eitaa logo
عرفان و خودشناسی و آخرالزمان
81 دنبال‌کننده
240 عکس
3 ویدیو
91 فایل
172 ج کتاب و صدها مقاله(رایگان): خودشناسی،عرفان،تکامل، روح،آخرالزمان،انسان کامل،امام زمان ،اسمای الهی،مدرنیزم،اخلاق ،مردم شناسی،دجال،شیطان،ازدواج و طلاق و تربیت،عرفان درمانی،مسخ و تناسخ،زندگینامه استاد و عرفا،مرد و زن https://zil.ink/khodshenasivaerfan
مشاهده در ایتا
دانلود
— ۷۱- برخی بما می گویند که: شما در یک جا از آزادی دفاع میکنید و در جائی دیگر آنرا عین اسارت می خوانید . این تناقض از چیست ؟ پاسخ ما اینست که آن عقلانیت و شریعت و اخلاقی که به زور تحمیل شود هیچ ارزشی ندارد و از درون موجب فساد می شود و بالاخره این جبر را می شکند. انسان باید آزاد باشد و در آزادی، بولهوسی و بی تقوائی و جنون و مفاسد نفس خود را مهار کند تا به آزادی روح برسد. این همان حق لا اكراه فى الدين است . جامعه را بایستی آزاد گذاشت منتهی نه آن حدی که آزادی سائرین نابود شود. یعنی نه کسی حق دارد در خیابان برهنه باشد و نه به زور در حجاب شود . این هر دو ضد دین و ضد آزادی است. بایستی حداقل عرف را بر جامعه حاکم کرد و شرع را آزاد گذاشت و تبدیل به قانون جزائی نکرد و سطح فکر و فرهنگ و معرفت را در مردم بالاتر برد تا از آزادی سوء استفاده نکنند . جوانی که به لحاظ اخلاقی فاسد شد دیگر آزاد نیست. یک دختر هرزه و یک پسر معتاد آدمهائی آزاد نیستند بلکه برده اند . حکومت باید عرف را حراست کند و شرع را آزاد بگذارد تا انتخاب شود. نمی توان آداب زندگی یک فقیه و عالم و عارف را بر همه تحمیل کرد . زیرا در اینصورت جامعه از درون خود بسرعت می گندد و ستم اشاعه می یابد و مرز حق و باطل از میان میرود و ظلم لباس دین بر تن میکند و این اشد فساد است . بنابراین اگر اکثر مردمان از آزادی جهت بولهوسی و بی تقوائی بهره می گیرند هرگز دال بر ابطال حق آزادی نیست و بدین معنا نیست که همه مردم را باید در زندان محبوس کرد تا رستگار شوند. سوء استفاده از آزادی دال بر ابطال آزادی نمی شود همانطور که سوء استفاده از دین دال بر حقانیت کفر نیست. و اینکه آزادی اصل فطری دین است. ابطال آزادی ابطال دین است . از کتاب نامه های عرفانی ص 18 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
شقاوت ۷۲- کسی که وجدان و عصمت و عهد و ایمان خود را می فروشد در حقیقت نور دل خود را خاموش می کند و دل خود را می کشد و خود را شقی و احمق و بدبخت می سازد و از حریم رحمت حق محروم می کند و از آزادی روح ساقط می گردد زیرا روح در قلبی که سنگ شده است زنده بگور است . پس آنچه که آزادی انسانی را نابود می کند بی تقوائی و بی وفائی و خیانت و جفا به کانونهای محبت است . پس آزادی چیزی نیست که در دست دیگران باشد که بتوانند از کسی بگیرند. بنابراین کسانی که برای آزادی نعره می کشند و سینه چاک می کنند و آدم می کشند در قحطی محبت هستند و می پندارند که با آزادی عمل بیشتر می توانند در خیابانها محبت شکار کنند. و نیز آنانکه در لباس شرع به سرکوبی آزادیهای عرفی مردم می پردازند از تماشای عواطف بین مردم زجر می کشند زیرا در قحطی محبت هستند و لذا دشمن دیدن محبت در دیگران می باشند. اینان تحت عنوان دفاع از شرع به سرکوبی محبت می پردازند. از کتاب نامه های عرفانی ص 18 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
نامه سوم: توکل ۷۳- آدمی چه مؤمن و چه لامذهب در شرایط عادی همه امورش را به عقل شخصی خود تدبیر می کند ولی فقط در مواقع بحرانی است که به عقل غیر خودی هم رجوع می کند البته آنهم به تشخیص عقل خودش . حوادث منفی مثل فقر و تنهائی و بیماری و اتهامات رسمی و غیر رسمی و امثالهم از منظر معرفت دینی یا عذاب الهی هستند و یا بلایا و نعمات و امتحانات الهی. در چنین مواقعی هر کسی غریزتاً به غیر رجوع می کند زیرا تشخیص میدهد که این حوادث از خارج از اراده و تشخیص او بر او وارد شده است. منتهی انسان مؤمن این غیر را خدا میداند و لذا بایستی به غیر خدا رجوع نکند و تسلیم و صبور بماند و حداکثر با سائر مؤمنین مشورت کند تا حق این بلایا را بهتر درک نماید . عذاب الهی که غیرقابل اجتناب است، تلاش برای فرار از آن فقط منجر به پیچیده تر شدن می شود . ولی بلا و نعمات و امتحانات الهی جهت رشد و تعالی مؤمن است و اگر مؤمن از آن بگریزد از لطف و نظر الهی گریخته و بخود ستم کرده است و چه بسا امتحانی را تبدیل به عذاب می کند. بنابر این مسئله توکل و رضا مربوط به حوادث ناخواسته و خلاف میل و اراده بشر است و بایستی خالصانه و صادقانه و کامل باشد و نه مشرکانه . مثلاً وقتی کسی دچار بیماری می شود نمی تواند سرنوشت سلامت خود را هم تحویل پزشک دهد و هم بگوید : خدایا توکل به تو . این عین شرک و معصیت است. یا کسی که دچار ورشکستگی می شود نمی تواند هم دست بسوی بانک و رباخوار و هر کس و ناکس دراز کند و هم بگوید که به خدا توکل کردم . در چنین وضعی انسان مؤمن و متوکل بایستی صبور بماند تا هر گاه که خداوند اراده کرد مشکلش را حل کند و حلال خودش بسوی فرد بیاید و ایمان و عزّت و عقل خود را از دست ندهد. از کتاب نامه های عرفانی ص 19 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
توکل (2) ۷۴- ولی متأسفانه حتی معلمین اخلاق و دین هم به مردم توصیه می کنند که در مواقع بلایا برای رفع بلایا تلاش کنند و به لحاظ ذهنی هم به خدا توکل نمایند . این چه فرقی دارد با انسان غیر مؤمن و غیرمتوکل؟ آیا تفاوت در همان جمله ' خدایا توکل به تو " است؟ اگر چنین باشد که فرق کفر و دین و شرک و اخلاص فقط به برخی جملات و آیات ظاهری و شعارهای دینی است . ولی چنین نیست و آدمی اگر خود را فریب دهد نمی تواند خداوند را بفریبد . ۷۵- برخی می گویند که معنای توکل و رضا موجب سوء استفاده افراد و جوامع شده و ایجاد انفعال و تنبلی و رخوت می کند و جوامع را از رشد و خلاقیت و تولید باز می دارد و به جبرگرائی می کشاند و از اختیار و اراده و آزادی ساقط می کند . با توضیح مذکور اصلاً چنین نیست زیرا مسئله توکل و رضا مربوط به زندگی عادی و روزمره نیست که امور در چهارچوب اراده و عقل و تدبیر فرد در جریان است. در وضع عادی آدمی بایستی تلاش کند و مراقب باشد که به حرص و حسد و دنیاپرستی نگراید و مبتلا به حرام نشود و حدود الهی را رعایت کند و همین. ولی در مواقع بحران که زندگی فرد از اراده شخصی اش خارج می شود و اراده غیبی وارد می گردد مسئله توکل به غیر خویش اصلاً موضوعیت و مفهوم می یابد که فرد یا بخدا توکل میکند و یا به امامش . از کتاب نامه های عرفانی ص 19 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
سیره امام جواد (ع) ۲۷- «جواد» یعنی بخشنده ، سخی ، عفو کننده و کریم و بزرگ. فقط با مشاهده وضعی که مأمون در رابطه با امام جواد دچار شده بود می توان لقب جواد را درک نمود. ۲۸ - شخصیت مأمون و پدرش هارون بعنوان عجیب ترین شاهان تاریخ اسلام و بلکه جهان که مظهر کاملی از اسکیزوفرنیای هویتی است دال بر نفوذ روحانی و رحمت و سخاوت وجود امام جواد و امام رضا درباره این اشقیای دوران است که بارها و بارها آنها را بر آستانه توبه و ایمان کشانیدند و باز کبر و شقاوت و شیطنت نفس مانع نجات آنان شد. زیرا حق آدمی در انتخاب و اختیار اوست که امری برتر از هدایت و بهشت است. این محبت امام جواد بود که مأمون را دچار چنین مالیخولیائی کرده بود که هر روان شناسی را در درک هویت و اعمالش عاجز می سازد. این نه از شخصیت مأمون که از شخصیت امام است و شقاوت مأمون. ۲۹- مأمون برای شکستن عظمت علمی - عرفانی امام جواد همانطور که در شکستن امام رضا ، از همه علمای بزرگ مذاهب بزرگ بر روی زمین دعوت به عمل می آورد . و این موجب شد که رهبران همه مذاهب و مکاتب بر حقانیت امام پی ببرند و تحت تأثیر قرار گرفته و بتدریج موجب ایمان آنان و مردم تحت هدایت آنان گردید و لذا خود این تلاش مأمون به نتیجه ای وارونه منجر شد و این نیز دلیل دیگری بر مالیخولیا و تضاد شخصیتی مأمون است که از او شخصیتی حیرت آور ساخت که مورد تفسیر بسیاری از مورخین و محققین در طول تاریخ تا به امروز بوده است. ۳۰- در واقع امام جواد که در محاصره کامل زیست تا کسی به ایشان ایمان نیاورد ولی از طریق دشمنان اسلام و علمای ضد شیعه توانست امامت و رسالت توحیدی خود را اشاعه دهد. اکثر امامان ما از طریق دشمنان عالم و دانشمند خود بیشتر موفق به توسعه اسلام و حکمت علوی میشدند تا از طریق دوستان و شیعیان متعصب و جاهل خود. این نیز راز و حجت و کرامت دیگری از وجود امامان است مخصوصاً امام جواد که کودکی خردسال بود و عمده عمرش را در کاخ خلیفه و تحت نظر کامل می زیست. . ۳۱- در روایت است که هارون و مأمون بارها و بارها سوگند یاد می کردند که امام را به محضر خود به دربار آورند و در حضور همه گردنش را بزنند و راحت شوند . ولی به محض آمدن امام به ناگاه منقلب شده و به سجده و التماس و طلب عفو و مغفرت می پرداختند و در مقابل همه درباریان رسوا می شدند. این نیز بر کینه و حقارت آنها نسبت به امام می افزود. از کتاب انسان کامل جلد اول ص 208 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
72- کتاب صوتی زندگی پیامبران و امامان (ع) قسمت 12: سیره امام رضا (ع) - امام جواد (ع) تألیف استاد علی اکبر خانجانی
خودشناسی ۱۱۷- بزرگترین ارزش خودشناسی اینست که انسان از شر خودش رها می شود و از حقارت من خویشتن نجات می یابد. ۱۱۸ - آنانکه پشت بخود هستند و عمری از خود می گریزند و اسیر اشیاء و مردمانند لحظه ای از خود رهائی ندارند و در اسارت خود جان می کنند. ولی آنکه روی بخود می کند از دام خود می رهد زیرا جز خداوند و اراده و آثار و صفات و افعال او نمی بیند . ۱۱۹- خداشناسی در عرصه الهیات و علوم دینی و فلسفه و عرفان نظری ظلمانی ترین علوم است و متکبرترین و سیاهترین موجود را می پرورد که تمام علمش حجاب رابطه او و خداست و انسانی بیگانه تر از او نسبت به خدا نیست . ۱۲۰ - آخرین چیزی که از خود باقی می ماند همان اولین چیزی است که در رجوع بخود یافته می شود یعنی صورت و جمال خویشتن . ۱۲۱ - آخرین یادگاری هم که از عزیزان ما پس از مرگشان برای ما در ذهن ما می ماند جمال آنهاست . ۱۲۲- کمال معرفت آدمی هم درباره پروردگارش در قیامت کبرا و در واقعه لقاء الله است . یعنی جمال پروردگار همان کمال اوست . ۱۲۳- آیا براستی چند درصد مردم جمال خود را درک می کنند و برای جمال خود در نزد خود و از برای خود اهمیتی قائل هستند؟ جز عارفان واصل را با جمال کاری نیست . از کتاب نامه های عرفانی ص 19 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
کانال همه کتابها (پی دی اف ) https://eitaa.com/khanjanybooks کانال همه سخنرانی https://eitaa.com/khanjanysokhanraniha کانال کتابهای صوتی https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks کانال تلگرام : (کتابها و کتابهای صوتی و سخنرانی : https://t.me/khanjanyaudiobooks
ذهن الهی ۱۵۲- "بمن گوش بده. من خدای یکتایم و جز من خدائی نیست پس مرا پرستش کن" قرآن – این ندای ذهن الهی به ذهن عدمی انسان است. ۱۵۳- اندیشه، عجیب ترین و جادوئی ترین صنعت و هنر و علم خداوند در نظام هستی است. بنگرید که کل کائنات با آسمان هفتگانه اش در ذهن آدمی حضور دارد و اینست که علی (ع) انسان را جهان صغیر و جهان را انسان کبیر می نامد. رابطه این صغیر و کبیر کل اسرار است. ۱۵۴- به زبان ساده کل عالم هستی به لحاظ مادیت و موجودیت فشرده شده و تبدیل به مغز آدمی شده است. اندیشه حاصل این تراكم مطلق است پس خود ذهن و مغز آدمی پدیدهای مطلق و مطلق مطلق است. این مطلق که در معنای انقباض و فشردگی تجسم می یابد بایستی باز شود و انبساط یابد و عین جهان شود . کار اندیشه اینست. از کتاب نقد اندیشه مطلق ص 25 تألیف استاد علی اکبر خانجانی
نامه ششم: ناجی موعود ۱۶۴ - افسانه ناجی موعود نیز همچون همه باورهای دینی بشر در طول تاریخ معجونی از جهل و جنون و مالیخولیاست و تا آنجا رفته است که خود تبدیل به عنصری ضد نجات شده است و خصم هر نجاتی راستین است و مهد دجالیت . ۱۶۵- بنده تمام عمرم را بلاوقفه مشغول اندیشه و تحقیق درباره چند موضوع کلیدی بوده ام: مسئله آدم و حوا (رابطه زن و مرد)، تکنولوژی و نجات و امام زمان و ناجی موعود . و لذا همه آثارم بر محور این سه امر بسیج شده است . ۱۶۶- ولی مسئله ناجی موعود و امام زمان غایت و کمال همه آثار من است و ترجیع بند همه اندیشه ها و آرای بنده محسوب می شود بطوریکه مجموعه آثارم را بایستی دائرة المعارف امام شناسی نامید . ۱۶۷- و این مسئله صرفاً امری تئوریک هم نبوده است بلکه پا به پای تفکرات و تألیفاتم مشغول خدمت به مردم و نجات آنها از انواع بدبختی ها بوده ام. و ادعا می کنم که در این دوران کسی چون بنده با دردهای بشر مدرن دست و پنجه نرم نکرده است و بزرگترین طبیب و حبیب هفتاد و دو ملت و مذهب بوده ام و هیچکس انسان مدرن را چون من نمی شناسد از اشراف تا عوام، از غنی تا فقیر ، از روستائی تا شهری، از بیسواد تا دکتر و متخصص و از کافر تا مؤمن ، از زن تا مرد و کودک و از قاضی تا مجرم و از حاکم تا محکوم و در این راه تمام هستی ام را قربانی کرده ام و کسی چون من چنین نکرده است. از کتاب نامه های عرفانی ص 29 تألیف استاد علی اکبر خانجانی