محکی برای دوستانِ همیشه منتقد!
از شواهد پیداست که سکوت و بیعملی چند ماهه نظام در قبال مساله کشف حجاب و تننمایی به همین منوال ادامه خواهد داشت و حاکمیت دیگر ارادهای برای پیگیری قانون حجاب در کشور ندارد. این البته از نظر من علل روشنی دارد که شاید بعدها درباره آن بنویسم اما در این نوشتار قصد پرداختن به علل این سکوت و بیعملی ندارم. به هرحال چیزی که امروز شاهدش هستیم «بسته شدن پرونده قانون حجاب» در ایران است.
خب این وضعیت سالها مورد مطالبه دو طیف بود. طیف اول همین حامیان غائله سخیف زن، زندگی، آزادی هستند که من با آنها کاری ندارم. طیف دوم اما رفقای مذهبی و انقلابی ما بودند که نظام را به خاطر اعمال قانون حجاب و اتخاذ مواجهه انتظامی و کیفری با بیحجابان تخطئه میکردند و از لزوم کار تربیتی و فرهنگی در این زمینه سخن میگفتند. یا بعضا متدینین جامعه را به خاطر تذکر لسانی به بیحجابان به باد انتقاد میگرفتند و معتقد بودند ابتدا باید حجاب را بهمثابه معروف و بیحجابی را به عنوان منکر در جامعه ترویج کنیم و سپس امر و نهی نسبت به آنها انجام دهیم!
من فرض را بر صداقت همه این دوستان میگذارم و این حرفها را حمل بر نگاه کارشناسانه آنها میکنم. اما میخواهم اینجا یک پیشنهادی مطرح کنم. قطعا برای همه دینداران و متدینین جامعه که دغدغه احکام اسلام و شریعت در جامعه را دارند(و ما هم انشالله در این زمره هستیم) این وضعیت برهنگی که کم کم با گرمتر شدن هوا در حال ظهور و بروز است نگران کننده است. پیشنهاد من این است که بیایید از امروز رصد کنیم. ببینیم این دوستان مدافع کار فرهنگی و تربیتی و منتقد برخوردهای انتظامی در زمینه حجاب، الان که دیگه نظام دست از قانون حجاب برداشته است، چقدر نسبت به همان کار تربیتی و فرهنگی که ادعا میکردند اهتمام خواهند ورزید! بشمارید ببینید چندتاشون درباره حجاب قلم خواهند زد، چندتاشون عزم جدی برای ورود به مدارس و دانشگاهها برای تبیین حجاب خواهند داشت، چندتاشون یک محصول فرهنگی درباره حجاب تولید خواهند کرد و...
برای من روشن است که این دوستان نه تنها اقدامی در این زمینه انجام نخواهند داد، بلکه بهزودی در کسوت منتقدان نظام ظاهر خواهند شد و مجددا حاکمیت را به خاطر عملکرد ناموفق در زمینه حجاب، خواهند نواخت!
در ایامی که غائلهی زن، زندگی آزادی در کشور راه انداختند و عکسهای اتحاد محجبه و مکشوفه استوری میکردند گفتم حجاب و کشف حجاب دو امر متضاد نیستند که امکان همزیستی مسالمتآمیز با هم داشته باشند بلکه دو امر "متخاصم"اند و از اساس درصدد تضییق حیات دیگری هستند. طرف عکس فامیلهاشون رو پست کرده، گلهای ریختن زیرش فحش و توهین که چرا فامیلات محجبهاند!!!
فردا آخرین مهلت ثبت نام در این دوره است
کسانی که قصد شرکت دارند اما الان امکان پرداخت هزینه رو ندارند میتوانند ثبتنام کنند و هزینه رو تا پایان ماه بدن
درباره مناظره اقتصادی در جهانآرا
ابوالفضل اقبالی
مناظره یک ساحت علمی و نظری دارد که افراد با سطح سواد خود در آن قضاوت میشوند و یک ساحت رسانهای دارد که رفتار و گفتار افراد در آن تعیین کننده است. در مناظره دیشب بلاشک دکتر موسی غنینژاد پیروز رسانهای مناظره بود و دکتر مسعود درخشان عملکرد بسیار بدی داشت. اما در صحبتهای دکتر غنینژاد چندتا نکته قابل مناقشه وجود داشت که عرض میکنم. سه محور مهم در صحبتهای دیشب دکتر غنینژاد وجود داشت که عبارتند از:
۱. چپانگاریِ اقتصاد اسلامی
دکتر غنینژاد در ابتدای سخنان خود، علتالعلل چالشهای اقتصادی کشور را ابتنای اصول اقتصادیِ قانون اساسی کشور(بهویژه اصل ۴۳) بر رویکردهای مارکسیستی و چپ در اقتصاد دانست. ایشان در اینجا عامدانه و با هوشمندی برای مخاطب تلویزیونی یک سادهسازی در تقسیمبندی رویکردهای موجود در اقتصاد انجام میدهند. به این ترتیب که هرکس برای دولت(حاکمیت) شان مداخله در اقتصاد در نظر میگیرد تبار مارکسیستی دارد! و هرکس مخالف مداخله دولت در اقتصاد است تفکر لیبرالی دارد. و لذا براساس این دوگانهی بسیط و نادقیق، اصل ۴۳ قانون اساسی کشور را سوسیالیستی دانسته و با یک تحریف تاریخی، تنظیم این اصول را به چپهای اول انقلاب نسبت میدهد و از جزوات حزب توده به عنوان رفرنس سخن خود استفاده میکند! چنین تقسیمبندی بسیط و تقلیلگرایانه از نظریههای اقتصادی توسط دکتر غنینژاد صرفا کارکرد سیاسی و رسانهای برای برچسبزدن به طرف مقابل دارد و فاقد مبنای علمی است. رویکردهای موجود در اقتصاد در نسبت به مقوله مداخله دولتها، طیفی از نظریههای مارکسیستی، لیبرالیستی و اسلامی را شامل میشود که تفاوتهای دقیقی با یکدیگر دارند و به این سادگی نمیتوان آنها را یک کاسه کرد.
۲. علمانگاریِ(بهمعنای ساینس) اقتصادِ مدرن
دکتر غنینژاد اصرار داشت که به صحبتهای دکتر درخشان برچسب ایدئولوژی و شعار بزند و سخنان خودش را علمی جلوه دهد. در حالیکه خود ایشان بهتر از هر کسی واقف هستند که اقتصاد، فلسفهای است که گاهی امتداد ریاضیاتی نیز پیدا کرده است. همین نظریه اقتصاد بازار که ایشان از آن دفاع میکنند بیشتر از آنکه ماهیت علمی(scientific) داشته باشد، ایدئولوژی محض است و بنیانهای فلسفی و الهیاتی دارد. تمام بحثهای فون هایک درباره مفاهیمی چون آزادی، قانون، نظم و... ایدئولوژی است. حال اگر کسی چون پروفسور مسعود درخشان با آن سوابق علمی و تئوریک، از کسی چون امام خمینی(ره) نقل قول بیاورد متهم به شعرخوانی میشود، اما اگر دکتر غنینژاد که خودشان مدتها از مدافعان رویکردهای مارکسیستی در اقتصاد بودند، الان از لیبرالهایی چون فون هایک نقل قول بیاورد، میشود بحث اصولی و علمی! کسی هم نمیپرسد که اعتبار و مشروعیت گزاره «قانون نظم خودجوش است» با کدام محک علمی سنجیده شده است؟
۳. جداانگاریِ قلمرو دین و اقتصاد
دکتر غنینژاد در پایان مناظره یک پرسش مشهور و فراگیر در فضای عمومی جامعه را از پرفسور درخشان مطرح میکنند که شما چرا در مباحث اقتصادی از امام خمینی(ره) یا مقام معظم رهبری رفرنس میآورید؟ ایشان بلاشک فقیه و دینشناس هستند اما چون تخصص اقتصادی ندارند، نظرشان در این عرصه قابل استناد نیست! حال سوال من از آقای غنینژاد این است که شما چه درک و شناختی از دین دارید که براساس آن قلمرو اقتصاد را از قلمرو دین جدا کردید؟ این که همان شبهه رایج سکولاریسم در دهه 70 است که فقه و دین را محصور در ارتباط فردی ما با خدا میدانست و معتقد بود کار سیاست و اقتصاد و علم را باید به متخصصان خودش واگذار کرد و دین و روحانیت باید مشغول نماز و روزه مردم باشند! پس احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام که اتفاقا حجم وسیعتری از احکام فردی را به خود اختصاص داده چه میشوند؟ حرمت ربا، قاعده نفی سبیل، انفاق، خمس و زکات، الگوی مصرف و... اینها ناظر به اقتصاد نیستند؟ جالب است که خود ایشان در ابتدای مناظره صراحتا میگویند در قانون اساسی ما ردپایی از اصول اقتصادی اسلام نیست! یعنی میدانند که در اسلام ابواب متعدد و اصول بسیاری ناظر به ساماندهی وضعیت اقتصادی جامعه داریم. خب پس اگر کسی دینشناس باشد به این امور نیز واقف است و نظراتش درباره اقتصاد مسموع است.
درباره مناظره اقتصادی در جهانآرا
ابوالفضل اقبالی
مناظره یک ساحت علمی و نظری دارد که افراد با سطح سواد خود در آن قضاوت میشوند و یک ساحت رسانهای دارد که رفتار و گفتار افراد در آن تعیین کننده است. در مناظره دیشب بلاشک دکتر موسی غنینژاد پیروز رسانهای مناظره بود و دکتر مسعود درخشان عملکرد بسیار بدی داشت. اما در صحبتهای دکتر غنینژاد چندتا نکته قابل مناقشه وجود داشت که عرض میکنم. سه محور مهم در صحبتهای دیشب دکتر غنینژاد وجود داشت که عبارتند از:
۱. چپانگاریِ اقتصاد اسلامی
دکتر غنینژاد در ابتدای سخنان خود، علتالعلل چالشهای اقتصادی کشور را ابتنای اصول اقتصادیِ قانون اساسی کشور(بهویژه اصل ۴۳) بر رویکردهای مارکسیستی و چپ در اقتصاد دانست. ایشان در اینجا عامدانه و با هوشمندی برای مخاطب تلویزیونی یک سادهسازی در تقسیمبندی رویکردهای موجود در اقتصاد انجام میدهند. به این ترتیب که هرکس برای دولت(حاکمیت) شان مداخله در اقتصاد در نظر میگیرد تبار مارکسیستی دارد! و هرکس مخالف مداخله دولت در اقتصاد است تفکر لیبرالی دارد. و لذا براساس این دوگانهی بسیط و نادقیق، اصل ۴۳ قانون اساسی کشور را سوسیالیستی دانسته و با یک تحریف تاریخی، تنظیم این اصول را به چپهای اول انقلاب نسبت میدهد و از جزوات حزب توده به عنوان رفرنس سخن خود استفاده میکند! چنین تقسیمبندی بسیط و تقلیلگرایانه از نظریههای اقتصادی توسط دکتر غنینژاد صرفا کارکرد سیاسی و رسانهای برای برچسبزدن به طرف مقابل دارد و فاقد مبنای علمی است. رویکردهای موجود در اقتصاد در نسبت به مقوله مداخله دولتها، طیفی از نظریههای مارکسیستی، لیبرالیستی و اسلامی را شامل میشود که تفاوتهای دقیقی با یکدیگر دارند و به این سادگی نمیتوان آنها را یک کاسه کرد.
۲. علمانگاریِ(بهمعنای ساینس) اقتصادِ مدرن
دکتر غنینژاد اصرار داشت که به صحبتهای دکتر درخشان برچسب ایدئولوژی و شعار بزند و سخنان خودش را علمی جلوه دهد. در حالیکه خود ایشان بهتر از هر کسی واقف هستند که اقتصاد، فلسفهای است که گاهی امتداد ریاضیاتی نیز پیدا کرده است. همین نظریه اقتصاد بازار که ایشان از آن دفاع میکنند بیشتر از آنکه ماهیت علمی(scientific) داشته باشد، ایدئولوژی محض است و بنیانهای فلسفی و الهیاتی دارد. تمام بحثهای فون هایک درباره مفاهیمی چون آزادی، قانون، نظم و... ایدئولوژی است. حال اگر کسی چون پروفسور مسعود درخشان با آن سوابق علمی و تئوریک، از کسی چون امام خمینی(ره) نقل قول بیاورد متهم به شعرخوانی میشود، اما اگر دکتر غنینژاد که خودشان مدتها از مدافعان رویکردهای مارکسیستی در اقتصاد بودند، الان از لیبرالهایی چون فون هایک نقل قول بیاورد، میشود بحث اصولی و علمی! کسی هم نمیپرسد که اعتبار و مشروعیت گزاره «قانون نظم خودجوش است» با کدام محک علمی سنجیده شده است؟
۳. جداانگاریِ قلمرو دین و اقتصاد
دکتر غنینژاد در پایان مناظره یک پرسش مشهور و فراگیر در فضای عمومی جامعه را از پرفسور درخشان مطرح میکنند که شما چرا در مباحث اقتصادی از امام خمینی(ره) یا مقام معظم رهبری رفرنس میآورید؟ ایشان بلاشک فقیه و دینشناس هستند اما چون تخصص اقتصادی ندارند، نظرشان در این عرصه قابل استناد نیست! حال سوال من از آقای غنینژاد این است که شما چه درک و شناختی از دین دارید که براساس آن قلمرو اقتصاد را از قلمرو دین جدا کردید؟ این که همان شبهه رایج سکولاریسم در دهه 70 است که فقه و دین را محصور در ارتباط فردی ما با خدا میدانست و معتقد بود کار سیاست و اقتصاد و علم را باید به متخصصان خودش واگذار کرد و دین و روحانیت باید مشغول نماز و روزه مردم باشند! پس احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام که اتفاقا حجم وسیعتری از احکام فردی را به خود اختصاص داده چه میشوند؟ حرمت ربا، قاعده نفی سبیل، انفاق، خمس و زکات، الگوی مصرف و... اینها ناظر به اقتصاد نیستند؟ جالب است که خود ایشان در ابتدای مناظره صراحتا میگویند در قانون اساسی ما ردپایی از اصول اقتصادی اسلام نیست! یعنی میدانند که در اسلام ابواب متعدد و اصول بسیاری ناظر به ساماندهی وضعیت اقتصادی جامعه داریم. خب پس اگر کسی دینشناس باشد به این امور نیز واقف است و نظراتش درباره اقتصاد مسموع است.
درباره خودتنظیمیِ جامعه
نیروهای نظمدهنده حیات جامعه در عصر مدرن
ابوالفضل اقبالی
✅ وقتی از خودتنظیمیِ جامعه صحبت میکنیم منظورمان تعادلی است که از برهمکنش نهادهای اجتماعی حاصل میگردد و بهمثابه الگویی برای نظم و یا تغییرات اجتماعی جوامع عمل میکند. دین، دولت و خانواده نهادهای اجتماعیِ پایه در جوامع انسانی هستند که در تعامل با یکدیگر، سامان اجتماعی در طول تاریخ را رقم زدهاند. خودتنظیمیِ جامعه امری درونزا و پویاست که میتواند در بستر حرکت تاریخی جوامع، اَشکال مختلفی از نظم اجتماعی-سیاسی را رقم بزند.
✅ در جوامع سنتی هر یک از نهادهای اجتماعی دارای کارکردهای خاص خود بودند و از رهگذر همافزایی میان آنها تعادل اجتماعی رقم میخورد. خلق ارزشها و تعیین هنجارهای اجتماعی توسط نهاد دین، جامعهپذیری افراد براساس ارزشها و هنجارهای اجتماعی و صیانت از آنها توسط نهاد خانواده، پشتیبانی از هنجارها و تضمین تحقق آنها توسط نهاد دولت پیگیری میشد. در این میان، تعامل میان نهادها به صورت همارز و همافزا صورت میگرفت و خانواده نهادی قدرتمند و مستقل بود که قلمرو کارکردی آن توسط نهادهای دیگر نقض نمیشد.
✅ در جوامع مدرن اما مناسبات میان نهادهای اجتماعی متحول شده و سازوکارهای تنظیم جامعه تغییرات بنیادینی به خود دیده است. از یک سو دولت مدرن بنا به ماهیت تمامیتخواه خود تمایلی به تحمل نهادها و ساختارهای رقیب در کنار خود نداشته و درصدد هضم و استحاله آنها در درون خود است. به همین دلیل قلمروهای خود را تا درون چارچوبهای خانه و مسجد گسترش میدهد. از سوی دیگر با ظهور ابررسانههای جدید، بهتدریج کارکرد خلق ارزشها از نهاد دین سلب شده و در اختیار قهرمانان و چهرههای رسانهای قرار میگیرد که غالبا در امتداد ارزشهای نهادهای اقتصادی مسلط هستند.
✅ نتیجه این است که عملا نهاد دین و نهاد خانواده از فرآیند تنظیمگری اجتماعی حذف و نهاد دولت با تعیینکنندگیِ سرمایهداریِ فرهنگی به عنصر اصلی تنظیمگر جامعه بدل میگردد. براین اساس، تنظیمات اجتماعی تابعی از قدرت سیاسی- اقتصادی است که در فرآیندهای جهانی منجر به حذف سازوکارهای خودتنظیمی جوامع و ایجاد امکان «دیگرتنظیمی جوامع» یا همان «مداخله» میگردد. دیگرتنظیمی فرآیندی فرهنگی-سیاسی است که به تبعیت از ارزشها و ترجیحات «سرمایه» به ایجاد تغییر و تحول در نظم اجتماعی جوامع میانجامد.
✅ بهعبارت دیگر در عصر مدرن، ایده خودتنظیمی جامعه به محاق رفته و تنظیمات اجتماعی جوامع در فرآیندهای جهانی به پروژهای از بیرون و در اختیار نهادهای سیاسی اقتصادی مسلط تبدیل شده است. صرفنظر از خوب یا بد بودن این موضوع، باید توجه کرد که دیگرتنظیمی جوامع با مختصاتی که بیان شد، پیوند وثیقی با عنصر «رقابت سیاسی» دارد. یعنی این رقابت سیاسی میان جوامع و کشورها در نظام جهانی است که رویکردها و جهتگیریهای مداخله را رقم میزند. هر چه بیشتر در صحنه رقابت با قدرتهای سیاسی- اقتصادی جهان پیشروی کنید جامعه شما بیشتر در معرض مداخله فرهنگی- اجتماعی قرار خواهد گرفت. جامعه امروز ایران با گذشته نیم قرن پیش خود و نیز با جوامعی چون عراق، مالزی و... وضعیت متفاوتی در صحنه رقابت سیاسی در جهان دارد. لذا سازوکارهای تنظیمگری اجتماعی در جامعه ایران قابل مقایسه با جوامع اسلامی دیگر نیست.
هدایت شده از محمود کولیوند
🔸کرسی ترویجی روایتپردازیهای استاد مطهری از حجاب
🔰 توسط گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه برگزار میشود:
🎙 با حضور:
#سارا_طالبی
#عاظفه_صادقی
#ابوالفضل_اقبالی
#مهدی_جمشیدی
#مسعود_اسماعیلی
📅 یکشنبه 10 اردیبهشتماه 1402، ساعت 09:30
🏢 تهران، سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
📡 حضور مجازی از طریق:
🌐 skyroom.online/ch/iict/farhang
🔍 مشروح خبر👇
🌐 iict.ac.ir/rhejab
#کرسی
🆔 @iictchannel
جنسیت و افقهای آینده
عناصر مولد الگوی زن شرقی در سنت ایرانی
ابوالفضل اقبالی
✅ سنت فرهنگی-اجتماعی جامعه ایران زمینهای حاصلخیز و مستعد برای تداوم حیات الگوی زن شرقی است. این سنت دیرپا، با وجود تغییرات فرهنگیِ پرشتاب در جامعه ایران، هنوز هم نزد بسیاری از مردم تعیینکننده الگوی رفتار و سبک زندگی است. در این میان، یکی از مولفههای مهم و قدرتمند این سنت فرهنگی-اجتماعی، افقهای جنسیتی برای آینده فرزندان است.
✅ آینده همواره مهمترین دغدغه افراد و خانوادهها بوده است. آینده شغلی و اقتصادی، آینده تحصیلی، آینده خانوادگی و بسیاری از این دست که بهمثابه تصویری مبهم نزد افراد وجود دارند. ساختن آینده براساس ایدهآلها مهمترین انگیزه برای تلاش، پویایی و پذیرش سختیهاست. این تصویر اما زوایای روشنی هم نزد خانواده و جامعه ایرانی دارد. بهویژه آنجا که این تصویر متعلق به دختر خانواده باشد. نگرانی نسبت به وضعیت آینده دختران در میان خانوادههای ایرانی کمتر است زیرا برای دختران عنصری به نام «شوهر» تعیینکننده ابعاد و زوایای تصویر آینده بوده است. در فاهمه جامعه ایرانی، هویت شغلی، علمی و حرفهای دختر بهشدت متاثر از «سایهی شوهر» بوده و وضعیت دختران در آینده تابعی از وضعیت شوهرشان است. لذا درخواستها و انتخابهای دختران همگی به «خانه شوهر» حواله داده میشوند.
✅ گویی این دختر فاقد انتخابهای فردی و رسالتهای اجتماعی است که نه تنها مجاز، بلکه موظف به پیگیری آنهاست. این سخن ابداً به آن معنا نیست که ما نباید در تربیت دختران، افق خانوادهگرایانه داشته باشیم و معطوف به پذیرش نقشهای خانگی تربیت نکنیم. خیر! بلکه به این معناست که برای او «هویتِ معطّل» خلق نکنیم و انتخابهای فردی و اجتماعی او را منوط به ازدواج و رضایت شوهر در آینده نکنیم. دختران هم مانند پسران سهمی مستقل از حیات اجتماعیِ آینده دارند که در چارچوبی از ارزشهای اجتماعی، ظرفیتهای فردی و ضرورتهای تمدنی مجاز به خلق وضعیت خود در آینده هستند. این حداقل تغییری است که به اقتضاء الگوی سوم باید محقق شود. لذا باید در سبک تربیتی و جامعهپذیری دختران تجدیدنظر کرد. زیرا پیامد چنین وضعیتی یقینا به انفعال زنان و مادران آینده در خانواده و جامعه منجر خواهد شد.
✅ حقیقت این است که جنسیت تاثیری در اصلِ داشتن رسالت اجتماعی و مسئولیت خانوادگی ندارد و تفاوت صرفاً در ناحیه کیفیت نقشهاست. هم پسران باید در قامت مردان جامعه و پدران و همسران خانواده، به ساخت جامعه همت گمارند و هم دختران باید در نقش زنان جامعه و همسران و مادران خانواده در آینده ظاهر شوند. لذا دختران هم باید مانند پسران مواجهه فعالانهتری را با «آینده» تجربه کنند. البته باید متذکر شد که در وضعیت مدرن، نظامات تربیتی و آموزشی و نیز ساختارهای اقتصادی-اجتماعی به نوعی طراحی شدهاند که آیندهای فراجنسیتی برای دختر و پسر رقم بزنند و شرایط اکنونِ جامعه ایران نیز همینگونه است.
شهادت یا نفلهگی؟
حقیقتِ قتلِ حمیدرضا الداغی کدام است؟
ابوالفضل اقبالی
☑️ اخیرا محسن برهانی استادِ خودجسورپندار دانشگاه تهران در توئیتی ادعا کرده است که چون #حمیدرضا_الداغی احکام پیچیده فقهی را در موقعیت دفاع از خطر رعایت نکرده، «نفله»(تعبیر گستاخانه ایشان است) شده و شایسته هیچ مدحی نیست. صرفنظر از اینکه این توئیت ایشان نشانگر عصبانیت و لجبازی او با مردم متدین ایران است، اما ببینیم آیا واقعا این ادعای ایشان درست است یا خیر؟
✅️ فرض کنیم تنها داده در اختیار ما همان فیلم منتشر شده در فضای مجازی باشد. ماجرا چیست؟ یکی از چند اراذل و اوباش حاضر در صحنه با زور و رفتاری کاملا «متعرضانه» میخواهد دختری را با خود ببرد و خود دختر و رفیقش مقاومت میکنند(اکراه و عدم تمایل دختر به رفتن با آن پسر کاملا واضح است). جالبه که حتی رفیق خود آن پسر مزاحم(شریک جرم اصلی) هم در ابتدای فیلم مانع او میشود. در این حین یک شهروندی که عابر گذری است و متوجه این درگیری شده وارد صحنه میشود. تا اینجا چند نکته قابل ملاحظه است:
✅️ اولا مزاحمان آن دختر از اراذل باسابقه شهر سبزوار بودند و سبزوار هم شهرستان کوچکی است. در چنین جوامع کوچکی بعید نیست که اراذل و اوباش شهر افراد شناخته شدهای باشند. چنین افرادی معمولا هراس اجتماعی که نسبت بهشان وجود دارد سوءاستفادههای زیادی میکنند. اخاذی از مردم، تعرض به نوامیس و... رفتار شایع این اراذل است. بعید نیست در این صحنه نیز نوعی تعرض به آن دختر در حال رقم خوردن باشد.
✅️ ثانیا از هیچ کجای این موقعیتی که شاهد بودیم(از سطح درگیری اراذل با دختر تا نحوه ورود شهید الداغی به صحنه) بوی مرگ نمیآید. میزانسن صحنه در حد یک خصومت یا درگیری معمولی خیابانی است. حتی نحوه هجوم حمیدرضا به اراذل هم حاکی از این است که او حتی احتمال دست به چاقو بردن توسط آنها را نمیدهد و در اثنای درگیری غافلگیر میشود. لذا اساسا موضوع این اتفاق «دفاع مشروع در برابر خطر» نیست که برهانی از آن سخن میگوید.
✅️ ورود شهروند سبزواری به این صحنه کاملا با هدف تذکر و عتاب به فردیست که در حال ایجاد مزاحمت برای یک دختر جوان است.(موقعیتی که به جز بیناموسها، بقیه نسبت به آن چنین واکنشی را نشان میدهند) مردهای باغیرت در مواجهه با چنین صحنههایی، به دلیل زننده بودن نفس آن رفتار، همان ابتدا مواجههای عتابگونه با مرد میکنند و معطل بررسی علت این رفتار یا نسبت میان مرد با زن نمیمانند. زیرا اساسا معتقدند چنین رفتاری حتی با همسر نیز در خیابان غلط زیادی کردن است. چه برسد با دختر و زن مردم.
✅️ حال باید از امثال محسن برهانی پرسید اگر چند لات گردن کلفت در خیابان متعرض دختر و همسر شما بشوند، انتظار شما از مردان حاضر در آن موقعیت چیست؟ بنشینند و چرتکه بیاندازند که آیا موازین فقهی دفاع از خطر در این موقعیت رعایت میشود؟!! یا اینکه حتی به قیمت جان و سلامتی خودشان هم که شده مانع اذیت و آزار ناموس شما شوند؟ البته من پاسخ سوالم را قبلا در توئیتهای ایشان در دفاع از جنبش بیناموسها گرفتهام!
✅️ نکته پایانی: شهید سبزواری ما مقتول یک نزاع شخصی نشد که بگوییم خونش هدر رفت. رفتار او در آن موقعیت کاملا مسئولانه و اجتماعی بود و شهادتش نشانه حیات «مردانگی» و «غیرت» در جامعهای است که دشمنانش سعی دارند واقعیتهای آن را وارونه جلوه دهند. حتی لحظهای به این حقیقت شک نکنید که اگر امثال حمیدرضاها را نفله خطاب کنیم عامدانه امنیت اجتماعی زنان را مخدوش ساختهایم.
https://eitaa.com/eqbali62
هدایت شده از محمد صادق عباسی
🚨 انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکدهٔ الهیات دانشگاه علامه طباطبائی(ره) برگزار میکند:
🔰 مناظره تخصصی با موضوع *حجاب در دستانداز قانون*
🔹 با حضور
*دکتر ابوالفضل اقبالی*
پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده
*دکتر منصور میرسعیدی*
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی (ره)
🕙 زمان: شنبه ۱۶ اردیبهشت| ساعت ۱۰
📌 مکان: دهکده المپیک، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، سالن شهید بهشتی
🔻 #مناظره
🔻 #حجاب
🔻 #انجمن_اسلامی_دانشجویان_مستقل
🔻 #دانشگاه_علامه_طباطبائی
📱 [بله](https://ble.ir/mostaghelatu) | [اینستاگرام](https://instagram.com/mostaghelatu?igshid=YmMyMTA2M2Y=) | [روبیکا](https://rubika.ir/mostaghelatu) | [توییتر](https://twitter.com/Mostaghelatu) | [ویراستی](https://virasty.com/Mostaghelatu)
✅ @mostaghelatu
حکمرانی دینی در عصر مدرن(جمهوری اسلامی) قبل از «راهکار»، نیازمند «التفات» و بیش از «برنامه»، به «افقگشایی» محتاج است.
الگوی سومِ زیستن
طرح انقلاب اسلامی برای زندگی چیست؟
ابوالفضل اقبالی
ما وقتی از الگوی سوم حرف میزنیم اشاره به طرح اسلام برای زندگی انسان(اعم از زن و مرد) داریم که با ظهور انقلاب اسلامی و در ادبیات رهبران آن منقّح و صورتبندی شده است. انسانها در طول تاریخ تا همین امروز سه سبک یا شیوه حیات را تجربه کردهاند و خارج از این دستهبندی سهگانه، الگوی زیستن دیگری وجود ندارد. دسته اول شامل تمام افرادیست که خارج از زمره ایمان قرار داشته و به میل و هوای خود زیست کردهاند. دسته دوم مومنانی هستند که ایمان آنها صرفا محدود به دایره زندگی شخصی و خصوصی خود بوده و به تعبیر من منفعلانه ایمان ورزیدهاند. دسته سوم اما مومنانِ مجاهد هستند که علاوه بر زیست شخصی، برای بسط ایمان به جهان اجتماعیِ پیرامون خود تلاش کرده و هزینه میدهند.
الگوی سوم که انقلاب اسلامی داعیهدار آن است همین ایمان فعال و مجاهدانه است که ریشه در آیات متکثر قرآن و و روایات بسیار دارد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ. و ما عمیقاً معتقدیم که عاقبت بخیری یعنی بودن و ماندن در همین شیوه زیستنِ مجاهدانه. فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا.
در طرح انقلاب اسلامی از انسان، هیچ تفاوتی به اعتبار جنسیت وجود ندارد و تنها عنصر «جهاد» است که مرز میان الگوی سوم با سایر الگوهای زندگی را مشخص میکند. در نگاه انقلاب اسلامی، هم مرد و هم زن مخاطب این آیه هستند که میفرماید: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى... اگرچه کیفیت قیام و جهاد و چگونگی تحقق آن نه تنها با لحاظ جنسیت، بلکه با لحاظ ویژگیها و ظرفیتهای فردی افراد نیز متفاوت خواهد بود. لذا الگوی سوم مرد با الگوی سوم زن در مقام تحقق دارای تفاوتهای روشنی خواهند بود.
حال باید پرسید که این جهاد چگونه محقق میگردد؟ آیا شاخصههایی دارد که مرزهای آن را با دو الگوی دیگر متمایز کند؟ به عبارت واضحتر برچه اساسی میتوان الگوی سوم یا سبک زندگی مجاهدانه را از ایمان منفعلانه یا هوای نفس تشخیص داد؟ پاسخ این سوال در توضیح یک مفهوم نهفته است: «تکلیفِ اجتماعی». هوای نفس که تکلیف نمیشناسد. ایمانِ منفعل نیز تکلیف را در مقیاس فردی تعریف میکند. پس هویت الگوی سوم به همین تکلیف اجتماعی در ذیل ولایت الهی قابل تعریف است که انشالله در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.
https://eitaa.com/eqbali62
✅ مناظره «حجاب؛ تکثر فرهنگی و انسجام اجتماعی»
👤 مهمانان:
-ابوالفضل اقبالی
-محمدرضا اصنافی
📍مکان: دانشکده حقوق و علوم سیاسی، تالار شیخ انصاری
⏰ زمان: سهشنبه ۱۹ اردیبهشت، ساعت ۱۲
🔴@Basij_lp