eitaa logo
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
34 دنبال‌کننده
59 عکس
1 ویدیو
0 فایل
🌺 سلام اثبات وجود خدا، دین و مذهب خردمندانه وابسته به کانال: @esbatekhodavand 🗣 ارتباط و پاسخ به سؤالات: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 دریافت رایگان کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه، تألیف نگارنده: esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
👆🏻 در پرسش و پاسخ قبلی شما علت این ابتلا را، اشتباه خود در ورود (بدون شرایط کافی) به کانال‌های ناباوران عنوان کردید که پاسخ به همراه راه حل مجرب عرض شد. این نوبت لازم می‌دانم عرض کنم، تنها تکیه‌‌گاه من جهت علاج وسواس ذهنی و رفع شک شما، ادعای خودتان است که گفتید: «هنوز هم آزاده ام و امیدوارم که با کمک شما به این شک و شبهه ها پایان بدم». ضمن اینکه تأکید کردید می‌خواهید بر اساس این ضرب‌المثل مشهور: «شنیدن کی بود مانند دیدن»، نظر همه را (پدر و مادر، دانشمندان خداباور و خداناباور و ...) رها کنید تا خودتان با دیدن حقیقت برای همیشه از شک و شبهه نجات پیدا کنید. بسیار خب، اما قبل از شروع، آیا به من حق می‌دهید بگویم از باطن شما مخاطب محترم خبر ندارم که واقعاً چه قدر در ادعای‌های فوق خصوصاً آزاده بودن صادق هستید؟ و آیا اگر من حقیقت را از روی متن تکامل، بیگ بنگ و غیره (که مورد قبول ناباوران نیز هست)، مقابل چشمانتان بگذارم، شما در عمل آزادگی خود را در پذیرش حقیقت ثابت خواهید کرد؟ اگر ثابت کردید پس بدانید طبق تجربه‌های مکرر، تردید ندارم شما نیز مانند برخی ناباوران‌ که ذهنشان به انباری از شبهات در موضوع تکامل، بیگ بنگ و غیره تبدیل شده بود و بسیار ناامید بودند، از شک و وسوسه‌های ذهنی و رنج ناشی از آن‌ها برای همیشه خلاص خواهید شد. من طبق درخواست شما، پاسخ شبهات پیرامون تکامل، بیگ بنگ و غیره را نه از روی شنیده‌ها بلکه از روی متن خود آن‌ها، مقابل شما خواهم گذاشت؛ پاسخ‌هایی که جای هیچ شک و شبهه‌ای حتی برای کسانی که دچار وسوسه‌ی شدید ذهنی هستند باقی نخواهد گذاشت. تضمین رسیدن به این نتیجه، در کمترین زمان ممکن، به اثبات آزادگی شما در ادامه بستگی دارد، و اگر چه از باطن دیگران خبر ندارم اما از باطن به‌خوبی مطلع‌ام که زمانی موفق شدم یقین به خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز را با گوشت و پوستم تجربه کنم که مطمئن شدم ادعای آزاده بودن و شعار اینکه «شنیدن کی بود مانند دیدن» به‌تنهایی مرا به حقیقت نمی‌رساند بلکه باید در عمل نیز به آن‌ها پایبند باشم و شنیده‌ها و تقلید از همه (پدر و مادر، فامیل، دوست، دشمن، دانشمند، خداباور و خداناباور و غیره) را کنار بگذارم و صرفاً بر اساس آنچه خودم می‌بینم، واقعیت را بپذیرم و اجازه ندهم دیگران برای من تصمیم بگیرند و اصرار داشته باشند مثل آن‌ها فکر کنم. چه رسد به اینکه بخواهم متأثر از سخنان دیکتاتورمآبانه کسانی شوم که می‌خواهند حق تفکر آزاد را از دیگران سلب کنند و شما نیز در مورد آن‌ها نوشتید: «آتیست ها میگن که شما در حدی نیستید بگید تکامل یا بیگ بنگ درسته یا غلط شما باید برید ببینید که داروین و ریچارد داوکینز و... چی گفتن»! ناباورانی که بزرگانشان تصریح می‌کنند چیزی به اسم اراده‌ی آزاد برای انسان وجود ندارد و خودشان به همه‌چیز شک دارند و مرتب به اینجانب گفته‌اند: هر حقیقتی (چه مادی و چه غیرمادی) می‌تواند کاملاً اشتباه باشد و در نتیجه آنچنان دچار پوچی شده‌اند که تصریح می‌کنند اساساً چیزی به معنای یقین و اطمینان در زندگی وجود خارجی ندارد! به‌قدری رسیدن به حقیقت برای شخص خودم مهم بود که به‌اندازه سرسوزنی برایم اهمیت نداشت که پدر و مادر، فامیل، دانشمند، غیر دانشمند، خداباوران و خداناباوران و غیره کدامشان راست‌گو هستند و کدامشان عمداً دروغ می‌گویند و کدامشان اشتباه می‌کنند. هرگز! تنها چیزی که برایم مهم بود و همان باعث شد تا یقین به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز را با همه‌ی وجودم تجربه و به آرامشی که آرزو داشتم برسم، این بود که فقط خودِ خودِ خودم، آزادانه و بدون تعصب، مانند یک ناظر کاملاً بی‌طرف، بتوانم واقعیت را –هر چه باشد- ببینم و سپس بر اساس آنچه با چشمانم دیدم قضاوت کنم و به اطمینانِی که جگرم را خنک کند و سال‌ها آرزویش را داشتم برسم. آن‌قدر دیدن واقعیت به‌جای شنیدن حرف از این‌وآن، برایم اهمیت داشت که اصلاً به این هم فکر نمی‌کردم که در آینده به شبهات مخاطبان محترمی چون شما پاسخ خواهم داد، یا با خداناباوران مشهور و غیر مشهور صدها ساعت گفتگو و مناظره خواهم نمود. بلکه قبل از رسیدن به یقین، فقط می‌خواستم خودم به‌تنهایی حقیقت و اطمینان را تجربه کنم که خوشبختانه نتیجه‌ی این تلاش آزاد، بیش‌ از انتظارم بود به‌طوری‌که بدون باقی ماندن کوچکترین ابهام، به وجود خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز به یقین مستدل و پایدار رسیدم زیرا توانستم با شجاعت همه‌ی شنیده‌ها، حدسیات، فرضیات و نظریه‌هایی که خود فرضیه و نظریه‌پردازانشان از جمله «چالز داروین» نیز به‌صراحت احتمال ردشان را با کشفیات جدید می‌دهند، کنار بگذارم و فقط بر اساس آنچه با چشمانم می‌دیدم قضاوت کنم و همین باعث شد در کمترین زمان، به یقینی متکی بر شواهد مقابل چشم برسم که روش تجربه‌ی این یقین را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آورده‌ام. ادامه 👇🏻
👆🏻 اگر امروز هم دارای اطلاعاتی از منابع معتبر در خصوص مجموعه‌ای از فرضیات و نظریات علمی و غیره هستم صرفاً به این دلیل است که در جایگاه رفع شبهات خداناباوران و ندانم‌گراها و افرادی مانند شما قرار گرفته‌ام که بعد از رفع شبهات کمک کنم تا خودتان با مراجعه به منابع متوجه سوء استفاده و مصادره به مطلوب ناباوران از فرضیات و نظریات ابطال پذیر و ... شوید و مطمئن شوید که همین موارد نیز نه تنها نافی وجود خدا نیستند بلکه بر آن مهر تایید می‌زنند اما با این حال بدون تکیه بر امور ابطال‌پذیر، صرفاً از مسیر میان و با تکیه بر واقعیات و شواهد محسوس، یک بار و برای همیشه به تمام شک و شبهات خویش نسبت به وجود طراح جهان پایان دهید. همان‌طور که افراد متعددی از آتئیست‌ها (خداناباوران)، آگنوستیک‌ها (متوقف‌شده‌های در شک) و اقشار مختلف مردم با تجربه‌ی این روش که در کتاب فوق آورده‌ام، پی در پی به من پیام می‌دهند که دیگر نه‌فقط از شک و شبهات نسبت به وجود خدا نجات پیدا کرده‌اند، بلکه مانند نگارنده موفق شده‌اند یقین مستدل به آفریننده‌ی مهربان خویش را با همه‌ی وجود تجربه کنند به‌طوری‌که دیگر احدی نمی‌تواند کوچک‌ترین تردیدی در باور راسخ ایشان که متکی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است ایجاد نماید و تا جایی پیش رفته‌اند که برخی خودشان نیز می‌توانند با یقین کافی و بر اساس منطق محکم و ارجاع به دانشمندان و مراکز علمی جهان به شبهات ناباوران پاسخ دهند. می‌توانید به صفحه‌ی یکی از این افراد رفته و اشعار زیبای وی در اثبات وجود خدا را مشاهده کنید. (کلیک) این فرد از جوانان موفق دهه‌ی هفتادی است و هم‌اکنون جزو دانشجویان ممتاز کشوری می‌باشد؛ وی اخیراً مدیریت صفحات شعر توحیدی متعلق به کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را پذیرفته است. درحالی که همانطور عرض کردم، اساساً یقین به وجود طراح فوق‌العاده هوشمند جهان، صرفاً متکی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است و نه تنها این یقین وابسته و متکی به هیچ فرضیه، نظریه‌ی ابطال‌پذیر و موارد مشابه تکیه ندارد، بلکه حتی متکی به هیچ دین و مذهب خاصی هم نیست؛ اگر چه روشن است هر کدام از این امور در جای خود مفید و لازم هستند. جهت توضیحات بیشتر می توانید گفتگوی اینجانب با فردی مسیحی را مطالعه نمایید (کلیک) بعدازاینکه یقین به وجود خدا را تجربه کردم و برای اولین بار پایم به طور حرفه‌ای به فضای مجازی ازجمله یوتیوب باز شد، مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی داخل و خارج از کشور، ناباور و غیرناباور همانطور که اشاره کردم از این‌جانب خواستند تا به شک و شبهات ایشان در مورد خدا، دین و مذهب پایان دهم و بعد از حدود دو سال (که گاهی در یک روز نزدیک به ۱۰ ساعت مشغول پاسخ بودم) متوجه شدم به بیش از دو هزار سؤال و شبهه‌ی ارسالی، در قالب صدها ساعت گفتگو و مناظره جواب داده‌ام و برای آشنایی بیشتر با افکار ناباوران، شاید کتابی بر ضد خدا و دین خصوصاً در زمان حاضر نوشته نشده، مگر اینکه آن را تهیه کرده‌ام. من با همان نگاهی که صرفاً حقیقت برایم مهم بود، نظرات ناباوران مشهور و غیر مشهور را مطالعه و با حوصله (و فقط به عنوان یک ناظر بی‌طرف)، بارها به دلایل ریزودرشت و سخنانشان گوش دادم و اینجا بود که یقین قطعی دیگری نیز برایم حاصل شد و آن اینکه بزرگان آتئیست و آگنوستیک و پیروان ایشان، سوار بر اسب بال‌دار حدسیات و خیالات خویش شده و علیرغم تلاش‌های غیرعلمی و گاهاً ناپسند و غیرانسانی (از جمله مصادره به مطلوب فرضیات و نظریات و ... مانند تکامل و بیگ بنگ)، باز دستشان از ارائه‌ی حتی یک دلیل نصفه و نیمه در انکار وجود خدا به کلی خالی است. اینکه عرض شد تلاش ایشان گاهاً غیرانسانی است بدین‌جهت است که آن‌ها برای مخفی کردن خالی بودن دستشان در انکار طراح هوشمند موجودات و علیرغم شواهد محسوس و دلایل بیشمار علمی در وجود طراح بی‌نظیر جهان، مدعی می‌شوند نه برای انکار و نه برای اثبات وجود خدا هر دو با هم، هیچ دلیل علمی وجود ندارد! و در نهایت وقتی می‌بینند همان فرضیات و نظریات مد نظر ایشان نیز به وضوح بر وجود خدا مهر تأیید می‌زنند، با تکیه بر سخنی که در قدم اول خودش، خودش را نقض می‌کند (نسبی‌گرایی مطلق) می‌گویند: «اساساً ما هیچ دلیل علمی و عقلی بلکه هیچ حقیقتی را قطعی نمی‌دانیم»! و با همین ادعا، شاید بدون اینکه خودشان هم متوجه شده باشند، فقدان اطمینان و احساس پوچی خویش در زندگی فردی و اجتماعی‌شان را برای همه آشکار می‌نمایند! ادامه 👇🏻
👆🏻 این افراد مانند ریچارد داوکینز با اینکه به اشکال مختلف و از سر ناچاری اعتراف می‌کنند احتمال دارد خدا وجود داشته باشد اما در عمل هرگز به لوازم این احتمال (به اندازه‌ی ماسک زدن جهت عدم ابتلا به کرونا) پایبند نیستند و احتیاط عقلی را نسبت به وجود خدایی که زندگی، مرگ، سلامتی، بیماری و جهان آفرینش به دست اوست رعایت نمی‌کنند که قبلاً به آن پرداختم. (کلیک). شما نوشته‌اید: «من به‌اشتباه وارد کانال‌های آتیست‌ها شده‌ام و شک و شبهه هایم بیشتر شده است». به همین دلیل طی چندین روز، شبهات فراوانی ارسال کردید که اکثر قریب به‌اتفاق آن‌ها این بود که مرتب می‌گفتید: آتئیست‌‌ها چنین و چنان گفته‌اند. با این حساب روشن است که روش این‌جانب (مراجعه به منابع دست اول) با روش شما (مراجعه به شبهه‌پراکنان) از اساس متفاوت است و کافی است به این نکته‌ی کلیدی توجه کنید تا برای همیشه از شک خارج شوید. روشی که شما طی کردید همانطور که خود اذعان نمودید به افزایش شک و شبهه و تحمل رنج و ناراحتی فراوان ختم شد و روش این‌جانب (و حتی ناباورانی که آن را طی کردند) منجر به رفع اساسی ابهامات و در نهایت تجربه‌ی یقین، اطمینان و شادی واقعی شد. زیرا بارها و بارها به تجربه ثابت شده است نتیجه‌ی تکیه بر شنیده‌ها و حدسیات، فرضیات و شبهه پراکنی‌ها، چیزی جز افزایش سردرگمی و اضافه کردن شک بر روی شک و شبهه بر روی شبهه و رنج بر روی رنج نیست؛ رنجی که مرتب شما و جمعی از ناباوران که حاصل طی نمودن این روش اشتباه است به این‌جانب اطلاع می‌دهید درحالی که برعکس نتیجه‌ی تکیه بر امور محسوس و قطعی، چیزی جز باور خالص و خالی از شک و شبهه نیست. اینجانب بر خلاف شما مخاطب محترم، قبل از رسیدن به یقین، هرگز اجازه ندادم دروازه‌ی ذهنم را بر روی شبهات ناباورانی باز کنم که خودشان اعتراف دارند نسبی‌گرای مطلق هستند و همواره از شکی به شکی دیگر می‌غلتند! ناباوران افسرده‌ای که با نقاب روشنفکری و شعار جنگ با خرافات، مرز بین واقعیت و خرافات را نادیده گرفته‌اند، تا واقعیت (مانند وجود خداوند) را خرافات جلوه دهند و خرافات (مانند وجود غول چراغ جادو) را محتمل و واقعی نشان دهند و در نتیجه مخاطبشان را مانند خود به وسواس فکری و شک در بدیهیات و حقایق دودوتاچهارتا مبتلا کنند تا دیگر نتواند بفهمد اساساً چه چیز واقعیت دارد و چه چیز خرافات است! نکته‌ی پایانی این بخش: کسانی که مانند شما اشتباه خسارت‌بار فوق را مرتکب شده‌اند، اگر در عمل نیز به شعار آزادگی و این که «شنیدن کی بود مانند دیدن» پایبند باشند و شبهات ناباوران‌ که به‌شدت در حال مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی چون تکامل و بیگ بنگ هستند را با شجاعت کنار بگذارند، سپس با مراجعه دقیق به متن منابع فقط یکبار با دقت متن همین فرضیات و نظریات را بخوانند، آن‌ها نیز به روشنی تمام به پاسخ این سؤال خواهند رسید که آیا در این نظریات و فرضیات، کوچک‌ترین دلیل بر انکار خدا وجود دارد یا دقیقاً برعکس، آن‌ها در کنار دلایل بی‌شمار دیگر بر ضرورت وجود خدا مهر تأیید زده‌اند؟ تجربه‌ی مکرر این‌جانب نشان داده تا کسی در عمل آزاده نباشد و به شعار «شنیدن کی بود مانند دیدن» تا رسیدن به یقین، پایبند باقی نماند، اگر حقیقت را با دو چشم خود هم ببیند، باز شک و وسوسه‌های ذهنی اجازه تصدیق را به وی نخواهد داد و او در رنج شک باقی خواهد ماند و به قول دکتر سسیل بویس هامان، CECIL BOYCE HAMANN، زیست‌شناس و دکترای فلسفه: اگر کسی نخواهد متوجه «خدا» شود، با هیچ دلیل و برهانی نمی‌توان او را به قبول وجود «خدا» قانع کرد. (دلایل اثبات وجود) «خدا» برای کسی که در طلب اوست (به‌روشنی) ظاهر خواهد شد. (زیرا) در همه‌جا (و در همه‌ی مخلوقات خدا) قدرت خدائی مشهود است؛ بلی من به «خدا» ایمان دارم. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۶۳، جان کلوور، چاپ سوم. البته صادقانه اذعان می‌کنم شما و برخی ناباوران‌ که نظراتشان را در قالب آورده‌ام، آن‌قدر آزادگی دارید و خارج شدن از شک و شبهه برایتان مهم هست که توانستید با شجاعت و صداقت پا بر غرور کاذب خویش بگذارید و مصرانه خواهان پایان دادن به شک و شبهات خویش شوید. تجربه‌ی گفتگو با افراد آزاده‌ای چون شما مرا در اینکه شما نیز به خواسته‌ی خویش (رهایی دائم از شک) برسید، بیش از دیگران امیدوار می‌کند. بنابراین در قسمت‌های بعدی متن تکامل، بیگ بنگ و امثال آن‌که مورد قبول ناباوران نیز هست را مقابل چشمان‌تان خواهم گذاشت تا شما نیز یک‌بار و برای همیشه تکلیف خود را با این فرضیات و نظریات روشن کنید به شرطی که با دیدن حقیقت و تا لحظه‌ی رسیدن به اطمینان و یقین، بر آزادگی خود پافشاری کنید و از عمل به شعار «شنیدن کی بود مانند دیدن» دست برندارید و اجازه ندهید وسوسه‌های افراطی ذهنی، تعصب، عدم تأمل کافی و شتاب‌زدگی برای شما تصمیم بگیرند! ادامه در نوبت بعدی ... ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 طبیعت دارای شعور هست اما آیا امکان دارد که افریننده ی ما طبیعت باشد طبیعتی که خود محدود است؟ نظرات بعضیا ها بر این هست طبیعت ازلی بوده و دارای شعور و افریننده ی ما هم هست. مخاطب محترم اگر شما نیز مانند برخی مخاطبان –اعم از خداناباور و خداباور- مراحل ۵ گانه‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را با موفقیت پشت سر بگذارید و در وجود طراح و سازنده‌ی موجودات طبیعت، به یقین مستدل برسید، مطمئن باشید تمامی شبهات از جمله شبهه‌ی فوق به طور اساسی برای شما حل خواهد شد. ۱- محدود بودن موجودات جهان و مشاهده‌ی ساختار هدفمند و هوشمند آن‌ها، همان‌طور که شما نیز در سؤال قبلی خود اشاره کردید (کلیک) تردیدی در اینکه موجودات طبیعت، توسط خداوند، طراحی و ساخته شده‌اند باقی نمی‌گذارد. درست است که خداوند به انسان‌ها -به‌عنوان یکی از موجودات در طبیعت- شعور عطا کرده است و آدمی می‌تواند با شعور خدادادی خود، از مصالح موجود در طبیعت استفاده نموده و برای خویش خانه و دیگر وسایل و ابزارهای بشری بسازد، اما روشن است این بدان معنا نیست که انسان‌ها طراح و خالق خودشان و دیگر موجودات طبیعت هستند و توانسته‌اند به خودشان حیات و زندگی بدهند؛ چه رسد به سنگ و چوب و دیگر اجزاء تشکیل دهنده‌ی طبیعت که خداوند آن‌ها را در تصرف انسان‌ها قرار داده و برای هرکدام قوانین هوشمندانه‌ی وضع نموده است. ۲- ناباوران به‌اتفاق، طبیعت را حاصل تصادف و خود به خودی بودن و درنتیجه فاقد شعور و هوشمندی می‌دانند و اگر دیدید فردی ناباور چه دانشمند و چه غیر آن، سخن از وجود شعور و هوشمندی در طبیعت به میان آورد یا اقرار کرد که خودش دارای شعور و هوش است، بدانید او نیز به یکی از تناقضات بیشمار ناباوران مبتلا شده‌ است که هیچ پاسخ منطقی برای نجات از آن ندارند، خصوصاً اینکه خودشان تصریح می‌کنند، به این علت خداناباور شده‌اند که به گمان آن‌ها خلقت جهان، از اساس بیهوده، شانسی، فاقد شعور، خودبه‌خودی و رها شده است! ۳- از بدیهیات است کسی که به طراحی هوشمندانه‌ی جهان اعتراف می‌کند، چه خوشش بیاید یا نیاید، به وجود طراح هوشمند جهان نیز اعتراف نموده است همانطور که تجربه‌ی قابل آزمایش و تکرارپذیر نیز ثابت می‌کند هیچ طرح هوشمندانه‌ی -ولو یک نقاشی ساده- بدون طراح هوشمند نیست، چه رسد به طرح فوق العاده هوشمندانه‌ی موجودات طبیعت که مقابل چشم همگان است. ۴- توجه به محدود بودن هرکدام از موجودات طبیعت و همچنین قوانین علمی ازجمله قانون دوم ترمودینامیک که مورد قبول عموم دانشمندان (چه خداباور و چه خداناباور) است، ادعای ازلی بودن جهان را از اساس باطل نموده و به موزه‌ی تاریخ فرستاده است. 👤دکتر فرانک آلن، Frank Allen، استاد فیزیک زیستی: برخی مدعی‌اند جهان از ازل وجود داشته است (بی‌آغاز و از اول بوده، اگر بخواهیم طبق) قانون ترمودینامیک- حرارت، (به این ادعا نگاه کنیم این قانون) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجه‌ی حرارت پست مشابه ای می‌رسند و دیگر انرژی قابل‌مصرف وجود نخواهد داشت و در این حالت دیگر زندگی غیرممکن خواهد بود. با این فرض اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیش‌ازاین مرگ و رکود حادث‌شده باشد. خورشید سوزان و ستارگان و زمین آکنده از زندگی، گواه صادقی است بر اینکه آغاز جهان در لحظه خاصی از زمان اتفاق افتاده است، بنابراین جهان نمی‌تواند چیزی جز «آفریده‌شده» باشد و ناچار باید یک علت بزرگ نخستین یا یک «خالق» ابدی که نسبت به همه‌چیز دانا و تواناست وجود داشته باشد که جهان را ساخته باشد. 📘 اثبات وجود خدا، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم. 👤 دکتر دیل استوارتزن دروبر، DAEL SWARTZENDRUBER، خاک شناس و دکترای فلسفه: قانون دوم ترمودینامیک بولتزمن (Boltzmann) را همه‌ی دانشمندان پذیرفته‌اند. بدین ترتیب همچنان ‌که نگارنده نیز قبول می‌کند نظم و ترتیب موجود در طبیعت، نتیجه‌ی طرح و (اراده و) مشیتی است که آن را ایجاب کرده و آنگاه وجود یک حکمت عالیه (طراح بسیار هوشمند) مسلم می‌شود. 📘 همان ص ۲۲۵ می‌توانید گزارشی از مناظره‌ی این‌جانب با یکی از آتئیست‌‌‌ها (خداناباوران) که ادعای ازلی بودن جهان را داشت، در این نشانی (کلیک) مطالعه نمایید. در بخش دوم «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام ضمن اثبات یگانگی و غیرمادی بودن خدا، به این موضوع بیشتر پرداخته‌ام. پ.ن: وقتی می‌خواهیم به موجودات مادی به‌صورت جمعی اشاره کنیم، از لفظ طبیعت یا جهان استفاده می‌کنیم همان‌طور که وقتی می‌خواهیم به انسان‌ها به‌صورت جمعی اشاره کنیم از لفظ مردم یا جامعه استفاده می‌کنیم؛ بنابراین نباید این تصور در ما ایجاد شود که این «الفاظ» (طبیعت، مردم و غیره) موجودِ مستقلی هستند. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 من چند قسمت از پرسش و پاسخ های شما را خواندم می خواستم بپرسم که قسمت های بعدی را کی می گذارید؟ - منظورتان پرسش و پاسخ ناباوران و محققان با اینجانب، با عنوان «راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن» است؟ 🗣 بله - انجام این کار را در اولویت اول برنامه‌های خود گذاشته‌ام و هم اکنون مشغول تنظیم قسمت‌های بعدی هستم. با توجه به اینکه سؤال‌کنندگان، غالباً کسانی هستند که دچار شک و وسوسه‌ی شدید ذهنی شده‌اند بنابراین لازم است پاسخ‌های ارائه شده، ضمن داشتن استحکام علمی و عقلی، به طرز ویژه‌ای ساده، روشن، راهگشا و قابل تجربه خصوصاً برای این مخاطبان محترم باشد تا ایشان را نیز در کمترین زمان ممکن از شک و شبهات و رنج‌هایی که گرفتار آن شده‌اند برای همیشه خارج نماید که در این صورت لازم است من نیز بدون عجله و با آرامش هر زمان قسمت‌های بعدی آماده شد، آن‌ها را منتشر نمایم. جهت رسیدن به نتیجه‌ی بهتر، این مجموعه را از قسمت اول (کلیک) مطالعه نمایید. ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. فردی مسیحی سؤال زیر را ذیل یکی از پست‌های مجموعه‌ی که هر روز در حال بارگذاری است، برای ما ارسال نمود: 🗣 حرف شما درست است که همه مردم دنیا (فرقی هم نمی کند چه دین و باوری داشته باشند) با دیدن ساختمان موجودات طبیعت پی به وجود خدا می برند. اما توصیف خدای مسیحیان و خدای مسلمانان با آنچه در انجیل و قرآن آمده اگر چه اشتراکاتی دارند اما متفاوت است. : خداناباوران مدعی هستند در کتب آسمانی (تورات، انجیل و قرآن) مطالبی وجود دارد که از منظر آن‌ها درست نیست. مثلاً نسبت به قرآن شبهاتی را (بدون توجه به پاسخ‌های منطقی به این شبهات)، مرتب تکرار می‌کنند تا این نتیجه‌ی غیر مرتبط را در اذهان مخاطبان خود جای دهند: «پس جهان سراسر تصادفی، خود به خودی و بی‌هدف است و هیچ طراح و سازنده‌ی هوشمندی ندارد»! درحالی‌که خودشان نیز می‌دانند دلایل اثبات وجود طراح و سازنده‌‌ی هوشمند برای جهان (خدا)، مبتنی بر هیچ دین و مذهبی نیست تا این‌طور القاء کنند پس می‌شود با تولید شبهه در دین و مذهب، وجود خدا را انکار یا در آن کوچک‌ترین شک و تردید ایجاد نمود! بلکه دلایل و شواهد اثبات وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان، مبتنی بر طراحی هوشمندانه‌ی موجودات است، موجوداتی که ساختار حساب شده و هوشمندانه‌ی آن‌ها، مقابل چشم همه‌ی مردم با باورهای گوناگون قرار دارد؛ شواهد محسوسی که کمترین تردید در وجود خدا برای انسان‌های آزاده و فاقد تعصب باقی نمی‌گذارد. پس همان‌طور که شما نیز اشاره کردید، شبهه پراکنی ناباوران نسبت به قرآن و دیگر کتب آسمانی، نافی وجود طراح هوشمند جهان نیست بلکه وجود ساختار هوشمندانه‌ی هر موجود از سلول تا ستاره که قابل مشاهده با حواس ۵ گانه است، به‌تنهایی برای رد تمامی دلایل ناباوران در انکار وجود طراح هوشمند کافی است و دیگر به بررسی شبهه پراکنی‌های تکراری ایشان نسبت به ادیان و مذاهب نمی‌رسد. اما اینکه کدام دین، مورد تأیید طراح و سازنده‌‌ی جهان است و کدام توصیف از خداوند در ادیان و مذاهب منطبق با عقل هر انسان خردمندی است، مربوط به مراحل بعد از یقین به وجود خداست که این کانال در آینده (با ذکر مستندات از منابع اصلی هر دین و مذهب) به آن خواهد پرداخت، به‌طوری‌که کم‌ترین تردید در اینکه حقیقت چیست، برای محققان بی‌‌طرف و آزاده باقی نخواهد گذاشت. این فرد محترم مسیحی ابتدای گفتگو با الفاظی نامناسب و تند اتهاماتی را علیه قرآن، در دفاع از مسیحیت مطرح نمود که به وی پاسخ دادم: در قسمت‌های بعدی مجموعه‌ی علم و اندیشه مطالبی از دانشمندان غیرمسلمان و همچنین از کشیشان محترم مسیحی، در رد تقریباً تمامی اتهاماتی که نسبت به قرآن و اسلام مطرح کردید بارگذاری خواهیم نمود. در این مجموعه، بعد از ذکر بخشی از دلایل اثبات وجود خدا از نگاه دانشمندان و مراکز علمی جهان، شما با تعریف دانشمندان و چهره‌های مشهور غیرمسلمان و حتی خداناباور مانند راسل، نسبت به قرآن، اسلام و نقش بی‌بدیل مسلمانان در پایه‌گذاری علوم مدرن امروز جهان از صنعت هواپیماسازی تا جراحی و غیره آشنا خواهید شد. همیشه در مسیر درست موفق باشید. پاسخ این فرد محترم مسیحی: 🗣 با حرف شما صد در صد موافقم پ.ن: - تصریح قرآن نیز جهت اثبات وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان، مشاهده‌ی مستقیم ِساختار موجودات محسوس و مقابل چشم است از باب نمونه: 🍃أ فلا ينظرون إلى الإبل كيف خلقت آيا آنان به شتر نظر نمی‌کنند كه چگونه آفريده شده است؟ 🍃 و إلى السماء كيف رفعت و به آسمان كه چگونه برافراشته شده است؟ 🍃 و إلى الجبال كيف نصبت و به كوه‌ها كه چگونه در جاى خود نصب شده‌اند؟ 🍃 و إلى الأرض كيف سطحت و به زمين كه چگونه گسترده و هموار گشته است؟ 🍃 فذكر إنما أنت مذكر پس (این شواهد محسوس در اثبات وجود خدا را) تذكّر ده (و یادآوری کن) كه وظیفه تو فقط تذكّر دادن است! 🍃لست عليهم بمصيطر تو بر آن‌ها گماشته نشدی تا (به پذیرش حقایق مقابل چشم) مجبورشان كنى. 📗 ﴾QURAN, AL-GHASHIYA, 17 - 22 ➖ القرآن، الغَاشِيَة، ۱۷-۲۲﴿ - بعد از یقین به وجود طراح و سازنده برای جهان (که متکی بر هیچ دین و مذهبی نیست) و همچنین بعد از بررسی میزان کارایی عقل و تجربه جهت حل مشکلات بشریت، لازم است بدون تعصب به تحقیق از منابع اصلی، جهت شناخت دین و مذهبی که مورد تائید عقل و طراح جهان باشد پرداخت؛ زیرا فقط با شناخت دین و مذهب خردمندانه است که می‌توان از راهنمایی‌های واقعی و بدون تحریفِ طراح و سازنده‌ی جهان استفاده کرد و زندگی بدون هیچ ترس و غمی را در دل همین جامعه و دنیای پر استرس به راحتی تجربه نمود. 📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 عرض سلام و ادب خدمت شما وقتتون بخیر ببخشید فایل صوتی کتاب اثبات خدا (دین و مذهب خردمندانه) موجود هست؟ سلام و عرض ادب خدمت شما و سایر مخاطبان فرهیخته و محترم. وقت شما هم به خیر و آرامش. پیام شما را به فال نیک می‌گیرم. لطفاً شما از خداوند مهربان بخواهید به من توفیق دهد، اگر صلاح است این کار انجام شود. قبلا هم توضیح دادم (کلیک) دوست دارم کتاب فوق به صورت فیلم و صوت تولید شود. احساس می‌کنم لازم است، این کار انجام شود، اگر چه تجربه به من نشان داده: «توفیق رفیقی است که به هر کس ندهند» ولی همان تجربه مرا به این اطمینان رسانده است، اگر خداوند فرزانه صلاح بداند کاری آسان شود (حتی اگر آن کار به نظر محال برسد)، مانند آب خوردن آسان خواهد شد، به طوری که باید بعد از اجابت دعا مراقب باشیم از لطف خدا غافل نشویم و همواره از او سپاس‌‌گزار باقی بمانیم تا باز هم شاهد گشایش‌های بزرگ‌تر و پی در پی باشیم. پس منتظر اجابت دعای شما و مخاطبانی که این پیام به ایشان می‌رسد هستم، مخاطبان محترمی که می‌دانم برخی از ایشان چندان اهل مطالعه نیستند و در عین حال بی‌صبرانه منتظر گشایش جهت رفع شک و شبهات خویش هستند و آرزو دارند هر چه زودتر یقین پایدار را تجربه و از زندگی به معنای واقعی کلمه لذت ببرند. امیدوارم حداقل با صوتی شدن کتاب مذکور، کمک به‌سزایی خصوصاً به این افراد بشود. همیشه در مسیر درست موفق باشید. ☀️
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۳ راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن.
 قسمت دهم

جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. این قسمت: ذکر تجربه‌ی اینجانب که همه‌ی انسان‌ها از کوچک و بزرگ مرتب با آن مواجه می‌شوند، تجربه‌ای که بر ضرورت شناخت قدم اول جهت رفع همه‌ی مشکلات از جمله شبهات اعتقادی، در کمترین زمان ممکن، مهر تأیید می‌‌زند و توجه به این تجربه، هر انسانی را بدون درگیر شدن ذهن به حواشی بی پایان و نظرات این و آن، به مطلوب می‌رساند. ادامه‌ی پاسخ اینجانب به پرسش فردی که مجموعه‌ای از شبهات در مورد تکامل را مطرح نمود. (کلیک) در متنی که برایم فرستادید بیان کردید می‌خواهید با آزادگی و بدون تقلید از پدر، مادر، خداباوران، خداناباوران، اعم از دانشمند و غیر دانشمند و دیگران ،بلکه فقط بر اساس حقیقتی که آن را با چشم خود می‌بینید، از شک و شبهات ایجاد شده توسط ناباوران در موضوعات مختلف (ازجمله تکامل، بیگ بنگ و در نهایت شک به وجود خدا) خارج شده و برای همیشه نجات پیدا کنید. شما در ادامه‌‌ی درخواست فوق نوشتید: 🗣 «اصلاً میگم شما (شبهات من در مورد تکامل و غیره را) رد کنید من از کجا بدونم که درست میگید یا حقیقت؟ ... اثبات کنید اطلاعاتی که به من میدید درسته و فردا اصلاً با شما کار نداشته باشم (و فقط) به (دلایل و) حرفاتون کار داشته باشم و به مشکل نخورم به شک نیفتم.» من نیز در پاسخ به شما وعده دادم دقیقاً طبق خواسته‌ی شما عمل خواهم کرد و به همین دلیل اطلاعاتی را نه از قول خودم بلکه از روی متن نوشته‌ی خود داروین در تعریف تکامل و انتخاب طبیعی و همچنین متن بیگ بنگ و امثال آن که مورد قبول ناباوران است، با ذکر منبع مقابل چشمان شما قرار خواهم داد تا بتوانید شخصاً و با آزادی و واقع‌نگری تمام، به‌راحتی روی آن قضاوت کنید تا حداقل به خودتان ثابت شود تا چه حدی در ادعای آزاده بودن صادق هستید و با دیدن واقعیت، آن را خواهید پذیرفت. همچنین قول دادم، اگر به آزادگی خود ادامه دهید و فقط بر اساس دیده‌ها و نه شنیده‌ها قضاوت کنید، من نیز به شما کمک خواهم نمود تا مانند برخی ناباوران‌ که مثل شما به این‌جانب مراجعه نمودند، زندگی بدون شک نسبت به خدا را تجربه کنید. اینکه من این‌گونه با این اطمینان به شما قول می‌دهم، بر اساس تجربه‌ی موفق و مکرر این‌جانب با ناباورانی است که از رسیدن به نتیجه بسیار ناامید بودند، اما چون تا آخر مشاوره، آن‌ها نیز بر سر قول خود باقی ماندند، (حفظ آزادگی و رها کردن شنیده‌ها و فقط تکیه بر دیده‌ها)، خوشبختانه این افراد بعد از مدتی خودشان خبر خارج شدن از شک و شبهات بی‌شمارشان را با شادی غیرقابل توصیفی به من مرتب اطلاع می‌دهند، افرادی که از شک به خدا، به یقین ۱۰۰٪ به وجود خدا رسیدند، یقینی خالص و بدون اماواگر و لذت‌بخش که اگر تمام شبهه‌پراکنان دست‌به‌دست هم دهند نه‌تنها نمی‌توانند کوچک‌ترین شبهه و تردید در وی ایجاد کنند بلکه ناخواسته بر یقین و احساس خوشبختی او نیز خواهند افزود. این افراد بعد از توضیحات و دلایلی که در ادامه خواهم آورد، مطمئن شدند اگر برای رفع شبهه‌ی خویش عجولانه و از راه نادرست اقدام نمی‌کردند بلکه در عوض، قدم اول را برای حل آن شبهه می‌شناختند، به‌صورت میان‌بر و در مدت بسیار کوتاهی موفق می‌شدند، گره شبهات خود را یکی‌یکی و به‌طور اساسی باز کنند، اما چون قدم اول را نشناختند (که من می‌خواهم قدم اول باز کردن گره هر مشکل و شبهه‌ای را به شما معرفی کنم)، به حواشی زائد و تمام‌نشدنی ناباوران مبتلا می‌شدند، به‌طوری‌که به‌جای حل یک شبهه، مرتب به شبهات فراوان و جدید دیگری مبتلا می‌شدند و در نتیجه آن‌به‌آن بر حیرت و سرگردانی خویش می‌افزودند؛ چون می‌دیدند هر چه بیشتر پیش می‌روند، شبهات ایشان به جای اینکه حل شود، تبدیل به کلافی سردرگم می‌شود به طوری که به نظرشان می‌رسید، باز کردن آن‌ها دیگر محال شده است! اما خوشبختانه بعدازاینکه موفق شدم بدون هیچ تردیدی، قدم اول و آسان رفع شبهاتشان را به ایشان معرفی کنم (که در ادامه شمارا نیز در جریان قرار خواهم داد)، خود این افراد مطمئن می‌شدند که علت اصلی ابتلای آن‌ها به شبهات فراوان در موضوع تکامل و غیره که باعث شده بود به وجود خدا شک پیدا کنند و به رنج‌های فراوانی مبتلا شوند، نشناختن اولین قدم، برای حل آن شبهه بوده است! ادامه 👇🏻
👆🏻 بنابراین کافی است شما نیز مانند این افراد مطمئن شوید که چگونه شناخت قدم اول، به طرز حیرت‌انگیزی به شما کمک می‌کند تا بتوانید هر شبهه‌ای که قبلاً با آن مواجه شدید یا در آینده با آن مواجه خواهید شد را در کمترین زمان ممکن و به‌سادگی آب خوردن از ریشه و اساس حل کنید، بدون اینکه ذهنتان را درگیر حواشی و نظرات بی‌پایان این‌وآن نمایید و همچنین بدون اینکه هیچ احتیاجی به این پیدا کنید که بدانید کدام دسته -چه خداباور و چه ناباور- راست می‌گویند و کدام دسته دروغ، بلکه خودتان حقیقت را بشناسید و به اطمینان کافی و آرامش‌بخش برسید. به دلیل اهمیت بسیار زیاد شناخت اولین قدم برای حل هر مشکل -خصوصاً حل شبهات- اجازه دهید من در قالب یک مثال و نمونه، حقیقت مجرّبی که مسلماً شما نیز مانند من بارها آن را تجربه کرده‌اید و هر روز در حال تجربه آن هستید را به شما یادآوری کنم، تا خودتان کاملاً مطمئن شوید چطور غفلت از شناخت قدم اول در هر مشکلی، سبب می‌شود به‌جای حل آن، جسم و ذهن شما درگیر حواشی و در مواردی بسیار خسارت‌بار شود و برعکس شناخت قدم اول به صورت میان‌بر شما را به مطلوب می‌رساند. من بعد از ذکر تجربه‌ی زیر، به شما کمک خواهم کرد تا قدم اول برای حل شبهات خویش در موضوعاتی مانند تکامل و بیگ بنگ را بشناسید و در نهایت موفق شوید برای همیشه از شک نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز خویش رها شوید. بنابراین سعی کنید نکات برجسته‌ای که در تجربه‌ی زیر قرار دارد را خوب به ذهنتان بسپارید و حفظ کنید تا هنگامی که عین متن تکامل و انتخاب طبیعی را از قلم خود داروین مقابل چشم شما قرار دادم، خودتان متوجه حقیقت شوید و به اطمینان کافی برسید؛ سپس بر اساس همین تجربه، سراغ متن بیگ بنگ و در نهایت رفع دائم شک و شبهات شما نسبت به اصل وجود خدا خواهیم رفت: دورانی که دبستان می‌رفتم، برادرم -که چند سال از من بزرگ‌تر است- علاقه‌ی فراوانی به درست کردن کیت الکترونیکی و تعمیر وسایل برقی داشت، به همین جهت بعد از رفتن به کلاس‌های آموزشی، برای خودش هویه، اهمتر و کلی وسایل دیگر خرید و تا جایی مهارت پیدا کرد که علیرغم سن کم، خودش کیت و مدارهای آن را از صفر تا صد طراحی می‌کرد و می‌ساخت و سپس قطعاتی مثل خازن و آی سی را بر روی آن نصب می‌نمود. من همیشه با کنجکاوی به دست‌ساخته‌های او نگاه می‌کردم تا ببینم او چگونه می‌تواند با سر هم کردن چند قطعه، دستگاه شنود تلفن، دزدگیر و امثال آن را بسازد. کم‌کم من نیز البته به صورت غیرحرفه‌ای و در اوقات فراغت، به تعمیر دستگاه‌های الکترونیکی روی آوردم و بعد از کلی خراب کردن وسایل برقی، تجربه‌هایی را آموختم. به طوری که هم‌اکنون می‌توانم رایانه و وسایل نسبتاً پیچیده را باز کنم و هر جا لازم شد قطعات آن را تعویض کنم، از تعویض قطعات رایانه مثل کارت گرافیک، رم، عوض کردن خمیر سی پی یو تا سر هم کردن یک رایانه از صفر تا صد و همچنین تعویض قطعات مانند خازن که عموم مردم معمولاً خودشان این کارها را انجام نمی‌دهند و آن را به تعمیرکار و متخصص می‌سپارند. تااینکه چند وقت پیش به‌یک‌باره متوجه شدم مانیتورم خاموش شد و دیگر روشن نشد؛ من این مانیتور نسبتاً بزرگ و گران‌قیمت را به لپ‌تاپم وصل می‌کردم تا با تسلط بهتری کارهای گرافیکی و تدوین فیلم را انجام دهم. بااینکه هیچ مشکل مالی برای تعمیر آن نداشتم، اما حوصله‌ی اینکه مانیتور را به تعمیرگاه ببرم را هم نداشتم و این دومین اشتباه من بود که مرا وارد حواشی زائد و خسارات فراوان نمود. شاید برایتان این سؤال پیش آمده باشد که پس اولین اشتباه من چه بود؟ اجازه بدهید اولین اشتباهم (که همان غفلت از برداشتن قدم اول برای رفع مشکل است) را در آخر توضیح دهم و به عنوان اشاره عرض می‌کنم اگر به محض اینکه متوجه شدم مانیتور روشن نمی‌شود چند لحظه دست به هیچ کاری نمی‌زدم و فقط کمی فکر می‌کردم که قدم اول برای رفع این مشکل چیست، به‌راحتی موفق می‌شدم، در عرض حداکثر ۵ دقیقه مشکل مانیتورم را کاملاً حل کنم و دیگر نزدیک به یک ماه درگیر حواشی فرسایشی که به معنای واقعی کلمه مرا خسته و سرگردان کرد نمی‌شدم. یعنی این‌طور بگویم، من برای اینکه زودتر به نتیجه برسم و مشکل مانیتور را حل کنم، باعجله و کم فکری خودم سبب شدم که مرتب از نتیجه و حل مشکل مانیتور دورتر و دورتر شوم و به حواشی تمام‌نشدنی مبتلا گردم و نتیجه‌ی معکوس بگیرم. ادامه 👇🏻
👆🏻 البته این حادثه (که همه به اشکال مختلف به آن مبتلا می‌شوند)، برای من تبدیل به تجربه‌ی ارزشمندی شد که اگر شما نیز خوب از آن عبرت بگیرید، مانع ضررهای بسیار بزرگ در همه‌ی ابعاد زندگی، خصوصاً در رفع شک و شبهات شما نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌سازتان خواهد شد، به‌طوری‌که دیگران چه بخواهند و چه نخواهند اقرار خواهند کرد که شما فردی بسیار باعرضه در حل مشکلات زندگی هستید به طوری که اگر کاری مهم به شما سپرده شود و با هر مشکلی روبرو شوید، ابتدا فکر کرده و سپس قدم اول برای رفع آن مشکل را پیدا خواهید کرد و در نهایت گلیم خود و دیگران را با موفقیت از آب بیرون خواهید کشید. بد نیست اشاره کنم این مدل مانیتورِی که من دارم، نسبتاً گران‌قیمت است و در زمانی که آن را خریده بودم، تازه به بازار آمده بود و در نوع خود ویژگی‌های منحصر به فردی داشت که اختراع جدید محسوب می‌شد و نوع طراحی و ساخت مدارات آن تفاوت‌هایی با تولیدات رایج و حتی جدید بازار داشت و به همین دلیل من شناخت لازم و کافی از آن نداشتم. بنابراین همان ابتدا، وجدان من، خیلی روشن که گویی صدایش را می‌شنیدم به من می‌گفت: حداقل احتیاط را رعایت کن و به‌جای اینکه به مانیتور گران‌قیمتت آسیب وارد کنی، آن را به نمایندگی‌اش ببر! من این پیشنهاد را قبول کردم و با نمایندگی تعمیر همین مدل مانیتور تماس گرفتم؛ آن‌ها گفتند مانیتور را از درب منزل تحویل می‌گیرند و سپس بعد از تعمیر آن‌را درب منزل تحویل می‌دهند؛ وقتی پرسیدم کی؟ گفتند: اول باید ابتدا علت خرابی مانیتور مشخص شود. اما بعد از این تماس، چون دستی بر تعمیر داشتم و دوست داشتم خیلی زود با درست شدن مانیتور فکرم آزاد شود، وسوسه شدم که خودم اقدام کنم و در پاسخ به ندای وجدان می‌گفتم: بله من که نگفتم مانیتور را به تعمیرگاه نمی‌برم و اتفاقاً اگر لازم شد این کار را می‌کنم، اما وقتی احتمال ولو خیلی کمی وجود دارد که خودم در مدت کوتاهی مشکل مانیتور را حل کنم چرا از این فرصت استفاده نکنم؟! دلیل اینکه حاضر شدم چنین ریسکی را انجام دهم این بود که مانیتور دیگری داشتم که می‌توانستم کارهایم را با آن انجام دهم پس ضرورتی احساس نمی‌کردم که برای تعمیر عجله کنم، بنابراین خوش‌خوشک و با حوصله‌ شروع کردم در فضای مجازی به تحقیق در مورد مدل این مانیتور و موفق شدم، نقشه‌ی مدارش را از یک سایت خارجی پیدا کنم. طراحی مدار این مدل، بسیار پیچیده و فنی بود به‌طوری‌که فقط تماشای ساختار دقیق آن برای گیج شدن هر انسانی کافی بود مگر کسی که خودش این مدار را طراحی کرده و بر تمام جزئیاتش از صفر تا صد علم و احاطه کافی دارد. پ.ن: نکته‌ی کلیدی فوق را در ذهن داشته باشید که به شما در درک این حقیقت کمک بسزایی می‌کند که چرا خود دانشمندان و مراکز علمی نیز اقرار دارند به دلیل عدم آگاهی از اندازه‌ی جهان بلکه عدم آگاهی از تمام جزئیات پیچیده‌ی هر پدیده‌ی مقابل چشم مانند بدن یک انسان، مطالبی که ایشان خصوصاً در قالب فرضیه یا نظریه ارائه می‌دهند، هرگز یک حقیقت قطعی و ثابت شده‌ی علمی نیست، بلکه این احتمالات، قابلیت اصلاح و حتی ابطال (با اطلاع از جزئیات بیشتر آن پدیده و کشفیات جدید علمی، چه توسط خودشان چه دیگران) را داراست. اینجا بود که باز ندای وجدانم بلند شد که :عزیزم، چرا می‌خواهی سرت را که درد نمی‌کند بی‌خودی دستمال ببندی و خودت را به دردسر بیندازی؟ راحت زنگ بزن به نمایندگی تا مانیتور را درب خانه تحویل و تعمیر شده‌اش را تحویلت دهند! دیدم پیشنهاد راحت و درستی است اما باز وسوسه شدم که حالا یک سؤال از افرادی که تخصصشان همین باشد که ضرر ندارد و خلاف احتیاط نیست! در حالی که بر اساس تجربه می‌دانستم این تعلل و توجیه، خودش خلاف احتیاط است. در فضای مجازی به انجمنی که در آن تعمیرکاران و نمایندگی‌های مانیتور ازجمله همین مدل، عضو بودند سر زدم. مشکل مانیتور را با ذکر جزئیات، از طریق تاپیک (Topic)، مطرح نمودم و چند روز بعد دیدم تعدادی از متخصصین و تعمیرکاران مانیتور، پاسخ‌ خودشان را برایم ارسال نمودند. برخی از آن‌ها صادقانه می‌گفتند که تعمیرکار این مدل مانیتور که جدید به بازار آمده است نیستند و چون احاطه به‌جزئیات آن ندارند پس نمی‌توانند دقیقاً بگویند مشکلش چیست. چند نفر دیگر از تعمیرکاران مدعی بودند که نمایندگی همین مدل مانیتور را در شهر خود دارند و به همین دلیل تأکید داشتند این مدل، پیچیدگی‌های خاص خودش را داشته و تشخیص اشکال آن به تخصص ویژه و آشنایی کافی از جوانب کار نیاز دارد، بنابراین باید شخصاً آن را از نزدیک ببینند وگرنه نمی‌توانند دقیقاً بگویند مشکلش چیست. ادامه 👇🏻
👆🏻 این افراد این را هم گفتند که حتی اگر مانیتور را پیش آن‌ها ببرم، باز این‌طور نیست که حتماً همان‌جا مشکل را تشخیص دهند، چون این مدل مانیتور بسیار ظریف و پیچیده طراحی شده و آن‌ها به تمام جزئیات و عملکرد دقیق هر بخش آن احاطه کافی ندارند؛ ضمن اینکه احتمال دارد چند عامل باهم سبب خرابی مانیتور شده باشد که در این صورت پیدا کردن اشکال بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر خواهد شد. حتی گفتند: مواردی بوده که هر احتمالی که به ذهنشان رسیده را هم انجام داده‌اند اما باز مانیتور تعمیر نشده بلکه می‌دیدند احتمالات جدید دیگری نیز باقی مانده که به علت وقت‌گیر بودن بررسی، مجبور می‌شدند مانیتور را جهت تعمیر به نمایندگی مرکز بفرستند. حداقل چیزی که من می‌خواستم این بود که آن‌ها با اطمینان به من بگویند مشکل مانتیور چیست اما وقتی با این پاسخ‌های سراسر اما و اگری مواجه شدم حسابی توی ذوقم خورد و تازه متوجه شدم با یک سری احتمالات پادرهوا که هیچ تضمین و اطمینانی ندارد مواجه هستم. یکی از متخصصان تعمیرکار که از پاسخ من متوجه تعجبم شده بود، پاسخ داد: علت تعجب شما این است که تجربه و تخصص ما را ندارید و ادامه داد: من بارها اطمینان داشتم که حدسم در تشخیص خرابی دستگاه، درست از کار در می‌آید اما بعد از کلی وقت گذاشتن، مشکل برطرف نمی‌شد و متوجه اشتباه بودن حدسم می‌شدم. وی ادامه داد: یعنی می‌خواهم به شما بگویم حتی اگر مانیتور را به نمایندگی و متخصص هم تحویل دهید تازه در آن مرحله هم ممکن است با کلی آزمایش و خطا بتوانند مشکل را برطرف کنند و این‌طور نیست که خیال کنی با یک سؤال و جواب خودت می‌توانی مانیتور را تعمیر کنی. این تعمیرکار که معلوم بود می‌خواهد حقیقت را به من بگوید ادامه داد: مواردی داشتیم که مانیتور را به نمایندگی مرکزی هم فرستادیم و آن‌ها نیز نتوانستند کاری انجام دهند؛ لذا مجبور شدند مانیتور را به مبدأ با عنوان مرجوعی عودت دهند. من کم‌کم داشتم قانع می‌شدم که دیگر بدون لج بازی و توجیه کردن به ندای وجدانم پاسخ مثبت دهم و بیش از این بی‌احتیاطی نکنم بلکه مثل یک انسان عاقل و بالغ که از تجربه‌های زندگی‌اش استفاده می‌کند، با یک تماس تلفنی مانیتور را به نمایندگی‌اش تحویل و خودم و ذهنم را که چندین روز درگیر این کار شده و روال زندگی عادی‌ام را به‌هم‌ریخته بود خلاص کنم و راحت شوم. بنابراین به‌عنوان آخرین تیر در تاریکی، به افرادی که در آن تاپیک نظر داده بودند پیام دادم: «ممنون از لطف همه شما که وقت گذاشتید و نظرات خود را برایم ارسال نمودید؛ من با توضیحات شما قانع شدم که حق با شماست و باید مانیتور را برای تعمیر به نمایندگی تحویل دهم اما اگر صلاح می‌دانید همان احتمالاتی که می‌گویید ممکن است باعث خرابی مانیتور شده باشد را مطرح کنید و من و دیگران را از تجربه ارزشمند خود مطلع نمایید. سپاس». چه بسا همین ادبیات محترمانه باعث شد که تعداد قابل توجهی از نظرات متخصصان و کارشناسان حاضر در تاپیک سرازیر شود و هر کس بدون ملاحظات قبلی، هر احتمالی را که به ذهنش می‌رسید مطرح نماید. اما آن چیزی که برخلاف تصور من باعث شد بیشتر دچار سردرگمی‌شوم کثرت احتمالات مطرح شده بود که گاهی هیچ تناسب و ارتباطی هم با یکدیگر نداشتند بلکه در مواردی که توضیح خواهم داد با هم چالش جدی داشتند. توضیح بیشتر اینکه همگی حاضران چه آن کسانی که معلوم بود متخصص این کار هستند و چه آن کسانی که تازه‌کار بودند، بدون استثناء قبل از اینکه نظرشان را مطرح کنند از عباراتی که معلوم بود هیچ خبری از اطمینان و یقین در آن وجود ندارد استفاده می‌‌‌کردند ازجمله: «احتمالاً»، «شاید»، «امتحانش ضرر ندارد»، «این‌طور به نظر می‌رسد»، «فکر می‌کنم»، «حدس می‌زنم» و غیره و در نهایت می‌گفتند ممکن است علت خرابی مانیتور این یا آن باشد و حتی یک نفر از ایشان ادعا نکرد که حتماً نظر او حتماً صحیح و نتیجه‌ی آن قطعی است! همانطور که اشاره کردم آنچه بیشتر مرا گیج کرد تقابل دیدگاه‌های برخی از افراد تاپیک با یکدیگر بود مثلاً فردی نوشت: احتمال دارد علت خرابی مانیتور شما، فلان قطعه (نامی را ذکر کرد) از پاور باشد که در این صورت باید اصل مِدار را تعویض کنی چون امکان تعمیر این مدل فعلاً در ایران نیست. اما فردی که مدعی بود متخصص است و نمایندگی همین مدل را دارد در پاسخ به فرد فوق نوشت: «اصلاً مشکل خرابی مانیتور، ربطی به آن مدار ندارد! ضمناً چه کسی گفته است که امکان تعمیر آن در ایران نیست؟!!!! خواهش می‌کنم دوستان اگر تخصص کافی در این رشته ندارند از دادن اطلاعات نادرست خودداری کنند»! ادامه 👇🏻
👆🏻 آن فرد نیز در پاسخ وی نوشت: «دوست عزیز! احتراماً نمی‌دانم مدرک تحصیلی شما چیست ولی بنده ناچارم عرض کنم فارغ‌التحصیل مهندسی برق هستم و دارای Skill Certificate که مورد تائید سازمان‌ها و شرکت‌های خصوصی و دولتی است نیز می‌باشم ضمن اینکه من اولین نمایندگی این مدل مانیتور را در شهرستان گرفته‌ام و بازهم می‌گویم به‌احتمال‌زیاد با تعویض آن مدار مشکل دوستمان حل خواهد شد». دیدن اختلاف‌نظر بین متخصصین و تعمیرکاران و طرح نکات کاملاً پیچده و فنی توسط ایشان ضمن اینکه امید جهت رسیدن به اطمینان را از من گرفت، طوری بود که اگر بخواهم فقط اصطلاحات فنی و تخصصی ایشان را برای شما بنویسم و جزئیات احتمالات مطرح شده توسط ایشان را برای شما بازگو کنم و توضیح دهم، بیشتر متوجه خواهید شد چرا به‌جای اینکه مشکل من حل شود، مرتب بر سردرگمی‌ام افزوده می‌شد و از همه بدتر این که تمامی افراد مذکور بدون استثناء مرتب تکرار می‌کردند هر پیشنهادی که می‌دهند، فقط در حد حدس و احتمال (بخوانید، فرضیه و نظریه) است و تنها زمانی می‌توانند تضمین دهند مانیتور درست شده است که بعد از تعمیر با چشمان خود ببینند مانیتور روشن شده و درست کار می‌‌کند، آنجاست که می‌توانند با اطمینان به من بگویند حدس آن‌ها درست بوده و مانیتور تعمیر شده است. بنابراین هیچ‌کدام از راه‌حل‌های ایشان که غالباً متخصص و تعمیرکارهای واردی هم به نظر می‌رسیدند مرا قانع نکرد که چنین ریسک خطرناکی را برای باز کردن مانیتور خویش انجام دهم. من در همان لحظات با خودم می‌گفتم ای‌کاش فقط یک نفر از این گروه، با اطمینان و یقین کامل می‌گفت که اشکال مانیتور من حتماً از فلان قطعه است و خیالم را راحت می‌کرد. حتی این هم به ذهنم رسید که ای‌کاش امکان داشت از خود طراح و سازنده‌ی مانیتور که به صفر تا صد آن علم و احاطه کافی دارد و اصلاً خودش آن را تولید کرده و به تمام جزئیاتش آگاه است می‌پرسیدم تا او به‌طورقطع و یقین و در کمترین زمان ممکن مشکل مانیتورم را به من می‌گفت ،تا یک‌بار و برای همیشه از شر این‌همه سؤال و احتمال و حدس و نظر متخصص و غیرمتخصص و بحث‌وجدل نجات پیدا می‌کردم! وقتی دیدم که تلاش من بی‌فایده است، از اینکه خودم مانتیور را تعمیر کنم ناامید شدم و همین ناامیدی خیالم را راحت کرد که هیچ‌کدام از این احتمالات و راه‌حل‌ها همان‌طور که خودشان هم اذعان داشتند، قطعی نیست بنابراین قانع شدم که باید مانیتور را تحویل نمایندگی بدهم و افسوس خوردم که چرا همان اول، به ندای وجدانم پاسخ مثبت ندادم و با بی‌احتیاطی چندین روز فکر و ذهنم را درگیر انجام این کار کردم و به زحمت افتادم. در همین افکار بودم که با نظر جدید فردی در تاپیک مواجه شدم که برخلاف نظر تمام کارشناسان و متخصصان و تعمیرکاران آن تاپیک بود. وی باحالت اطمینان پیام داد: «دوست گرامی! ضمن احترام به نظر همه دوستان، اگرچه باید مانیتور را بیاوری تا خودم آن را از نزدیک ببینم ولی با اطمینان تضمین می‌دهم مشکل این مدل مانیتور غالباً با تعویض خازن مدار پاور آن حل می‌شود». ای‌کاش نظر فوق برایم ارسال نمی‌شد چون دوباره ذهنم را که تازه یکدست و آرام شده بود را به هم ریخت و دیگ وسوسه‌ی مرا که باز تصمیم گرفتم خودم سریعاً مانتیور را تعمیر کنم به جوش آورد! یکی از حاضرین خطاب به این فرد نوشت: «تضمین؟!!! اگر تضمین می دهی پس چرا نوشتی مانتیور را بیاورد تا خودت از نزدیک آن را ببینی؟!!! همینکه نوشتی غالباً با تعویض خازن مشکل حل می شود یعنی قبول کردی احتمال دارد که مشکل از خازن نباشد ... ظاهرا شما تازه کاری و هنوز پیه شکایت مشتری به تنت نخورده و الا می دانستی کار ما طوری است که مشتری بابت آن پول می دهد و وقت می گذارد بنابراین تا مطمئن نشدیم نباید حرف از تضمین بزنیم و اعتبار خودمان را پیش مشتری خراب کنیم و ...». اما چون ذهن من از فشار نظرات گیج‌کننده این‌وآن خسته شده بود، بااینکه مطمئن بودم نظر فرد فوق هم احتمالی بیش نیست و مانند سایر احتمالات دیگر شاید کاملاً اشتباه باشد، اما همینکه این فرد از کلمات «اطمینان» و «تضمین» استفاده کرده بود، باز وسوسه شدم که بالاخره چه کنم؟ مانیتور را به تعمیرگاه نبرم؟ ببرم؟ واقعاً درگیر شده بودم که باید چه کنم؟!! با توجه به اعتمادی که به خودم در تعمیر وسایل الکترونیکی داشتم بالاخره با حالت متزلزل تصمیم گرفتم خازن را تعویض کنم و با خودم گفتم به جهنم، اگر درست نشد، زنگ می‌زنم نمایندگی که خودشان بیایند مانیتور را ببرند و تعمیر کنند! بله این اشتباه سوم من بود که خودم را در فضای مبهمی انداختم که اصلاً پایان آن مشخص نبود و فقط بر اساس یک احتمال می‌خواستم یک مانیتور گران‌قیمت که هنوز پلمپ آن گشوده نشده بود را باز کنم ادامه 👇🏻
👆🏻 و مسئولیت خطراتی مثل آسیب خوردن جدی به آن را قبول کنم، بااینکه من هیچ مشکل مالی برای تعمیر آن نداشتم و با تحویل مانیتور به نمایندگی می‌توانستم از این‌همه درگیری ذهن و احساس خطر کاملاً خلاص شوم. در اینجا یکی از خصوصیات خوب من که شجاعت در ریسک‌پذیری است به ضررم تمام شد؛ من فقط زمانی حاضر می‌شدم زیر بار ریسک بروم که مطمئن می‌شدم حتی اگر اشتباه از من باشد، ضرر چندانی به من وارد نخواهد شد؛ اما در این ماجرا می‌دانستم کارم خلاف احتیاط عقلی است اما همانطور که گفتم چون ذهنم درگیر و خسته شده بود فکرم درست کار نمی‌کرد و بدون داشتن دلیل کافی مرتب از این اقدام به آن اقدام وارد می‌شدم که به‌یک‌باره متوجه شدم پیچ‌گوشتی به دست، مقابل مانیتور بیچاره‌ام که گویی داشت از حماقت من می‌لرزید نشسته‌ام و می‌خواهم شکم این زبان بسته را باز کنم! ابتدا خیال کردم این مانیتور با چرخاندن چند پیچ به‌راحتی باز می‌شود و در عرض چند دقیقه می‌توانم خازنش را تعویض و قائله را ختم به خیر کنم. اما هر چه نگاه کردم دیدم، پیچی در کار نیست و همان‌طور که یکی از تعمیرکاران در تاپیک گفته بود، این مدل مانیتور طوری طراحی شده که فقط نمایندگان رسمی کارخانه می‌توانند بدون دغدغه آن را باز و تعمیر کنند! بیچاره وجدان من که هر چه تذکر داد و می‌گفت تا کجا می‌خواهی پیش بروی و بی‌احتیاطی کنی؟ اما من حسابی بازی در آورده بودم و مرتب به وجدانم می‌گفتم: «باشه باشه، حق با توست»! اما در میدان عمل زیر حرفم می‌زدم و مرتب با توجیهات جدید که ضعیف‌تر و مضحک‌تر از قبل می‌شد، اشتباهاتم را رفو می‌کردم و وجدان و عقلم را نخودی هم حساب نمی‌کردم، درحالی‌که خیلی خوب می‌دانستم، این بی‌احتیاطی می‌تواند مرا پشیمان کند، اما رسماً خودم را به آن راه زده بودم و برای ساکت کردن ندای وجدان و توجیه اشتباهاتم، احساس می کردم نیاز دارم که بیش از اندازه از خودم تعریف کنم و راحت‌تر از اوقات دیگر به دیگران تهمت بزنم مثلاً با خودم می‌گفتم: «بالاخره همه این واقعیت را می‌دانند که من فرد ریسک‌پذیر و آزادی هستم و اصلاً خوشم نمی‌آید این مانیتور تر و تمیز را، زیر دست تعمیرکار ناشناس بیندازم که معلوم نیست برخی وسایل اصلی آن را با کهنه عوض می‌کند یا خیر»! برای اینکه بفهمم این مدل مانیتور چطور باز می‌شود کلی فیلم آموزشی را دنبال کردم اما هیچ‌کدام مدل مانیتور من نبودند و در نهایت فیلمی که مدلی شبیه مانیتور من بود را پیدا کردم که معلوم شد، این مدل، شبیه برخی وسایل برقی است که در آن‌ها به‌جای پیچ از پرچ، پین و اشپیل استفاده می‌کنند. با ریسک و فشار زیاد به بدنه مانتیور که هر آن ممکن بود بشکند و با کلی خط‌خطی کردن بدنه، بالاخره بازش کردم! خود را مانند کسی می‌دیدم که در حال جراحی بدن عزیزترین و نزدیک‌ترین کسان خود است و هنگامی که مانیتور را باز کردم انگار مشغول تماشای دل و روده‌اش بودم. قبل از اینکه هر بخشی از مانیتور را تا رسیدن به پاور باز کنم، ابتدا خوب به آن قسمت نگاه می‌کردم تا ببینم چگونه باید باز شود تا به مانیتور آسیب وارد نکنم. قدم به قدم جلو می‌رفتم و قطعات را یکی‌یکی و با ریسک و زحمت زیاد باز می‌کردم، تا بالاخره به پاور مانیتور رسیدم و دو عدد خازن روی آن را پیدا کردم. همان‌طور که گفتم تمام تلاش من از اول تا آخر برای تعمیر مانیتور بر اساس حدس و احتمال بود، بنابراین اصلاً یقین نداشتم حتماً خازن سوخته باشد لذا برای اطمینان لازم بود از (اهمتر یا) مولتی‌متر استفاده کنم تا بی‌جهت خازن سالم را تعویض نکنم. مولتی‌متر (multimeter) دستگاهی برای اندازه‌گیری ولتاژ، جریان، مقاومت الکتریکی، ظرفیت خازنی و ... است که می‌توان با آن سلامت یا مشخصات قطعات الکتریکی یا الکترونیکی را نیز ارزیابی کرد. من مدت‌ها بود که از مولتی‌مترم استفاده نکرده بودم و تازه آنجا متوجه شدم که اکسیده شده و کار نمی‌کند! از طرفی چون دل و روده‌ی مانیتور بی‌چاره را بیرون ریخته بودم، دیگر حوصله نداشتم که تا تعمیر یا خرید مولتی متر جدید صبر کنم و به همین دلیل باز بدون علم و اطمینان لازم دست به ریسک خطرناک دیگری زدم و تصمیم گرفتم خازن را باز و تعویض کنم. ادامه 👇🏻
👆🏻 هر چه جلوتر می‌رفتم می‌دیدم که هرلحظه با وسوسه‌های جدیدتری روبرو می‌شوم و اشتباهات من دومینووار دارد زیاد و زیادتر می‌شود و اقدامات من از حالت توجیهات خردمندانه به سمت توجیهات احمقانه سوق پیدا می‌کند که اگر هر کس دیگری جز خودم این کارها را می‌کرد من حتماً با سرزنش و تعجب به او می‌گفتم: «مگر عقلت را از دست داده‌ای»؟!! ولی چون خودم این اشتباهات را انجام می‌دادم و خودم را دوست داشتم و به خودم مغرور بودم، اشتباهاتم را نسبت به دیگران راحت‌‌تر توجیه می‌کردم و هر چه این وسط وجدان بیچاره، سرم فریاد می‌زد: آدم‌حسابی! این‌قدر مأیوس نباش، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، اگر الآن دست به چیزی نزنی و مانیتور را ببندی و به تعمیرگاه ببری، بازهم سود کرده‌ای! جلوی ضرر را از هرکجا بگیری منفعت است! و ... نسبت به آن کم‌اهمیت شده بودم. واقعاً دچار سستی اراده شده بودم و بااینکه می‌دانستم باید تسلیم حرف حق جدانم شوم، اما مرتب وسوسه می‌شدم: حالا که تا اینجا آمدی پس تا آخرش برو! بالاخره باز کردن یک خازن که کاری ندارد و ... در نهایت تصمیم گرفتم خازن را باز کنم! دیدم پشت کیت پاور اصلاً خبری از پایه‌های خازن که از حفره‌های مدار خارج شده باشد نیست! یعنی برای اولین بار بود که می‌دیدم خازن، از قسمت رویی مدار، لحیم شده است و زیر خازن هم قطعه‌ای پلاستیکی قرار دارد که اجازه نمی‌دهد از روی مدار، قلع خازن را ذوب کنم به طوری که معلوم بود فقط یک تعمیرکار حرفه‌ای می‌داند چطور این خازن را باز کند! دیگر رسماً وارد وادی حماقت شده بودم و بدون اینکه دقیقاً بدانم چه می‌کنم و چه عاقبتی در انتظارم است، شروع کردم تا با فشار زیاد به مدار، خازن را در بیاورم که ناگهان با شنیدن صدای «ترق»! مثل کسی که از خواب آشفته‌ای بیدار شده، به خودم آمدم و تازه آنجا بود که بعد از سال‌ها، شاید احساس پینوکیو (وقتی بعد از کلی فریب از روباه مکار و گربه نره، تبدیل به درازگوش شده بود) را درک کردم! بهت‌زده مشغول تماشای مدار شکسته‌ی آن بخش از مانیتور شدم و یک مرور سریع به پیام‌های ارسالی عقل و وجدانم از ابتدا تا انتها کردم که چه قدر مرا دعوت به احتیاط کردند و من گوش نکردم! متحیر و غمگین شدم و حتی نمی‌دانستم، آیا کار غلط دیگری هم باقی‌مانده است که انجام دهم یا خیر؟ تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که مجدداً سراغ تاپیک و نظرات تعمیرکاران بروم، اما جرئت نداشتم به ایشان بگویم که چه دست گلی به آب داده‌ام. از سر ناچاری رفتنم سراغ تاپیک؛ در میان نظرات جدیدی که ارسال شده بود ناگهان با نظر یکی از تعمیرکاران مواجه شدم که با خواندن آن نفسم حبس شد! وی نوشته بود: «دوست عزیز مراقب باش قبل از اینکه مانیتور را بی‌خودی باز کنی یا به تعمیرگاه ببری اول یک نگاهی به سیم برقش بینداز، شاید مشکل از آن باشد و اصلا لازم نباشد بازش کنی»! من هر احتمالی را برای درست کردن مانیتور جدی گرفته بودم، به‌جز همین احتمال و علت شوکه شدن من این بود که خود من نیز بارها به دیگران گفته بودم که قبل از باز کردن وسیله‌ی برقی، حتماً و حتماً در قدم اول سیم برق آن را کنترل کنند! همین چند روز پیش بود که وقتی ماشین اصلاح روشن نشد، من قبل از هر اقدامی همین قدم اول را برداشتم و در نتیجه بدون اینکه مدار ماشین را باز و قطعاتش را بررسی کنم، متوجه شدم سیم برق آن قطع شده است و همین باعث شد به‌راحتی و در کوتاه‌ترین زمان ممکن ماشین اصلاح را درست کنم. اصلاً این عادت من بود که قبل از باز کردن هر وسیله‌ی برقی، در قدم اول سیم برقش را کنترل می‌کردم! واقعاً تعجب از این حجم از غفلت، مانند خوره به جانم افتاده بود که پس چرا خودم، قدم اول را که بارها آن را برداشته بودم و از آن نتیجه گرفته بودم و به دیگران هم می‌گفتم فراموش کردم؟! تا اینکه متوجه شدم علت این غفلت این بوده است که خیلی روی این مدل مانیتور به دلیل عنوان و برند خاص و قیمت زیادی که داشت حساب کرده بودم و به اصطلاح جو زده شده بودم، به طوری که خیال می‌کردم که حتماً سازندگان آن فکر این مشکلات پیش‌پاافتاده را کرده‌اند که به راحتی سیم برق خراب نشود، لذا ذهنم به این سمت نرفت. پ.ن: داخل پرانتز بگویم اشتباه فوق اشتباهی است که برخی افراد که جهت رفع شبهه در مسائل اعتقادی به اینجانب مراجعه می کنند، به شکل دیگری دچار آن می‌شوند به طوری که خیال می‌کنند هر کسی (چه خداباور و چه خداناباور) که عنوان دکتر و دانشمند را یدک می‌کشد محال است برخی مسائل بدیهی را نفهمد درحالی‌که در واقعیت روشن است این تصور ناشی از کم‌تجربگی و خوش‌خیالی بیش از حد این افراد است. به عنوان نمونه برخی دانشمندان مشهور مانند سرجیمز جینز در کتاب خود با عنوان «جهان اسرارآمیز» در علم فیزیک نه فقط وجود خدا بلکه اصل وجود ماده (یعنی وجود همه‌ی موجودات قابل مشاهده با حواس ۵ گانه و حتی وجودِ خود انسان) را نیز توهم و خیال می‌داند! ادامه 👇🏻
👆🏻 دکتر فرانک آلن، Frank Allen استاد فیزیک پاسخ سر جیمز جینز را اینچنین می‌دهد: «طبق این ادعا قطارهای راه‌آهن خیالی است و ظاهراً پر از مسافرین وهمی هستند و بر فراز پل‌های غیرمادی که از مفاهیم ذهنی ساخته‌شده‌اند قرار دارند و از روی رودخانه‌های بی واقعیت عبور می‌کنند؛ این فرض به‌اندازه‌ای بی‌معنا و محال است که به هیچ وجه قابل‌ملاحظه و اعتنا نیست». 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم. برگردیم به ادامه ماجرای مانیتور: وقتی ناراحتی‌ام بیشتر شد که به ذهنم رسید اگر واقعاً خرابی از کابل چند هزارتومانی برق مانیتور باشد، من چطور خودم را به خاطر چنین بی‌احتیاطی و غفلت بزرگی ببخشم؟ برای اینکه مطمئن شوم کابل مانیتور خراب است آن را با کابل سالم لپ‌تاپ عوض کردم بنابراین اگر لپ‌تاپ روشن نمی‌شد معلوم می‌شد که حتماً کابل مانیتور خراب بوده است. درحالی‌که داشتم به‌شدت خودم را سرزنش می‌کردم، دستم را عمداً روی دکمه‌ی روشن-خاموش لپ‌تاپ نگه داشتم و آن را فشار ندادم و شروع کردم به فکر کردن و یک جورایی بدم نمی‌آمد که مشکل از سیم مانیتور نباشد تا کمتر خودم را سرزنش کنم. بالاخره دکمه‌ی لپ‌تاپ را فشار دادم! و ... بله؛ لپ‌تاپ روشن نشد! پس ثابت شد که خرابی از سیم مانیتور بوده است! باورم نمی‌شد! جهت اطمینان دوباره دکمه‌ی لپ‌تاپ را فشار دادم که بازهم روشن نشد. سیم برق را کنترل کردم که شاید دوشاخه‌ی آن را درست نزده‌ام، دیدم، همه‌چیز درست است! وقتی مطمئن شدم که خرابی از سیم کابل مانیتور بوده است، به دیوار پشت سرم تکیه دادم و به سقف اتاق خیره شدم و طبق عادتی که در این مواقع دارم به کم فکری خودم خندیدم که چرا قبل از داخل شدن به این ماجرای تخصصی، پیچیده و پر از احتمالاتِ گیج‌کننده و خسارت‌بار و رنج‌آور، فقط چند ثانیه، تأکید می‌کنم فقط چند ثانیه، به این فکر نکردم تا به سادگی بفهمم اولین قدمی که باید برای حل مشکل بر می‌داشتم بررسی سیم برق بوده است؟ اگر این مانیتور گران‌قیمت، به خاطر زلزله زیر آوار له شده بود شاید این‌قدر ناراحت نمی‌شدم. ناراحتی اصلی من به خاطر بی‌فکری و غفلت شدید خودم بود، آن‌هم فراموشی از چیزی که بارها لزوم رعایت آن را تجربه و به دیگران گوشزد نموده بودم! اتفاقاً کابل یدکی هم در خانه داشتم که سال‌ها جلوی چشمم بود و اصلاً برای چنین روزی کنار گذاشته بودم و کافی بود همان اول به‌جای یک ماه پرس‌وجو و گیج شدن از نظرات این‌وآن، در عرض یک دقیقه کابل برقش را تعویض می‌کردم و خلاص! یک‌لحظه به توصیه‌ها و نظرات متخصصان و تعمیرکارانی که با ایشان مشورت کرده بودم فکر کردم و در دلم از آن‌ها گله داشتم که چرا همان اول یکی از آن‌ها به من نگفت: اول برو سیم برق مانیتور را بررسی کن، بعد که مطمئن شدی اشکال ندارد سراغ تعمیر و باز کردنش برو و الا مجبور می‌شوی سر قبری گریه کنی که در آن مرده نیست یا به‌اصطلاح با این بی‌احتیاطی خودت را سرکار گذاشته و دنبال نخود سیاه خواهی رفت و دچار هزینه‌های زیادی خواهی شد که چنین هم شد. غم روی غم! واقعاً خودم را در تنگنا احساس کردم، اما خوشبختانه این بار نیز به‌جای سرزنش با مهربانی به خودم گفتم: نگران نباش، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، اصلاً ناامید شدن در هیچ شرایطی معنا ندارد؛ امیدت به خدای مهربان باشد، مهم این است که وقتی متوجه اشتباهت شدی به‌جای اینکه با لج بازی، درودیوار را مقصر بدانی، اول از همه خودت را سرزنش کردی پس اگر از این ماجرای عبرت‌انگیز تجربه کسب کنی نه‌تنها ضرر نکرده‌ای بلکه خیلی هم سود برده‌ای. تجربه‌ی فوق به من کمک کرد که از آن به بعد در همه‌ی کارها (از خرید رایانه تا تعمیر و از تحقیق در مورد باورهای سرنوشت‌سازم نسبت به خدا، دین و مذهب تا پیدا کردن دوست خوب و هر کار کلان و جزئی دیگر)، سعی کنم قبل از هر اقدام و پیش از هر قضاوت و قبل از هر نوع انتخاب، فقط چند دقیقه دست به هیچ اقدامی نزنم و هیچ قضاوت و انتخابی نکنم، سپس چند نفس عمیق بکشم (یا اگر در خانه بودم مقداری استراحت کنم)، تا فکرم بهتر کار کند؛ سپس ببینم اولین قدم صحیح و خردمندانه‌ای که باید در آن کار بردارم تا در کمترین زمان ممکن به بهترین نتیجه برسم چیست تا از افتادن به مسیر اشتباه و درگیر کردن ذهن و جسمم به حواشی و افتادن به دردسر و کلی زحمت و خسارت در امان بمانم. تنها چیزی که به من تسلی می‌داد همین تجربه‌ی راه گشا بود، چون واقعاً تصمیم جدی گرفته‌ام، حتی در کارهای جزئی -ولو خیلی در آن تجربه داشته باشم- خیال نکنم همیشه من عقل کل هستم و کار همان‌طور که من می‌خواهم پیش خواهد رفت، بلکه باور کنم ممکن است گاهی از امور ساده و جلوی چشم که صدبار هم آن را تجربه کرده‌ام غفلت کنم، ادامه 👇🏻
👆🏻 پس لازم است غرورم را در همه‌ی کارهای جزئی و کلی، غیرضروری و ضروری، کنار گذاشته و قبل از هر اقدامی، فقط چند ثانیه، هیچ کاری انجام ندهم تا با کمی فکر بتوانم اولین قدم درستی که باید بردارم را بشناسم. خوشبختانه مشکل مانیتور هم به سلامت حل شد اما بازمثل همیشه امید به خداوند جهان‌آفرین کمک کرد تا این تجربه که ظاهرش تلخ اما نتیجه‌اش بسیار عالی و پرسود بود، تبدیل به خاطره‌ای شیرین شود. همان‌طور که در ابتدا عرض کردم هدف اصلی من از ذکر تجربه‌ی فوق این است که به شما کمک کنم تا اهمیت حیرت‌انگیز شناخت قدم اول برای حل شبهات خویش در موضوعاتی مانند تکامل و بیگ بنگ را بشناسید و در نهایت موفق شوید به‌صورت کاملاً میان‌بر و در کمترین زمان ممکن و بدون درگیری ذهن به حواشی و افتادن از این شبهه به آن شبهه، شبهات خود را رفع و برای همیشه از شک نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز خود رها شوید. تجربه‌ی فوق نکات مهم دیگری نیز دارد از جمله فرض کنید علت روشن نشدن مانیتور، خرابی سیم برق آن نبود بلکه قطع برق از اداره‌ی برق بود که در این صورت خودم متوجه می‌شدم که اساساً نه فقط نیازی به بررسی نظرات احتمالی دیگران جهت تعمیر مانتیور داشتم بلکه حتی لازم نبود سیم برق را تعویض کنم، همین‌طور نیز اگر کسی می‌خواهد به وجود خدا یقین پیدا کند اگر عجله نکند و بفهمد قدم اول برای رسیدن به این یقین چیست، خودش مطمئن خواهد شد اساساً نه تنها نیازی به بررسی نظرات بی پایان دیگران در مورد فرضیات و تئوری‌های علمی از تکامل تا بیگ بنگ و غیره ندارد، بلکه حتی لازم نیست از متن آن‌ها و دیگر فرضیات، نظریات و کشفیات علمی نیز مطلع شود (مگر برای افرادی مانند اینجانب که بعد از کسب یقین به وجود خدا، مراجعه کنندگان خود، اعم از خداباور و خداناباور را جهت رفع شبهاتشان راهنمایی و به منابع و مراکز علمی جهان ارجاع می‌دهیم؛ همین کاری که الآن مشغول آن هستم تا خود فرد مطمئن شود که همین فرضیات، نظریات و تک تک کشفیات علمی خود از دلایل بیشمار در اثبات وجود طراح هوشمند جهان (خدا) هستند). علت بی‌نیازی از فرضیات و نظریات علمی در مسیر یقین به وجود طراح هوشمند جهان (خدا)، روشن است زیرا همانطور که گذشت راه حصول یقین به وجود خدا، متکی بر واقعیات و شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه است و به هیچ فرضیه، نظریه‌ی ابطال‌پذیر و دیگر امور مشابه تکیه ندارد بلکه حتی متکی به هیچ دین و مذهب خاصی نیز نیست و بررسی اینکه کدام دین و مذهب خردمندانه است مربوط به مراحل بعد از یقین به وجود خداست. (توضیح بیشتر). 📗 روش کسب و تجربه‌ی این یقین در کتاب نگارنده با عنوان اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه ذکر شده است. اما چرا باید اعتقاد خود به خدا را بر امور قطعی تکیه دهیم، نه فرضیات و نظریات ابطال پذیر از جمله تکامل و بیگ بنگ که آن‌ها نیز بر وجود خدا مهر تایید می‌زنند؟ اگر یادتان باشد در تجربه‌ی مذکور، کارشناسان و متخصصین تعمیر مانیتور، خودشان هم اذعان داشتند به دلیل عدم احاطه به تمام جزئیات مدار مانیتور که تازه هم به بازار آمده بود، نمی‌توانند با قطعیت و تضمین بگویند مشکل آن دقیقاً چیست به‌طوری‌که گفتند حتی اگر مانیتور را شخصاً از نزدیک ببینند باز هر آنچه بگویند فقط در حد احتمال و گمانه‌زنی و حدس است و برخی از ایشان گفتند فقط کسی که خودش طراح مانیتور است (چون به همه‌ی جوانب و جزئیات محصولش، علم و احاطه‌ی کافی دارد)، بهتر از همه می‌تواند بگوید مشکل از کجاست. بنابراین اینکه می‌بینیم کلیه‌ی دانشمندان –چه خداباور و چه خداناباور- به‌اتفاق اذعان دارند که فرضیات و نظریات علمی، امور قطعی نیستند بلکه می‌توانند با تحقیقات و آزمایش‌های جدید حتی توسط فرضیه و نظریه‌پردازانشان مخدوش و مردود شوند، به این دلیل است که جهان هستی به‌قدری گسترده است که احدی جز طراح و سازنده‌ی آن، از اندازه‌ی آن با خبر نیست و همچنین هر موجود مانند بدن انسان بااینکه تمام آن مقابل چشم ماست اما دارای جزئیات فراوانی است که دانشمندان به‌تمامی آن جزئیات علم و احاطه ندارد؛ به‌طوری‌که با روشن شدن جزئیات بیشتر و کشفیات جدید از هرکدام پدیده‌های جهان، ممکن است محاسبات و برآورد دانشمندان در مورد هر فرضیه و نظریه‌ی علمی، از اساس تغییر یا حتی سبب بطلان آن‌ها گردد بنابراین هیچ انسان خردمندی حاضر نیست با وجود شواهد محسوس و پایدار که یقین پایدار به خدا را نیز به همراه دارد، باور خود به خدا را بر امور ابطال‌پذیر قرار دهد تا با فروریختن آن‌ها، باورهای وی نیز بریزد و او پیوسته در حال نگرانی باشد که در این صورت روشن است، چنین باوری همیشه متزلزل بوده و هرگز به آن یقین نمی‌گویند! ادامه در نوبت بعدی ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 🗣 سلام خوب هستین خواهش میکنم کمکم کنید. آقا ممنون از لطفتون من ۱۹ صفحه اول کتاب (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) را خوندم ولی میخوام یکم در مورد خودم توضیح بدم تا شرایطمو بدونین. به عادت خود ارضایی مبتلا شدم شدیدا روزی چند بار الان ده سالی میشه ولی دو سه ساله مرتب نمازمو میخونم و به اعمال دینی حساسم و زیارتم میرم ولی این عادتو ترک نکرده بودم تا اینکه دیروز به وجود خدا شک کردم هرچه هم دلایل علمی وفلسفی خوندم قانع نشدم تو شک عجیبی به سر میبرم که وجودم رو گرفته که نمیدونم چیکار کنم برای مثال الان هم روزه هستم هم به خدا شک دارم لطفا کمکم کنید که دارم دیوونه میشم و یه مشکلی هم که دارم یکم فهم مسائل فلسفی برام سخته. سلام تشکر از شما مخاطب محترم امیدوارم حال شما همیشه خوب باشد. پیش آمدن سؤال در مورد خدا، مذموم نیست بلکه هر انسان کنجکاوی می‌تواند اطلاعات خویش نسبت به هر موضوعی را افزایش دهد و این یک فرصت بسیار خوب است که باید از آن استفاده نمایید تا برای همیشه از شک به خدا که حقیقتی روشن و بدیهی است مصون بمانید و زندگی شاد و توأم با آرامش و اعتمادبه‌نفس را به یاری خدای مهربان تجربه کنید. تجربه نشان داده، تکرار عمل خوب، سبب تقویت ایمان و تکرار عمل نادرست می‌تواند انسان را حتی در باورهای بدیهی‌اش دچار تزلزل کند. البته سعی کنید بی‌جهت خود را نگران نکنید و در عوض کتاب مذکور را با آرامش و هر زمان که شوق داشتید به‌تدریج تا پایان مطالعه و خصوصاً از انجام مراحل تجربی آن (که کلید طلایی جهت رفع شک و شبهه است) غفلت ننمایید. خوشبختانه در این کتاب بحث فلسفی مطرح نشده بلکه با زبان ساده و بر اساس شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه (همان معیار مورد قبول ناباوران) شمارا راهنمایی می‌کند تا برای همیشه به شک و شبهات خود پایان دهید. در مورد مشکل مذکور (خودارضایی)، سعی کنید از مضرات آن بر جسم و روان از جمله کاهش شدید اعتمادبه‌نفس و ایجاد افسردگی، اطلاعات بیشتری کسب کنید که همین آگاهی، نقش به بسزایی در ترک این عمل ایفا می‌نماید؛ البته از چیزهایی که سبب تحریک جنسی می‌شوند فاصله بگیرید تا بی‌جهت خود تحت‌فشار قرار ندهید. یکی از کارهای مجربی که به طرز محسوسی کمک می‌کند تا شهوت جنسی بیشتر قابل کنترل شود، روزه و ترک پرخوری است. هر چه از روزهای اول روزه که معده هنوز به آن عادت نکرده بگذرد گرفتن روزه آسان و آسان‌تر و در نهایت لذت بخش خواهد شد. برخی افراد غیرمذهبی که از بیماری‌های ناشی از کم‌تحرکی و اضافه‌وزن رنج می‌برند، به روزه روی می‌آورند و ضمن نجات زا آن بیماری‌ها، فواید جالب و فراوان دیگر روزه را نیز (مانند لذت مضاعف از غذا خوردن در هنگام افطار) تجربه می‌کنند، به طوری که حتی بعد از ماه رمضان مشتاقانه به روزه گرفتن ادامه می‌دهند تا حداقل لذت‌های مادی و نشاط آور آن را از دست ندهند. فصل جوانی سن فرصت‌ها و رشد است که اگر کمی ملاحظه کنید از آسیب‌هایی که به یک موردش اشاره کردید حتماً مصون خواهید ماند. سعی کنید وقتی سؤالی را که متضمن بیان گناه شخصی است مطرح می‌کنید حتماً به‌صورت ناشناس و بدون عکس پروفایل خود مطرح کنید (به همین جهت این‌جانب هرگز عکس شما را نگاه نکردم) زیرا خداوند به قدری برای مخلوقات خویش احترام و ارزش قائل است که ضمن پوشاندن گناهان ایشان، أکیداً اجازه نداده است که انسان‌ها خطاهای شخصی خود را به صورت علنی (مگر نزد خدا)، مطرح کنند. یاس از رحمت خداوند، تصمیمی ویرانگر و بر خلاف عقل و نقل است، بنابراین ضمن اینکه نباید اجازه داد امید به خدا از حالت خردمندانه و صادقانه خارج و سبب جری شدن انسان به انجام گناه گردد، در عین حال باید بدانیم انسانی که با خداوند صادق و یک‌رنگ است، این صداقت کمک می‌کند، در بدترین حالات نیز ۱۰۰ درصد به رحمت و بخشش خداوند جهان‌آفرین امیدوار باقی بماند به طوری که هر زمان خطایی ولو بزرگ مرتکب شد مانند دوستی صمیمی فوراً خدای خویش را در جریان قرار می‌دهد و ضمن در خواست بخشش، از او می‌خواهد که در ترک آن خطا به وی کمک ویژه نماید. 🌸 به یقین خداوند کسانی که بسیار توبه می‌کنند را دوست دارد. (بقره، ۲۲۲) امید و خوش‌بینی به خدا، نه‌فقط به شما مخاطب محترم بلکه به گنه‌کارترین انسان نیز کمک می‌کند تا از تمام گرفتاری‌ها و خطاها (ازجمله شکّ اعتقادی و مشکلات رفتاری که به آن اشاره کردید) به سلامت خارج و از گردنه‌های سخت زندگی با موفقیت عبور نماید و خطاهای خویش را (ولو به عدد ستارگان) در اسرع وقت جبران بلکه تبدیل به خوبی کند: 🌸 ... كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند خداوند بدی‌هایشان را به حسنات مبدّل مى‌‏كند و خداوند همیشه آمرزنده و مهربان بوده است. (فرقان، ۷۰). برای شما مخاطب محترم در پناه خدای مهربان، آرزوی زندگی همیشه شاد را دارم. ‌
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۴ راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن.
قسمت یازدهم

جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. ادامه‌ی پاسخ اینجانب به پرسش فردی که مجموعه‌ای از شبهات در مورد تکامل را مطرح نمود. (کلیک) این قسمت: علت اینکه مدیران ناباورِ صفحات مجازی، اجازه نمی‌دهند همفکرانشان قدم اول در رفع شبهات خویش را بردارند چیست؟ اینجانب در قسمت قبلی (کلیک) تجربه‌ی خودم هنگامی‌که مانیتورم خراب شده بود را توضیح دادم و خلاصه آن این بود که وقتی متوجه شدم مانیتور روشن نمی‌شود، عجله کردم و به‌جای اینکه در قدم اول ببینم آیا سیم برقش دچار خرابی شده، تصمیم گرفتم خودم آن را باز و سپس تعمیر کنم. بعد از کلی مشورت با تعمیرکاران در فضای مجازی (تاپیک) که حدود یک ماه طول کشید، همگی به‌اتفاق گفتند نمی‌توانند به‌طور یقینی بگویند مشکل مانیتورم چیست خصوصاً اینکه مدل مانیتوری که من داشتم جدید و دارای پیچیدگی‌های خاص خودش بود. درنهایت با اصرار من هرکدام از ایشان احتمالاتی را مطرح کردند که در مواردی نظرات آن‌ها با یکدیگر چالش داشت. من بااینکه برای تحویل مانیتور به نمایندگی مشکل مالی نداشتم اما با بی‌احتیاطی ریسک کردم و خودم مانیتور را بر اساس احتمالی که یکی از ایشان داده بود باز نمودم که ضمن شکستگی مدار آن، دست‌آخر معلوم شد که از اول مانیتور سالم بوده و علت روشن نشدن آن خرابی سیم برقش بوده است. یعنی اگر در همان قدم اول بدون عجله سیم برق را بررسی و در عرض چند دقیقه عوض می‌کردم اصلاً لازم نبود حدود یک ماه وقتم را تلف کنم و وارد حواشی خسارت‌بار مذکور شوم. این بی‌احتیاطی و غفلتی است که به اشکال گوناگون من، شما و هر انسان دیگری در زندگی روزمره در حال تجربه آن هستیم، از خرید چیزی خصوصاً گران‌قیمت تا انتخاب رشته‌ی کنکور سراسری که همیشه به‌عنوان یک چالش مهم برای داوطلبان کنکور محسوب می‌شود. عبرت از این تجربه‌ی مهم کافی است تا ما در مواجهه با هر مشکل، ابتدا توقف کنیم و دست به هیچ اقدامی نزنیم، سپس چند لحظه خوب فکر کنیم و ببینیم قدم اول حل آن مشکل در کمترین زمان ممکن، دقیقاً چیست و الا ناخواسته وارد حواشی زائد و انواع احتمالات مخاطره‌آمیز، پیچ‌درپیچ، پرهزینه و پشیمان کننده خواهیم شد و درنهایت خواهیم دید که به‌جای حل مشکل، با ناشی‌گری خودمان مشکلات جدیدی را بر آن افزوده‌ایم که در مواردی چه‌بسا مشکلات جدید، بزرگ‌تر از خود مشکل باشد. روشن است اگر مشکلی که با آن مواجه می‌شویم، بزرگ‌تر‌ و مهم‌تر باشد، آثار مخرب غفلت مذکور، بزرگ‌تر‌ و مخاطره‌آمیزتر خواهد شد. به نظر من اگر صد مانیتور گران‌قیمت کسی از بین برود، جبران آن بسیار راحت‌تر از این است که باورهای سرنوشت‌ساز وی با چنین شتاب‌زدگی فرو بریزد؛ مانند برخی از خداناباوران و خداباورانی که به من خبر دادند به دلیل غفلت از برداشتن قدم اول، خود را درگیر حواشی تمام‌نشدنی، رنج‌ها و کابوس‌های سنگین و هزار گرفتاری دیگر نمودند. حقیقت در مورد ابتلای شما مخاطب محترم به شک و شبهاتی که ناباوران با مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی مانند تکامل در ذهن شما پمپاژ کرده‌اند، درست شبیه تجربه‌ای است که من در مثال تعمیر مانیتور آوردم و شما کافی بود جهت رفع شبهات خود، به‌جای ورود به حواشی و تل انبار ذهن خود از نظرات تمام‌نشدنی این‌وآن، قدم اول رفع شبهات خود را درست می‌شناختید. خوشبختانه هنوز برای رسیدن به این مقصود دیر نیست و من در ادامه به شما کمک خواهم کرد که قدم اول را جهت رفع اساسی شبهات در موضوع تکامل بشناسید و درزمانی بسیار کوتاه با اطمینان، بر تمامی شک و شبهات خویش غلبه کنید و سپس با استفاده از همین فرمول (شناخت قدم اول) تکلیف خودتان را با کلیه‌ی فرضیات و نظریه‌های علمی روشن کنید و درنهایت این بار نه بر اساس فرضیه، نظریه و هر حدس و گمان ابطال‌پذیر دیگر بلکه صرفاً بر اساس حقایق محسوس و قابل مشاهده با حواس ۵ گانه، یک‌بار و برای همیشه به شک و شبهات خویش نسبت به اصل وجود خدا به‌عنوان طراح و سازنده جهان پایان دهید. اما قدم اول جهت رفع شبهات شما در موضوع تکامل این است که قبل از هرگونه قضاوت و درگیر نمودن ذهن خود به نظرات و شبهات تمام‌نشدنی این‌وآن، ابتدا به تعریف تکامل به قلم خود داروین مراجعه کنید و با چشمان خود ببیند، اساساً وی در نظری که مطرح کرده، آیا حتی یک دلیل برای انکار و نفی خدا مطرح نموده است؟ یا اینکه صرفاً به‌عنوان یک زیست‌شناس مانند سایر زیست‌شناسان و دانشمندان دیگر، تئوری خویش را در این موضوع مطرح کرده است. ادامه 👇🏻
👆🏻 معلوم است وقتی شما که آزادانه به دنبال حقیقت هستید، مطمئن شوید، داروین نیز مانند هر دانشمند دیگر، سعی نموده یک فرضیه و نظریه‌ای را در مورد چگونگی آفرینش موجودات از ابتدای تاریخ تا به امروز مطرح کند و هیچ دلیلی در آن بر نفی وجود خدا اقامه نکرده است (بلکه حتی خودش نیز تصریح نموده که این (مکانیزم انتخاب طبیعی) طرح الهی است)، به‌عنوان یک انسان عاقل که برای وقت و سرنوشت خویش ارزش قائل هستید، هرگز لازم نمی‌بینید بخواهید عمر خود را صرف مطالعه‌ی نظرات بی‌شمار این‌وآن‌ (که از نیمه‌ی سده‌ی نوزدهم تا به امروز در این موضوع مطرح شده) نمایید و به بررسی دیدگاه‌های افراد مختلفی که شما نیز بیان کردید در مواردی با یکدیگر تناقض دارند بپردازید تا جایی که حتی در بین خود موافقان تکامل نیز اختلافات اساسی وجود دارد به‌طوری‌که برخی از ایشان، نظرات و حدس و گمان‌های همفکران خود را از اساس اشتباه و مردود می‌دانند. اما وقتی شما قدم اول جهت رفع شبهات در موضوع تکامل و سایر فرضیات و نظریات مانند بیگ بنگ را درست بشناسید و مطمئن شوید که در هیچ‌کدام از آن‌ها نه‌تنها دلیلی بر انکار و نفی خدا اقامه نشده است بلکه به اذعان دانشمندان فراوانی این فرضیات و نظریات خود مهر تأییدی بر ضرورت وجود خدا می‌زنند، آنگاه با خاطری آسوده و اطمینان کامل از ورود به حواشی تمام‌نشدنی در این موضوعات خودداری خواهید نمود و به همین دلیل شما نیز می‌توانید مانند من و حتی برخی ناباوران، در کوتاه‌ترین زمان ممکن یقین به وجود خدا را نه بر اساس فرضیه و نظریه و احتمالات ابطال‌پذیر بلکه بر اساس شواهد و دلایل قطعی مقابل چشم و قابل مشاهده با حواس ۵ گانه، تجربه نمایید که من در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه روش رسیدن به این یقین را با زبانی ساده و مستند توضیح داده‌ام. اما نکته‌ی مهمی در اینجا وجود دارد و آن اینکه حتی اگر شما برخلاف افراد متعصب، انسانی آزاده باشید و فقط رسیدن به حقیقت برایتان مهم باشد، ولی درعین‌حال از شناخت قدم اول (بررسی ادعای اصلی متن فرضیات و نظریات علمی) غفلت کنید، چه بپسندید یا نپسندید ناخواسته متأثر از نظرات ناباوارانی خواهید شد که مشغول مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی مانند تکامل و بیگ بنگ مطابق میل خودشان هستند، به‌طوری‌که به‌تدریج خیال می‌کنید اعتقاد به اصل ادعایی که در امثال تکامل و بیگ بنگ مطرح شده با اعتقاد به وجود طراح و سازنده برای جهان تعارض دارد! لذا بی‌جهت نگران شده و ذهنتان به‌سادگی درگیر مجموعه‌ی گسترده‌ای از حواشی و نظرات غیرتخصصی و تخصصی این‌وآن خواهد شد و در زمان کوتاهی به‌جای حل یک شبهه، درگیر شبهات جدید و تمام‌نشدنی دیگری خواهید شد و همان‌طور که شما گفتید دیگر نمی‌توانید تشخیص دهید که کدام ادعا درست و کدام ادعا غلط است و درنهایت بعد از تحمل کلی خسارت روحی و جسمی و مشاوره با این‌وآن، تازه متوجه خواهید شد اگر همان ابتدا قدم اول برای رفع این شبهات را می‌شناختید هرگز لازم نبود ذهنتان را درگیر حواشی زائد و شبهات تمام‌نشدنی جدید کرده و درنتیجه متحمل خسارات مذکور شوید و طبق ضرب‌المثل مشهور، دیگر لازم نبود مدت‌ها بر سر قبری گریه کنید که هیچ مرده‌ای در آن وجود ندارد! البته در اینجا تفاوت بزرگی بین مثال تعمیر مانیتور که از نظرتان گذشت با شبهه پراکنی ناباوران‌ که مرتب مشغول مصادره به مطلوب فرضیات و نظریات علمی هستند وجود دارد و آن اینکه تعمیرکاران و متخصصانی که در مورد خرابی مانیتور به این‌جانب مشورت دادند، خیال می‌کردند من آن‌قدر باتجربه هستم که حتماً ابتدا سیم برق مانیتور را کنترل کرده‌ام و سپس سراغ مشورت با آن‌ها جهت باز نمودن مانیتور و تعمیر آن رفته‌ام، بنابراین دیگر لازم ندیدند که قدم اول (بررسی سیم برق) را به من یادآوری کنند، اما متأسفانه در مورد شبهه پراکنی ناباوران نه‌فقط قرائن بلکه شواهد روشن و مستقیم توسط خود من و افرادی مانند شما، عکس این را نشان می‌دهد. بخوانید: ناباوران جهت رفع شبهات امثال شما مثلاً در موضوع تکامل، نه‌تنها به شما یادآوری نمی‌کنند که قدم اول این است که ببینید آیا در اصل تعریف تکامل توسط خود داروین اساساً دلیلی بر انکار و نفی خدا وجود دارد یا خیر، بلکه سعی می‌کنند ذهن شمارا آن‌قدر با نظرات این‌وآن و حواشی بی‌پایان و گیج‌کننده درگیر کنند تا به‌تدریج آشفته شده و کار شما مخاطب محترم درست مانند برخی دیگر از مراجعه‌کنندگان به‌جایی برسد که درنهایت بگویید: «در دوراهی درست بودن تکامل و یا غلط بودن تکامل گیر کرده‌ام و گیج شده‌ام»! این آشفته سازی ذهن توسط ناباوران، تلاشی است تا شما از شناخت قدم اول که منجر به فرو ریختن تمام شبهات در این موضوع می‌شود ناکام بمانید. ادامه 👇🏻
👆🏻 همان‌طور که در ادامه با ارائه سند توضیح خواهم داد، ناباوران حتی اگر لازم ببینند با توهین، نه‌تنها به شما اجازه نمی‌دهند تا بتوانید قدم اول را برای رفع اساسی شبهات خود بردارید بلکه حتی اجازه نخواهند داد به آن نزدیک شوید چون در این صورت خود آن‌ها بهتر از همه می‌دانند دستشان برای درگیر نمودن ذهنتان به شبهات، نظرات و حدس و گمان‌های بی‌پایان این‌وآن کاملاً بسته خواهد شد و شما دیگر هرگز شک به خدا و رنج و کابوس‌های سنگین ناشی از آن را تجربه نخواهید کرد. حتی اگر شما خودتان یک ناباور باشید و صرفاً از روی کنجکاوی از ناباوران همفکر خود بپرسید: «کجای متن صریح تکامل و بیگ بنگ دلیلی بر نفی وجود خدا اقامه شده است»؟ آن‌ها ابتدا تلاش خود را با مصادره به مطلوب و تحریف این فرضیات و نظریات به کار خواهند بست و اگر شما قانع نشوید با بی‌اعتنایی با شما روبرو خواهند شد تا خودتان دل سرد شده و دیگر سؤال فوق (که همان قدم اول جهت رفع دائم شبهه است) را تکرار و پیگیری نکنید. اما اگر به کنجکاوی و آزادگی خود ادامه دهید و پیگیر سؤال کلیدی و راهگشای فوق شوید، با خشم آن‌ها مواجه خواهید شد. این‌جانب از دو طریق، یکی مشاهده‌ی مستقیم خودم و دیگری بر اساس گزارش ناباورانی که جهت مشاوره به این‌جانب مراجعه نمودند، از خشم این افراد که معمولاً مدیر برخی صفحات ناباوران هستند مطلع شده‌ام. به‌عنوان نمونه چندی قبل فردی که خودش ناباور بود، زیر کلیپ یکی از آتئیست‌هایی که از وی خوراک فکری می‌گرفت و الگوی وی محسوب می‌شد، بسیار محترمانه (با عباراتی مانند جانم) به‌جای اینکه از شبهات و حواشی زائدی که الگوی وی مطرح کرده بود سؤالی را بپرسد وارد ریشه‌ها شد و از درستی یا نادرستی اصل ادعای آن فرد سؤالی را پرسید. آن فرد، به‌محض اینکه متوجه شد مریدش اصرار دارد، به‌جای اینکه شبهات و حواشی زائد وی را چشم و گوش بسته قبول کند، آزادانه ببینند آیا اساس ادعای او صحیح است یا خیر، از عادت خویش که مریدانش را با عباراتی مانند علی جان، دوست عزیز و غیره خطاب می‌کرد دست برداشت و به‌جای پاسخ شفاف، مطالبی متناقض و گیج‌کننده را مطرح نمود تا اولاً آن مرید بیچاره خیال کند سطح فکر او خیلی پایین‌تر از اوست بنابراین دیگر از آن به بعد به خودش اجازه ندهد، نسبت به مراد و بزرگ‌تر خویش (که مانند فرعون خود را خدای خدایان می‌داند)، پایش را از گلیمش درازتر کند و ثانیاً اگر به این آزاداندیشی ادامه دهد (یعنی مصر باشد به‌جای پرداختن به حواشی و شبهات، قدم اول و صحیح را جهت رفع شبهات خویش بردارد)، در این صورت با پاسخ‌های متناقض، گیج‌کننده و با لحنی تلخ‌تر از قبل روبرو خواهد شد و دیگر خبری از القاب تعارفی مانند علی جان و دوست عزیز و امثال آن نخواهد بود تا جایی که خوب برای این مرید بیچاره جا بیفتد درک و شعور او در حدی نیست که بخواهد اولاً به الگو و مراد خود ایراد بگیرد و ثانیاً به این فکر کند که آیا اصل ادعا (در تعریف تکامل و امثال آن) ربطی به انکار خدا دارد یا خیر (چون در این صورت فوراً تکلیف وی روشن شده و شبهاتش از اساس حل خواهند شد). همان‌طور که عرض کردم این‌جانب به خاطر پاسخ به شبهات در مناسبت‌های مختلف شاهد برخوردهای سخیف فوق از ناباوران با همفکران خودشان بوده‌ام و علاوه بر آن برخی از ناباوران به من مراجعه و خودشان سفره دلشان را باز نموده و به من خبر دادند که وقتی با تعجب به همفکران خود می‌‌گفتند: «هیچ دلیلی در متن اصلی تکامل و بیگ بنگ و امثال آن بر انکار و نفی خدا پیدا نکرده‌اند» با عباراتی سرکوبگرانه و توهین‌آمیز روبرو می‌شدند تا دیگر جرئت نکنند به خطوط قرمز ایشان (شناخت قدم اول) نزدیک شوند، زیرا آن‌ها نیز خوب می‌دانند در صورت توجه به قدم اول مذکور، حقیقت، به‌صورت دودوتاچهارتا، حتی برای افرادِ کم سن و کم‌سواد به‌راحتی روشن خواهد شد، حقیقتی که کمک می‌کند تا شما بدون درگیری ذهن خود به حواشی و شبهات متناقض و گیج‌کننده، یک‌بار و برای همیشه تکلیف خود را با فرضیات و نظریاتی مانند تکامل و بیگ بنگ مشخص کنید و درنهایت از تمامی شک و شبهاتی که با مصادره به مطلوب ناباوران نسبت به اصل وجود خدا درگیر آن شده‌اید نجات پیدا کنید. برای اینکه حقیقت فوق محسوس‌تر شود کافی است به شما مخاطب محترم که با دلی پردرد، شبهات خود را با من در میان گذاشتید بخشی از اظهارات خودتان‌ را یادآوری کنم که چگونه ناباوران با بزرگ‌نمایی و غلو در اسم و عنوان بزرگان و الگوهای خود مانند ریچارد داوکینز اصرار دارند شما الا و لابد فقط طبق برداشت‌های شخصی ایشان به فرضیات و نظریاتی مانند تکامل و بیگ بنگ نگاه کنید تا بدین‌وسیله بتوانند با درگیر نمودن ذهن شما به حواشی زائد، مانع آزاداندیشی شما شده و اجازه ندهند بتوانید قدم اول و صحیح را جهت رفع شبهات خویش بردارید. ادامه 👇🏻
👆🏻 ناباوران حتی به امثال شما (که گفتید اشتباهاً بدون داشتن شرایط کافی به کانال آتیست‌ها سر زده و توسط ایشان ندانم گرا شدید و حتی برخی اوقات خود را خداناباور معرفی نمودید)، ولو با توهین، اجازه نمی‌دهند در قدم اول ببینید آیا واقعاً در ادعا و متن اصلی مطرح شده در این فرضیات و نظریات، حتی یک دلیل بر انکار و نفی خدا اقامه شده است یا خیر؟ به همین جهت شما نوشتید: «آتیست ها به‌طور توهین آمیز میگن تو از ریچارد داوکینز بیشتر میدونی؟ ... میگن چون اون دانشمند هست حتماً اون درست میگه و حرف هایش عالی و بدون نقص و ایراد هست و ... همش به‌طور توهین آمیز میگن اونا از شما علمشون بیشتر هست شما هیچی نمیدونید ... آتیست ها میگن که شما در حدی نیستید بگید تکامل یا بیگ بنگ درسته یا غلط ... حرف هاشون بد جور رفته تو مخم ...» متاسفانه شما در ادامه به حقیقت تلخی اشاره کردید که نشان می دهد تلاش فوق ناباوران، برای اینکه بتوانند ذهن شمارا به‌جای متن، درگیر حواشی کنند و در شما حس خود کم بینی ایجاد نمایند تا آزادگی و تفکر مستقل را از دست بدهید، موثر بوده است لذا نوشتید: «همش به ذهنم میاد که ریچارد داوکینز ... اطلاعاتی که در مورد مسائلی همچون داروینیسم و... میده ۱۰۰ درصد درسته ... همش فکر میکنم اونا روشن فکر و دانشمند و پرفسور هستند اونا درست میگن ...» بنابراین همان‌طور که خودتان نیز می‌بینید ناباوران موفق شدند که ذهن شمارا از بررسی ادعای اصلی مطرح شده در متن تکامل و بیگ بنگ که توجه به آن اساس شبهات شما را حل می‌کند، دور کنند و در عوض با چاشنی توهین و تحقیر، ذهنتان را به سمت حواشی تمام‌نشدنی یعنی بررسی نظرات این‌وآن -خصوصاً برداشت‌های شخصی بزرگانشان مانند داوکینز از این فرضیات و نظریات- هل دهند! به همین جهت است شما شاید ده‌ها بار و با اصرار و مبالغه زیاد خواستید که وارد بررسی حواشی تمام‌نشدنی و نظرات این‌وآن در این موضوعات شویم لذا نوشتید: «من می‌خواستم که نظر خداناباوران، مخصوصاً ریچارد داوکینز چون اکثر آتیست ها رو اون فوکوس و زوم کردن رو باهم بررسی کنیم» سپس در ادامه یک‌قدم جلوتر آمده و این بار خواستار بررسی نظرات همه انسان‌های عالم –چه خداباور و چه خداباور- در موضوع تکامل و بیگ بنگ و موضوعات بی‌شمار دیگر شدید و نوشتید: «من ازتون میخام که همه اخبار و اطلاعات به دست آمده و کشف شده و یا جمع آوری شده مقالات و کشفیات و اطلاعات درست و حقیقت محض عالم و ... توسط دانشمندان و یا کشیفیات درست و حقیقی و تعیین شده مربوط به تکامل و بیک بنگ، اونایی که صحت شون بررسی شده و سن و قدمت جمجمه و فسیل و... تعیین شده و یا تایید و ثبت شده و همه مستندات و مباحث و موضوعات و گفت وگو و سخنرانی ها و تحقیقات و جستجو و اطلاعات جمع آوری شده و هر چی یعنی همه‌ی همه‌ی حرف ها و اطلاعات و باورها و... در جهان در باب موضوع تکامل و بیگ بنگ و خدا و طبیعت و... وجود دارد را از دانشمندان و افراد معمولی جامعه و افراد بی خدا و یا مسلمان و خداباور و آتیست و کافر و ملحد و مشرک و ندانم گرا و... همه ی همه ی انسان ها وجود دارد رو باهم بررسی و تحلیل (نماییم) و تحقیقات (انجام دهیم) و (به) جمع آوری اطلاعات و تفسیر (آن ها بپردازیم و تمامشان را ) برآورد کنیم. من از شما میخواهم که دلیل شباهت زیاد انسان به شامپانزه و میمون ها را باهم بررسی کنیم ... از شما میخواهم که دلایل دانشمندان و افراد خدا ناباور بر عدم وجود خدا را کاملاً بشنوم و باهم بررسی کنیم ... از تون می‌خواهم که حرف و عقیده کسانی که میگن تکامل، خدا را رد نمی کنه و کسانی که میگن رد میکنه رو باهم بررسی و تحلیل کنیم ... من ازتون میخام که همه مطالب و دانستی ها و تحلیلات و تحقیقات و مطالعات و مقالات و مسائل و موضوعات و مباحث و گفتگو و کشفیات و اخبار و... در مورد تکامل و بیگ بنگ و خدا و ماوراء طبیعت و طبیعت و زمین و زیست‌شناسی و... در اینترنت و یوتویوب و سایت ها و عکس ها و فیلم ها و کلیپ ها و در فضای مجازی و یا در جهان و جوامع مختلف و در فضای واقعی و... گفته میشه رو باهم بررسی کنیم. همه‌ی همه‌ رو بدون جا انداختن چیزی و موضوعی از گروهی و یا کانالی و یا فردی و دانشمندی و...»! ادامه 👇🏻
👆🏻 این اصرار شما برای ورود به حواشی بی‌پایان، به‌جای برداشتن قدم اول که تمام شبهات را از اساس و با اطمینان حل می‌کند، در حالی است که خودتان نیز می‌دانید، از هنگامی‌که فرضیات و نظریاتی چون تکامل و بیگ بنگ مطرح شده‌اند تا به امروز، هرروز، افراد گوناگون –چه خداباور و چه خداناباور- در سراسر جهان، مشغول اظهارنظر و بیان برداشت‌های شخصی خود از آن‌ها هستند که بررسی این نظرات که گاهاً از اصلاحات خاصی در توضیح آن‌ها استفاده شده است، نیازمند مطالعات شبانه‌روزی و تحقیق است، به‌طوری‌که اگر این‌جانب و شما و تمام مخاطبان، همه‌ی زندگی و کارهایمان را به‌طور کامل رها کنیم و تا آخر عمر شبانه‌روزی و ۲۴ ساعته فقط به بررسی نظرات این‌وآن در موضوع تکامل (چه رسد به فرضیات و نظریات و شبهات فراوان دیگر) بپردازیم، بازهم نظرات و شبهات جدیدِ بسیاری باقی خواهد ماند که بررسی هرکدامشان نیازمند تحقیق و مداقّه‌ی جدید و طولانی است. درحالی‌که اگر یادتان باشد درخواست شما (مانند مخاطبان فراوان دیگر که به این‌جانب مراجعه می‌کنند) این بود که می‌خواهید هر چه زودتر از شبهات خود نسبت به تکامل و امثال آن و وسوسه‌های آزاردهنده خارج شوید و درنهایت از شک رنج‌آور به خدا که به آن دچار شده‌اید برای همیشه نجات پیدا کنید. به همین جهت دردمندانه نوشتید: «من می‌خواهم که تا عید (چند هفته دیگر) دیگه حالم خوب شده باشه دیگه افسردگی گرفتم ... (این شک و وسوسه) ذهن من رو خیلی خیلی خیلی خسته کرده و داره از پا می اندازه ... بعضی از شب ها خوابم نمی برد از استرس ۷ و ۸ کیلو کاهش وزن داشتم و خیلی خیلی عذاب کشیدم و اخلاقم خیلی خراب شده و همه نزدیکانم از دست من ناراضی شده‌اند و از نظر روحی روانی اوضاع داغونی دارم ... نزدیک عید می خوام که با اعصاب و افکار آرام به آن وارد شم». همان‌طور که ملاحظه می‌کنید شما از طرفی می‌خواهید در عرض چند هفته از وضع ناراحت‌کننده‌ای که به آن مبتلا شدید خارج شوید و از طرفی به‌جای شناخت صحیح قدم اول که کمک می‌کند حتی زودتر از چند هفته به مطلوب برسید از من می‌خواهید به حواشی و شبهات زائد و بی‌پایانی که ناباوران با چاشنی تحقیر و توهین شما را به سمت آن هل داده‌اند وارد شویم که مسلماً اگر چندین برابر عمر طبیعی یک انسان را روی‌هم بگذاریم بازهم برای بررسی آن‌ها کفاف نمی‌کند. البته شما به نکته‌ی قابل‌توجهی اشاره کردید که در آن حقیقتی نهفته است و آن اینکه گفتید ولو برفرض بتوانیم نظر همه را پیرامون تکامل باهم برسی کنیم و حتی بالاتر اگر خود ناباوران و بزرگانشان نیز اعتراف کنند و بگویند تکامل باطل است، بازهم به یقین و اطمینان نخواهید رسید و بر همین اساس نوشتید: «من احساس میکنم که نمی تونم به یقین برسم که داروینیسم درسته یا غلطه و حتی دانشمندان حتی ریچارد داوکینز هم نظریه داروینیسم رو رد کنه ... اگه همه داروینیسم رو رد کنند ممکنه اشتباه کرده باشن و درست نباشه و حقیقت نباشه و برعکس اگه همه داروینیسم رو تایید کنند باز میگم ممکنه اشتباه باشه ممکنه درست نباشه و حقیقت نباشه … حتی اگه همه دانشمندان زیست‌شناسان همه مردم و علما و یا دانشمندان طرفدار تکامل، تکامل رو ردکنند من باز به یقین نمی رسم». اما آن حقیقتی که شما به آن اشاره کردید این است که ادعاهایی مانند تکامل که در قالب فرضیه، نظریه و گمان و احتمالات مطرح می‌شوند درهرصورت انسان را به یقین نمی‌رسانند. این حقیقتی است که خود نظریه‌پردازان نیز به آن تصریح دارند و می‌گویند ممکن است فرضیه و نظریه‌ی ‌ایشان در آینده چه توسط خودشان چه توسط سایر دانشمندان به‌وسیله‌ی کشفیات جدید به‌کلی مخدوش یا حتی مردود شوند. البته من در قسمت‌های بعدی سعی خواهم نمود این حقیقت را با ذکر منبع، از مراکز علمی جهان توضیح دهم که اساساً نظریه‌ فقط زمانی ارزش علمی دارد که امکان تقویت یا رد آن توسط دانشمندان دیگر فراهم باشد. بنابراین به اذعان خود نظریه‌پردازان، اعم از خداباور یا خداناباور، فرضیه و نظریه‌های علمی مانند تکامل هرگز یک قانون مسلم علمی و حقیقت یقینی و قطعی نیستند، بلکه ممکن است با کشفیات جدید، به چالش کشیده شوند (ازجمله ر.ک. به مستند معمای لاینحل داروین، Darwin's Dilemma)، یا به‌کلی از اساس مردود و ابطال شوند؛ (همان‌طور که دانشمندان فراوانی امروز با شواهد علمی و آزمایشگاهی مرگ تکامل داروین را اعلام نموده‌اند؛ ازجمله ر.ک. به مستند «گشایش رمز زندگی» به کارگردانی لاد آلن). ادامه 👇🏻
👆🏻 بنابراین وقتی به اذعان همه دانشمندان اعم از خداباور و خداناباور، فرضیات و نظریات علمی، یک حقیقت قطعی و یقینی نیستند و بر اساس احتمالات قابل ابطال استوار شده‌اند؛ به‌طریق‌اولی اظهارنظر دیگران در طول تاریخ و در آینده، چه دانشمند و چه مردم عادی پیرامون این فرضیات و نظریات نیز قطعی و یقینی نخواهند بود؛ حقیقتی که شما نیز علیرغم درگیری شدید ذهنی به شبهات موفق شدید آن را به‌درستی درک کنید و اذعان نمودید درهرصورت حتی اگر موافقین تکامل نیز آن را رد کنند باز به یقین نخواهید رسید. جمع‌بندی: با توجه به نمونه‌های مجربی که در این دو قسمت درخصوص اهمیت شناخت قدم اول جهت حل آسان شبهات مطرح شد بنابراین دو راه در پیش روی شماست: اول: به‌جای شناخت قدم اول جهت رفع شبهات، ورود به حواشی تمام‌نشدنی یعنی بررسی نظرات این‌وآن در مورد تکامل و بیگ بنگ و امثال آن‌ که شما این مسیر را طی نمودید و به نتایج تلخ آن از افزوده شدن شبهه روی شبهه، سردرگمی بیشتر تا ایجاد وسوسه‌ی شدید ذهنی و شک رنج‌آور اشاره نمودید. دوم: به جای ورود به حواشی فراوان، شناخت قدم اول که در مدت زمان بسیار کوتاه (حتی کوتاه‌تر از چند هفته که انتظار آن را دارید) ذهن شما را نیز مانند جمع قابل‌توجهی از ناباوران که به اینجانب مراجعه نمودند، از تمامی شبهات پیرامون این فرضیات و نظریات از اساس آزاد خواهد نمود و به اطمینانی که دنبالش هستید خواهد رساند. به‌عنوان نمونه در موضوع تکامل توضیحاتی از نظر شما گذشت که نشان داد اگر یک محقق آزاد و جویای یقین، به متن تعریف تکامل به قلم خود داروین، مراجعه نماید و مطمئن شود که هیچ ادعا و دلیلی بر نفی و انکار خدا در آن اقامه نشده است، به‌عنوان یک انسان عاقل که برای آرامش زندگی و حفظ آزادگی خود احترام قائل است، هرگز نیازی نمی‌بیند که ذهنش را درگیر تحلیل و بررسی نظرات تخصصی و غیرتخصصی دانشمندان و غیر دانشمندان و سایر مردم پیرامون این فرضیات و نظریات نماید و حتی بالاتر، دیگر برای او کوچک‌ترین اهمیتی ندارد که برخی مدافع تکامل داروینیسم و نئوداروینیسم باشند یا برخی آن را صرفاً در حد داستانی که داروین به ذهنش رسیده بدانند و برخی دیگر نیز طبق شواهد علمی و آزمایشگاهی آن را به چالش کشیده یا از اساس مردود اعلام کنند. درست همان‌طور که من نیز وقتی متوجه شدم مانیتورم روشن نمی‌شود، اگر در قدم اول به بررسی سیم برق آن می‌پرداختم و از خرابی آن مطمئن می‌شدم، به‌عنوان یک انسان عاقل که برای وقت و کارهای مهم دیگر زندگی خود ارزش قائل است، دیگر هرگز حاضر نمی‌شدم که مانیتور گران‌قیمت خود را باز کنم و کوچک‌ترین دلیلی نمی‌دیدم سراغ نظرات و احتمالات بعضاً متناقضی که متخصصان و تعمیرکاران آن مطرح نمودند بروم تا درنهایت همان‌طور که از نظرتان گذشت، مبتلا به سردرگمی، اتلاف زمان، ناراحتی و خسارات مذکور شوم. ادامه دارد ... ‌📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. بخش ۱ 🗣 سلام وقتتون بخیر ببخشید من مدتهاست که درگیر مسئله خدا هستم. ذهنم خیلی اشفته هست . من هیچ دلیلی واسه رد خدا ندارم . ولی نمیدونم چرا اونجورم که باید نمیتونم قبولش کنم. کتاب شما (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) رو دوبار خوندم .من خدارو تا حدودی قبول کردم باید چکار کنم .چجوری باور کنم خدا هست .چجوری قبول کنم؟ سلام وقت شما هم به خیر امیدوارم شما نیز مانند من توجه داشته باشید وقتی نوشته‌اید «خداوند را تا حدودی قبول کرده‌اید» دارید خبر بسیار خوبی را به مخاطب خود می‌دهید که لازم است بابت این موفقیت به شما تبریک بگویم. اما درعین‌حال من هم می‌پذیرم این مقدار قبول کردن خدا برای رسیدن به اطمینانی که همه‌ی تردیدهایتان را کنار بزند و با همه‌ی وجود خداوند را باور و قبول کنید کافی نیست. دلیل خوب بودن این خبر این است که برخی ناباوران -که افتخار مشاوره با ایشان را نیز داشته و دارم- آرزو داشتند برای چند لحظه هم که شده به نقطه‌ای که اینک شما روی آن ایستاده‌اید برسند. علت آن نیز روشن است چون داشتن حداقل باور به خدا، کافی است تا افراد آتئیست (خدا ناباور) و آگنوستیک (ندانم گرا یا شکاک) را از سردرگمی بیش از حد، زندگی بی‌معنا و فاقد اراده‌ی آزاد و همچنین از نگرانی بیش از اندازه‌ی معمول که حاصل شک به خداست به سمت اطمینان خارج کند. تقریباً تمام افراد فوق به من خبر دادند که بعد از شک به خدا وزنشان طی چند روز بسیار کم شده و برخی علیرغم سن کم موهایشان از شدت اضطراب سفید گشته و از اشتها افتاده‌اند و با هزار تأسف عده‌ای هم سخن از اینکه به انتهای خط رسیده‌اند به میان آورده‌اند. من خوشوقتم که این افراد بااینکه ابتدا از رسیدن به نتیجه بسیار ناامید بودند، اما بعد از مطالعه و تجربه کتاب نگارنده که شما نیز می‌گویید آن را مطالعه نموده‌اید، با شادی به من خبر دادند که از شک به خدا و اضطراب کمرشکن ناشی از آن به‌کلی آزاد و رها شده‌اند. خوشبختانه برخی از این افراد به سطحی از شناخت رسیده‌اند که اینک با اطلاعات بالا و زبان گویا توانایی رفع شبهات دیگران را نیز پیدا کرده‌اند، (جهت مشاهده صفحه‌ی یکی از این افراد «کلیک» کنید) در حالی آن‌ها نیز مانند شما در ابتدای کار خدا را فقط تا حدودی قبول کرده بودند اما وقتی به نکته‌ی گره‌گشایی که در کتاب روی آن تأکید کرده‌ام عمل کردند (که در ادامه به آن نکته‌ی گره‌گشا اشاره خواهم کرد)، آنجا بود که به یقین و اطمینانی که دربه‌در دنبالش بودند رسیدند. بنابراین در گام اول شایسته است که شما قدر و ارزش همین مقدار باوری که به دست آورده‌اید را بدانید زیرا این امکان را به شما می‌دهد تا امیداور شوید و به باوری پایدار و اطمینان‌بخش برسید و از دل مشکلات فعلی خارج شده و در مقابل فرصت‌های جدید قرار بگیرید پس نباید به‌سادگی از کنار این دستاورد ارزشمند که یک دنیا قیمت دارد بگذرید. 👇🏻