eitaa logo
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
33 دنبال‌کننده
59 عکس
1 ویدیو
0 فایل
🌺 سلام اثبات وجود خدا، دین و مذهب خردمندانه وابسته به کانال: @esbatekhodavand 🗣 ارتباط و پاسخ به سؤالات: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 دریافت رایگان کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه، تألیف نگارنده: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
👆🏻 با تمرکز بسیار خوب و در مدت زمان کوتاه انجام دادم که امیدوارم همان‌طور که موفق شدم دلایل یقین به وجود خدا را در کتاب فوق بیاورم، دلایل اثبات یگانگی خدا، و همچنین شناخت دین و مذهب خردمندانه را نیز به‌زودی به آن اضافه کنم. تجربه‌ی برنامه‌ریزی اینجانب که منجر به یقین به خدا شد، خستگی یک عمر را از تنم خارج نمود و به من کمک کرد تا برای شناخت ضرورت نیاز به دین و اینکه کدام دین و مذهب خردمندانه است نیز به‌خوبی برنامه‌ریزی کنم و به نتیجه‌ای فراتر از انتظارم برسم. برخی دوستانی که مرا می‌شناسند می‌دانند اصرار من جهت شناخت هر کار قبل از اقدام (تولید فیلم، تحقیق، سفر، ساخت خانه و غیره) و برنامه‌ریزی جهت آن کار به قدری برایم مهم است که چه بسا جدیت من برای برنامه‌ریزی و تدارک کارها، کمتر از جدیتی که برای انجام خود آن کار لازم است، نباشد. خصوصاً اینکه من می‌دانستم داشتن یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه سبب می‌شود که تمام تهدیدات زندگی من تبدیل به فرصت شوند و تمام شبهاتی که شبهه پراکنان مطرح می‌کنند یا به ذهن خودم می‌آید نه تنها تهدیدی حساب نشوند بلکه فرصتی را برای رشد بیشتر مقابل روی من بگذارند و با تجربه‌‌ی ولو اندکی که داشتم مطمئن بودم داشتن چنین یقینی قطعاً بر تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی‌ام و همچنین داشتن زندگی سراسر شاد و با اعتمادبه‌نفس بسیار بالا، تأثیری فوری، مستقیم و پیوسته دارد. از همه مهم‌تر اینکه می‌دانستم یقین، گوهر کمیابی است که بیشتر مردم از آن بی‌بهره هستند و محال است با این سبک زندگی و اعتیاد به رسانه، بتوان خودبه‌خود و تصادفی و شانسی به گوهر ارزشمند یقین که نیاز به تمرکز و تفکر دارد دست پیدا کرد، یقینی که رسیدن به آن، آرزوی هر انسانی است؛ بنابراین نیاز به تفکر، برنامه‌ریزی دقیق و پرهیز از افراط‌وتفریط دارد و الا ممکن است من نیز به سرنوشت یکی از صمیمی‌ترین دوستانم که به علت عدم عمل به برخی نکاتی که به آن اشاره کردم مبتلا شوم که متأسفانه وی در باورهایش سقوط کرد. (کلیک) جالب اینکه یکی دیگر از دوستان من که گفتم دانشجویی بود که هر شب ساعت ۲۱ کنتور برق خوابگاه را خاموش می‌کرد، برخلاف آن دوست دیگر، به چنان باور محکمی نسبت به خدا رسید که در اوج جوانی حاضر شد جانش را برای اعتقاد و دفاع از مردم کشورش فدا کند، بااینکه او یکی از باهوش‌ترین و ناقلاترین دانشجویانی بود که در طول زندگی‌ام دیده بودم که موفق شد، هم در درس و هم در زندگی ابدی، پله‌های ترقی را دوتایکی طی کند و علیرغم سن کم به‌صورت جهشی مدرک تحصیلی بالایی به دست آورد و در نهایت جانش را با افتخار در راهی که به آن باور داشت فدا کند. از همان زمان معلوم بود او می‌توانست به‌عنوان یک فرد تحصیل کرده و مشهور چند صبای باقی‌مانده از عمرش را مانند سایر مردم با انجام کارهای روزمره و تکراری به پایان برساند اما هدف بلند و ذهن سراسر کنجکاو و بی‌قرار او، به وی کمک کرد تا به اهداف بلند خویش به‌صورت میان‌بر برسد و جانش را فدای اعتقاد راسخ خود به خدا نماید، درحالی‌که عرض کردم یکی دیگر از دوستان صمیمی من بااینکه او نیز درس‌خوان بود اما اعتدال درستی در باورهایش نداشت و به‌شدت اهل خودنمایی بود و در نهایت متأسفانه بدجوری در باورهایش سقوط کرد به‌طوری‌که امیدوارم خبر تصمیم او برای خودکشی از اساس دروغ باشد. خودنمایی او به‌قدری تابلو و ناپسند بود که دیگر دوستان نزدیک وی نیز با تعجب رفتارهای عجیب‌وغریبش را به من خبر دادند و من نیز به‌صورت خصوصی و بسیار دوستانه با او گفتگو کردم که درنهایت برای اولین بار بعد از سال‌ها، او پرده از باطن خود برداشت به‌طوری‌که من با تعجب فقط به او نگاه کردم چون واقعاً دیگر او را نمی‌شناختم و احساس می‌کردم گویی برای اولین بار در زندگی‌ام او را که از صمیمی‌ترین و نزدیک‌ترین دوستانم بود، دیده‌ام. شاید هیچ‌کدام از ما بچه‌ها هرگز فکرش را هم نمی‌کردیم که همین دست بی‌ملاحظگی‌های این فرد بااین‌همه استعداد، در آینده کار او را به الحاد و استرس‌های شدید و همچنین بی‌معنی شدن زندگی و سقوط‌های پی‌درپی بکشاند. او در نوبت‌های مختلف نشان داد که به من لطف و علاقه دارد و من نیز برخی اوقات که مهر او را نسبت به خودم به یاد می‌آورم، همان‌طور که برای خودم دعا می‌کنم، از خدا خواستم که این دوست قدیمی‌ام (که در خارج از کشور زندگی می‌کند و هر بار چهره‌ی افسرده‌ی او را از طریق بی‌بی‌سی و ... می‌بینم متأسف می‌شوم) اگر صلاح می‌داند هدایت کند و از الحاد و افسردگی شدید نجات دهد و پدر و مادر زحمت‌کشش را از نگرانی خارج کند خصوصاً اینکه برایم سخت است خبر خودکشی یا عاقبت‌به‌خیر نشدن او را بشنوم. او خودش هم‌ فکرش را نمی‌کرد که روزی با همین بی‌ملاحظگی‌ها و عطش بیش‌ازاندازه برای دیده شدن، کارش به الحاد و افسردگی شدید و یک زندگی تکراری و مزخرف کشیده شود. ادامه در نوبت بعد 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۳ مشاهده‌ی قسمت اول (کلیک) و قسمت دوم (کلیک) این پرسش و پاسخ. ۴- شما در ادامه وقتی دو سؤال فوق (آیا قرآن کلام خداست و آیا خدا وجود دارد؟) به ذهنتان رسید اذعان نمودید که در مواجهه با این دو سؤال کار صحیح را انجام ندادید لذا نوشتید: «تأسف! الآن تأسف میخورم که چرا اون موقع با شجاعت نرفتم دنبالش تا به جواب برسم». همان‌طور که گذشت، من برعکس شما از پیش آمدن این دو سؤال، نه‌تنها شوکه نشدم بلکه با برنامه‌ریزی سعی کردم به‌تدریج به پاسخ قانع‌کننده‌ای دست پیدا کنم. البته تا قبل از تحقیق اساسی، من گاهی با نظرات دانشمندان مشهوری که خود مسلمان نبودند و صرفاً از نظر علم به قرآن نگاه می‌کردند مواجه می‌شدم که این افراد با احترام، تحسین و اعجاب از قرآن یاد می‌کردند و همین باعث شد حس کنجکاوی من بیشتر تحریک شود که این دانشمندان تحصیل کرده، چه حقایق ارزشمندی را در قرآن دیده‌اند که حتی برخی بر خلاف باور جامعه، خانواده‌ و گذشته‌ی خود به آن ایمان آوردند و مطمئن شدند که این کتاب قطعاً سخن آفریننده‌ی جهان است؛ به عنوان نمونه: 👤 دکتر گرینه (DR. GRINEH)، محقق، پژوهشگر، خاورشناس و دانشمند فرانسوی و عضو مجلس نمایندگان: تمام آیات قرآنی را که مربوط به علوم طبیعی، بهداشتی و پزشکی -که من خود از کودکی با آن‌ها سروکار داشتم- خواندم و مورد تتبع و بررسی قرار دادم و در پایان دیدم که تمام آن آیات با معارف جدید ما (دانشمندان) هماهنگی دارد، لذا مسلمان شدم. زیرا من یقین پیدا کردم که محمد (ص) بیش از هزار سال قبل بدون آنکه معلم و یا استادی از بشر داشته باشد دین حق و حقیقت را آورده است و اگر هر عالم و صاحب دانشی تمام آیات قرآنی را که به علم یافتن او مربوط است همان‌گونه که من مقایسه کردم مقایسه کند بدون شک اگر عاقل باشد و از غرض‌ورزی به دور باشد مسلمان خواهد شد. 📘 اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۷۴ به نقل از: اسلام چیست، ص ۱۸، چاپ دوم. ___________________________ پ.ن: نگارنده موفق شدم مجموعه‌ای از نظرات دانشمندان غیرمسلمان، در مورد قرآن (و اسلام) را جمع‌آوری کنم که در قسمت‌های بعدی با ذکر منبع خواهد آمد؛ ازجمله: 👤 پروفسور هانری کربن (P. H. CORBIN)، دانشمند، فیلسوف بلندآوازه فرانسوی و اسلام‌شناس: هرگاه اندیشه‌ی پیغمبر اسلام خرافی بود و اگر قرآن وحی الهی نبود، وی هرگز جرئت نمی‌کرد بشر را به علم دعوت کند. هیچ بشری و هیچ طرز فکری، به‌اندازه‌‌ی پیامبر اسلام و قرآن مردم را به علم دعوت نکرده است تا آنجا که در قرآن حکیم ۹۵۰ بار از علم، عقل و فکر سخن به میان آمده است. 📘 اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۱۱۰ به نقل از: پنجگام دین، ص ۱۹۰ 👤 دکتر لورا واگلیری (DR LAURA VACIEA VAGLIERI)، پرفسور معروف ایتالیائی و استاد دانشگاه ناپل می‌نویسد: ما در این کتاب (قرآن) مخزن‌ها و ذخایری از دانش می‌بینیم که مافوق استعداد و ظرفیتِ باهوش‌ترین اشخاص و بزرگ‌ترین فیلسوفان و قوی‌ترین رجال سیاست است. منشأ و مصدر قرآن فقط ممکن بود از ساحت آن خدائی سرچشمه گرفته باشد که علم وی به آنچه در آسمان‌ها و زمین است احاطه دارد. 📘 همان ص ۶۹ به نقل از: سیمای تمدن غرب، ص ۱۳۶ 👇🏻
👆🏻 البته از این طرف کنجکاو بودم بدانم دلیل دشمنی برخی با قرآن و اسلام چیست و درنهایت بهترین روش برای رسیدن به اطمینان را در این دیدم که بدون تأثیر از نظرات موافقین و مخالفین، خودم مستقل و آزاد، حقیقت را پیدا کنم که خوشبختانه وقتی وارد تحقیق شدم، حقیقت آن‌قدر روشن بود که جای کوچک‌ترین تردیدی را برایم باقی نگذاشت و من سعی می‌کنم در آینده نتایج شیرین و جالب این تحقیق را به کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه اضافه کنم. نوشتید «الان تأسف میخورم که چرا اون موقع با شجاعت نرفتم دنبالش تا به جواب برسم». مخاطبانی که نمی‌‌دانند شما چند سال دارید شاید خیال کنند که منظورتان از «آن موقع» مثلاً ۶۰ یا ۷۰ سال پیش است درحالی‌که اگر این‌گونه هم می‌بود و شما یک خانم پا به سن گذاشته مثلاً با سن ۱۱۰ سال هم می‌بودید بازهم طبق تجربه‌‌ی گفتگوهای طولانی نگارنده با افراد پا به سن گذاشته، خیلی راحت به شما می‌گفتم هنوز دیر نشده است و شما هم می‌توانید با اطمینان کافی به پاسخ قانع‌کننده برسید درحالی‌که عکس پروفایل و صوت ارسالی‌تان، نشان می‌دهد شما هنوز در سنین ابتدای جوانی و حتی احیاناً نوجوانی هستید! بنابراین امیدوارم با توضیحاتی که گذشت این حقیقت روشن شده باشد، سؤالاتی که برای شما پیش آمده، می‌تواند برای هر انسان عاقلی که به دنبال یقین و اطمینان است نیز پیش بیاید که نه‌تنها ترس از این پرسش‌‌های منطقی، کاملاً بی‌معنا و ناشی از تصورات اشتباه خود فرد است، بلکه برعکس تلاش برای یافتن پاسخ به چنین سؤالات زیربنایی، سبب رشد و شکوفایی عمیق استعدادهای انسانی می‌شود و او را -اگر صداقت داشته باشد- به اطمینان ثابت و شیرینی خواهد رساند، اطمینانی که کمک می‌کند تا غم و استرس‌های زندگی خود را همان‌طور که آرزو دارد از اساس مدیریت نماید. ۵- برای درک بهتر موضوع، تصور کنید اگر شما به جای این‌جانب بودید (یعنی شما نیز مانند من با برنامه‌ریزی و به‌صورت آهسته و پیوسته تلاش می‌کردید تا پاسخ سؤالات به حق خود در مورد خدا و دین را با روش صحیح و به‌مرور پیدا کنید تا به آرامش واقعی در زندگی فردی و اجتماعی برسید) و از این‌طرف، اگر من جای شما بودم (یعنی عوض اینکه به دنبال پاسخ سؤالات خود می‌رفتم، دست روی دست می‌گذاشتم و باعث می‌شدم که این سؤالات، تبدیل به شبهه و سپس شک آزاردهنده شوند)، در این صورت هیچ بعید نبود که من نیز مانند شما به دلیل فشاری که خودم باعث و بانی‌اش بودم، با گله و ناراحتی می‌نوشتم: «اصلاً خدا چیه؟ چیه که من با یه شک کوچیک بهش به اینجا رسیدم؟ مگه نمیگه مهربونه. بابا کو؟؟؟ منکه هیچی نمیبینم»! درحالی‌که بر اساس توضیحاتی که گذشت، هم من، هم شما و هم برخی مخاطبانی که در حال مطالعه این سطور هستند می‌دانیم که مسلماً شما با یک شک کوچک به اینجا نرسیده‌اید، بلکه همان‌طور که خودتان اذعان نمودید در پیدا کردن پاسخ سؤالات منطقی خود در مورد خدا و قرآن، بی‌جهت ترسیدید و بیش‌ازاندازه تعلل کردید و از مسیر صحیح حرکت نکردید؛ که همین باعث شد یک فرصت عالی، تبدیل به یک تهدید مخاطره‌آمیز و نگران‌کننده شود و یک سؤال منطقی که به ذهن هر انسان آزاده و حق جو نیز می‌تواند خطور کند، به هیولایی به نام شک، غم و استرس تبدیل گردد؛ نگرانی‌هایی که حاصل مواجهه‌ی شتاب‌زده و هراس آلود با سؤالات به‌حق است که به‌هیچ‌وجه نافی مهربانی خداوند نیست و یک انسان منصف می‌پذیرد که در این شرایط شایسته است به‌جای گله از خداوند مهربان، از خودش گله کند که چرا با برخورد غیرمنطقی با یک سؤال، فرصت‌ها را یکی بعد از دیگری از دست داد و با دست خودش شرایط را برای خویش سخت نمود! البته تردیدی نیست که شما و افرادی که در موقعیت شما هستند ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است و هیچ‌وقت برای عالی شدن دیر نیست و شما نیز می‌توانید این تهدید را به فرصتی بسیار شیرین و بزرگ در زندگی خود تبدیل کنید؛ همان‌طور که من برخی افراد را می‌شناسم که توانستند در شرایط بسیار سخت‌تر از شما به این هدف ارزشمند دست پیدا کنند، افرادی که ناامیدی سراپایشان را گرفته بود اما در نهایت به سلامت از این پیک خارج شدند و به اطمینان کافی رسیدند. اجازه دهید از فرصت استفاده نموده خاطره‌ای قابل تأمل و تا حد زیادی عجیب از یک خداناباور (آتئیست) را برایتان تعریف نمایم تا بیشتر معلوم شود که چگونه برخی به‌جای مواجهه‌ی خردمندانه با یک سؤال یا شبهه‌‌ -که گاهی بیشتر شبیه شوخی است- به جای اینکه چند لحظه فکرشان را به کار بیندازند، همان شبهه را به یک فاجعه‌ی بزرگ و دنباله‌دار در زندگی‌خویش تبدیل و کام خود و نزدیکانشان را تلخ می‌کنند! ادامه در قسمت بعدی. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام خوبید حالتون خوبه من خیلی خوشحالم از زمانی که کانالتون رو پیدا کردم واقعا کانالتون بسیار عالیه ازتون خواهش می کنم و تمنا می کنم لطفا همچنان به کارتون ادامه بدهید و ناامید نشید و به ما اگاهی بدید تا گمراه نشیم. سلام، امیدوارم حال شما هم خوب و عالی باشد. برخی مخاطبان محترم دیگر نیز نکته‌ی شبیه به شما را مطرح کردند که می‌توانید پاسخ به ایشان را مطالعه نمایید. (کلیک) باور به خدا که با تفکر حاصل شده باشد، از عوامل اساسی است که کمک می‌کند حال انسان همیشه خوب باشد و راه صحیح را گم نکند و اگر هم گاهی دچار غفلت شد، خیلی زود خودش را پیدا کرده و در مسیر درست و خردمندانه قرار بگیرد. با تشکر از لطف شما مخاطب محترم 🌸
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام و خسته نباشید خدمت شما. بنده از کار ارزشمندی که شما انجام میدید واقعا ممنونم. من ۱۷ سالمه و سه ماه بود که در بین شبهه های سنگین و زیاد گیر افتاده بودم و خدا رو شکر همشون حل شد و وقتی واقعا به خدا فاصله ای نداشتم دوباره چیزی منو درگیر کرده و اون در حقیقت دو چیزه: یکی اثبات وجود خودم و دیگری اثبات اینکه در ماتریکس نیستیم. لطفا کمکم کنید واقعا تحت فشارم و نزدیکم به رسیدن به خدا. از شما ممنونم. : سلام شما هم خسته نباشید به‌عنوان یک قاعده توجه داشته باشیم که عقل به ما می‌گوید: «نباید به چیزهایی که حتی احتمال آن وجود ندارد و محال است اعتنا نمود»! ازجمله‌ی این چیزها اینکه همه‌ی ما در زندگی واقعی شاهدیم که هر انسانی با هر باوری، عملاً به وجود خودش یقین دارد ولو در زبان از شک و تردید سخن بگوید! دلیل واضح این یقین آن است که هیچ انسان عاقلی حاضر نیست، برای اثبات وجود خودش و اینکه مطمئن شود در توهم و خواب (به تعبیر شما ماتریکس) به سر نمی‌برد، عمداً خودش را داخل آتش بیندازد یا یکی از انگشتان دستش را با تبر قطع کند (و حتی آسیب‌های خیلی کمتر از این‌ها را به خود وارد نماید) و بدین وسیله با سوختن و درد کشیدن، یقین پیدا کند که وجود دارد یا در خواب و توهم به سر نمی‌برد و همچنین از طرف دیگر مطمئن شود موجودات مادی که قابل درک با حواس ۵ گانه هستند نیز هیچ‌کدام توهم نیستند و همگی واقعاً در اطراف وی وجود دارند و تأثیرگذارند از جمله: آتش، می‌سوزاند، چاقو، می‌برد، تبر، قطع می‌کند و ... تجربه به ما می‌گوید زدن چنین آسیب‌هایی به خود معمولاً از کسانی سر می‌زند که دچار دیوانگی یا جُنون شده‌‌ یا از قرص‌های توهم‌زا استفاده نموده‌اند که باعث شده نتوانند از عقل و قوه‌ی ادراک خویش به اندازه‌ی ضرورت استفاده نمایند. حتی عقل بر اساس تجربه به ما و هر انسان خردمندی می‌گوید: «تو نباید به چیزهایی که احتمال آن نزدیک به صفر است و یا به هر دلیل احتمال وقوع آن مورد اعتنا و امضای عقل نیست توجه کنی و الا زندگی روزمره و معمولی برایت بسیار سخت شده و آثار منفی فراوانی دامان تو را خواهد گرفت»! ازجمله‌ی این آثار: - به‌تدریج اراده چنین افرادی ضعیف می‌شود. - زودباور شده و تقریباً هر چیزی را (ولو متناقض) راحت باور می‌کنند. - در زندگی اجتماعی زودتر فریب می‌خورند و بازیچه‌ی افراد مکار و حتی کسانی که از هوش پایین برخوردارند می‌شوند. - توانایی تصمیم‌گیری‌های معمولی را نیز از دست می‌دهند. - دچار انواع توهم، ترس بیش از اندازه، اضطراب و وسواس‌های ذهنی که زندگی را بسیار تلخ و سخت می‌کند می‌شوند. - خصوصاً اگر سروکار ایشان با افراد ندانم گرا (آگنوستیک) یا خداناباور (آتئیست) که معدن ترس، کابوس، شک و وسواس ذهنی هستند بیفتد، به دلیل ضعف اراده، این استرس و وسوسه‌ها و ترس‌ها مانند ویروس به‌راحتی به ایشان منتقل می‌شود و آن‌ها را دچار رنج‌ها و سختی‌های مضاعف می‌کند. پ.ن: یکی از راه‌حل‌های مؤثر برای افرادی که دچار وسواس شدید ذهنی شده‌اند به‌طوری‌که اساساً به همه‌چیز حتی محسوسات شک پیدا می‌‌کنند، تکرار مسائل ساده‌ی ریاضی است. به‌عنوان نمونه مرتب برای خود تکرار کنند که دو به‌اضافه دو می‌شود چهار (۲+۲ = ۴) و همچنین دیگر مسائل ریاضی از جمع و تفریق تا جدول-ضرب که با آن راحت‌ترند را به همین روش تکرار و تمرین کنند. این تمرین ساده و در عین حال مهم که در برخی کتب علمی به عنوان راه کار مجرب درمان شک و وسواس مطرح گردیده، سبب می‌شود که ذهن ایشان به‌تدریج مستقیم شده واز شک بی‌حساب‌وکتابی که دچار آن شده‌‌اند، به سلامت خارج گردند. اینجانب به برخی دوستانم در خوابگاه یا محله که مرتب در کنار هم بودیم و من از دیدن برخی کارهایشان متوجه می‌شدم مستعد ابتلا به وسواس ذهنی هستند، خیلی شفاف می‌گفتم: 👇🏻
👆🏻 «اگر اجازه دهی شک در محسوسات و وسواس ذهنی بر تو غلبه کند، تا جایی پیش خواهی رفت که به وجود خودت هم شک خواهی کرد، در آن صورت مطمئن باش تا زمانی که دچار چنین وسواسی باشی باید قید آرزوی رشد فکری، زندگی شاد و حتی معمولی را بزنی»! خوشبختانه این هشدار دلسوزانه چون ریشه در حقیقت و تجربه دارد و عقل نیز آن را تائید می‌کند مورد توجه این افراد قرار می‌گرفت و به ایشان کمک می‌کرد تا تصمیم جدی بگیرند پس‌ازآن به احتمالاتی که ارزش اعتنا ندارد و مورد تائید عقل نیست، اهمیت ندهند و همین باعث می‌شد که در گام اول وسواس ذهنی ایشان پیشروی نکند و ایشان به زندگی معمولی برگردند و در گام دوم از آن فاصله‌ی اساسی بگیرند و ذهن‌شان به کلی از چنین وسوسه‌هایی آزاد و رها شود و در نتیجه به اراده‌ی قوی در تصمیم‌گیری‌های کوچک و بزرگ دست پیدا کنند. یکی از ایشان فردی بود که وقتی دستانش را کاملاً داخل آب حوض می‌برد باز شک داشت آیا دستانش به طور کامل خیس شده یا خیر! وی نیز با همین یادآوری دوستانه و دلسوزانه، به‌کلی از چنین وسواسی فاصله گرفت و دیگر نزدیک آن هم نرفت و خوشبختانه هم‌اکنون در تحصیل جزو ممتازهاست و زندگی بسیار موفق و به معنای واقعی کلمه شاد را نیز تجربه می‌کند. فرد محترمی نیز -که در پایان چند شعر از وی را در همین موضوع خواهم آورد- وقتی می‌خواست روش نگارنده در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را طی کند و به یقین برسد، از این‌جانب مشورت خواست که می‌خواهد وجود خودش را ثابت کند که من با توضیحات کوتاه‌تر ازآنچه گذشت وی را متوجه این نکته نمودم که اساسا نیازی به چنین تصمیمی نیست؛ چون عقل از ما می‌خواهد که در امور محسوس و بدیهی، ورود پیدا نکرده و بی‌جهت خودمان را درگیر نکنیم و با این تصمیم اشتباه از مسیر کوتاه و میان‌بر که منجر به یقین می‌شود فاصله نگیریم و خودمان با دست خودمان بی‌جهت در چیزی که نیاز نیست، شک و تردید ایجاد نکنیم. اساساً برای رسیدن به یقین در وجود خدا ورود به چنین مسائلی (اثبات وجود خود و ...) به معنای ورود به حواشی زائد و معطل ماندن بی جهت است، ضمن اینکه یقین به وجود خدا یعنی یقین به اینکه خود انسان و همه‌ی موجودات توسط طراح جهان به وجود آمده‌اند که همین بر اینکه خود انسان و موجودات وجود دارند تأکید می‌کند. همچنین تجربه‌ی این یقین به وی کمک می‌کند تا به‌راحتی فرق بین اموری یقینی و غیرواقعی دیگر را تشخیص و از ورود به شبهات و احتمالاتی که عقل آن را امضا نمی‌کند پرهیز نماید. خوشبختانه این فرد این مشورت را چون عاقلانه دید، پذیرفت و همین پذیرش کمک کرد در مسیر درست و میان‌بر قرار بگیرد و طبق روش کتاب، در مدت کوتاهی یقین به وجود خدا را تجربه کند تا جایی که هم‌اکنون وی از افراد موفقی است که می‌تواند به شبهات دیگران در مورد خدا و دین پاسخ‌های روشن، علمی، قانع‌کننده و خردمندانه بدهد. مطمئن هستم همین مقدار توضیح برای شما و سایر مخاطبانی که در وضعیت مشابه شما هستند و مایل‌اند صرفاً بر اساس واقعیات تصمیم بگیرند کافی است. بااین‌حال اگر تمایل دارید می‌توانید پرسش و پاسخ زیر را مطالعه نموده و به راه‌کاری که در آن مطرح‌شده عمل کنید و بدین وسیله با تکیه بر روش عملیاتی و طلایی مذکور، در همه‌ی حالات از ورود به شک‌هایی که عقل آن را تائید نمی‌کند در امان بمانید و پله‌های ترقی و رشد را با اراده‌ی قوی، یکی بعد از دیگری به صورت میان‌بر و بدون اتلاف وقت و معطلی طی کنید. (مجرب): https://t.me/esbatekhodavand/3016 توجه شما را به چند شعر از فرد محترم مذکور در همین موضوع جلب می‌نمایم: برهان و رهایی از دو صد حیرانی صد فرضیه و هزار سرگردانی این جاده‌ی هموار یقین و این هم بیراهه‌ی شک؛ دگر خودت می‌دانی 🌐 منبع به هیچ وجه یقین را رها نباید کرد به شک و وسوسه‌ها اعتنا نباید کرد گمان و فرضیه و شبهه را تمامی نیست به خویش این‌همه ظلم و جفا نباید کرد 🌐 منبع با فرضیه و شبهه و شکّ و شاید عاقل ز یقین روی نمی‌گرداند پندار و گمان و حدس و وهم و تردید زورش به یقین نمی‌رسد تا به ابد 🌐 منبع ای ملحد شک‌پرست! ای فرضیه باز! در وادی اوهام و خیالات متاز گر در پی آرامش و اطمینانی این وسوسه‌ها را ز خودت دور بساز 🌐 منبع ملحد گوید: «همه خیالیم و گمان هر چیز که هست را به جز وهم مدان»! گوییم: «شدی عاجز از انکار خدا حالا کنی انکار وجودِ خودمان»؟ 🌐 منبع همیشه در مسیر درست موفق باشید. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۳ مشاهده‌ی قسمت اول (کلیک)، دوم (کلیک) و سوم (کلیک) این پرسش و پاسخ. اجازه دهید از فرصت استفاده نموده خاطره‌ای قابل تأمل و تا حد زیادی عجیب از یک خداناباور (آتئیست) را برایتان تعریف نمایم تا بیشتر معلوم شود که چگونه برخی به‌جای مواجهه‌ی خردمندانه با یک سؤال یا شبهه‌‌ -که گاهی بیشتر شبیه شوخی است- به جای اینکه چند لحظه فکرشان را به کار بیندازند، همان شبهه را به یک فاجعه‌ی بزرگ و دنباله‌دار در زندگی‌خویش تبدیل و کام خود و نزدیکانشان را تلخ می‌کنند! در یکی از گفتگوها با فردی خداناباور، وی صادقانه تعریف می‌کرد هنوز خاطره‌ی شیرین نوجوانی‌اش که به مجالس مذهبی می‌رفته و آرامش خاصی را در آنجا تجربه نموده فراموش نمی‌کند. سپس به فشارهای شدید روحی که درگیر آن بود اشاره کرد که عرض کردم حتی توصیف آن مشکل است و مطمئن هستم اگر برخی از این فشارها را نقل کنم اوقات مخاطبان بسیار تلخ خواهد شد. سپس وی مانند شما مخاطب محترم، علت اینکه چرا به خدا شک کرده و سبب افسردگی و گرفتاری‌های بزرگ برای خود شده را توضیح داد که انصافاً جای تأسف دارد چگونه یک انسان بالغ و صاحب عقل که قادر است فکر کند و مسائل گوناگون را تجزیه‌وتحلیل نماید به خود اجازه می‌دهد در مواجهه با سؤالات و شبهات متعارف، بدون اینکه علم و احاطه‌ی کافی به جوانب کار داشته باشد، تصمیم خطرناکی بگیرد و خود را به ورطه‌ی شک و انکار خدا پرتاب نماید و زندگی نسبتاً شاد خویش را به جهنمی تمام‌عیار تبدیل نماید، آن‌هم انکار خدایی که -بارها یادآوری کرده‌ام- حتی بزرگان خداناباور مانند ریچارد داوکینز نیز احتمال وجود او را رد نمی‌کنند که اگر فقط یک دلیل خردمندانه و قابل به عرض داشتند، لحظه‌ای در اظهار آن درنگ نمی‌کردند. 📽 جهت دیدن اعتراف فوق، عبارت «دلایل شنیدنی دانشمندانی مانند داوکینز در عدم وجود خدا» را جستجو نمایید. من قبل از اینکه سؤال یا شبهه‌ی این فرد که دچار بحران شخصیتی شده بود را توضیح دهم با توجه به اینکه قبلاً در مورد خودکشی نکاتی را عرض کردم (کلیک) این نکته را اضافه می‌کنم که کم نبودند مانند این فرد که خودشان در پایان گفتگو اذعان نمودند، بعد از شک و انکار خدا، دچار استرس، افسردگی شدید و انواع ترس -که هیچ تصوری از پایان آن نداشتند- شدند و از آن به بعد مدام به خودکشی فکر می‌کردند تا شاید مسکنی برای خلاصی از فشارها و رنج‌های تمام نشدنی آن‌ها باشد! البته افرادی مانند من که به‌انحاء مختلف با ناباوران سروکار داریم، خبر داریم که فکر خودکشی، یکی از نتایج ابتدایی شک یا انکار خداست که گریبان بزرگ و کوچک ناباوران -چه بخواهند یا نخواهند- را می‌گیرد و فرقی نمی‌کند که این افراد از مردم عادی باشند یا سرشناسانی مانند ریچارد داوکینز. حقیقتی که ناباوران نیز چاره‌ای از اعتراف به آن ندارند ازجمله خود ریچارد داوکینز در یکی از کتاب‌هایش ضمن اینکه زندگی را نکبت‌بار معرفی می‌کند و اسم خودکشی بیمار را، بهمرگی (مرگ بهتر) می‌گذارد، ابراز تأسف می‌کند چرا مؤمنان در اکثر کشورهای دنیا ازجمله ایالات‌متحده‌ی آمریکا، اجازه نمی‌دهند خودکشی بیماران، تبدیل به قانون شود تا خداناباورانی مانند وی بتوانند از زندگی نکبت‌بار خویش، به صورت قانونی خلاص شوند! در حالی که خود وی نیز می‌داند به تجربه ثابت است که همواره در سراسر دنیا، جمع قابل‌توجهی از بیماران حتی مسن، تا دم مرگ پیش می‌روند و درحالی‌که از پزشکان هیچ کاری برنمی‌آید، به‌یک‌باره با انرژی بسیار بالا، به زندگی برمی‌گردند و سال‌های سال به سلامت عمر می‌کنند و پزشکان اسم برخی از این برگشت‌ها که کاملاً محال به نظر می‌رسد را معجزه گذاشته‌اند. بنابراین علت اینکه پزشکان با وجدان کشورهای دنیا اجازه نمی‌دهند خودکشی بیمار، قانونی شود، قبل از اینکه توصیه‌ی دینی باشد، به دلیل تجربه است که باعث می‌شود هرگز کشتن فردی که احتمال سلامت و بازگشت به زندگی دارد را تجویز نکنند بلکه به بیماری که خود با رضایت می‌گوید مرا بکشید، خبر می‌دهند که ناامید نباشد چون وی نیز می‌تواند مانند بیمارانی که در شرایط سخت‌تری بودند به تندرستی و سلامتی بازگردد. 👇🏻
👆🏻 ریچارد داوکینز با حمله به توصیه‌ی انسانی فوق می‌نویسد: «چرا دينداران، پرسروصداترين مخالفان بهمرگی و خودکشی به کمک پزشکان هستند»؟ سپس اعترافی تلخ و مهمی را بر قلم خویش جاری می‌کند و می‌نویسد: «اما از بخت بد، چون عضو گونه‌ی هوموساپيينس (بشر) هستم و نه مثلاً گونه‌ی سگ‌سانان يا گربه‌سانان، نمی‌توانم از اين موهبت (خودکشی به کمک پزشکان) برخوردار شوم؛ اما حداقل می‌‌توانم برای راحت مردن (از ایالات‌متحده‌ی آمریکا) به سرزمين روشن‌بين‌تری مثل سوئيس، هلند يا [ايالت] ارگون بروم، نه؟ اما چرا اين سرزمين‌های روشن‌بينان (که خودکشی به کمک پزشک در آن‌ها قانونی است) اين قدر اندک شمار هستند؟ اين عمدتاً به خاطر نفوذ دين است (که مطلقاً اجازه‌ی خودکشی و ناامیدی را در هیچ شرایطی نمی‌‌دهد)». درنهایت ریچارد داوکینز به‌عنوان یکی از الگوهای مشهور ناباوران، به حقیقتی بسیار مهم که می‌تواند هر خداناباوری را به خود بیاورد اقرار می‌کند و می‌نویسد: «می‌دانيم که تقريباً همگی بي‌خدايان موافق بهمرگی (خودکشی) هستند»! اینجانب به‌عنوان یک خداباور که شاید کتاب مهمی علیه خدا و دین نباشد الا اینکه آن را جمع‌آوری نمودم و با جمع قابل توجهی از ندانم‌گراها، خداناباوران و خداباوران از نزدیک یا در فضای مجازی سروکار داشته و دارم، با توجه به آشنایی کافی با افکار هر دو طرف عرض می‌کنم: کمترین تسکین یک خداباور معمولی (که باوری سطحی به خدا دارد)، قابل مقایسه با بزرگ‌ترین تسکین کسی که به خدا شک کرده -چه رسد به منکرین- نیست. حداقل تسکین یک خداباور معمولی این است که می‌داند در شدیدترین مشکلات زندگی -که از دست هیچ کس، کاری برنمی‌آید- باز امیدی برای نجات وی وجود دارد اما بزرگ‌ترین تسکین یک ناباور در مشکلات کوچک و بزرگ این است که فورا به فکر خودکشی پناه می‌برد تا به خیال غلط خود از زندگی نکبت‌بارش نجات پیدا کند! (در حالی که با مرگ، تازه گرفتاری‌های وحشتناک‌تر کسی که خودکشی کرده آغاز می‌شود)! امثال من بارها از زبان ناباوران و حتی کسانی که به خدا شک کرده‌اند تصمیم خودکشی را به‌عنوان بزرگ‌ترین عاملی که سبب تسکین ایشان می‌شود شنیده‌ایم که عیناً تکرار سخن بزرگان ایشان ازجمله فریدریش نیچه –فیلسوف سرشناس خداناباور- است که گفته: فکر خودکشی آرام‌بخشی قوی است ... با آن چه شب‌های بد را که به‌خوبی می‌توان گذراند! 📘 فراسوی نیک و بد، ص ۱۲۴ هدفم از گریز به مطلب فوق این بود که مخاطب بهتر درک کند نباید در هیچ شرایطی شک به خدا یا بی‌خدا شدن را کم‌هزینه تلقی کند و خود را دستی‌دستی در معرض شک یا انکار خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز قرار دهد به گونه‌ای که به‌محض مواجهه با شبهه یا سؤال (که باید محققانه و بدون تعصب به دنبال پاسخ آن رود) و یا به جهت جوّ زدگی و امثال آن، بدون آگاهی کافی در مورد خداوند قضاوت کند و به تبعات شوم و دنباله‌دار تصمیم خود که بر همه‌ی ابعاد زندگی او سایه خواهد افکند و لحظه‌ای او را رها نخواهد نمود توجه نداشته باشد به‌طوری‌که عرض کردم برای رهایی از فشاری که با تصمیم غلط خودش به آن مبتلا شده، فکر وحشتناک خودکشی تبدیل به مسکّن می‌شود و بازگشت به شادی‌ گذشته، برای وی به یک آرزوی بزرگ مبدل می‌گردد! خداناباور مذکور برایم تعریف کرد علت اصلی که -به قول خودش- از خدا کند و خداناباور شد این بود که یک روز بعد از دادن صدقه، وقتی مشغول رانندگی بود با ماشین دیگری (بدون خسارت خاصی) تصادف کرد و سپس شنید صدایی در ذهنش می‌گوید: اگر خدایی وجود داشت چرا بعد از صدقه، تصادف کردی؟ من او را با دلایل ساده و قابل فهم متوجه قضاوت شتاب‌زده و سطحی او نمودم (ازجمله اینکه در مواردی صدقه بلاهای بزرگ‌تر و بسیار خطرناک مانند مرگ را از انسان دور می‌کند، پول صدقه باید از مال مشروع و غیر دزدی باشد و غیره) و به او این توجه را دادم که چطور بدون آگاهی و احاطه‌ی کافی به همه‌ی جوانب موضوع، تصمیمی به شدت عجولانه و فوق‌العاده خطرناک گرفته و دستی دستی خود را دچار افسردگی‌های شدید و پیوسته نموده و زندگی خود را تیره و تار کرده است! سپس از وی خواستم با مطالعه‌ی کتاب نگارنده، سعی کند ابتدا پایه‌ی باور خویش به خدا را بر اساس شواهد مقابل چشم (نظر به ساختار هوشمندانه‌ی موجودات) و استدلال‌های محکم و غیرقابل خدشه بنا کند تا حداقل متوجه بخشی از عظمت و حکمت و هوشمندی فوق‌العاده‌ی طراح جهان بشود تا دیگر با پیش آمدن یک سؤال یا شبهه‌ای که بعضاً شبیه شوخی است، این قدر راحت در حکمت خداوند چون و چرا نکند و به تدریج اصل وجود خدا را انکار ننماید (که عرض کردم حتی بزرگان شناخته‌شده‌ی ناباور نیز از سر ناچاری احتمال وجود خدا را رد نمی‌کنند) و با چنین بی‌احتیاطی‌های عجیب‌وغریب و مخاطره‌آمیزی که هیچ عقل سلیمی زیر بار آن نمی‌رود، خود را در معرض افسردگی‌های شدید، مشکلات تمام‌نشدنی فردی و اجتماعی که روزبه‌روز تشدید می‌شوند قرار ندهد! 👇🏻
👆🏻 اما در پایان این بخش، مایل هستم تجربه‌ی دیگری را با شما در میان بگذارم و آن اینکه ناباوران و افرادی که دچار تزلزل اعتقادی شده‌اند، در گام اول شبهات خود را مطرح می‌کنند (مانند آنچه شما مطرح کردید یا شبهات ایشان پیرامون فرضیات و نظریاتی مانند تکامل و بیگ بنگ و امثال آن است) و بعدازاینکه پاسخ علمی و مستند شبهات خویش را می‌شنوند، در نهایت همه‌ی آن‌ها (تأکید می‌کنم همه‌ی آن‌ها) پرده از روی یک حقیقت واحد برمی‌دارند و مستقیم و غیرمستقیم اذعان می‌کنند که قدم اولی که باعث شد ایشان به شک و خداناباوری مبتلا شدند این بود که به خدا بدبین شدند! خوشبختانه برخی از ایشان با روش کاربردی که در ادامه توضیح خواهم داد موفق شدند، بدبینی خود به خداوند را مدیریت کنند و در نهایت آن را به خوش‌بینی تبدیل نمایند و با همین نگاه منصفانه به خداوند، از مشکلات جاری خود خارج شدند و زندگی‌شان به معنای واقعی کلمه از اساس زیرورو شد. با توجه به اینکه اغلب این مخاطبان از جمله شما به مسلمان بودن خود اشاره کردید حیفم می‌آید روش فوق را در قالب سخن کلیدی، راه گشا و طلایی امامی که مورد احترام فرقه‌های گوناگون و حتی برخی مسیحیان، یهودیان، هندوها و دیگر مردم جهان با باورهای گوناگون می‌باشد را به شما نیز هدیه ندهم چون همان‌طور که عرض کردم این‌جانب شاهد بودم چطور برخی افراد که دچار سوءظن به خدا شده بودند، با عمل به این سخن طلایی زندگی‌شان زیرورو شد و نه‌تنها از غم و استرس و بدبیاری شدید در زندگی خارج شدند بلکه به‌تصریح خودشان زندگی‌‌شان بسیار زیباتر و شادتر از قبل از شک به خدا شد (حتی شادتر از دوران نوجوانی و کودکی). نکته: من در این بخش، تجربه‌ی جالب یکی از این افراد را نوشتم و تصمیم داشتم آن را ذکر کنم اما به دلیل طولانی شدن مطلب منصرف شدم. اما آن روش طلایی چیست؟ امام رضا (ع): «(با اصلاح باورهایت) گمان خود را به خدا نيكو کن، زيرا كه خداى عزیز و باشکوه مى‌‏گوید: من نزدِ گمان (و باور) بنده‌ام هستم، اگر گمانش به (من) خیر بود پس خیر (و گشایش) را (در زندگی‌اش) خواهد دید و اگر گمانش (به من) شر (و بدی) بود پس شر (و بدی) را (در زندگی خویش) خواهد دید». 🌸أَحْسِنْ بِاللَّهِ الظَّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ. 📘عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص: ۲۰ می‌توانید پرسش و پاسخ با خانم محترمی که به دلیل هجوم مشکلات زندگی به ورطه‌ی غم‌انگیز شک به خدا افتاده بود و خوشبختانه با یادآوری حدیث کلیدی فوق، در مسیر درست قرار گرفت را مطالعه نمایید. (کلیک). کافی است شما مخاطبان محترم نیز تصمیم جدی در جهت عمل به حدیث عالی و مجرب فوق بگیرید و بعد از مدتی خودتان آثار عالی و محسوس آن را در زندگی فردی و اجتماعی خویش به عینه مشاهده و تجربه نمایید که یک قلم ساده‌ی آن، افزایش روزافزون أنس و دوستی با خداست که انسان را به معنای واقعی کلمه از اضطراب خارج و به اطمینان و آرامش می‌رساند. یکی از دلایل رایج بدبینی به خدا، سرایت دادن بی‌جهت تصورات منفی و اشتباه فرد (که ناشی از انفعال وی در مواجهه با مشکلات زندگی است) به خدا و سایر باورهای خویش است که در نوبت بعد توضیحاتی در این خصوص ارائه خواهم داد اما همان‌طور که عرض کردم تلاش برای داشتن باور ثابت و مستدل به خدا (که در کتاب نگارنده روش آن ذکر شده) این اطمینان را نیز به همراه خود می‌آورد که خداوند بسیار فرزانه و حکیم است؛ پروردگاری که امور جهان را بر اساس قوانین دقیق و تدبیر فوق‌العاده هوشمندانه‌ی خویش اداره می‌کند. چنین باور مطمئن و نگاه توام با احترام به حکمت خداوند، سبب می‌شود هر انسان آزاده و منصف، در مواجه با هر حادثه و شبهه‌‌ای، به‌جای متهم کردن خداوند حکیم، به دنبال دلایل حکیمانه‌ی حوادث زندگی خویش بگردد و به نتایج قانع کننده‌ای نیز دست پیدا کند، نتایجی که منجر به خوش‌بینی و أنس بیشتر وی با خداوند همیشه مهربان شده به طوری که آثار این خوش‌بینی را به عیان در زندگی خویش مشاهده می‌کند و به همین دلیل، چنین افرادی در شدیدترین نوسانات فردی و اجتماعی، هرگز در باورهای سرنوشت ساز خویش دچار تزلزل نمی‌شوند بلکه برعکس، هر حادثه‌ی شیرین یا به ظاهر ناخوشایند، بر انس ایشان با خدا می‌افزاید و در نتیجه همیشه زندگی شاد و پرنشاطی را تجربه می‌کنند. آخرین بخش این پرسش و پاسخ در قسمت بعدی ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۵ مشاهده‌ی قسمت اول، دوم، سوم و چهارم این پرسش و پاسخ. پرسش‌گر محترم، سؤالات دیگری را مطرح نموده که در ادامه خواهم آورد اما قبل از آن با توجه به توضیحات قبلی، مایلم به نکته‌ی مهمی اشاره کنم: غم و استرس‌های زندگی -که هرکسی ممکن است به‌نوبه‌ی خود دچار آن شود- دلایل مشخصی دارند (مانند کمبود عاطفه، احساس مظلوم بودن در زندگی، چشم‌وهم‌چشمی، طمع، حسادت، عدم علاقه به مدیریت خردمندانه‌ی غرایز و حتی به دلیل ظلم خود فرد به دیگران مانند دل شکستن، بی‌وفایی و امثال آن) که روشن است برای علاج آن‌ها باید علت و ریشه‌ی هرکدام را شناخت. اما اشتباه عجیب و مهلکی که برخی مرتکب می‌شوند این است که به جای این کار، ریشه‌ و علت مشکلات زندگی خود را با بدبینی، به خداوند و باورهای سرنوشت‌ساز خویش پیوند می‌زنند و مانند برخی ناباوران که با من درمیان گذاشتند، بدون لحاظ همه‌ی جوانب (ازجمله نقش سوء اختیار و تصمیمات شتاب‌زده خود یا دیگران در شکل‌گیری این معضلات)، مستقیماً آفریننده‌ی جهان هستی را مسئول استرس‌ها، غم‌ها و مشکلات شخصی زندگی خود قلمداد می‌کنند و در نتیجه با خشم و کینه، خداوند مهربان را آماج بی‌انصافی و قضاوت‌های خلاف وجدان یک انسان آزاد قرار می‌دهند، درحالی‌که به تجربه شاهدیم وقتی انسان به هر دلیل اوقاتش تلخ است ممکن است نه‌تنها با عزیزترین افراد بلکه حتی با خودش نیز با بدبینی افراطی، قضاوت‌های عجولانه، بی‌انصافی و بداخلاقی‌های مخاطره‌آمیزی مواجه شود به‌طوری‌که با خودخواهی تمام، هرکسی جز خودش را مقصر تمام گرفتاری‌های زندگی‌اش تصور نماید! این‌جانب از نزدیک بارها شاهد چنین بی‌انصافی‌ها از برخی افراد بوده‌ام و دیده‌ام که با گذشت زمان، روزبه‌روز زندگی ایشان دشوارتر می‌شود اما به‌جای اینکه این مشکلات آن‌ها را به خود آورد، بیشتر در لج‌بازی و بی‌انصافی خود فرو می‌روند و به‌تبع آن مشکلاتشان نیز بیشتر و عیان‌تر می‌شود! اما یک انسان خردمند هنگامی‌که دچار غم، استرس، خشم و کج‌خلقی می‌شود، در قدم اول تا هنگامی‌که به وضع متعادل برسد، حداقل کاری که می‌کند این است که زبان خود را با سکوت از قضاوت‌های عجولانه و نیش زدن به این‌وآن باز می‌دارد و سپس سعی می‌کند خیالات خویش، تهمت‌ها و احتمالات ابطال‌پذیر را با تعقل به بند بکشد تا اجازه ندهد هر فکر خطرناکی ازجمله شک در بدیهیات (مانند خدا)، متهم کردن آفریننده‌ی فرزانه‌ی جهان، خودکشی و امثال آن به ذهنش وارد و ماندگار شود به طوری که هر کسی جز خود را مقصر ببیند و در نهایت همین خطورات که مانند مهمان ناخوانده در ذهن او جاخوش کرده‌اند، او را به انواع شبهات، وسوسه‌ها و ناراحتی‌ها و مخاطرات تلخ زندگی مبتلا نمایند. تلاش فوق کمک می‌کند تا وی به‌سلامت از غم، استرس، خشم، کج‌خلقی و هر مشکلی که هرازگاه ممکن است پیش بیاید -بدون تحمیل هزینه به خود و دیگران- عبور کند و تا رفع شبهات و رسیدن به قضاوت محققانه و منصفانه، از هرگونه عکس‌العمل و بدبینی نسبت به خود و دیگران (چه رسد به خداوند فرزانه) خودداری نماید. از این طرف اگر فردی مانند همه‌ی مردم دچار ترس، استرس و کج‌خلقی شود اما به‌جای مهار زبان و به بند کشیدن خیالات، آن‌ها را یله رها کند تا وی را به هر سمتی که بخواهند بکشند، چه بپسندد یا نپسندد، دیگران (حتی عزیزترین کسانش) از نیش زبان او در امان نخواهند ماند و خودش نیز به انواع قضاوت‌های عجولانه، بدبینانه و افراطی نسبت به اطرافیان، مردم (و اگر اهل سیاست باشد به همه‌ی مسئولین خوب و بد) مبتلا خواهد شد به‌طوری‌که همه‌ی موجودات هستی جز خودش را عامل اصلی تمام گرفتاری‌های زندگی‌اش خواهد دید! این فرد اگر به این زیاده‌روی‌ها پایان ندهد ممکن است مخاطره‌آمیزترین بی‌احتیاطی زندگی‌اش را نیز مرتکب شود و دلیل تک‌تک مشکلات زندگی‌اش را (که همگی قابل علاج‌اند) به باورهای سرنوشت‌ساز خویش پیوند بزند و در نتیجه به قضاوت‌های عجولانه، بدبینانه و بداخلاقی با آفریننده‌ی جهان هستی روی آورد که در این صورت تجربه‌ی هزاران باره نشان داده این افراد با همین قضاوت‌های به دور از خرد و انصاف، چنان در زندگی فردی و اجتماعی تحت‌فشار قرار می‌گیرند که به امید رهایی از آن‌ها، به هر فرد ناباب و هر خطور فکری خطرناکی پناه می‌برند و سپس به مشکلات پیچیده‌تر، ممتد و ناامیدی‌های بی‌حساب‌وکتاب و جدیدتری مبتلا می‌شوند؛ اینجاست که عرض کردم فکر وحشتناک خودکشی راحت به ذهن چنین افرادی خطور می‌کند! آنچه ازنظرتان گذشت حقیقتی است که چه‌بسا کمتر کسی آن را در برخی اطرافیان خویش ولو خفیف‌‌تر ازآنچه عرض کردم ندیده باشد؛ همان‌طور که نگارنده نیز شاهد بودم برخی افراد که دچار بدبینی به خدا شدند و این سوء ظن ناشایست را آشکار کردند و مرتب به زبان می‌آوردند، روزبه‌روز زندگی‌شان تلخ‌تر شد! 👇🏻
👆🏻 به‌عنوان نمونه یکی از این افراد، ابتدا خانه، همسر و فرزندانش را با طلاق از دست داد، سپس سلامتی و درنهایت نزدیک بود جانش را نیز در حادثه‌ای غیرمتعارف از دست بدهد. از قضا یک روز که به منزل مادر وی وارد شدم، با او -درحالی‌که متأسفانه قبل از ورود من در حال جسارت به مقدسات بود- مواجه شدم و گفتگو کردم. خوشبختانه درست از زمانی که وی تصمیم گرفت خوش‌بینی به خدا را جایگزین بدبینی نماید، به طرز محسوسی زندگی‌اش مرتب و منظم شد و خیر و خوبی از درودیوار بر وی باریدن گرفت به‌طوری‌که خانه، همسر، فرزندان، مال و سلامتی و زندگی شادش به وی بازگشت، درحالی‌که در دوران جدایی چنان بدگویی طرفین از هم بالا گرفته بود که کسی باور نمی‌کرد این زوج حاضر شوند دوباره با محبت کنار هم زندگی کنند اما با آغاز خوش‌بینی وی به خدا، همه‌ی معادلات ظاهری به هم ریخت و زندگی ایشان رو به راه گردید. اما کار مهمی که باعث می‌شود چنین افرادی (چه بعدازاینکه مانند شما خدا را تا حدودی قبول کرده باشند و چه زمانی که به اطمینان کافی برسند) از عوارض جانبی و حواشی در امان بمانند این است که از چیزهایی که حالشان را بد می‌کند فاصله بگیرند (مانند افکار یأس‌آور خویش و فاصله از فضاهای منفی مثل کانال و گروه‌های ناباوران که منبع وسوسه، شبهه، ناامیدی و استرس‌پراکنی هستند) و با این اقدام ضروری، اجازه ندهند استرس و شبهات جدید به ذهن و سپس زندگی آن‌ها و اطرافیانشان وارد شود و بدین وسیله با گذشت زمان به‌تدریج نهال نورس باورهایشان به قوام و ثبات برسد به‌طوری‌که دیگر هیچ شبهه و تندبادی، نتواند اندک تزلزلی در باورشان به خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز ایجاد نماید. بنابراین شما نیز علاوه بر تلاش جهت خوش‌بین کردن خود به خداوند مهربان که در نوبت قبلی پیرامون آن توضیح دادم (کلیک)، اگر به نکته‌ی کلیدی فوق به اندازه‌ی توان عمل کنید (فاصله از افراد و چیزهایی که می‌دانید حالتان را بد و بر غم و استرستان می‌افزاید)، در این صورت حتماً نتیجه به نفع شما تمام خواهد شد و غم و استرس‌های فعلی‌تان (مانند غم‌های گذشته) به‌تدریج کم‌رنگ و محو خواهند گردید، سپس زمینه‌ای فراهم می‌شود تا باور به وجود خدا در شما تثبیت شود و ضمن برگشت به زندگی قبل از شک، به اطمینان کافی نیز برسید به‌طوری‌که اثر این اطمینان در زندگی فردی و اجتماعی شما به‌وضوح دیده شود و از غم و استرس بیش‌ازاندازه‌ برای همیشه رها شده و به شادی حقیقی و بهتر از قبل برسید. در کنار این تلاش سعی کنید هرروز با پیگیری هشتگ (در اینستاگرام، تلگرام و ایتا) که شامل دلایل دانشمندان جهان بر اثبات وجود خداست، به تثبیت باورهایتان شتاب دهید، زیرا معمولاً باوری که با این روش (به‌تدریج و با تفکر) به دست آید خصوصا برای افرادی که دچار وسواس شدید ذهنی هستند و شخصیت خود را گم کرده‌اند، مؤثرتر است. (این مجموعه در قسمت‌های بعدی به بررسی قرآن و اسلام ازنظر دانشمندان جهان که تقریباً همگی غیرمسلمان هستند نیز خواهد پرداخت). خوشبختانه فکر می‌کنم با توضیحاتی که در این چند قسمت ازنظرتان گذشت، شما و مخاطبان محترمی که در شرایط شما هستند، به این نتیجه رسیده باشید که راه‌حل اساسی مشکل شما کاملاً در دسترس‌تان است که خلاصه به آن اشاره می‌کنم: ۱- ازاین‌پس تأسف بیش‌ازاندازه که نتیجه‌ای جز اضافه کردن تأسف‌‌های جدید و بی‌حاصل و عمیق‌ کردن ناامیدی ندارد را برای همیشه کنار بگذارید و به جای آن به آنچه عرض شد عمل کنید. ۲- به همین مقدار که گفتید خدا را تا حدودی قبول کردید، پس در شأن چنین خدایی که طراح جهان است به او خوش‌بین باشید. (توضیح بیشتر) ۳- اطمینان از وجود طراح و سازنده‌ی جهان را با همان روشی که با عنوان نکته‌ی گره‌گشا توضیح دادم تجربه کنید و تا زمانی که به وجود خدا به اطمینان کافی نرسیده‌اید به روش مذکور ادامه دهید. ۴- چون این فکر خوب که ترجمه‌ی قرآن را بخوانید به ذهن شما رسیده بود، پیشنهاد می‌کنم این بار با امیدواری نه هر بار ۵ صفحه بلکه فقط به مقداری که شوق دارید -ولو هر بار یک آیه- آن‌را به ترتیب از اول بخوانید و به‌تدریج ببینید آیا در خود قرآن دلیلی قانع‌کننده جهت اثبات وجود خدا مطرح شده است یا دلیلی روشن بر اینکه قرآن کلام آفریننده‌‌ی جهان است آمده است؟ و ... سپس روی این دلایل فکر و اگر لازم شد تحقیق کنید. ۵- هر جا به ذهنتان سؤال یا شبهه‌ای نسبت به خداوند و دین خطور کرد که پاسخش را نمی‌دانید، هرگز اجازه ندهید توهمات شخصی و ترس‌های بی‌اساس بر شما غلبه کند بلکه ابتدا به خود بابت کنجکاوی جهت فهم بیشتر، تبریک بگویید و سپس آزاد و مستقل و به‌صورت محققانه به دنبال جواب بروید (نه از طریق ارتباط با شبهه‌پراکنان و افراد راه‌گم‌کرده یا کم‌تجربه، بلکه از منابع اصلی و اگر لازم شد از طریق کارشناسان قابل اعتماد). 👇🏻
👆🏻 سؤالات دیگر این مخاطب محترم: 🗣 وقتتون بخیر. ممنون که مشکل من رو پست کرده بودید و جواب دادید. میشه لطفا یک تعریف از خدا به من بدید. اینکه به چه چیزی و چه کسی خدا میگویند؛ و چطوری باید باهاش حرف زد و ارتباط برقرار کرد؟ البته شما و دیگر مخاطبان با عمل به مراحل تجربی کتاب نگارنده می‌توانید به پاسخ سؤال فوق برسید به‌طور خلاصه: ما و سایر موجودات جهان، طراح و سازنده‌ای فوق‌العاده هوشمند و فرزانه‌ای داریم که به آن خدا می‌گوییم. کافی است به نتایج مهم باور قوی به خدا که مبتنی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است فکر کنید ازجمله اینکه: پس ما رها شده نیستیم بلکه آفریننده‌ای فرزانه داریم که هر زمان خواستیم می‌توانیم با او در ارتباط باشیم و مشکلات ریزودرشتمان را با وی که سازنده‌ی ماست و به درد و درمانمان احاطه‌ی کامل دارد مطرح کنیم و با او بیش از صمیمی‌ترین دوستان خود مأنوس شویم، به‌طوری‌که اگر بهترین دوستانمان نیز به ما کم‌لطفی کردند اندک تزلزلی در حال خوب ما ایجاد نشود. در اینکه چگونه باید با خدا حرف زد من ترجیح می‌دهم با زبان خودمانی و محترمانه هر طور راحت‌ترم با او حرف بزنم، همان‌طور که با صمیمی‌ترین دوستم حرف می‌زنم و درد دل می‌کنم، حتی حرف‌هایی را که به نزدیک‌ترین دوستم هم نمی‌گویم با خدا در میان بگذارم و درخواست کمک کنم. من از دبیرستان هرسال تقویم و سررسیدی را می‌‌خریدم (بعداً تایپ را جایگزین کردم) و هر شب قبل از خواب، به‌صورت کتبی با خدا حرف می‌زدم و نقاط ضعفم را برای او توضیح می‌دادم و از او برای رفع آن‌ها کمک می‌خواستم؛ مثلا به خداوند عرض می‌کردم وقتی دوستانم را می‌بینم، هیجان‌زده می‌شوم و خیلی پرحرفی می‌کنم بااینکه می‌دانم باید کمتر حرف بزنم؛ سپس از خدا می‌خواستم کمکم کند بر خودم مسلط شوم و دیگر پرحرفی نکنم. روز بعد که به دبیرستان می‌رفتم و از دور می‌دیدم دوستانم دورهم مشغول بگوبخند هستند و منتظرند من به ایشان ملحق شوم یاد حرف‌های دیشبم با خدا می‌افتادم و قبل از اینکه به آن‌ها برسم به خودم می‌گفتم: یادت باشد پرحرفی نکنی! همین یادآوری به من کمک می‌کرد حواسم بیشتر جمع شود اما در عمل می‌دیدم نمی‌توانم به‌راحتی این زبان چند مثقالی که مثل فرفره می‌چرخید را کنترل کنم. بنابراین منتظر می‌شدم تا شب برسد و این مشکل را به خداوند عرض کنم؛ با این کار به‌تدریج به ثبات شخصیت و آرامشی که در نوجوانی دنبالش بودم رسیدم به‌طوری‌که باگذشت چند ماه همه‌ی دوستان دبیرستان شاهد بودند، من از یک موجود پرحرف، شلوغ و بی‌قرار، تبدیل به شخصیتی آرام، ساکت و با انرژی بالا شدم و البته این انرژی را بعد از مدرسه در ورزش، کوهنوردی، دوچرخه‌سواری، بازی رایانه‌ای، عکاسی و کارهای هنری تقسیم می‌کردم. همین ساکت بودن و به موقع حرف زدن، متانت و وقاری را با خود به همراه آورد که سبب جلب دوستی افراد متین و عاقل شد و افرادی که رفتار خوبی نداشتند را از من دور کرد و من نیز با خاطر آسوده‌تر به دبیرستان رفت‌وآمد می‌کردم. شب‌هایی که ساده و صمیمی با خدا درد دل می‌کردم به طرز واضحی راحت‌تر می‌خوابیدم. هر شب در حین حرف زدن با خدا، درحالی‌که او را شاهد بر نوشتن خود می‌دیدم برای روز بعد با لحاظ دقیقه، برنامه‌ریزی می‌کردم و سپس از خداوند کمک می‌خواستم مرا در انجام آن برنامه کمک کند و شب بعد با تیک زدن برنامه‌ها، چک می‌کردم در انجام کدام موفق یا ناموفق بودم. اگر مشکل خاصی مانند خبر مرگ پدربزرگم که او را دوست داشتم به من می‌رسید، چون با خدا راحت بودم دیگر منتظر نمی‌ماندم شب شود تا با او درد دل کنم بلکه هر جا بودم چه داخل تاکسی، کنار پیاده‌رو یا وسط مهمانی، فوراً تقویم را باز می‌کردم و حرف دلم را با خدا تا وقتی حالم خوب می‌شد می‌نوشتم و به‌جای غصه، انرژی مثبتی را در خود احساس می‌کردم و آن حادثه را با خاطره‌ی خوش پشت سر می‌گذاشتم. درواقع من با نوشتنِ حرف‌های دلم و گزارش حالات گوناگونم به خدا و درخواست کمک برای رفع مشکلات ریزودرشتم، به‌تدریج احساس کردم که شناخت من از خدا و همچنین از شخصیت خودم بیشتر شده است و نقاط ضعف و قوتم را جزئی‌تر شناسایی کرده‌ام به‌طوری‌که می‌توانستم در جهت رشد و اصلاح خودم تصمیمات درستی بگیرم و چون دلم به کمک خدا گرم بود و هست به‌راحتی به قلب مشکلات وارد شده و بر انواع ترس و اضطراب غلبه می‌کردم. در یک‌کلام، حرف زدن خودمانی با خدا، سبب می‌شود انسان خودش را پیدا کند و به ثبات شخصیت برسد. البته هر زمان حال حرف زدن با خدا را ندارم ناامید نمی‌شوم و منتظر فرصت و توفیق بعدی می‌مانم. در پایان ضمن اینکه صمیمانه به خاطر رنج‌هایی که به دلیل شک، متحمل شدید با شما و مخاطبانی که در وضعیت شما هستند همدردی می‌کنم درعین‌حال بسیار امیدوارم با توجه به نکاتی که در این گفتگوی چند قسمتی مطرح شد، شما نیز به آرزوی خود (زندگی حقیقتاً شاد) برسید. ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 خیلی ممنون ازتون بابت کتابتون یه سوال داشتم البته یجورایی شبیه درخواست هست ببینید من بس که در شک و شبهه گرفتار شدم از مطالعه هر کتابی میترسم مثلا از مطالعه کتاب ریاضی یا شیمی یا فیزیک واهمه دارم چون تو دلم میگم نکنه این کتاب مطالبی داشته باشه که خدا رو رد کنه و من بی خبر اونو وارد ذهنم کنم؟ واقعیتش خیلی ترس شدید دارم و خدا رو نتونستم پیدا کنم سر درد زیادی گرفتم از شبهات و شک ها لطفا کمکم کنید. خیلی ممنون تشکر از شما مخاطب محترم. منشاء ترس‌‌هایی که پایه و اساس ندارند، عدم آگاهی و احاطه‌ی کافی نسبت به موضوع است؛ خصوصاً کسانی که بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی ذهن خود را در معرض شک و شبهات ناباوران قرار می‌دهند، با چنین بی‌احتیاطی، وسوسه‌ی ذهنی ناباوران را بدون امکان راستی‌آزمایی به ذهن خود منتقل می‌کنند که طبعاً این افراد لازم است ضمن پرهیز از این اقدام غیرحرفه‌ای، (که در هر کار و رشته‌ی دیگری هم صورت گیرد سبب سردرگمی فرد می‌شود)، با روش صحیح، خشت اول باور خویش به خدا را دقیق و محکم بنا کنند تا هیچ وقت گرفتار ترس و احیاناً توهمات و تصورات شخصی که ارتباطی با حقیقت ندارند نشوند و بی‌جهت آرامش خود را مخدوش ننمایند. اگر شما نیز مانند جمع دیگری از مخاطبان محترم، به‌وسیله‌ی کتاب مذکور خشت اول باور خود نسبت به خدا را به طرز صحیحی گذاشته بودید، آن زمان خاطرتان آسوده می‌شد و مطمئن می‌شدید ترس مذکور کاملاً بی‌پایه و اساس است و صرفاً تصوری شخصی و اشتباه از یک حقیقت بدیهی به نام «خداوند» است که به هر طرف رو کنیم، شواهد محسوس و غیرقابل‌انکار او هویداست. برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار لازم به ذکر است وقتی برخی مخاطبان محترم (از جمله ناباوران)، بامطالعه‌ی کتاب مذکور در نوبت اول، به اطمینان کافی نسبت به وجود خدا نرسیدند، آن را چند بار مطالعه و سپس مراحل تجربی را عملاً انجام دادند و از نگرانی‌های خویش به‌طور کامل خلاص شدند. قدم خویش را شمرده گذار در رسیدن شتاب اگر داری اما در مورد نگرانی شما، روشن است اگر شما نیز موفق شوید اطمینان به وجود خدا را تجربه نمایید، حتی نیازی نخواهید دید از آمار رسمی منتشرشده‌ی رسانه‌های جهان و اعتراف دانشمندان آتئیست (خداناباور) مطلع شوید که برعکس تصوری که بیان کردید، اذعان دارند داشتن اطلاعات کافی از علوم مختلف (فیزیک، شیمی و ...) نه تنها منجر به شک به وجود خدا نمی‌شود، بلکه سبب اطمینان از وجود طراح هوشمند جهان (خدا) می‌گردد؛ صرفاً به‌عنوان نمونه به این دو اعتراف توجه نمایید: ✔️ گرایش به خدا و دین‌داری با اطلاع از علوم تا آنجاست که روزنامه‌ی بریتانیایی دیلی میل به تحقیقاتی اشاره نموده که در آن اذعان شده است: «افراد دارای تحصیلات آکادمی و دانشگاهی گرایش بیشتری به دین‌داری دارند تا افرادی که این‌گونه نیستند». 🌐 سایت welayatnet به نقل از دیلی میل: dailym.ai/2BAJDmq ‏✔️ Your News Wire از قول دانشمندان آتئیست (خداناباور) که به‌تازگی زبان به اعتراف گشوده‌اند، می‌نویسد: درواقع شواهد علمی نشان می‌دهد که جهان توسط یک هوش قوی ایجاد شده است و علم اثبات می‌کند طراحی جهان کاملاً هوشمندانه بوده است. 🌐 https://www.dana.ir/966743 👉🏻 ‏به نقل از سیناپرس، خبرگزاری علم و فرهنگ https://sinapress.ir 👉🏻 به نقل از Your News Wire و موارد فراوان دیگر که پیشنهاد می‌کنم خصوصاً تا زمانی که اطمینان کافی به وجود خدا را تجربه نکرده‌اید (روش کسب این اطمینان در کتاب مذکور «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» بیان شده است)، ضمن فاصله گرفتن از هر چیزی که حال خوبتان را بد می‌کند خصوصاً شبهه پراکنان (که با اطلاع کافی عرض می‌کنم ایشان از شک و وسوسه‌ی ذهنی به شدت رنج می‌برند)، مجموعه‌ی و همچنین مجموعه فیلم #۱۴_ثانیه_با_خدا که هرروز در حال بارگذاری است را پیگیری نمایید که به‌تدریج سبب می‌شود وسوسه‌های ذهنی و آزاردهنده‌ی مخاطب مدیریت شده و به ثبات و آرامش نسبی (به‌جای‌ نگرانی‌های بی‌پایه و اساس) برسد. ضمن اینکه می‌توانید با مراجعه به صفحه‌ی پرسش از خدا، دین و مذهب @ertebatebama در ایتا و تلگرام که زیرمجموعه‌ی این کانال است از مشاوره‌هایی در این خصوص مطلع و از تجربه‌ی افرادی که در وضعیت مشابه شما هستند، (بدون اینکه لازم باشد ناراحتی‌های ایشان را تجربه کنید)، بهره‌مند شوید. همیشه در مسیر درست موفق باشید. ‌📝 @esbatekhodavand
‌ سلام جهت معرفی و روش ارتباط با ما کلیک نمایید.
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام و وقت بخیر طبق تجربیات و تحقیق علمی شما در بین براهین، متقن ترین و بهترین و مناسب ترین برهان در اثبات وحدانیت خدا کدام برهان است؟ بابت وقتی که لطف می کنید تشکر می کنم. سلام وقت شما به خیر این‌جانب با تفکر آزاد و مستقل، (بدون تقلید یا تأثیر از دلایل و برهان‌های جاری) و صرفاً با تکیه بر امور قابل مشاهده (شکل و حدود موجودات) در یگانگی خدا به یقین رسیدم که دعا کنید بتوانم به‌زودی آن را ابتدا در کانال بارگذاری و سپس به کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه اضافه نمایم. در این خصوص می‌توانید در این نظرسنجی (کلیک) شرکت کنید. سپاس 🗣 ان شاء الله منتظر هستیم استفاده کنیم ۱- در واقع منظورتون این هست که برهان نظم و طراحی هوشمند و نظم شگفت آور جهان هستی را که از طریق مشاهده علمی بدست میاریم از بهترین دلایل برای اثبات وحدانیت و یگانگی خداست؟ درسته؟ ۲- منظورتون از کانال، تلگرام هست یا در آپارات؟ امکانش هست اگر ارسال کردید همین موضوع را برای بنده (به ایمیلم) بفرستید؟ یا به چه نحوی متوجه بشم در کانال ارسال کردید؟ بسیار ممنونم ۱- خیر؛ اگرچه آن دلایل و شواهد هم که اشاره کردید جهت اثبات یگانگی خداوند بسیار خوب است و تأمل کافی در آن‌ها نیز یقین را به ارمغان خواهند آورد اما روش این‌جانب متفاوت است و قبلاً به عنوان سرنخ به یکی دیگر از مخاطبان محترم توضیحاتی در چگونگی رسیدن به این یقین داده‌ام که در اینجا می‌توانید مطالعه نمایید. (کلیک) ۲- متن نوشته‌های این‌جانب در موضوع اثبات یگانگی خدا نیاز به ویرایش و تنظیم و طراحی عکس‌های مربوطه در فتوشاپ دارد. امیدوارم به کمک و خواست خدای مهربان این دلایل در نشانی‌های زیر بارگذاری شود: ایتا ۱ و ایتا ۲، تلگرام ۱ و تلگرام ۲ و احتمالاً اینستاگرام، وبلاگ چون ممکن است (به علت کثرت مراجعین و فعالیت‌های شخصی) فراموش کنم که از طریق به ایمیل شما خبر دهم بهتر است هرازگاهی به یکی از نشانی‌های فوق سر بزنید. همانطور که احیانا شما مطلع هستید و در اینجا (کلیک) توضیح دادم، فعلاً فعالیت این‌جانب مانند برخی صفحات مجازی که به‌صورت گروهی کار می‌کنند و دنبال عضوگیری هستند نیست و اینجانب به صورت آزاد غالباً تحقیقات و تمرینات شخصی خود را بارگذاری می‌کنم به این امید که برای دیگران که در وضعیت مشابه من هستند نیز قابل استفاده باشد. اگرچه من در سال‌های اخیر به چند آرزوی خود (یقین به وجود خدا، دین و مذهب خردمندانه) رسیده‌ام اما تحقیقات من در موضوعات مهم دیگر ادامه دارد. الآن نیز در کنار فعالیت اصلی، مشغول پاسخ به سؤال جهت رفع وسوسه‌های ذهنی کسانی که دوست دارند آن‌ها نیز یقین به خدا را به صورتی‌که دیگر هیچ شکی در آن راه نداشته باشد تجربه کنند (کلیک) و همچنین، شناخت جایگاه فرضیه و نظریه‌های علمی و ... در اثبات وجود خدا و رفع شبهات پیرامون تکامل و بیگ بنگ و امثال آن هستم که چند قسمت آن در نشانی‌های ایتا ۲ و تلگرام ۲ بارگذاری شده است (کلیک). نمی‌توانم قول زمان دقیقی را جهت بارگذاری دلایل اثبات یگانگی خدا بدهم اما به طور کلی بعدازاینکه پاسخ به سؤال فوق –احتمالاً دو یا سه هفته دیگر- تمام شد آن وقت امیدوارم بتوانم دلایل اثبات یگانگی خدا را در کانال بارگذاری نمایم یا زودتر یا دیرتر. اگر واقعاً برایتان مهم است دعا کنید زیرا هر بار از مخاطبان خواستم دعا کنند، به تجربه دیدم بعد از مدت کوتاهی زمینه فراهم شده و کار بسیار عالی و روان پیش رفته است و الآن هم که این پرسش و پاسخ را به صورت عمومی منتشر کردم (ضمن اینکه برخی مخاطبان دیگر نیز درخواست مشابه داشتند) با همین انگیزه بوده است. باز هم منتظر اجابت دعای شما مخاطبان محترم هستم چون تردید ندارم که خداوند نسبت به کسانی که با کنار گذاشتن تعصب و بدون دخالت حب و بغض‌های شخصی در قضاوت، تلاش می‌کنند او را به درستی و بر اساس واقعیات بشناسند تا در مسیر صحیح قرار بگیرند توجه ویژه دارد. همیشه در مسیر درست موفق باشید 💐 📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
‌ سلام 🗣 راه حل مجرب و کوتاه‌مدت، جهت رفع شک به خدا خصوصاً برای کسانی که دچار وسوسه‌ی ذهنی شده‌اند چیست؟ : بدین منظور به زودی: انتشار مجموعه پرسش و پاسخ و مشاوره‌های نگارنده با ناباوران، اقشار گوناگون از جمله افرادی که دچار وسوسه‌ی ذهنی شده‌اند در همین صفحه. خوشبختانه اکثر قریب به‌اتفاق مراجعه‌‌کنندگان با به کار بستن راه حل و روش مجربی که در کتاب نگارنده آمده از شک و شبهات نسبت به اصل وجود خدا آزاد شده و به مطلوب می‌رسند، اما عده‌ای بااینکه عنادی با حقیقت ندارند به دلیل ابتلا به وسوسه‌های ذهنی موفق نمی‌شوند یقین مستدل به خدا را (آن‌طور که خاطرشان کاملاً آسوده شود) تجربه کنند. این افراد به دلیل سستی اراده و تعمق بیش‌ازاندازه و همچنین دنباله‌روی از وسواس، ذهنشان را به حواشی و شبهات تمام‌نشدنی مشغول و خودشان را پشت درب یقین حبس و از رسیدن به اطمینانی که آرزویش را دارند محروم می‌کنند؛ این مجموعه، مخصوص این افراد تنظیم شده است. در قسمت‌هایی از این مجموعه، تمرینات بسیار آسان اما در عین حال مؤثر و مجربی جهت ریشه‌کن کردن وسوسه‌ی شدید ذهنی معرفی خواهم نمود و در کنار آن به‌طور اساسی به شبهات مشهور ناباوران (که با مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی همچون فرگشت (تکامل) و مه‌بانگ (بیگ بنگ) تولید کرده‌اند، با ذکر منابع علمی دنیا) پاسخ خواهم داد تا کسانی که دچار وسوسه‌ی شدید ذهنی شده‌ و از درک بدیهیات دور مانده‌اند نیز مطمئن شوند امثال این فرضیات و نظریات نه‌تنها نافی وجود خدا نیستند بلکه به‌روشنی بر آن مهر تائید می‌زنند سپس با خاطری آسوده مانند سایر مراجعه‌کنندگان، راه حل مطرح شده در کتاب نگارنده جهت ریشه‌کن نمودن دائم شک و شبهات نسبت به اصل وجود خدا را تجربه کنند. علت با ثبات و دائمی بودن اطمینانی که از روش فوق حاصل می‌شود، تکیه‌ی آن بر شواهد واقعی و قابل درک با حواس ۵ گانه است نه حدس و گمان و فرضیات و نظریات ابطال‌پذیر و متزلزل. 📎بعد از اتمام بارگذاری مجموعه‌ی فوق، امیدوارم موفق شوم دلایل اثبات یگانگی خدا با تکیه‌ی صرف بر شواهد مقابل چشم که متن آن نیز آماده است بشوم. 🖇 همان‌طور که به اطلاع مخاطبان محترم رساندم (کلیک) فعالیت این‌جانب مانند برخی صفحات مجازی که به‌صورت گروهی کار می‌کنند و در صدد افزایش عضو هستند نیست و مطالبی که شما مشاهده می‌کنید غالباً تحقیقات و تمرینات شخصی این‌جانب است. ضمن تشکر از اعتماد شما، علیرغم اینکه حدود ۳ سال بخش پرسش و پاسخ و مشاوره با نگارنده فعال نیست اما برخی مخاطبان محترم از راه‌های غیررسمی مانند ایمیل، وبلاگ و غیره شبهات و سؤالات خود را ارسال می‌کنند و اصرار به برگزاری جلسات مشاوره با نگارنده دارند به‌طوری‌که علیرغم گذاشتن وقت (گاهی ۵ ساعت و بیشتر در روز) هم‌اکنون حدود ۱۰۰ پیام ارسالی مخاطبان محترم در صف بررسی قرار دارد که هنوز فرصت باز کردن آن‌ها را نیز پیدا نکرده‌ام. بنابراین با توجه به اینکه مطالعه‌ی کتاب نگارنده و مجموعه پرسش و پاسخ و مشاوره‌های اینجانب با ناباوران (که در همین صفحه به صورت سریالی منتشر خواهم نمود)، شما را بی‌نیاز از طرح سؤالات و شبهات غالباً تکراری می‌کند مستدعی است از ارسال سؤالات خویش خودداری نمایید و قبلاً از اینکه به من کمک می‌کنید تا عدالت را نسبت به تمام مخاطبان گرامی به طور یکسان رعایت کنم و تمرکز خود را بر تکمیل کتاب مذکور (که تعداد قابل توجهی از مراجعه کنندگان درخواست داده‌اند) قرار دهم از شما مخاطبان فرهیخته صمیمانه سپاس‌گزارم. 📗 نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه (نام کتاب را جستجو و رایگان دریافت نمایید) ✨
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام وقت بخیر گفتین یقین به خدا که بیاد همه شک و شبهاتم برطرف میشن. من مطمئنم موجودات حتما طراح و سازنده دارن. فقط یک شبهه برام پیش اومده که مطمئن شم طبیعت، موجودات رو نیافریده و دیگه تموم. خیلییییییییییی برایم مهمه رهنماییم کنین تا به یقین برسم. تا الان با کتابتون خوب پیش رفتم چون شما از روی خود طبیعت توضیح میدین که قابل فهمه برام. حالا فقط همون یک شبهه برام مونده. منتظر راهنماییتون هستم و ممنونم ازتون. 🌸🌺 👇🏻
‌👆🏻 سلام، وقت شما هم به خیر نگارنده بارها شاهد مهربانی خدا نسبت برخی خداناباوران و ندانم‌گراها بوده‌ام که بدون تعصب خواهان رفع شبهات خویش هستند و خوشبختانه علیرغم ابتلا به وسوسه‌‌های ذهنی و ناامیدی شدید، از وسواس و شک به خدا رها شدند و برخی نیز علاوه بر کسب باور کافی به وجود خدا، یقین مستدل به همراه زندگی سرشار از امید را تجربه نمودند. ۲- بر اساس تجربه‌ی ناباوران و ندانم‌گراها و دیگر اقشار -که به من خبر دادند- اگر طبق توضیحات کتاب عمل کنید، شما نیز یقین مستدل به خدا -که احدی توانایی ایجاد کمترین تردید و شک در آن ندارد- را تجربه خواهید نمود که در این صورت مطمئن باشید با آمدن یقین، شبهات گوناگون ازجمله آنچه مطرح کردید، برای همیشه حل خواهند شد. (مجرب) بنابراین بااینکه می‌دانم با عمل به توضیحات کتاب، شبهه‌ی مذکور برای شما نیز از اساس حل خواهد شد اما بااین‌حال از فرصت استفاده نموده و چون این شبهه از طرف دیگران نیز پرسیده شده است، تصمیم گرفتم به نوشته‌های قبلی خود در اثبات وجود خدا که بخشی از آن را در کتاب آورده‌ام مراجعه کنم. من در آن زمان مطالبی در اثبات اینکه محال است طبیعت طراح و سازنده‌ی موجودات باشد را نوشته بودم اما احساس کردم نیازی به ذکر مفصل آن در کتاب نیست. تا اینکه دو روز قبل موفق شدم شواهد و دلایل بیشتری در پاسخ به شبهه‌ی شما را به کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه اضافه کنم که امروز قسمت اول و فردا قسمت دوم آن دلایل را در همین صفحه بازنشر خواهم نمود. پ.ن: مطالب اضافه شده به کتاب فوق از صفحه‌ی ۲۷۷ با عنوان آیا طبیعت سازنده‌ی خویش است؟ تا صفحه‌ی ۲۹۱ می‌باشد که البته ممکن است در به روز رسانی‌های آینده شماره‌ی صفحات تغییر کنند. نام کتاب فوق را جستجو و رایگان دریافت نمایید یا به نشانی زیر بروید: http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397 افرادی که شبهه‌ی فوق را از من پرسیدند همگی بیان داشتند که خوشبختانه مانند شما با مطالعه‌ی کتاب نگارنده به‌ این اطمینان که طبیعت هوشمندانه طراحی شده و این طراحی بدون وجود طراح فوق‌‌العاده هوشمند محال است، رسیده‌‌اند اما درعین‌حال می‌خواستند بدانند این طراح هوشمند کیست؟ من فردا در قسمت دوم این نوشتار در اینکه این طراح هوشمند طبق شواهد محسوس، قطعاً طبیعت (موجودات مادی) نیست، مطالبی را ذکر خواهم کرد و البته در بخش دوم کتاب (اثبات یگانگی خدا) که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام نیز طبق شواهد محسوس که ثابت می‌کند طراح جهان هیچ شباهت و سنخیتی با هیچ‌کدام از موجودات مادی طبیعت ندارد و قطعاً او موجودی غیرمادی است را نوشته‌ام که امیدوارم فرصت پیدا کنم و آن نوشته‌ها که آماده نیز هستند را هر چه زودتر به کتاب اضافه کنم. اما در پاسخ به شبهه‌ی شما که آیا طبیعت طراح و سازنده موجودات است؟ من در دو قسمت به این شبهه پاسخ خواهم داد: امروز در قسمت اول خواهم گفت که چگونه امثال شما مخاطب محترم در درک معنای «طبیعت» دچار اشتباه شده‌اید و سپس با زبان ساده معنای واقعی «طبیعت» که مقابل چشمانمان قرار دارد را توضیح خواهم داد؛ همین نگاه واقع‌گرایانه به طبیعت به‌تنهایی راهگشا خواهد بود. در قسمت دوم که فردا توضیح خواهم داد به شما کمک خواهم نمود تا با شواهد محسوس یک‌بار و برای همیشه مطمئن شوید که محال است، طراح جهان، طبیعت باشد و در آینده نیز (در موضوع اثبات یگانگی خدا) باز با شواهد غیرقابل‌انکار توضیح خواهم داد که طراح جهان حتماً موجودی غیرمادی است. در ادامه، قسمت اول، ازنظرتان خواهد گذشت. 👇🏻
‌👆🏻 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 منو مطمئن کنید طبیعت، موجودات رو نیافریده. از سخنان ناباوران و حتی برخی خداباوران به‌روشنی متوجه می‌شوم که وقتی از «طبیعت» سخن می‌گویند واقعاً خیال می‌کنند «طبیعت» یک موجود مستقل است و همین اشتباه باعث شده به لغزش‌های بزرگی در باورهای سرنوشت‌سازشان مبتلا شوند. من برای روشن شدن علت پیدایش این اشتباه، شما را با معنای واقعی «طبیعت» آشنا می‌کنم و قبل از آن برای روشن‌تر شدن موضوع، توجهتان را به اشتباه رایج دیگری که شبیه اشتباه فوق است جلب می‌نمایم: برخی افراد تصوری از کلمه‌ی «مردم» در ذهن خود دارند که به‌اشتباه خیال می‌کنند موجود مستقلی به نام «مردم» وجود دارد؛ مثلاً می‌گویند: وقتی «مردم» جلوی من قرار بگیرند استرس می‌گیرم و دیگر نمی‌توانم راحت حرفم را بزنم اما اگر با هرکدام از همین «مردم» تنها باشم به‌راحتی حرفم را می‌زنم. علت نگرانی این فرد روشن است چون او در ذهن خویش یک موجود مستقل به نام «مردم» را تصور کرده و سپس خودش از این تصور خیالی که وجود خارجی ندارد دچار استرس می‌شود، در حالی خود او نیز اذعان دارد که اگر با تک‌تک همین افراد دوبه‌دو تنها باشد می‌تواند به‌راحتی حرفش را بزند. این فرد کافی است نگاهش را به‌صورت مسئله که در ادامه توضیح خواهم داد واقعی کند تا با دیدن حقیقت، دیگر دچار استرس نشود و همان‌طور که می‌تواند برای یک نفر به‌راحتی حرف بزند برای مردم -به هر تعداد باشند- نیز به همان راحتی حرفش را بزند. اما نگاه واقعی این است که وی متوجه باشد وقتی مقابل «مردم» -چه یک نفر چه بیشتر- حرف می‌زند، درواقع دارد با تک‌تک ایشان که در کنار هم قرار گرفته‌اند سخن می‌گوید (که در لغت‌نامه‌ها به این افراد «مردم» می‌گویند) نه اینکه خیال کند واقعاً مقابل موجودی مستقل به نام «مردم» قرار گرفته است. توجه به حقیقت روشن فوق (که موجودی مستقل به نام «مردم» وجود خارجی ندارد)، کمک به سزایی می‌کند تا شما درهرحال آرامش خود را حفظ کنید و هرگز دچار استرس نشوید؛ زیرا مطمئن هستید وقتی مشغول سخن گفتن با هزاران نفر می‌شوید، درواقع دارید با هرکدام از ایشان به‌صورت تک‌به‌تک سخن می‌گویید با این تفاوت که در سخنرانی عمومی هر فرد در کنار افراد دیگری مشغول شنیدن سخنان شماست، به‌طوری‌که اگر هرکدام از این افراد با شخص شما تنها هم می‌بود باز همین سخنان را می‌شنید. پس روشن است شما در هر دو حال -چه برای یک نفر چه برای میلیون‌ها نفر سخن بگویید- به یک اندازه انرژی مصرف می‌کنید و به یک اندازه باید تلاش نمایید نه بیشتر. با توجه به توضیحات فوق اگر خواستید در مواجهه‌ی با مردم هیچ‌وقت دچار استرس نشوید، حتی وقتی‌که دارید برای هزاران نفر از ایشان سخنرانی می‌کنید، کافی است به نیروی تخیل خود اجازه ندهید تک‌تک افرادی که مقابل شما قرار دارند را به‌صورت یک سیاه لشکر بزرگ باهم ادغام کند و سپس از ایشان بت و غولی خیالی به نام «مردم» بسازد و شما را از آن بترساند! حقیقت فوق را کسانی که تجربه‌ی سخنرانی برای هزاران نفر دارند از نزدیک لمس کرده‌اند. بنابراین شما نیز سعی کنید با نگاه واقع‌گرایانه، بت خیالی به نام «مردم» را بشکنید تا به‌راحتی بر استرس‌های بی‌اساس خود غلبه نمایید و با اعتمادبه‌نفس کامل با «مردم» مواجه شوید، این سبب می‌شود در دل جامعه و در هر شرایط، کاری که عاقلانه است را با آرامش تشخیص داده و به سرانجام برسانید و هیچ‌وقت خود را به خاطر غول خیالی به نام «مردم» دچار تعارفات نابخردانه و زحمت و تکلف بی‌جا ننمایید بلکه همیشه آزاد و خردمندانه زندگی کنید و خود واقعی‌تان باشید. متأسفانه شاید شما نیز مانند من شاهد تلخ شدن زندگی‌های برخی افراد به دلیل وجود همین تصور غیرواقعی از کلمه‌ی «مردم» بوده‌اید که چطور خیال می‌کنند واقعاً موجودی مستقل به نام «مردم» زندگی ایشان را زیر ذره‌بین گرفته است و آن‌ها از این غول خیالی، حتی بیشتر از طراح و سازنده‌ی جهان حساب می‌برند؛ مثلاً مرتب به یکدیگر می‌گویند: با حرف «مردم» چه کنیم؟! خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت (بخوانید مردم) شو! این رسم «مردم» است و نمی‌شود با آن مخالفت کرد! چون «مردم» می‌گویند این خوب و آن بد است پس همین‌طور است! حتی برخی که ظاهر بسیار دین‌داری دارند و من با ایشان گفتگو داشته‌ام می‌گویند: من هم قبول دارم تمام کارهایی که خدا به ما گفته، خوب، انسانی و عاقلانه است اما اگر قرار باشد به همه‌ی آن‌ها عمل کنیم، باید خیلی از رسوم «مردم» را نادیده بگیریم که در این صورت دیگر نمی‌توانیم راحت در «جامعه» زندگی کنیم و آن‌وقت ناچاریم به دنبال یک جزیره‌ی متروکه یا غار برای زندگی بگردیم. 👇🏻
👆🏻 حال با این مقدمه برویم سراغ همین تصور اشتباه از کلمه‌ی «طبیعت»: من هنگامی‌که با برخی ناباوران و حتی خداباوران گفتگو می‌کنم از حرف‌هایشان به‌خوبی متوجه می‌شوم که وقتی از «طبیعت» سخن میگویند واقعاً خیال می‌کنند «طبیعت» یک موجود واقعی و جدای از موجودات است. به‌عنوان نمونه این افراد به من می‌گویند: «ثابت کن طبیعت، موجودات جهان را نیافریده است»! همان‌طور که ملاحظه می‌کنید این افراد به اشتباه خیال می‌کنند که طبیعت یک موجود جدای از موجودات جهان است درحالی‌که موجودات جهان، اجزاء تشکیل دهنده‌ی طبیعت هستند و اساساً بدون موجودات، مفهومی به نام «طبیعت» وجود ندارد. ما هنگامی‌که می‌خواهیم به موجودات (اعم از انسان، حیوان، گیاه، خاک، باد و باران و غیره) به‌صورت جمعی اشاره کنیم، بدین منظور از کلمه‌ی قراردادی «طبیعت» استفاده می‌کنیم، همان‌طور که وقتی می‌خواهیم به انسان‌ها به‌صورت جمعی اشاره کنیم از کلمه‌ی قراردادی «مردم» یا «جامعه» استفاده می‌کنیم و این بدین معنا نیست که کسی خیال کند واقعاً موجود مستقلی به نام «طبیعت» یا «مردم» وجود دارد. همان‌طور که عرض شد چنین افرادی کافی است از این حقیقت بدیهی فراموش نکنند که کلمه‌ی «طبیعت» صرفاً یک مفهوم است که بدون وجود موجودات، معنایی ندارد، کمااینکه که کلمه‌ی «مردم» بدون وجود انسان‌ها، مفهوم خودش را از دست می‌دهد! به دلیل همین تصور خیالی از «طبیعت» است که شاهدیم ناباوران با همان احترام و خضوعی از «طبیعت» سخن می‌رانند که خداباوران از خالق «طبیعت» یاد می‌کنند. این خضوع به‌این‌علت است که ناباوران به هر دلیل سعی دارند خود را از وجود خالق حقیقیِ طبیعت به تغافل بزنند، بنابراین به‌ناچار در ذهن خود یک موجود خیالی به نام «طبیعت» را جایگزین خدا می‌کنند، درحالی‌که اگر هرکسی به تک‌تک موجودات که اجزاء «طبیعت» را تشکیل می‌دهند ازجمله انسان، حیوان، گیاه، سنگ، باران و غیره نگاهی خردمندانه بیندازد، با شواهد قابل درک و با حواس ۵ گانه مطمئن خواهند شد که محال است هیچ‌کدام از آن‌ها، طراح و سازنده‌ی خود یا موجودات دیگر باشند. بنابراین وقتی یقین حاصل شد که هیچ‌یک از اجزاء تشکیل‌دهنده‌ی «طبیعت» ازجمله انسان، حیوان، گیاه، سنگ، باران و غیره آفریننده‌ی خود و دیگر موجودات نیستند، پس تردیدی باقی نمی‌ماند که قطعاً طراح و سازنده‌ای وجود دارد که فوق‌العاده هوشمندتر و برتر از انسان، حیوان و دیگر اجزاء «طبیعت» مادی است و اوست که طراح و آفریننده‌ی «طبیعت» (یعنی تک‌تک موجودات) است؛ موجودی که قطعاً باید خودش غیرمادی باشد. 👤دکتر جان کلولند کوترن، John Cleveland Cothran، صاحب کرسی ریاضی در شعبه‌ی دولوث از دانشگاه مینه‌سوتا: چون ماده نمی‌تواند خودش قوانین حاکم بر خویش را بیافریند پس عمل آفرینش به‌ناچار باید به‌وسیله‌ی عاملی غیرمادی صورت گرفته باشد. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۴۴، جان کلوور، چاپ سوم. شما فردا در قسمت دوم با شواهدی که مرا به‌یقین رساند که طبیعت (یعنی موجودات) نمی توانند طراح و سازنده‌ی خودشان باشند آشنا خواهید شد. البته من در بخش دوم کتاب نیز که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام شواهدی محسوس که تردیدی در غیرمادی بودن طراح جهان (خدا) برای هر کسی که دارای عقل سلیم است باقی نمی‌گذارند را ذکر خواهم نمود. 👇🏻
👆🏻 پ.ن. پرسش و پاسخ فوق: البته این تصورات اشتباه در مورد مفاهیم فراوان دیگری ازجمله واژه‌ی «علم» نیز رایج است، به‌طوری‌که ناباوران با برداشت‌های غیرواقعی، کلمه‌ی «علم» را نیز به‌عنوان یک موجود مستقل تصور می‌کنند و سپس این تصور خیالی را در ذهن خود به‌جای طراح و سازنده‌ی حقیقی جهان جا می‌زنند و می‌نشانند. درحالی‌که هم‌زمان با چنین برداشت مبالغه‌آمیزی از علم، به دلیل ابتلا به نسبی‌گرایی مطلق، می‌گویند: «هر آنچه علم و عقل آن را تأیید کند، بلکه هر حقیقتی (چه مادی و چه غیرمادی) ممکن است کاملاً اشتباه باشد». این‌جانب در گفتگو با ناباوران مکرر شاهد ادعای غیر خردمندانه‌ی فوق هستم خصوصاً وقتی ایشان در مناظرات و گفتگوها با سخنان دانشمندان و مراکز علمی جهان مواجه می‌شوند که چاره‌ای جز پذیرش وجود خدا برایشان باقی نمی‌گذارد، جهت فرار از قبول نتایج علمی و خردمندانه، بیش‌ازپیش بر ادعای فوق (نسبی‌گرایی مطلق) تأکید نموده تا بازهم ثابت کنند هرگز به شعارهای مبالغه‌آمیز علم‌گرایی و خردگرایی خود پایبند نیستند و هیچ علاقه‌ای به حقیقت ندارند. 👤از لورد کلوین «Lord Kelvin» بزرگ‌ترین دانشمند فیزیک جهان این جمله به یادگار مانده است: «اگر نیکو بیندیشید، علم شما را ناچار از آن خواهد کرد که به «خدا» ایمان داشته باشید. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۳۹، جان کلوور، چاپ سوم. همچنین ناباوران برداشت‌های غیرواقعی و الحادی از مفهوم «خود به خودی» و «تصادفی» دارند درحالی‌که عموم مردم و دانشمندان علیرغم استفاده‌ی مکرر از این عبارات در زندگی روزمره و متون علمی خویش، هرگز برداشت الحاد و انکار آفریننده‌ی جهان از آن‌ها ندارند. به‌عنوان نمونه در بین مردم مرسوم است که در مورد برخی وسیله‌ها به طور مجاز می‌گویند: «خودش خودبه‌خود کار می‌کند». 👤 در این خصوص دکتر راسل چارلز، RUSSEL CHARLES ARTIST، زیست‌شناس، گیاه‌شناس، استاد و مؤلف چند کتاب زیست‌شناسی و همچنین دارای دکترای فلسفه از دانشگاه مینه‌سوتا ایالات متحده‌ی آمریکا می‌گوید: ساعت‌های بسیار دقیقی ساخته‌شده‌اند که بعضی از آن‌ها (برخلاف ساعت‌هایی که با چرخاندن فنرشان آن‌ها را کوک می‌کنیم) با تکان خوردن دست ما کوک می‌شوند (و کار می‌کنند، برخی از مردم به‌طور مجاز می‌گویند این ساعت‌ها خودبه‌خود کار می‌کنند). حال چگونه ممکن است (با علم و نگاه واقع‌گرایانه) ثابت کرد که این ساعت‌ها بااین‌همه دقت، خودبه‌خود و تصادفاً به وجود آمده‌اند و فکر و دست صنعت‌کاران ماهر در ساختن آن‌ها به کار نرفته و یا ثابت نمود که برای کوک‌کردن چنین ساعت‌هایی که احتیاج به کوک‌کردن (به‌صورت متعارف) ندارند، حرکت دست صاحب آن‌ها لازم نیست (و آن‌ها خودشان بدون هیچ عاملی خودبه‌خود کوک می‌شوند)؟! (این حقیقت در آفرینش موجودات جهان که فوق‌العاده هوشمندانه‌تر و دقیق‌تر از ساعت طراحی ‌شده‌اند و توسط عاملی توانا و دانا، پیوسته و حساب شده به کار خود ادامه می‌دهند محسوس‌تر است). من (راسل) به وجود «خدا» ایمان راسخ دارم. 📘اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۴۰ و ۱۴۲، جان کلوور، چاپ سوم. 👇🏻
👆🏻 همچنین در علوم فراوان مانند زیست‌شناسی، برنامه‌نویسی رایانه و غیره نیز مکرر از اصطلاحاتی نظیر رندوم (random) یا تصادفی استفاده می‌شود که هرگز معنای انکار خدا و نفی علت و عامل از این کلمات اراده نشده است بلکه کسانی که از این اصطلاحات استفاده می‌کنند به خداباوری خود تصریح دارند و نظرات علمی خویش را در چهارچوب طرح الهی تعریف می‌کنند. 👤به عنوان نمونه، «چالز داروین»، Charles Robert Darwin صاحب تکامل در کتاب زندگی‌نامه‌ی خود می‌نویسد: «من سزاوار این هستم که به‌عنوان یک خداباور شناخته شوم». I deserve to be called a Theist 📘کتاب زندگی نامه داروین صفحات ۸۵ و ۸۷ 👤 سپس داروین برای اینکه نشان دهد اعتقاد او به خدا، بر پایه‌ی استدلال و منطق است، در نامه‌ی خویش‌ به بعضی از دانشمندان آلمانی در سال ۱۸۷۳ از وجود خدا به عنوان یک حقیقت بدون شبهه و بدیهی یاد می‌کند و می‌نویسد: «عقل رشید و فکر سلیم کمترین شبهه‌ای ندارد که محال است این جهان پهناور بااین‌همه آیات (و نشانه‌های) روشن و شواهد متقن، بااین‌همه نفوس ناطقه و عقول مفکره، (انسان‌های صاحب عقل و دارای تفکر)، بر اثر تصادف و اتفاق کور و نادان به وجود آمده باشد؛ زیرا تصادف نابینا قادر نیست نظامِ منظم بیافریند و سازمان حکیمانه‌ای به وجود آورد؛ به نظر من این بزرگ‌ترین برهان بر وجود ذات اقدس الهی است». 📘اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۱۷ به نقل از: اصل الانواع، ص ۲۶ 👤در جای دیگر داروین ضمن اینکه می‌خواهد نشان دهد از یک خانواده‌ی خداباور معتقد است یک قدم جلوتر گذاشته و به صراحت از زبان پدربزرگش آراسموس داروین کسانی که به خدا باور ندارند را احمق خطاب می‌کند و می‌نویسد: وی (پدربزرگم) چکامه‌ای در باب احمقانه ‌بودن آتئیسم (خداناباوری) منتشر کرد که می‌گفت: ای بیخدای احمق، آیا (طبق خیال باطل تو) رقص بی‌‌نظم و سرگیجه‌‌آور اتم‌ها به این سو و آن سو، می‌توانست جهانی چنین شگفت‌ انگیز و پر از حکمت و هماهنگی ایجاد کند؟ 📘 مقدمه‌ی چالز داروین بر ترجمه کتاب Life of Erasmus Darwin اثر ارنست کراوس، صفحه ۴۳-۴۴ 👤همچنین داروین بر اساس تعریفی که از تکامل یا فرگشت ارائه داده، سازوکار شکل گیری تکامل خود (با عنوان انتخاب طبیعی یا سازش بدن جانداران با طبیعت) را حاصل طرح الهی می‌داند و آن را تحسین می‌کند. ویلیام پِیلی William Paley استدلال کرده بود که سازش‌های پیچیده‌ی بدن جانداران، نشانه‌های طرح الهی هستند. چارلز داروین جوان این آرای پیلی را تحسین کرد. 🌐 منبع به زبان فارسی با استناد به منابع انگلیسی: https://fa.wikipedia.org/wiki/فرگشت. ‌📝 @esbatekhodavand
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. آیا طبیعت که متشکل از انسان، حیوان، گیاه، سنگ، باد و غیره است خودشان طراح و سازنده‌ی خویش‌ هستند؟ نکته: زیر را چند روز قبل به کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه از صفحه‌ی ۲۷۷ با عنوان آیا طبیعت سازنده‌ی خویش است؟ تا صفحه‌ی ۲۹۱ اول قرینه‌ها اضافه کردم که ممکن است در بروز رسانی‌های آینده شماره‌ی صفحات تغییر کند؛ نام کتاب فوق را جستجو و رایگان دریافت نمایید یا به نشانی زیر بروید: http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397 متن اصلی: حال که بعد از سال‌ها فرصت تمرکز کافی برای یافتن حقیقت را بدون تقلید از احدی پیداکرده‌ام، می‌خواهم به بدیهیاتی که جوابشان را می‌دانم اما یادآوری آن‌ها در نتیجه‌گیری نهایی که دنبال آن هستم مؤثرند با دقت بیشتری نگاه کنم. بنابراین دوست دارم به‌عنوان خبرنگار به زایشگاه رفته و با پدر و مادرانی که تازه صاحب فرزند شده‌اند مصاحبه کنم و از آن‌ها بپرسم آیا شما طراح و سازنده‌ی نوزادتان هستید؟! 👇🏻