eitaa logo
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
33 دنبال‌کننده
59 عکس
1 ویدیو
0 فایل
🌺 سلام اثبات وجود خدا، دین و مذهب خردمندانه وابسته به کانال: @esbatekhodavand 🗣 ارتباط و پاسخ به سؤالات: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 دریافت رایگان کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه، تألیف نگارنده: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
‌👆🏻 تجربه گفتگوی اینجانب با افرادی که بدون اطلاعات و شرایط کافی خود را در معرض رگبار شبهات ناباوران قرار می‌دهند نشان می‌دهد، این افراد به اشتباه خیال می‌کنند تنها علتی که باعث شده حالشان بد شود، شک و شبهه‌ی ناباوران است، در حالی متوجه نیستند، ارتباط با این افراد حتی اگر در موضوعات روزمره و غیر اعتقادی باشد، سبب می‌شود افسردگی شدید و حال بد ناباوران، مانند ویروس به ایشان منتقل شود و حالشان را بد کند، همان‌طور که برعکس، نشست‌وبرخاست با افرادی که از گوهر یقین به خدا برخوردارند و با خدا أنس دارند، باعث می‌شود، نشاط و حال خوب این افراد، مانند نسیم بهاری، غم انسان را تبدیل به شادی کند. آنچه جای بسی شکر دارد این است که عموم مردم که وظیفه‌‌ی پاسخ به شبهات ناباوران بر عهده‌ی ایشان نیست، برای اینکه موفق شوند یقین به خدا و دیگر باورهای سرنوشت ساز را تجربه کنند، به‌هیچ‌وجه تا پایان عمر نیازی به مطالعه‌ی کتب، دیدن کلیپ و ارتباط با کانال و گروه‌‌های ناباوران ندارند. دلیل آن نیز روشن است چون ناباوران، نه‌تنها منبع رسیدن به یقین مستدل به وجود خدا نیستند بلکه برعکس، تلاش می‌کنند افراد جویای حقیقت را از مراجعه به منابع اصلی باز داشته و حقایق واضح را مشتبه سازند و سپس با ایجاد شبهات گوناگون، مانع ارتباط زنده و شادی‌بخش جویندگان حقیقت با آفریدگار خویش شوند. اطلاع از شبهات قدیم و جدید ناباوران و رصد و پیگری آن‌ها، فقط به عهده‌ی افرادی است که اولاً خودشان با تفکر آزاد و بدون تقلید از دیگران، به یقین مستدل رسیده‌اند و ثانیاً از اطلاعات و شرایط کافی برای رفع شبهات ناباوران و نجات افرادی که دچار شبهه و شک شده‌اند برخوردار هستند. این افراد کسانی‌‌اند که نه‌تنها مطالعه‌ی کتب و گفتگو و مناظره با ناباوران کوچک‌ترین اثر منفی روی ایشان نمی‌گذارد بلکه رفع شک و شبهات دیگران، حالشان را بهتر نموده و این کار تفریحی سالم، با آثار مبارک و مفید برایشان محسوب می‌شود. 🗣 بسیار ممنونم بنده هم مدت‌هاست متوجه شدم که ناباوران حس پوچی و پریشانی زیادی دارند و این را در حرفهایشان با توهین نشان می‌دهند. به نظرم خوب است کلیپی با آمار جهانی از وضع بد آن ها ساخته شود برای کسانی که هنوز خبر ندارند ناباوران با اینهمه ظاهرسازی و پز روشنفکری دچار افسردگی شدید هستند. افرادی که غالباً برای رفع شبهه به این‌جانب مراجعه می‌کنند افرادی هستند که تحت تأثیر عنوان و تحصیلات برخی ناباوران قرار گرفته‌اند و برایشان خیلی عجیب و باورنکردنی است که بزرگان ناباور علیرغم داشتن عنوان دانشمند، حرف‌های بسیار سطحی و به‌دوراز عقل سلیم می‌زنند! یکی از دلایل این تعجب، آن است که این افراد خیال می‌کنند دانشمندان -چه خداباور و چه خداناباور- از سیارات دیگر آمده‌اند و به جماعت ازمابهتران تعلق دارند و در نتیجه باید از هرگونه خطا و اشتباهی مصون و معصوم‌ باشند. این افراد به دلیل همین تصور اشتباه که نشان از سادگی و تجربه‌ی کم ایشان است، بیش از آنکه متأثر از دلیل باشند، متأثر از عناوین و ظاهرسازی‌ها شده‌اند! درحالی‌که ما در زمانه‌ای هستیم که شاید کمتر فامیلی باشد که دکتر و مهندس و افراد تحصیل کرده در آن پیدا نشود. جمعی از نزدیکان امثال این‌جانب دارای مدارک بالای علمی از تخصص تا فوق تخصص و ... از دانشگاه‌های جهانی هستند و خودشان از اساتید دانشگاه و مدیران سطح بالای آزمایشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی می‌باشند که امثال من علاوه بر ارتباط نزدیک، تجربه‌ی گفتگوهای طولانی در موضوعات جزئی و گوناگون را با ایشان داریم. این افراد با اینکه عنوان دانشمند را با خود یدک می‌کشند اما با این حال خودشان نیز هیچ ادعایی در اینکه از اشتباه کوچک و بزرگ مصون هستند ندارند (چون هیچ عاقلی هم چنین ادعایی را قبول نمی‌کند) بلکه امثال این‌جانب بارها شاهد بوده‌ایم که چطور ایشان -علیرغم شهرت و جایگاه اجتماعی ویژه- گاهی در تشخیص مسائل روزمره و سطحی نیز به‌سادگی دچار اشتباه و خطا می‌شوند. بنابراین باید مشکل کسانی که تصور غیرواقعی، مبالغه‌آمیز و خیالی از دانشمندان و مدعیان روشنفکری در ذهن خود دارند را جای دیگر جست. به‌عنوان نمونه به شبهه‌ی مخاطب محترمی که در قسمت قبل، با نگرانی وی آشنا شدید توجه کنید: 🗣 «می خواهم که شما پاسخ این سوالم رو بدید بی دین ها خودشون رو روشن‌ فکر می دونند و فکر میکنند کاملاً درست فکر میکنند و عقیده دارند. همش تو ذهنم میاد اونا روشن‌فکرند (پس) درست میگن و همش تو ذهنم به همون دلایل که گفتم مثل مدرک و پست و مقام و رتبه و تخصص و دانشمند (بودن) و اینکه خودشون رو روشن‌ فکر میدونند همش تو ذهنم میاد که اونا درست میگن. همش تو ذهنم میاد که بی دین ها و امثال آنها چون اسم خودشون رو روشن‌ فکر گذاشتن حتماً درست اعتقاد دارن ... و امثال این جور افکار من رو آزار میدن. ازتون می خواهم جواب این مشکلمو بدید». ادامه 👇🏻
👆🏻 این فرد صادقانه و ساده‌‌انگارانه خیال می‌کند، به صرف اینکه افرادی خود را روشن‌فکر بدانند، پس حتماً سخنانشان (هر چه باشد) درست است! در حالی که هر انسان آزاده و بدون تعصب، فقط تابع دلیل است، نه ظاهرسازی افراد و القابی که هرکسی می‌تواند به رایگان برای خودش خیرات کند و ضعف‌های خویش را پشت آن مخفی نماید. برای یک انسان آزاده هیچ فرقی ندارد که یک دلیل منطقی را از مادربزرگ عزیزی که هیچ سوادی ندارد بشنود یا از دانشمندی مشهور. او اگر ببیند ادعای یک دانشمند خیلی مشهور، فاقد دلیل منطقی است با بی‌اعتنایی کامل از آن عبور می‌کند و هم زمان اگر ببیند ادعای انسانی گمنام، متکی به دلیل قانع‌کننده است، بدون هیچ غروری آن را تصدیق نموده و می‌پذیرد. بی‌تردید «خودکم‌بینی» باعث می‌شود برخی افراد با شنیدن عناوینی مانند دانشمند، دکتر، روشنفکر و غیره منفعل شوند در نتیجه بدون تحقیق کافی ادعاهای این افراد را درست بدانند یا بیش از اندازه جدی بگیرند! ناباوران نیز که متوجه خودکم‌بینی این افراد هستند، چون دستشان از دلیل علمی و عقلی بر انکار خدا و دیگر باروهای سرنوشت‌ساز تهی است، سعی وافری می‌کنند تا با ظاهرسازی و بزک کردن عناوین و القاب خودساخته‌ی خویش یا همفکران خود مانند روشنفکر، دانشمند و ... افراد ضعیف و خودکم‌بین را تحت تأثیر سخنان خویش قرار دهند تا بتوانند ادعاهای باطل‌ خود را به ایشان تحمیل کنند. برای اینکه به‌طور ملموس، بتوانم منظورم را برسانم به یکی از تجربه‌های زندگی خویش در همین خصوص اشاره می‌کنم: یکی از دوستان صمیمی من که بهترین خاطرات دوران تحصیل را با او دارم، متأسفانه به وادی هولناک ناباوری افتاده است به طوری که اگر آن زمان به وی می‌گفتند: تو در آینده کافر و ملحد می‌شوی، چه بسا این سخن را بدترین ناسزای دیگران به وی در زندگی خود تلقی می‌کرد! وی که نویسنده و مترجم کتب فراوان علیه خدا و دین است، به‌شدت غرب‌زده شده، به‌طوری‌که حتی علیه ایران نیز در رسانه‌های بیگانه قلم می‌زند. غرب‌زدگی او به قدری افراطی است که وقتی فارسی حرف می‌زند، با لهجه‌ی فردی خارجی که زبان مادری‌اش فارسی نیست سخن می‌گوید درحالی‌که امثال من که از نزدیک او را می‌شناسیم می‌دانیم او متولد ایران است و پدر و مادرش لهجه‌ی شیرین و غلیظ محلی دارند. اگر من از تغییر لهجه‌‌اش خبر نداشتم و سپس وی با همین لهجه‌ی غرب‌زده به طور ناگهانی با من مواجه می‌‌شد و حرف می‌زد، چه‌بسا فکر می‌کردم لابد قصد شوخی دارد تا مرا غافل‌گیر (سورپرایز) کند! این رفیق قدیمی، هرازگاهی از رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی سر درمی‌آورد و در محافل روشن‌فکری خارج از کشور به‌عنوان یک چهره‌ی تحصیل کرده و جوان برای سخنرانی دعوت می‌شود و چه‌بسا شنوندگان سخنرانی‌های او نیز مانند من این خبر را شنیده باشند که وی گفته قصد دارد در آینده، مانند الگوی خود (که نویسنده‌ای ضد خدا و ضد دین بود) خودکشی کند! ممکن است افراد ظاهربین و مثل خود وی غرب‌زده و خودکم‌بین، با مشاهده‌ی تهی شدن این فرد از هویت انسانی و ایرانی خویش، به‌جای اینکه تأسف بخورند، تحت تأثیر عنوان و مدرک تحصیلی و لهجه غرب زد‌ه‌ی وی قرار بگیرند، اما از دریچه‌ی نگاه من (که از نزدیک با وی آشنا بودم و به خانه‌ی محقر حدود ۵۰ متری او رفته‌ام و خصوصاً پدر بسیار زحمت‌کش و بزرگوارش را از نزدیک دیده و شاهد شادی‌ها و خنده‌های واقعی‌اش بوده‌ام) موضوع کاملاً فرق می‌کند. دلیل آن نیز روشن است چون اگر شما هم مانند من او را از نزدیک می‌شناختید، وقتی بعد از سال‌ها با چهره و چشمان پر از غم و اندوه او مواجه می‌شدید و مقالات او ضد ایران و نژاد ایرانی را در رسانه‌های بیگانه می‌دیدید و می‌فهمیدید او در باورهایش سقوط کرده و کتب فراوان ضد خدا و دین به بازار عرضه نموده است و همچنین خبر تصمیم وی برای خودکشی (که امیدوارم دروغ باشد) را می‌شنیدید، آیا به‌عنوان یکی از صمیمی‌ترین دوستان او یا حتی به عنوان یک ایرانی، هم‌وطن، همشهری و همکلاسی، بلکه به‌عنوان یک انسان آزاده و با وجدان، از این‌همه رنج و سقوط وی غمگین نمی‌شدید؟ آنچه گذشت فقط یک نمونه‌ی ملموس بود که از نتایج رایج شک به خدا در بین ناباوران است. خداوند در سرنوشت من دوستی با چنین فردی را قرار داد، فردی که هم‌اکنون یکی از نمادهای روشنفکری بین ناباوران و غرب‌پرستان است که لقب روشن‌فکر را بدون اینکه تناسبی با تاریکی افکارشان داشته باشد، برای خود خیرات کرده‌اند و با برجسته سازی این القاب، سعی دارند افراد ظاهر بین که دچار خودکم‌بینی بیش از حد شده‌اند را مقهور باورهای نادرست خود کنند. درحالی‌که خودشان نیک می‌دانند، درونشان مملو از رنج و افسردگی است. برای امثال من، امید به فضل خدا، مایه‌ی آرامش شده است و برای امثال ایشان، یاد خودکشی مسکنی است تا بتوانند شبهای پر کابوس خود را به روز رسانند، درحالی‌که بازهم اشتباه می‌کنند. ادامه 👇🏻
👆🏻 من برای اثبات حقیقت فوق کافی است ایشان را به وجدان و تجربه خودشان ارجاع دهم بنابراین ضرورتی نمی‌‌بینم که برای امثال ایشان که روزی به قرآن باور داشتند آیات زیر را یادآوری کنم: أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سورةُ الرّعد) آگاه باشيد، تنها با ياد خدا قلب‌ها آرامش (و قرار) پیدا می‌کند! وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت. ... وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ (سورةُ طه) و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروه‏هايى از آنان داده‌‏ايم، ميفكن! اينها شكوفه‌‏های (زودگذر) زندگى دنياست؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است. ژورنال اسپرینگر: تحقیقات بارها و بارها نشان داده است که دین‌داری به‌طور بالقوه می‌تواند به‌عنوان یک عامل محافظتی در برابر خودکشی عمل کند! ‏Research has repeatedly demonstrated that religiosity can potentially serve as a protective factor against suicidal behavior 🌐 http://link.springer.com/article/10.1007/s10943-009-9248-8 نیویورک‌تایمز: اتئیسم (بی‌خدایی) باعث خودکشی می‌شود! ‏ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE 🌐 http://query.nytimes.com/gst/abstract.html?res=9507E2DC1131E033A25754C1A96F9C94659ED7CF&legacy=true خودکم‌بینی نتیجه‌ی غفلت از داشته‌های ارزشمند خویش است و کسی که یقین دارد خداوند فرزانه، آفریننده‌ی اوست و وی را به‌صورت هدفمند و کاملاً هوشمندانه طراحی نموده و به وجود آورده است، محال است حتی یک‌لحظه دچار خودکم‌بینی شود، بلکه به عکس، همیشه متوجه قدر و ارزش والای خویش خواهد بود. خلاصه: افرادی که حتی با داشتن اطلاعات کافی و صرفاً برای رفع شبهات، به نقد کتب و آثار ناباوران مبادرت می‌کنند، باید علاوه بر یقین مستدل، از شرایط دیگری که به آن اشاره شد نیز حتماً برخوردار باشند تا ارتباط با افرادی که از افسردگی شدید و حال بد رنج می‌برند، تأثیر منفی بر حال خوب و روحیه‌ی شاد ایشان نگذارد و افرادی که کارشان پاسخ به شبهات نیست تا آخر عمر، هیچ نیازی به مطالعه یک خط کتاب و دیدن یک ثانیه از فیلم‌های ناباوران و سر زدن به کانال و گروه‌های ایشان ندارند بلکه اگر فاقد شرایط و اطلاعات کافی باشند، این اقدام نسنجیده، قطعاً خطایی بزرگ با تبعات تلخ و چه بسا ابدی برایشان خواهد بود. پ.ن: برخی مخاطبان به این‌جانب پیام دادند که عاشق خدا هستند و اسلام و قرآن را دوست دارند اما درعین‌حال (قبل از رسیدن به یقین و کسب شرایط لازم) با ناباوران (که عمداً به انکار و استهزاء خداوند، قرآن و اسلام روی آورده‌اند) ارتباط برقرار کرده‌اند. (!) سپس از من می‌خواهند راهی فوری برای نجات از ناراحتی‌هایی که نتیجه‌ی این ارتباط است ازجمله، وسوسه‌ی شدید ذهنی، کم شدن حافظه، کابوس، استرس و افسردگی شدید که به قول خودشان منجر به سفید شدن موها و کاهش وزنشان شده است ارائه دهم. من نیز ایشان را با ذکر دلیل متوجه اشتباه غیرحرفه‌ای خودشان در ارتباط با ناباوران می‌کنم و سپس چون از عشق خودشان به خدا و علاقه‌ی به قرآن، سخن گفته‌اند، دو سؤال را از ایشان می‌پرسم: سؤال اول: آیا می‌دانید گفتگوی شما با ناباوران، رفتن به کانال، گروه و دیدن کلیپ‌های آن‌ها که مملو از انکار، توهین، تمسخر و جسارت به خدای عزیز، قرآن و آیات الهی است، علاوه بر رنج‌هایی که به آن مبتلا شدید، سبب افزایش آمار بازدید تولیدات ایشان و تشویق آن‌ها به ادامه‌ی کارشان می‌شود؟ (پاسخ ایشان مثبت است). سؤال دوم: بنابراین شما که می‌گویید عاشق خدا هستید و اسلام و قرآن را دوست دارید، اما درعین‌حال مایلید با ناباوران به اشکال مختلف در ارتباط باشید، آیا از راهنمایی صریح خداوند در قرآن که به‌شدت شما را از انجام کار فوق و عواقبت شوم آن نهی کرده است با خبرید؟ ازجمله: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً و تحقیقاً خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد افرادى (نشانه‌ها و) آيات خدا را انكار و استهزا مى‌‏كنند، پس با آن‌ها ننشينيد (و به ایشان بی‌توجهی کنید) تا به سخن (و موضوع) ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌‏كند. ادامه دارد ... 📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام و عرض خسته نباشید، سوالی که هست منظور از شعور در طبیعیت چیه؟ اگر طبیعیت شعور ندارد پس این فعل و انفعالاتی که رخ میدهد چیست؟ درست است خداوند طراح و برنامه ریز این فعالیت هاست اما داخل کتاب (پاورقی) شما میفرمایید طبیعیت شعور ندارد. : سلام شما هم خسته نباشید. به نظر می‌رسد منظور شما مخاطب محترم، از این جمله: «داخل کتاب شما می‌فرمایید طبیعت شعور ندارد» مناظره‌ی این‌جانب با برخی خداناباوران است که در کتاب مذکور آورده‌ام: من از فردی که خود را آتئیست (خداناباور) معرفی کرد پرسیدم: به نظر تو چه کسی این جهان را با این دقت آفریده است؟ پاسخ داد: طبیعت تمام احتمالاتو امتحان میکنه تابه اونی برسه که امکان تشکیل جهان روداره گفتم: مگر طبیعت شعور دارد؟ گفت: خیر گفتم: پس چطور می‌تواند تمام احتمالات را امتحان کند؟ گفت: نیازی نیست وقتمو برای هرانتقاد بچه ‌گانه ‌ای بذارم. همچنین در کتاب آمده است: فردی وارد کانال من شد و مانند بسیاری از خداناباوران علیرغم اینکه تاکید داشت طبیعت بی‌شعور است می‌گفت: انسان‌ و جهان را طبیعت به وجود آورده! گفتم: به نظر تو طبیعت شعور دارد؟ گفت: خیر گفتم: ضمن احترام، آیا برای خودت شعور قائل هستی؟ وی بعد از مکث پاسخ داد: بله گفتم: یعنی تو شعور داری اما پدیدآورندة تو -که خیال می‌کنی طبیعت است- فاقد شعور است؟ آیا این خردمندانه است انسان از چیزی که او را بی‌شعور می‌داند چنین توقعی داشته باشد؟ همان‌طور که ملاحظه نمودید، ادعای فاقد شعور بودن طبیعت ادعای ناباوران است و درعین‌حال در تناقضی آشکار برای خود که بخشی از طبیعت هستند قائل به شعور می‌باشند. بنابراین سخن شما که خداوند طراح و برنامه‌ریز فعالیت‌های طبیعت و فعل و انفعالات آن است (و به موجوداتی مانند انسان شعور عطا کرده است) سخن مطابق واقع و خردمندانه‌ای است همانطور که من نیز در کتاب روی آن تأکید داشته‌ام. همیشه در مسیر درست موفق باشید. پاورقی: منظور کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است؛ نام آن را جستجو و رایگان دریافت نمایید. ‌📝 @esbatekhodavand
سلام پیرو توضیحات قبلی (کلیک) یکی از مخاطبان محترم، صفحه‌ای در اینستاگرام با نام شعر توحیدی تشکیل داده است (کلیک). وی که با تخلص شعرهای زیبایی در اثبات وجود خدا سروده است، قبول زحمت کردند که مدیریت صفحات شعر توحیدی متعلق به این کانال را نیز بر عهده بگیرند که صمیمانه از ایشان سپاس‌گزاریم. ✨
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۲ راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت نهم جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. ادامه‌ی پرسش و پاسخ اسبق: 🗣 این چیزهایی رو که مینویسم که دارن ذهنم و روانم و حتی جسممو کلا من رو آزار میده و قصد توهین ندارم و خیلی از حرف هایی که نوشتم از آتیست هاست و برخی به خاطر وسواس فکری تو ذهنم میاد و فقط قصد دریافت کمک از شما دارم. (آتئیست ها و ...) یه کاری کردن من یه جورایی به درست بودن تکامل یقین آوردم من احساس میکنم که نمی تونم به یقین برسم که داروینیسم درسته یا غلطه و حتی دانشمندان حتی ریچارد داوکینز هم نظریه داروینیسم رد کنه ... اگه همه داروینیسم رو رد کنند ممکنه اشتباه کرده باشن و درست نباشه و حقیقت نباشه و برعکس اگه همه داروینیسم رو تایید کنند باز میگم ممکنه اشتباه باشه ممکنه درست نباشه و حقیقت نباشه (اما) بعضی وقتها تو ذهنم میاد که شاید هنوز سند ومدرک اثبات داروینیسم رو پیدا نکرده‌اند یا گم شده یا شاید هم از بین رفته است. 👇🏻
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #پرسش_پاسخ #مشاوره_دو بخش ۲ راه حل خروج از شک به خدا
👆🏻 (از طرف دیگه) به ذهنم میاد که نکنه طرفداران داروینیسم دارن مقاومت (می کنن) و در مقابل حقیقت و واقعیت ایستادگی میکنند؟ همش آتیست ها میگن خدا و دین چیه؟ مردم رو نبینید که در مورد این چیز ها حرف میزنند! مردم اطلاعات و سواد شون کم هست یا هنوز با تکامل آشنا نشدن به خاطر همون به این داستان ها و خرافات و افسانه ها و چرت وپرت ایمان دارند. اونا یعنی آتیست ها میگن که شما در حدی نیستید بگید تکامل یا بیگ بنگ درسته یا غلط شما باید برید ببینید که داروین و ریچارد داوکینز و... چی گفتن همش تو ذهنم میاد ما واقعاً ۱۰۰ درصد از نسل میمونیم و محاله بشه ردش کنی دیگه دارم دیونه میشم از این افکار همش تو ذهنم میاد که نکنه ما فکر میکنیم غلطه اما درست باشه و حقیقت داشته باشه وروزی بیاد بفهمیم اشتباه اعتقاد داشتیم و بر عکس (نکنه اونا که فکر می کنن تکامل درسته اما غلط باشه و حقیقت نداشته باشه و روزی بیاد که بفهمند اشتباه، اعتقاد داشتند). به خاطر این فکر که می ترسم همش از اون روزی که نمی دونم میاد یا نه دارم عذاب میکشم! از اینکه (آتئیست ها) ما را از نسل یک حیوان می دونن حالم خیلی بد میشه من نمی خواهم به خاطر اینکه ناراحت میشم و خوشم نمی یاد تکامل رو رد کنم نمی خواهم احساسی فکر کنم. هر وقت تو ذهنم میاد بابا (تو) میمون هستی! اصلاً حالم از خودم بهم میخوره. میگم مردم چه جوری وقتی که از نسل میمون ها هستند خوشحال هستند؟ شباهت نژاد سیاه پوست به میمون ها از نظر ظاهری ژنتیک و برخی رفتار ها بد جور رفته تو مخم همش تو ذهنم میاد که درسته دین اسلام دین مهربانی ها و قشنگی هاست و من دوستش دارم یا در مورد قشنگی های جهان که تو ذهنم میاد، اما می گم بابا ول کن ما از نسل حیوانیم! من بعضی وقتها کسی رو می بینم نماز می خونه تو ذهنم میاد مگه میمون هم نماز میخونه؟! من حتی موز میبنم حس بدی بهم دست میده. اصلاً از موقعی که شنیده‌ام که میگن از نسل‌ حیوانیم و میگن خدا وجود نداره دیگه واسه خودم زیاد ارزش قائل نمی شم. میگم بابا خودتون رو سر گرم کردید بابا ول کن!! حقیقت (داروینیسم) رو ول کردید، خودتون رو سرگرم کردید؟ همش تو ذهنم وقتی کسی رو می بینم که داره در مورد خدا و دین میگه و میگه فلان چیز گناه هست و فلان چیز ثواب از این چیز ها حرف میزنه تو ذهنم میاد و خندم میگیره که بابا ول کن ما که از نسل حیوانیم. زندگی کن، بخور و بخواب، کار های غریزی رو انجام بده! برو زندگی حیوونیت رو بکن، این چیز ها الکی هست! بعضی وقتها به ذهنم میاد که دیگه تو ته خط رسیدی و محال برگردی یا شاید تازه وارد راه درست و حقیقت محض شدی و از راه غلط خارج شدی و شاید اسلام و خدا هیچ حقیقتی ندارد. دیگه واقعاً دارم گیج میشم. من همش میترسم که (آتئیست‌ها با قبولاندن نظریه تکامل به من) همین آزاده بودنم رو از من بگیرن و من رو مثل یه حیوان کنند همین الان هم یه کاری کردن که می خواهم کار خوب کنم تو ذهنم میاد بابا این مسخره بازی ها چیه حیوان مگه از این کار ها میکنه؟ وامثال این افکار زشت و منفی و حیوانی! اصلأ دارم قاطی میکنم مغزم دیگه داره از کار می افته. اصلاً تکامل و فرگشت درسته یا غلط؟ سندی فسیل انتقالی همه موجودات و یا بعضی از موجودات هست یا نیست؟ برای رد و اثبات آن دلایل ارائه بدیم چون حرف هاشون بد جور رفته تو مخم از کجا میفهمید که دانشمندان مخالف تکامل و یا دانشمندان‌ طرفدار تکامل کدومشون در ست میگیه و ... یا دروغ نمیگه راستی میخواهم بدونم دلایل رد داروینیسم چیه آیا طرفداران داروینیسم سندی برای اثبات آن دارند؟ مثلاً مراحل انتقال. حالا من از بعضی ها شنیده ام که در فسیل های پیدا شده تقلب میکنند مثلاً در موزه نمیدونم کجا، فسیل جمجمه آدم رو به شامپازه چسبونده بودند و میگفتند که این فسیل انتقال شامپانزه به انسانه؟ می خواهم بدونم آیا صحت داره؟ اصلاً بعضی وقتها تو ذهنم میاد که حتی فسیل انتقال پیدا نشه باشه میگم نکنه هنوز پیدا نکردند و یا هنوز رونمایی نکردند و یا نمی خوان نشان بدند و یا کسانی هستند نمی ذارند که به نمایش بگذارن؟ دلایل رد تکامل هم تو ذهنم میاد مثلاً اینکه اگه پای من قطع شه و یا یه انگشتم قطع شه بچه من بدون انگشت و بدون پا به دنیا نمیاد و یا من و زنم خالکوبی کنیم بچه مون با خالکوبی به دنیا نمیاد و یا اینکه گوسفند ها رو رنگ کنیم بچه هاشون رنگی به دنیا نمیایند بعضی وقتها میگم شاید به خاطر اینکه بعضی ها با داروینیسم آشنایی و شناخت ندارند و نشنیده اند به خدا باور دارند و به وجود آن شک نمیکنند؟ همش تو ذهنم میاد که نکنه دانشمندان جهان و زیست شناسان سر کلکل و یا لجبازی هنوز سند ومدرکش رو پیدا نکردند ونمی خوان شانشون پایین بیاد ادامه 👇🏻
👆🏻 از تون می خواهم که حرف و عقیده کسانی که میگن تکامل، خدا را رد نمی کنه و کسانی که میگن رد میکنه رو با هم بررسی و تحلیل کنیم اصلاً میگم شما رد کنید من از کجا بدونم که درست میگید یا حقیقت؟ همش به ذهنم میاد که حتی اگه همه دانشمندان زیست شناسان همه مردم و علما و یا دانشمندان طرفدار تکامل، تکامل رو ردکنند من باز به یقین نمی رسم. تو ذهنم میاد که شنیدن کی بود مانند دیدن همش به ذهنم میاد که ریچارد داوکینز که رشته و تخصص و تحقیقات و سابقه و حرفه و دانش و علمش رو جستجو کرده اطلاعاتی که در مورد مسائلی همچون داروینیسم و... میده ۱۰۰ درصد درسته یا احتمال درست بودنش زیاد یا خیلی زیاد است، اونا خودشون رو روشن فکر می دونند و فکر میکنند کاملاً درست فکر میکنند همش تو ذهنم میاد اونا روشن فکرند درست میگن. من همش تو ذهنم میاد که اگه خود دانشمندان طرفدار داروینیسم مثل ریچارد داوکینز هم نظریه داروینیسم رو رد کنه ... ممکنه اشتباه کرده باشه و حقیقت نباشه یا شما که این نظریه رو رد کنین ممکنه اشتباه کرده باشید! چرا هر کی، هر دانشمند و هر تحصیل کرده و پرفسور و... در مورد داروینیسم یا تکامل نظری متفاوت و متمایز با یکدیگر دارند یا حرف های هم رو غلط یا اشتباه و یا دروغ و غیر حقیقی و یا تحقیقات شون رو کم و بی اساس اشتباه میدونند و یا حرف های یکدیگر رو چرت و پرت و خرافات و مزخرفات میدونند؟ میخواستم در مورد نظریه جایگزینی بحث و گفتگو کنیم واقعاً دارم گیج میشم خلاصه بگم تو دو راهی درست بودن تکامل و یا غلط بودن تکامل گیر کرده ام و گیج شده ام همش تو ذهنم میاد درسته! غلطه! درسته؟ غلطه؟ همینطوری شب وروز تو ذهنم هست من رو دیونه کرده التماس می کنم که زود تر به داد من برسید من یه جوری شدم هر چی از هر کی میشنوم حتی اگه چرت وپرت باشه و از خودش بدون دلیل و با دروغ گفته باشه رو من شک میزاره و تو ذهنم میاد شاید واقعاً درست میگه؟ حتی مثلاً بگن که ما تکامل یافته از ماهی ها هستیم من تو دلم شک میفته که نکنه واقعاً هستیم و به خودم می گم آمدیم و یه دفعه از نسل ماهی بودیم چی می خوای بگی؟ چی کار می خوای کنی؟ ضایع میشی چیزی نگو!! دیدی درست درآمد؟ (بالاخره) همش تو ذهنم میاد که خلقت یا تکامل کدومش درست و حقیقت هست؟ همش تو ذهنم میاد که چجوری در صورتی که تکامل ما و جانداران از خیار و موز و بادمجان به انسان ۱۰۰ درصد درست بود چگونه به وجود خدا یقین داشته باشیم؟ به ذهنم میاد که اگه همه مردم دانشمندان مومنین مومنات خداباور و خدا ناباور همه تکامل رو درست بدونند و اون رو ۱۰۰ درصد حقیقت محض عالم هستی بدونند باز چجوری به‌ وجود خدا شک نکنیم؟ از اون طرف تو ذهنم میاد که حتی تکامل درست باشه ممکنه خدا باشه آخه بعضی‌ها هستند که حتی تکامل و بیگ بنگ رو قبول دارند و اونارو خواسته خدا و با هدایت خدا میدونند مثلاً دکتر ذاکر نایک و به وجود خدا اعتقاد و حتی یقین دارند و تکامل و بیگ بنگ رو از جانب و خواست خدا میدونند و ... و بعضی ها حتی مذهبی و خدا باور ها و خیلی از مردم خدا باور جهان و افراد معتقد دینی و تحصیل کرده ها و دانشمندان و با علم و با سوادها و با دانش ها و اهل مطالعه و تحقیق و .‌.. مثل دکتر ذاکر و ... تکامل رو تا حدودی درست می دونن و اون رو حقیقت انکار نشدنی میدونن، واقعیت میدونن... همش تو ذهنم میاد که چرا باید بیام پیش شما و از شما کمک بگیرم‌ و یا با هم بحث و گفتگو ‌کنیم همش به ذهنم میاد که نکنه اطلاعاتی که به من میدید کاملاً اشتباه و غلط باشه میخواستم بدونم که به نظر شما تکامل و بیگ بنگ وجود خدا رو رد میکنه و یا نه ؟ میخواستم بدونم آیا منظورشان در مورد بیگ بنگ اینه که حیات اتفاقیه و ما هم همینطور الکی الکی به وجود آمده ایم و... باز هم میخواهم یه جوری خدا رو اثبات کنید که حتی با درست بودن تکامل و بیگ بنگ هم به وجود او شک نکنم و به وجودش اعتقاد و یقین داشته باشم در هر صورت کمکم کنید از این افکار رهایی پیدا کنم و از همه‌ی همه‌ی افکار های این مدلی و افکار هایی که قبلاً گفتم رها و جدا شم و دیگه آزار نکشم. خوشبختانه شما خودتان به اجمال به شبهات خود پاسخ دادید و اذعان نمودید که اساساً نمی‌دانید حقیقت تکامل، بیگ بنگ و امثال آن چیست و می‌ترسید ناباوران، آزادگی و احترام به اخلاق را از شما بگیرند و تأکید نمودید حتی اگر همه‌ی ناباوران و بزرگان ایشان مانند داوکینز هم داروینیسم را رد کنند باز نمی‌توانید به یقین برسید که تکامل درست نیست و تا جایی پیش رفتید که نوشته‌اید هر چیزی را از هر کسی بشنوید ولو چرت‌وپرت و دروغ، باز شک می‌کنید شاید درست باشد! همانطور که می‌بینید، مشکل اصلی شما دشمنی با حقیقت نیست بلکه ابتلا به وسواس ذهنی است که باعث شده حتی نسبت به چیزهایی که خودتان نیز به دروغ و مهمل بودن آن اذعان دارید دچار تردید شوید. ادامه 👇🏻
👆🏻 در پرسش و پاسخ قبلی شما علت این ابتلا را، اشتباه خود در ورود (بدون شرایط کافی) به کانال‌های ناباوران عنوان کردید که پاسخ به همراه راه حل مجرب عرض شد. این نوبت لازم می‌دانم عرض کنم، تنها تکیه‌‌گاه من جهت علاج وسواس ذهنی و رفع شک شما، ادعای خودتان است که گفتید: «هنوز هم آزاده ام و امیدوارم که با کمک شما به این شک و شبهه ها پایان بدم». ضمن اینکه تأکید کردید می‌خواهید بر اساس این ضرب‌المثل مشهور: «شنیدن کی بود مانند دیدن»، نظر همه را (پدر و مادر، دانشمندان خداباور و خداناباور و ...) رها کنید تا خودتان با دیدن حقیقت برای همیشه از شک و شبهه نجات پیدا کنید. بسیار خب، اما قبل از شروع، آیا به من حق می‌دهید بگویم از باطن شما مخاطب محترم خبر ندارم که واقعاً چه قدر در ادعای‌های فوق خصوصاً آزاده بودن صادق هستید؟ و آیا اگر من حقیقت را از روی متن تکامل، بیگ بنگ و غیره (که مورد قبول ناباوران نیز هست)، مقابل چشمانتان بگذارم، شما در عمل آزادگی خود را در پذیرش حقیقت ثابت خواهید کرد؟ اگر ثابت کردید پس بدانید طبق تجربه‌های مکرر، تردید ندارم شما نیز مانند برخی ناباوران‌ که ذهنشان به انباری از شبهات در موضوع تکامل، بیگ بنگ و غیره تبدیل شده بود و بسیار ناامید بودند، از شک و وسوسه‌های ذهنی و رنج ناشی از آن‌ها برای همیشه خلاص خواهید شد. من طبق درخواست شما، پاسخ شبهات پیرامون تکامل، بیگ بنگ و غیره را نه از روی شنیده‌ها بلکه از روی متن خود آن‌ها، مقابل شما خواهم گذاشت؛ پاسخ‌هایی که جای هیچ شک و شبهه‌ای حتی برای کسانی که دچار وسوسه‌ی شدید ذهنی هستند باقی نخواهد گذاشت. تضمین رسیدن به این نتیجه، در کمترین زمان ممکن، به اثبات آزادگی شما در ادامه بستگی دارد، و اگر چه از باطن دیگران خبر ندارم اما از باطن به‌خوبی مطلع‌ام که زمانی موفق شدم یقین به خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز را با گوشت و پوستم تجربه کنم که مطمئن شدم ادعای آزاده بودن و شعار اینکه «شنیدن کی بود مانند دیدن» به‌تنهایی مرا به حقیقت نمی‌رساند بلکه باید در عمل نیز به آن‌ها پایبند باشم و شنیده‌ها و تقلید از همه (پدر و مادر، فامیل، دوست، دشمن، دانشمند، خداباور و خداناباور و غیره) را کنار بگذارم و صرفاً بر اساس آنچه خودم می‌بینم، واقعیت را بپذیرم و اجازه ندهم دیگران برای من تصمیم بگیرند و اصرار داشته باشند مثل آن‌ها فکر کنم. چه رسد به اینکه بخواهم متأثر از سخنان دیکتاتورمآبانه کسانی شوم که می‌خواهند حق تفکر آزاد را از دیگران سلب کنند و شما نیز در مورد آن‌ها نوشتید: «آتیست ها میگن که شما در حدی نیستید بگید تکامل یا بیگ بنگ درسته یا غلط شما باید برید ببینید که داروین و ریچارد داوکینز و... چی گفتن»! ناباورانی که بزرگانشان تصریح می‌کنند چیزی به اسم اراده‌ی آزاد برای انسان وجود ندارد و خودشان به همه‌چیز شک دارند و مرتب به اینجانب گفته‌اند: هر حقیقتی (چه مادی و چه غیرمادی) می‌تواند کاملاً اشتباه باشد و در نتیجه آنچنان دچار پوچی شده‌اند که تصریح می‌کنند اساساً چیزی به معنای یقین و اطمینان در زندگی وجود خارجی ندارد! به‌قدری رسیدن به حقیقت برای شخص خودم مهم بود که به‌اندازه سرسوزنی برایم اهمیت نداشت که پدر و مادر، فامیل، دانشمند، غیر دانشمند، خداباوران و خداناباوران و غیره کدامشان راست‌گو هستند و کدامشان عمداً دروغ می‌گویند و کدامشان اشتباه می‌کنند. هرگز! تنها چیزی که برایم مهم بود و همان باعث شد تا یقین به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز را با همه‌ی وجودم تجربه و به آرامشی که آرزو داشتم برسم، این بود که فقط خودِ خودِ خودم، آزادانه و بدون تعصب، مانند یک ناظر کاملاً بی‌طرف، بتوانم واقعیت را –هر چه باشد- ببینم و سپس بر اساس آنچه با چشمانم دیدم قضاوت کنم و به اطمینانِی که جگرم را خنک کند و سال‌ها آرزویش را داشتم برسم. آن‌قدر دیدن واقعیت به‌جای شنیدن حرف از این‌وآن، برایم اهمیت داشت که اصلاً به این هم فکر نمی‌کردم که در آینده به شبهات مخاطبان محترمی چون شما پاسخ خواهم داد، یا با خداناباوران مشهور و غیر مشهور صدها ساعت گفتگو و مناظره خواهم نمود. بلکه قبل از رسیدن به یقین، فقط می‌خواستم خودم به‌تنهایی حقیقت و اطمینان را تجربه کنم که خوشبختانه نتیجه‌ی این تلاش آزاد، بیش‌ از انتظارم بود به‌طوری‌که بدون باقی ماندن کوچکترین ابهام، به وجود خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز به یقین مستدل و پایدار رسیدم زیرا توانستم با شجاعت همه‌ی شنیده‌ها، حدسیات، فرضیات و نظریه‌هایی که خود فرضیه و نظریه‌پردازانشان از جمله «چالز داروین» نیز به‌صراحت احتمال ردشان را با کشفیات جدید می‌دهند، کنار بگذارم و فقط بر اساس آنچه با چشمانم می‌دیدم قضاوت کنم و همین باعث شد در کمترین زمان، به یقینی متکی بر شواهد مقابل چشم برسم که روش تجربه‌ی این یقین را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آورده‌ام. ادامه 👇🏻
👆🏻 اگر امروز هم دارای اطلاعاتی از منابع معتبر در خصوص مجموعه‌ای از فرضیات و نظریات علمی و غیره هستم صرفاً به این دلیل است که در جایگاه رفع شبهات خداناباوران و ندانم‌گراها و افرادی مانند شما قرار گرفته‌ام که بعد از رفع شبهات کمک کنم تا خودتان با مراجعه به منابع متوجه سوء استفاده و مصادره به مطلوب ناباوران از فرضیات و نظریات ابطال پذیر و ... شوید و مطمئن شوید که همین موارد نیز نه تنها نافی وجود خدا نیستند بلکه بر آن مهر تایید می‌زنند اما با این حال بدون تکیه بر امور ابطال‌پذیر، صرفاً از مسیر میان و با تکیه بر واقعیات و شواهد محسوس، یک بار و برای همیشه به تمام شک و شبهات خویش نسبت به وجود طراح جهان پایان دهید. همان‌طور که افراد متعددی از آتئیست‌ها (خداناباوران)، آگنوستیک‌ها (متوقف‌شده‌های در شک) و اقشار مختلف مردم با تجربه‌ی این روش که در کتاب فوق آورده‌ام، پی در پی به من پیام می‌دهند که دیگر نه‌فقط از شک و شبهات نسبت به وجود خدا نجات پیدا کرده‌اند، بلکه مانند نگارنده موفق شده‌اند یقین مستدل به آفریننده‌ی مهربان خویش را با همه‌ی وجود تجربه کنند به‌طوری‌که دیگر احدی نمی‌تواند کوچک‌ترین تردیدی در باور راسخ ایشان که متکی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است ایجاد نماید و تا جایی پیش رفته‌اند که برخی خودشان نیز می‌توانند با یقین کافی و بر اساس منطق محکم و ارجاع به دانشمندان و مراکز علمی جهان به شبهات ناباوران پاسخ دهند. می‌توانید به صفحه‌ی یکی از این افراد رفته و اشعار زیبای وی در اثبات وجود خدا را مشاهده کنید. (کلیک) این فرد از جوانان موفق دهه‌ی هفتادی است و هم‌اکنون جزو دانشجویان ممتاز کشوری می‌باشد؛ وی اخیراً مدیریت صفحات شعر توحیدی متعلق به کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را پذیرفته است. درحالی که همانطور عرض کردم، اساساً یقین به وجود طراح فوق‌العاده هوشمند جهان، صرفاً متکی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است و نه تنها این یقین وابسته و متکی به هیچ فرضیه، نظریه‌ی ابطال‌پذیر و موارد مشابه تکیه ندارد، بلکه حتی متکی به هیچ دین و مذهب خاصی هم نیست؛ اگر چه روشن است هر کدام از این امور در جای خود مفید و لازم هستند. جهت توضیحات بیشتر می توانید گفتگوی اینجانب با فردی مسیحی را مطالعه نمایید (کلیک) بعدازاینکه یقین به وجود خدا را تجربه کردم و برای اولین بار پایم به طور حرفه‌ای به فضای مجازی ازجمله یوتیوب باز شد، مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی داخل و خارج از کشور، ناباور و غیرناباور همانطور که اشاره کردم از این‌جانب خواستند تا به شک و شبهات ایشان در مورد خدا، دین و مذهب پایان دهم و بعد از حدود دو سال (که گاهی در یک روز نزدیک به ۱۰ ساعت مشغول پاسخ بودم) متوجه شدم به بیش از دو هزار سؤال و شبهه‌ی ارسالی، در قالب صدها ساعت گفتگو و مناظره جواب داده‌ام و برای آشنایی بیشتر با افکار ناباوران، شاید کتابی بر ضد خدا و دین خصوصاً در زمان حاضر نوشته نشده، مگر اینکه آن را تهیه کرده‌ام. من با همان نگاهی که صرفاً حقیقت برایم مهم بود، نظرات ناباوران مشهور و غیر مشهور را مطالعه و با حوصله (و فقط به عنوان یک ناظر بی‌طرف)، بارها به دلایل ریزودرشت و سخنانشان گوش دادم و اینجا بود که یقین قطعی دیگری نیز برایم حاصل شد و آن اینکه بزرگان آتئیست و آگنوستیک و پیروان ایشان، سوار بر اسب بال‌دار حدسیات و خیالات خویش شده و علیرغم تلاش‌های غیرعلمی و گاهاً ناپسند و غیرانسانی (از جمله مصادره به مطلوب فرضیات و نظریات و ... مانند تکامل و بیگ بنگ)، باز دستشان از ارائه‌ی حتی یک دلیل نصفه و نیمه در انکار وجود خدا به کلی خالی است. اینکه عرض شد تلاش ایشان گاهاً غیرانسانی است بدین‌جهت است که آن‌ها برای مخفی کردن خالی بودن دستشان در انکار طراح هوشمند موجودات و علیرغم شواهد محسوس و دلایل بیشمار علمی در وجود طراح بی‌نظیر جهان، مدعی می‌شوند نه برای انکار و نه برای اثبات وجود خدا هر دو با هم، هیچ دلیل علمی وجود ندارد! و در نهایت وقتی می‌بینند همان فرضیات و نظریات مد نظر ایشان نیز به وضوح بر وجود خدا مهر تأیید می‌زنند، با تکیه بر سخنی که در قدم اول خودش، خودش را نقض می‌کند (نسبی‌گرایی مطلق) می‌گویند: «اساساً ما هیچ دلیل علمی و عقلی بلکه هیچ حقیقتی را قطعی نمی‌دانیم»! و با همین ادعا، شاید بدون اینکه خودشان هم متوجه شده باشند، فقدان اطمینان و احساس پوچی خویش در زندگی فردی و اجتماعی‌شان را برای همه آشکار می‌نمایند! ادامه 👇🏻
👆🏻 این افراد مانند ریچارد داوکینز با اینکه به اشکال مختلف و از سر ناچاری اعتراف می‌کنند احتمال دارد خدا وجود داشته باشد اما در عمل هرگز به لوازم این احتمال (به اندازه‌ی ماسک زدن جهت عدم ابتلا به کرونا) پایبند نیستند و احتیاط عقلی را نسبت به وجود خدایی که زندگی، مرگ، سلامتی، بیماری و جهان آفرینش به دست اوست رعایت نمی‌کنند که قبلاً به آن پرداختم. (کلیک). شما نوشته‌اید: «من به‌اشتباه وارد کانال‌های آتیست‌ها شده‌ام و شک و شبهه هایم بیشتر شده است». به همین دلیل طی چندین روز، شبهات فراوانی ارسال کردید که اکثر قریب به‌اتفاق آن‌ها این بود که مرتب می‌گفتید: آتئیست‌‌ها چنین و چنان گفته‌اند. با این حساب روشن است که روش این‌جانب (مراجعه به منابع دست اول) با روش شما (مراجعه به شبهه‌پراکنان) از اساس متفاوت است و کافی است به این نکته‌ی کلیدی توجه کنید تا برای همیشه از شک خارج شوید. روشی که شما طی کردید همانطور که خود اذعان نمودید به افزایش شک و شبهه و تحمل رنج و ناراحتی فراوان ختم شد و روش این‌جانب (و حتی ناباورانی که آن را طی کردند) منجر به رفع اساسی ابهامات و در نهایت تجربه‌ی یقین، اطمینان و شادی واقعی شد. زیرا بارها و بارها به تجربه ثابت شده است نتیجه‌ی تکیه بر شنیده‌ها و حدسیات، فرضیات و شبهه پراکنی‌ها، چیزی جز افزایش سردرگمی و اضافه کردن شک بر روی شک و شبهه بر روی شبهه و رنج بر روی رنج نیست؛ رنجی که مرتب شما و جمعی از ناباوران که حاصل طی نمودن این روش اشتباه است به این‌جانب اطلاع می‌دهید درحالی که برعکس نتیجه‌ی تکیه بر امور محسوس و قطعی، چیزی جز باور خالص و خالی از شک و شبهه نیست. اینجانب بر خلاف شما مخاطب محترم، قبل از رسیدن به یقین، هرگز اجازه ندادم دروازه‌ی ذهنم را بر روی شبهات ناباورانی باز کنم که خودشان اعتراف دارند نسبی‌گرای مطلق هستند و همواره از شکی به شکی دیگر می‌غلتند! ناباوران افسرده‌ای که با نقاب روشنفکری و شعار جنگ با خرافات، مرز بین واقعیت و خرافات را نادیده گرفته‌اند، تا واقعیت (مانند وجود خداوند) را خرافات جلوه دهند و خرافات (مانند وجود غول چراغ جادو) را محتمل و واقعی نشان دهند و در نتیجه مخاطبشان را مانند خود به وسواس فکری و شک در بدیهیات و حقایق دودوتاچهارتا مبتلا کنند تا دیگر نتواند بفهمد اساساً چه چیز واقعیت دارد و چه چیز خرافات است! نکته‌ی پایانی این بخش: کسانی که مانند شما اشتباه خسارت‌بار فوق را مرتکب شده‌اند، اگر در عمل نیز به شعار آزادگی و این که «شنیدن کی بود مانند دیدن» پایبند باشند و شبهات ناباوران‌ که به‌شدت در حال مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی چون تکامل و بیگ بنگ هستند را با شجاعت کنار بگذارند، سپس با مراجعه دقیق به متن منابع فقط یکبار با دقت متن همین فرضیات و نظریات را بخوانند، آن‌ها نیز به روشنی تمام به پاسخ این سؤال خواهند رسید که آیا در این نظریات و فرضیات، کوچک‌ترین دلیل بر انکار خدا وجود دارد یا دقیقاً برعکس، آن‌ها در کنار دلایل بی‌شمار دیگر بر ضرورت وجود خدا مهر تأیید زده‌اند؟ تجربه‌ی مکرر این‌جانب نشان داده تا کسی در عمل آزاده نباشد و به شعار «شنیدن کی بود مانند دیدن» تا رسیدن به یقین، پایبند باقی نماند، اگر حقیقت را با دو چشم خود هم ببیند، باز شک و وسوسه‌های ذهنی اجازه تصدیق را به وی نخواهد داد و او در رنج شک باقی خواهد ماند و به قول دکتر سسیل بویس هامان، CECIL BOYCE HAMANN، زیست‌شناس و دکترای فلسفه: اگر کسی نخواهد متوجه «خدا» شود، با هیچ دلیل و برهانی نمی‌توان او را به قبول وجود «خدا» قانع کرد. (دلایل اثبات وجود) «خدا» برای کسی که در طلب اوست (به‌روشنی) ظاهر خواهد شد. (زیرا) در همه‌جا (و در همه‌ی مخلوقات خدا) قدرت خدائی مشهود است؛ بلی من به «خدا» ایمان دارم. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۶۳، جان کلوور، چاپ سوم. البته صادقانه اذعان می‌کنم شما و برخی ناباوران‌ که نظراتشان را در قالب آورده‌ام، آن‌قدر آزادگی دارید و خارج شدن از شک و شبهه برایتان مهم هست که توانستید با شجاعت و صداقت پا بر غرور کاذب خویش بگذارید و مصرانه خواهان پایان دادن به شک و شبهات خویش شوید. تجربه‌ی گفتگو با افراد آزاده‌ای چون شما مرا در اینکه شما نیز به خواسته‌ی خویش (رهایی دائم از شک) برسید، بیش از دیگران امیدوار می‌کند. بنابراین در قسمت‌های بعدی متن تکامل، بیگ بنگ و امثال آن‌که مورد قبول ناباوران نیز هست را مقابل چشمان‌تان خواهم گذاشت تا شما نیز یک‌بار و برای همیشه تکلیف خود را با این فرضیات و نظریات روشن کنید به شرطی که با دیدن حقیقت و تا لحظه‌ی رسیدن به اطمینان و یقین، بر آزادگی خود پافشاری کنید و از عمل به شعار «شنیدن کی بود مانند دیدن» دست برندارید و اجازه ندهید وسوسه‌های افراطی ذهنی، تعصب، عدم تأمل کافی و شتاب‌زدگی برای شما تصمیم بگیرند! ادامه در نوبت بعدی ... ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 طبیعت دارای شعور هست اما آیا امکان دارد که افریننده ی ما طبیعت باشد طبیعتی که خود محدود است؟ نظرات بعضیا ها بر این هست طبیعت ازلی بوده و دارای شعور و افریننده ی ما هم هست. مخاطب محترم اگر شما نیز مانند برخی مخاطبان –اعم از خداناباور و خداباور- مراحل ۵ گانه‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را با موفقیت پشت سر بگذارید و در وجود طراح و سازنده‌ی موجودات طبیعت، به یقین مستدل برسید، مطمئن باشید تمامی شبهات از جمله شبهه‌ی فوق به طور اساسی برای شما حل خواهد شد. ۱- محدود بودن موجودات جهان و مشاهده‌ی ساختار هدفمند و هوشمند آن‌ها، همان‌طور که شما نیز در سؤال قبلی خود اشاره کردید (کلیک) تردیدی در اینکه موجودات طبیعت، توسط خداوند، طراحی و ساخته شده‌اند باقی نمی‌گذارد. درست است که خداوند به انسان‌ها -به‌عنوان یکی از موجودات در طبیعت- شعور عطا کرده است و آدمی می‌تواند با شعور خدادادی خود، از مصالح موجود در طبیعت استفاده نموده و برای خویش خانه و دیگر وسایل و ابزارهای بشری بسازد، اما روشن است این بدان معنا نیست که انسان‌ها طراح و خالق خودشان و دیگر موجودات طبیعت هستند و توانسته‌اند به خودشان حیات و زندگی بدهند؛ چه رسد به سنگ و چوب و دیگر اجزاء تشکیل دهنده‌ی طبیعت که خداوند آن‌ها را در تصرف انسان‌ها قرار داده و برای هرکدام قوانین هوشمندانه‌ی وضع نموده است. ۲- ناباوران به‌اتفاق، طبیعت را حاصل تصادف و خود به خودی بودن و درنتیجه فاقد شعور و هوشمندی می‌دانند و اگر دیدید فردی ناباور چه دانشمند و چه غیر آن، سخن از وجود شعور و هوشمندی در طبیعت به میان آورد یا اقرار کرد که خودش دارای شعور و هوش است، بدانید او نیز به یکی از تناقضات بیشمار ناباوران مبتلا شده‌ است که هیچ پاسخ منطقی برای نجات از آن ندارند، خصوصاً اینکه خودشان تصریح می‌کنند، به این علت خداناباور شده‌اند که به گمان آن‌ها خلقت جهان، از اساس بیهوده، شانسی، فاقد شعور، خودبه‌خودی و رها شده است! ۳- از بدیهیات است کسی که به طراحی هوشمندانه‌ی جهان اعتراف می‌کند، چه خوشش بیاید یا نیاید، به وجود طراح هوشمند جهان نیز اعتراف نموده است همانطور که تجربه‌ی قابل آزمایش و تکرارپذیر نیز ثابت می‌کند هیچ طرح هوشمندانه‌ی -ولو یک نقاشی ساده- بدون طراح هوشمند نیست، چه رسد به طرح فوق العاده هوشمندانه‌ی موجودات طبیعت که مقابل چشم همگان است. ۴- توجه به محدود بودن هرکدام از موجودات طبیعت و همچنین قوانین علمی ازجمله قانون دوم ترمودینامیک که مورد قبول عموم دانشمندان (چه خداباور و چه خداناباور) است، ادعای ازلی بودن جهان را از اساس باطل نموده و به موزه‌ی تاریخ فرستاده است. 👤دکتر فرانک آلن، Frank Allen، استاد فیزیک زیستی: برخی مدعی‌اند جهان از ازل وجود داشته است (بی‌آغاز و از اول بوده، اگر بخواهیم طبق) قانون ترمودینامیک- حرارت، (به این ادعا نگاه کنیم این قانون) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجه‌ی حرارت پست مشابه ای می‌رسند و دیگر انرژی قابل‌مصرف وجود نخواهد داشت و در این حالت دیگر زندگی غیرممکن خواهد بود. با این فرض اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیش‌ازاین مرگ و رکود حادث‌شده باشد. خورشید سوزان و ستارگان و زمین آکنده از زندگی، گواه صادقی است بر اینکه آغاز جهان در لحظه خاصی از زمان اتفاق افتاده است، بنابراین جهان نمی‌تواند چیزی جز «آفریده‌شده» باشد و ناچار باید یک علت بزرگ نخستین یا یک «خالق» ابدی که نسبت به همه‌چیز دانا و تواناست وجود داشته باشد که جهان را ساخته باشد. 📘 اثبات وجود خدا، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم. 👤 دکتر دیل استوارتزن دروبر، DAEL SWARTZENDRUBER، خاک شناس و دکترای فلسفه: قانون دوم ترمودینامیک بولتزمن (Boltzmann) را همه‌ی دانشمندان پذیرفته‌اند. بدین ترتیب همچنان ‌که نگارنده نیز قبول می‌کند نظم و ترتیب موجود در طبیعت، نتیجه‌ی طرح و (اراده و) مشیتی است که آن را ایجاب کرده و آنگاه وجود یک حکمت عالیه (طراح بسیار هوشمند) مسلم می‌شود. 📘 همان ص ۲۲۵ می‌توانید گزارشی از مناظره‌ی این‌جانب با یکی از آتئیست‌‌‌ها (خداناباوران) که ادعای ازلی بودن جهان را داشت، در این نشانی (کلیک) مطالعه نمایید. در بخش دوم «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام ضمن اثبات یگانگی و غیرمادی بودن خدا، به این موضوع بیشتر پرداخته‌ام. پ.ن: وقتی می‌خواهیم به موجودات مادی به‌صورت جمعی اشاره کنیم، از لفظ طبیعت یا جهان استفاده می‌کنیم همان‌طور که وقتی می‌خواهیم به انسان‌ها به‌صورت جمعی اشاره کنیم از لفظ مردم یا جامعه استفاده می‌کنیم؛ بنابراین نباید این تصور در ما ایجاد شود که این «الفاظ» (طبیعت، مردم و غیره) موجودِ مستقلی هستند. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 من چند قسمت از پرسش و پاسخ های شما را خواندم می خواستم بپرسم که قسمت های بعدی را کی می گذارید؟ - منظورتان پرسش و پاسخ ناباوران و محققان با اینجانب، با عنوان «راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن» است؟ 🗣 بله - انجام این کار را در اولویت اول برنامه‌های خود گذاشته‌ام و هم اکنون مشغول تنظیم قسمت‌های بعدی هستم. با توجه به اینکه سؤال‌کنندگان، غالباً کسانی هستند که دچار شک و وسوسه‌ی شدید ذهنی شده‌اند بنابراین لازم است پاسخ‌های ارائه شده، ضمن داشتن استحکام علمی و عقلی، به طرز ویژه‌ای ساده، روشن، راهگشا و قابل تجربه خصوصاً برای این مخاطبان محترم باشد تا ایشان را نیز در کمترین زمان ممکن از شک و شبهات و رنج‌هایی که گرفتار آن شده‌اند برای همیشه خارج نماید که در این صورت لازم است من نیز بدون عجله و با آرامش هر زمان قسمت‌های بعدی آماده شد، آن‌ها را منتشر نمایم. جهت رسیدن به نتیجه‌ی بهتر، این مجموعه را از قسمت اول (کلیک) مطالعه نمایید. ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. فردی مسیحی سؤال زیر را ذیل یکی از پست‌های مجموعه‌ی که هر روز در حال بارگذاری است، برای ما ارسال نمود: 🗣 حرف شما درست است که همه مردم دنیا (فرقی هم نمی کند چه دین و باوری داشته باشند) با دیدن ساختمان موجودات طبیعت پی به وجود خدا می برند. اما توصیف خدای مسیحیان و خدای مسلمانان با آنچه در انجیل و قرآن آمده اگر چه اشتراکاتی دارند اما متفاوت است. : خداناباوران مدعی هستند در کتب آسمانی (تورات، انجیل و قرآن) مطالبی وجود دارد که از منظر آن‌ها درست نیست. مثلاً نسبت به قرآن شبهاتی را (بدون توجه به پاسخ‌های منطقی به این شبهات)، مرتب تکرار می‌کنند تا این نتیجه‌ی غیر مرتبط را در اذهان مخاطبان خود جای دهند: «پس جهان سراسر تصادفی، خود به خودی و بی‌هدف است و هیچ طراح و سازنده‌ی هوشمندی ندارد»! درحالی‌که خودشان نیز می‌دانند دلایل اثبات وجود طراح و سازنده‌‌ی هوشمند برای جهان (خدا)، مبتنی بر هیچ دین و مذهبی نیست تا این‌طور القاء کنند پس می‌شود با تولید شبهه در دین و مذهب، وجود خدا را انکار یا در آن کوچک‌ترین شک و تردید ایجاد نمود! بلکه دلایل و شواهد اثبات وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان، مبتنی بر طراحی هوشمندانه‌ی موجودات است، موجوداتی که ساختار حساب شده و هوشمندانه‌ی آن‌ها، مقابل چشم همه‌ی مردم با باورهای گوناگون قرار دارد؛ شواهد محسوسی که کمترین تردید در وجود خدا برای انسان‌های آزاده و فاقد تعصب باقی نمی‌گذارد. پس همان‌طور که شما نیز اشاره کردید، شبهه پراکنی ناباوران نسبت به قرآن و دیگر کتب آسمانی، نافی وجود طراح هوشمند جهان نیست بلکه وجود ساختار هوشمندانه‌ی هر موجود از سلول تا ستاره که قابل مشاهده با حواس ۵ گانه است، به‌تنهایی برای رد تمامی دلایل ناباوران در انکار وجود طراح هوشمند کافی است و دیگر به بررسی شبهه پراکنی‌های تکراری ایشان نسبت به ادیان و مذاهب نمی‌رسد. اما اینکه کدام دین، مورد تأیید طراح و سازنده‌‌ی جهان است و کدام توصیف از خداوند در ادیان و مذاهب منطبق با عقل هر انسان خردمندی است، مربوط به مراحل بعد از یقین به وجود خداست که این کانال در آینده (با ذکر مستندات از منابع اصلی هر دین و مذهب) به آن خواهد پرداخت، به‌طوری‌که کم‌ترین تردید در اینکه حقیقت چیست، برای محققان بی‌‌طرف و آزاده باقی نخواهد گذاشت. این فرد محترم مسیحی ابتدای گفتگو با الفاظی نامناسب و تند اتهاماتی را علیه قرآن، در دفاع از مسیحیت مطرح نمود که به وی پاسخ دادم: در قسمت‌های بعدی مجموعه‌ی علم و اندیشه مطالبی از دانشمندان غیرمسلمان و همچنین از کشیشان محترم مسیحی، در رد تقریباً تمامی اتهاماتی که نسبت به قرآن و اسلام مطرح کردید بارگذاری خواهیم نمود. در این مجموعه، بعد از ذکر بخشی از دلایل اثبات وجود خدا از نگاه دانشمندان و مراکز علمی جهان، شما با تعریف دانشمندان و چهره‌های مشهور غیرمسلمان و حتی خداناباور مانند راسل، نسبت به قرآن، اسلام و نقش بی‌بدیل مسلمانان در پایه‌گذاری علوم مدرن امروز جهان از صنعت هواپیماسازی تا جراحی و غیره آشنا خواهید شد. همیشه در مسیر درست موفق باشید. پاسخ این فرد محترم مسیحی: 🗣 با حرف شما صد در صد موافقم پ.ن: - تصریح قرآن نیز جهت اثبات وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان، مشاهده‌ی مستقیم ِساختار موجودات محسوس و مقابل چشم است از باب نمونه: 🍃أ فلا ينظرون إلى الإبل كيف خلقت آيا آنان به شتر نظر نمی‌کنند كه چگونه آفريده شده است؟ 🍃 و إلى السماء كيف رفعت و به آسمان كه چگونه برافراشته شده است؟ 🍃 و إلى الجبال كيف نصبت و به كوه‌ها كه چگونه در جاى خود نصب شده‌اند؟ 🍃 و إلى الأرض كيف سطحت و به زمين كه چگونه گسترده و هموار گشته است؟ 🍃 فذكر إنما أنت مذكر پس (این شواهد محسوس در اثبات وجود خدا را) تذكّر ده (و یادآوری کن) كه وظیفه تو فقط تذكّر دادن است! 🍃لست عليهم بمصيطر تو بر آن‌ها گماشته نشدی تا (به پذیرش حقایق مقابل چشم) مجبورشان كنى. 📗 ﴾QURAN, AL-GHASHIYA, 17 - 22 ➖ القرآن، الغَاشِيَة، ۱۷-۲۲﴿ - بعد از یقین به وجود طراح و سازنده برای جهان (که متکی بر هیچ دین و مذهبی نیست) و همچنین بعد از بررسی میزان کارایی عقل و تجربه جهت حل مشکلات بشریت، لازم است بدون تعصب به تحقیق از منابع اصلی، جهت شناخت دین و مذهبی که مورد تائید عقل و طراح جهان باشد پرداخت؛ زیرا فقط با شناخت دین و مذهب خردمندانه است که می‌توان از راهنمایی‌های واقعی و بدون تحریفِ طراح و سازنده‌ی جهان استفاده کرد و زندگی بدون هیچ ترس و غمی را در دل همین جامعه و دنیای پر استرس به راحتی تجربه نمود. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 عرض سلام و ادب خدمت شما وقتتون بخیر ببخشید فایل صوتی کتاب اثبات خدا (دین و مذهب خردمندانه) موجود هست؟ سلام و عرض ادب خدمت شما و سایر مخاطبان فرهیخته و محترم. وقت شما هم به خیر و آرامش. پیام شما را به فال نیک می‌گیرم. لطفاً شما از خداوند مهربان بخواهید به من توفیق دهد، اگر صلاح است این کار انجام شود. قبلا هم توضیح دادم (کلیک) دوست دارم کتاب فوق به صورت فیلم و صوت تولید شود. احساس می‌کنم لازم است، این کار انجام شود، اگر چه تجربه به من نشان داده: «توفیق رفیقی است که به هر کس ندهند» ولی همان تجربه مرا به این اطمینان رسانده است، اگر خداوند فرزانه صلاح بداند کاری آسان شود (حتی اگر آن کار به نظر محال برسد)، مانند آب خوردن آسان خواهد شد، به طوری که باید بعد از اجابت دعا مراقب باشیم از لطف خدا غافل نشویم و همواره از او سپاس‌‌گزار باقی بمانیم تا باز هم شاهد گشایش‌های بزرگ‌تر و پی در پی باشیم. پس منتظر اجابت دعای شما و مخاطبانی که این پیام به ایشان می‌رسد هستم، مخاطبان محترمی که می‌دانم برخی از ایشان چندان اهل مطالعه نیستند و در عین حال بی‌صبرانه منتظر گشایش جهت رفع شک و شبهات خویش هستند و آرزو دارند هر چه زودتر یقین پایدار را تجربه و از زندگی به معنای واقعی کلمه لذت ببرند. امیدوارم حداقل با صوتی شدن کتاب مذکور، کمک به‌سزایی خصوصاً به این افراد بشود. همیشه در مسیر درست موفق باشید. ☀️
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۳ راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن.
 قسمت دهم

جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. این قسمت: ذکر تجربه‌ی اینجانب که همه‌ی انسان‌ها از کوچک و بزرگ مرتب با آن مواجه می‌شوند، تجربه‌ای که بر ضرورت شناخت قدم اول جهت رفع همه‌ی مشکلات از جمله شبهات اعتقادی، در کمترین زمان ممکن، مهر تأیید می‌‌زند و توجه به این تجربه، هر انسانی را بدون درگیر شدن ذهن به حواشی بی پایان و نظرات این و آن، به مطلوب می‌رساند. ادامه‌ی پاسخ اینجانب به پرسش فردی که مجموعه‌ای از شبهات در مورد تکامل را مطرح نمود. (کلیک) در متنی که برایم فرستادید بیان کردید می‌خواهید با آزادگی و بدون تقلید از پدر، مادر، خداباوران، خداناباوران، اعم از دانشمند و غیر دانشمند و دیگران ،بلکه فقط بر اساس حقیقتی که آن را با چشم خود می‌بینید، از شک و شبهات ایجاد شده توسط ناباوران در موضوعات مختلف (ازجمله تکامل، بیگ بنگ و در نهایت شک به وجود خدا) خارج شده و برای همیشه نجات پیدا کنید. شما در ادامه‌‌ی درخواست فوق نوشتید: 🗣 «اصلاً میگم شما (شبهات من در مورد تکامل و غیره را) رد کنید من از کجا بدونم که درست میگید یا حقیقت؟ ... اثبات کنید اطلاعاتی که به من میدید درسته و فردا اصلاً با شما کار نداشته باشم (و فقط) به (دلایل و) حرفاتون کار داشته باشم و به مشکل نخورم به شک نیفتم.» من نیز در پاسخ به شما وعده دادم دقیقاً طبق خواسته‌ی شما عمل خواهم کرد و به همین دلیل اطلاعاتی را نه از قول خودم بلکه از روی متن نوشته‌ی خود داروین در تعریف تکامل و انتخاب طبیعی و همچنین متن بیگ بنگ و امثال آن که مورد قبول ناباوران است، با ذکر منبع مقابل چشمان شما قرار خواهم داد تا بتوانید شخصاً و با آزادی و واقع‌نگری تمام، به‌راحتی روی آن قضاوت کنید تا حداقل به خودتان ثابت شود تا چه حدی در ادعای آزاده بودن صادق هستید و با دیدن واقعیت، آن را خواهید پذیرفت. همچنین قول دادم، اگر به آزادگی خود ادامه دهید و فقط بر اساس دیده‌ها و نه شنیده‌ها قضاوت کنید، من نیز به شما کمک خواهم نمود تا مانند برخی ناباوران‌ که مثل شما به این‌جانب مراجعه نمودند، زندگی بدون شک نسبت به خدا را تجربه کنید. اینکه من این‌گونه با این اطمینان به شما قول می‌دهم، بر اساس تجربه‌ی موفق و مکرر این‌جانب با ناباورانی است که از رسیدن به نتیجه بسیار ناامید بودند، اما چون تا آخر مشاوره، آن‌ها نیز بر سر قول خود باقی ماندند، (حفظ آزادگی و رها کردن شنیده‌ها و فقط تکیه بر دیده‌ها)، خوشبختانه این افراد بعد از مدتی خودشان خبر خارج شدن از شک و شبهات بی‌شمارشان را با شادی غیرقابل توصیفی به من مرتب اطلاع می‌دهند، افرادی که از شک به خدا، به یقین ۱۰۰٪ به وجود خدا رسیدند، یقینی خالص و بدون اماواگر و لذت‌بخش که اگر تمام شبهه‌پراکنان دست‌به‌دست هم دهند نه‌تنها نمی‌توانند کوچک‌ترین شبهه و تردید در وی ایجاد کنند بلکه ناخواسته بر یقین و احساس خوشبختی او نیز خواهند افزود. این افراد بعد از توضیحات و دلایلی که در ادامه خواهم آورد، مطمئن شدند اگر برای رفع شبهه‌ی خویش عجولانه و از راه نادرست اقدام نمی‌کردند بلکه در عوض، قدم اول را برای حل آن شبهه می‌شناختند، به‌صورت میان‌بر و در مدت بسیار کوتاهی موفق می‌شدند، گره شبهات خود را یکی‌یکی و به‌طور اساسی باز کنند، اما چون قدم اول را نشناختند (که من می‌خواهم قدم اول باز کردن گره هر مشکل و شبهه‌ای را به شما معرفی کنم)، به حواشی زائد و تمام‌نشدنی ناباوران مبتلا می‌شدند، به‌طوری‌که به‌جای حل یک شبهه، مرتب به شبهات فراوان و جدید دیگری مبتلا می‌شدند و در نتیجه آن‌به‌آن بر حیرت و سرگردانی خویش می‌افزودند؛ چون می‌دیدند هر چه بیشتر پیش می‌روند، شبهات ایشان به جای اینکه حل شود، تبدیل به کلافی سردرگم می‌شود به طوری که به نظرشان می‌رسید، باز کردن آن‌ها دیگر محال شده است! اما خوشبختانه بعدازاینکه موفق شدم بدون هیچ تردیدی، قدم اول و آسان رفع شبهاتشان را به ایشان معرفی کنم (که در ادامه شمارا نیز در جریان قرار خواهم داد)، خود این افراد مطمئن می‌شدند که علت اصلی ابتلای آن‌ها به شبهات فراوان در موضوع تکامل و غیره که باعث شده بود به وجود خدا شک پیدا کنند و به رنج‌های فراوانی مبتلا شوند، نشناختن اولین قدم، برای حل آن شبهه بوده است! ادامه 👇🏻
👆🏻 بنابراین کافی است شما نیز مانند این افراد مطمئن شوید که چگونه شناخت قدم اول، به طرز حیرت‌انگیزی به شما کمک می‌کند تا بتوانید هر شبهه‌ای که قبلاً با آن مواجه شدید یا در آینده با آن مواجه خواهید شد را در کمترین زمان ممکن و به‌سادگی آب خوردن از ریشه و اساس حل کنید، بدون اینکه ذهنتان را درگیر حواشی و نظرات بی‌پایان این‌وآن نمایید و همچنین بدون اینکه هیچ احتیاجی به این پیدا کنید که بدانید کدام دسته -چه خداباور و چه ناباور- راست می‌گویند و کدام دسته دروغ، بلکه خودتان حقیقت را بشناسید و به اطمینان کافی و آرامش‌بخش برسید. به دلیل اهمیت بسیار زیاد شناخت اولین قدم برای حل هر مشکل -خصوصاً حل شبهات- اجازه دهید من در قالب یک مثال و نمونه، حقیقت مجرّبی که مسلماً شما نیز مانند من بارها آن را تجربه کرده‌اید و هر روز در حال تجربه آن هستید را به شما یادآوری کنم، تا خودتان کاملاً مطمئن شوید چطور غفلت از شناخت قدم اول در هر مشکلی، سبب می‌شود به‌جای حل آن، جسم و ذهن شما درگیر حواشی و در مواردی بسیار خسارت‌بار شود و برعکس شناخت قدم اول به صورت میان‌بر شما را به مطلوب می‌رساند. من بعد از ذکر تجربه‌ی زیر، به شما کمک خواهم کرد تا قدم اول برای حل شبهات خویش در موضوعاتی مانند تکامل و بیگ بنگ را بشناسید و در نهایت موفق شوید برای همیشه از شک نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز خویش رها شوید. بنابراین سعی کنید نکات برجسته‌ای که در تجربه‌ی زیر قرار دارد را خوب به ذهنتان بسپارید و حفظ کنید تا هنگامی که عین متن تکامل و انتخاب طبیعی را از قلم خود داروین مقابل چشم شما قرار دادم، خودتان متوجه حقیقت شوید و به اطمینان کافی برسید؛ سپس بر اساس همین تجربه، سراغ متن بیگ بنگ و در نهایت رفع دائم شک و شبهات شما نسبت به اصل وجود خدا خواهیم رفت: دورانی که دبستان می‌رفتم، برادرم -که چند سال از من بزرگ‌تر است- علاقه‌ی فراوانی به درست کردن کیت الکترونیکی و تعمیر وسایل برقی داشت، به همین جهت بعد از رفتن به کلاس‌های آموزشی، برای خودش هویه، اهمتر و کلی وسایل دیگر خرید و تا جایی مهارت پیدا کرد که علیرغم سن کم، خودش کیت و مدارهای آن را از صفر تا صد طراحی می‌کرد و می‌ساخت و سپس قطعاتی مثل خازن و آی سی را بر روی آن نصب می‌نمود. من همیشه با کنجکاوی به دست‌ساخته‌های او نگاه می‌کردم تا ببینم او چگونه می‌تواند با سر هم کردن چند قطعه، دستگاه شنود تلفن، دزدگیر و امثال آن را بسازد. کم‌کم من نیز البته به صورت غیرحرفه‌ای و در اوقات فراغت، به تعمیر دستگاه‌های الکترونیکی روی آوردم و بعد از کلی خراب کردن وسایل برقی، تجربه‌هایی را آموختم. به طوری که هم‌اکنون می‌توانم رایانه و وسایل نسبتاً پیچیده را باز کنم و هر جا لازم شد قطعات آن را تعویض کنم، از تعویض قطعات رایانه مثل کارت گرافیک، رم، عوض کردن خمیر سی پی یو تا سر هم کردن یک رایانه از صفر تا صد و همچنین تعویض قطعات مانند خازن که عموم مردم معمولاً خودشان این کارها را انجام نمی‌دهند و آن را به تعمیرکار و متخصص می‌سپارند. تااینکه چند وقت پیش به‌یک‌باره متوجه شدم مانیتورم خاموش شد و دیگر روشن نشد؛ من این مانیتور نسبتاً بزرگ و گران‌قیمت را به لپ‌تاپم وصل می‌کردم تا با تسلط بهتری کارهای گرافیکی و تدوین فیلم را انجام دهم. بااینکه هیچ مشکل مالی برای تعمیر آن نداشتم، اما حوصله‌ی اینکه مانیتور را به تعمیرگاه ببرم را هم نداشتم و این دومین اشتباه من بود که مرا وارد حواشی زائد و خسارات فراوان نمود. شاید برایتان این سؤال پیش آمده باشد که پس اولین اشتباه من چه بود؟ اجازه بدهید اولین اشتباهم (که همان غفلت از برداشتن قدم اول برای رفع مشکل است) را در آخر توضیح دهم و به عنوان اشاره عرض می‌کنم اگر به محض اینکه متوجه شدم مانیتور روشن نمی‌شود چند لحظه دست به هیچ کاری نمی‌زدم و فقط کمی فکر می‌کردم که قدم اول برای رفع این مشکل چیست، به‌راحتی موفق می‌شدم، در عرض حداکثر ۵ دقیقه مشکل مانیتورم را کاملاً حل کنم و دیگر نزدیک به یک ماه درگیر حواشی فرسایشی که به معنای واقعی کلمه مرا خسته و سرگردان کرد نمی‌شدم. یعنی این‌طور بگویم، من برای اینکه زودتر به نتیجه برسم و مشکل مانیتور را حل کنم، باعجله و کم فکری خودم سبب شدم که مرتب از نتیجه و حل مشکل مانیتور دورتر و دورتر شوم و به حواشی تمام‌نشدنی مبتلا گردم و نتیجه‌ی معکوس بگیرم. ادامه 👇🏻
👆🏻 البته این حادثه (که همه به اشکال مختلف به آن مبتلا می‌شوند)، برای من تبدیل به تجربه‌ی ارزشمندی شد که اگر شما نیز خوب از آن عبرت بگیرید، مانع ضررهای بسیار بزرگ در همه‌ی ابعاد زندگی، خصوصاً در رفع شک و شبهات شما نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌سازتان خواهد شد، به‌طوری‌که دیگران چه بخواهند و چه نخواهند اقرار خواهند کرد که شما فردی بسیار باعرضه در حل مشکلات زندگی هستید به طوری که اگر کاری مهم به شما سپرده شود و با هر مشکلی روبرو شوید، ابتدا فکر کرده و سپس قدم اول برای رفع آن مشکل را پیدا خواهید کرد و در نهایت گلیم خود و دیگران را با موفقیت از آب بیرون خواهید کشید. بد نیست اشاره کنم این مدل مانیتورِی که من دارم، نسبتاً گران‌قیمت است و در زمانی که آن را خریده بودم، تازه به بازار آمده بود و در نوع خود ویژگی‌های منحصر به فردی داشت که اختراع جدید محسوب می‌شد و نوع طراحی و ساخت مدارات آن تفاوت‌هایی با تولیدات رایج و حتی جدید بازار داشت و به همین دلیل من شناخت لازم و کافی از آن نداشتم. بنابراین همان ابتدا، وجدان من، خیلی روشن که گویی صدایش را می‌شنیدم به من می‌گفت: حداقل احتیاط را رعایت کن و به‌جای اینکه به مانیتور گران‌قیمتت آسیب وارد کنی، آن را به نمایندگی‌اش ببر! من این پیشنهاد را قبول کردم و با نمایندگی تعمیر همین مدل مانیتور تماس گرفتم؛ آن‌ها گفتند مانیتور را از درب منزل تحویل می‌گیرند و سپس بعد از تعمیر آن‌را درب منزل تحویل می‌دهند؛ وقتی پرسیدم کی؟ گفتند: اول باید ابتدا علت خرابی مانیتور مشخص شود. اما بعد از این تماس، چون دستی بر تعمیر داشتم و دوست داشتم خیلی زود با درست شدن مانیتور فکرم آزاد شود، وسوسه شدم که خودم اقدام کنم و در پاسخ به ندای وجدان می‌گفتم: بله من که نگفتم مانیتور را به تعمیرگاه نمی‌برم و اتفاقاً اگر لازم شد این کار را می‌کنم، اما وقتی احتمال ولو خیلی کمی وجود دارد که خودم در مدت کوتاهی مشکل مانیتور را حل کنم چرا از این فرصت استفاده نکنم؟! دلیل اینکه حاضر شدم چنین ریسکی را انجام دهم این بود که مانیتور دیگری داشتم که می‌توانستم کارهایم را با آن انجام دهم پس ضرورتی احساس نمی‌کردم که برای تعمیر عجله کنم، بنابراین خوش‌خوشک و با حوصله‌ شروع کردم در فضای مجازی به تحقیق در مورد مدل این مانیتور و موفق شدم، نقشه‌ی مدارش را از یک سایت خارجی پیدا کنم. طراحی مدار این مدل، بسیار پیچیده و فنی بود به‌طوری‌که فقط تماشای ساختار دقیق آن برای گیج شدن هر انسانی کافی بود مگر کسی که خودش این مدار را طراحی کرده و بر تمام جزئیاتش از صفر تا صد علم و احاطه کافی دارد. پ.ن: نکته‌ی کلیدی فوق را در ذهن داشته باشید که به شما در درک این حقیقت کمک بسزایی می‌کند که چرا خود دانشمندان و مراکز علمی نیز اقرار دارند به دلیل عدم آگاهی از اندازه‌ی جهان بلکه عدم آگاهی از تمام جزئیات پیچیده‌ی هر پدیده‌ی مقابل چشم مانند بدن یک انسان، مطالبی که ایشان خصوصاً در قالب فرضیه یا نظریه ارائه می‌دهند، هرگز یک حقیقت قطعی و ثابت شده‌ی علمی نیست، بلکه این احتمالات، قابلیت اصلاح و حتی ابطال (با اطلاع از جزئیات بیشتر آن پدیده و کشفیات جدید علمی، چه توسط خودشان چه دیگران) را داراست. اینجا بود که باز ندای وجدانم بلند شد که :عزیزم، چرا می‌خواهی سرت را که درد نمی‌کند بی‌خودی دستمال ببندی و خودت را به دردسر بیندازی؟ راحت زنگ بزن به نمایندگی تا مانیتور را درب خانه تحویل و تعمیر شده‌اش را تحویلت دهند! دیدم پیشنهاد راحت و درستی است اما باز وسوسه شدم که حالا یک سؤال از افرادی که تخصصشان همین باشد که ضرر ندارد و خلاف احتیاط نیست! در حالی که بر اساس تجربه می‌دانستم این تعلل و توجیه، خودش خلاف احتیاط است. در فضای مجازی به انجمنی که در آن تعمیرکاران و نمایندگی‌های مانیتور ازجمله همین مدل، عضو بودند سر زدم. مشکل مانیتور را با ذکر جزئیات، از طریق تاپیک (Topic)، مطرح نمودم و چند روز بعد دیدم تعدادی از متخصصین و تعمیرکاران مانیتور، پاسخ‌ خودشان را برایم ارسال نمودند. برخی از آن‌ها صادقانه می‌گفتند که تعمیرکار این مدل مانیتور که جدید به بازار آمده است نیستند و چون احاطه به‌جزئیات آن ندارند پس نمی‌توانند دقیقاً بگویند مشکلش چیست. چند نفر دیگر از تعمیرکاران مدعی بودند که نمایندگی همین مدل مانیتور را در شهر خود دارند و به همین دلیل تأکید داشتند این مدل، پیچیدگی‌های خاص خودش را داشته و تشخیص اشکال آن به تخصص ویژه و آشنایی کافی از جوانب کار نیاز دارد، بنابراین باید شخصاً آن را از نزدیک ببینند وگرنه نمی‌توانند دقیقاً بگویند مشکلش چیست. ادامه 👇🏻
👆🏻 این افراد این را هم گفتند که حتی اگر مانیتور را پیش آن‌ها ببرم، باز این‌طور نیست که حتماً همان‌جا مشکل را تشخیص دهند، چون این مدل مانیتور بسیار ظریف و پیچیده طراحی شده و آن‌ها به تمام جزئیات و عملکرد دقیق هر بخش آن احاطه کافی ندارند؛ ضمن اینکه احتمال دارد چند عامل باهم سبب خرابی مانیتور شده باشد که در این صورت پیدا کردن اشکال بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر خواهد شد. حتی گفتند: مواردی بوده که هر احتمالی که به ذهنشان رسیده را هم انجام داده‌اند اما باز مانیتور تعمیر نشده بلکه می‌دیدند احتمالات جدید دیگری نیز باقی مانده که به علت وقت‌گیر بودن بررسی، مجبور می‌شدند مانیتور را جهت تعمیر به نمایندگی مرکز بفرستند. حداقل چیزی که من می‌خواستم این بود که آن‌ها با اطمینان به من بگویند مشکل مانتیور چیست اما وقتی با این پاسخ‌های سراسر اما و اگری مواجه شدم حسابی توی ذوقم خورد و تازه متوجه شدم با یک سری احتمالات پادرهوا که هیچ تضمین و اطمینانی ندارد مواجه هستم. یکی از متخصصان تعمیرکار که از پاسخ من متوجه تعجبم شده بود، پاسخ داد: علت تعجب شما این است که تجربه و تخصص ما را ندارید و ادامه داد: من بارها اطمینان داشتم که حدسم در تشخیص خرابی دستگاه، درست از کار در می‌آید اما بعد از کلی وقت گذاشتن، مشکل برطرف نمی‌شد و متوجه اشتباه بودن حدسم می‌شدم. وی ادامه داد: یعنی می‌خواهم به شما بگویم حتی اگر مانیتور را به نمایندگی و متخصص هم تحویل دهید تازه در آن مرحله هم ممکن است با کلی آزمایش و خطا بتوانند مشکل را برطرف کنند و این‌طور نیست که خیال کنی با یک سؤال و جواب خودت می‌توانی مانیتور را تعمیر کنی. این تعمیرکار که معلوم بود می‌خواهد حقیقت را به من بگوید ادامه داد: مواردی داشتیم که مانیتور را به نمایندگی مرکزی هم فرستادیم و آن‌ها نیز نتوانستند کاری انجام دهند؛ لذا مجبور شدند مانیتور را به مبدأ با عنوان مرجوعی عودت دهند. من کم‌کم داشتم قانع می‌شدم که دیگر بدون لج بازی و توجیه کردن به ندای وجدانم پاسخ مثبت دهم و بیش از این بی‌احتیاطی نکنم بلکه مثل یک انسان عاقل و بالغ که از تجربه‌های زندگی‌اش استفاده می‌کند، با یک تماس تلفنی مانیتور را به نمایندگی‌اش تحویل و خودم و ذهنم را که چندین روز درگیر این کار شده و روال زندگی عادی‌ام را به‌هم‌ریخته بود خلاص کنم و راحت شوم. بنابراین به‌عنوان آخرین تیر در تاریکی، به افرادی که در آن تاپیک نظر داده بودند پیام دادم: «ممنون از لطف همه شما که وقت گذاشتید و نظرات خود را برایم ارسال نمودید؛ من با توضیحات شما قانع شدم که حق با شماست و باید مانیتور را برای تعمیر به نمایندگی تحویل دهم اما اگر صلاح می‌دانید همان احتمالاتی که می‌گویید ممکن است باعث خرابی مانیتور شده باشد را مطرح کنید و من و دیگران را از تجربه ارزشمند خود مطلع نمایید. سپاس». چه بسا همین ادبیات محترمانه باعث شد که تعداد قابل توجهی از نظرات متخصصان و کارشناسان حاضر در تاپیک سرازیر شود و هر کس بدون ملاحظات قبلی، هر احتمالی را که به ذهنش می‌رسید مطرح نماید. اما آن چیزی که برخلاف تصور من باعث شد بیشتر دچار سردرگمی‌شوم کثرت احتمالات مطرح شده بود که گاهی هیچ تناسب و ارتباطی هم با یکدیگر نداشتند بلکه در مواردی که توضیح خواهم داد با هم چالش جدی داشتند. توضیح بیشتر اینکه همگی حاضران چه آن کسانی که معلوم بود متخصص این کار هستند و چه آن کسانی که تازه‌کار بودند، بدون استثناء قبل از اینکه نظرشان را مطرح کنند از عباراتی که معلوم بود هیچ خبری از اطمینان و یقین در آن وجود ندارد استفاده می‌‌‌کردند ازجمله: «احتمالاً»، «شاید»، «امتحانش ضرر ندارد»، «این‌طور به نظر می‌رسد»، «فکر می‌کنم»، «حدس می‌زنم» و غیره و در نهایت می‌گفتند ممکن است علت خرابی مانیتور این یا آن باشد و حتی یک نفر از ایشان ادعا نکرد که حتماً نظر او حتماً صحیح و نتیجه‌ی آن قطعی است! همانطور که اشاره کردم آنچه بیشتر مرا گیج کرد تقابل دیدگاه‌های برخی از افراد تاپیک با یکدیگر بود مثلاً فردی نوشت: احتمال دارد علت خرابی مانیتور شما، فلان قطعه (نامی را ذکر کرد) از پاور باشد که در این صورت باید اصل مِدار را تعویض کنی چون امکان تعمیر این مدل فعلاً در ایران نیست. اما فردی که مدعی بود متخصص است و نمایندگی همین مدل را دارد در پاسخ به فرد فوق نوشت: «اصلاً مشکل خرابی مانیتور، ربطی به آن مدار ندارد! ضمناً چه کسی گفته است که امکان تعمیر آن در ایران نیست؟!!!! خواهش می‌کنم دوستان اگر تخصص کافی در این رشته ندارند از دادن اطلاعات نادرست خودداری کنند»! ادامه 👇🏻
👆🏻 آن فرد نیز در پاسخ وی نوشت: «دوست عزیز! احتراماً نمی‌دانم مدرک تحصیلی شما چیست ولی بنده ناچارم عرض کنم فارغ‌التحصیل مهندسی برق هستم و دارای Skill Certificate که مورد تائید سازمان‌ها و شرکت‌های خصوصی و دولتی است نیز می‌باشم ضمن اینکه من اولین نمایندگی این مدل مانیتور را در شهرستان گرفته‌ام و بازهم می‌گویم به‌احتمال‌زیاد با تعویض آن مدار مشکل دوستمان حل خواهد شد». دیدن اختلاف‌نظر بین متخصصین و تعمیرکاران و طرح نکات کاملاً پیچده و فنی توسط ایشان ضمن اینکه امید جهت رسیدن به اطمینان را از من گرفت، طوری بود که اگر بخواهم فقط اصطلاحات فنی و تخصصی ایشان را برای شما بنویسم و جزئیات احتمالات مطرح شده توسط ایشان را برای شما بازگو کنم و توضیح دهم، بیشتر متوجه خواهید شد چرا به‌جای اینکه مشکل من حل شود، مرتب بر سردرگمی‌ام افزوده می‌شد و از همه بدتر این که تمامی افراد مذکور بدون استثناء مرتب تکرار می‌کردند هر پیشنهادی که می‌دهند، فقط در حد حدس و احتمال (بخوانید، فرضیه و نظریه) است و تنها زمانی می‌توانند تضمین دهند مانیتور درست شده است که بعد از تعمیر با چشمان خود ببینند مانیتور روشن شده و درست کار می‌‌کند، آنجاست که می‌توانند با اطمینان به من بگویند حدس آن‌ها درست بوده و مانیتور تعمیر شده است. بنابراین هیچ‌کدام از راه‌حل‌های ایشان که غالباً متخصص و تعمیرکارهای واردی هم به نظر می‌رسیدند مرا قانع نکرد که چنین ریسک خطرناکی را برای باز کردن مانیتور خویش انجام دهم. من در همان لحظات با خودم می‌گفتم ای‌کاش فقط یک نفر از این گروه، با اطمینان و یقین کامل می‌گفت که اشکال مانیتور من حتماً از فلان قطعه است و خیالم را راحت می‌کرد. حتی این هم به ذهنم رسید که ای‌کاش امکان داشت از خود طراح و سازنده‌ی مانیتور که به صفر تا صد آن علم و احاطه کافی دارد و اصلاً خودش آن را تولید کرده و به تمام جزئیاتش آگاه است می‌پرسیدم تا او به‌طورقطع و یقین و در کمترین زمان ممکن مشکل مانیتورم را به من می‌گفت ،تا یک‌بار و برای همیشه از شر این‌همه سؤال و احتمال و حدس و نظر متخصص و غیرمتخصص و بحث‌وجدل نجات پیدا می‌کردم! وقتی دیدم که تلاش من بی‌فایده است، از اینکه خودم مانتیور را تعمیر کنم ناامید شدم و همین ناامیدی خیالم را راحت کرد که هیچ‌کدام از این احتمالات و راه‌حل‌ها همان‌طور که خودشان هم اذعان داشتند، قطعی نیست بنابراین قانع شدم که باید مانیتور را تحویل نمایندگی بدهم و افسوس خوردم که چرا همان اول، به ندای وجدانم پاسخ مثبت ندادم و با بی‌احتیاطی چندین روز فکر و ذهنم را درگیر انجام این کار کردم و به زحمت افتادم. در همین افکار بودم که با نظر جدید فردی در تاپیک مواجه شدم که برخلاف نظر تمام کارشناسان و متخصصان و تعمیرکاران آن تاپیک بود. وی باحالت اطمینان پیام داد: «دوست گرامی! ضمن احترام به نظر همه دوستان، اگرچه باید مانیتور را بیاوری تا خودم آن را از نزدیک ببینم ولی با اطمینان تضمین می‌دهم مشکل این مدل مانیتور غالباً با تعویض خازن مدار پاور آن حل می‌شود». ای‌کاش نظر فوق برایم ارسال نمی‌شد چون دوباره ذهنم را که تازه یکدست و آرام شده بود را به هم ریخت و دیگ وسوسه‌ی مرا که باز تصمیم گرفتم خودم سریعاً مانتیور را تعمیر کنم به جوش آورد! یکی از حاضرین خطاب به این فرد نوشت: «تضمین؟!!! اگر تضمین می دهی پس چرا نوشتی مانتیور را بیاورد تا خودت از نزدیک آن را ببینی؟!!! همینکه نوشتی غالباً با تعویض خازن مشکل حل می شود یعنی قبول کردی احتمال دارد که مشکل از خازن نباشد ... ظاهرا شما تازه کاری و هنوز پیه شکایت مشتری به تنت نخورده و الا می دانستی کار ما طوری است که مشتری بابت آن پول می دهد و وقت می گذارد بنابراین تا مطمئن نشدیم نباید حرف از تضمین بزنیم و اعتبار خودمان را پیش مشتری خراب کنیم و ...». اما چون ذهن من از فشار نظرات گیج‌کننده این‌وآن خسته شده بود، بااینکه مطمئن بودم نظر فرد فوق هم احتمالی بیش نیست و مانند سایر احتمالات دیگر شاید کاملاً اشتباه باشد، اما همینکه این فرد از کلمات «اطمینان» و «تضمین» استفاده کرده بود، باز وسوسه شدم که بالاخره چه کنم؟ مانیتور را به تعمیرگاه نبرم؟ ببرم؟ واقعاً درگیر شده بودم که باید چه کنم؟!! با توجه به اعتمادی که به خودم در تعمیر وسایل الکترونیکی داشتم بالاخره با حالت متزلزل تصمیم گرفتم خازن را تعویض کنم و با خودم گفتم به جهنم، اگر درست نشد، زنگ می‌زنم نمایندگی که خودشان بیایند مانیتور را ببرند و تعمیر کنند! بله این اشتباه سوم من بود که خودم را در فضای مبهمی انداختم که اصلاً پایان آن مشخص نبود و فقط بر اساس یک احتمال می‌خواستم یک مانیتور گران‌قیمت که هنوز پلمپ آن گشوده نشده بود را باز کنم ادامه 👇🏻
👆🏻 و مسئولیت خطراتی مثل آسیب خوردن جدی به آن را قبول کنم، بااینکه من هیچ مشکل مالی برای تعمیر آن نداشتم و با تحویل مانیتور به نمایندگی می‌توانستم از این‌همه درگیری ذهن و احساس خطر کاملاً خلاص شوم. در اینجا یکی از خصوصیات خوب من که شجاعت در ریسک‌پذیری است به ضررم تمام شد؛ من فقط زمانی حاضر می‌شدم زیر بار ریسک بروم که مطمئن می‌شدم حتی اگر اشتباه از من باشد، ضرر چندانی به من وارد نخواهد شد؛ اما در این ماجرا می‌دانستم کارم خلاف احتیاط عقلی است اما همانطور که گفتم چون ذهنم درگیر و خسته شده بود فکرم درست کار نمی‌کرد و بدون داشتن دلیل کافی مرتب از این اقدام به آن اقدام وارد می‌شدم که به‌یک‌باره متوجه شدم پیچ‌گوشتی به دست، مقابل مانیتور بیچاره‌ام که گویی داشت از حماقت من می‌لرزید نشسته‌ام و می‌خواهم شکم این زبان بسته را باز کنم! ابتدا خیال کردم این مانیتور با چرخاندن چند پیچ به‌راحتی باز می‌شود و در عرض چند دقیقه می‌توانم خازنش را تعویض و قائله را ختم به خیر کنم. اما هر چه نگاه کردم دیدم، پیچی در کار نیست و همان‌طور که یکی از تعمیرکاران در تاپیک گفته بود، این مدل مانیتور طوری طراحی شده که فقط نمایندگان رسمی کارخانه می‌توانند بدون دغدغه آن را باز و تعمیر کنند! بیچاره وجدان من که هر چه تذکر داد و می‌گفت تا کجا می‌خواهی پیش بروی و بی‌احتیاطی کنی؟ اما من حسابی بازی در آورده بودم و مرتب به وجدانم می‌گفتم: «باشه باشه، حق با توست»! اما در میدان عمل زیر حرفم می‌زدم و مرتب با توجیهات جدید که ضعیف‌تر و مضحک‌تر از قبل می‌شد، اشتباهاتم را رفو می‌کردم و وجدان و عقلم را نخودی هم حساب نمی‌کردم، درحالی‌که خیلی خوب می‌دانستم، این بی‌احتیاطی می‌تواند مرا پشیمان کند، اما رسماً خودم را به آن راه زده بودم و برای ساکت کردن ندای وجدان و توجیه اشتباهاتم، احساس می کردم نیاز دارم که بیش از اندازه از خودم تعریف کنم و راحت‌تر از اوقات دیگر به دیگران تهمت بزنم مثلاً با خودم می‌گفتم: «بالاخره همه این واقعیت را می‌دانند که من فرد ریسک‌پذیر و آزادی هستم و اصلاً خوشم نمی‌آید این مانیتور تر و تمیز را، زیر دست تعمیرکار ناشناس بیندازم که معلوم نیست برخی وسایل اصلی آن را با کهنه عوض می‌کند یا خیر»! برای اینکه بفهمم این مدل مانیتور چطور باز می‌شود کلی فیلم آموزشی را دنبال کردم اما هیچ‌کدام مدل مانیتور من نبودند و در نهایت فیلمی که مدلی شبیه مانیتور من بود را پیدا کردم که معلوم شد، این مدل، شبیه برخی وسایل برقی است که در آن‌ها به‌جای پیچ از پرچ، پین و اشپیل استفاده می‌کنند. با ریسک و فشار زیاد به بدنه مانتیور که هر آن ممکن بود بشکند و با کلی خط‌خطی کردن بدنه، بالاخره بازش کردم! خود را مانند کسی می‌دیدم که در حال جراحی بدن عزیزترین و نزدیک‌ترین کسان خود است و هنگامی که مانیتور را باز کردم انگار مشغول تماشای دل و روده‌اش بودم. قبل از اینکه هر بخشی از مانیتور را تا رسیدن به پاور باز کنم، ابتدا خوب به آن قسمت نگاه می‌کردم تا ببینم چگونه باید باز شود تا به مانیتور آسیب وارد نکنم. قدم به قدم جلو می‌رفتم و قطعات را یکی‌یکی و با ریسک و زحمت زیاد باز می‌کردم، تا بالاخره به پاور مانیتور رسیدم و دو عدد خازن روی آن را پیدا کردم. همان‌طور که گفتم تمام تلاش من از اول تا آخر برای تعمیر مانیتور بر اساس حدس و احتمال بود، بنابراین اصلاً یقین نداشتم حتماً خازن سوخته باشد لذا برای اطمینان لازم بود از (اهمتر یا) مولتی‌متر استفاده کنم تا بی‌جهت خازن سالم را تعویض نکنم. مولتی‌متر (multimeter) دستگاهی برای اندازه‌گیری ولتاژ، جریان، مقاومت الکتریکی، ظرفیت خازنی و ... است که می‌توان با آن سلامت یا مشخصات قطعات الکتریکی یا الکترونیکی را نیز ارزیابی کرد. من مدت‌ها بود که از مولتی‌مترم استفاده نکرده بودم و تازه آنجا متوجه شدم که اکسیده شده و کار نمی‌کند! از طرفی چون دل و روده‌ی مانیتور بی‌چاره را بیرون ریخته بودم، دیگر حوصله نداشتم که تا تعمیر یا خرید مولتی متر جدید صبر کنم و به همین دلیل باز بدون علم و اطمینان لازم دست به ریسک خطرناک دیگری زدم و تصمیم گرفتم خازن را باز و تعویض کنم. ادامه 👇🏻
👆🏻 هر چه جلوتر می‌رفتم می‌دیدم که هرلحظه با وسوسه‌های جدیدتری روبرو می‌شوم و اشتباهات من دومینووار دارد زیاد و زیادتر می‌شود و اقدامات من از حالت توجیهات خردمندانه به سمت توجیهات احمقانه سوق پیدا می‌کند که اگر هر کس دیگری جز خودم این کارها را می‌کرد من حتماً با سرزنش و تعجب به او می‌گفتم: «مگر عقلت را از دست داده‌ای»؟!! ولی چون خودم این اشتباهات را انجام می‌دادم و خودم را دوست داشتم و به خودم مغرور بودم، اشتباهاتم را نسبت به دیگران راحت‌‌تر توجیه می‌کردم و هر چه این وسط وجدان بیچاره، سرم فریاد می‌زد: آدم‌حسابی! این‌قدر مأیوس نباش، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، اگر الآن دست به چیزی نزنی و مانیتور را ببندی و به تعمیرگاه ببری، بازهم سود کرده‌ای! جلوی ضرر را از هرکجا بگیری منفعت است! و ... نسبت به آن کم‌اهمیت شده بودم. واقعاً دچار سستی اراده شده بودم و بااینکه می‌دانستم باید تسلیم حرف حق جدانم شوم، اما مرتب وسوسه می‌شدم: حالا که تا اینجا آمدی پس تا آخرش برو! بالاخره باز کردن یک خازن که کاری ندارد و ... در نهایت تصمیم گرفتم خازن را باز کنم! دیدم پشت کیت پاور اصلاً خبری از پایه‌های خازن که از حفره‌های مدار خارج شده باشد نیست! یعنی برای اولین بار بود که می‌دیدم خازن، از قسمت رویی مدار، لحیم شده است و زیر خازن هم قطعه‌ای پلاستیکی قرار دارد که اجازه نمی‌دهد از روی مدار، قلع خازن را ذوب کنم به طوری که معلوم بود فقط یک تعمیرکار حرفه‌ای می‌داند چطور این خازن را باز کند! دیگر رسماً وارد وادی حماقت شده بودم و بدون اینکه دقیقاً بدانم چه می‌کنم و چه عاقبتی در انتظارم است، شروع کردم تا با فشار زیاد به مدار، خازن را در بیاورم که ناگهان با شنیدن صدای «ترق»! مثل کسی که از خواب آشفته‌ای بیدار شده، به خودم آمدم و تازه آنجا بود که بعد از سال‌ها، شاید احساس پینوکیو (وقتی بعد از کلی فریب از روباه مکار و گربه نره، تبدیل به درازگوش شده بود) را درک کردم! بهت‌زده مشغول تماشای مدار شکسته‌ی آن بخش از مانیتور شدم و یک مرور سریع به پیام‌های ارسالی عقل و وجدانم از ابتدا تا انتها کردم که چه قدر مرا دعوت به احتیاط کردند و من گوش نکردم! متحیر و غمگین شدم و حتی نمی‌دانستم، آیا کار غلط دیگری هم باقی‌مانده است که انجام دهم یا خیر؟ تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که مجدداً سراغ تاپیک و نظرات تعمیرکاران بروم، اما جرئت نداشتم به ایشان بگویم که چه دست گلی به آب داده‌ام. از سر ناچاری رفتنم سراغ تاپیک؛ در میان نظرات جدیدی که ارسال شده بود ناگهان با نظر یکی از تعمیرکاران مواجه شدم که با خواندن آن نفسم حبس شد! وی نوشته بود: «دوست عزیز مراقب باش قبل از اینکه مانیتور را بی‌خودی باز کنی یا به تعمیرگاه ببری اول یک نگاهی به سیم برقش بینداز، شاید مشکل از آن باشد و اصلا لازم نباشد بازش کنی»! من هر احتمالی را برای درست کردن مانیتور جدی گرفته بودم، به‌جز همین احتمال و علت شوکه شدن من این بود که خود من نیز بارها به دیگران گفته بودم که قبل از باز کردن وسیله‌ی برقی، حتماً و حتماً در قدم اول سیم برق آن را کنترل کنند! همین چند روز پیش بود که وقتی ماشین اصلاح روشن نشد، من قبل از هر اقدامی همین قدم اول را برداشتم و در نتیجه بدون اینکه مدار ماشین را باز و قطعاتش را بررسی کنم، متوجه شدم سیم برق آن قطع شده است و همین باعث شد به‌راحتی و در کوتاه‌ترین زمان ممکن ماشین اصلاح را درست کنم. اصلاً این عادت من بود که قبل از باز کردن هر وسیله‌ی برقی، در قدم اول سیم برقش را کنترل می‌کردم! واقعاً تعجب از این حجم از غفلت، مانند خوره به جانم افتاده بود که پس چرا خودم، قدم اول را که بارها آن را برداشته بودم و از آن نتیجه گرفته بودم و به دیگران هم می‌گفتم فراموش کردم؟! تا اینکه متوجه شدم علت این غفلت این بوده است که خیلی روی این مدل مانیتور به دلیل عنوان و برند خاص و قیمت زیادی که داشت حساب کرده بودم و به اصطلاح جو زده شده بودم، به طوری که خیال می‌کردم که حتماً سازندگان آن فکر این مشکلات پیش‌پاافتاده را کرده‌اند که به راحتی سیم برق خراب نشود، لذا ذهنم به این سمت نرفت. پ.ن: داخل پرانتز بگویم اشتباه فوق اشتباهی است که برخی افراد که جهت رفع شبهه در مسائل اعتقادی به اینجانب مراجعه می کنند، به شکل دیگری دچار آن می‌شوند به طوری که خیال می‌کنند هر کسی (چه خداباور و چه خداناباور) که عنوان دکتر و دانشمند را یدک می‌کشد محال است برخی مسائل بدیهی را نفهمد درحالی‌که در واقعیت روشن است این تصور ناشی از کم‌تجربگی و خوش‌خیالی بیش از حد این افراد است. به عنوان نمونه برخی دانشمندان مشهور مانند سرجیمز جینز در کتاب خود با عنوان «جهان اسرارآمیز» در علم فیزیک نه فقط وجود خدا بلکه اصل وجود ماده (یعنی وجود همه‌ی موجودات قابل مشاهده با حواس ۵ گانه و حتی وجودِ خود انسان) را نیز توهم و خیال می‌داند! ادامه 👇🏻