eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
رختِ اِحرام نبسته همه مُحرِم شده ایم خودمانیم سیــاهے چه به ما مےآید🖤:) -شہیدزاده-
ولۍماهر‌چۍهم‌کھ‌باشیم‌ توروضھ‌امام‌حسین‌(؏)قد‌کشیدیم!' ˢʰᵃʰᶦᵈᶻᵃᵈᵉʰ
🔌📲 به قول آیت الله جاودان:گریه بر امام حسین {علیه السلام}اطاعت خداست 🖇ولی این اطاعت با ترک گناه کامل میشه...✅ خلاصه که رفقا حواسمون باشه این شبا تو هیئت ها و روضه ها دلی رو نلرزونیم..💔 پدر و مادرمون🧔🏻🧕 اگه به خاطر کرونا💊 ناراحت میشن که بریم هیئت،به خاطرشون نریم... خلاصه که اگه لباس سیاه تنمون هست◾️ و ذکر لب هامون یا حسین علیه السلام هست ؛نذاریم اسم عزادار های آقامون بد در بره... ✋🏻 🤲🏻 🖊
تنها مسیر 1_جلسه بیست و دوم پارت 5.mp3
5.9M
پارت5 🌿🌷 🔹فقط در موضع قدرت باید با غربی ها حرف زد. 🔹اگر در مقابل گرگ یک قدم عقب بکشی تیکه پاره ات میکنه. ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ ـ‌شہید‌زاده‌ـ
1_994139310.mp3
8.67M
••🥀 مادرم‌اسم‌تو‌خوند‌توگوشم . . 🎙 | Eitaa.com/shahidzadeh
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
در بـرابـر چشمـــــان مادرے تنـــــها سر دو تازه جوان را بہ نیزه ها نزنید!(:💔
تنها مسیر 1_جلسه بیست و سوم پارت 1.mp3
1.47M
پارت1 🌺✨ 🔹هوا علاقه مندی های سطحی رو به رخ می‌کشه عقل علاقه مندی های عمیق رو به رخ می‌کشه بنابرین هر پذیرش هوا به عقل ضربه میزنه. 🔹تقوا برنامه ای است که خدا میده ؛ مراقبت از دستورات خدا بکن. از طرف کی ؟؟ خدا میرسونه به پیامبر تو از اون می‌گیری 🔹امام محمد باقر (ع) : کی گمراه تر از اونیه که از هوای نفس تبعیت میکنه از هدایت الهی تبعیت نمی کنه یعنی کسی که از امام خودش تبعیت نکرده از هوای خودش تبعیت کرده ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ ـ‌شہید‌زاده‌ـ
-از آخر الزمان به سلامت گذر ڪنیم تا دل به روضه داده و تا گریه میڪنیم -شہیدزاده-
بيخود اَز خويشَم و دور اَز تـو ڪَسی نيسْٺ مَـرا بہ تـ♥️ـو اِی عِشـــق اَز ايـنٖ فـٰاصلہ ی دور، سـَلاٰم
[بہ ڪوفہ اعتبارے نیست زن! ڪوفیان شام شبشان دیر شود میزنند زیر حرف‌هایشان!] . • همہ ے اهل آدم میدانند ڪوفہ وفا ندارد💔(:
اِࢪیحا(:
[بہ ڪوفہ اعتبارے نیست زن! ڪوفیان شام شبشان دیر شود میزنند زیر حرف‌هایشان!] . • همہ ے اهل آدم میدانند
•°🖤 خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:' .. ڪوزه را از روے شانہ‌ام پایین گذاشتم: – داشتم میگفتم . . خبر آمده ڪہ ڪوفیان براے حسین بن علے[علیہ‌السلام] نامہ نوشتند و درخواست آمدنشان را بہ ڪوفہ داشتند! ڪنار فادیہ نشستم و ارباب همانطور ڪہ تڪہ مرغے را بہ دندان میڪشید گفت: – بہ ڪوفہ اعتبارے نیست زن! ڪوفیان شام شبشان دیر شود میزنند زیر حرف‌هایشان ، جام شراب را سر میڪشد و قطرات شراب از روے ریش‌هایش پایین مۍآید حالم بهم میخورد و صورتم ڪج میشود! فادیہ با آرنج بہ پهلویم میزدند: – حیا ڪن چشم سفید! ڪاسہ‌اے آب بیاور دست‌هایم خمیرے شده! بلند میشوم و ڪاسہ‌ے چوبے‌اش را پر آب میڪنم و ڪنارش مینشینم. دستش را در آب نیزند و دوباره بہ جآن خمیر مےافتد ، گوش‌هایم صداے خانم را میڪاود: – میگویم از دنیا عقبے اخم و تَخم میڪنے! چندے پیش ڪہ حسین[علیہ‌السلام] شبانہ با زن و بچہ و بستگان بہ مڪہ رفت از همان وقت یزید بہ دنبال بیعت با او بود! اما حسین [علیہ‌السلام] هم پسر ایلیا[علیہ‌السلام] است! برادر حسن[علیہ‌السلام] است! بیعت نڪرد و بہ مڪہ رفت، حال هم ڪوفیان پشت سر هم پیغام میفرستند و درخواست آمدنش را میڪنند. زیر چشمۍ نگاهم را بہ آنها میدوزم ارباب در حالے ڪہ دندانش را با انگشت اشاره تمیز میڪند نگاهش را بہ خانم میدهد: – ڪوفیان را نمیشناسے تو! من با آنها زندگے ڪردم ، میدانم ڪہ یڪ روده‌ے راست در شڪمشان نیست! انگشت اشاره‌ش را بیرون آورد و بعد از مڪثے دوباره آن را در دهان برد و مڪید: – اگر هم بر فرض محال راست بگویند و طلب حضور حسین[علیہ‌السلام] در ڪوفہ را داشتہ باشند ، تو گمان میڪنے یزید مینشیند و نگاه میڪند تا او امیر ڪوفہ شود؟ فڪرش را بڪن! صداے قهقهہ‌ے مستانہ‌اش بند میشود ، راست میگوید! ڪوفیان . . بے توجہ بہ فادیہ بلند میشوم ڪہ صداے ارباب مےآید: – هـــــے! اسماء ، بیا اینها را جمع ڪن! لب میگزم تا ڪار دست پاهاے بخت برگشتہ‌ام ندهم ، بہ طرف تخت میروم و سینے را برمیدارم و ظرف‌هایشان را در سینے میچینم . نویسنده✍🏻: []
audio_2021_08_12_19_30_31.mp3
1.62M
دیگه واسه چی بمونم!؟(:
امشب، شبِ یتیم امام حسنِ ها...
ڪم نزارید واسه عبدالله!
اِࢪیحا(:
• . تویۍتوسایہ‌بالاسرم‌و‌میخونمت‌خداۍڪرم وتورو‌خدابذار‌یہ‌حرم‌بیام‌حسینـــــ🌿🖤
خواب نمی‌برد مرا کرده دلم بهانه‌ات هر طرفی نظر کنم مانده به‌جا نشانه‌ات!(:💔
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
- ڪارِ آدَم شدنِ ما، بِھ حَرَم وابَستھ است!
اِࢪیحا(:
دیگه واسه چی بمونم!؟(: #رزق‌معنوے
• خون‌سردار‌جمل،جاریست‌در‌رگ‌ها؎من ! مرد؎از‌نسل‌یل‌حیدر‌نمۍخواهۍعمو :)؟! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- ای‌عَمۏ...¡ ـــــــــــــــــــ ادرڪ‌عبداللّہـ ٻا‌أباعبداللّۿ⋮(🖤'
تنها مسیر 1_جلسه بیست و سوم پارت 2.mp3
5.06M
پارت2 ♥️🌱 🔹امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال امر خلق رو به پیغمبر خودش واگذار کرده تا ببینه مردم طاعتشون چجوریه.. هر چی پیغمبر به شما دستور داد گوش بدید هر چی نهی کرد بپذیرید 🔹پیامبر اکرم (ص) : به آن خدایی که مرا به حق مبعوث کرده کسی خدا را ملاقات کنه با عمل هفتاد پیغمبر خدا ازش هیچی قبول نمی کنه اگر هوای نفس خودش رو از بین نبره. ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ ـ‌شہید‌زاده‌ـ
شفاعت‌بی‌حسین‌معناندارد(:
[– حسین در محاصره‌ست فادیہ! جهان با این همہ فراخۍ و گستردگۍاش برایش تنگ شده! اگر در مڪہ بماند ترور میشود، یا براے حضور نزد یزید بازداشت میشود. ڪوفیان هم پشت سر هم برایشان نامہ مینویسند ڪہ امام و راهبرے ندارند تا راهنمایشان باشد! اما همہ میدانند ڪوفیان چہ مردمانے هستند!] . • پۍ‌نوشت:نامہ‌‌ے‌ڪوفیان ڪہ عبدالله بن سبع همدانۍ و عبدالله بن وال روانہ‌ے مڪہ ڪردند.
اِࢪیحا(:
[– حسین در محاصره‌ست فادیہ! جهان با این همہ فراخۍ و گستردگۍاش برایش تنگ شده! اگر در مڪہ بماند ترور
•°🖤 خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:' .. دامنم را بالا میگیرم و تند تند پلہ‌ها را پایین میروم: – ماریا؟خالہ ماریا؟ دور خود میچرخم ، خالہ ماریا بہ طرفم مےآید بہ سرعت طرفش خیز برمیدارم و دست‌هاے حنا شده‌اش را میگیرم: – بگو!بگو جآن اسماء دروغ است! متعجب میپرسد: – چت شده دختر؟چہ چیز دروغ است؟ بزاق دهانم را فرو میدهم و نفس نفس میپرسم: – حسین!حسین بن علے [علیہ‌السلام] ، پسر فاطمہ میخواهد بہ ڪوفہ برود؟ با حرص دستش را میڪشد: – گفتم چہ شده ڪہ رَم ڪرده‌اے! آرے! یعنے خبرش هست ڪہ قرار است برود ، فعلا هیچ معلوم نیست! پشت ستون میرود بہ دنبالش روبہ‌رویش مےایستم: – یعنے . . یعنے واقعاً او حرف اهل ڪوفہ را باور ڪرده؟ اخم میڪند و چشم‌هاے سورمہ ڪشیده‌اش تنگ میشود: – چہ میدانم تو هم! مرا گیر آورده‌اے؟از ڪجا بدانم؟من نیز مثل تو! راهش را میڪشد و میرود ، ڪنار ستون زانو میزنم : – ڪاش نرود! ڪاش نرود . . •° آمنہ با درد پاهایش را دراز ڪرد و آرام آرام دستش را روے پاهایش ڪشید: – حسین[علیہ‌السلام] در محاصره‌ست فادیہ! جهان با این همہ فراخے و گستردگے‌اش برایش تنگ شده! اگر در مڪہ بماند ترور میشود، یا براے حضور نزد یزید بازداشت میشد. ڪوفیان هم پشت سر هم برایشان نامہ مینویسند ڪہ امام و راهبرے ندارند تا راهنمایشان باشد! اما همہ میدانند ڪوفیان چہ مردمانے هستند! ماریا داخل اتاق میشود و جلباب و روبندش را برمیدارد: – حسین[علیہ‌السلام] بهتر از همہ مردم ڪوفہ را میشناسد ، دد و رنجے ڪہ او و خاندانش از ڪوفہ و اهل ڪوفہ ڪشیدند آنقدر زیاد هست ڪہ با درد و رنج مڪہ و مدینہ هم قابل قیاس نیست! فادیہ روے تشڪ پهن میشود و پوزخند میزند: – با این حال ڪہ مسلم بن عقیل [علیہ‌السلام] را میخواهد بہ ڪوفہ بفرستد براے مطمئن شدن از حرف هایشان! آمنہ جبهہ مےگیرد: – او امام است فادیہ! و ڪوفیان تقاضاے آمدنش را دارند ، توقع ندارے ڪہ نیاید؟ نیم خیز میشود: – نیاید آمنہ جآن!نیاید!چہ اشڪالے دارد؟ لب باز میڪنم: — آن وقت باید تن بہ بیعت با شیطانے مثل یزید دهد! بیخیال دراز میڪشد و چشم‌هایش را میبندد: – حسین [علیہ‌السلام] بیاید پاے نامہ‌ے مرگش را امضا ڪرده! با خون خودش هم امضا میڪند! نویسنده✍🏻: []