هدایت شده از اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پیشنهاد_انتقاد
🗣 سلام
ضمن خسته نباشید وخداقوت
می خواستم بدونم چه قدر باید برای کتاب ها و فیلم های شما منتظر بمونم؟
کتاب توحید (از جمله اثبات یگانگی خدا) هنوز کامل نشده؛ کتاب (اثبات دین و) مذهب خردمندانه هم قرار است اضافه شود؛ از آن مقدار فیلم فقط چند فیلم تولید شده، ولی شما در حال حاضر فقط در حال انتشار مجموعه ی علم و اندیشه هستید.
میزان تقریبیه منتشر شدن سایر محصولات چه موقع است؟ در ضمن اگر شخصی بخواهد همکاری کند چه باید بکند؟
#پاسخ:
سلام؛ شما هم خسته نباشید.
با توجه به اینکه این سؤال توسط برخی مخاطبان دیگر نیز مطرح شده است، از اینکه احتمال میدهید اینجانب پاسخ برخی سؤالات و شبهات شمارا میدانم سپاسگزارم، درحالیکه مطمئن هستم چیزهای زیادی هست که من باید از شما یاد بگیرم.
امیدوارم با توضیحات زیر، تصویر روشنی از نوع فعالیت این کانال در ذهن شما مخاطبان محترم -برای استفادهی بهتر- ترسیم شود.
۱- اینجانب در این کانال و صفحات وابسته، نتایج تحقیقات شخصیام را بارگذاری میکنم و فعالیت من مانند برخی صفحات مجازی که بهصورت گروهی کار میکنند و به دنبال عضوگیری هستند نیست.
۲- اگر من مطلبی را بهصورت فیلم و کتاب منتشر میکنم، قبلا خودم به وسیلهی آن به سؤالاتم پاسخ دادهام یا از نکات مفید آن مطلب بهرهمند شدهام سپس به این امید که این مطلب برای دیگران نیز مفید باشد آن را در دسترس مخاطبان قرار میدهم.
به عنوان آخرین نمونه، مجموعهی #علم_و_اندیشه، حاصل تحقیقات شخصی اینجانب (در ضمن پاسخ به شبهات ناباوران و سایر اقشار مردم) است که جمعآوری آن حدود سه سال طول کشیده است، تا اینکه اخیراً به ذهنم رسید میتوان این مجموعه را در قالب متن نیز منتشر کرد؛ البته فیلم این مجموعه با عنوان چهارده گام تا خداشناسی در ۵۵۲ قسمت یک دقیقهای نیز در حال بازسازی و تولید جدید است.
تجربه نشان داده است سخن، فیلم و مطلبی در مخاطب تأثیرگذارتر است که اولین مخاطبِ نیازمند به آن، خود تولیدکننده باشد در غیر این صورت، اگر تمرکز تولیدکننده به جای سیراب کردن ذهن پرسشگر خود قانع کردن دیگران باشد، تلاش او، نتیجهی آنچنان مؤثری را در پی نخواهد داشت و انگیزهی چنین فردی با کموزیاد شدن و اقبال و ادبار مخاطبان بهراحتی نوسان پیدا خواهد نمود و تولیدات او روز به روز سطحیتر خواهند شد.
۳- خوشبختانه قبل از حضور اینجانب در فضای مجازی، تکلیفم با اصل وجود خدا، دین و مذهب خردمندانه بهصورت مستدل و یقینی کاملاً روشن شده است و اینک مشغول تکمیل مراحل نهایی این تحقیق هستم تا ببینم خداوند برای عمل توأم با اشتیاق به دانستهها، چه راه حل مجربی را به انسانها نشان داده است تا تلاشهای ایشان کم انگیزه، ناقص و بیحاصل نباشد.
روشن است رسیدن به پاسخ این سؤال گرهگشا و حیاتی نیازمند فراغت و احاطهی ویژه بر جزئیات منابع است؛ البته تلاش میکنم این نیاز سبب نشود تا از پاسخگویی به شبهات مخاطبان محترم بازبمانم به همین جهت، به جای ارتباط مستقیم و محدود با تک تک افراد (که هر کدام شبهات فراوانی دارند و در فرصت محدود امکان پاسخ به همهی آنها نیست)، به فکر گردآوری تجربیات خود در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه افتادم، تا هر ناباور و اهل تحقیق (با هر سطح از سواد و سن)، بدون نیاز به سؤال و جوابهای مکرر، بتواند در کمترین زمان ممکن به تمامی شبهات خویش پاسخ داده و یقین دلچسب به وجود خدا و ... را عملاً تجربه نماید و خوشبختانه با تماس برخی مخاطبان (📝) متوجه شدم این هدف بهخوبی برای ایشان محقق شده است.
📎 توضیح بیشتر و راه رفع شبهات شما توسط این کانال. (کلیک)
۴- البته حسرت میخورم چرا همانطور که موفق شدم تحقیقات خویش در موضوع اثبات وجود خدا را در کتاب مذکور جمعآوری نمایم، هنوز فرصت نکردهام تا سایر دستنوشتههای خویش در اثبات یگانگی خدا، دین و مذهب خردمندانه را نیز به این کتاب اضافه کنم؛ روشن است که این کار نیاز به دقت ویژه و در یککلام نیازمند توفیق از جانب خداوند است.
بنابراین من دو راه خردمندانه را برای اجابت خواستهی شما مخاطبان در پیش روی خود میبینم:
اول: تحقیقی که در حال انجام آن هستم به پایان برسد و بعد خواستهی شما را به انجام برسانم.
دوم: (چون نوشتید اگر کسی بخواهد همکاری کند چه کند؟ به شما و همچنین ناباورانی که تشنهی رسیدن به اطمینان هستند و از اینجانب خواستند برایشان دعا کنم عرض میکنم، بهترین کمک شما این است شما نیز) از خداوند بخواهید به من توفیق دهد بتوانم خواستهی شما (خصوصاً تکمیل کتاب مذکور که دوست دارم به صورت فیلم و صوت نیز تولید شود) را در اسرع وقت به سرانجام برسانم.
اگر شما با گزینه دوم موافق هستید، پس من تلاش خودم را خواهم نمود و در عین حال منتظر اجابت دعای شما توسط خداوند مهربان و فرزانه هستم.
سپاس 🌹
✨
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت اول
مقدمه:
جمعی از مخاطبانی که ظاهراً اولین بار افتخار پرسش و پاسخ با ایشان را پیدا نمودهام، میگویند بعد از ایجاد شک به خدا (و دیگر باورهای سرنوشتساز خود)، آنچنان در فشارند که دیگر حتی یک ثانیه هم ذهنشان آسوده نیست.
آنها دوست دارند هر چه زودتر از این رنج جانکاه، آسودهخاطر شوند و آرامش و شادی قبل از شک (بلکه بهتر از آن) را تجربه کنند.
به نظر میرسد این افراد هنوز از کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه که با همین هدف نوشته و تألیف نمودهام، اطلاع ندارند یا بر خلاف مخاطبان دیگر رسیدن به نتیجهی مورد انتظارشان را با این کتاب جدی تلقی نمیکنند.
درحالیکه این کتاب حاصل سالها پرسش و پاسخ و مشاورهی اینجانب با افرادی است که درست در موقعیت ایشان یا دشوارتر بودهاند و خوشبختانه در کمترین زمان ممکن -حتی کمتر از زمانی که انتظار داشتند- به نتیجه رسیدهاند.
علت آشنایی اینجانب با دلایل ریزودرشتی که سبب فروریختن باورها میشوند، فقط مشاوره و پرسش و پاسخ و مناظره با ناباوران و دیگر اقشار مردم نیست، بلکه برخی از ناباوران -ازجمله فردی که چهبسا کمتر ناباور ایرانی او را با کتابهایش نشناسد- از صمیمیترین دوستان و همکلاسیهای نزدیک من بودهاند و من با افراد متعددی که دچار تزلزل اعتقادی شدند، سالها رفیق و همدرس بودهام و از طرف دیگر برخی از همکلاسیهایم به چنان معرفتی در شناخت خداوند رسیدند که در اوج جوانی جانشان را به عشق خدا و دفاع از مردم کشورشان فدا نمودند.
این تجربههای متفاوت و ارزشمند و دیگر تجارب، به من کمک شایانی نموده است تا کتاب مذکور را طوری تنظیم نمایم که بهتنهایی بتواند ریشهی شک را برای همیشه در مخاطب بخشکاند و به او کمک کند تا یقین به خدا را با همهی وجود، تجربه نماید، بدون اینکه به کتب و منابع دیگر و همچنین مشاوره با افراد گوناگون ازجمله اینجانب نیاز پیدا کند. (مهم)
بنابراین به مراجعهکنندگان جدید نیز اطمینان میدهم همانطور که این کتاب توانسته، با شواهد و دلایل محسوس، باور جمعی از مخاطبان خود را از پایه و خشت به خشت تصحیح نماید و ایشان را برای همیشه از شک رها کند، بیتردید خواهد توانست همین نتایج -و چه بسا بهتر از آن- را برای شما نیز به ارمغان بیاورد.
دلیل این ادعا، صرفاً دریافت بازخوردهای شادیبخش از این کتاب نیست بلکه تکیهی کتاب بر شواهد قابل مشاهده با حواس ۵ گانه، مراحل تجربی و پاسخ به شبهات است که در نهایت سبب برطرف نمودن عواملی است که باعث ایجاد شک نسبت به خدا و دیگر باورهای فرد در آینده میشوند.
این کتاب بر اساس همین عوامل مشترک به همراه راهحل مجرب تنظیم شده است، به همین دلیل میتواند ریشهی شک و شبهات امروز و آیندهی مخاطبانی -از نونهال تا بزرگسال- که صادقانه به دنبال حقیقت هستند را یکبار و برای همیشه بخشکاند.
البته کتاب مذکور به شبهات رایج قدیمی و جدید نیز پاسخ داده است، بهطوریکه هر مخاطبی که تاکنون به اینجانب گفته است که علیرغم مطالعهی کتاب، هنوز به فلان شبههی او پاسخ داده نشده است، من با اطمینان، وی را به همان کتاب ارجاع دادهام تا مطمئن شود به شبههی وی یک یا چندین بار بهروشنی پاسخ داده شده است اما او به دلیل نداشتن تمرکز در مطالعه، توجه لازم به آن را نداشته است.
اما دلیل اینکه شایسته دیدم -علیرغم مشغول بودن به تکمیل کتاب مذکور- این نوشتار را در چند قسمت منتشر نمایم، پیامهای برخی مخاطبان است که به دلیل وسواس شدید ذهنی، احساس میکنند نمیتوانند با این کتاب -که هنوز آن را مطالعه نکرده یا اطلاع چندانی از محتوای آن ندارند- از شک خارج شوند بلکه این افراد به اشتباه، خارج شدن از شکِ فوری و نقد، در کمترین زمان ممکن را به آینده و مشروط به رسیدنِ چیز دیگری حواله میدهند و هنگامی که به آن چیز هم میرسند، باز به بهانهی دیگری، این دست و آن دست میکنند و در نتیجه خود را یکسره در حالت شک و رنج ناشی از آن معطل نگه میدارند تا وضعشان ازآنچه هست پیچیدهتر شود یا بهکلی انگیزه و ارادهی خود را جهت رهایی از شک، با امروز و فردا کردن سست میکنند!
بنابراین به دلیل افزایش پیامهای این افراد و شرایط سخت آنها -که نظرات برخی از ایشان را خواهم آورد- بهتر دیدم از این فرصت استفاده نموده و نکات کلیدی و مهمی را با شما در میان بگذارم تا کسانی که در وضعیت مشابه این افراد نیز قرار دارند موفق شوند مانند دیگر مخاطبان، یکبار و برای همیشه از شک خارج شوند و یقین مستدل به وجود خدا را تجربه نمایند.
ادامه👇🏻
👆🏻
من در این نوشتار، افراد مختلفی که برای رفع شک به خدا، به اینجانب مراجعه نمودند را به صورت گروهبندی شده معرفی خواهم نمود و شما کافی است ابتدا مشخص کنید جزو کدامیک از این گروهها هستید؛ سپس به راهحلی که برای رفع شک و شبهات همان گروه در مورد خدا و دیگر باورها، آمده است با دقت عمل نمایید، راه حلی که کمک میکند تا شما نیز در کمترین زمان ممکن از شک خارج شوید.
راهحل مطرح شده در این نوشتار دو نوع است:
الف- راهحل فوری:
من در این نوشتار -که سعی میکنم به ترتیب آن را بارگذاری کنم- استدلالهای روشن عقلی و علمی که با برخی ناباوران در میان گذاشتم را آوردهام؛ ناباورانی که مدعی بودند با تحقیق زیاد آتئیست شدهاند و برخی نیز اسم خود را کابوس مسلمانان گذاشته بودند.
این افراد بعد از اطلاع از این استدلالها، از تندی به نرمی گرایش پیدا کردند و در مسیر درست قرار گرفتند، درحالیکه پیشازاین با ادبیات تند و هتاکی شدید سخن میگفتند و خیال میکردند که نظر ایشان درست است و به همین دلیل من نیز با اینکه همیشه امیدوارم اما انتظار قابل توجهی برای اینکه ایشان برگردند و در مسیر درست قرار بگیرند نداشتم، اما خوشبختانه نتیجه خیلی بیشتر از انتظار من بود.
بنابراین کافی است شما نیز با دقت در این دلایل، از فرصت استفاده نمایید و فقط با مطالعهی همین نوشتار چند قسمتی، از شک خارج شوید.
ب- راهحل اساسیتر:
اما به هر دلیل ممکن است بخواهید بعد از پایان دادن به شک و ناراحتیهای که هماکنون از آن رنج میبرید، وقت بیشتری بگذارید و یقین به وجود خدا را نیز تجربه کنید که لذت رسیدن به این یقین بسیار بیشتر از لذت رهایی از شک است که من در ادامه، این راهحل را نیز به شما معرفی خواهم نمود.
بنابراین حداقل انتظار من از شما گرامیان -خصوصاً کسانی که اصرار دارند تا پایان همین نوشتار از بلاتکلیفی و شک به خدا خارج شوند- این است که قبل از مطالعهی این نوشتار، به هر طریقی که خودتان بلد هستید (مثلا با کشیدن چند نفس عمیق، بستن چشمان خود، دراز کشیدن، مطالعه این نوشتار بعد از خواب شب که فکرتان آزادتر است؛ همچنین اگر لازم شد مرور چندبارهی آن)، سعی کنید ابتدا تصور صحیحی از آنچه میخواهم با شما در میان بگذارم پیدا کنید و سپس به راهحلی که مطرح خواهم نمود با عزم جزم عمل کنید و خصوصاً از تجربهی افرادی که در ادامه خواهم آورد و در وضعیتی چهبسا سختتر از وضعیت شما بودند و از شک خارج شدند استفاده کنید که در این صورت مطمئن باشید شما نیز مانند آنها، قطعاً به نتیجهی مطلوب خواهید رسید و درهرصورت از مطالعهی این نوشتار دستخالی باز نخواهید گشت. (مهم و مجرب)
پ.ن:
علیرغم اینکه بنایم حذف عبارات تعریف آمیز مخاطبان از اینجانب است اما با توجه به اینکه ممکن است در این نوبت این حذف در انتقال راهحلی که میخواهم با شما در میان بگذارم، خلل ایجاد نماید، بهناچار در اینجا از این کار صرفنظر میکنم و درهرحال تردید ندارم این تعاریف شایستهی اینجانب نیست بلکه این افراد درواقع در حال بیان لطف خداوند به خودشان هستند که من نیز از بابت کمک خداوند مهربان به ایشان و خودم صمیمانه سپاسگزارم.
ضمن اینکه برخی مخاطبان محترم که در ادامه نظرشان را خواهید خواند، از اینکه افراد بیخدا در محیط زندگی و در میان اقوام ایشان وجود دارند و سعی میکنند با تمسخر و ایجاد شک، ایشان را نیز مانند خود گرفتار کنند، اظهار نگرانی میکردند و اینجانب نیز صرفاً برای اینکه بدانند من نیز مشابه همین تجربه را با موفقیت پشت سر گذاشتهام، علیرغم میل باطنی لازم دیدم برشهایی از زندگیام را نقل کنم که امیدوارم نقل این تجارب، برای مخاطبانی که در وضعیت شبیه به من قرار دارند، موجب دلگرمی و اطمینان بیشازپیش ایشان شود و بدانند در صورت ثبات قدم، به تدریج کار بسیار آسانتر خواهد شد و بعد از چندی لذتی را تجربه خواهند کرد که قابل مقایسه با دیگر لذتهای تکراری و دارای عوارض در این دنیا نیست.
در قسمتی بعدی، پرسش و پاسخ با فردی که یکی از خویشاوندان خداناباور وی سبب ایجاد شک در او شده، آشنا خواهید شد.
این نوشتار در چند قسمت تنظیم شده است.
📝 نویسندهی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
(نام کتاب را جستجو و رایگان دریافت نمایید).
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۱
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت دوماین نوشتار شامل: ۱- مقدمه ۲- پاسخ به شبهات افرادی که دچار شک شدهاند. ۳- گروهبندی افراد فوق (مشخص کنید جزو کدام گروه هستید). ۴- راه حل خروج از شک. جهت نتیجه بهتر، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. این قسمت: بررسی اشتباهی که باعث شد فرد محترم زیر، توسط یکی از فامیلهای خداناباور خود به شک مبتلا شود + راه حل 🗣 سلام آقا من زندگی بسیار زیبایی داشتم، نماز میخوندم، به خدا ایمان داشتم و روز به روز ایمانم بیشتر میشد. عاشق اهلبیت بودم؛ و ایمان داشتم خدا کمکم میکنه. تا اینکه با یکی از فامیلام بحث کردم و اون شخص از ریشه زد اعتقاداتمو نابود کرد و منو وارد فازی کرد که وحشتناکه. قبل از اینکه با فامیلمون بحت کنم زیباترین و ناب ترین روزای زندگیم بود. درس میخوندم، نماز میخوندم عاشق اهلبیت بودم طوری که وقتی اسم حضرت زهرا میومد گریم میگرفت. بعد از چند ماه من با کتاب (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) و مطالب شما آشنا شدم و برام بسیار جالب بود چون دقیقا، دقیقا در مورد چیزهایی میگفتین که اون شخص برام شبههایجاد کرد. من کتاب تون رو خوندم و بسیار حالم بهتر شد و امیدوار شدم ولی متأسفانه یه اشتباهی کردم و دوباره رفتم پیش اون شخص تا شاید با مطالبی که یاد گرفتم با هاش درمیون بزارم. من واقعاً نیاز به کمک دارم و خیلی دارم زجر میکشم روزا گریه میکنم، از زندگی عقب افتادم. من امسال پشت کنکور بودم و ایمان داشتم تلاش کنم موفق میشم و حتی میتونم رتبه برتر شم و خدا تلاشمو نتیجه میده ولی متأسفانه اون گمراهی ها رو درسمم اثر گذاشت و منی که روزی 14 ساعت درس میخوندم و هدفم پزشکی شهید بهشتی بود ساعت مطالعم به صفر رسید چون واقعاً نا امید شدم. نماز نمیخونم دیگه آقا تورو خدا، تورو خدا به من کمک کن، من خیلی حیفم به خدا حس میکنم خیلی با استعدادم ولی ... توروخدا یه راهی بگو سوالامو ازت بپرسم. خواهش میکنم، واقعاً حس میکنم فقط شما میتونید کمکم کنید چون به طرز کاملاً باورنکردنی دقیقا از چیزهایی میگفتین که اون شخص میگفت. بازهم خواهش میکنم، شما با اون همه آدم صحبت کردین! یه فرصتی هم به من بدین... #پاسخ نکته: فرد محترم فوق، چندین شبهه که توسط فامیل ایشان برایش پیش آمده بود را مطرح کرد و من جهت اطمینان وی، با استناد به کتاب فوق، و ارسال عکس از کتاب، به وی نشان دادم که به تمامی آن شبهات (در موضوع خدا) در همان کتاب پاسخ روشن و کافی داده شده است. متأسفانه این چندمین بار است که شاهدم برخی افرادی که این کتاب را خواندهاند، درست در لحظهای که میتوانستند مانند دیگر مخاطبان، به نتیجهی تاریخی، پایدار و شادیبخش برسند، به دلیل سهلانگاری در عمل به نکات مطرح شده، ناراحتیهای بیاساسی را به خود تحمیل میکنند. از باب نمونه این فرد محترم که با مطالعهی کتاب اثبات، حالش بهتر شده بود و در آستانهی رسیدن به نتیجهی پایدار بود، سراغ همان فامیل خداناباور خود میرود تا چیزهایی را که از این کتاب آموخته با وی در میان بگذارد! اشتباهی غیرحرفهای که من در کتاب فوق و بر اساس تجربهی مشابه برخی از مخاطبان، هشدار کافی نسبت به آن را داده بودم. من این هشدار را که در ادامه خواهید خواند برای این فرد محترم نیز بازنشر نمودم تا مطمئن شود در صورت توجه و عمل به آن به ناراحتیهای مذکور مبتلا نمیشد: «برخی افراد که بعد از طی این آموزش موفق شدند از ندانمگرایی (و خداناباوری) نجات پیدا کنند و به وجود خدا با دلایل خردمندانه پی ببرند، بعد از گذشت یکی دو ماه، با من تماس گرفتند و از لابهلای سخنانشان فهمیدم که آنها دوست دارند با همان خداناباورانی که باعث شدند شک در دلشان ایجاد شود وارد گفتگو شوند و آنها را مانند خود خداباور کنند. من نیز که به تجربه میدانستم هنوز باور به وجود خدا در اعماق جان ایشان ننشسته است و باید زمان کافی بگذرد، نکاتی را به ایشان متذکر شدم و آنجا بود که آنها خود پرده از این حقیقت برداشتند که بعد از نجات از ندانمگرایی، با برخی از افراد مذکور وارد گفتگو شده و همانجا متوجه اشتباه بودن این کار و ضعف خود شدهاند که باید مدتی اجازه میدادند تا نهال نورسِ باور به وجود خدا در ایشان به قوام و ثبات برسد. (تا بتوانند میوه آن را بچینند). روشن است این افراد باید ازاینپس نیز با فرصت دادن به خود و رعایت فاصله از خداناباوران و ندانمگراها و کتب، (کانال، گروه) و آثار ایشان، اجازه دهند تا لذت باور پایدار به وجود خدا که دیگر با هیچ شبههای متزلزل نخواهد شد را از اعماق جان خویش تجربه نمایند و در همه مراحل زندگیِ فردی و اجتماعی از آثار ارزشمند این باور ریشهدار بهرهمند شوند.» پایان نقل قول از کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه ادامه 👇🏻
👆🏻
سپس به این فرد محترم به عنوان راه حل عرض کردم:
(خوشبختانه علیرغم این اشتباه راه جبران وجود دارد)، شما کافی است از این به بعد در روابط خود با افرادی که دچار شبهات و وسواس ذهنی شدید در باورهای سرنوشتساز خود شدهاند و شک غیرخردمندانهی خود را مانند ویروس به دیگران منتقل میکنند، تجدید نظر نمایید و با فاصله از ایشان اجازه دهید، غبار شبهات جدیدی که به آن مبتلا گشتهاید از ذهنتان فروبنشیند و سپس کتاب مذکور را دوباره با آرامش مطالعه و تجربه نمایید.
در مورد ترک نماز، همانطور که میدانید مدت زمان خواندن نمازهای واجب در یک شبانهروز، همه باهم چند دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد خصوصاً اینکه اگر خواندن نماز برایتان سنگین میآید واجب نیست مستحبات آن را بخوانید.
راه دیگر این است که اگر بتوانید نماز را اول وقت بخوانید خودتان -مثل من- خیلی واضح تجربه خواهید کرد که احساس سنگینی نماز خواندن، به طرز آشکاری برداشته خواهد شد. خودتان چند روز نماز اول وقت را (چه در خانه چه در جای دیگر) تجربه کنید و تفاوت آسانی آن با نماز خصوصاً آخر وقت که در سنگینی مثل کوه کندن به نظر میرسد را درک خواهید کرد.
ضمن اینکه انجام نماز، یک تجربهی متفاوت با کارهای تکراری و روزمره است که باعث تنوع و تغییر حال و هوای انسان نیز میشود.
همانطور که میدانید علت بسیاری از بیماریهای امروز، یکجانشینی و کمتحرکی است درحالیکه نماز دارای حرکات ورزشی معنادار است که تحرک و نشاط خوبی را نیز برای بدن ایجاد میکند و از همه مهمتر اینکه نماز حتی اگر حواسمان در آن پرت باشد، در هر صورت انسان را ولو خیلی ضعیف به یاد خدا میاندازد و همین یادآوری ضعیف، انسان را از بسیاری از کارهایی که خودش هم از انجام آن بدش میآید و در مورادی حاضر نیست حتی به آن فکر کند دور میسازد.
بنابراین از انجام این کار آسان و مفید غفلت نکنید تا از آثار مثبت نماز –ولو بدون حضور قلب باشد- بهرهمند شوید و همچنین از آثار تلخ ترک نماز که باعث ایجاد غفلت زیاد و درنتیجه اضطراب معتنابه میشود و شما به بخشی از آن اشاره کردید نیز در امان بمانید.
افرادی از خداناباوران و ندانم گراها بعد از غلبه بر شبهات خویش، به اینجانب اطلاع دادند، در زمانی که شک داشتند، جانب احتیاط عقلی را از دست ندادند و نماز خود را ترک نکردند و درنهایت سود این احتیاط عاقلانه را بعدازاینکه شکشان برطرف شد بردند.
حتی اگر برخی این احتیاط را رعایت نکرده باشند، اگرچه خودشان هم میگویند با ترک نماز بیشتر بهزحمت افتادند، اما بازهم ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است.
خداناباوران و ندانمگراها و هر قشر دیگر، هرگز نباید اجازه دهند خطای فوق و هر خطای ریزودرشت دیگر، باعث ناامیدی ایشان از رحمت خداوند شود که همین ناامیدی انسان را بهکلی در سرازیری سقوط قرار میدهد و در این صورت مانند افرادی خواهند شد که قبلاً از آنها متنفر بودند درحالیکه طبق آیات و احادیث صریح، راه برگشت همه حتی گنهکارترین انسان تاریخ بشریت نیز کاملاً باز است و درهرصورت ناامید شدن از بخشش و مهربانی خدا کاری غلط و خارج نشدن از این ناامیدی، کاری غلط اندر غلط است.
من بر اساس گفتگوهایی که با ناباوران و افرادی که دچار تزلزل اعتقادی شدهاند داشته و دارم، یکچیز تقریباً در همهی آنها مشترک است و آن بدبینی زیاد به خداست که یکی از دلایلی است که زندگی را -همانطور که توضیح خواهم داد- لحظه به لحظه سختتر میکند.
پس حال که شما نوشتهاید: «عاشق اهلبیت (ع) بودید» حیفم میآید این سخن کلیدی، راه گشا و طلایی از امامی که مورد علاقه شما، شیعیان و همچنین مورد احترام اهل سنت، برخی مسیحیان، یهودیان، هندوها و دیگر مردم جهان با باورهای گوناگون است را به شما هدیه ندهم چون طبق تجربهی مسلم خودم، تردید ندارم عمل به آن نهتنها انسان را از تلخی زندگی نجات خواهد داد بلکه زندگی زیباتر از گذشته را نیز برای وی به ارمغان خواهد آورد.
اما آن راه حل طلایی.
امام رضا (ع):
«(با اصلاح باورهایت) گمان خود را به خدا نيكو کن، زيرا كه خداى عزیز و باشکوه مىگوید: من نزدِ گمان (و باور) بندهام هستم، اگر گمانش به (من، همراه با) خیر (و خوبی) بود پس خیر (و گشایش) را (در زندگیاش) خواهد دید و اگر گمانش (به من، همراه با) شر (و بدی) بود پس شر (و بدی) را (در زندگی خویش) خواهد دید».
🌸 أَحْسِنْ بِاللَّهِ الظَّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ
📘عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص: ۲۰
ادامهی، گفتگوی با این فرد که از وجود افراد خداناباور در محيط زندگی و میان خويشاوندانش گله میکند در قسمت بعد
پرسش و پاسخ با خانم محترمی که بعد از شک به خدا با یادآوری حدیث کلیدی فوق، در مسیر درست قرار گرفت. (کلیک)
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۲
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت سومجهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. در قسمت قبل با سؤالات فردی که یکی از فامیلهای خداناباورش، باعث ایجاد شک در وی شده بود، آشنا شدید؛ اینک به ادامهی این پرسش و پاسخ توجه کنید. این قسمت: ذکر تجربهی مشابه نگارنده در چگونگی مواجههی خردمندانه با دوستان و فامیل که در باورها مشکل جدی دارند. 🗣 ممنونم آقا واقعاً بعد از صحبت با اون فامیلمون انقد غمگین شدم انقد داغون شده بودم هیچکس نمیتونست به شبهات و سوالاتم پاسخ بده، اصلا متوجه نمیشدن من چی میگم! تا اینکه با سایت و کتاب شما آشنا شدم، راستش وقتی کتابو مطالعه میکردم برای لحظاتی حس کردم خدا بالاخره داره دستمو میگیره و میخواد هدایتم کنه واقعاً حس کردم خدا داره باهام حرف میزنه! به هر حال من به مطالعاتم ادامه می دم، متأسفانه تو محیط و خانوادم پر از آدمای بیخداست که کافیه بفهمن من نماز میخونم همه چیو مسخره میکنن، مخالف نظام و رهبری هم هستن، نمی دونم چیکار کنم اونا برام مثل سم میمونن هر بار که میبینمشون حالم بد میشه، به هر حال برام دعا کنید، من ته دلم قبول نمیکنه که خدا وجود نداشته باشه، دعا کنید موفق شم بهیقین برسم، دلم میخواد توزندگی فقط از خدا بترسم و از شر آدمای حسود به. خدا پناه ببرم. بازهم خیلی ممنون آقا توروخدا به تلاش کردن تو این مسیر با قدرت ادامه بدین، خیلی ها مشکل منو دارن به کمکتون نیاز دارن. خدانگهدار. #پاسخ من هم از شما بابت اعتمادتان تشکر میکنم. خوشبختانه تجربهی من در ارتباط نسبتاً گسترده با مردم ایران در داخل و خارج از کشور (با گرایش و باورهای مختلف) نشان میدهد اکثر قریب بهاتفاق ایشان هیچ مشکلی با اصل وجود خدا ندارند، اما در گذاشتن وقت کافی جهت معرفت به خداوند و اطلاع از راهنماییهای شادیبخش پروردگار، کوتاهیهایی وجود دارد، بهطوریکه برخی از ما حاضر نیستیم بهاندازهی کمترین رفیقمان و حتی یک فیلم و مسابقهی ورزشی، روی خدا حساب کنیم و دلیل اصلی افزایش استرس در زندگی، چیزی جز غفلت از آفریدگار خویش نیست. با توجه به مشابهت تجربهی شما با خودم که شما نیز میخواهید مانند من برخلاف اطرافیان، مسیر خردمندانه را در پیش بگیرید، از فرصت استفاده میکنم و علیرغم میل باطنی، عاقلانه میبینم که بخشی از تجربهام را مطرح کنم به این امید که خیال شما نیز مانند من آسوده شود و راهتان هموارتر و میانبُر گردد. ضمن احترام وافر خصوصاً به برخی از خانواده و فامیل که انسانهای شریف و ارزشمندی هستند و من برایشان احترام قائل هستم اما باور جمع قابل توجهی از ایشان با من بسیار متفاوت است که البته همین تفاوت برای من موجب پیشرفت و تبدیل به فرصت شده است. اکثر قریب بهاتفاق فامیل من، علاوه بر اینکه از اساس ضد جمهوری اسلامی هستند، باورهایشان نیز در موارد تعیین کنندهای، از مبنا مشکل دارد. تعدادی از دوستان پدرم و همچنین دوستان خودم در باورهایشان بهشدت سقوط کردند تا جایی که یکی از دوستان نزدیک من از سن بیستوچندسالگی شروع به ترجمه و تألیف کتابهای فراوان علیه خدا و دین نموده است بهطوریکه بعید میدانم کمتر ناباور ایرانی در داخل و خارج از کشور با مصاحبههای وی در رسانههایی مثل بیبیسی فارسی، رادیو زمانهی هلند و مقالاتش در رسانههای خارجی علیه دین و حتی ایران و نژاد ایرانی، آشنا نباشد. خاطرات روشنگرانهای از وی و دیگر دوستان نزدیکم که در باورهایشان سقوط کردند دارم که امیدوارم در فرصت مناسب به آن بپردازم تا دیگران نیز بدانند دقیقاً چه عواملی باعث میشود برخی افراد به سمت انکار بدیهیات ازجمله انکار وجود خدا و حتی شک در وجود خودشان نیز پیش بروند. هرگز لحظاتی که یکی از فامیلهای نزدیک، با خشم و عصبانیت به من میگفت: «کو؟ کو؟ خدا کجاست؟ آن را به من نشان بده تا ببینم (و به وی ایمان بیاورم)»؟ را فراموش نمیکنم. البته با کمال خوشبختی بعد از گفتگوی توأم با ادب و مهربانی اینجانب با این فرد -که امیدوارم روزی متن کامل آن را منتشر کنم- وی صادقانه و با همهی وجود به سمت خدا برگشت و خشم او تبدیل به لطف و محبت بسیار زیاد به خدا و به تبع آن به من شد و بعد از مدتی کوتاه خود شاهد گشایشهای مالی و معنوی در زندگی او بودم که چطور وی بعد از تحمل رنجهای شدید و عجیب و غریب روحی، خانوادگی و مادی به آرامش و صفا رسید. ادامه 👇🏻
👆🏻
درعینحال برخی دیگر از فامیل که قبلاً جزو خوشنامترین افراد پیش من بودند، آنقدر سقوط کردند که کارشان به توهین خجالتآور به مقدسات کشید و من البته امیدوارم ایشان نیز به مسیر انسانیت و عقلانیت برگردند و اینقدر به خاطر سرمستی از دنیا یا به دلیل مشکلات زندگی، زیر سینی همه چیز حتی بدیهیات نزنند و وضع را برای خود بدتر از اینکه هست ننمایند بلکه بهجای اضطراب و تشویش بیشتر، به سمت آرامش و لذت واقعی در زندگی -یعنی همانچیزی که همین الان نیز آرزویشان است- قدم بردارند.
البته از اینطرف، کم نیستند برخی دوستان مدرسه که خاطرات زیادی با ایشان دارم، علیرغم سن کم، چنان اعتقادشان به خدا قوی و زنده و قابل تجربه شد که بهعنوان نمونه یکی از ایشان که فردی بسیار باهوش و از لحاظ درسی ممتاز بود، جانش را در راه خدا و برای دفاع از مردم کشورش فدا کرد.
جمع قابل توجهی از فامیل و اعضای خانواده من (از همان دوران کودکی) تلاش داشتند مرا نیز (در باورهای نادرست و رفتن به مسیر اشتباه خود که جمعآوری ثروت زیاد و تبعات تلخ آن است) شبیه خودشان کنند.
ایشان با جدلها و بحثهای اعتقادی با من، نهتنها به خواستهشان نرسیدند بلکه خودشان ناخواسته وسیلهای شدند تا تصمیم جدی بگیرم که به جای سطحینگری انسانی خردمند و عاقل بشوم و بدون کوچکترین تقلید و تاثیر از باورهای خانواده، فامیل، دوستان، تمامی اقشار مردم و محیط، شخصیت و باورهایم را از خشت اول درست پایهگذاری کنم که بخشی از این تلاش را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آوردهام.
من علاوه بر اینکه از نظر نشاط، انرژی مثبت و شادی در بین ایشان انگشتنما بودم، از نظر اعتقاد، باور و عملکرد نیز حقیقتاً و به معنای واقعی کلمه در بین ایشان تنها بودم، بهطوریکه هر نوبت در برخی مهمانیها من یکطرف بودم و تقریباً همگی آنها با هم طرف دیگر.
وقتی ایشان میدیدند در میدان استدلال نمیتوانند بر اینجانب پیروز شوند، به انواع و اقسام رفتارهای ناشایست مانند تمسخر باورهایم که به ضرر خودشان نیز بود روی میآوردند بهطوریکه من تعجب میکردم چطور برخی از ایشان علیرغم تحصیلات و شهرت، حاضرند رفتارهای غیرانسانی و کوچهبازاری که اعتبار خودشان را از بین میبرد را جایگزین استدلال کنند و بهجای اینکه از موفقیت اینجانب که یکی از نزدیکان ایشان بودم خوشحال شوند همانطور که من نیز از موفقیت آنها قلباً خوشحال میشدم، برعکس رفتار کنند!
آنها که غالباً سنشان از من بیشتر بود وقتی میدیدند من از رفتار ناشایست ایشان، ذرهای منفعل نمیشوم بلکه برعکس، با تبسم و استدلالهای روشن و عکسالعمل عزتمندانه با ایشان مواجه میشوم به جای اینکه دلشان از نرمی من نرم شود، بر رفتار نادرست و تندخویی خود افزودند که دیگر مطمئن شدم نشستوبرخاست و رفت آمد با این افراد، به صلاح من و به صلاح ایشان نیست بلکه ذرهای تردید نکردم که مشکل آنها شنیدن استدلال نیست بلکه تصمیم جدی گرفتهاند که به مسیر غیرخردمندانه و غیرانسانی خود ادامه دهند بنابراین خردمندانهترین کار، فاصله گرفتن از آنهاست تا ضمن اینکه مانع اوقات تلخی طرفین شود، باعث شود وجدان ایشان بیدار شده و بهجای تمرکز بیشازاندازه بر ثروتاندوزی، عقلشان را به کار بیندازند.
بنابراین بهتدریج از ایشان و افرادی شبیه ایشان که به مقدسات توهین یا شبههپراکنیهای بی اساس میکردند، ابتدا فاصلهی فیزیکی گرفتم که متوجه شدم با این فاصله به طرز عجیب و واضحی، ذهنم نیز آزاد و آزادتر شده است، بلکه به معنای واقعی کلمه شادتر و شادتر میشدم.
اینجا بود که فهمیدم چقدر نشستوبرخاست من از کودکی با ایشان (که با طمع در جمعآوری ثروت باعث شده بودند تا دلشان سخت شود) دنیای مرا غمانگیز کرده بود و سبب میشد حالم بهجای خوب شدن بد شود؛ اما من در آن زمان، متوجه این آثار منفی آنطور که باید نمیشدم و گمان میکردم طبیعت دنیا همین است که همهی انسانها از این نوع غمها داشته باشند اما وقتی در عمل موفق شدم ابتدا با فاصلهی فیزیکی و سپس فاصلهی فکری و روحی از ثروتمندان و افراد مشهور و ماجراجو دور شوم و بهجای رفتوآمد با آنها، همنشین کسانی شوم که از نظر باور و هدف به من نزدیک بودند (و وضع مالی آنها متوسط یا زیر متوسط بود و غالباً از روستاها و شهرهای کوچک بودند، در تجربه دیدم که چقدر همنشینی با این افراد خوشباطن و قانع و در ظاهر فقیر، در زدودن غم و آوردن شادی از ته دل به زندگی، نقش کلیدی و تعیینکننده دارد.
ادامه 👇🏻
👆🏻
همین تجربه باعث شده بود هر زمان احساس دلمردگی پیدا میکردم و در مسافرتها و حتی کوچه و بازار با افراد کهنسال، خصوصاً روستایی مواجه میشدم، اگر احساس خوبی نسبت به وی پیدا میکردم، مانند شاگردی که استاد گمشدهی خود را پیدا کرده است، صمیمانه از وی میخواستم مرا نصیحت کرده و از تجربههای موفق خود در زندگی باخبر کند و سپس در مواردی ضبطصوت یا دوربین فیلمبرداری را روشن میکردم و درنهایت در پایان گفتگو میدیدم دلم زنده و شاد شده است از وی خداحافظی میکردم و زمانی که به خانه برمیگشتم بارها آن فیلم یا صدا را گوش میکردم و حالم خوب میشد.
بهتدریج متوجه شدم برای اینکه حالم خوب شود و دلزنده و واقعاً شادم شوم، نهفقط من بلکه هرکسی سعی کند با عقل خودش رفیق شود و به توصیههایش صمیمانه گوش کند و مخصوصاً خلوتی دوستانه بین خود و خدایش داشته باشد، لذتی را میبرد که نشستوبرخاست با نزدیکترین، بهترین و صادقترین دوستانی که بشود تصور کرد نیز با آن قابل رقابت نیست.
باید آنقدر به رابطهی خردمندانه و دوستانه با آفریدگار خویش ادامه دهیم که أنس با او، همهی ذهن و وجودمان را پُر کند تا دیگر حتی یک ثانیه، احساس نگرانی و اندوه نتواند به درون ما نفوذ کند.
البته روشن است برای فاصله گرفتن از برخی نزدیکان، دوستان و برخی مردم که حتی علیه خداوند و بندگان صالح، شبهه پراکنی یا توهین میکنند لازم است تابع عقل، شرع و تجربه باشیم تا این فاصله گرفتن، بدون حاشیهی زائد، عادلانه، عاقلانه، مدبرانه و مخصوصاً به همراه دعا و کمک گرفتن جدی از خداوند مهربان همراه باشد.
البته فاصله از برخی افراد که از کودکی با ایشان مأنوس بودم و دوستانی که فکر و هدفشان با من همخوانی نداشت، خصوصاً اینکه آنها مرا بسیار دوست داشتند، برایم سخت بود اما بهتدریج و با گذشت زمان، آسان و آسانتر و درنهایت فوقالعاده لذتبخش شد.
نکته قابلتأمل اینکه متوجه شدم همین فاصله گرفتن بهتنهایی، بسیار مؤثرتر از گفتگوهای بعضاً جدلی من با ایشان شده است بهطوریکه چهبسا برخی از ایشان متوجه کارهای غیرانسانی خود شدند و با ارسال پیام که دلشان برایم تنگ شده بهنوعی این حقیقت را بروز میدادند؛ اما وقتی ایشان را از نزدیک میدیدم بازهمان آش بود و همان کاسه.
این تجارب تردیدی برایم باقی نگذاشت که همنشینی من با کسانی که دنبال حقیقت و اهل استدلال منطقی نیستند و در عوض دوست دارند به انکار واضحات و تمسخر و جسارت به مقدسات روی بیاورند، به ایشان کمک خواهد کرد که راحتتر به این کارهای نادرست، ادامه دهند و همین اشتباه برای اینکه، شادی از ته دل و راحتی وجدانم را تبدیل به کابوس و رنج و ناراحتی کنم کافی است.
از دلایل مهمی که باعث شد اجازه دهم یقین مستدل به وجود خدا در من ریشه بدواند و در ادامه بتوانم تحقیق در شناخت دین و مذهب خردمندانه را نیز با فکری آزاد و با یقین کامل به پایان برسانم، این بود که نهتنها، فامیل، نزدیکان و حتی دوستان قدیمیام را در جریان تحقیق خویش قرار ندادم، بلکه بهطریقاولی از کسانی که بهوسیلهی کتاب، کلیپ و نوشتههای ملامت بار خویش، تلاش میکنند تا وسوسههای ذهنی و شبهاتشان را مانند بارِ کامیون، در ذهن مخاطب خالی کنند، دوری نمودم و همین باعث شد ذهنم از مگس مزاحم وساوس ایشان در امان بماند و همین کمک بزرگی به من کرد تا با گسترش اطلاعات و تجربهام، به یقین کاملاً با ثابت و استوار دست پیدا کنم، بهطوریکه بعدازاین یقین، مناظره و گفتگوی من با ناباوران مشهور و غیر مشهور که منبع ایجاد شک و شبهه پراکنی هستند، نهتنها کوچکترین اثر منفی بر من ندارند بلکه هر بار یقین مرا، ریشهدارتر، استوارتر، علمیتر، مستدلتر و خردمندانهتر میکنند و با انتشار این مناظرات و گفتگوها و تجارب، افراد زیادی در گام اول از شک خارج میشوند و در قدم دوم میتوانند یقین ثابت و همیشگی را تجربه کنند.
شما از من خواستید برایتان دعا کنم که البته بعد از گفتگوی قبلی برایتان دعا کردم و بازهم دعا خواهم کرد، چون به تجربه یقین دارم که دعا با زبان خودمانی و صادقانه، خصوصاً برای دیگران، کارها را به طرز محسوس و غیرقابلانکار، آسان و هموار میکند.
به تجربه عرض میکنم اگر شما در همین مسیری فعلی خود بدون اینکه فشار غیرمنطقی به خود بیاورید، ثابتقدم بمانید و در مسیری جدا و با فاصله از مسیر بدفرجام ناباوران و افراد ضعیف حرکت کنید و به مطالعه و تحقیق خود ادامه دهید، خداوند لذتِ گشایش را به شما نیز قطعاً خواهد چشاند (این قانون خداست که مجرب و قطعی است) و کارها را برای شما روزبهروز آسانتر و لذتبخشتر خواهد نمود.
ادامه 👇🏻
👆🏻
آنوقت خودتان به تجربه خواهید دید که سرزنش دیگران نهتنها خم به ابروی شما نخواهد آورد بلکه همین سرزنش تبدیل به لذت، تفریح، رشد و پیشرفت مضاعفتان خواهد گردید و تازه آن زمان باید مراقب باشید که از اینهمه لطف خدا دچار غرور و خودبرتربینی نسبت به دیگران نشوید.
علت اینکه از لطف خدا لذت میبرید این است که به تجربه خواهید دید که سرزنش دیگران که روزی شمارا رنج میداد، امروز مطلقاً برای شما بیاهمیت شده است تا جایی که بهجای ناراحتی از ایشان، صادقانه از خدا میخواهید اگر صلاح میداند ایشان را هدایت کند تا آنها نیز مانند شما از غفلت خارج شده و لذت و آرامش با خدا بودن را از اعماق جان بچشند.
البته تا رسیدن به مرحله أنس دائم با خدا که نتیجهی قطعی آن خلاصی از هر اضطراب و اندوه و رسیدن به شادی واقعی و یقین دائم است، باید باورها را –همانطور که در کتاب اثبات آوردهام- خشت به خشت درست چید و برای رسیدن به این هدف لازم است مانند کوهنوردی عاقل و صبور از دامنهی کوه به سمت قله حرکت نمود و هر قدم خود را بدون عجله و حساب شده برداشت تا در کمترین زمان ممکن و معقول، به نوک قلهی کوه رسید.
دوست دارم بازهم تأکید کنم اگر در همین مسیر ثابتقدم بمانید، مطمئن باشید نهتنها دیگر هرگز دچار شک و تزلزل اعتقادی توسط احدی نخواهید شد بلکه برای یکلحظه نیز حاضر نیستید از چنین مسیر خردمندانه و لذتبخش و متفاوتی فاصله بگیرید.
اگر هر خطا یا اشتباهی از ما در زندگی سر زده یا خدایناکرده در آینده سر بزند، اما درعینحال تلاش کنیم صادق باشیم و در مسیر اصلاح آن خطا، بهاندازه توان قدم برداریم، خداوند آن خطا یا اشتباه را نهفقط میبخشد بلکه تبدیل به پلی جهت موفقیتهای جدید خواهد نمود و همینکه خداوند میبیند ما با همهی زمین خوردنهای پیدرپیمان، با او صادق هستیم، او نیز بدبیاریها را از زندگی ما دور خواهد نمود.
اما اگر با خدا و وجدان خود صادق نباشیم، قاعدتاً پس رفت خواهیم کرد و زندگی روزمرهی ما سختتر شده و به هم خواهد پیچید.
همواره فراموش نکنیم خداوند هرکسی را فقط بهاندازهی توان و استعدادش آزمایش خواهد کرد نه بیشتر، پس شما نیز مطمئن باشید هرگز در آینده چیزی که خارج از ظرفیت و توانتان باشد را قطعاً تجربه نخواهید نمود و بیتابی ما در مشکلات، به خاطر تصور غیرواقعی از مشکلات است که نتیجهی ترس از غیر خداست.
رسیدن به موفقیت حقیقی در زندگی، بستگی به نوع انتخاب من و شما دارد که آیا بهراستی میخواهیم در مسیر خردمندانه که قطعاً باعث شادی و نشاط واقعی میشود ثابتقدم بمانیم یا اینکه میخواهیم در مسیر وسوسه، شک و چیزهایی که ظاهرش بسیار فریبنده است اما در عمل باعث غم و سختی و افسردگی میشود، قدم برداریم!
همانطور که جمعی از ناباوران و کسانی که دچار شک شده اما تلاش کافی برای رفع آن نداشتند پرده از دنیای ترسناک خود برداشته و مرتب به من اطلاع میدادند که با چه وسوسههای شدید ذهنی که مانند کنه به جانشان افتاده بود و با چه افسردگیهای سخت و رنجهای وحشتناکی دستبهگریبان شده بودند و بعد از مدتها بالأخره از مرکب غرور و غفلت پایین آمده و به حقیقت و عزت واقعی رسیدند و اینک در پناه خداوند، شادی خیلی زیاد حتی بیشتر از دوران کودکی و نوجوانی خود را تجربه میکنند.
شما هم برای من خصوصاً نسبت به آنچه از من خواستید، (تلاش برای روشنگری دیگران) دعا کنید.
من (با قرائن عقلی و نقلی) به اجابت دعای شما مخاطبان محترم که صادقانه دوست دارید نسبت به آفریدگار خود معرفت و شناخت کافی پیدا کنید و سختیکشیدهی این راه هستید بسیار امیدوارم.
همیشه در مسیر درست موفق باشید.
ادامه 👇🏻
👆🏻
🗣 آقا خیییلی ممنون از لطفتون، چشم براتون دعا میکنم من الآن یه هفتس نمازمو دارم میخونم هرچند خیلی دلی نیست و به کیفیت گذشته نیست ... چون خودم احتمال میدم بسیار فایده داشته باشه، به نظرم شما فرشته اید.
من مطالعاتمو ادامه میدم و مطالبتونو ولی یکم ته دلم میترسم از فامیلام و چون مجبورم هر از چند گاهی ببینمشون، ولی خدارو شکر، خدارو صد هزار بار شکر خیلی حالم بهتر شده الآن
خدا میدونه قاتی کرده بودم روزگارم شده بود گریه فقط.
چون زندگی ای که خدا نباشه توش هیچ فایده ای نداره، من واقعا زندگی بدون خدارو نمیخوام.
خیلی ممنونم از شما و خیلی دوستون دارم. سپاس فراوان. خدانگهدار.
مخاطب محترم فوق در ادامه، شبههای را از فامیل خداناباور خود مطرح نمود، که در نوبت بعدی به همراه پاسخهای علمی، مستند و خردمندانه به آن خواهیم پرداخت.
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۳
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت چهارمجهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. بعد از پاسخ به سؤالات فردی که با شبهات یکی از فامیلهای خداناباورش، دچار شک به خدا شده بود، وی در ادامه شبههی زیر را مطرح میکند + پاسخ این قسمت: روش مواجهه با فرار به جلوی ناباوران که یکی از ترفندهای تکراری و نخ نمای آنها جهت ایجاد شک در افراد کمتجربه است. 🗣 خدارو صد هزار بار شکر خیلی حالم بهتر شده الان ... من واقعا زندگی بدون خدارو نمیخوام هرچند همون فامیلمون میگه زندگیتو به خدا گره نزن و نتیجت از قبل معلوم نباشه تا اگه یه روز فهمیدی خدا وجود نداره داغون نشی ولی من نمیتونم واقعا، آقا هیچجوره ته دلم باور نمیکنم خدا نباشه، ولی خیلی اذیت میشم از اون حرفها و بحث ها #پاسخ در مورد ادعای فامیل خداناباور این فرد، روشن است که سخن او –که در ادامه توضیح خواهم داد- دقیقاً در مورد خودش و سایر ناباوران تطبیق دارد نه طرف مقابل. این نوع سخن گفتن که در اصطلاح به آن فرار به جلو میگویند یکی از فرمولها و ترفندهای بسیار تکراری و نخ نمای ناباوران است که اگر افراد کمتجربه یا کسانی که در حال تحقیق در مورد خدا هستند، این ترفند را بشناسند مسلماً دیگر متأثر از شبهه پراکنیهای ناباوران در قالب کتاب، کلیپ و غیره نخواهند شد. فرار به جلو در مورد فردی مصداق دارد که انتقادی به وی وارد میشود که او قادر به دفاع منطقی از آن انتقاد نیست. این فرد درحالیکه میداند حق با طرف مقابل است و خودش اشتباه کرده است، چون شجاعت و صداقت کافی برای اقرار به آن را ندارد با فرار به جلو تظاهر میکند که حق با اوست و طرف مقابل اشتباه کرده است، تا بدینوسیله خود را که در موضع ضعف است در موضع قدرت نشان دهد و طرف مقابل که در واقع حق با اوست و در موضع قدرت قرار دارد را ناحق و در موضع ضعف و پاسخگو نشان دهد. اما چرا ناباوران بااینکه میدانند حقیقت چیست اینگونه از ترفند زشت و غیرانسانی فرار به جلو برای معکوس نشان دادن حقیقت استفاده میکنند تا در دل خصوصاً نوجوانان و افراد کمتجربه شک ایجاد کنند؟ میتوانم بهجرئت بگویم با تمام ناباورانی که تاکنون گفتگو داشتهام، بدون استثناء، خودشان هم میدانستند که حتماً خدا وجود دارد و محال است این جهان با چنین قوانین و طراحی فوقالعاده هوشمندانه، سراسر بیهدف، شانسی و خود به خودی به وجود آمده باشد. اما حداقل آن چیزی که ناباوران در آن هیچ شکی ندارند این است که انکار خدا و حتی متوقف شدن در شک، خلاف احتیاط عقلی است که هر انسان عاقل در زندگی روزمره به احتمالات بسیار کمتر از این در عمل اهمیت میدهد (مثل احتمال ابتلا به ویروس کرونا)، چه رسد به نادیده گرفتن احتمال وجود خدا که سرنوشت ابدی انسان به آن گره خورده است و هر عاقلی می داند باید هر چه زودتر تلاش کند تا شبهاتی که منجر به شک او شده است را بدون تعصب و صادقانه پاسخ دهد و روشی را اتخاذ کند که علت اساسی شک به خدا را از ریشه بخشکاند تا دیگر هرگز به وجود خدا دچار شک و تردید نشود که من این روش را در کتاب اثبات، خدا دین و مذهب خردمندانه توضیح دادهام. اما ناباورانی که عمداً در شک به خدا توقف میکنند، هرچه عمرشان رو به پایان میرود، چه بخواهند و چه نخواهند، احساس بلاتکلیفی و ترس بیشتری نسبت به حال و آینده در ایشان ایجاد میشود بهطوریکه این شک مانند خورهای به جانشان میافتد که چه بخواهند یا نخواهند روحیه و زندگی ایشان را «داغان» خواهد کرد. این افراد وقتی با وجدان خود تنها میشوند، (مثلاً بعد از بیداری از خواب)، و نگرانیشان به اوج میرسد با خود میگویند: من به وجود خدا شک پیدا کردهام و نمیدانم که آیا واقعا وجود دارد یا ندارد اما اگر واقعاً وجود داشته باشد، همانطور که بزرگان خداناباور مانند داوکینز هم احتمال وجود خدا را میدهند (📽)، آنوقت تکلیف من چیست و چه بلایی سر من میآید؟ من که الان فرصت دارم تا شک به خدا را برطرف کنم اما اگر عمداً امروز و فردا کنم و بمیرم، آنوقت بعد از مرگ برای نجات از مجازات ابدی خداوند چهکاری از دست من برمیآید؟ اگر خداوند به من بگوید من به تو فرصت کافی دادم تا با تفکر در مخلوقاتم بتوانی شک خودت را تبدیل به یقین کنی و همچنین به تو فرصت توبه و وعدهی بخشش و اصلاح همه خطاهایت را دادم اما استفاده نکردی، آن وقت من چه جوابی دارم که بدهم؟! ادامه 👇🏻
👆🏻
البته برخی از ناباوران بالاخره قبل از رسیدن مرگ در این زندگی کوتاه، راه صداقت را در پیش میگیرند و به ندای وجدان خویش پاسخ مثبت میدهند اما برخی دیگر راهی خلاف احتیاط و بدون صداقت را انتخاب میکنند و با استفاده از ترفندهای گوناگون تلاش میکنند تا به هر قیمت از ندای وجدان خود فرار کنند درحالیکه به تجربه میدانند این تلاش عذاب وجدانشان را بیشتر و زندگی آنها را سختتر میکند.
فرار به جلو برای ساکت کردن ندای وجدان خویش
یکی از ترفندهای ناباوران برای خفه کردن ندای وجدان خویش و نجات از استرس و افسردگی شدید که بهخاطر انکار خدا یا شک در خدا دامنگیر ایشان شده است این است که با افراد کم سن یا کمتجربه که توانایی رفع شبهات را ندارند وارد گفتگو میشوند.
ناباوران چون خودشان هم به خوبی میدانند شک آنها نسبت به خدا، خلاف وجدان بیدار و خلاف عقل سلیم است، بنابراین در ابتدای گفتگو با افراد فوق سعی میکنند، از ترفند «فرار به جلو» استفاده کنند تا بدین وسیله خودشان را کاملاً حق به جانب نشان دهند.
در نتیجه برای مخفی کردن ضعف منطق خود، تلاش میکنند بااعتمادبهنفس کاملاً ساختگی مخاطب خود را تحت تأثیر قرار دهند تا بدین وسیله شک غیرخردمندانه خود به خدا را مانند ویروس به ذهن مخاطب منتقل کنند.
مثلاً با اعتمادبهنفس میگویند: «وجود خدا و وجود غول چراغ جادو هر دو خرافات هستند اگر چه احتمال دارد که هم خدا وجود داشته باشد هم غول چراغ جادو اما هیچ دلیل و شواهدی نداریم که بتواند وجود غول چراغ جادو و خدا را ثابت کند»!
اما حقیقت این است که برای اثبات وجود غول چراغ جادو، هیچ دانشمند و حتی آدم عادی در طول تاریخ یک دلیل و شاهد نیز ارائه نکرده است، درحالیکه برای اثبات وجود خدا دقیقاً حقیقت برعکس است و صرفنظر از هزاران دلیل و شواهد علمی از هزاران هزار دانشمند جهان در طول تاریخ، ساختار هوشمندانه تکتک موجودات جهان که مقابل چشم همگان ست، بهتنهایی برای ایجاد یقین و اطمینان به وجود طراح فوقالعاده هوشمند موجودات جهان (خدا) کافی است.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقی دفتری است معرفت کردگار
همانطور که ساختار هوشمندانهی یک نقاشی ساده -ولو مربوط به هزاران سال قبل- بهترین دلیل و شاهد برای اثبات وجود نقاش آن است، بدون اینکه به آوردن حتی یک دلیل دیگر (ازجمله دلایل علمی) نیاز باشد و کوچکترین تردید در اینکه این تابلوی سادهی نقاشی محال است خودش بدون وجود نقاش، خود به خود و تصادفی کشیده شده باشد باقی نمیماند، چه رسد به طراحی فوقالعاده هوشمندانهی جهان که قابل مقایسه با طراحی یک تابلوی نقاشی نیست!
اما یکی از اهداف ناباوران از طرح این مغالطههای غیرصادقانه که با آن در دل افراد کمتجربه شک میاندازند این است که هنگام عذاب وجدان، بتوانند خطاب به وجدانشان بگویند:
«دیدی نگرانی تو بیخود بود؟ دیدی من با یک خداباور صحبت کردم و او حرفی برای گفتن نداشت؟ دیدی او هم مثل من دچار شک شد؟ دیدی من الکی دچار شک نشدم؟ دیدی حق با من بود؟ دیدی ... پس دیگر آسوده باش و اینقدر به پر و پای من نپیچ و نمک روی زخمم نپاش و غر نزن و دست از سرم بردار و ولم کن»!
درحالیکه خودشان هم میدانند این ترفندها و نقش بازی کردنها، هرگز وجدان ایشان را فریب نمیدهد، که به قول معروف وجدان یگانه محکمهای است که نیاز به قاضی ندارد، به همین دلیل این افراد تا آخرین لحظهی عمر درگیر ندای وجدان خویش هستند و از نگرانی و افسردگی پیوسته که زندگی ایشان را «داغان» کرده است رنج میبرند، رنجی که باعث میشود جسم و روانشان را زودتر از دیگران پژمرده و خسته کنند.
تقریباً اکثر افراد کمتجربهای که دچار شک نسبت به خدا شدهاند و از من راهنمایی خواستهاند، توسط همین ناباوران و با ترفند «فرار به جلو» شکار شدهاند، ناباورانی که تلاش میکردند با پاشیدن تخم شک نسبت به خدا در ذهن این افراد مظلوم، آنها را نیز مانند خودشان دچار عذاب وجدان نموده و زندگیشان را تبدیل به جهنم کنند.
ادامه 👇🏻
👆🏻
این ناباوران که به تدریج حتی از اصول انسانی فاصله گرفتهاند، چون خود را در حال غرق شدن میبینند به اسم خیرخواهی و نجات از خرافات، با ناجوانمردی تمام تلاش میکنند تا دیگران را نیز با خود غرق کنند بلکه شاید بتوانند رنج ناشی از عذاب وجدان خودشان را با ایشان تقسیم کنند و درنتیجه استرس کمتری را تحمل کنند درحالیکه در عمل میبینند نتیجه بر خلاف انتظار آنها شده است و وجدان ایشان با تشر بیشتری به آنها میگوید: «چرا بهجای اینکه خودت تلاش کنی تا شکت را برطرف نمایی، یک انسان بیچاره و کمتجربهی دیگر را هم مثل خودت دچار شک و عذاب وجدان کردی؟
چرا به کسی که زندگی زیبایی داشت و به کمک خدا، داشت مشکلات زندگیاش را یکی بعد از دیگری با موفقیت پشت سر میگذاشت به دروغ گفتی که:
«زندگیتو به خدا گره نزن، که نتیجهاش از قبل معلوم نباشه تا اگه یه روز فهمیدی خدا وجود نداره داغون نشی»؟!
درحالیکه باید صادقانه حقیقت را به او میگفتی که: «از تجربهی تلخ من استفاده کن و مثل من زندگیات را به شک در خدا گره نزن و خیال نکن که نتیجهاش از قبل معلوم نیست و تو با انکار خدا آزاد میشوی، بلکه مطمئن باش شک به خدا زندگی را بیمعنا میکند، احساس داشتن ارادهی آزاد را از انسان سلب میکند و زندگی و شخصیت وی را به خاطر عذاب وجدان و افسردگی پیوسته از درون پوک و داغان میکند!»
حقیقت فوق به قدری مجرب و محسوس است که حتی برخی بزرگان خداناباور به آن اذعان دارند از جمله پروفسور ویل پرواین، استاد زیستشناسی در دانشگاه کرنل که یکی از معتبرترین دانشگاههای آمریکاست میگوید:
(همه چیز) با انکار خدا شروع میشود و سپس (بعد از خداناباوری) امیدت را به زندگی بعد از مرگ از دست خواهی داد، وقتی این دو را از دست بدهی، بقیه هم بهراحتی به دنبال آن دو از دست میروند و این نتایج برایت حاصل میشود: بیپایگی اصول اخلاقی و انسانی، معنا نداشتن زندگی و درنهایت آزادی برای انسان وجود نخواهد داشت و هیچ امیدی به معنای عمیق داشتن زندگی وجود ندارد!
این پروفسور که دچار تومور مغزی بود ادامه داد:
برادرم نیز پارسال ناامیدانه به خاطر بیماری لاعلاجی مرد و ما نمیتوانستیم کاری کنیم؛ من نمیخواهم اینطور بمیرم و اگر تومور من برگردد قبل از این مرحله خودم را با تیر میزنم.
بعدازاین مصاحبه پروفسور پرواین متوجه شد که تومور مغزی او برگشته است و مجری مشهور بن استین که این مصاحبه را با وی انجام داده بود، پرده از حقیقتی تلخ برداشت و گفت:
داستان انکار خدا (که) توسط دکتر پرواین (مطرح شد) در بین کسانی که مانند او فکر میکنند (خداناباوران) که با آنها مصاحبه کردیم معمول و رایج است.
جهت دیدن فیلم اعترافات فوق این عبارت را جستجو کنید: «اثر کنار گذاشتن خدا از زبان پروفسور خدا نا باور»
فریدریش نیچه -فیلسوف خداناباور- در مورد کابوس هولناکی به نام خودکشی میگوید: فکر خودکشی آرامبخشی قوی است ... با آن چه شبهای بد را که به خوبی میتوان گذراند!
📘 فراسوی نیک و بد، ص ۱۲۴
👤 دیلی میل، Daily Mail:
احتمال اینکه آتئیستها (خداناباوران) خودکشی کردن را انتخاب کنند بیشتر است.
مرکز ملی اطلاعات زیستفناوری آمریکا، National Center for Biotechnology Information:
«مذهب در برابر خودکشی نقش محافظتی ایفا میکند».
دانشگاه هاروارد، Harvard University:
«شرکت در مراسم مذهبی برای زنان موجب کاهش خودکشی میشود».
نیویورکتایمز:
«آتئیسم (بیاعتقادی به خدا) یکی از عوامل خودکشی است».
The New York Times:
ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE
🌐 https://www.nytimes.com/1894/09/17/archives/atheism-a-cause-of-suicide-dr-macarthur-preaches-on-the-sin-and.html
آنچه از نظرتان گذشت، صرفاً نمونهای از ترفند غیرانسانی «فرار به جلو» توسط ناباوران بود با این هدف که یک حقیقت واضح و ثابت شده نسبت به خودشان را (عذاب وجدان و داغان شدن به خاطر شک به خدا)، برعکس نشان میدهند.
ناباوران استفاده از ترفند «فرار به جلو» را در مورد سایر ادعاهایشان نیز به کار میبرند تا حقیقت را وارونه نشان دهند ازجمله در شعارهای غلیظ خود میگویند: «ما فقط علم و عقل را قبول داریم» درحالیکه هر کس (مانند اینجانب) تجربهی مناظره با این افراد را داشته باشد مرتب میبیند هر زمان آنها احساس کنند حقیقت در حال روشن شدن است، به راحتی آب خوردن پای خود را روی هر دلیل علمی و عقلی که قبل از آن سنگش را به سینه میزدند و حتی پا روی نظرات خودشان میگذارند و تا جایی پیش میروند که ناچار میشوند برای انکار خدا، حقایق محسوس را نیز –به دلیل نسبیگرایی مطلق- صریحاً انکار کنند.
ادامه 👇🏻
👆🏻
توضیح بیشتر اینکه وقتی ناباوران متوجه میشوند که طرف مقابلشان فرد بیتجربهای نیست و مغالطههای خلاف عقل و مضحک ایشان، -مانند مثال غول چراغ جادو- بر وی تأثیر نمیگذارد بلکه میتواند شبهات ناباوران را با دلایل مستند علمی و عقلی از اساس رد کند، معمولاً از ادامهی گفتگو سرباز زده و حتی نظرات قبلی خود را حذف میکنند تا اجازه ندهند طرف مقابل دلایل خود را مطرح کند و بدین وسیله بیشتر دچار عذاب وجدان شوند.
ترفند دیگر ناباوران در مناظرات این است که عمداً تعداد زیادی شبهات خارج از موضوع اصلی را پشت سر هم مطرح میکنند تا اساساً فرصتی برای پاسخ به آنها با توجه به زمان محدود وجود نداشته باشد و به این وسیله میخواهند مانع شنیده شدن دلایل اثبات وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت ساز شوند.
این افراد خیال میکنند با این ترفند میتوانند بعداً به وجدان خود بگویند: «دیدی من با فرد با اطلاعی از خداباوران گفتگو کردم و او هم به فلان شبهه من هیچ پاسخی نداد»؟!
من بارها با چنین ترفند سخیفی از ناباوران روبرو شدهام اما خوشبختانه به دلیل تجربهی کافی از فرصت استفاده نموده و اجازه ندادهام حتی یک شبهه از شبهات فراوان ایشان بیپاسخ بماند، یا اگر واقعاً دیدم فرصتی برای پاسخ وجود ندارد، خیلی روشن و صریح به طرف مقابل میگویم: «همانطور که خودتان هم میدانید شما با طرح این شبهات رگباری و پشت سر هم، تلاش میکنید از محور اصلی گفتگو خارج شوید چون هیچ علاقهای به روشن شدن حقیقت در موضوع اصلی ندارید، در حالی خودتان و مخاطبانی که شاهد گفتگو هستند، میتوانند با کمی جستجو مطمئن شوند تکتک شبهاتی که مطرح کردید، پاسخهایی کاملاً شفاف و محکم دارد که جای هیچ شک و ابهامی را باقی نمیگذارد».
این روش پاسخ به ناباوران، باعث میشود که تلاش ایشان برای خفه کردن ندای وجدان خودشان و مخاطبان همفکرشان بیشازپیش ناکام بماند بلکه به ایشان کمک کند تا هر چه زودتر به ندای وجدانشان پاسخ مثبت دهند و از رنج جانکاهی که خود را به آن دچار کردهاند نجات پیدا کنند.
من در قسمت بعدی (فردا)، گزارشی از مناظره خود با فردی که اسم خود را کابوس مسلمانان گذاشته بود ارائه خواهم داد تا روشن شود که چگونه ترفند فوقالذکر وی تبدیل به فرصتی برای من شد و این فرد که در ابتدا با هتاکی و تندی مناظره را آغاز کرد در پایان نرم شد به طوری که من بر خلاف انتظارم به هدایتش امیدوار شدم.
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۴
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت پنجمجهت نتیجه بهتر، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. ادامهی پاسخ به سؤالات فردی که با شبهات یکی از فامیلهای خداناباور خویش دچار شک شده بود. این قسمت: چگونه در گفتگو با ناباوران، میتوان ترفند فرار به جلو و خارج شدن از موضوع توسط ایشان را خنثی نمود؟ با ذکر تجربهی اینجانب در یکی از مناظرات با ایشان. فردی از ناباواران که اسم خود را «کابوس مسلمانان» گذاشته بود، دو فیلم از مناظرات ویدئوییاش را برایم ارسال و درخواست مناظره نمود که امیدوارم روزی موفق شوم صوت و متن این مناظرهی روشنگرانه را منتشر نمایم. این فرد مایل بود نظرش را صوتی (Voice) ارسال کند که احیاناً بعداً بتواند در صفحهاش بارگذاری نماید، بنابراین به او گفتم اگر واقعاً به دنبال حقیقت است -نه تهیهی خوراک برای صفحهی خویش- در این صورت این مناظره، نتیجهی آزاد و مفید برای وی به دنبال خواهد داشت. قرار شد این فرد آتئیست (خداناباور) در ابتدا مقدمهای بگوید و من هم مقدمهای، سپس مناظره را در موضوعی که او مشخص نموده بود آغاز کنیم. موضوع وی، ازلی بودن جهان بود. با توجه به اینکه از ترفند ناباوران در فرار به جلو و طرح شبهات خارج از موضوع، خبر داشتم، به این فرد مرتب تذکر میدادم اگر شبههای خارج از موضوع اصلی مطرح کند، لازم است وقت کافی برای پاسخگویی داشته باشم. او این تذکر را جدی نمیگرفت و در همان مقدمهی خود، تعداد فراوانی شبههی خلاف واقع و خارج از موضوع بیان کرد، بهطوریکه میتوانم بگویم تقریباً هر کلامی که از دهانش خارج میشد، حاوی شبههای جدید بود که نیاز به توضیح مستقل داشت. صرفاً بهعنوان نمونه، وی با همان ترفند «فرار به جلو» برای برعکس جلوه دادن حقیقت، چنان قاطعانه و قطعی میگفت تعداد خداناباوران جهان بیشتر از خداباوران و تعدادان خداناباوران در حال افزایش است، که اگر سکوت میکردم و با آمار رسمی جهانی، خلاف واقع بودن ادعایش را ثابت نمیکردم، چهبسا شخص ثالثی که فاقد اطلاعات کافی بود بهاشتباه میافتاد. وقتی نوبت من شد شروع کردم به ترتیب به تکتک شبهات او با استناد به نظر دانشمندان و مراکز جهان پاسخ دادن (#علم_و_اندیشه). مثلاً در مورد تعداد خداناباوران، ابتدا به وی یادآور شدم برای یک محقق عاقل و آزاد که فقط حقیقت برایش مهم باشد، زیادی یا کمی پیروان هر باوری (چه خداباوران، چه خداناباوران)، دلیلی بر درست بودن آن باور نیست بلکه باید دلایل هر باور و اعتقادی را مستقل و آزاد بررسی و قضاوت نمود. اما صرفاً برای روشن شدن حقیقت، با مدارک مستند از رسانههای سکولار و ضد دین نشان دادم، ناباوران جهان در اقلیت محض هستند. مثلاً بر اساس بررسی که سال ۲۰۰۴ سازمان جاسوسی سیا در اطلاعاتنامه جهان انجام داد، تخمین زده شد فقط حدود ۲٫۴ درصد مردم جهان بی مذهب هستند. 🌐http://cia.gov/cia/publications/factbook/geos/xx.html#People همچنین در نظرسنجی توسط AP/Ipsos که در ده کشور انجام شد مردم ایالاتمتحده آمریکا –علیرغم اینکه شبانهروز توسط رسانههای ضد دین، بمباران اطلاعاتی میشوند- بیشترین اطمینان را از وجود خدا یا قدرتی بالاتر در خود نشان دادند (۲٪ بیخدا و ۴٪ ندانمگرا). ضمن اینکه آمار جهانی حاکی از رو به کاهش بودن تعداد ناباوران در جهان نیز هست. 🌐 http://webcitation.org/6F2l5jhHt جهت مشاهدهی متن فارسی منابع فوق به نشانی زیر مراجعه نمایید: fa.wikipedia.org/wiki/جمعیتشناسی_بیخدایی#cite_ref-13 همچنین کاهش تعداد ناباوران در بین افراد تحصیلکرده بیش از سایر مردم گزارش شده است تا جایی که روزنامهی بریتانیایی دیلی میل، Daily Mail، به تحقیقاتی (By analyzing data from a large national survey) اشاره میکند که بر اساس آن اذعان شده است: «افراد دارای تحصیلات آکادمی و دانشگاهی، گرایش بیشتری به دینداری دارند تا افرادی که اینگونه نیستند». 🌐 منبع انگلیسی: dailym.ai/2BAJDmq 🌐 منبع فارسی: http://btid.org/fa/news/139518 خوشبختانه من به تکتک شبهات خداناباور فوق، مانند آنچه گذشت بهصورت منطقی و مستند پاسخ دادم. وی که متوجه شد خلاف واقع بودن ادعاهای او آشکار شده و تلاش او نتیجهی عکس داده است، همانطور که انتظار میرفت به شدت غافلگیر شد و او نیز مانند سایر ناباوران وقتی متوجه شد طرف مقابل، توانایی رفع شبهاتش را دارد، سعی کرد بهانهای جهت ترک مناظره پیدا کند و زمانی که مطمئن شد سخنان من مستند به رسانههای غربی و نظر دانشمندان جهان است، برخلاف شعار غلیظ علم و عقلگرایی خود، با تندی و بدون نزاکت، مرتب میگفت نظرات دانشمندان و مستندات رسانههای غربی مذکور برایش هیچ ارزشی ندارد! ادامه 👇🏻
👆🏻
✔️ من همواره در مناظرات و گفتگوهای خود با ناباوران تجربه کردهام که ایشان ابتدا با عبارات تعارفگونه مانند «دوست عزیز» و ادعای اینکه چیزی جز عقل و علم را قبول ندارند و زیر بار خرافه نمیروند! سخن را آغاز میکنند، اما در مواجهه با ادلهی علمی و عقلی از دانشمندان جهان در اثبات وجود خدا، راه توهین به این دانشمندان را در پیش میگیرند و بهجای آوردن دلیل و سند، رسماً شروع به خیالبافی و بیان توهمات شخصی و خرافی خویش نموده و ثابت میکنند که به هیچ دلیل علمی، عقلی و به هیچ حقیقت و حتی نظرات و پندارهای فاقد سند خویش نیز کمترین اعتقاد و اعتمادی ندارند!
علت این رفتارهای دوگانه و متناقض روشن است چون این افراد به پیشفرضهای خودنقضکن مانند نسبیگرایی مطلق مبتلا شدهاند و بر اساس آن بهصراحت و بدون آوردن هیچ استثنائی میگویند: «هر حقیقت، نظر و دلیلی امکان دارد کاملاً اشتباه باشد»!
این فرد ناباور مرتب شبهات جدید و خارج از موضوع را مطرح میکرد و من نیز به او یادآوری میکردم که اگر باز هم شبههی خارج از موضوع مطرح کند باید به آن شبهه نیز پاسخ دهم.
روش فوق، در نهایت چارهای برای وی جز اینکه دست از شبهه پراکنیهای پیدرپی بردارد باقی نگذاشت.
من نیز با حوصله به تکتک شبهات وی پاسخ دادم و طبق معمول از اینکه این گفتگو نیز بر اطلاعات و عمق باورهایم افزود بسیار لذت بردم، بااینکه این مناظره از ساعت ۲ نیمهشب تا حدود ۱۲ ظهر (۱۰ ساعت پیوسته) ادامه داشت اما مانند دیگر مناظرات با منکران، آنچنان برایم لذتبخش بود که بسیار سریع گذشت تا جایی که در پایان مناظره، با نشاطتر نیز شده بودم!
اصرار من در بیپاسخ نگذاشتن حتی یک شبهه، باعث شد ترفند او (فرار به جلو و طرح شبهات جدید خارج از موضوع) نتیجهی عکس دهد و مخاطب، مطمئن شود که ادعاهای این فرد که همان تکرار شبهات ناباوران دیگر است، دقیقاً بر عکس آن چیزی است که آنها سعی در القاء آن دارند.
موضوع اصلی مناظره:
آتئیست مذکور معتقد بود طبیعت ازلی است (به وجود نیامده و از اول بوده است).
من نیز قاعدتاً از وی خواستم دلایل اثبات ازلی بودن جهان را که برخلاف دلایل علمی روز جهان است مطرح کند.
اما وی بهجای پاسخ، به ترفند نخنما و تکراری دیگری تمسک جست و گفت: مگر ازلی بودن جهان نیاز به اثبات دارد؟ و ادامه داد: تو که میگویی جهان ازلی نیست باید ادعایت را ثابت کنی!
این رفتار دوگانهی ناباوران در جایی است که دستشان از پاسخ خالی است، مثلا وقتی خودشان به خداباوران میگویند وجود خدا را برایم اثبات کن و پاسخی میشنوند: «مگر خدا نیاز به اثبات دارد؟ شما که مدعی هستید خدا وجود ندارد باید ادعای خود را ثابت کنید» ضمن اینکه اعتراف میکنند که هیچ دلیلی در رد خدا ندارند؛ به جای اثبات ادعای خود، به طرف مقابل میگویند تو باید پاسخ دهی نه من.
بینیاز از توضیح بیشتر است که هدف ناباوران از این رفتار نخنما، آوردن بهانه جهت فرار از پاسخگویی است تا افراد کمتجربه و کمسن متوجه خالی بودن دست ایشان از دلیل نشوند.
این نمونهها که امثال من پیوسته در مناظرات و گفتگو با ناباوران در حال تجربه آن هستیم، شواهدی است که نشان میدهد دلایل شک و انکار خدا توسط ناباوران مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نیست، بلکه میتوان ریشهی دلایل ایشان را در نتایج آزمایشگاهی دانشمندانی که بر رفتار فردی و اجتماعی آتئیستها و اگنوستیکها، تحقیقات دقیقی انجام دادهاند جست.
وقتی فرد مذکور اقرار کرد هیچ دلیل علمی در ازلی بودن جهان ندارد، از میان دلایل بسیار به وسیلهی قانون دوم ترمودینامیک که مورد قبول همهی دانشمندان است، به وی ثابت کردم که ادعای ازلی بودن جهان یک ادعای قدیمی و کهنه است که صریحاً توسط علم رد شده است.
دکتر فرانک آلن، Frank Allen، استاد فیزیک زیستی:
برخی مدعیاند جهان از ازل وجود داشته است (بیآغاز و از اول بوده، اگر بخواهیم طبق) قانون ترمودینامیک- حرارت، (به این ادعا نگاه کنیم این قانون) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجهی حرارت پست مشابه ای میرسند و دیگر انرژی قابلمصرف وجود نخواهد داشت و در این حالت دیگر زندگی غیرممکن خواهد بود.
با این فرض اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیشازاین مرگ و رکود حادثشده باشد.
خورشید سوزان و ستارگان و زمین آکنده از زندگی، گواه صادقی است بر اینکه آغاز جهان در لحظه خاصی از زمان اتفاق افتاده است، بنابراین جهان نمیتواند چیزی جز «آفریدهشده» باشد و ناچار باید یک علت بزرگ نخستین یا یک «خالق» ابدی که نسبت به همهچیز دانا و تواناست وجود داشته باشد که جهان را ساخته باشد.
📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم.
ادامه 👇🏻
👆🏻
👤 دکتر دیل استوارتزن دروبر، DAEL SWARTZENDRUBER، متخصص و عضو جمعیت خاکشناسی ایالت متحدهی آمریکا، دکترای فلسفه:
قانون دوم ترمودینامیک بولتزمن (Boltzmann) را همهی دانشمندان پذیرفتهاند.
بدین ترتیب همچنان که نگارنده نیز قبول میکند نظم و ترتیب موجود در طبیعت، نتیجهی طرح و (اراده و) مشیتی است که آن را ایجاب کرده و آنگاه وجود یک حکمت عالیه (طراح بسیار هوشمند) مسلم میشود.
📘 همان ص ۲۲۵
این فرد آتئیست، هر چه تلاش کرد این قانون مسلم علمی را زیر سؤال ببرد، تلاشش ره بهجایی نبرد.
با توجه به اینکه من از فرضیه یا نظریهی ابطالپذیر مانند تکامل، بیگ بنگ و غیره جهت رد ازلی بودن جهان دلیل نیاورده بودم بلکه به یک قانون مسلم علمی که مورد قبول همهی دانشمندان است استناد کرده بودم در نهایت از وی پرسیدم: یعنی شما این قانون علمی را قبول ندارید؟
او وقتی فهمید ادعای ازلی بودن جهان، در مقابل قانون مسلم علمی مذکور که مورد قبول همگان است قرار دارد، علیرغم تقلاهای فراوان چارهای جز پذیرش ازلی نبودن جهان برایش باقی نماند، به همین دلیل در پایان مناظره ضمن نرم شدن، بهصورت تلویحی و کمی هم شاید مستقیم از من خواست که شیپور پیروزی نزم.
من گفتم: آنچه برای من لذتبخش است روشن شدن حقیقت و آموختن چیزهایی است که نمیدانستم نه لذت بردن از پیروزی بر افراد! (لذا تاکنون نامی از وی نبردم بااینکه وی مدیر یکی از صفحات مجازی با اعضای نسبتاً زیاد است).
خوشبختانه این گفتگو که ابتدا با بداخلاقی و دادوبیداد این فرد آتئیست شروع شد، در انتها با نرمی قابل توجه وی ختم گردید و مرا به هدایت وی امیدوارتر کرد، بهطوریکه احساس کردم جا دارد برای هدایتش دعا کنم.
✔️ بعداً که وارد صفحه وی شدم تازه متوجه شدم، او قبل از این مناظره یکی از هتاکان بیشرم و تندرو نسبت به مقدسات بوده است، بنابراین به هدایتش بیشتر امیدوار شدم اگرچه هدایت فقط به دست خداست و این بستگی به خود فرد دارد که آیا بعد از روشن شدن حقیقت، به جای لج بازی و فرار از حقیقت، راه درست را انتخاب میکند و بر آن ثابت قدم نیز میماند یا خیر.
نتیجه:
وجود خدا یک حقیقت کاملاً بدیهی و آشکار است که دلایل و شواهد بیشماری (ازجمله ساختار هوشمندانهی تکتک موجودات) بر این حقیقت روشن، مهر تائید میزنند، به همین دلیل کسانی که تجربهی یقین مستدل به وجود خدا دارند، با آگاهی میگویند، هرکسی که در وجود خدا شک پیدا کرده است، کافی است تعصب را کنار گذاشته و آزاد و مستقل، نسبت به دلایل و شواهد موجود و محسوس، تحقیق و مطالعه کند تا شک و تردید او نیز به یقین مستدل و پایدار تبدیل شود.
اما از اینطرف ناباوران خودشان اعتراف میکنند که هیچ دلیلی در انکار خدا ندارند بلکه بزرگان ایشان مانند داوکینز نیز احتمال وجود خدا را رد نمیکند. (📽)
این حقایق برای یک محقق آزاد که فقط به دنبال حقیقت است تردیدی باقی نمیگذارد که دست شکاکان و منکران از داشتن حتی یک دلیل منطقی در رد وجود خدا خالی است.
ناباوران که متوجه خالی بودن دست خود هستند به ترفندهایی نظیر موارد مذکور (فرار به جلو، طرح شبهات خارج از موضوع) روی میآورند به این امید که حداقل در دل افراد کمتجربه و کمسن، نسبت به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشتساز شک بیندازند تا چهبسا آنها نیز مانند خودشان افرادی متعصب باشد و به همین دلیل همواره در شک و انکار و درنتیجه تجربهی زندگی تلخ و دردناک باقی بمانند.
بنابراین هر انسان عاقلی که واقعاً به دنبال حقیقت و زندگی شاد و آزاد است، اگر با ترفندهای ناباوران و اهداف ایشان که از نظرتان گذشت آشنا باشد، به کمک روش صحیح و علمی به شبهات و تردیدهای خود نسبت به خدا پایان میدهد (من این روش را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه توضیح دادهام) و خصوصاً تا زمانی که یقین به خدا در او به ثبات برسد از شبهه پراکنان و وسوسههای ذهنی ایشان فاصله میگیرد.
کسی که از ترفندهای ناباوران آگاه است، هر زمان ببیند این افراد سعی دارند ادعایی را با جدیت و قطعیت بیشتری به وی بقبولانند، بیشتر در درستی آن ادعا تردید میکند و اصولاً یک انسان آزاد و مستقل تا هر ادعایی را با رجوع به منابع معتبر راستی آزمایی نکند، هرگز تحت تأثیر آن قرار نمیگیرد چه رسد به اینکه آن ادعا را بدون تحقیق بپذیرد، تا مبادا او نیز مانند جمعی از مخاطبان محترم که به من گزارش دادند، دچار شبهه، شک، وسوسه شدید ذهنی و در نتیجه عذاب وجدان، کابوس، کاهش وزن و سپیدی مو از افسردگی، ضعف حافظه، خراب شدن اعصاب، بداخلاقی و غیره نشود.
در قسمت بعد، به گزارش گفتگو خود با فردی آتئیست که به همراه سگش برای پرهیز از احتمال ابتلا به ویروس کرونا ماسک زده بودند، خواهم پرداخت که به همین مناسبت (ماسک) برای وی دلیل آوردم که خوشبختانه وی نیز در نهایت نرم شد و با تشکر پذیرفت که در باورهای خود تجدید نظر کند.
📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت ششمجهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. این قسمت: چگونه در یک گفتگو، ماسک زدن فردی خداناباور، برای پرهیز از احتمالِ ابتلا به ویروس کرونا اسباب هدایت وی را فراهم نمود؟ ادامه👇🏻