📸 #عکسنوشت
🔰 تسلط جاودانه بر نفس!
🔻 نفوس قوی توان تصرف در مراتب نباتی و حیوانی نفس را نیز دارا هستند. برخی از حکما بر این باورند که بعضی از نفوس نیرومند تا قرن ها نفوذ خود را بر بدن خویش حفظ می کنند.
💢 بریده ای از درس #فلسفه_معنویت آیت الله علی اکبر رشاد
🆔 @Rashad_ir
📸 #عکسنوشت
🔰 گذر از زیست جهان مادی نفس به زیست جهان ملکوتی نفس
🔻 هنگامی که به لحاظ معرفت و شناخت از حواجز ملکی عبور کردیم و از عالم ملک و سامانه علی معلولی آن فراتر رفتیم زمان و مکان معنای دیگری می بیایند و آنچه که به عنوان #طی_الارض معروف است رخ می دهد. انسان در آنجا از تاثیر عوامل مادی حرکت خارج شده و دیگر عوارض مادی مانع حرکت او نمی شوند و به ابزار مادی برای حرکت نیازی ندارد.
💢 بریده ای از درس #فلسفه_معنویت آیت الله علی اکبر رشاد
🆔 @Rashad_ir
📸 #عکسنوشت
🔰 مرتبه و نیروی نفس در اعمال اراده
🔻 نفوس قوی با #ولایت_تکوینی خود اشیائی را خلق می کنند همانگونه که امام کاظم(ع) با اشاره به تصویر شیر روی پرده شیری را پدید آوردند. چنین نفسی به عنوان مجلای الهی کار الهی انجام می دهد و نه تنها در بدن خویش بلکه در جهان پیرامون خود نیز تصرف می کند و این به مرتبه و نیروی نفس در اعمال اراده و ورود در خلق و امر بستگی دارد.
💢 بریده ای از درس #فلسفه_معنویت آیت الله علی اکبر رشاد
🆔 @Rashad_ir
#حکایت
✍شبلی مرد عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.
روزی شبلی به شهری می رود آن زمان که عکس و بنر نبوده که همه همدیگر را بشناسند.
🔸شبلی به نانوایی رفته درخواست نان می کند، ولی چون لباس مندرس و کهنه ای به تن داشت نانوا به ایشان نان نداد.
شبلی رفت.
مردی که آنجا بود همشهری شبلی بود، به نانوا گفت: این مرد را می شناسی؟
🔹نانوا گفت: نه.
آن مرد گفت: این شبلی بود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم.
سپس دوید دنبال شبلی که آقا من می خواهم با شما باشم. شاگرد شما باشم.
شبلی قبول نکرد.
🔸نانوا گفت:
اگر قبول کنید من امشب تمام آبادی را شام می دهم.
شبلی قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند نانوا گفت:
شبلی من سوالی دارم.
شبلی گفت: بپرس.
نانوا گفت:
🔹دوزخ یعنی چه؟
شبلی جواب داد:
دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به شبلی ندادی ولی برای رضای دل شبلی یک آبادی را شام دادی.
✍به قول مولوی
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زان که بد مرگی است این خواب گران
هنر دیدار حق جلسه ۶۷ ص۳
میفرماید إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ نحن اولیاءکم فی الدنیا و فی الاخره
بااستقامت ملایکه بر انسان نازل میشوند و نتیجهی نزول ملایکه این است که شما به مقامی برسید که هیچ جایی برای خوف نسبت به آینده و حزن نسبت به گذشته نداشته باشید مسیر طولانی ،استقامت و عزم میطلبد و انسانها به اندازهی استقامت و عزمشان ارزشمندند.
امام خمینی می فرماید انسانی که عزم ندارد اساسا به صورت انسان محشور نمیشود و ما روزی ده بار در نماز این استقامت رامیطلبیم اهدنا الصراط المستقیم ،یعنی خدایا هر عامل درونی و بیرونی که ما را باز بدارد،ما مجددا شروع میکنیم برای فراموش نکردن ذکر با نفس یک تسبیح در دست داشته باشید یا عادت بدهیدو با بندهای انگشتتان این کار را انجام بدهید میتوانید انگشتان هر دست برای یک معصوم نیت کنید که به شما یک انرژی بیشتری بدهد میتوانید وقتی دو دست را تمام کردید برای یک معصوم صلوات بفرستید هر کدی که دوست دارید برای خودتان بگذارید تا اینکه مدت زمان بیشتری را درطول روز دم و بازدم به اختیار شما انرژیهای توحید عالم را جذب کند وهستی توحیدی شما را گسترش بدهد وقتی تنفستان را با ذکر تنظیم میکنید خودبهخود خودتان را در مجموعهی هستی یکپارچهای میبینید حرکت یک گلبول قرمز در بدن.
رابطه خودتان باخداوندرا که رابطهی من و او میدیدید کمکم نزدیک میشوید رابطه را من و تو میبینید از این نزدیکتر میشوید رابطه را او او میبینید خودمان را فعلی از حق میبینیم که جدا از او نیست .اوست که دارد در شان خودش میدمد برای اینکه این شان را لحظه به لحظه آن به آن بزرگتر بکند و اینرا نزدیکترین رابطهی با حق ببینید توجه کنید که نماز قضا دارد ولی حضور قضا ندارد چون آن لحظهای که بدون حضور سپری بشود برای همیشه از دست رفته است.در آنهای زندگی همه برای هم دعا بکنیم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
با حضرت مهدی‹عج› صحبتکنید،
با ایشان انس بگیرید،
+بگو: در این اخلاقم گیر کردم
شما کمکم ڪنید...
+بگو: دلم گرفته،
شما دعا کنید برایم
+بگو فلان مشکلو دارم
کمکم کنید حل بشه
+بگو در انتخاب مسیر اشتباه کردم
شما راه بلدید، راه نشانم دهید
+بگو میخواهم در نمازم توجه و حضور قلب
داشته باشم کمکم کنید آقاجان
+بگو آقا، می خوام بدردبخور شما باشم
دستم رو بگیرید آقا
+بگو، میخوام دوباره از نو شروع کنم،
دعا کنید قلبم محکم شود
+بگو شیطون گولم زد،
کمکم کنید دیگه نمیخوام برگردم
+بگو روحم رو آماده پرواز کنید و پروازش بدین
+بگو آقا جان نمیخوام زمین گیر بشم
زمان غیبتِ حضرت
زمانِ تربیتشدن است..
بعضی اوقات که دلت تنگ میشه برای آقا بهشون بگو
+بگو آقا خیلی دلم براتون تنگ شده...
+بگو آقا برای حالتون دعا میکنم که خوب باشه
+بگو آقا دعایم کنید اونی باشم که هر وقت میبینینش لذت ببرید
+بگو آقا می خوام بیشتر به یادتون باشم
+بگو آقا می خوام تاثیر گذار باشم برای فرجتون
+دعای سلامتی آقا رو بخون
+بگو آقا نگرانتون
+دعای فرج بخون
می خوای با آقا حرف بزنی؟
اینجوری شروع کن تا جواب خاص ببینی
خیلی زیباست این راه، خیلی شیرینه
بزن رو قلب تا ببینی
💚 💚 💚
این زیبایی و آراستگی را در حد خود طبیعی دیدیم. هجرت یعنی شکستن این نگاه و تسری این علاقه به آراستگی آن خودمتعالی و ترک کردن کوچکترین حرکتی که با کرامت انسانی خلیفهاللهی و شان الهی بودن ناسازگاری دارد .بایدتلاش
بکنیم عاشق این خود متعالی و خود حقیقیمان بشویم و اگر برای این خود طبیعی ارزش قایلیم صرفا به جهت اینکه ابزارو مرکبی است که میتواند خود متعالی ما را به حیات حقیقی خودش نزدیکتر کند.قرآن میفرماید: ان الدار الآخرة لهی حیوان،حیات حقیقی درآخرت است.آخرت یعنی باطن عالم، اگر ما بتوانیم همین طور که در دنیا زندگی میکنیم از ظاهر عبور کنیم و در باطن سیرکنیم از ظاهر وجودمان گذر کنیم به خود متعالی مان عشق بورزیم این حیات واقعی نصیب ما میشود و اگر این تمرین را استمرار ببخشیم تولدی دوباره مییابیم.
همانطور که منسوب به حضرت عیسی است که میفرماید: لن يلج ملكوت السموات والأرض من لم يولد مرتين ،اگر کسی برای بار دوم متولد نشود بهرهای از عالم ملکوت ندارد. همینطور که انسان از عالم رحم به عالم طبیعت آمده، به ازای این تولد باید از عالم طبیعت به باطن عالم ورود پیدا بکند و از ارتباط با عالم ملکوت بهره ببرد.
همینطور در ارتباط با خداوند او را ربی بدانیم که از ما به ما عاشقتراست جنس این رب،رحمت و کرم و جود و عشق است و توجه تمامی که به رفع نقص و هدایت ما به سمت کمال دارد از عشق مابه خودمان و به کمال وجودیمان بیشتر است بنابراین در کل عالم هستی جز وجود ،صفات و فعل او چیزی نبینیم همهی زیباییهای عالم را تجلی وجود او ببینیم در مقام عمل، جز به کسب توجه و رضا و تایید او فعلی را انجام ندهیم وبا به رخ کشیدن نعمتهای او عشق او را به خودمان باور کنیم و از انتساب به چنین ربی،احساس افتخار و بزرگی همهی قلبمان رافرا بگیرد. در ارتباط با هستی به پیوستگی و یگانگی و وحدت عالم توجه داشته باشیم که همهی حقیقت هستی یک وجود بیشتر نیست.تمام کثرات آب ،نور، حرارت، میلیاردها میلیارد موجود طبیعی همه با هم پیوند و پیوستگی دارند که یک حقیقت واحد را میسازند بنابراین وجود ما از زمین ،آسمان حیوانات گیاهان جمادات، جدا نیست با آنها رابطهی لطیفانه برقرار کنیم مثل آبی که تا عمق اشیا نفوذ میکند بدون اینکه استقلالشرا از دست بدهد. انقدر لطیف باشیم که با حقیقت وجودی همهی موجودات در بیامیزیم در عین حال لوازم هویت استقلالی خودمان را هم ببینیم که کوچکترین حرکت ما که به اختیار ما و به اراده و خواست ما وابستهاست در مجموعهی عالم تاثیر میگذارد ،در عین اینکه وجود مستقلی هستیم با همهی هستی پیوند داریم .اینکه خداوند میفرماید که و عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا ،بندگان رحمان همان کسانی هستند که روی زمین با خضوع قدم برمیدارند .این خضوع نتیجهی آن احساس پیوندیست که عبدالرحمن با زمین و سایر جلوههای هستی برقرار میکنند .درارتباط با دیگران همینطور که در بحث انفاق و به پر کردن خلا وجودی و امکاناتی افراد، حس مسئولیت کنیم ،باید انسان را بزرگترین آیت الهی و شان عظیم خداوند ببینیم و قلبمان رابه طور کامل بتوانیم با آنها جفت کنیم مادر بین موجودات عالم طبیعت، عمیقترین ارتباط را در حوزهی انسانی میتوانیم تجربه کنیم تبادل افکار، تبادل احساسات یعنی در برخورد با هر فردی، آنچنان به ارتباطمان عمق ببخشیم که در او ابتهاج و ذوق ایجاد بشود و در وجود خودمان هم انبساط احساس بکنیم. از بزرگترین مجاری دریافت آگاهی ،محبت کردن است.این پیوند عمیق موجب در هم تنیده شدن انرژیهای وجود افراد میشود و ایجاد معرفت و آگاهی میکند.اگر خصلتهایی در انسانها را نمیپسندیم این نگاه را در خودمان تقویت بکنیم که شرایط جبری متفاوت بستری ایجاد کرده که جلوههای حق متفاوت باشد.
فکر بکنیم زیباییهای افراد را ببینیم ،نقصهای آنها را متوجه محدودیت شرایط جبری بکنیم به این شکل یک ارتباط محبتی عمیقی بین ما و دیگران ایجاد میشود که آگاهی حضوری ما را ،عواطف توحیدیما را گسترش میدهد.
همهی موجودات عالم قیوم بودن خداوند، وشهید بودن خداوند و از صفات کمالی متفاوت حق را زمزمه میکنند .باید در ارتباط با آنها ،ارتباطمان با خدایی عمیق شودکه همهی عالم راپرکرده و در ذره ذره ی عالم حضور دارد و بر آنها احاطه دارد. موسیی نیست که دعوی انا الحق شنود
ورنه این زمزمه در هیچ شجری نیست که نیست
در ارتباط با هر موجودی ابتدا تماشاگر فعل حق باشیم وبعد با صفات کمالی آن موجود تماشاگر اسما وصفات متفاوت معرفی ذات حق تعالی باشیم .السلام علیکم
🔴 ابنسینا و عیاشی!
برخی از گزارشگران زندگی #ابنسینا سعی کردهاند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شرابخوار و در نتیجه بیاعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابنسینا میگوید: افزون بر مشغلههای سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.»
بنده نمیدانم منبع #شهید_مطهری برای چنین انتسابی به ابنسینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابنسینا، دو بخش از زندگینامه کوتاهنوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشتهاند:
خود ابنسینا میگوید: «شبها به خانه میآمدم و چراغ را روشن میکردم و مشغول خواندن و نوشتن میشدم و هرگاه خواب به سراغم میآمد یا احساس ضعف میکردم، ظرفی «شراب» مینوشیدم و قوت خود را باز مییافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب میرفتم، خواب آن مسائل را میدیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً در عالم رؤیا مییافتم»
به نظر میرسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شرابخواری ابنسینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابنسینا در این عبارات میگویید یک «نوشیدنی خوابزدا» و «نیروزا» مینوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیتهای علمی و فلسفیام ادامه دهم و این غیر از میخواری و میگساری است!
افزون بر این، خود ابنسینا در جملاتی قبل از آن جملات پیشگفته، چنین مینویسد: «هرگاه در پاسخ مسألهای میماندم و نمیتوانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد میرفتم و نماز میگذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری میکردم تا آنکه گره آن گشوده میشد و مشکل بر من آسان میگشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شرابخواری و مستی و میگساری نمیتواند سازگار باشد.
بخش دیگری از زندگینامه ابنسینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید #جوزجانی از ملاقات شیخ ابوالقاسم کرمانی با ابنسینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابنسینا را در کتابچهای به ابنسینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته دهتایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته مینوشت و مینوشید تا نیمههای شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبحهنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ نقدهای منطقدانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!»
دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان میدهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خوابزدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مستکننده!
وصیتنامه مشهور او که خطاب به عدهای از دوستانش و طبق برخی از گزارشها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است:
«بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالیترین سکنات روزه است و نافعترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...»
حالات شیخ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفسهای زندگیاش حکایت میدهد:
«هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکردهها یا بدکردههای خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
🖊احمدحسین شریفی
کانال #منطق_بلیغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e
🔰 مبنای فلسفی حکمرانی مسئولانه
💠 هر نظام و سیستم، برای کارکرد صحیح و تحقق اهداف خود نیازمند یک فلسفه مبنایی منسجم در قالب یک نظام ارزشی مستدل می باشد. این نظام ارزشی، ناظر به عینیتها و الگوریتمهای گوناگون اعمال حکمرانی و بازخوردها امتداد فلسفی می یابد و یک چارچوب و هندسه فکری یکپارچه ایجاد می کند.
🔹 نظام ارزشها بوسیله عالمان، فقیهان، اندیشمندان و فیلسوفان استخراج میگردد اما امتداد فلسفی و الگوریتمها بوسیله متخصصینی ایجاد میگردد که ضمن داشتن تفکر فلسفی و سیستمی، در حوزههای مختلف علم نیز صاحب تخصص و اندیشه هستند. الگوریتمهایی که به این وسیله تولید میگردد در واقع فناوریهای نرم و نوین حکمرانی مسئولانه و توحیدی هستند.
حکمرانی که بر یک مبنای فلسفی منسجم شکل می گیرد دارای یکپارچگی و هماهنگی و هم افزایی در اجرا و هدف خواهد بود.
🔹 به طور خلاصه، مبنای فلسفی منسجم مزایای زیر را برای حکمرانی به همراه دارد:
▫️ حکمرانی را از حالت جزیره ای و ناهماهنگ به حکمرانی یکپارچه و هم افزا تبدیل می کند
▫️ مسیر حل شبکه تو در توی مشکلات را مشخص می کند
▫️ بجای راه حلهای سلیقه ای با ظاهر کارشناسی، بستری برای ارائه راه حلهای علمی برای مسائل فراهم می کند
▫️ راه حلهای مسائل مختلف بجای تضاد با یکدیگر (وضعیت کنونی در کشور) با یکدیگر هم افزا می شود
🔸 بنابراین در موضوع حکمرانی، ارائه یک فلسفه مبنایی و هندسه فکری منتج از آن، مقدم بر دیگر مباحث است.
👈 نظام حکمرانی مسئولانه سیستمی است که بر فلسفه منسجم «ایفای مسئولیتها» بنا نهاده شده است و چون ایفای مسئولیتها را حق الله و حق الناس می داند از تحقق این هدف کوتاه نمی آید. با امتداد این مبنا، هندسه های فکری ایجاد می کند که چارچوبی برای قرار گیری اجزاء و ساختارهای حکمرانی می باشد.
در حکمرانی مسئولانه، اعطای تمام ارتقاها و مزایای شغلی، وابسته به ایفای مسئولیتهای متولیان و دستگاههای مربوط می باشد. طرح حکمرانی مسئولانه را می توانید از اینجا مطالعه کنید.
#حکمرانی_مسئولانه
🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا
@hokmrani_masoulaneh
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅خاطره شنیدنی از مرحوم آیت الله #بهجت و ارزش زائر حرم #حضرت_معصومه سلام الله علیها
🎙آیت الله #مصباح_یزدی
👇کانال سخنرانی های کوتاه 👇👇
👌رسانه دینی 👇💯
╭┅─────────┅╮
✅@sokhan_dan
╰┅─────────┅╯