eitaa logo
پلی به سوی عرفان💫
36 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مبانی و مباحث فلسفی وعرفانی
مشاهده در ایتا
دانلود
فطرت انسان متصل به فطرت خداست قرآن کریم می فرماید" فطرت الله التی فطر الناس علیها" فطرت ذات و سرشت و امیال درونی گرایشهای باطنی بشر است. خداوند متعال فطرت را آفرید واو مخلوق حق است و آنرا در نهاد بشر به امانت نهاد . فطر بمعنای انفطار یعنی شکافتن است مانند هسته که شافته می شود مثل بذر گیاه که در دل زمین می شکافد و می روید تا به مقصد ی که خدا ببرایش منظور داشته برسد چنانچه در قرآن فرماید" الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی" یعنی خداوند آفرینش هر مخلوقی را به او عطا فرمود سپس آنرا هدایت کرد. فطرت انسان هم منفطر است از آن فطرتی که خداوند اول آفرید و نهاد هر انسانی از آن منفطر و بهره مند است. فطرت کتاب زندگی و دفترچه راهنمای زندگی بشر است مانند دفترچه راهنمای هر کالایی که خریداری و درون بسته آن کالا قرارداده می شود درون انسان نیز کتاب زندگی و دستورالعمل کالای انسان در آن درج شده است. فطریات انسان مانند خدا پرستی و خداجویی و نوع دوستی و زیبایی دوستی و عدالت خواهی و مانند آن . اگر کسی بر مبنای فطرتش رفتار کند روحش منطبق با نظام آفرینش قرار می گیرد و سیر تکوینی خود را طی می نماید زیرا فطریات سازگار با نظام آفرینش است آنچه مغایر با فطرت انسان است با نظام کائنات و آفرینش ناسازگار است و این انسان بجای طی درجات طی درکات می کند. فطرت انسان قرآن درونی و قرآن فطرت بیرونی و مکتوب است اگر انسان بر مبنای احکام شریعت و قرآن کریم زندگی کند فطرتش مسیر صحیح والهی را طی می کند و بدان مقصدی که خداوند عالم برایش در نظر گرفته می رسد که آن بهشت الهی است و این افراد اصحاب شاکرند. اما اصحاب کفور که آداب فطرت را وا نهادند و دین را به زبان شاید پذیرفته اند و به عمل انکار کردند خود جهنم خواهند شد این قانون نظام آفرینش است وتخطی بردار نیست . هر خطایی با فطرت منافات دارد چه کوچک و چه بزرگ و هر ثوابی چه کوچک و چه بزرگ بنابراین هیچ خطا و ثوابی را نباید کوچک شمرد. آری " فطرت الله التی فطرالناس علیها" پس از فطرت انسان به فطرت الهی راه است این یعنی همان" من عرف نفسه فقد عرف ربه" کسی به فطرت الهی میرسد که خود را بشناسد یعنی این حدیث نبوی شرح آن کریمه قرآنی است.
: در كتاب مصباح الشريعه از امام صادق (عليه السلام) چنين روايت شده است: هر گاه خواستى وضو بگيرى، پس به سوى آب رو... زيرا خداوند آب را كليد قرب و مناجات با خويش و راهنماى جايگاه خدمت خود قرار داده است و چنان كه رحمت او گناه بندگان را مى‏زدايد، آلودگى‏هاى ظاهرى را نيز آب پاك مى‏كند تنه جز آن. در صفا، رقت، بركت و پاكيزگى آب و درهم آميختن آن با هر چيزى و در هر چيزى، بينديش و آن را در پاكيزه ساختن اندام‏هاى بدن كه خدا به تطهير آن امر كرده به كار بر و واجبات و مستحبات آن را به جا آور، كه در هر يك فوايد پر شمارى است. سپس در معاشرت با خلق خدا چونان آب باش كه چون با هر چيز در آميزد حق آن را ادا مى‏كند، بدوناين كه هويت خود را از دست دهد و در اين گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بينديش كه فرمود: مثل مؤمن خالص مثل آب است. و همه اطاعت‏ها و عبادت هايت ويژه خدا باشد؛ چونان آب كه هنگام فرود آمن از آسمان، پاك و خالص و طهور ناميده مى‏شود و چون اندام‏هايت را با آب‏ شتستو مى‏كنى و پاكيزه مى‏سازى دلت را نيز به تقوا و يقين پاكيزه كن. حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود: بان جهت به وضو ساختن امر شده كه بنده، آنگاه كه در محضر خداوند جبار براى مناجات با او مى‏ايستد پاك و پاكيزه باشد و در آنچه او فرموده فرمانبردار و از پليدى‏ها و نجاسات پاك باشد. افزون براين كه، وضو كسالت و خواب را از آدمى مى‏زدايد و دل را براى قيام در پيشگاه پروردگار پاكيزه مى‏سازد. و اما اين كه وضو بر صورت و دست‏ها و سرو پاها واجب شده از اين رو است كه اين اندام‏ها در نماز به كارگرفته مى‏شود؛ آدمى با صورت خود سجده و خضوع مى‏كند، با دست از خدا خواهش مى‏كند و در رحمت و معرفت او رغبت مى‏كند و با سر در ركوع و سجده به خدا رو مى‏آورد و بر پاها مى‏ايستد و مى‏نشيند. شايسته است انسان خردورز پس از آگاهى از حكم شريعت درباره طهارت مكان نمازگزار و جامه و بدن او - با اين كه نسبت اينها با حقيقت آدمى نسبت پوست با مغز است - از پاكسازى لب و حقيقت خود كه همان قلب او است، غافل نماند و در تطهير دل بيشتر از غير آن بكوشد؛ زيرا دل نظر گاه پروردگار است و تطهير دل جز با توبه نصوح (خالص) ميسور نيست؛ چنان كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: با يقين و تقوا دلت را پاكيزه ساز؛ زيرا ثمره يقين، تقوا است و تقوا جز با توبه تحقق نمى‏يابد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 «بسم رب المُحبّين» 🔸یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست 🔹عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود 🔸سجده ای زد بر لب درگاه او پر زلیلا شد دل پر آه او 🔹گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای 🔸جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای 🔹نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی 🔸خسته ام زین عشق، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن 🔹مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم 🔸گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم 🔹سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی 🔸عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختم 🔹کردمت آواره‌ي صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد 🔸سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا برنیامد از لبت 🔹روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی 🔸مطمئن بودم به من سرمیزنی در حریم خانه ام در میزنی 🔹حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بیقرارت کرده بود 🔸مرد راهم باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم 🔅اللّهمَّ إنّ قلوبَ المُخبتينَ إليك والهه…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رحمه الله علیه: را می دانیم، به فکر علاج خود نیستیم! دوا را هم تشخیص می دهیم، چنان که قرآن شریف می فرماید: فالهمها فجورها و تقواها... پس خداوند، گناه و تقوا را به انسان الهام نمود. ولی به فکر علاج خود نیستیم
فرق بين كشف و كرامت : بر خلاف برداشت عاميانه كه كشف و كرامت را مترادف هـم دانسـته و موجـب سـوء برداشت از ان گردیده اين دو با هم تفاوت دارند، زيرا كشف از مقوله كرامت نيست . عبارت است از اينكه انسان در حال هوشياري و بيـداري و يـا بـين خـواب و بيداري كه از آن به خلسه تعبير ميكنند، چيزهايي را ميبيند و يا درك ميكند كه ديگران از درک ان عاجزند . اما، منظور از اين است كه از شخصي كه دارای قـدرت روحـي اسـت، كارهـاي خارق العاده اي سر بزند و بتواند تصرّفاتي در عالم طبيعت و يا در اشخاص انجام دهد. مـثلا بيماري را شفا دهد و يا طي الارض كند و يا بدون اسباب ظـاهري چيـزي را از مكـاني بـه مكاني ديگر منتقل نمايد. كه اگر مستند به اذن الهي و نشانه ارتباط بـا خـدا باشـد، كرامـت نامیده میشود . مرتبه والاي آن كه به وسيله انبيا، براي اثبات نبوتشان انجام ميپذيرد، ناميده مي شود اما ممكن است كه بندگان صالح خدا هم كارهاي خارق العاده اي انجام دهند، بدون ايـن كه براي اثبات آن ادعايي داشته باشند، اين هم موهبتي الهي است كه آن نيز كرامـت ناميـده ميشود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️علم با وجود غفلت سودی نمی‌رساند تا زمانی که انسان متذکّر شود. یادآوری نیز فایده‌اش دوام نخواهد داشت مگر آن‌که انسان در آن‌چه متذکّر شده دائماً فکر کند. ▪️نشانۀ فکر سودمند آن است که در تغییر حال او تأثیر داشته باشد. ◾️ (اسرار الصلوة، ص۲۲۱)◾️
{۱} تنبیه : ترجمه حدیث شریف ، تا آن جا که مناسب ترجمه است که تعدید جنود می فرماید ، چنین است که: سماعة بن مهران گوید که: من نزد ابو عبدالله جعفر بن محمّد (علیه السلام) بودم و در نزد او جماعتی از دوستانش بودند ، از عقل و جهل سخن جریان یافت ، حضرت صادق علیه السلام فرمود: {عقل و لشکر او و جهل و لشکر او را بشناسید تا هدایت شوید.} سماعه گفت ، من گفتم: فدای تو گردم ما چیزی نمی شناسیم مگر آنچه را که تو به ما بشناسانی. آن حضرت فرمود: همانا خدای تعالی آفرید عقل را ، و آن اول مخلوق از عالم ارواح است ، از طرف راست عرش از نور خود ، پس به او گفت: رو برگردان ، او رو برگردانید. پس از آن به او گفت: روی بیاور ، روی آورد. فرمود خدای تعالی: آفریدم تو را آفریده بزرگی و کرامت دادم تو را بر جمیع مخلوقات خود. فرمود حضرت صادق (علیه السلام): پس از آن خلق فرمود ، جهل را از دریای شور ، تلخ ، تاریک ، پس گفت به او: پشت کن ، پشت نمود. پس از آن گفت به او: روی آور ، روی نیاورد. فرمود به او: سرکشی کردی پس دور نمود او را. پس از آن ، قرار داد از برای عقل ، هفتاد و پنج لشکر. چون جهل دید آنچه را که حق به او اکرام کرد عقل را و آنچه را عطا فرمود به او ، عداوت او را در نهاد خود گرفت. پس جهل گفت: ای پروردگار! این آفریده ای است مثل من ، آفریدی او را و تکریمش فرمودی و قوّتش دادی و من ضدّ اویم و نیست برای من توانائی به او. به من نیز عطا کن از لشکر ، مثل آنچه به او عطا فرمودی. فرمود: آری. پس اگر بعد از این گناه کردی. تو و جند تو را از رحمت خود خارج کنم. جهل گفت: راضی شدم. پس عطا فرمود به او هفتاد و پنج لشکر. بعد حضرت صادق (علیه السلام) شروع فرمود به شمارش جند عقل و جهل که پس از این به تفصیل ، ان شاء الله ، به بیان آنها پردازیم. نقل از کتاب: شرح حدیث جنود عقل و جهل ، امام خمینی، ص ۱۹ ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: مراقب باش! یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً (فرقان/28) چای اگر یک شب تا صبح کنار صابون باشد طعم و بوی صابون می گیرد و دیگر به درد نمی خورد و جایش سطل زباله است. چرا؟ چون هم نشین صابون بوده است. پس هم نشینی اثر دارد. با هر کس نشست و برخاست کنی، رنگ و بوی او را می گیری. خیلی ها از همین راه جهنمی می شوند در قرآن دیده ای که یکی از ناله های اهل جهنم، افسوس بر هم نشینی با رفیق های ناباب است. پس در انتخاب دوست بیشتر دقت کن. یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً؛ ای کاش با فلانی هم نشین ورفیق نبودم 📗كتاب سی تدبر، سی تلنگر،محمد رضا رنجبر
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۱} #امام_خمینی تنبیه : ترجمه حدیث شریف ، تا آن جا که مناسب ترجمه است که
{۲} لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۱] بدان که آدمِ اول و ابلیسِ اعظم ، حقیقتِ عقل و جهل می باشند و از برایِ هر یک ، ذُریه و مظاهری است در عالمِ دنیا ، که تشخیصِ آنها و تمیزِ بینِ آن دو طایفه را هم ، در این عالم می توان داد ، از موازینِ قرآنیه ، که میزانِ اکبر است و از موازینِ حدیثیه ، که موازینِ صغری هستند. و آن بدین نحو است که انسان خود را عرضه به قرآنِ شریف کند ، در خصوص قصّهٔ آدم و ابلیس ، و آیاتِ شریفه که درباره آدم علیه السلام وارد شده ، از بدو خلقت او ، تا منتهای سلوکش ، که در قرآنِ شریف مذکور است ، با خود تطبیق کند و همین طور آیاتی که درباره ابلیس وارد شده ، از موقعی که در عالمِ سماوات بوده ، تا وقتی که مطرود شده ، با خود تطبیق نماید ، تا معلوم شود که از کدام حزب است. و نتیجه بزرگِ این تطبیق ، که یکی از آدابِ قرائت است ، (و ما در رساله آدابِ الصلاة مذکور داشتیم) ، آن است که انسان می تواند نشئه خود را تبدیل کند و مظهریتِ ابلیسیه را به مظهریتِ آدمیه مبدل نماید ، زیرا که انسان تا در عالمِ طبیعت ، که دارِ تغیر و تبدل و نشئه تصرم و هیولویت است ، واقع است ، به واسطه قوه منفعله که حق تعالی به او عنایت نموده و راهِ سعادت و شقاوت را واضح فرموده ، می تواند نقایصِ خود را مبدل به کمالات ، و رذایلِ خویش را تبدیل به خصایصِ حمیده ، و سیئاتِ خود را مبدل به حسنات نماید. و این که معروف است: فلان خُلقِ زشت یا فلان صفتِ رذیله از ذاتیات است و قابلِ تغییر نیست ، اصلی ندارد و حرفی بی اساس و ناشی از قلتِ تدبر است و عدمِ تغییر و تبدیلِ ذاتیات را به این باب ، ربطی نیست ، بلکه با ریاضات و مجاهدات ، تمامِ صفات نفسانیه را می توان تبدیل نمود و تغییر داد ، حتی جبن و بخل و حرص و طمع را می توان مبدل به شجاعت و کرم و قناعت و عزتِ نفس نمود. پس بر انسانِ سالکِ راهِ حق و طالبِ سعادت و نجات ، لازم و متحتم است که تا در این چند روزه که مهلت است و از عمرِ دنیاویِ او که موردِ تغییر و تبدیل و نشئِه اختیار و نفوذِ اراده است ، چند صباحی باقی مانده ، با جدیّت ، کوشش کند و صفحهِ نفسِ خود را عرضه به قرآنِ خدا و احادیثِ معصومین علیهم السّلام ، که موازینِ حق و باطل و طرقِ تمیزِ سعات و شفاوتند ، نماید ، تا اولاً: خود را بشناسد و به حالِ باطنِ خود معرفت پیدا کند که از کدام حزب و داخلِ کدام جُند است ، آیا از حزبُ الرحمن و جُندُالعقل است ، یا حزبُ الشیطان و جُندُ الجهل است؟ ....... نقل از کتاب: شرح حدیث جُنود عقل و جهل، امام خمینی، ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی نامه خواجه عبدالله انصاری در الهی نامه اش گوید: 1. االهی! ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بت خانه. کار به عنایت تو بود باقی بهانه. 2. الهی! همه از تو ترسند و عبدالله از خود، زیرا که از تو همه نیکی آید و از عبدالله همه بدی. 3. الهی! آفریدی رایگان و روزی دادی رایگان، بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان. 4. الهی! اگر از دوستانم، حجاب برادر و اگر مهمانم، مهمان را نیکودار. 5. الهی! همه می خواهند در تو نگرند و عبدالله می خواهد که تو در وی نگری. 6. الهی! اگر یک بار گوی بنده ی من، از عرش بگذرد خنده من. کتاب 400 موضوع 2000 داستان، ص 484 مناجات خواجه عبدالله انصاری
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۲} #امام_خمینی لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۱] بدان که آدمِ اول و اب
{۳} لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۲] پس بر انسان سالک راه حق و طالب سعادت و نجات، لازم و متحتم است که تا در این چند روزه که مهلت است و از عمر دنیاوی او - که مورد تغییر و تبدیل و نشئه اختیار و نفوذ اراده است - چند صباحی باقی مانده، با جدیت کوشش کند و صفحه نفس خود را عرضه به قرآن خدا و احادیث معصومین علیهم السلام - که موازین حق و باطل و طرق تمیز سعات و شفاوتند - نماید، تا اولاً: خود را بشناسد و به حال باطن خود معرفت پیدا کند که از کدام حزب و داخل کدام جند است ، آیا از حزب الرحمن و جندالعقل است ، یا حزب الشیطان و جند الجهل است؟ پس اگر با همین حدیث شریف که ما ، در صدد شرح آن هستیم خود را امتحان نمود و خود را از جنود عقل تشخیص داد، به این طور که دید، جنود عقل در مملکت روح او غلبه دارد، شکر خدای تعالی کند و بکوشد تا مملکت باطن را از جنود جهل پاک کند، و حکم عقل و جنود آن را در باطن محکم و نافذ کند، و هرگز به واسطه کمال یا جمال باطنی که دارد، به خود مغرور نشود، که غرور از بزرگترین دامهای ابلیس است که سالک را از طریق حق باز دارد، بلکه به قهقری برگرداند، و بداند که انسان تا در این دنیا و دارالغرور است، به هر مرتبه از کمال و جمال روحانی و به هر مرتبه از عدالت و تقوی که برسد، ممکن است باز پس برگردد و بکلی تغییر کند و عاقبت امرش به شقاوت و خذلان منتهی شود. پس هیچ گاه از خود نباید غفلت کند، و به کمال خود نباید مغرور شود، و از خود و احوال نفس خود و مراعات آن نباید نسیان کند، و در جمیع احوال از تمسک و عنایات خفیه حق تعالی غفلت نکند، و به خود و سلوک و ریاضت و علم و تقوای خود به هیچ وجه اعتماد نکند، که از بزرگترین مهالک انسانیت و وساوس شیطانیت است که سالک را از یاد خود نیز می برد، چنانچه حق تعالی فرماید: {و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون} و اگر حس آن نمود که جنود جهل حزب شیطان در باطن ذات و مملکت روح او غالب است، با هر جدیت و ریاضتی شده، مملکت باطن خود را از جنود شیطانی خالی، و دست تصرف دیو پلید را از آن کوتاه کند. و ما به خواست خداوند تبارک و تعالی و توفیق او، در این اوراق در مورد بسط و تفصیل جنود عقل و جهل، کیفیت علاج نفوس و تطهیر قلوب و تنزیه ارواح را بیان می نماییم به مقدار میسور و مناسب با این مختصر، ولی باید دانست که هر کس باید خود، معالج قلب و طبیب روح خود باشد ، دایه دلسوزتر از مادر نخواهد بود. روزهای فرصت و مهلت و موسع خود را نگذارد از دست برود و در هنگامی که ایام بیچارگی و فشار و ضیق است، از خواب غفلت برخیزد و هیچ دوائی برای اونشود. نقل از کتاب: شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام‌ خمینی، (ره) ادامه دارد
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست وبسی موی‌ شتافت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(علیه السلام): هرکس که رفیق اهل معرفت و برادر دینی خود را از دست دهد، مانند این است که شریفترین اعضای بدنش را از دست داده است. # مَن فَقَد أخا في اللّه ِ فكأنّما فَقَدَ أشْرَفَ أعْضائِهِ 📚غررالحکم/ص 795 ح9227 دوست دانشمند، باتقوا و دلسوز که همنشینی با او باعث نزدیکی به خدا و دوری از گناهان است، مثل یکی اعضای بدن است که از دست دادنش، باعث بروز مشکلات جسمی و روحی فراوانی است.
فاطمیه دوم ۱۴۰۰ شب اول.mp3
19.21M
✨ ۱ 🔸 آنچه در این جلسه خواهیم شنید: - معنای جنت و انواع آن: جنت افعال، جنت صفات، جنت عقول و... - تبیین جنت المعانی و جنت ذات - تفسیر آیه: يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي - تفسیر حدیث: مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَهُوَ فِي اَلْجَنَّةِ مَعِي - محبت فاطمه زهرا سلام الله علیها، جلوه ذات الهی بلکه بهشت ذات است. - بیان ویژگی‌های جنت ذات - چگونه می‌توان بدون حساب وارد بهشت ذات شد؟ - اینکه «حُبُّ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ» به چه معناست؟ 🙏
الهی از آن هنگام کزین تاروپود آلوده قلبم رخت بربستی تو می‌دانی دلم تار است چشمم بیفروغ افتاده بر هستی و من بیگانه هستم با خودم با زندگانیها ومن بیگانه هستم با امید وعشق با هستی چه شد از من سفر کردی چه شد این واحه تاریک قلبم را رها کردی بیا در من بدم ای آتش هستی که هستی ،سخت بیروح است۰۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تابلویی هشدار دهنده استاد بزرگوارمان، عارف کامل، مرحوم آیه الله پهلوانی در اطاق خود، مقابل محل جلوسشان تابلویی را نصب کرده بودند که این جمله بر آن نقش بسته بود که : «ای هیچ، بهر هیچ، بر هیچ مپیچ» و این تابلو هشدار و مذکری بود برای هر کسی که در محضر ایشان حاضر می شد و چشمش به آن می افتاد که باید باد موهوم را از سرت بیرون کنی و به دام مباهات و خود ستایی و خود بر تربینی نیفتی. استاد عزیزمان، مرحوم عارف واصل آیت الله آقا سید عبدالله جعفری تهرانی می فرمودند: در شبهای قدر، مرحوم آیه الله حاج اقا حسین فاطمی که از تلامذه برجسته عارف کامل، مرحوم آیه الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بود، زار زار می گریست و خدای سبحان را مورد خطاب قرار می داد و می گفت: «ای همه چیز! چه خواهی کرد با هیچ؟!» ساحل بقا ص 395
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۳} #امام_خمینی لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۲] پس بر انسان سالک راه
{۴} ادامه مطالب گذشته لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۳] ای عزیز! تا این نعمت بزرگ الهی و این نقد عمر خداداد، موجود است، برای روزهای گرفتاری و بیچارگی، همتی کن و خود را از آن سختیها و بدبختیها که در پیش رو داری نجات ده که امروز، در دار تغیر و تبدل و دار الزرعی، این نتیجه را خوب می توانی حاصل کنی. اگر خدای نخواسته حزب شیطانی در تو غالب باشد و با همین حال، روزگارت سرآید و دستت از این عالم کوتاه شود، دیگر جبران شدنی نیست، آن روز حسرتها و ندامتها فایده ندارد ، {و انذرهم یوم الحسرة اذ قضی الامر و هم فی غفلة و هم لا یؤمنون} خدا می داند که این روز حسرت و ندامت چه روزی است. امروز ما از حسرتهای آن روز جز خبری نمی شنویم. از قیامت خبری می شنوی ، دستی از دور بر آتش داری حسرتهایی است که آخر ندارد، ندامتهایی است که منتها از برای او نیست. نقل از کتاب: شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی،