eitaa logo
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
33 دنبال‌کننده
59 عکس
1 ویدیو
0 فایل
🌺 سلام اثبات وجود خدا، دین و مذهب خردمندانه وابسته به کانال: @esbatekhodavand 🗣 ارتباط و پاسخ به سؤالات: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 دریافت رایگان کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه، تألیف نگارنده: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
👆🏻 من از وی دعوت کردم، کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را مطالعه نماید و هشتگ که حاوی صدها دلیل علمی و عقلی دانشمندان و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز است را در فضای مجازی (مانند اینستاگرام) هر روز پیگیری کند. وی پاسخ داد: 🗣 حتما میخونم و همچنین کتابی رو که معرفی کردید رو هم سعی میکنم (بخونم) زحمت کشیدید برای من مگه میشه نخونم. 🌹🌹🌹 سپس با ارسال ایموجی‌های گل از طرف وی این گفتگونیز مانند دیگر گفتگو با برخی ناباوران با خاطره‌ی خوش و به امید هدایت کامل ایشان به پایان رسید. برخی از ناباوران، چون احتمال وجود خدا را کأن لم یکن نمی‌گیرند و وجداناً احتیاط را رعایت می‌کنند بعد از مدتی تحقیق، از شک خارج شده و از عذاب وجدان ناشی از شک به خدا که به قول خودشان «زندگی خوشبخت‌ترین انسان‌ را تبدیل به جهنم نموده و جوان را خیلی زود پیر می‌کند» حقیقتاً نجات پیدا می‌کنند و به آرامش زائدالوصفی می‌رسند که قلم از بیان توصیف شادی و خنده‌های از ته دل آن‎‌ها و اطرافیانشان که مدت‌ها از آن محروم بودند عاجز است. پ.ن: با توجه به صدها ساعت گفتگو و مناظره با ناباوران و دیگر اقشار مردم و پاسخ به حداقل دو هزار شبهه و سؤال ایشان، تجربه‌ نیز به من ثابت کرده است که هدایت فقط به دست خداست. زیرا بارها شاهد بوده‌ام که برخی ناباوران با تندی و تهمت گفتگوی خود را آغاز کردند اما در مواجهه با شواهد و استدلال‌های محکم در اثبات وجود خدا، بر خلاف انتظار، خیلی زود به ندای وجدان پاک خود پاسخ مثبت دادند و سپس با حالت دوستانه و نرمی از نگارنده خواستند تا برایشان دعا کنم که خداوند به ایشان کمک کند. اما برخی ناباوران با اینکه با عباراتی مانند «بزرگوار، دوست عزیز و غیره» بسیار نرم و دوستانه گفتگو را آغاز کردند، وقتی متوجه شدند شبهات ایشان یکی‌یکی و با دلایل و شواهد محسوس، پاسخ داده شده است و دیگر جای هیچ شک و انکاری در وجود خدا، برایشان باقی نمانده است، درست در یک‌قدمی نجات، حاضر نشدند با بی‌اعتنایی به وسوسه‌های ذهنی و هر گمان و تخمین بی‌اساسی که خودشان هم می‌دانند توجه به آن‌ها عاقلانه نیست، به ندای وجدان خویش پاسخ مثبت دهند تا یک‌بار و برای همیشه از شک، افسردگی، زندگی سخت و نگرانی‌های پی‌درپی و بی‌پایان خویش نجات پیدا کنند؛ بلکه برخلاف آن نرمشی که در ابتدای گفتگو از خود به نمایش گذاشته بودند با عصبانیت و خشم شدید به هتاکی علیه خدا و هر دانشمندی که دلایل روشنی در اثبات وجود خدا از او آورده‌ام، پرداختند و نشان دادند برای اینکه حقیقت را نپذیرند حاضرند با فدا کردن آبرویشان، به شعارهای دهان‌پرکن خود مبنی بر لزوم احترام به نتایج آزمایشگاهی، خردگرایی، لزوم رعایت اصول انسانی و احترام به عقیده‌ی مخالف، به راحتی تمام لگد بزنند و ثابت کنند علاوه بر دوری از آفریدگار خویش، فاصله‌ی زیادی نیز از انسانیت و آزادگی گرفته‌اند. باطن غیرانسانی این افراد که تظاهر به علم‌گرایی، عقل‌گرایی و لزوم رعایت اصول انسانی می‌کنند و گفتگوهایشان را خصوصا با افراد کم تجربه، با عباراتی نظیر جانم، عزیزم و غیره آغاز می‌کنند، زمانی آشکار و برملا می‌شود که مخاطب وی از اطلاعات و شرایط کافی برخوردار باشد و بتواند با دلایل مستند و غیرقابل انکار، ایشان را از حربه‌ی شبهه‌پراکنی خلع سلاح کند. بنابراین من باوجوداین تجارب ارزشمند، برداشتن دو قدم زیر را باهم لازم می‌دانم: قدم اول: تلاش می‌کنم که با رعایت کامل ادب، استدلال‌هایم با خداناباوران و ندانم‌گراها، متکی بر دلایل خردمندانه و شواهد محسوس و مستند به پژوهش‌های دانشمندان و مراکز علمی معتبر جهان باشد که دیگر جای هیچ شک و تردیدی را در وجود خدا برایشان باقی نگذارد. قدم دوم: چون بر اساس تجربه مطمئن هستم هدایت فقط به دست خداست، بنابراین از خداوند خواهش می‌کنم اگر صلاح می‌داند این افراد را هدایت کند تا بیش از این رنج ناشی از شک و انکار بدیهیات را تحمل نکنند. کسانی که در انجام مناظره و رفع شبهات ناباوران و دیگر اقشار مردم تجربه‌ی کافی دارند، گواهی می‌دهند، هرکسی دو قدم فوق را با هم بردارد، نتیجه‌ی تلاش او به طرز چشم‌گیری موفق‌تر از تلاش کسانی است که صرفاً به برداشتن قدم اول (آوردن دلیل) بسنده می‌کنند و از برداشتن قدم دوم (دعا برای هدایت)، غفلت می‌نمایند. آنچه سبب می شود چشم حقیقت بین کسانی که نسبت به وجود خدا دچار شک شده‌‌اند باز شود، فقط این نیست که استدلال‌ و شواهد علمی و عقلی را به سمع و نظر ایشان رساند، بلکه در کنار آن ضروری است صمیمانه از خداوند خواهش نمود تا به کسانی که از ایشان با حقیقت دشمنی ندارند و عمداً از رحمت خداوند فرار نمی‌کنند کمک نماید تا از شک نجات پیدا کنند و طعم شیرین زندگی واقعی و لذت‌بخش را با همه‌ی وجود بچشند. ادامه، در نوبت بعد. 📝 @esbatekhodavand
‌ سلام قرار بود در ادامه‌ی این نوشتار (کلیک)، پرسش و پاسخ با یکی از مخاطبان را منتشر کنم. این مخاطب محترم در توضیحات خود نوشته است: «من به اشتباه وارد کانال های آتیست ها شده ام و شک و شبه ها بیشتر شده است». وی از آن دسته مخاطبانی است که علیرغم نداشتن اطلاعات و آمادگی کافی، ذهنشان را به انباری از شبهات ناباوران (از طریق کلیپ، کتاب و ...) تبدیل نموده‌اند و از بی‌پاسخ ماندن آن‌ها و بلاتکلیفی رنج‌آوری که گرفتار آن شده‌اند، ناراحت هستند. اینجانب پاسخ مذکور را قبلاً آماده کرده بودم، اما این مخاطب محترم طی چند روز گذشته نیز، بالغ بر ده‌ها شبهه را، (حدود ۱۰۰ صفحه)، برایم ارسال نمود که فقط مطالعه‌ی آن‌ها توسط این‌جانب، ساعت‌ها زمان برده است. این شبهات، شبهات رایج ناباوران است. هدف این مخاطب محترم این است که دوست دارد از شک نسبت به خداوند، یک‌بار و برای همیشه و در کمترین زمان ممکن خلاص شود و به اطمینان و یقین کامل برسد و در آینده نیز دیگر دچار شک نشود. روشن است برای اینکه وی و دیگر مخاطبانی که در وضعیت مشابه قرار دارند به این خواسته‌ی به حق و کاملاً دست‌یافتنی برسند -همان‌طور که جمعی به وسیله‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه رسیده‌اند- شایسته است من نیز از روی حوصله و دقت کافی اقدام کنم. بنابراین به‌محض اینکه این پاسخ آماده شد، آن را بارگذاری خواهم نمود. از شکیبایی شما سپاس‌گزارم. 🌸 📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۱ راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت هفتم جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. این قسمت: نمونه‌ی دیگر از نظرات اخیر ارسالی مخاطبان و بررسی شبهات رایج ناباوران در مورد تکامل، بیگ بنگ و غیره و روش اثبات وجود خدا مطابق با موازین مورد قبول خداناباوران 🗣 من به‌اشتباه وارد کانال‌های آتیست ها شده ام و شک و شبه هام بیشتر شده و من رو در وجود خدا ندائم گرا کرده. من وسواس فکری گرفته ام و افکار منفی من رو خیلی اذیت میکنه افکاری که خوشی رو از من گرفته اند و شب و روز منو سیاه کرده اند. همش می ترسم با این افکار منفی و وسواس فکری نتونم به یقین برسم. من با اینکه چند برهان در اثبات خدا شنیده‌ام اما هنوز به وجود خدا شک دارم و همچنین کلی فیلم علمی مذهبی و... دیده‌ام اما هنوز شک دارم. من آنقدر وسواس فکری گرفتم یه جوری شدم که توقع دارم که خدا رو ببینم تا به یقین برسم. من دنبال معجزه ای هستم که یقین داشته باشم از طرف خدا هست و شک نکنم که نکنه اتفاقی بوده و مطمئن مطمئن باشم و یقین داشته باشم که معجزه ای و یا کمکی و یا نشانه ای از طرف خدا بوده و ... من حتی معجزه یا شفا گرفتن مریض رو اینترنت می بینم آنقدر به همه بد بین شدم که میگم شاید داره دروغ میگه شاید جوگیر شده شاید پول بهش دادن تا این کاروکنه و وانمود کنه که شفا پیدا کرده تا مردم رو سر و کار بذارند. این چیزهایی رو که مینویسم دارن ذهن و روانم و حتی جسممو کلا آزار میدن خیلی های اون از حرف های آتیست هاست و برخی به خاطر وسواس فکری تو ذهنم میاد. من واقعاً نمی دونم که کدوم درسته و کدوم غلطه. اصلاً بعضی وقتها تو ذهنم میاد که محال خدایی وجود داشته باشه ولی از اون طرف بعضی وقتها هم تو ذهنم میاد که محال وجود نداشته باشه اصلأ دارم قاطی میکنم مغزم دیگه داره از کار می افته و ... آنقدر حافظه ام ضعیف شده به خاطر اینکه همش ذهنم درگیر هست بعضی از نزدیکانم بهم میگن خنگ شدی. بعضی وقتها انقدر اخلاقم بد میشه که هیچ کس راضی نیست. من می خواهم که تا عید (چند هفته دیگر) دیگه حالم خوب شده باشه دیگه افسردگی گرفتم یه خنده از ته دل تو این چند ماه نداشتم. تو این چند وقته یه ثانیه ام آرامش نداشته‌ام و در تمام روز از زمان بیدار شدن تا هنگام خوابیدن در شب و در هنگام انجام همه کار ها (این شک) ذهن من رو مشغول کرده و ذهن من حتی یه لحظه بی دغدغه و آسوده نیست و خیلی به مغزم فشار آمده هم از یک طرف خستگی کار کردن و از یک طرف فشار روانی و ذهنی من رو خیلی خیلی خیلی خسته کرده و داره از پا می اندازه. بعضی از شب ها خوابم نمی برد از استرس کاهش وزن داشتم و خیلی خیلی عذاب کشیدم و اخلاقم خیلی خراب شده و همه نزدیکانم از دست من ناراضی شده‌اند و از نظر روحی روانی اوضاع داغونی دارم و خیلی وقته از ته دل شاد نشده‌ام. از شما می خواهم که تا جایی که ممکنه به من کمک کنید راه دیگه ای رو واسه رهایی از این افکار ندارم فقط رو کمک شما حساب کرده‌ام، من رو نا امید نکنید. خیلی نیاز دارم، دارم اذیت می شوم، من همش دارم پیام میدم. نزدیک عید می خوام که با اعصاب و افکار آرام به آن وارد شم. فقط می خوام یه جوری به من خدا رو اثبات کنید که دیگه به وجودش شک نکنم. من از تون می خواهم که پیام من رو کاملاً بخوانید من درسته با حرف های آتیست ها و (فکرای) خودم، وسواس فکری گرفته ام و به اسلام و خدا شک کرده‌ام و یا اصلاً بعضی وقتها بی‌خدا میشم یعنی باورم میشه که خدایی نیست اما هنوز هم آزاده ام و امیدوارم که با کمک شما به این شک وشبه ها پایان بدم. من دارم غرورم رو زمین میزنم تا شما به من کمک کنید ببخشید که پیام طولانی و بهم ریخته هست وقت نکردم مرتبشون کنم سپس این مخاطب محترم طی چند روز، ده‌ها شبهه و سؤال رایج از ناباوران و خودش را برایم ارسال نمود که به آن‌ها خواهم پرداخت و البته من نیز خوشحال هستم که وی بدین وسیله توانست شبهات و ناگفته‌های خویش -که ظاهرا کمتر مجال گفتن آن به دیگران فراهم می‌شود- را از درون خودش بیرون بریزد و سبک شود و امیدوارم با پاسخی که ارایه خواهد شد وی نیز مانند تعدادی از مخاطبان، برای همیشه به شک خود نسبت به خدا پایان دهد و به آرامشی که آرزو دارد برسد. در ادامه پاسخ اینجانب به این مخاطب محترم از نظرتان خواهد گذشت. ادامه 👇🏻
👆🏻 : مخاطب محترم. بالاخره موفق شدم با صرف چندین ساعت، پیام بسیار طولانی شما (حدود ۱۰۰ صفحه A4) که حاوی ده‌ها شبهه است را کامل و با دقت مطالعه کنم و علاوه بر آن چند روز نیز وقت گذاشتم تا شبهات شما را –برای پاسخ بهتر که در ادامه خواهم آورد- دسته‌بندی نمایم. من طی چند قسمت، پاسخ شبهات شما را خواهم داد و در پایان راه‌حل نهایی را نیز مطرح خواهم نمود. خوشبختانه پاسخ‌‌ها و راه‌حلی که از نظرتان خواهد گذشت، حاصل تجربه با افرادی در وضعیت مشابه یا سخت تر از شماست که برای خارج شدن از شک کافی است. قبل از شروع، خوب است بدانید، برای خشکاندن شک نسبت به خدا، راه‌حل‌های متنوعی وجود دارد که هرکدام بسته به شرایط و نوع باور افراد، متفاوت است. راه حلی که این‌جانب در این نوشتار به آن خواهم پرداخت، مورد قبول تمام مردم دنیا، با باورهای گوناگون است افرادی که من با برخی از ایشان گفتگو داشته‌ام ازجمله: آتئیست‌ها (خداناباوران)، آگنوستیک‌ها (ندانم‌‌‌گراها یا شکاکان)، دئیست‌ها (که خدا را خارج از گیتی تعریف می‌کنند)، لائیک‌ها (بی‌دین‌ها)، پیروان ادیان ازجمله هندوها، زرتشتی‌ها، یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و همچنین پیروان مذاهب اسلامی، مانند شیعیان، اهل سنت و وهابیان و دیگر اقشار مردم. ویژگی که باعث شده، راه‌حل مذکور، بتواند شک همه‌ی انسان‌ها با باورهای گوناگون را نسبت به خدا از ریشه بخشکاند. این راه‌حل، متکی بر آموزه‌های هیچ دین، مذهب و هیچ باور خاصی نیست، بلکه متکی بر تجربه، آزمایش تکرارپذیر و شواهد قابل مشاهده با حواس ۵ گانه است که این شواهد روشن، جای هیچ چون‌وچرا و تردیدی، نسبت به وجود طراح موجودات جهان باقی نمی‌گذارد. (لطفا دقت کنید). این ویژگی بارز، سبب شده است که نتیجه‌ی طی نمودن این روش نیز شفاف و یقینی باشد به‌طوری‌که خوشبختانه پیام‌های شادی‌بخش افراد گوناگون از خداناباور تا مسلمان، از طرق مختلف ازجمله وبلاگ، مرتب به این‌جانب می‌رسد که اظهار می‌دارند دیگر کوچک‌ترین شکی به وجود خدا برایشان باقی نمانده است. البته توجه داشته باشید، افراد فوق کسانی هستند که خودشان داوطلبانه و به میل خویش به این‌جانب مراجعه نموده‌اند و درخواست مشاوره جهت رفع شک داشته‌اند که من پیام‌های برخی از ایشان را قبلاً منتشر کرده‌ام (کلیک)؛ افرادی آزاده، صادق و شجاع که حاضرند برای رسیدن به حقیقت، به‌راحتی پا بر غرور کاذب خود بگذارند، نه مانند افرادی که تعصب و لجاجت در مقابل حقیقت، به ایشان اجازه نمی‌دهد از شک به خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز خارج شوند و به همین دلیل، وسوسه‌های ذهنی ایشان روزبه‌روز بیشتر و بیشتر شده تا در نهایت نه‌فقط اثبات وجود خدا، بلکه اثبات وجود خودشان را نیز (با استناد به ادعای افرادی مانند سر جیمز جینز در کتاب «جهان اسرارآمیز») از هیچ طریقی ممکن نمی‌دانند! (کلیک) تجربه نشان داده است سردرگمی فوق تا پوچ‌گرایی مطلق ادامه خواهد داشت مگر اینکه خود این افراد بالاخره موفق شوند، به جای دل‌خوشی به شعارهای ریاکارانه و شبه روشنفکرانه، در عمل و زندگی حقیقتی، واقع‌نگر شوند تا بتوانند با آزادگی پا بر غرور کاذبی که خودشان نیز می‌دانند حاصلی جز افزایش پوچ‌‌گرایی، سرخوردگی، افسردگی، سردرگمی و احساس حقارت ندارد بگذارند و بدین‌وسیله عزت واقعی و شرافت و آزادگی روزافزون خود را در زندگی فردی و اجتماعی احیا و تجربه کنند. با توجه به مقدمه‌‌ی فوق، به مخاطبانی که به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز شک پیدا کرده‌اند، عرض می‌کنم، نه شما مرا می‌شناسید و نه من شما را، بنابراین اگر حقیقتاً در جستجوی راحتی وجدان هستید، هر طور که خودتان تجربه دارید، سعی کنید صادقانه و در خلوت خویش این نوشتار و راه‌حل مطرح شده در آن را بررسی نمایید و راهی که فکر می‌کنید خردمندانه و به نفع خودتان است را انتخاب کنید. ادامه 👇🏻
👆🏻 اما پاسخ به شبهات شما: در گام اول اجازه ندهید فشار فکری و وسواس‌های ذهنی، باعث شود تا از درک صحیح آنچه با شما در میان خواهم گذاشت باز بمانید، تا مانند موردی که به آن اشاره خواهم کرد، دچار برداشت معکوس از راه‌حل‌های کلیدی ارایه شده نشوید، بنابراین هر زمان آرامش ذهنی و شوق کافی در خود احساس کردید مطالب زیر را مطالعه نمایید. نوشته‌اید: «من به‌اشتباه وارد کانال‌های آتیست ها شده ام و شک و شبه ها بیشتر شده» و سپس نام چند خداناباور را برده‌اید که با دیدن فیلم و همچنین مطالعه‌ی کتاب ایشان، شک و شبهه‌ی شما بیشتر شده است. خوشبختانه به نظر می‌رسد معنای این‌که نوشته‌اید «به‌اشتباه» وارد کانال‌های آتئیستی شده‌اید این است که شما نیز قبول دارید، نباید بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی (از جمله داشتن یقین مستدل به وجود به خدا)، وارد این کانال‌ها می‌شدید و کتب ایشان را مطالعه و فیلم و کلیپ‌هایشان را مشاهده می‌نمودید. ای کاش شما مخاطبان محترم قبل از درگیر نمودن ذهن خود به شبهات ناباوران حداقل می‌دانستید یکی از باورهای اساسی ایشان، نسبی‌گرایی مطلق است که راه رسیدن به هر حقیقتی را می‌بندد و نتیجه‌ی ابتدایی آن، ایجاد وسوسه‌ی شدید ذهنی در فرد است. نسبی‌گرایی مطلق یک ادعای خودنقض کن است که هر حقیقتی (چه علمی، چه عقلی، چه قابل مشاهده با حواس ۵ گانه و چه ماوراء الطبیعه) را واقعیت قطعی و «مطلق» نمی‌داند، بلکه خودش در تناقضی آشکار، «مطلقاً» اصرار دارد که هر حقیقتی از جمله حقایق فوق می‌توانند کاملاً اشتباه باشند؛ درحالی‌که به تجربه ثابت است برخی حقایق مطلق و غیرقابل انکار و برخی دیگر نسبی هستند که برای درک صحیح آن‌ها باید از قضاوت فاقد پشتوانه‌ی تحقیق و تفکر کافی پرهیز نمود. روشن است با تفکر خودنقض‌کنِ نسبی‌گرایی مطلق که ناباوران گرفتار آن شده‌اند، هر کسی وارد صفحات این افراد شود و به مطالعه‌ی کتب و مشاهده‌ی کلیپ‌های‌ ایشان بپردازد، خواهی نخواهی و به تدریج، دچار وسوسه‌ی ذهنی، سردرگمی و حواس‌پرتی خواهد شد و این نشانه‌ها در رفتار و گفتار روزمره‌ی وی نیز هویدا خواهد گردید. علاوه بر آنچه گذشت، اصولاً ورود به هر چیزی بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی، (چه آن چیز مربوط به خداناباوران باشد چه مربوط به علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی و ریاضی)، اقدامی اشتباه و غیرحرفه‌ای است که منجر به سردرگمی فرد می‌شود. مانند دانش‌آموز اول ابتدایی که هنوز پایه‌ی ریاضی، مثل جدول‌ضرب را نیاموخته، اما در عین حال در فضای مجازی به‌جای اینکه عضو کانال مربوط به دانش‌آموزان اول ابتدایی شود، دوست دارد حس کنجکاوی خودش را با عضویت در کانال مخصوص دانشجویان مهندسی علوم پایه و با یادگیری کتاب ریاضی عمومی ۱، تألیف دکتر مهدی نجفی خواه ارضا کند چه رسد به اینکه عضو کانالی شود که سعی در مشتبه کردن حقیقت دارند! آیا به نظر شما نتیجه‌ی این اقدام ناشیانه، چیزی جز از دست دادن امکان تفکر آزاد، سرخوردگی حس کنجکاوی و افزایش سردرگمی این دانش‌آموز خواهد بود؟ دلیل این سرگردانی روشن است، چون او بدون آمادگی کافی به‌یک‌باره با مسائلی روبرو شده که هنوز هیچ روشی را برای فهم صحیح و حل آن‌ها نیاموخته است و همین باعث می‌شود به‌مرور زمان، حس کنجکاوی، آزادی در تفکر، انگیزه و نشاط لازم برای یادگیری را از دست بدهد به‌طوری‌که هر اطلاعاتی در آن کانال ولو غلط و مغرضانه به وی داده شود را بدون امکان تشخیص سره از ناسره و امکان راستی آزمایی در ذهن خویش انبار می‌کند و درنتیجه بعد از تحمل رنج و ناراحتی‌‌های فراوان خواهد گفت: «من واقعاً نمی‌دانم که کدام درست و کدام غلط است»! درحالی‌که اگر این دانش‌آموز در کانالی به غیر از شبهه پراکنان و به جای آن در کانالی که در سطح استعداد و اطلاعات وی می‌بود عضو می‌شد، دیگر حس کنجکاوی، آزادی در تفکر، حق انتخاب و توانایی کافی برای تشخیص سره از ناسره را از دست نمی‌داد و هرروز با نشاط‌تر از دیروز بر علم و آگاهی خویش می‌افزود و چه‌بسا در آینده یکی از افراد مفید جامعه و صاحب نظر در همان علم می‌گردید. حال همان‌طور که اشاره شد یک بار دیگر با دقت بیشتر تصور کنید همین دانش‌آموز، مستقیماً بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی، وارد کانال یا گروه‌هایی شود که افرادی (غالباً میان‌سال تا کهن‌سال که دچار یأس فلسفی شده‌اند) مشغول تولید شک، شبهه و نفرت از خدا و دین در مخاطبان خود هستند، تا ایشان را نسبت به جهان‌بینی‌ای که ثانیه به ثانیه در حال زندگی با آن هستند، دچار حیرت و سرگردانی نمایند و ثبات روانی و آرامش ذهنی‌شان را مانند خود مشوش کنند. همان‌طور که شما نیز به همین تجربه‌ی تلخ اشاره کردید و نوشتید: «تو این چند وقته یه ثانیه ام آرامش نداشته‌ام و فشار روانی و ذهنی من رو خیلی خیلی خیلی خسته کرده و داره از پا می اندازه». ادامه 👇🏻
👆🏻 ناباورانِ پا به سن گذاشته که با شبهه پراکنی در حال ویران کردن آرامش مخاطبان کم‌تجربه خود هستند، خوب می‌دانند که ایجاد شک نسبت به خدا، هر فردی را به‌راحتی دچار عذاب وجدان می‌کند اما بااین‌حال در وعده‌ای که خودشان هم می‌دانند خلاف واقع است به ایشان می‌گویند: «نگران نباش، اول بی‌خدا شدن، عذاب وجدان دارد و اذیت می شوید اما کم‌کم عادی شده و به زندگی معمولی مانند سایر مردم بر خواهید گشت»! درحالی‌که قبلا هم توضیح دادم (کلیک) زمانی انسان دچار عذاب وجدان می‌شود که کاری انجام دهد که آن کار بر خلاف حقیقت و مخالف وجدانش باشد و زمانی وجدانش آرام است که از حقیقت فرار نکرده و تمام تلاش خود را برای خفه کردن ندای وجدانش به کار نگرفته باشد. این‌جانب به علت نوع فعالیتم، سال‌ها و به طور تقریبا مداوم با خداناباوران، ندانم‌گراها و افرادی که دچار تزلزل اعتقادی شده‌اند در ارتباط هستم و حتی برخی از ایشان از دوستان صمیمی دوران تحصیلی‌ام بوده‌اند. خوب است بدانید ، چه آن‌ها که به خدا برگشتند و چه آن‌ها که هنوز خداناباورند، چه به صورت آشکار و چه پنهان، اذعان دارند که نتیجه‌ی غیرقابل اجتناب شک به خدا و خداناباوری، از دست دادن امید عمیق به زندگی، بی‌پایه دانستن اصول اخلاقی و انسانی، بی‌معنا شدن زندگی، فقدان داشتن حس اراده‌ی آزاد و دیگر آثار هولناک از جمله هل داده شدن به سمتی که فکر خودکشی برایشان تبدیل به مسکن شده است؛ اعترافی که نه‌فقط آمار مراکز پژوهشی جهان بلکه برخی بزرگان ناباور از فریدریش نیچه -فیلسوف خداناباور- تا پروفسور پرواین آتئیست نیز صریحاً به آن اذعان نموده‌اند. (کلیک). من پای درد دل عمیق و سوزناک افرادی مانند شما و برخی ناباوران (که در خانواده‌ی غیرمذهبی زندگی می‌کنند و برخی بستگان ایشان خداناباور هستند) نشسته‌ام. ایشان بعد از برطرف شدن شک می‌گویند: به این امید از خدا کندند که خیلی زود از عذاب وجدان ناشی از شک رها شوند و به آزادی مطلق و خیالی برسند، اما خیلی زود متوجه شدند واقعیات زندگی دقیقاً بر خلاف انتظار ایشان است و آن‌ها مرتب به مسیر هولناک‌تر از قبل وارد می‌شدند که نه‌فقط شادی از ته دل، بلکه فکر داشتن زندگی شاد را نیز برایشان تبدیل به افسانه نموده بود. برخی دیگر از ناباوران به من پیام دادند هر بار که اسم خدا را می‌شنوند، بدنشان می‌لرزد و تنها چیزی که باعث شده جرئت نکنند به خدا برگردند این است که شک داشتند آیا خداوند ایشان را می‌بخشد و اجازه می‌دهد تا دوباره مانند سابق، عاشق او شوند؟ من طبق وعده‌ی صریح خداوند، به ایشان اطمینان دادم که خداوند نه‌فقط شما بلکه گنه‌کارترین انسان تاریخ بشریت را اگر به‌سوی او برگردد حتماً و حتماً با آغوش باز خواهد پذیرفت و سخاوتمندانه نه‌فقط بدی‌هایتان را خواهد بخشید بلکه همان بدی‌ها را تبدیل به اعمال خوب خواهد نمود تا بدین‌وسیله آن مدتی که در شک متوقف شده بودید، جبران شود و در مورد حق‌الناس نیز –هر چه باشد- مطمئن باشید به شما کمک خواهد کرد تا چیزی بر ذمه‌تان باقی نماند و وجدانتان کاملاً آسوده شود برعکس کسانی که عمداً از بخشش و رحمت خدا فرار می‌کنند و لحظه به لحظه خود را به وادی هولناک‌‌تری می‌اندازند! این افراد وقتی از بخشش و مهربانی خداوند مطمئن می‌شوند، باخیال راحت برمی‌گردند و خداوند نیز معصومیت ازدست‌رفته ایشان را بازمی‌گرداند و باز شادی از ته دل را به ایشان هدیه می‌دهد. بنابراین شما نیز یک‌لحظه از وعده‌ی قطعی خداوند مهربان نسبت به بخشش همه‌ی خطاها و اشتباهات خود، ناامید نشوید بلکه بسیار امیدوارتر از همیشه باشید و از طرف دیگر مراقب باشید یک‌لحظه فریب وعده‌های ناباورانی که شما را به سمت شک به خدا و عذاب وجدان هل دادند نخورید، چون ایشان می‌خواهند در مرحله بعد، با این وعده که عذاب وجدانتان موقتی است، شما را به سمت زندگی کاذب که در واقع بسیار تنگ‌‌ و سخت‌ و مملو از دل مردگی و غم است و خود به شدت گرفتار آنند بکشانند، بنابراین از ایشان (گروه، کانال، کلیپ و غیره) برای آرامش خود، به جد فاصله بگیرید تا به تدریج تشویش ذهنی‌تان فروکش کند و با انجام راه‌حلی که خواهم آورد، بالاخره موفق شوید برای همیشه بر شک خود نسبت به خدا غلبه کنید و اطمینان پایداری که دنبالش هستید را تجربه کنید. پس خوشبختانه با توجه به توضیحات فوق تا اینجا، منشأ اصلی ناراحتی و سردرگمی شما، همان‌طور که خود نیز به آن اذعان داشتید شناخته شد و آن ورود به صفحات مجازی و مطالعه‌ی کتب و دیدن فیلم‌های ناباوران، بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی است. ادامه 👇🏻
👆🏻 با این توضیحات، آیا بازهم عاقلانه می‌بینید چنین اقدامی که خودتان نیز به‌اشتباه بودن آن اذعان نمودید را تکرار کنید تا ذهنتان را بیش ازآنچه هست، به انباری از شبهات، تناقضات و معماهای دیگر تبدیل کنید و بر رنج، سردرگمی و تشویش ذهنی خویش بیفزایید؟ تا جایی که در نوشتار طولانی خود مرتب از این عبارات استفاده کرده‌اید: «حرف هاشون (آتئیست ها) بد جور رفته تو مخم؛ دیگه دارم دیونه میشم از این افکار؛ همین الان هم یه کاری کردن که می خواهم کار خوب کنم تو ذهنم میاد بابا این مسخره بازی ها چیه حیوان مگه از این کار ها میکنه و افکار زشت و منفی و حیوانی (دیگر)؛ اصلاً ذهن من آلوده شده، خراب شده؛ من رو دیونه کرده اند ، واقعاً دارم گیج میشم؛ اخلاقم بد شده، همش تو ذهنم میاد که نکنه به ته خط رسیده ام، دارم عذاب میکشم، حافظه ام ضعیف شده و ...» این آثار منفی که به بخشی از آن اشاره کردید، از نتایج رایج و کاملاً طبیعی شک به خداست. نکته: من در قسمت‌های بعدی، شبهات شما نسبت به تکامل، بیگ بنگ و دیگر مواردی که مطرح کردید را پاسخ خواهم داد و راه حل مجرب برای پایان دادن به شک و ناراحتی‌هایی که دچار آن شده‌اید را توضیح خواهم داد، تا خیالتان برای همیشه راحت شود. اما چون دیدم شما از برخی توضیحات من برداشت معکوس کرده‌اید، بااینکه می‌دانم دلیل این اشتباه، شرایط خاص ذهنی شماست بااین‌حال چون به دنبال این هستید که هر چه زودتر از شک خارج شوید، بنابراین از شما می‌خواهم برای رسیدن به این مقصود، سعی کنید، مطالبی را که از این به بعد عرض خواهم نمود را با آرامش و توجه بیشتر مطالعه نمایید. از باب نمونه نوشته‌اید: «من ازتون می خواهم همه فیلم‌های ضد دین و ضد خدا رو کم‌کم با هم بررسی کنیم چون من از کانال خودتون شنیدم که شنیدن حرف ها و فیلم‌های خودشون برای بازگشت و هدایت مهم حیاتی و تاثیر گذار است» درحالی‌که در تمام مطالبی که اینجانب در کانال و کتب و ... آورده‌ام از جمله خودتان در این نوشتار نیز به روشنی ملاحظه کردید، توصیه‌ی این‌جانب همواره این است که افراد فاقد شرایط و اطلاعات کافی که هنوز یقین به وجود خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز خود را تجربه نکرده‌اند، لازم است از اقدام غیرحرفه‌ای فوق حتماً خودداری کنند که به تجربه ثابت شده است این اشتباه، مانع هدایت بلکه باعث ایجاد و افزایش شک در ایشان خواهد شد همانطور که خود شما نیز گفتید به اشتباه وارد کانال‌های آتیست‌ها شدید و به شک و شبه‌های خود افزودید. درحالی‌که این حق شما و هر انسان آزاده است که از پایه و خشت به خشت، به سؤالات خود در مورد خدا، دین و مذهب پاسخ دهد و حس کنجکاوی خود را از طریق صحیح ارضا کند نه اینکه بدون داشتن شرایط کافی ذهنش را تبدیل به انباری از شبهات درهم‌برهم ناباوران که هدفشان دور کردن افراد از راه صحیح است نماید تا به نتایج زیان‌باری که شما به بخشی از آن اشاره کردید مبتلا شود. بی‌نیاز از توضیح بیشتر است اگر شما و سایر مخاطبان محترم که در وضعیت شما هستند، به اشتباهی که به آن اشاره کردید، یعنی ارتباط با کانال‌های ناباوران و مطالعه کتب ایشان ادامه دهید، به تجربه ثابت است که نه تنها به خواسته‌ی به حق خود (پاسخ به شبهات) در کوتاه ترین زمان ممکن نخواهید رسید بلکه از آن بیشتر نیز فاصله خواهید گرفت و چه بسا دچار امور مخاطره‌آمیزتر از شک نیز بشوید. اما اگر ضمن فاصله از ناباوران و هر چیزی که حالتان را بد می‌کند، به راه حلی که در قسمت‌های بعدی بیان خواهم کرد عمل کنید و بر شک خود نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت ساز خود برای همیشه پیروز خواهید شد در این صورت نه‌فقط اطلاع از شبهاتی که مطرح کردید، بلکه مطالعه‌ی تمام شبهات ناباوران از ابتدای تاریخ تا انتهای آن، جزو تفریحات سالم شما خواهد شد که علاوه بر افزایش اطلاعات به یقین مستدل شما نیز خواهد افزود. دکتر، سید حسن حسینی، استاد دانشگاه، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و شاعر: اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتاب‌های ماتریالیستی می‌تواند گوشه‌ای از تفریحات سالم تو باشد! ادامه دارد ... 📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت هشتم جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. با توجه به موضوع مطرح شده در قسمت قبل، به پرسش و پاسخ مرتبط زیر توجه کنید: 🗣 بنده با آتئیست ها مناظره می کنم منظورتان از کافی بودن اطلاعات در مناظره چه مقدار است؟ اینطور بگم، بنده چطور بفهمم که اطلاعاتم در مناظره با آتئیست ها کافی است؟ منظورتان از شرایط دیگر مناظره چیست؟ اینکه می گویید باید یقین مستدل داشته باشیم دقیقا یعنی چه؟ الف- وقتی یقین به وجود خدا، به همراه دلیل باشد، این یقین مستدل است و فرد می‌تواند دلایل خود را توضیح دهد. ب- منظور از اطلاعات کافی در مناظره و گفتگو با ناباوران این است که شما علاوه بر داشتن یقین مستدل، با نوع جهان‌بینی، شبهات و مغالطاتی که ناباوران به آن مبتلا شده‌اند به‌اندازه‌ی کافی آشنا شده باشید و سپس با تکیه بر اطلاعات کافی خود، بتوانید گره‌ شبهات در هم تنیده‌ی ایشان را یکی یکی باز کنید و در عین حال حتی یک لحظه نیز در خود احساس تزلزل و تردید ننمایید، در غیر این صورت، شما هنوز به‌یقین -چه مستدل و چه غیر مستدل- دست پیدا نکرده‌اید. توضیح بیشتر اینکه اگر شما در وجود خدا به یقین -ولو غیرمستدل- رسیده باشید، هرگز هنگام مواجهه با شبهات قدیم و جدید، دچار انفعال -چه رسد به شک- نخواهید شد. البته اگر شما دارای یقین مستدل باشید، به‌راحتی می‌توانید به تمامی شبهات قدیم و جدید ناباوران پاسخ دهید و حقیقتی که ایشان درصدد مخفی کردن آن هستند را خصوصاً در مناظرات برای همگان آشکار کنید. بعدازاینکه شما توانستید با تکیه بر یقین مستدل خویش، گره‌های درهم‌تنیده‌ی شبهات ناباوران را باز و واقعیت را برایشان آشکار کنید، باید شرایط دیگری نیز داشته باشید. چون ممکن است طرف مقابل، حقیقتی که به‌روشنی آن را آشکار نموده‌اید را نپذیرد و به تکرار و جدل و شبهه پراکنی های جدید و حتی به توهین روی آورد، (چه توهین به شما، چه دانشمندانی که به سخنان ایشان استناد کردید و چه خصوصاً به خداوند عزیز) و نشان دهد علاوه بر دوری از آفریندگار خویش، از انسانیت و آزادگی نیز فاصله گرفته است. در این صورت شما باید به شرح صدری رسیده باشید که بتوانید برای اتمام حجت و بهانه ندادن به دست وی، بر خود مسلط شوید و گفتگو را در جایی که تجربه، عقل و نقل حکم می‌کند با رعایت ادب و خونسردی به پایان برسانید تا تلاش طرف مقابل را برای گل‌آلود کردن حقیقتی که آن را آشکار نموده‌اید، کاملاً ناکام بگذارید، در این صورت بی‌تردید شما باعث شده‌اید بعد از اتمام گفتگو، وی با ندای وجدان خویش تنها شود چه بسا او نیز به جای تکیه بر وسوسه‌های ذهنی، به مسیر خردمندانه که آرامش وی و اطرافیانش را در پی دارد باز گردد. اما از همه مهم‌تر اینکه باید ارتباط شما با خداوند، ارتباطی زنده، پیوسته و مجرب باشد نه ارتباطی که در حد چند استدلال خشک و تل انبار اطلاعات ذهنی، متوقف شده است. ارتباط زنده و پیوسته با خداوند زمانی حاصل می‌شود که سعی کنید در مشکلات ریزودرشت زندگی، به صورت مداوم سفره‌ی دلتان را نزد آفریدگار خویش باز کنید و از او بخواهید اسبابی فراهم کند تا به خوبی بر موانع زندگی غلبه کنید و به قدری به این تمرین ادامه دهید که قدرت خداوند فرزانه را در همه‌ی کارها مشاهده نمایید، اینجاست که به تدریج علاوه بر استدلال، در عمل و تجربه نیز به خداوند و قدرت و هوشمندی فوق العاده او یقین پیدا خواهید کرد و با همه وجود احساس می‌کنید، أنس شما با او، بیش از أنس شما با صمیمی‌ترین دوستانتان شده است. زمانی که به چنین ارتباطی رسیدید، روشن است بلافاصله بعد از هر مناظره و گفتگو، از خداوند خواهید خواست تا حال بد ناباوران (که از بحران اعتقادی رنج می‌برند و به افسردگی‌های شدید ناشی از شک و انکار مبتلا شده‌اند)، کوچک‌ترین اثر منفی، بر حال خوب شما نگذارد، خصوصاً که شما شاهد توهین‌های جاهلانه و غیرانسانی ایشان، نسبت به وجود خداوند عزیز و دیگر باورهای سرنوشت‌سازتان بوده‌اید. توضیح بیشتر اینکه فرض کنید فردی به کسی که شما دوستش دارید، توهین کند یا بعد از روشن شدن حقیقت، به‌جای پذیرش آن لج بازی نماید و با فرار به جلو از پذیرش حقیقت طفره رود، معلوم است که شما به‌عنوان یک انسان از این رفتار غیرانسانی ناراحت خواهید شد. اما اگر شما اهل دعا و ارتباط دوستانه با آفریدگار خویش باشید و ناراحتی خود را فوراً با او در میان بگذارید, این درد دل، باعث می‌شود در کمترین زمان ممکن، آن ناراحتی از ذهنتان خارج شود و فرصت پیدا نکند تا بر دل شما بنشیند و بر حال خوب شما تأثیر منفی بگذارد. حال پیوسته‌ی دعا، راز شادی دائم است که هر انسانی را فرسنگ‌ها از افسردگی و غم‌های کوچک یا بزرگ دور می‌سازد. ادامه 👇🏻
‌👆🏻 تجربه گفتگوی اینجانب با افرادی که بدون اطلاعات و شرایط کافی خود را در معرض رگبار شبهات ناباوران قرار می‌دهند نشان می‌دهد، این افراد به اشتباه خیال می‌کنند تنها علتی که باعث شده حالشان بد شود، شک و شبهه‌ی ناباوران است، در حالی متوجه نیستند، ارتباط با این افراد حتی اگر در موضوعات روزمره و غیر اعتقادی باشد، سبب می‌شود افسردگی شدید و حال بد ناباوران، مانند ویروس به ایشان منتقل شود و حالشان را بد کند، همان‌طور که برعکس، نشست‌وبرخاست با افرادی که از گوهر یقین به خدا برخوردارند و با خدا أنس دارند، باعث می‌شود، نشاط و حال خوب این افراد، مانند نسیم بهاری، غم انسان را تبدیل به شادی کند. آنچه جای بسی شکر دارد این است که عموم مردم که وظیفه‌‌ی پاسخ به شبهات ناباوران بر عهده‌ی ایشان نیست، برای اینکه موفق شوند یقین به خدا و دیگر باورهای سرنوشت ساز را تجربه کنند، به‌هیچ‌وجه تا پایان عمر نیازی به مطالعه‌ی کتب، دیدن کلیپ و ارتباط با کانال و گروه‌‌های ناباوران ندارند. دلیل آن نیز روشن است چون ناباوران، نه‌تنها منبع رسیدن به یقین مستدل به وجود خدا نیستند بلکه برعکس، تلاش می‌کنند افراد جویای حقیقت را از مراجعه به منابع اصلی باز داشته و حقایق واضح را مشتبه سازند و سپس با ایجاد شبهات گوناگون، مانع ارتباط زنده و شادی‌بخش جویندگان حقیقت با آفریدگار خویش شوند. اطلاع از شبهات قدیم و جدید ناباوران و رصد و پیگری آن‌ها، فقط به عهده‌ی افرادی است که اولاً خودشان با تفکر آزاد و بدون تقلید از دیگران، به یقین مستدل رسیده‌اند و ثانیاً از اطلاعات و شرایط کافی برای رفع شبهات ناباوران و نجات افرادی که دچار شبهه و شک شده‌اند برخوردار هستند. این افراد کسانی‌‌اند که نه‌تنها مطالعه‌ی کتب و گفتگو و مناظره با ناباوران کوچک‌ترین اثر منفی روی ایشان نمی‌گذارد بلکه رفع شک و شبهات دیگران، حالشان را بهتر نموده و این کار تفریحی سالم، با آثار مبارک و مفید برایشان محسوب می‌شود. 🗣 بسیار ممنونم بنده هم مدت‌هاست متوجه شدم که ناباوران حس پوچی و پریشانی زیادی دارند و این را در حرفهایشان با توهین نشان می‌دهند. به نظرم خوب است کلیپی با آمار جهانی از وضع بد آن ها ساخته شود برای کسانی که هنوز خبر ندارند ناباوران با اینهمه ظاهرسازی و پز روشنفکری دچار افسردگی شدید هستند. افرادی که غالباً برای رفع شبهه به این‌جانب مراجعه می‌کنند افرادی هستند که تحت تأثیر عنوان و تحصیلات برخی ناباوران قرار گرفته‌اند و برایشان خیلی عجیب و باورنکردنی است که بزرگان ناباور علیرغم داشتن عنوان دانشمند، حرف‌های بسیار سطحی و به‌دوراز عقل سلیم می‌زنند! یکی از دلایل این تعجب، آن است که این افراد خیال می‌کنند دانشمندان -چه خداباور و چه خداناباور- از سیارات دیگر آمده‌اند و به جماعت ازمابهتران تعلق دارند و در نتیجه باید از هرگونه خطا و اشتباهی مصون و معصوم‌ باشند. این افراد به دلیل همین تصور اشتباه که نشان از سادگی و تجربه‌ی کم ایشان است، بیش از آنکه متأثر از دلیل باشند، متأثر از عناوین و ظاهرسازی‌ها شده‌اند! درحالی‌که ما در زمانه‌ای هستیم که شاید کمتر فامیلی باشد که دکتر و مهندس و افراد تحصیل کرده در آن پیدا نشود. جمعی از نزدیکان امثال این‌جانب دارای مدارک بالای علمی از تخصص تا فوق تخصص و ... از دانشگاه‌های جهانی هستند و خودشان از اساتید دانشگاه و مدیران سطح بالای آزمایشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی می‌باشند که امثال من علاوه بر ارتباط نزدیک، تجربه‌ی گفتگوهای طولانی در موضوعات جزئی و گوناگون را با ایشان داریم. این افراد با اینکه عنوان دانشمند را با خود یدک می‌کشند اما با این حال خودشان نیز هیچ ادعایی در اینکه از اشتباه کوچک و بزرگ مصون هستند ندارند (چون هیچ عاقلی هم چنین ادعایی را قبول نمی‌کند) بلکه امثال این‌جانب بارها شاهد بوده‌ایم که چطور ایشان -علیرغم شهرت و جایگاه اجتماعی ویژه- گاهی در تشخیص مسائل روزمره و سطحی نیز به‌سادگی دچار اشتباه و خطا می‌شوند. بنابراین باید مشکل کسانی که تصور غیرواقعی، مبالغه‌آمیز و خیالی از دانشمندان و مدعیان روشنفکری در ذهن خود دارند را جای دیگر جست. به‌عنوان نمونه به شبهه‌ی مخاطب محترمی که در قسمت قبل، با نگرانی وی آشنا شدید توجه کنید: 🗣 «می خواهم که شما پاسخ این سوالم رو بدید بی دین ها خودشون رو روشن‌ فکر می دونند و فکر میکنند کاملاً درست فکر میکنند و عقیده دارند. همش تو ذهنم میاد اونا روشن‌فکرند (پس) درست میگن و همش تو ذهنم به همون دلایل که گفتم مثل مدرک و پست و مقام و رتبه و تخصص و دانشمند (بودن) و اینکه خودشون رو روشن‌ فکر میدونند همش تو ذهنم میاد که اونا درست میگن. همش تو ذهنم میاد که بی دین ها و امثال آنها چون اسم خودشون رو روشن‌ فکر گذاشتن حتماً درست اعتقاد دارن ... و امثال این جور افکار من رو آزار میدن. ازتون می خواهم جواب این مشکلمو بدید». ادامه 👇🏻
👆🏻 این فرد صادقانه و ساده‌‌انگارانه خیال می‌کند، به صرف اینکه افرادی خود را روشن‌فکر بدانند، پس حتماً سخنانشان (هر چه باشد) درست است! در حالی که هر انسان آزاده و بدون تعصب، فقط تابع دلیل است، نه ظاهرسازی افراد و القابی که هرکسی می‌تواند به رایگان برای خودش خیرات کند و ضعف‌های خویش را پشت آن مخفی نماید. برای یک انسان آزاده هیچ فرقی ندارد که یک دلیل منطقی را از مادربزرگ عزیزی که هیچ سوادی ندارد بشنود یا از دانشمندی مشهور. او اگر ببیند ادعای یک دانشمند خیلی مشهور، فاقد دلیل منطقی است با بی‌اعتنایی کامل از آن عبور می‌کند و هم زمان اگر ببیند ادعای انسانی گمنام، متکی به دلیل قانع‌کننده است، بدون هیچ غروری آن را تصدیق نموده و می‌پذیرد. بی‌تردید «خودکم‌بینی» باعث می‌شود برخی افراد با شنیدن عناوینی مانند دانشمند، دکتر، روشنفکر و غیره منفعل شوند در نتیجه بدون تحقیق کافی ادعاهای این افراد را درست بدانند یا بیش از اندازه جدی بگیرند! ناباوران نیز که متوجه خودکم‌بینی این افراد هستند، چون دستشان از دلیل علمی و عقلی بر انکار خدا و دیگر باروهای سرنوشت‌ساز تهی است، سعی وافری می‌کنند تا با ظاهرسازی و بزک کردن عناوین و القاب خودساخته‌ی خویش یا همفکران خود مانند روشنفکر، دانشمند و ... افراد ضعیف و خودکم‌بین را تحت تأثیر سخنان خویش قرار دهند تا بتوانند ادعاهای باطل‌ خود را به ایشان تحمیل کنند. برای اینکه به‌طور ملموس، بتوانم منظورم را برسانم به یکی از تجربه‌های زندگی خویش در همین خصوص اشاره می‌کنم: یکی از دوستان صمیمی من که بهترین خاطرات دوران تحصیل را با او دارم، متأسفانه به وادی هولناک ناباوری افتاده است به طوری که اگر آن زمان به وی می‌گفتند: تو در آینده کافر و ملحد می‌شوی، چه بسا این سخن را بدترین ناسزای دیگران به وی در زندگی خود تلقی می‌کرد! وی که نویسنده و مترجم کتب فراوان علیه خدا و دین است، به‌شدت غرب‌زده شده، به‌طوری‌که حتی علیه ایران نیز در رسانه‌های بیگانه قلم می‌زند. غرب‌زدگی او به قدری افراطی است که وقتی فارسی حرف می‌زند، با لهجه‌ی فردی خارجی که زبان مادری‌اش فارسی نیست سخن می‌گوید درحالی‌که امثال من که از نزدیک او را می‌شناسیم می‌دانیم او متولد ایران است و پدر و مادرش لهجه‌ی شیرین و غلیظ محلی دارند. اگر من از تغییر لهجه‌‌اش خبر نداشتم و سپس وی با همین لهجه‌ی غرب‌زده به طور ناگهانی با من مواجه می‌‌شد و حرف می‌زد، چه‌بسا فکر می‌کردم لابد قصد شوخی دارد تا مرا غافل‌گیر (سورپرایز) کند! این رفیق قدیمی، هرازگاهی از رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی سر درمی‌آورد و در محافل روشن‌فکری خارج از کشور به‌عنوان یک چهره‌ی تحصیل کرده و جوان برای سخنرانی دعوت می‌شود و چه‌بسا شنوندگان سخنرانی‌های او نیز مانند من این خبر را شنیده باشند که وی گفته قصد دارد در آینده، مانند الگوی خود (که نویسنده‌ای ضد خدا و ضد دین بود) خودکشی کند! ممکن است افراد ظاهربین و مثل خود وی غرب‌زده و خودکم‌بین، با مشاهده‌ی تهی شدن این فرد از هویت انسانی و ایرانی خویش، به‌جای اینکه تأسف بخورند، تحت تأثیر عنوان و مدرک تحصیلی و لهجه غرب زد‌ه‌ی وی قرار بگیرند، اما از دریچه‌ی نگاه من (که از نزدیک با وی آشنا بودم و به خانه‌ی محقر حدود ۵۰ متری او رفته‌ام و خصوصاً پدر بسیار زحمت‌کش و بزرگوارش را از نزدیک دیده و شاهد شادی‌ها و خنده‌های واقعی‌اش بوده‌ام) موضوع کاملاً فرق می‌کند. دلیل آن نیز روشن است چون اگر شما هم مانند من او را از نزدیک می‌شناختید، وقتی بعد از سال‌ها با چهره و چشمان پر از غم و اندوه او مواجه می‌شدید و مقالات او ضد ایران و نژاد ایرانی را در رسانه‌های بیگانه می‌دیدید و می‌فهمیدید او در باورهایش سقوط کرده و کتب فراوان ضد خدا و دین به بازار عرضه نموده است و همچنین خبر تصمیم وی برای خودکشی (که امیدوارم دروغ باشد) را می‌شنیدید، آیا به‌عنوان یکی از صمیمی‌ترین دوستان او یا حتی به عنوان یک ایرانی، هم‌وطن، همشهری و همکلاسی، بلکه به‌عنوان یک انسان آزاده و با وجدان، از این‌همه رنج و سقوط وی غمگین نمی‌شدید؟ آنچه گذشت فقط یک نمونه‌ی ملموس بود که از نتایج رایج شک به خدا در بین ناباوران است. خداوند در سرنوشت من دوستی با چنین فردی را قرار داد، فردی که هم‌اکنون یکی از نمادهای روشنفکری بین ناباوران و غرب‌پرستان است که لقب روشن‌فکر را بدون اینکه تناسبی با تاریکی افکارشان داشته باشد، برای خود خیرات کرده‌اند و با برجسته سازی این القاب، سعی دارند افراد ظاهر بین که دچار خودکم‌بینی بیش از حد شده‌اند را مقهور باورهای نادرست خود کنند. درحالی‌که خودشان نیک می‌دانند، درونشان مملو از رنج و افسردگی است. برای امثال من، امید به فضل خدا، مایه‌ی آرامش شده است و برای امثال ایشان، یاد خودکشی مسکنی است تا بتوانند شبهای پر کابوس خود را به روز رسانند، درحالی‌که بازهم اشتباه می‌کنند. ادامه 👇🏻
👆🏻 من برای اثبات حقیقت فوق کافی است ایشان را به وجدان و تجربه خودشان ارجاع دهم بنابراین ضرورتی نمی‌‌بینم که برای امثال ایشان که روزی به قرآن باور داشتند آیات زیر را یادآوری کنم: أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سورةُ الرّعد) آگاه باشيد، تنها با ياد خدا قلب‌ها آرامش (و قرار) پیدا می‌کند! وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت. ... وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ (سورةُ طه) و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروه‏هايى از آنان داده‌‏ايم، ميفكن! اينها شكوفه‌‏های (زودگذر) زندگى دنياست؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است. ژورنال اسپرینگر: تحقیقات بارها و بارها نشان داده است که دین‌داری به‌طور بالقوه می‌تواند به‌عنوان یک عامل محافظتی در برابر خودکشی عمل کند! ‏Research has repeatedly demonstrated that religiosity can potentially serve as a protective factor against suicidal behavior 🌐 http://link.springer.com/article/10.1007/s10943-009-9248-8 نیویورک‌تایمز: اتئیسم (بی‌خدایی) باعث خودکشی می‌شود! ‏ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE 🌐 http://query.nytimes.com/gst/abstract.html?res=9507E2DC1131E033A25754C1A96F9C94659ED7CF&legacy=true خودکم‌بینی نتیجه‌ی غفلت از داشته‌های ارزشمند خویش است و کسی که یقین دارد خداوند فرزانه، آفریننده‌ی اوست و وی را به‌صورت هدفمند و کاملاً هوشمندانه طراحی نموده و به وجود آورده است، محال است حتی یک‌لحظه دچار خودکم‌بینی شود، بلکه به عکس، همیشه متوجه قدر و ارزش والای خویش خواهد بود. خلاصه: افرادی که حتی با داشتن اطلاعات کافی و صرفاً برای رفع شبهات، به نقد کتب و آثار ناباوران مبادرت می‌کنند، باید علاوه بر یقین مستدل، از شرایط دیگری که به آن اشاره شد نیز حتماً برخوردار باشند تا ارتباط با افرادی که از افسردگی شدید و حال بد رنج می‌برند، تأثیر منفی بر حال خوب و روحیه‌ی شاد ایشان نگذارد و افرادی که کارشان پاسخ به شبهات نیست تا آخر عمر، هیچ نیازی به مطالعه یک خط کتاب و دیدن یک ثانیه از فیلم‌های ناباوران و سر زدن به کانال و گروه‌های ایشان ندارند بلکه اگر فاقد شرایط و اطلاعات کافی باشند، این اقدام نسنجیده، قطعاً خطایی بزرگ با تبعات تلخ و چه بسا ابدی برایشان خواهد بود. پ.ن: برخی مخاطبان به این‌جانب پیام دادند که عاشق خدا هستند و اسلام و قرآن را دوست دارند اما درعین‌حال (قبل از رسیدن به یقین و کسب شرایط لازم) با ناباوران (که عمداً به انکار و استهزاء خداوند، قرآن و اسلام روی آورده‌اند) ارتباط برقرار کرده‌اند. (!) سپس از من می‌خواهند راهی فوری برای نجات از ناراحتی‌هایی که نتیجه‌ی این ارتباط است ازجمله، وسوسه‌ی شدید ذهنی، کم شدن حافظه، کابوس، استرس و افسردگی شدید که به قول خودشان منجر به سفید شدن موها و کاهش وزنشان شده است ارائه دهم. من نیز ایشان را با ذکر دلیل متوجه اشتباه غیرحرفه‌ای خودشان در ارتباط با ناباوران می‌کنم و سپس چون از عشق خودشان به خدا و علاقه‌ی به قرآن، سخن گفته‌اند، دو سؤال را از ایشان می‌پرسم: سؤال اول: آیا می‌دانید گفتگوی شما با ناباوران، رفتن به کانال، گروه و دیدن کلیپ‌های آن‌ها که مملو از انکار، توهین، تمسخر و جسارت به خدای عزیز، قرآن و آیات الهی است، علاوه بر رنج‌هایی که به آن مبتلا شدید، سبب افزایش آمار بازدید تولیدات ایشان و تشویق آن‌ها به ادامه‌ی کارشان می‌شود؟ (پاسخ ایشان مثبت است). سؤال دوم: بنابراین شما که می‌گویید عاشق خدا هستید و اسلام و قرآن را دوست دارید، اما درعین‌حال مایلید با ناباوران به اشکال مختلف در ارتباط باشید، آیا از راهنمایی صریح خداوند در قرآن که به‌شدت شما را از انجام کار فوق و عواقبت شوم آن نهی کرده است با خبرید؟ ازجمله: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً و تحقیقاً خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد افرادى (نشانه‌ها و) آيات خدا را انكار و استهزا مى‌‏كنند، پس با آن‌ها ننشينيد (و به ایشان بی‌توجهی کنید) تا به سخن (و موضوع) ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌‏كند. ادامه دارد ... 📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام و عرض خسته نباشید، سوالی که هست منظور از شعور در طبیعیت چیه؟ اگر طبیعیت شعور ندارد پس این فعل و انفعالاتی که رخ میدهد چیست؟ درست است خداوند طراح و برنامه ریز این فعالیت هاست اما داخل کتاب (پاورقی) شما میفرمایید طبیعیت شعور ندارد. : سلام شما هم خسته نباشید. به نظر می‌رسد منظور شما مخاطب محترم، از این جمله: «داخل کتاب شما می‌فرمایید طبیعت شعور ندارد» مناظره‌ی این‌جانب با برخی خداناباوران است که در کتاب مذکور آورده‌ام: من از فردی که خود را آتئیست (خداناباور) معرفی کرد پرسیدم: به نظر تو چه کسی این جهان را با این دقت آفریده است؟ پاسخ داد: طبیعت تمام احتمالاتو امتحان میکنه تابه اونی برسه که امکان تشکیل جهان روداره گفتم: مگر طبیعت شعور دارد؟ گفت: خیر گفتم: پس چطور می‌تواند تمام احتمالات را امتحان کند؟ گفت: نیازی نیست وقتمو برای هرانتقاد بچه ‌گانه ‌ای بذارم. همچنین در کتاب آمده است: فردی وارد کانال من شد و مانند بسیاری از خداناباوران علیرغم اینکه تاکید داشت طبیعت بی‌شعور است می‌گفت: انسان‌ و جهان را طبیعت به وجود آورده! گفتم: به نظر تو طبیعت شعور دارد؟ گفت: خیر گفتم: ضمن احترام، آیا برای خودت شعور قائل هستی؟ وی بعد از مکث پاسخ داد: بله گفتم: یعنی تو شعور داری اما پدیدآورندة تو -که خیال می‌کنی طبیعت است- فاقد شعور است؟ آیا این خردمندانه است انسان از چیزی که او را بی‌شعور می‌داند چنین توقعی داشته باشد؟ همان‌طور که ملاحظه نمودید، ادعای فاقد شعور بودن طبیعت ادعای ناباوران است و درعین‌حال در تناقضی آشکار برای خود که بخشی از طبیعت هستند قائل به شعور می‌باشند. بنابراین سخن شما که خداوند طراح و برنامه‌ریز فعالیت‌های طبیعت و فعل و انفعالات آن است (و به موجوداتی مانند انسان شعور عطا کرده است) سخن مطابق واقع و خردمندانه‌ای است همانطور که من نیز در کتاب روی آن تأکید داشته‌ام. همیشه در مسیر درست موفق باشید. پاورقی: منظور کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است؛ نام آن را جستجو و رایگان دریافت نمایید. ‌📝 @esbatekhodavand
سلام پیرو توضیحات قبلی (کلیک) یکی از مخاطبان محترم، صفحه‌ای در اینستاگرام با نام شعر توحیدی تشکیل داده است (کلیک). وی که با تخلص شعرهای زیبایی در اثبات وجود خدا سروده است، قبول زحمت کردند که مدیریت صفحات شعر توحیدی متعلق به این کانال را نیز بر عهده بگیرند که صمیمانه از ایشان سپاس‌گزاریم. ✨
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۲ راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت نهم جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. ادامه‌ی پرسش و پاسخ اسبق: 🗣 این چیزهایی رو که مینویسم که دارن ذهنم و روانم و حتی جسممو کلا من رو آزار میده و قصد توهین ندارم و خیلی از حرف هایی که نوشتم از آتیست هاست و برخی به خاطر وسواس فکری تو ذهنم میاد و فقط قصد دریافت کمک از شما دارم. (آتئیست ها و ...) یه کاری کردن من یه جورایی به درست بودن تکامل یقین آوردم من احساس میکنم که نمی تونم به یقین برسم که داروینیسم درسته یا غلطه و حتی دانشمندان حتی ریچارد داوکینز هم نظریه داروینیسم رد کنه ... اگه همه داروینیسم رو رد کنند ممکنه اشتباه کرده باشن و درست نباشه و حقیقت نباشه و برعکس اگه همه داروینیسم رو تایید کنند باز میگم ممکنه اشتباه باشه ممکنه درست نباشه و حقیقت نباشه (اما) بعضی وقتها تو ذهنم میاد که شاید هنوز سند ومدرک اثبات داروینیسم رو پیدا نکرده‌اند یا گم شده یا شاید هم از بین رفته است. 👇🏻
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #پرسش_پاسخ #مشاوره_دو بخش ۲ راه حل خروج از شک به خدا
👆🏻 (از طرف دیگه) به ذهنم میاد که نکنه طرفداران داروینیسم دارن مقاومت (می کنن) و در مقابل حقیقت و واقعیت ایستادگی میکنند؟ همش آتیست ها میگن خدا و دین چیه؟ مردم رو نبینید که در مورد این چیز ها حرف میزنند! مردم اطلاعات و سواد شون کم هست یا هنوز با تکامل آشنا نشدن به خاطر همون به این داستان ها و خرافات و افسانه ها و چرت وپرت ایمان دارند. اونا یعنی آتیست ها میگن که شما در حدی نیستید بگید تکامل یا بیگ بنگ درسته یا غلط شما باید برید ببینید که داروین و ریچارد داوکینز و... چی گفتن همش تو ذهنم میاد ما واقعاً ۱۰۰ درصد از نسل میمونیم و محاله بشه ردش کنی دیگه دارم دیونه میشم از این افکار همش تو ذهنم میاد که نکنه ما فکر میکنیم غلطه اما درست باشه و حقیقت داشته باشه وروزی بیاد بفهمیم اشتباه اعتقاد داشتیم و بر عکس (نکنه اونا که فکر می کنن تکامل درسته اما غلط باشه و حقیقت نداشته باشه و روزی بیاد که بفهمند اشتباه، اعتقاد داشتند). به خاطر این فکر که می ترسم همش از اون روزی که نمی دونم میاد یا نه دارم عذاب میکشم! از اینکه (آتئیست ها) ما را از نسل یک حیوان می دونن حالم خیلی بد میشه من نمی خواهم به خاطر اینکه ناراحت میشم و خوشم نمی یاد تکامل رو رد کنم نمی خواهم احساسی فکر کنم. هر وقت تو ذهنم میاد بابا (تو) میمون هستی! اصلاً حالم از خودم بهم میخوره. میگم مردم چه جوری وقتی که از نسل میمون ها هستند خوشحال هستند؟ شباهت نژاد سیاه پوست به میمون ها از نظر ظاهری ژنتیک و برخی رفتار ها بد جور رفته تو مخم همش تو ذهنم میاد که درسته دین اسلام دین مهربانی ها و قشنگی هاست و من دوستش دارم یا در مورد قشنگی های جهان که تو ذهنم میاد، اما می گم بابا ول کن ما از نسل حیوانیم! من بعضی وقتها کسی رو می بینم نماز می خونه تو ذهنم میاد مگه میمون هم نماز میخونه؟! من حتی موز میبنم حس بدی بهم دست میده. اصلاً از موقعی که شنیده‌ام که میگن از نسل‌ حیوانیم و میگن خدا وجود نداره دیگه واسه خودم زیاد ارزش قائل نمی شم. میگم بابا خودتون رو سر گرم کردید بابا ول کن!! حقیقت (داروینیسم) رو ول کردید، خودتون رو سرگرم کردید؟ همش تو ذهنم وقتی کسی رو می بینم که داره در مورد خدا و دین میگه و میگه فلان چیز گناه هست و فلان چیز ثواب از این چیز ها حرف میزنه تو ذهنم میاد و خندم میگیره که بابا ول کن ما که از نسل حیوانیم. زندگی کن، بخور و بخواب، کار های غریزی رو انجام بده! برو زندگی حیوونیت رو بکن، این چیز ها الکی هست! بعضی وقتها به ذهنم میاد که دیگه تو ته خط رسیدی و محال برگردی یا شاید تازه وارد راه درست و حقیقت محض شدی و از راه غلط خارج شدی و شاید اسلام و خدا هیچ حقیقتی ندارد. دیگه واقعاً دارم گیج میشم. من همش میترسم که (آتئیست‌ها با قبولاندن نظریه تکامل به من) همین آزاده بودنم رو از من بگیرن و من رو مثل یه حیوان کنند همین الان هم یه کاری کردن که می خواهم کار خوب کنم تو ذهنم میاد بابا این مسخره بازی ها چیه حیوان مگه از این کار ها میکنه؟ وامثال این افکار زشت و منفی و حیوانی! اصلأ دارم قاطی میکنم مغزم دیگه داره از کار می افته. اصلاً تکامل و فرگشت درسته یا غلط؟ سندی فسیل انتقالی همه موجودات و یا بعضی از موجودات هست یا نیست؟ برای رد و اثبات آن دلایل ارائه بدیم چون حرف هاشون بد جور رفته تو مخم از کجا میفهمید که دانشمندان مخالف تکامل و یا دانشمندان‌ طرفدار تکامل کدومشون در ست میگیه و ... یا دروغ نمیگه راستی میخواهم بدونم دلایل رد داروینیسم چیه آیا طرفداران داروینیسم سندی برای اثبات آن دارند؟ مثلاً مراحل انتقال. حالا من از بعضی ها شنیده ام که در فسیل های پیدا شده تقلب میکنند مثلاً در موزه نمیدونم کجا، فسیل جمجمه آدم رو به شامپازه چسبونده بودند و میگفتند که این فسیل انتقال شامپانزه به انسانه؟ می خواهم بدونم آیا صحت داره؟ اصلاً بعضی وقتها تو ذهنم میاد که حتی فسیل انتقال پیدا نشه باشه میگم نکنه هنوز پیدا نکردند و یا هنوز رونمایی نکردند و یا نمی خوان نشان بدند و یا کسانی هستند نمی ذارند که به نمایش بگذارن؟ دلایل رد تکامل هم تو ذهنم میاد مثلاً اینکه اگه پای من قطع شه و یا یه انگشتم قطع شه بچه من بدون انگشت و بدون پا به دنیا نمیاد و یا من و زنم خالکوبی کنیم بچه مون با خالکوبی به دنیا نمیاد و یا اینکه گوسفند ها رو رنگ کنیم بچه هاشون رنگی به دنیا نمیایند بعضی وقتها میگم شاید به خاطر اینکه بعضی ها با داروینیسم آشنایی و شناخت ندارند و نشنیده اند به خدا باور دارند و به وجود آن شک نمیکنند؟ همش تو ذهنم میاد که نکنه دانشمندان جهان و زیست شناسان سر کلکل و یا لجبازی هنوز سند ومدرکش رو پیدا نکردند ونمی خوان شانشون پایین بیاد ادامه 👇🏻
👆🏻 از تون می خواهم که حرف و عقیده کسانی که میگن تکامل، خدا را رد نمی کنه و کسانی که میگن رد میکنه رو با هم بررسی و تحلیل کنیم اصلاً میگم شما رد کنید من از کجا بدونم که درست میگید یا حقیقت؟ همش به ذهنم میاد که حتی اگه همه دانشمندان زیست شناسان همه مردم و علما و یا دانشمندان طرفدار تکامل، تکامل رو ردکنند من باز به یقین نمی رسم. تو ذهنم میاد که شنیدن کی بود مانند دیدن همش به ذهنم میاد که ریچارد داوکینز که رشته و تخصص و تحقیقات و سابقه و حرفه و دانش و علمش رو جستجو کرده اطلاعاتی که در مورد مسائلی همچون داروینیسم و... میده ۱۰۰ درصد درسته یا احتمال درست بودنش زیاد یا خیلی زیاد است، اونا خودشون رو روشن فکر می دونند و فکر میکنند کاملاً درست فکر میکنند همش تو ذهنم میاد اونا روشن فکرند درست میگن. من همش تو ذهنم میاد که اگه خود دانشمندان طرفدار داروینیسم مثل ریچارد داوکینز هم نظریه داروینیسم رو رد کنه ... ممکنه اشتباه کرده باشه و حقیقت نباشه یا شما که این نظریه رو رد کنین ممکنه اشتباه کرده باشید! چرا هر کی، هر دانشمند و هر تحصیل کرده و پرفسور و... در مورد داروینیسم یا تکامل نظری متفاوت و متمایز با یکدیگر دارند یا حرف های هم رو غلط یا اشتباه و یا دروغ و غیر حقیقی و یا تحقیقات شون رو کم و بی اساس اشتباه میدونند و یا حرف های یکدیگر رو چرت و پرت و خرافات و مزخرفات میدونند؟ میخواستم در مورد نظریه جایگزینی بحث و گفتگو کنیم واقعاً دارم گیج میشم خلاصه بگم تو دو راهی درست بودن تکامل و یا غلط بودن تکامل گیر کرده ام و گیج شده ام همش تو ذهنم میاد درسته! غلطه! درسته؟ غلطه؟ همینطوری شب وروز تو ذهنم هست من رو دیونه کرده التماس می کنم که زود تر به داد من برسید من یه جوری شدم هر چی از هر کی میشنوم حتی اگه چرت وپرت باشه و از خودش بدون دلیل و با دروغ گفته باشه رو من شک میزاره و تو ذهنم میاد شاید واقعاً درست میگه؟ حتی مثلاً بگن که ما تکامل یافته از ماهی ها هستیم من تو دلم شک میفته که نکنه واقعاً هستیم و به خودم می گم آمدیم و یه دفعه از نسل ماهی بودیم چی می خوای بگی؟ چی کار می خوای کنی؟ ضایع میشی چیزی نگو!! دیدی درست درآمد؟ (بالاخره) همش تو ذهنم میاد که خلقت یا تکامل کدومش درست و حقیقت هست؟ همش تو ذهنم میاد که چجوری در صورتی که تکامل ما و جانداران از خیار و موز و بادمجان به انسان ۱۰۰ درصد درست بود چگونه به وجود خدا یقین داشته باشیم؟ به ذهنم میاد که اگه همه مردم دانشمندان مومنین مومنات خداباور و خدا ناباور همه تکامل رو درست بدونند و اون رو ۱۰۰ درصد حقیقت محض عالم هستی بدونند باز چجوری به‌ وجود خدا شک نکنیم؟ از اون طرف تو ذهنم میاد که حتی تکامل درست باشه ممکنه خدا باشه آخه بعضی‌ها هستند که حتی تکامل و بیگ بنگ رو قبول دارند و اونارو خواسته خدا و با هدایت خدا میدونند مثلاً دکتر ذاکر نایک و به وجود خدا اعتقاد و حتی یقین دارند و تکامل و بیگ بنگ رو از جانب و خواست خدا میدونند و ... و بعضی ها حتی مذهبی و خدا باور ها و خیلی از مردم خدا باور جهان و افراد معتقد دینی و تحصیل کرده ها و دانشمندان و با علم و با سوادها و با دانش ها و اهل مطالعه و تحقیق و .‌.. مثل دکتر ذاکر و ... تکامل رو تا حدودی درست می دونن و اون رو حقیقت انکار نشدنی میدونن، واقعیت میدونن... همش تو ذهنم میاد که چرا باید بیام پیش شما و از شما کمک بگیرم‌ و یا با هم بحث و گفتگو ‌کنیم همش به ذهنم میاد که نکنه اطلاعاتی که به من میدید کاملاً اشتباه و غلط باشه میخواستم بدونم که به نظر شما تکامل و بیگ بنگ وجود خدا رو رد میکنه و یا نه ؟ میخواستم بدونم آیا منظورشان در مورد بیگ بنگ اینه که حیات اتفاقیه و ما هم همینطور الکی الکی به وجود آمده ایم و... باز هم میخواهم یه جوری خدا رو اثبات کنید که حتی با درست بودن تکامل و بیگ بنگ هم به وجود او شک نکنم و به وجودش اعتقاد و یقین داشته باشم در هر صورت کمکم کنید از این افکار رهایی پیدا کنم و از همه‌ی همه‌ی افکار های این مدلی و افکار هایی که قبلاً گفتم رها و جدا شم و دیگه آزار نکشم. خوشبختانه شما خودتان به اجمال به شبهات خود پاسخ دادید و اذعان نمودید که اساساً نمی‌دانید حقیقت تکامل، بیگ بنگ و امثال آن چیست و می‌ترسید ناباوران، آزادگی و احترام به اخلاق را از شما بگیرند و تأکید نمودید حتی اگر همه‌ی ناباوران و بزرگان ایشان مانند داوکینز هم داروینیسم را رد کنند باز نمی‌توانید به یقین برسید که تکامل درست نیست و تا جایی پیش رفتید که نوشته‌اید هر چیزی را از هر کسی بشنوید ولو چرت‌وپرت و دروغ، باز شک می‌کنید شاید درست باشد! همانطور که می‌بینید، مشکل اصلی شما دشمنی با حقیقت نیست بلکه ابتلا به وسواس ذهنی است که باعث شده حتی نسبت به چیزهایی که خودتان نیز به دروغ و مهمل بودن آن اذعان دارید دچار تردید شوید. ادامه 👇🏻
👆🏻 در پرسش و پاسخ قبلی شما علت این ابتلا را، اشتباه خود در ورود (بدون شرایط کافی) به کانال‌های ناباوران عنوان کردید که پاسخ به همراه راه حل مجرب عرض شد. این نوبت لازم می‌دانم عرض کنم، تنها تکیه‌‌گاه من جهت علاج وسواس ذهنی و رفع شک شما، ادعای خودتان است که گفتید: «هنوز هم آزاده ام و امیدوارم که با کمک شما به این شک و شبهه ها پایان بدم». ضمن اینکه تأکید کردید می‌خواهید بر اساس این ضرب‌المثل مشهور: «شنیدن کی بود مانند دیدن»، نظر همه را (پدر و مادر، دانشمندان خداباور و خداناباور و ...) رها کنید تا خودتان با دیدن حقیقت برای همیشه از شک و شبهه نجات پیدا کنید. بسیار خب، اما قبل از شروع، آیا به من حق می‌دهید بگویم از باطن شما مخاطب محترم خبر ندارم که واقعاً چه قدر در ادعای‌های فوق خصوصاً آزاده بودن صادق هستید؟ و آیا اگر من حقیقت را از روی متن تکامل، بیگ بنگ و غیره (که مورد قبول ناباوران نیز هست)، مقابل چشمانتان بگذارم، شما در عمل آزادگی خود را در پذیرش حقیقت ثابت خواهید کرد؟ اگر ثابت کردید پس بدانید طبق تجربه‌های مکرر، تردید ندارم شما نیز مانند برخی ناباوران‌ که ذهنشان به انباری از شبهات در موضوع تکامل، بیگ بنگ و غیره تبدیل شده بود و بسیار ناامید بودند، از شک و وسوسه‌های ذهنی و رنج ناشی از آن‌ها برای همیشه خلاص خواهید شد. من طبق درخواست شما، پاسخ شبهات پیرامون تکامل، بیگ بنگ و غیره را نه از روی شنیده‌ها بلکه از روی متن خود آن‌ها، مقابل شما خواهم گذاشت؛ پاسخ‌هایی که جای هیچ شک و شبهه‌ای حتی برای کسانی که دچار وسوسه‌ی شدید ذهنی هستند باقی نخواهد گذاشت. تضمین رسیدن به این نتیجه، در کمترین زمان ممکن، به اثبات آزادگی شما در ادامه بستگی دارد، و اگر چه از باطن دیگران خبر ندارم اما از باطن به‌خوبی مطلع‌ام که زمانی موفق شدم یقین به خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز را با گوشت و پوستم تجربه کنم که مطمئن شدم ادعای آزاده بودن و شعار اینکه «شنیدن کی بود مانند دیدن» به‌تنهایی مرا به حقیقت نمی‌رساند بلکه باید در عمل نیز به آن‌ها پایبند باشم و شنیده‌ها و تقلید از همه (پدر و مادر، فامیل، دوست، دشمن، دانشمند، خداباور و خداناباور و غیره) را کنار بگذارم و صرفاً بر اساس آنچه خودم می‌بینم، واقعیت را بپذیرم و اجازه ندهم دیگران برای من تصمیم بگیرند و اصرار داشته باشند مثل آن‌ها فکر کنم. چه رسد به اینکه بخواهم متأثر از سخنان دیکتاتورمآبانه کسانی شوم که می‌خواهند حق تفکر آزاد را از دیگران سلب کنند و شما نیز در مورد آن‌ها نوشتید: «آتیست ها میگن که شما در حدی نیستید بگید تکامل یا بیگ بنگ درسته یا غلط شما باید برید ببینید که داروین و ریچارد داوکینز و... چی گفتن»! ناباورانی که بزرگانشان تصریح می‌کنند چیزی به اسم اراده‌ی آزاد برای انسان وجود ندارد و خودشان به همه‌چیز شک دارند و مرتب به اینجانب گفته‌اند: هر حقیقتی (چه مادی و چه غیرمادی) می‌تواند کاملاً اشتباه باشد و در نتیجه آنچنان دچار پوچی شده‌اند که تصریح می‌کنند اساساً چیزی به معنای یقین و اطمینان در زندگی وجود خارجی ندارد! به‌قدری رسیدن به حقیقت برای شخص خودم مهم بود که به‌اندازه سرسوزنی برایم اهمیت نداشت که پدر و مادر، فامیل، دانشمند، غیر دانشمند، خداباوران و خداناباوران و غیره کدامشان راست‌گو هستند و کدامشان عمداً دروغ می‌گویند و کدامشان اشتباه می‌کنند. هرگز! تنها چیزی که برایم مهم بود و همان باعث شد تا یقین به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز را با همه‌ی وجودم تجربه و به آرامشی که آرزو داشتم برسم، این بود که فقط خودِ خودِ خودم، آزادانه و بدون تعصب، مانند یک ناظر کاملاً بی‌طرف، بتوانم واقعیت را –هر چه باشد- ببینم و سپس بر اساس آنچه با چشمانم دیدم قضاوت کنم و به اطمینانِی که جگرم را خنک کند و سال‌ها آرزویش را داشتم برسم. آن‌قدر دیدن واقعیت به‌جای شنیدن حرف از این‌وآن، برایم اهمیت داشت که اصلاً به این هم فکر نمی‌کردم که در آینده به شبهات مخاطبان محترمی چون شما پاسخ خواهم داد، یا با خداناباوران مشهور و غیر مشهور صدها ساعت گفتگو و مناظره خواهم نمود. بلکه قبل از رسیدن به یقین، فقط می‌خواستم خودم به‌تنهایی حقیقت و اطمینان را تجربه کنم که خوشبختانه نتیجه‌ی این تلاش آزاد، بیش‌ از انتظارم بود به‌طوری‌که بدون باقی ماندن کوچکترین ابهام، به وجود خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز به یقین مستدل و پایدار رسیدم زیرا توانستم با شجاعت همه‌ی شنیده‌ها، حدسیات، فرضیات و نظریه‌هایی که خود فرضیه و نظریه‌پردازانشان از جمله «چالز داروین» نیز به‌صراحت احتمال ردشان را با کشفیات جدید می‌دهند، کنار بگذارم و فقط بر اساس آنچه با چشمانم می‌دیدم قضاوت کنم و همین باعث شد در کمترین زمان، به یقینی متکی بر شواهد مقابل چشم برسم که روش تجربه‌ی این یقین را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آورده‌ام. ادامه 👇🏻
👆🏻 اگر امروز هم دارای اطلاعاتی از منابع معتبر در خصوص مجموعه‌ای از فرضیات و نظریات علمی و غیره هستم صرفاً به این دلیل است که در جایگاه رفع شبهات خداناباوران و ندانم‌گراها و افرادی مانند شما قرار گرفته‌ام که بعد از رفع شبهات کمک کنم تا خودتان با مراجعه به منابع متوجه سوء استفاده و مصادره به مطلوب ناباوران از فرضیات و نظریات ابطال پذیر و ... شوید و مطمئن شوید که همین موارد نیز نه تنها نافی وجود خدا نیستند بلکه بر آن مهر تایید می‌زنند اما با این حال بدون تکیه بر امور ابطال‌پذیر، صرفاً از مسیر میان و با تکیه بر واقعیات و شواهد محسوس، یک بار و برای همیشه به تمام شک و شبهات خویش نسبت به وجود طراح جهان پایان دهید. همان‌طور که افراد متعددی از آتئیست‌ها (خداناباوران)، آگنوستیک‌ها (متوقف‌شده‌های در شک) و اقشار مختلف مردم با تجربه‌ی این روش که در کتاب فوق آورده‌ام، پی در پی به من پیام می‌دهند که دیگر نه‌فقط از شک و شبهات نسبت به وجود خدا نجات پیدا کرده‌اند، بلکه مانند نگارنده موفق شده‌اند یقین مستدل به آفریننده‌ی مهربان خویش را با همه‌ی وجود تجربه کنند به‌طوری‌که دیگر احدی نمی‌تواند کوچک‌ترین تردیدی در باور راسخ ایشان که متکی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است ایجاد نماید و تا جایی پیش رفته‌اند که برخی خودشان نیز می‌توانند با یقین کافی و بر اساس منطق محکم و ارجاع به دانشمندان و مراکز علمی جهان به شبهات ناباوران پاسخ دهند. می‌توانید به صفحه‌ی یکی از این افراد رفته و اشعار زیبای وی در اثبات وجود خدا را مشاهده کنید. (کلیک) این فرد از جوانان موفق دهه‌ی هفتادی است و هم‌اکنون جزو دانشجویان ممتاز کشوری می‌باشد؛ وی اخیراً مدیریت صفحات شعر توحیدی متعلق به کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را پذیرفته است. درحالی که همانطور عرض کردم، اساساً یقین به وجود طراح فوق‌العاده هوشمند جهان، صرفاً متکی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است و نه تنها این یقین وابسته و متکی به هیچ فرضیه، نظریه‌ی ابطال‌پذیر و موارد مشابه تکیه ندارد، بلکه حتی متکی به هیچ دین و مذهب خاصی هم نیست؛ اگر چه روشن است هر کدام از این امور در جای خود مفید و لازم هستند. جهت توضیحات بیشتر می توانید گفتگوی اینجانب با فردی مسیحی را مطالعه نمایید (کلیک) بعدازاینکه یقین به وجود خدا را تجربه کردم و برای اولین بار پایم به طور حرفه‌ای به فضای مجازی ازجمله یوتیوب باز شد، مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی داخل و خارج از کشور، ناباور و غیرناباور همانطور که اشاره کردم از این‌جانب خواستند تا به شک و شبهات ایشان در مورد خدا، دین و مذهب پایان دهم و بعد از حدود دو سال (که گاهی در یک روز نزدیک به ۱۰ ساعت مشغول پاسخ بودم) متوجه شدم به بیش از دو هزار سؤال و شبهه‌ی ارسالی، در قالب صدها ساعت گفتگو و مناظره جواب داده‌ام و برای آشنایی بیشتر با افکار ناباوران، شاید کتابی بر ضد خدا و دین خصوصاً در زمان حاضر نوشته نشده، مگر اینکه آن را تهیه کرده‌ام. من با همان نگاهی که صرفاً حقیقت برایم مهم بود، نظرات ناباوران مشهور و غیر مشهور را مطالعه و با حوصله (و فقط به عنوان یک ناظر بی‌طرف)، بارها به دلایل ریزودرشت و سخنانشان گوش دادم و اینجا بود که یقین قطعی دیگری نیز برایم حاصل شد و آن اینکه بزرگان آتئیست و آگنوستیک و پیروان ایشان، سوار بر اسب بال‌دار حدسیات و خیالات خویش شده و علیرغم تلاش‌های غیرعلمی و گاهاً ناپسند و غیرانسانی (از جمله مصادره به مطلوب فرضیات و نظریات و ... مانند تکامل و بیگ بنگ)، باز دستشان از ارائه‌ی حتی یک دلیل نصفه و نیمه در انکار وجود خدا به کلی خالی است. اینکه عرض شد تلاش ایشان گاهاً غیرانسانی است بدین‌جهت است که آن‌ها برای مخفی کردن خالی بودن دستشان در انکار طراح هوشمند موجودات و علیرغم شواهد محسوس و دلایل بیشمار علمی در وجود طراح بی‌نظیر جهان، مدعی می‌شوند نه برای انکار و نه برای اثبات وجود خدا هر دو با هم، هیچ دلیل علمی وجود ندارد! و در نهایت وقتی می‌بینند همان فرضیات و نظریات مد نظر ایشان نیز به وضوح بر وجود خدا مهر تأیید می‌زنند، با تکیه بر سخنی که در قدم اول خودش، خودش را نقض می‌کند (نسبی‌گرایی مطلق) می‌گویند: «اساساً ما هیچ دلیل علمی و عقلی بلکه هیچ حقیقتی را قطعی نمی‌دانیم»! و با همین ادعا، شاید بدون اینکه خودشان هم متوجه شده باشند، فقدان اطمینان و احساس پوچی خویش در زندگی فردی و اجتماعی‌شان را برای همه آشکار می‌نمایند! ادامه 👇🏻
👆🏻 این افراد مانند ریچارد داوکینز با اینکه به اشکال مختلف و از سر ناچاری اعتراف می‌کنند احتمال دارد خدا وجود داشته باشد اما در عمل هرگز به لوازم این احتمال (به اندازه‌ی ماسک زدن جهت عدم ابتلا به کرونا) پایبند نیستند و احتیاط عقلی را نسبت به وجود خدایی که زندگی، مرگ، سلامتی، بیماری و جهان آفرینش به دست اوست رعایت نمی‌کنند که قبلاً به آن پرداختم. (کلیک). شما نوشته‌اید: «من به‌اشتباه وارد کانال‌های آتیست‌ها شده‌ام و شک و شبهه هایم بیشتر شده است». به همین دلیل طی چندین روز، شبهات فراوانی ارسال کردید که اکثر قریب به‌اتفاق آن‌ها این بود که مرتب می‌گفتید: آتئیست‌‌ها چنین و چنان گفته‌اند. با این حساب روشن است که روش این‌جانب (مراجعه به منابع دست اول) با روش شما (مراجعه به شبهه‌پراکنان) از اساس متفاوت است و کافی است به این نکته‌ی کلیدی توجه کنید تا برای همیشه از شک خارج شوید. روشی که شما طی کردید همانطور که خود اذعان نمودید به افزایش شک و شبهه و تحمل رنج و ناراحتی فراوان ختم شد و روش این‌جانب (و حتی ناباورانی که آن را طی کردند) منجر به رفع اساسی ابهامات و در نهایت تجربه‌ی یقین، اطمینان و شادی واقعی شد. زیرا بارها و بارها به تجربه ثابت شده است نتیجه‌ی تکیه بر شنیده‌ها و حدسیات، فرضیات و شبهه پراکنی‌ها، چیزی جز افزایش سردرگمی و اضافه کردن شک بر روی شک و شبهه بر روی شبهه و رنج بر روی رنج نیست؛ رنجی که مرتب شما و جمعی از ناباوران که حاصل طی نمودن این روش اشتباه است به این‌جانب اطلاع می‌دهید درحالی که برعکس نتیجه‌ی تکیه بر امور محسوس و قطعی، چیزی جز باور خالص و خالی از شک و شبهه نیست. اینجانب بر خلاف شما مخاطب محترم، قبل از رسیدن به یقین، هرگز اجازه ندادم دروازه‌ی ذهنم را بر روی شبهات ناباورانی باز کنم که خودشان اعتراف دارند نسبی‌گرای مطلق هستند و همواره از شکی به شکی دیگر می‌غلتند! ناباوران افسرده‌ای که با نقاب روشنفکری و شعار جنگ با خرافات، مرز بین واقعیت و خرافات را نادیده گرفته‌اند، تا واقعیت (مانند وجود خداوند) را خرافات جلوه دهند و خرافات (مانند وجود غول چراغ جادو) را محتمل و واقعی نشان دهند و در نتیجه مخاطبشان را مانند خود به وسواس فکری و شک در بدیهیات و حقایق دودوتاچهارتا مبتلا کنند تا دیگر نتواند بفهمد اساساً چه چیز واقعیت دارد و چه چیز خرافات است! نکته‌ی پایانی این بخش: کسانی که مانند شما اشتباه خسارت‌بار فوق را مرتکب شده‌اند، اگر در عمل نیز به شعار آزادگی و این که «شنیدن کی بود مانند دیدن» پایبند باشند و شبهات ناباوران‌ که به‌شدت در حال مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی چون تکامل و بیگ بنگ هستند را با شجاعت کنار بگذارند، سپس با مراجعه دقیق به متن منابع فقط یکبار با دقت متن همین فرضیات و نظریات را بخوانند، آن‌ها نیز به روشنی تمام به پاسخ این سؤال خواهند رسید که آیا در این نظریات و فرضیات، کوچک‌ترین دلیل بر انکار خدا وجود دارد یا دقیقاً برعکس، آن‌ها در کنار دلایل بی‌شمار دیگر بر ضرورت وجود خدا مهر تأیید زده‌اند؟ تجربه‌ی مکرر این‌جانب نشان داده تا کسی در عمل آزاده نباشد و به شعار «شنیدن کی بود مانند دیدن» تا رسیدن به یقین، پایبند باقی نماند، اگر حقیقت را با دو چشم خود هم ببیند، باز شک و وسوسه‌های ذهنی اجازه تصدیق را به وی نخواهد داد و او در رنج شک باقی خواهد ماند و به قول دکتر سسیل بویس هامان، CECIL BOYCE HAMANN، زیست‌شناس و دکترای فلسفه: اگر کسی نخواهد متوجه «خدا» شود، با هیچ دلیل و برهانی نمی‌توان او را به قبول وجود «خدا» قانع کرد. (دلایل اثبات وجود) «خدا» برای کسی که در طلب اوست (به‌روشنی) ظاهر خواهد شد. (زیرا) در همه‌جا (و در همه‌ی مخلوقات خدا) قدرت خدائی مشهود است؛ بلی من به «خدا» ایمان دارم. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۶۳، جان کلوور، چاپ سوم. البته صادقانه اذعان می‌کنم شما و برخی ناباوران‌ که نظراتشان را در قالب آورده‌ام، آن‌قدر آزادگی دارید و خارج شدن از شک و شبهه برایتان مهم هست که توانستید با شجاعت و صداقت پا بر غرور کاذب خویش بگذارید و مصرانه خواهان پایان دادن به شک و شبهات خویش شوید. تجربه‌ی گفتگو با افراد آزاده‌ای چون شما مرا در اینکه شما نیز به خواسته‌ی خویش (رهایی دائم از شک) برسید، بیش از دیگران امیدوار می‌کند. بنابراین در قسمت‌های بعدی متن تکامل، بیگ بنگ و امثال آن‌که مورد قبول ناباوران نیز هست را مقابل چشمان‌تان خواهم گذاشت تا شما نیز یک‌بار و برای همیشه تکلیف خود را با این فرضیات و نظریات روشن کنید به شرطی که با دیدن حقیقت و تا لحظه‌ی رسیدن به اطمینان و یقین، بر آزادگی خود پافشاری کنید و از عمل به شعار «شنیدن کی بود مانند دیدن» دست برندارید و اجازه ندهید وسوسه‌های افراطی ذهنی، تعصب، عدم تأمل کافی و شتاب‌زدگی برای شما تصمیم بگیرند! ادامه در نوبت بعدی ... ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 طبیعت دارای شعور هست اما آیا امکان دارد که افریننده ی ما طبیعت باشد طبیعتی که خود محدود است؟ نظرات بعضیا ها بر این هست طبیعت ازلی بوده و دارای شعور و افریننده ی ما هم هست. مخاطب محترم اگر شما نیز مانند برخی مخاطبان –اعم از خداناباور و خداباور- مراحل ۵ گانه‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را با موفقیت پشت سر بگذارید و در وجود طراح و سازنده‌ی موجودات طبیعت، به یقین مستدل برسید، مطمئن باشید تمامی شبهات از جمله شبهه‌ی فوق به طور اساسی برای شما حل خواهد شد. ۱- محدود بودن موجودات جهان و مشاهده‌ی ساختار هدفمند و هوشمند آن‌ها، همان‌طور که شما نیز در سؤال قبلی خود اشاره کردید (کلیک) تردیدی در اینکه موجودات طبیعت، توسط خداوند، طراحی و ساخته شده‌اند باقی نمی‌گذارد. درست است که خداوند به انسان‌ها -به‌عنوان یکی از موجودات در طبیعت- شعور عطا کرده است و آدمی می‌تواند با شعور خدادادی خود، از مصالح موجود در طبیعت استفاده نموده و برای خویش خانه و دیگر وسایل و ابزارهای بشری بسازد، اما روشن است این بدان معنا نیست که انسان‌ها طراح و خالق خودشان و دیگر موجودات طبیعت هستند و توانسته‌اند به خودشان حیات و زندگی بدهند؛ چه رسد به سنگ و چوب و دیگر اجزاء تشکیل دهنده‌ی طبیعت که خداوند آن‌ها را در تصرف انسان‌ها قرار داده و برای هرکدام قوانین هوشمندانه‌ی وضع نموده است. ۲- ناباوران به‌اتفاق، طبیعت را حاصل تصادف و خود به خودی بودن و درنتیجه فاقد شعور و هوشمندی می‌دانند و اگر دیدید فردی ناباور چه دانشمند و چه غیر آن، سخن از وجود شعور و هوشمندی در طبیعت به میان آورد یا اقرار کرد که خودش دارای شعور و هوش است، بدانید او نیز به یکی از تناقضات بیشمار ناباوران مبتلا شده‌ است که هیچ پاسخ منطقی برای نجات از آن ندارند، خصوصاً اینکه خودشان تصریح می‌کنند، به این علت خداناباور شده‌اند که به گمان آن‌ها خلقت جهان، از اساس بیهوده، شانسی، فاقد شعور، خودبه‌خودی و رها شده است! ۳- از بدیهیات است کسی که به طراحی هوشمندانه‌ی جهان اعتراف می‌کند، چه خوشش بیاید یا نیاید، به وجود طراح هوشمند جهان نیز اعتراف نموده است همانطور که تجربه‌ی قابل آزمایش و تکرارپذیر نیز ثابت می‌کند هیچ طرح هوشمندانه‌ی -ولو یک نقاشی ساده- بدون طراح هوشمند نیست، چه رسد به طرح فوق العاده هوشمندانه‌ی موجودات طبیعت که مقابل چشم همگان است. ۴- توجه به محدود بودن هرکدام از موجودات طبیعت و همچنین قوانین علمی ازجمله قانون دوم ترمودینامیک که مورد قبول عموم دانشمندان (چه خداباور و چه خداناباور) است، ادعای ازلی بودن جهان را از اساس باطل نموده و به موزه‌ی تاریخ فرستاده است. 👤دکتر فرانک آلن، Frank Allen، استاد فیزیک زیستی: برخی مدعی‌اند جهان از ازل وجود داشته است (بی‌آغاز و از اول بوده، اگر بخواهیم طبق) قانون ترمودینامیک- حرارت، (به این ادعا نگاه کنیم این قانون) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجه‌ی حرارت پست مشابه ای می‌رسند و دیگر انرژی قابل‌مصرف وجود نخواهد داشت و در این حالت دیگر زندگی غیرممکن خواهد بود. با این فرض اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیش‌ازاین مرگ و رکود حادث‌شده باشد. خورشید سوزان و ستارگان و زمین آکنده از زندگی، گواه صادقی است بر اینکه آغاز جهان در لحظه خاصی از زمان اتفاق افتاده است، بنابراین جهان نمی‌تواند چیزی جز «آفریده‌شده» باشد و ناچار باید یک علت بزرگ نخستین یا یک «خالق» ابدی که نسبت به همه‌چیز دانا و تواناست وجود داشته باشد که جهان را ساخته باشد. 📘 اثبات وجود خدا، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم. 👤 دکتر دیل استوارتزن دروبر، DAEL SWARTZENDRUBER، خاک شناس و دکترای فلسفه: قانون دوم ترمودینامیک بولتزمن (Boltzmann) را همه‌ی دانشمندان پذیرفته‌اند. بدین ترتیب همچنان ‌که نگارنده نیز قبول می‌کند نظم و ترتیب موجود در طبیعت، نتیجه‌ی طرح و (اراده و) مشیتی است که آن را ایجاب کرده و آنگاه وجود یک حکمت عالیه (طراح بسیار هوشمند) مسلم می‌شود. 📘 همان ص ۲۲۵ می‌توانید گزارشی از مناظره‌ی این‌جانب با یکی از آتئیست‌‌‌ها (خداناباوران) که ادعای ازلی بودن جهان را داشت، در این نشانی (کلیک) مطالعه نمایید. در بخش دوم «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام ضمن اثبات یگانگی و غیرمادی بودن خدا، به این موضوع بیشتر پرداخته‌ام. پ.ن: وقتی می‌خواهیم به موجودات مادی به‌صورت جمعی اشاره کنیم، از لفظ طبیعت یا جهان استفاده می‌کنیم همان‌طور که وقتی می‌خواهیم به انسان‌ها به‌صورت جمعی اشاره کنیم از لفظ مردم یا جامعه استفاده می‌کنیم؛ بنابراین نباید این تصور در ما ایجاد شود که این «الفاظ» (طبیعت، مردم و غیره) موجودِ مستقلی هستند. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 من چند قسمت از پرسش و پاسخ های شما را خواندم می خواستم بپرسم که قسمت های بعدی را کی می گذارید؟ - منظورتان پرسش و پاسخ ناباوران و محققان با اینجانب، با عنوان «راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن» است؟ 🗣 بله - انجام این کار را در اولویت اول برنامه‌های خود گذاشته‌ام و هم اکنون مشغول تنظیم قسمت‌های بعدی هستم. با توجه به اینکه سؤال‌کنندگان، غالباً کسانی هستند که دچار شک و وسوسه‌ی شدید ذهنی شده‌اند بنابراین لازم است پاسخ‌های ارائه شده، ضمن داشتن استحکام علمی و عقلی، به طرز ویژه‌ای ساده، روشن، راهگشا و قابل تجربه خصوصاً برای این مخاطبان محترم باشد تا ایشان را نیز در کمترین زمان ممکن از شک و شبهات و رنج‌هایی که گرفتار آن شده‌اند برای همیشه خارج نماید که در این صورت لازم است من نیز بدون عجله و با آرامش هر زمان قسمت‌های بعدی آماده شد، آن‌ها را منتشر نمایم. جهت رسیدن به نتیجه‌ی بهتر، این مجموعه را از قسمت اول (کلیک) مطالعه نمایید. ‌📝 @esbatekhodavand