🌹🌹🌹🌹🌹
*📌آیت الله حائری شیرازی:*
*🔸اصلاحات عالَم، از اطراف این کوه شروع میشود!🔸*
*🏔 عدهای از #ژاپن آمده بودند ایران. چهل، پنجاه نفر خانم و آقا بودند. مدتی دربارۀ اسلام تحقیق کرده بودند و بالاخره اسلام را انتخاب کردند. به شیراز هم آمدند و زیارتشان کردیم. گفتند: در کتابهای دینی و بودایی خودمان، به ما خبر داده بودند که #اِصلاحات_عالَم از کنار کوه دماوند آغاز میشود. #هدایت_خلق در آخر الزمان، از کنار کوه #دماوند است. ما آمدهایم این کوه را زیارت کنیم. من اولین بار بود میشنیدم یک عده بیایند برای زیارت کوه دماوند! میدانید کوه دماوند، کنار تهران است. خمین و قم و اینها، حواشی آن هستند. شما الآن مراجع تقلیدتان اطراف همیناند. #تهران، #قم، #اراک، #خوانسار، #گلپایگان، #خمین، اینها همه اطراف این کوه هستند. اینها از روی این علامت، #امام (ره) را شناسایی کرده بودند که کارش بالا میگیرد و بالاخره موفق میشود.*
*🏔 استاد برجستهشان و کسی که اول مسلمان شده و اینها هم دنبال او بودند، یک پیرمرد هشتاد، نود ساله اما سرحال و قبراق بود. نفر سوم آنها هم یک خانمی بود که حجاب کاملی داشت و از مقنعهاش، یک مو پیدا نبود. دربارۀ این خانم گفتند که بیست، سی هزار بیمار با نفس الهی او خوب شدهاند. تعجبی نیست. انسانی خودساخته و #اهل_عبادت و ریاضت بود؛ اما متواضع. زن بسیار متینی بود. برای اینها به زبان انگلیسی صحبتی کردم که این خانم بعدش گفت که این صحبت روی من اثر داشت.*
*🏔 کمترین حد تحصیل اینها، فوقلیسانس بود. عموماً دکترا داشتند و استاد دانشگاه بودند. همان موقع من گفتم ژاپنیها زودتر از همهجا مسلمان میشوند. چرا؟ چون اسلام از بالاترین رتبۀ دانشگاهیاش آغاز شده. اینها مثل #مخزنی در بالای قلۀ کوه هستند که آب آن، همۀ قسمتهای پایین را سیراب میکند.*
*🏔 چرا #ایران اینجوری مسلمان و شیعه شد؟ به خاطر #سلمان! سلمان، [در حکمِ یک] استاد دانشگاه بود! بسیار استاد برجستهای بود. سلمان و ما ادراک ما سلمان؟! سلمان، برای کشف حقیقت از شهر و دیارش بیرون آمده و عالَم را گشته تا حق را پیدا کند. خیلی کار بزرگی است! یک دفعه دین میآید سراغ انسان، یک دفعه انسان میرود سراغ دین! این ژاپنیها هم کسی نرفته بود برایشان تبلیغ کند؛ خودشان رفته بودند دنبال حقیقت.*
https://eitaa.com/ersaly2
🔻ارزش اعمالمان در قیامت مشخص میشود
آوردهاند که روزی شخصی با صدای بلند، سلمان را مورد خطاب قرار داد و گفت:
ای پیرمرد! قیمت ریش تو بیشتر است یا دُم سگ؟!
🔸سلمان با دنیایی از آرامش گفت:
پاسخ درست را نمیدانم و نمیتوانم بگویم.
🔹او گفت:
این که توانستن ندارد؛ پاسخ من یک کلمه بیشتر نیست.
🔸سلمان گفت:
ولی این کلمه باید راست باشد و این را جز در قیامت و کنار پل صراط نمیشود فهمید.
🔹آن شخص گفت:
چه ربطی به پل صراط دارد؟
🔸سلمان فرمود:
ربط دارد. اگر از پل صراط گذشتم، ریش من بهتر است وگرنه دُم سگ از تمام وجودم بهتر است.
🔹آن مرد نگاهی به سلمان کرد. شرمنده شد و به خود آمد و گفت:
ای پیرمرد مرا ببخش.
🔸سلمـان فرمود:
خطایی نکردهای. شما تنها از من قیمت یک جنس را پرسیدی و من نیز پاسخ دادم.
#حکایت
#سلمان
👳 @mollanasreddin 👳