eitaa logo
عرفان و خودشناسی و آخرالزمان
81 دنبال‌کننده
240 عکس
3 ویدیو
91 فایل
172 ج کتاب و صدها مقاله(رایگان): خودشناسی،عرفان،تکامل، روح،آخرالزمان،انسان کامل،امام زمان ،اسمای الهی،مدرنیزم،اخلاق ،مردم شناسی،دجال،شیطان،ازدواج و طلاق و تربیت،عرفان درمانی،مسخ و تناسخ،زندگینامه استاد و عرفا،مرد و زن https://zil.ink/khodshenasivaerfan
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان و ناجی 1- زمان یعنی زمان نجات: زمان نجات نیستی. و کل عالم هستی مهلت این نجات است...  2- امام زمان در اينجا یعنی ناجی زمان: نجات دهنده تاریخ از گرداب نیستی. نجات دهنده وجود از چنگال عدم. این نجات از جنس عشق است.... 4- ناجی کسی است که از گذشت زمان رهیده و دیگر در زمان نبست بلکه بر زمان است و صاحب زمان است و فرمانده زمان است. 5- زمان تحت فرمان کسی می آید که آنرا تماما شناخته باشد. زمان مرید معرفت و صاحب معرفت است. 6- زمان، زمان جستجوی ناجی است و جز این جستجویی نیست... استاد علی اکبر خانجانی فلسفه زمان ص 70
زمان و بیماری دردها سخن می گویند و بایستی زبانشان را فهمید و این تنها کاری است که اطبا و بشریت دردمند، هرگز نمی کنند و بلکه می خواهند خفه اش کنند و من هرگز به هیچ دارو و طبیبی رجوع نکرده و مشغول ترجمه درد به زبان مادری خودم هستم. 6- ترس از نابود شدن که در حس حیاتی بشر همان ترس از مرگ است، منشأ گناه است و این گناه بصورت بیماریها پاک می شود و این ترس نیز از میان می رود... استاد علی اکبر خانجانی فلسفه زمان ص 66و 67
معمای آزادی 12- به لحاظ سیاسی نیز می بینیم که هر جنبش آزاديخواهانه ای بسرعت به یک دیکتاتوری و خفقان و سرکوب پیچیده تر و شدیدتری منجر می گردد و همه ایدیولوژی های آزاديخواهانه را مبدل به ایدیولوژی های اصالت سرکوب و ترور می کند. و آزادیهای اقتصادی و ليبراليزم اقتصادی هم که علنا به امپراطوریها و مافیاهای مالی و صنعتی مبدل می شود که امکان هر تجارت و تولید خصوصی را بر افراد بشری ناممکن ساخته و ناممکن تر میسازد و حداقل استقلال اقتصادی و شغلی را هم محال می کند. در این دو حریم هم می بینیم که آزادی منجر به ضد آزادی شده است و حتی آزادی سلیقه شخصی را هم نابود کرده است. استاد علی اکبر خانجانی معمای آزادی ص 6
جنون پولی یک بررسی آماری نشان میدھد که ھمه آحاد بشری بر روی زمین از گرسنگان آفریقا تا بانکداران آمریکا، فقط یک مشکل دارند و آنھم مسئله بی پولی یا کم پولی است. ولی در عوض حتی یک آدم پیدا نشده که خود را دچار مشکل بی عقلی یا کم شعوری بداند. در گذشته تاریخ انگشت شماری آدم بنام عارف بودند که خود را فقط دچار کم شعوری می دانستند و ھمان اندازه پول ھم که داشتند را اضافی دیده و آنرا به مردم می بخشیدند که البته نسل این جور آدمھای بی عقل برافتاده است. ھمچنین یک بررسی آماری دیگر نشان میدھد که ھمه آحاد بشری بر روی زمین خود را مومن و خداشناس می دانند. و نیز اینکه در گذشته تاریخ انگشت شماری آدم بنام پیامبر بودند که خود را کافر و خدانشناس میدانستند که الحمدالله نسل آنھا ھم برافتاده است و چه خوب. لذا نتیجه می گیریم که بشر به لحاظ تاریخی وارد مرحله ای شده که توانسته ریشه کفر و جھل را براندازد و فقط زین پس تا پایان تاریخ فرصت دارد که ریشه بی پولی را ھم براندازد. ولی با کمال تعجب ھر چه که بیشتر توفیق حاصل می شود برخی مشکلات و امراض جدید پیدا شده اند که به ھیچ وجه نمی تواند ریشه آنرا برانداخت مثل ویروس ایدز، سرطان، آنفولانزا، اعتیاد، جنون، خودکشی، خودفروشی، بمب اتمی، سلاحھای میکروبی و ھزاران مورد دیگر. و البته تحقیقات نشان داده که ھمه اینھا از بی پولی است. خدا را شکر که بشر پول را کشف کرده است و خدا می داند که قبل از کشف پول بشر چقدر مشکلات داشته است. دائرةالمعارف عرفانی جلد 5 ص 18 استاد علی اکبر خانجانی
عطش زندگی بهشتی 19- حسرت مرگباری که هنوز هم امروزه یک روستایی در بدست آوردن زندگی در یک شهر بزرگ دارد و یا یک جهان سومی برای مهاجرت به غرب دارد بدان معناست که تکنولوژی در چشم بشر همان تکنولوژی بهشت است: تکنولوژی آزادی اراده و اراده به قدرت تام. و این همان عطش رجعت به بهشت است که یک روستایی و جهان سومی آنرا در پیش روی و آینده و یا در سرزمین دور دست و صاحب تکنولوژی کامل تصور می مند ولی یک آمریکایی و یا ژاپنی و آلمانی صاحب رفاه کامل این بهشت را از دست رفته و پشت سرش و در خاطرات دوران کودکی و آبا و اجدادی خودش در یک زندگی ساده کشاورزی و دامی جستجو می کند، در عصر حجر. هيپی گری بیانگر این وضع است. یک غربی که تکنولوژی و دموکراسی و آزادی عمل را حدودا تجربه کرده است تکنولوژی را تکنولوژی دوزخ می داند و نه بهشت. و در حسرت زندگی در غار و یا بالای درخت در جنگل های بکر است.... معمای آزادی ص 10 استاد علی اکبر خانجانی
رستگاری؛ راه رستن 49- اگر مرگ و فنا همان راز آزادی بشر باشد پس عارفان و اهل تصوف بنابر ادعایشان بیش از سایر مردم به آزادی نزدیکند و مظهر همان وضعی هستند که در دین ما "رستگاری" نامیده شده است: راه رستن. و رستگاری به لحاظ واژه و معنا به حس آزادی نزدیکتر است تا واژه آزادی. واژه آزادی بازتاب غربی رستگاری است. رستگاری بر عکس آزادی، مترادف آزادی عمل نیست بلکه به معنای رهایی از خویشتن است: رهایی از عطش آزادی عمل: رهایی از آزادی. معمای آزادی ص 21 استاد علی اکبر خانجانی
آزادی و عدالت دزدی، تجاوز به حدود دیگران است یعنی سو استفاده از آزادی فردی است که بلافاصله با عدالت جبران و کنترل می شود. عدالت و آزادی بر خلاف تصور عموم نه تنها در خلاف یکدیگر حرکت نمی کنند بلکه در سمتی واحد و به موازات یکدیگرند. اگر سوسیالیزم منجر به اشد خفقان شد به این دلیل بود که عدالت زورکی بود و اصلا عدالت نبود و بی عدالتی بود و لذا آزادی را هم سلب نمود. عدالت قانونی و آزادی قانونی، هستند که برخلاف یکدیگر عمل می کنند و همواره در نفی همديگرند و حکومتها مجبورند یکی را فدای دیگری نمایند... استاد علی اکبر خانجانی معمای آزادی ص 26
آزادی، عدالت، غضب پس آیا آن میزانی که به انسان این امکان را میدهد تا آزادی اش را حفظ نماید و از خطر تجاوز برهاند تا دچار عدالت نشود چیست؟ مسلماً همان احکام فطرتی اخلاق عام بشری است که مذاهب بر آن استوارند و برای احیای آن پدید آمده اند: راستگوئی، مکر نکردن، وفای به عهد، دزدی و خیانت نکردن، قناعت، صبر، حیا، سخاوت، مهربانی، ایثار و عفو. اینها روشهای ضمانت آزادی فرد هستند که از وجدان او با او سخن می گویند تا حد تن او را تا نامحدود توسعه دهند و رستگارش نمایند. کسی که به ندای وجدان خود پاسخ نمی دهد دچار عدالت طبیعی وجود می شود منتها در خفا و سکوت و بدور از چشم نامحرمان. ولی اگر به هوش نیاید و به وجدان باز نگردد به تدریج به عدالت بشری هم مبتلا می شود در عیانی و رسوائی. و در اینجاست که تمام آزادیهایش از دست می رود و اسارتش عیان می گردد. و این دیگر عدالت نیست بلکه غضب است. استاد علی اکبر خانجانی معمای آزادی ص 26
ختم نبوت و رسالت و امامت پس نبوت و رسالت و امامت و بود-آییت چیزی نیست که ختم شده باشد و راه و روش آن برای بشر ممنوع و مسدود و تمام شده باشد. معنای ختم نبوت در میان مسلمانان و شیعیان عامه علنا بزرگترین تهمت و معصیت و عداوت با دین خدا و رسول خدا و امامان است و ضدیت و انتقام کامل بر علیه خدا و رسولان و امامان است و نبرد تمام عیار بر علیه رشد انسان و رستگاری و حق جویی بشر است و مظهر غایت مقدس سازی می باشد و می گوید: «ای بشریت، ای مسلمانان، هشدار که دیگر راه خدا مسدود است و هيج راه نجاتی ندارید مکر اینکه ما مقدسین را بپرستید و حق حساب ما را بدهید تا قطعه ای از بهشت را به شما اجاره دهیم.» آیا این شیطان نیست که نبوت را ختم کرده و راه رشد و حرکت انسان بسوی حقیقت و رستگاری را ممنوع کرده است؟ آری نبوت کامل شده است زیرا بالاخره انسانی بنام محمد (ص) توانست با ذات یک انسان دیگر یعنی علی سخن بگوید و خدا را در او ببیند. استاد علی اکبر خانجانی شناخت شناسی ص 50
گلچینی از کتاب چه باید کرد (5) 25- فرزند پرستی و معطوف نمودن محبتی که حق همسر است به فرزندان، امری حرام است. 28- فرزندان را سپر بلای امیال و اغراض خود نسبت به همسر نمودن از گناهان کبیره و حرام است. 31- زن حق دارد که از بابت بارداری، شیر دادن به بچه و نگهداری بچه و نظافت و آشپزی برای شوهرش حقوق منصفانه ای که در توان شوهر باشد از وی بخواهد.... 36- سقط جنین به عمد حرام است. (ص26) 40- از گناهان کبیره است که زن به خاطر فقر مالی، شوهرش را به لحاظ عاطفی و یا جنسی و رفتاری تحقیر نماید. 51- احساس و اندیشه مالکیت بر همسر و فرزندان امری حرام است. 52- این باور که والدین مسئول سرنوشت و بدبختی و خوشبختی فرزندان خود هستند، باوری باطل و حرام است و آثاری بسیار خطرناک دارد. (ص27) استاد علی اکبر خانجانی
س- استاد جنابعالی در باب ولایت زناشوئی بسیار سخن گفته و آنرا تنها راه سعادت زندگی خانواده گی دانسته اید . ولی زن مدرن حتی از رزق خوردن بدست شوھرش احساس ننگ می کند تا چه رسد که از شوھرش اطاعت کند و تحت ولایت او باشد . براستی راه چاره چیست ؟ ج- در اینصورت مجبور است تحت ولایت بیرحمانۀ ارباب و کارفرما و تکنولوژی و بازار آزاد جنسی باشد که در آنجا ھم مردان حکومت می کنند منتهی با شقاوت و ستم بی حساب و عاقبتی فجیع . زن یا از محبّت شوھر اطاعت می کند و رزق بی منّت می خورد و یا برای رئیس خودش بیگاری می کند و مجاناً ھم با او می خوابد و دستمال دست اوست . این علاج آن است . کتاب ناگفته ها و ناشنیده های عصرما www.akhar-zaman.com www.khanjany.com https://t.me/khanjanyaliakbar