلسفی خود، «شدن» را جایگزین «بودن» قرار داده و «واقعیت» را امری دارای صیرورت تلقی می‌کند که برای فهم آن گریزی از کاربست منطق و روش «دیالکتیک» نیست. از نظر او «تناقض» و «ضدیت» است که واقعیت را در بستر حرکت رقم می‌زند. اساسا تحول و حرکت به جز تقابل و ستیز هیچ زمینه و بهانه دیگری ندارد. 🔸 مارکسیسم و فمینیسم هرکدام با الهام از همین ایده فلسفی و بسط آن به مناسبات اقتصادی و انسانیِ جوامع در طول تاریخ، چارچوب مفهومی خود را برای تبیین تحولات اجتماعی بنا نهادند. اساسا مفهوم «جنسیت» سازه‌ای نظری در مطالعات فمینیستی بود که تضاد را در بستر روابط انسانی تئوریزه می‌کرد. به همین دلیل در تمام قلمرو نظری فمینیسم از معرفت‌شناسی، اخلاق، سیاست، الهیات، هنر و سینما و... عنصر «رقابت» پررنگ و محوری‌ست. 🔸 در جهان‌بینی اسلامی اما قاعده‌ای تحت عنوان «زوجیت» وجود دارد که عنصر محوری در شناخت هستی و صیرورت آن محسوب می‌گردد. زوجیت؛ تدبیر حکیمانه خداوند برای حرکت تکاملی هستی و انسان در بستر تلائم و اتحاد است که در سطح ‌فردی به تکوین خانواده، امتداد نسل و رشد و تکامل افراد منجر می‌گردد، و در سطحی بالاتر اتحاد نفوس و جهان‌های اجتماعی افراد را رقم می‌زند. برخلاف نگاه ماتریالیستی که منطق حرکت را با دوگانه‌های متضاد و نسبتِ انکاریِ «تز» و «آنتی‌تر» توضیح می‌دهد، صیرورت هستی در ادبیات اسلامی با دوگانه‌های متکامل و نسبتِ ایجابیِ «ازواج» اتفاق می‌افتد. لذا در چنین فضایی «هم‌افزایی» جایگزین رقابت می‌گردد. 🔸 زوجیت نه تنها مبنایی هستی‌شناسانه برای فهم قوانین حاکم بر خلقت است بلکه گاه در مقام طراحی نظامات اجتماعی و بیان قواعد آن به نحوی هنجارین نیز قرار می‌گیرد. بنابراین زوجیت را می‌توان بستر و قاعده حرکت تاریخی جوامع و تنظیم‌کننده نیروهای انسانیِ معطوف به آن قلمداد کرد. با این مبنا به نظر می‌رسد زوجیت امکان‌های نظری مهمی را پیش روی مطالعات اجتماعی گشوده و می‌تواند به‌مثابه پارادایم جدیدی در عرض پارادایم‌های دیگر مطرح شود. به کانال اندیشکده زوج در ایتا بپیوندید: https://eitaa.com/zoujtt