eitaa logo
هرروزباقرآن📗
179 دنبال‌کننده
825 عکس
296 ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۷۹) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ؛ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ، إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِه. 🟡اهميّت نيّت ها (اخلاقى، سياسى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد، چونان كسى است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل، و گناه خشنودى به كار باطل. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 154 🔰* 👌🔆گناه رضايت! 🔮بخش اول🔮 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته مهمى مى كند كه در سرنوشت افراد و امت ها تأثير قابل توجهى دارد. مى فرمايد:🔻 «آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى شود و آن گناه رضايت است)»; 🔻ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچ گونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ ✅دليل آن با دقت روشن مى شود و آن اين كه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى دهد، زيرا نمى شود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد. 📌اضافه بر اين كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مى شود هرگز به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مى ورزد. 🔰اين مسئله بازتاب گسترده اى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئله رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مى گيرد. 🔰در داستان كشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى گويد: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا). ✴️در زیارت نامه ها نیز کراراً این مطلب به چشم مى خورد که زائر لعن و نفرین مى کند به کسانى که جنایات یزیدیان را در کربلا را شنیدند و به آن رضایت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِه». ✴️نكته: 📌پيوند اهداف و خواسته ها: بر خلاف آنچه در دنياى مادى معمول است كه رضايت به اعمال مجرمانه ديگرى جرم محسوب نمى شود همان گونه كه رضايت به اعمال نيك نيكوكاران بى پاداش است، در تعليمات اسلام، مسئله رضايت به كارهاى نيكوكاران و بدكاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روايات آمده است كه هر كس به كار ديگرى رضايت دهد در سلك و گروه او قرار خواهد گرفت. 🔹منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضيان به اعمال آنها يك گناه، راضيان به اعمال نيك يك ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان گونه كه در كلام حكمت آميز بالا آمد. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ *🔰شرح و تفسیر حکمت 154 🔰* 👌🔆گناه رضايت! 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 🔰مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى گويد: كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است» و در ذيل آن هشت روايت نقل مى كند. 🔰از جمله حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه 183 سوره آل عمران آورده که خطاب به گروهى از کافران است که مى گفتند: ما به هیچ پیغمبرى ایمان نمى آوریم تا معجزه اى انجام دهد: 🔸بگو: پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند و دلایل روشن و آنچه را گفتید آوردند; اگر راست مى گویید چرا آنها را به قتل رساندید؟!» 💠امام(علیه السلام) در اینجا مى فرماید:  معلوم است اینها که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند انبیاى پیشین را نکشتند» 🔸ولى آن ها علاقه و فکرشان با قاتلان بود; از این رو خدا آنها را قاتل نامید چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مى گرفت». 💠امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در پاسخ کسى که سؤال کرد: چگونه هنگامى که حضرت مهدى(علیه السلام) قیام مى کند فرزندان قاتلان حسین(علیه السلام) را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى رساند در حالى که 🕋خداوند مى فرماید: «(وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى); و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد»؟
💠 امام(علیه السلام) فرمود: ✴️به سبب آن که این فرزندان به اعمال پدرانشان رضایت دادند و به آن افتخار مى کنند و هر کس به چیزى راضى شود مانند این است که آن را انجام داده باشد، 💠سپس امام(علیه السلام) افزود: ✅ اگر کسى در مشرق به قتل برسد و دیگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضى در نزد خداوند شریک قاتل است». 💢روشن است کسانى که به قتل امام حسین(علیه السلام) راضى شوند و به آن افتخار کنند در حقیقت ناصبى اند و ناصبى ها به منزله کفار حربى هستند. 🔰 روایات دیگرى نیز در همین زمینه هست که ذکر همه آنها به درازا مى کشد. 🔰مرحوم صاحب وسائل نیز در جلد 11 در کتاب «الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» باب پنجم را به همین مسئله اختصاص داده و هفده روایت در این زمینه در آن نقل مى کند; 🔰 از جمله در حدیثى از على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: 🔸 کسى که در صحنه انجام کارى حضور داشته باشد اما در دل از آن ناخشنود باشد مانند آن است که حضور نداشته و اما کسى که غایب بوده و به آن رضایت داده گویى حاضر بوده (و در آن کار شرکت داشته است)». ⁉️در اینجا ممکن است سؤالى مطرح شود که ما روایات فراوانى داریم که نیت معصیت، معصیت نیست در حالى که انسانى که نیت معصیت مى کند در آن لحظه قطعاً راضى به معصیت است. جایى که رضایت به معصیت خود گناهى نداشته باشد رضایت به معصیت دیگرى چگونه ممکن است موجب گناه شود ✅پاسخ این سؤال روشن است; شخصى که نیت معصیت مى کند رضایت به معصیتى داده که انجام نشده و این شخص با کسى که به معصیت و گناهى که انجام گرفته است رضایت مى دهد تفاوت بسیار دارد. ════🌼🕊🌼═
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:* * (۲۵) *ایاقران متکی برحقایق است یاتخیلات* 🔹اصلاح فکر دینی ، اولویت نخست جوامعاسلامی ♦️در اين آيات تأمل كنيد : 🔸انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِانْفُسِهِمْ‏(رعد:11) خدا عوض نمى‏ كند وضع مردمى را مگر-اینکه- خودشان ،خودشان را عوض كنند. 🔸ذلِكَ بِانَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً انْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِانْفُسِهِمْ‏ (انفال: 53) -خدا چنين نبوده است كه نعمتى را كه به قومى مى ‏دهد از آنها به گزاف و گُتره بگيرد مگر آنكه آنها آنچه را كه مربوط به خودشان است تغيير داده باشند.- 🔸ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ اهْلُها مُصْلِحونَ(هود:117) چنين نبوده و نيست ذات پروردگار تو كه به مردمى به صرف اينكه منكر خدا هستند اما وضع خودشان را از نظر عدالت اصلاح كرده ‏اند ظلم كند. 🔻ببينيد در دنيا كتابى را مى ‏توان پيدا كرد مانند قرآن كه متكى بر حقايق عالم باشد؟ 🔻افسوس كه ما مسلمانها امروز درست بر ضد آنچه قرآن هست فكر مى‏ كنيم. خيال مى ‏كنيم كه كار خدا و كار عالم كه خدا آن را ساخته است بر اساس همين اوهام و خيالاتى است كه خودمان درست كرده ‏ايم. مثلًا انتسابها. 🔻مى‏ گوييم بالاخره هر چه هست اسممان مسلمان كه هست. ما كه شيعه هستيم اسممان در رعاياى على بن ابى طالب هست. خيال مى‏ كنيم كه صحبت اسم و اسم ‏نويسى است كه اگر كسى اسمش مسلمان شد ديگر خدا يك لطف خاصى نسبت‏ به او دارد. 🔻در حالى كه قرآن مى‏ گويد : اصلًا سنت و قانون ما اين است كه:   محال است مردمى فاسد باشند و نعمت و لطف و رحمت الهى به آنها برسد، 🔻و محال است مردمى خودشان، خودشان را اصلاح كنند و خداوند فيض خودش را به آنها نرساند، حالا يا دنيوى يا اخروى. 🔻كلًاّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ(‏ اسراء : 20) [ و ما به هر دو فرقه از دنياطلبان و آخرت‏ طلبان به لطف خود مدد خواهيم داد.] 🔻لااقل بعضى از مردم اين مقدار صالح هستند كه در دنيا خداوند به آنها عزت بدهد گو اينكه از نظر اخروى معذب خواهند بود. 🔻ولى حساب اين است كه قرنهاست ما مسلمين اين مسئله را كه قرآن متكى بر حقايق است نه بر تخيلات و اوهام و انتسابات ظاهرى [فراموش كرده ‏ايم.] (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 293-292-با تلخیص و ویرایش- ♦️"تشیّع" یک حقیقت نه یک اسم یا عنوان! 🔸اصلاح فکر دینی ، اولویت نخست جوامع اسلامی 🔻"آیاشيعه بودن" يك حقيقت و يك واقعيت است؟ 🔻يعنى شيعه آنوقت شيعه است كه وقتى او را در مقابل يك غيرشيعي بگذارند فكرش از او بهتر باشد، تصورش درباره خدا و قيامت از او بالاتر و برتر باشد، خدا را بهتر بشناسد، به راهنمايى ائمه‏ اش اخلاق اسلامى و انسانى‏ اش از او بهتر باشد، عملش از او بهتر باشد و خلاصه همه چيزش از او بهتر باشد؛ يعنى نمونه ‏اى از على بن ابى طالب باشد. 🔻شخصى آمد خدمت امير المؤمنين على عليه السلام؛ يك لبخندى زد، عرض كرد: «يا اميرَ المؤمنين! انّى احِبُّكَ» من تو را دوست دارم. 🔻امام فرمود: وَ لكِنّى ابْغِضُكَ‏ : اما من تو را دشمن دارم. (نفرمود دروغ مى‏ گويى، چون راست مى‏ گفت، دوست هم داشت.) گفت: چرا؟ فرمود: براى فلان كارت. فلان‏ شخص احتياج داشت به تعليم قرآن و بر تو واجب بود كه آن را به او ياد بدهى، از او پول گرفتى. 🔹بنابراين هيچ منافاتى نيست كه ما على را دوست داشته باشيم اما عمل ما طورى باشد كه على ما را دشمن داشته باشد. ▪️مجموعه اثار شهید مطهری (آشنايى با قرآن(1 - 5))ج‏26ص 293؛ -
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۰) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا. 🟡ضرورت پايبندى به عهد و پيمان (اخلاق اجتماعى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: عهد و پيمان ها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 155🔰* 👌🔆با چه كسانى پيمان ببنديم؟ 🔮بخش اول🔮 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به شرايط بستن پيمان مى كند، مى فرمايد: «به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند»; (اِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا). 🔶«اوتاد» جمع «وَتَد» به معناى ميخ است; ميخ هايى كه معمولا به وسيله آن طناب خيمه ها را محكم مى كردند تا خيمه در مقابل باد و طوفان مقاومت كند. براى اين كلام حكمت آميز تفسيرهاى فراوانى ذكر شده است; 🔰نخست همان چيزى كه در ترجمه بالا آمد كه هرگاه مى خواهيد پيمان ببنديد به سراغ افراد بى اعتبار و پيمان شكن و غير قابل اطمينان نرويد، بلكه با كسانى عهد ببنديد كه داراى دين و شخصيت و تعهدند. 🔰اين تفسير با آنچه در شأن ورود اين گفتار حكيمانه در كلام ابن ابى الحديد كه در بحث سند اين كلام حكمت آميز گفتيم كاملاً سازگار است، زيرا امام(عليه السلام) بعد از جنگ جمل هنگامى كه «مروان بن حكم» خدمتش رسيد و عرض كرد: مى خواهم با تو بيعت كنم. 💠امام(عليه السلام) فرمود: بيعت تو چه فايده اى دارد؟ ديروز (در آغاز خلافت ظاهرى) با من بيعت كردى و شكستى. باز آمده اى با من بيعت كنى.👈سپس دستور داد او را از مجلسش خارج كردند. بنابراين تفسير، «اوتاد» به معناى انسان هاى قابل اعتماد است. 🔰تفسير ديگر اين است كه منظور از «اوتاد» شرايط استحكام پيمان است; يعنى به هنگامى كه مى خواهيد با كسى پيمان ببنديد شرايط دقيق و محكمى براى آن ذكر كنيد تا راه فرارى براى طرف باقى نماند. 🔰 تفسير سوم اين كه وفاى به پيمان لازم است; اما نه در برابر پيمان شكنان; هرگاه آنها پيمان شكستند شما هم مى توانيد دست از پيمان برداريد، 🔰همان گونه كه در آيه 7 سوره «توبه» مى خوانيم:  تا زمانى كه به پيمان شما پايبند باشند، شما نيز به پيمان آنها پايبند باشيد». 🔰 نيز در آيه 12 همان سوره آمده است: «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ); _و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن (و تمسخر) قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد; چرا كه پيمان آنها اعتبارى ندارد». 🔰مناسب تر از همه اين تفاسير همان تفسير اول به نظر مى رسد، هرچند جمع تفاسير مختلف در يك عبارت طبق عقيده ما كه بارها به آن اشاره كرده ايم امكان پذير است. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ *🔰شرح و تفسیر حکمت 155🔰* 👌🔆با چه كسانى پيمان ببنديم؟ 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 ✴️نكته: 📌شرايط پيمان بستن با مخالفان و لزوم وفاى به عهد: 🔰به تناسب كلام حكيمانه بالا اشاره به دو قسمت از تعليمات اسلام را در اين باره لازم مى دانيم: 1️⃣ نخست اين كه در تعليمات دينى ما دستور داده شده هنگامى كه با مخالفان خود عهد و پيمان مى بنديد مراقب باشيد محكم كارى كنيد; با الفاظ صريح و شرايط لازم و رعايت نكاتى كه هرگونه بهانه پيمان شكنى را از مخالف مى گيرد عهدنامه را تنظيم كنيد. 💠اميرمؤمنان على(عليه السلام) در عهدنامه معروف مالك اشتر مى فرمايد: ✳️ «هرگز پيمانى را كه در آن تعبيراتى است كه جاى اشكال (و سوء استفاده دشمن) وجود دارد منعقد مكن»; 2️⃣نیز دستور داده شده عهد و پیمان را با کسى برقرار کنید که امید به وفاى او داشته باشید. 🔰در حدیثى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) که در غررالحکم آمده مى خوانیم:  به عهد و پیمان کسى که دین ندارد اطمنیان نکن (و از آن چشم بپوش)». 🔰در مورد لزوم وفاى به عهد نیز قرآن مجید و روایات اسلامى بر آن تأکید شدید دارند; قرآن مجید در سوره اسراء آیه 34 مى فرماید:  و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال مى شود». 🔰همچنین در جاى دیگرى از عهدنامه مالک اشتر مى خوانیم که على(علیه السلام) بعد از دستور مؤکد به مالک درباره وفاى به پیمان و عهد مى فرماید:  🔻هیچ یک از فرائض الهى همچون بزرگداشت وفاى به عهد و پیمان نیست که مردم جهان با همه اختلافات و تشتت آرایى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر داشته باشند». ❇️سپس مى افزاید: حتى مشرکان زمان جاهلیت ـ علاوه بر مسلمانان ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پیمان شکنى را آزموده بودند». 🔔وفاى به عهد به قدرى اهمیت دارد که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)🔰 در حدیثى مى فرماید: کسى که به عهد و پیمان خود وفادار نیست دین ندارد».
💠نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مى فرماید: «مَا أَیْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ یَرْعَ عُهُودَهُ وَذِمَمَهُ; کسى که به عهد و پیمان خود وفا نکند به خدا ایمان نیاورده است». 🔰در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم:  سه چیز است که خداوند اجازه تخلف به احدى درباره آنها نداده: اداى امانت خواه صاحب امانت انسان نیکوکارى باشد یا بدکار و وفاى به عهد در برابر نیکوکاران و بدکاران و نیکى به پدر و مادر چه نیکوکار باشند یا بدکار». 🔰از این تعبیر و تعبیرات دیگر استفاده مى شود که نمى توان به بهانه بدکار بودن یا کفر طرف معاهده; بعد از آنکه معاهده محکم شده است عهد و پیمان را شکست. ════🌼🕊🌼═
درسهایی ازقران کریم📗: (۲۱۱) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و پنجم 🍃...داستان بهانه‌های بی اساس‌...🍃 ♦️اشتباه نشود اسلام هرگز از پرسشهای علمی و سؤالات منطقی و همچنين تقاضای معجزه برای پی‌بردن به حقانيت دعوت پيامبر ص جلوگيری نمی‌كند چرا كه راه درك و فهم و ايمان همين‌ها است، ولی گروهی بودند كه برای نرفتن زير بار دعوت پيامبر ص سؤالات بی اساس و معجزات اقتراحی را بهانه قرار می‌دادند. 🔶و با اينكه پيامبر ص به اندازه كافی دليل و معجزه در اختيارشان قرار داده بود، هر يك از راه می‌رسيد پيشنهاد خارق عادت جديدی می‌كرد، در حالی‌ كه می‌دانيم اعجاز و خارق عادات بازيچه اين و آن نيست، به مقداری لازم است كه اطمينان به صدق گفته‌های پيامبر ص ايجاد كند. ♦️و گرنه پيامبر ص يك خارق‌العاده‌گر نيست كه گوشه‌ای بنشيند و هر كس بيايد و پيشنهاد معجزه‌ای مطابق ميل و سليقه خويش كند.‏از اين گذشته گاهی تقاضاهای نامعقولی همچون ديدن خدا با چشم، و يا ساختن بت می‌كردند.‏در واقع قرآن می‌خواهد به مردم هشدار دهد كه اگر شما دنبال چنين تقاضای نامعقول برويد، بر سرتان همان خواهد آمد كه بر سر قوم موسی آمد. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و ششم 🍃...داستان حسودان لجوج‌...🍃 ♦️بسياری از اهل كتاب مخصوصا يهود بودند كه تنها به اين قناعت نمی‌كردند كه خود آئين اسلام را نپذيرند بلكه اصرار داشتند كه مؤمنان نيز از ايمانشان باز گردند، و انگيزه آنان در اين امر چيزی جز حسد نبود. 🔶قرآن در آيات فوق به اين امر اشاره كرده می‌گويد:" بسياری از اهل كتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ايمان به كفر باز گردانند با اينكه حق برای آنها كاملا آشكار شده است" ♦️در اينجا قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد كه در برابر اين تلاشهای انحرافی و ويرانگر" شما آنها را عفو كنيد و گذشت نمائيد تا خدا فرمان خودش را بفرستد چرا كه خداوند بر هر چيزی توانا است" 🔶اين در واقع يك دستور تاكتيكی است كه به مسلمانان داده شده كه در برابر فشار شديد دشمن در آن شرائط خاص از سلاح عفو و گذشت استفاده كنند و به ساختن خويشتن و جامعه اسلامی بپردازند و در انتظار فرمان خدا باشند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*ازدریچه کتاب* (۳۰) ♻️نتایج یک‌نظر سنجی در باره خلقیات اجتماعی ما ایرانیان 🔘 دکتر مقصود فراستخواه (جامعه‌شناس) یک پیمایش آزمایشی در سطح ملی،که پرسش‌هایی دربارۀ خلقیات اجتماعی ایرانیان به شکل الکترونیکی با کمک تعدادی از  اعضای هئیت علمی دانشگاه های سراسر کشور انجام داده است و یکی از سؤالات آن پیمایش این بود که اگر روحیات و خلقیات ایرانی بحث انگیز است، بیشتر به کدام مؤلفه‌ها از خلقیات ایرانی مربوط می‌شود؟ ▫️ نتایج برحسب رتبه،به شرح زیر است: 🔸بالاترین جوابی که در بحث انگیز بودن خلقیات ایرانی داده بودند، «ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی» بود. 🔸در رتبه بعد «انتقاد پذیری» را بحث‌انگیز دیدند. این که ایرانیان از انتقاد آزرده و ناراحت می‌شوند و وقتی کسی از آن ها انتقاد کند، به دل می‌گیرند. 🔸در رتبۀ سوّم به رودربایستی زیاد، تعریف و تمجید در حضور یکدیگر و قضاوت‌های منفی در غیاب یکدیگر اشاره کردند. گفتند، تعارف ایرانیان در حد واقعیت و رفتارشان نیست. 🔸در رتبۀ چهارم گفتند، ایرانیان معمولا ً پنهان‌کاری می‌کنند و غالباً شفاف نیستند. 🔸 در رتبۀ پنجم گفتند، ایرانی‌ها خودمدارند؛ بیشتر خواسته‌های خود را مبنا قرار می‌دهند. بیش از این که به خواسته‌های جمعی و گروه و منافع عمومی فکر کنند، می‌خواهند خود را نجات دهند. 🔸در رتبۀ ششم معتقد بودند، احساسات در ایران بیشتر بر خردورزی چیره می‌شود. 🔸 در رتبۀ هفتم گفتند، «دروغ» بین ایرانیان رواج دارد. 🔸 سرانجام معتقد بودند ایرانی‌ها به سختی می‌توانند گفت‌و‌گو و توافق پایداری انجام دهند. 📝منبع : کتاب ما ایرانیان، صفحۀ ۲۰، نشر نی
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۱) *⚜️⚜️* وَ قَالَ (علیه السلام): عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ. 🟡ضرورت خدا شناسى و اطاعت (اخلاقى، عبادى، اعتقادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: خداى را اطاعت كنيد كه در نشناختن پروردگار عذرى نداريد. *🔰شرح و تفسیر حکمت 156 🔰* 👌🔆از چه كسى بايد اطاعت كرد؟ 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز خود اشاره به اين نكته مى كند كه از چه كسى بايد اطاعت و از چه كسى نبايد اطاعت كرد، مى فرمايد: «لازم است از كسى اطاعت كنيد كه از نشناختن او معذور نيستيد»; ⚛️منظور از «آن كس» در درجه اول ذات پاك خداوند متعال و در درجه بعد رسولش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم و بر حق اوست كه اطاعت از آنها اطاعت مطلقه است يعنى كسى نمى تواند بگويد چون نمى دانستم اطاعت نكردم، چرا كه بر هر كسى واجب است بخشنده نعمت ها را بشناسد; 💎كسى كه تمام هستى ما از اوست و ما هرگز نمى توانيم بگوييم چون نمى شناختيم در برابر ترك طاعتش معذور بوديم و بعد از شناخت خداوند بايد بداند او مطابق «قاعده لطف»، رسولانى را مبعوث مى كند تا پيامش را به بندگان برسانند و راه صحيح و باطل را به آنها نشان دهند و به هنگام رحلت رسولان، اوصياى آنها را بشناسند و پيام رسولان را از آنها بگيرند. 💎در ضمن هدف حضرت اين است كه به مردم هشدار دهد از اطاعتش سر نپيچند و بدانند هرگونه سرپيچى روز قيامت مايه سرافكندگى است و هيچ گونه عذرى از آنها قبول نخواهد شد. در تأیید این سخن،🔰در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)در تفسیر آیه شریفه «(فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ); بگو دلیل رسا و قاطع براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانه اى باقى نمى گذارد» فرمود: 🕋خداوند متعال روز قیامت به بنده اش مى گوید: آیا مى دانستى؟ اگر بگوید: آرى مى فرماید: چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى؟ و اگر بگوید نمى دانستم به او مى گوید: چرا یاد نگرفتى که عمل کنى و به این ترتیب با او مخاصمه مى کند و این است معناى حجت بالغه». ⚛️ولى امور بسیارى است که انسان بر اثر عدم شناخت، در برابر آن معذور است; مثلاً من اگر ندانم فلان غذا یا لباسى را که از بازار مسلمانان مى خرم دزدى و حرام است; غذا را بخورم و با لباس نماز بخوانم اگر فرضاً در قیامت از من سؤال کنند چرا چنین کردى مى گویم: نمى دانستم و هرگز به من نمى گویند چرا نرفتى و تحقیق و تفحص کنى و در اینجا جهل من عذر است; ولى در احکام شرع و معارف و عقائد دینى، جهل عذر نیست. 🔰بعضى دیگر از شارحان نهج البلاغه، تفسیر دیگرى براى این کلام حکمت آمیز مولا کرده و گفته اند: مفهوم آن این است که شما باید از شخص عاقلى اطاعت کنید که جهلى در افکار و اعمال او نیست که به هنگام سقوط در خطرات اعمالش، آن را عذرى براى خود بشمارید. 💎به تعبیر دیگر از شخص عاقلى پیروى کنید که شما را به راه راست و امن و امان ببرد نه به بیراهه هایى که ناچار باشید از آن به علت نادانى اعتذار جویید. 🔰ولى به یقین تفسیر اول که مورد قبول بیشتر مفسران نهج البلاغه است صحیح تر به نظر مى رسد. از جمله امورى که گواهى به صحت معناى اول مى دهد تعبیرى است که در نسخه دعائم الاسلام آمده که مى گوید: «عَلَیْکُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تَعْذِرُونَ فِی تَرْکِ طَاعَتِه». ════🌼🕊🌼═
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
بسم الله الرحمن الرحیم {مسئولیت انسان در برابر دیده‌ها و شنیده‌ها} ☀️سلام برشما که صبور و مقاومید،صبحتان بخیر وپربرکت🌾 لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ/اسراء36 چیزی را که یقین نداری، پیگیری نکن. بلای روز ما است، یک‌مرتبه یک چیزی شایعه می‌شود، کل مملکت را می‌گیرد که مسئولین باید بیایند بگویند این راست است یا دروغ! حالا خود مسئولین هم ممکن است بعضی‌هایشان صاف حرف نزنند ولی بالأخره ما نمی‌توانیم تا یک چیزی را شنیدیم این را اِس اِم اِس کنیم، پیام بدهیم، مصاحبه کنیم. این مسئله‌ی مهمی است، «لا تَقْفُ» پیگیری نکن چیزی را که علم نداری. باز می‌گوید: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا،حجرات،6، اگر فاسقی خبر آورد تحقیق کن، حالا آن زمان‌ها فاسق و عادل بود، حالا غیر از فسق و عدل که باید اگر فاسق بود، تحقیق کنیم، علاوه بر آن، عادل‌ها هم اگر حرف می‌زنند، عجله نکنید، ممکن است که یک کسی آن عالِم را گول زده باشد! ■گاهی وقت‌ها یک کسی یک چیزی می‌گوید که، یادم نمی‌رود که یک کسی کنار خیابان گفت: آقای قرائتی، من به تو علاقه داشتم، علاقه‌ام از تو هم رفت، گفتم: خوب اختیار با خودتان است، اگر عیبی دارم که می‌توانید تذکر بدهید، بفرمایید. گفت: آقازاده‌ی شما در کجا چه وچه کرده است ! جمعیت هم دورش جمع شدند، او هم فکر کرد که حالا جمعیت جمع شدند، دارد من را محاکمه می‌کند! حرف‌هایش که تمام شد، گفتم: پسر من! گفت: بله، آقازاده‌ی شما. گفتم: من اصلاً پسر ندارم! ✍🏻ان السمع و البصر وَ الفؤادکل ‌اولئک کان عنه مسئولا 🆔 @mah_daviat313
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
؛🍃 {اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛} ✍🏻 از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. (نوح، 10- 12)  ✔️راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ ؛ ✍🏻در بیانی امام صادق (علیه السلام) با استناد به آیات 10- 12 نوح می فرمایند: □هنگامی که رسیدنِ روزی ات را همراهِ سختی و کندی دیدی، زیاد استغفار کن، چرا که خداوند عزّوجلّ در کتابش می فرماید:از پروردگارتان، طلبِ مغفرت نمایید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان پیوسته بر شما بباراند و با اموال و فرزندان فراوان یاری تان رساند (یعنی در دنیا) و باغ های خرّم و نهرهای جاری عطایتان فرماید (یعنی در آخرت) (بحار الانوار، ج78، ص201، روایت 29) یا مهدی ادرکنی، وارد بشید👇🏻 🆔@mah_daviat313
*درسهایی از قران کریم* (۲۱۳) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد 🍃..داستان انحصار طلبان بهشت!..🍃 ♦️قرآن در آيات اشاره به يكی ديگر از ادعاهای پوچ و نابجای گروهی از يهوديان و مسيحيان كرده و سپس پاسخ دندانشكن به آنها می‌گويد:" آنها گفتند: هيچكس جز يهود و نصاری داخل بهشت نخواهد شد. 🔶در پاسخ ابتدا می‌فرمايد:" اين تنها آرزويی است كه دارند" (و هرگز به اين آرزو نخواهند رسيد).‏بعد روی سخن را به پيامبر ص كرده می‌گويد:" به آنها بگو هر ادعايی دليلی می‌خواهد چنانچه در اين ادعا صادق هستيد دليل خود را بياوريد. ♦️پس از اثبات اين واقعيت كه آنها هيچ‌دليلی بر اين مدعی ندارند وادعای‌انحصاری بودن بهشت، تنها خواب و خيالی است كه در سر می‌پرورانند، معيار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت يك قانون كلی بيان كرده، می‌گويد:‏آری كسی كه در برابر خداوند تسليم گردد و نيكوكار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و دوم 🍃..داستان انحصار طلبان بهشت!..🍃 ♦️۱_معنی" امانيهم:‏" امانيهم" جمع" امنية" به معنی آرزويی است كه انسان به آن نمی‌رسد.‏البته در اينجا اين مدعيان اهل كتاب يك آرزو بيشتر نداشتند و آن انحصار بهشت به آنها بود، ولی از آنجا كه اين آرزو خود سرچشمه آرزوهای ديگر و به اصطلاح دارای شاخ و برگهای ديگری است به صورت" جمع" (امانی) ذكر شده. 🔶۲_معنی" وجه":‏جالب توجه اينكه در آيه فوق اسلام به" وجه" نسبت داده شده (آنها صورت خود را در برابر خدا تسليم می‌كنند) اين به خاطر آن است كه روشنترين دليل برای تسليم در برابر چيزی آن است كه انسان با تمام صورت متوجه آن شود.‏اين احتمال نيز وجود دارد كه" وجه" به معنی ذات بوده باشد، يعنی آنها با تمام وجود خود تسليم فرمان پروردگارند. ♦️ ۳_ ضمنا اين نكته را به همه مسلمانان تعليم می‌كند كه در هيچ مورد زير بار سخنان بی دليل نروند و هر كس ادعايی كرد، از او مطالبه دليل كنند، و به اين ترتيب سد تقليدهای كوركورانه را بشكنند و تفكر منطقی بر جامعه آنان حاكم شود. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و سوم 🍃..داستان انحصار طلبان بهشت!..🍃 ♦️۴- معنی جمله" وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌: ذكر جمله" و هو محسن" بعد از بيان مساله تسليم، اشاره به اين است كه تا ايمان راسخ وجود نداشته باشد، نيكوكاری به معنی وسيع كلمه حاصل نخواهد شد. 🔶 ضمنا اين جمله نشان می‌دهد كه نيكوكاری برای اين افراد با ايمان جنبه يك فعل زودگذر ندارد، بلكه وصف آنها شده و در عمق جانشان نفوذ كرده است.‏نفی خوف و غم از پيروان خط توحيد، دليلش روشن است، چرا كه آنها تنها از خدا می‌ترسند. ♦️ و از هيچ چيز ديگر وحشت ندارند، ولی مشركان خرافی از همه چيز ترس دارند، از گفته‌های اين و آن، از فال بد زدن، از سنتهای خرافی و از بسيار چيزهای ديگر. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۲) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ، وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُم. 🟡فراهم بودن راه هاى هدايت (اخلاقى، اقتصادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: اگر چشم بينا داشته باشيد، حقيقت را نشانتان داده اند، اگر هدايت مى طلبيد شما را هدايت كردند، اگر گوش شنوا داريد، حق را به گوشتان خواندند. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 157 🔰* 👌🔆حقيقت براى حق طلبان آشكار است: 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود اشاره به اين نكته مى كند كه خداوند اسباب هدايت را آماده كرده است اگر از آن بهره نگيريد كوتاهى از شماست، مى فرمايد: «حقيقت به شما نشان داده شده است اگر چشم بينا داشته باشيد و وسائل هدايت در اختيار شماست اگر هدايت پذير باشيد و صداى حق در گوش شماست اگر گوش شنوا داشته باشيد»; ✳️هدف امام(عليه السلام) از بيان اين سخن آن است كه خداوند تمام وسايل هدايت و نجات و سعادت را در اختيار شما گذاشته است، آيات قدرتش را در پهنه آفرينش به شما نشان داده، درس هاى عبرتش را درباره اقوام پيشين در برابر شما قرار داده است چشم باز كنيد و آثار او را در عالم و سرنوشت اقوام گذشته را با چشم خود ببينيد. از سويى ديگر پيامبرانش مخصوصاً رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) را با كتب آسمانى ارسال داشته و پيام حق در گوش شما خوانده شده; پيامى كه هم مشتمل بر معارف و عقايد است و هم راه و رسم عبوديت و طريق تهذيب اخلاق و همچنين راه بهتر زيستن و سعادتمند شدن، همه اين پيام ها به گوش شما خوانده شده است. سعى كنيد آنها را بشنويد و در سايه آن ديدنى ها و اين شنيدنى ها راه هدايت را در برابر شما گشوده است اگر تصميم بر هدايت يافتن داشته باشيد شتاب كنيد و در اين راه گام بگذاريد و به سوى سرمنزل مقصود حركت كنيد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند به همه شما اتمام حجت كرده اگر راه خطا رفتيد و گرفتار مجازات الهى در دنيا و آخرت شديد بدانيد بر اثر كوتاهى خودتان بوده است. 🔰ريشه هاى اين گفتار حكيمانه در قرآن مجيد است. در آيه 104 سوره «انعام» مى خوانيم: «(قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا); دلايل بصيرت آفرين از طرف پروردگارتان براى شما آمده; كسى كه (به وسيله آن،) بصيرت و آگاهى يافت، به سود خود اوست; و كسى كه از ديدن آن چشم پوشيد به زيان خودش مى باشد». 🔰در آيه 204 سوره «اعراف» مى خوانيم: هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد; شايد مشمول رحمت (خدا) شويد». 🔰در قرآن مجيد كرارا درباره دوزخيان و كفار سخن به ميان آمده و آنها را افرادى مى شمارد كه گوش دارند و نمى شنوند، چشم دارند و نمى بينند، مى فرمايد: 🔻«(وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِّنَ الْجِنِّ وَالاِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ); به يقين گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم; آنها دل ها (= عقل ها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى كنند و) نمى فهمند; و چشمانى كه با آن نمى بينند; و گوش هايى كه با آن نمى شنوند; آنها همچون چهارپايانند; بلكه گمراه تر! اينان همان غافلانند (چون امكان هدايت دارند و بهره نمى گيرند)». 🔰در آیه 10 سوره «ملک» از قول دوزخیان چنین نقل شده است:👈 و مى گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل مى کردیم، در میان دوزخیان نبودیم». ✳️از آیات قرآنى و کلام حکیمانه بالا و روایات فراوان اسلامى استفاده مى شود که آنچه براى هدایت انسان ها لازم بوده از سوى خداوند فراهم شده است. مشکل از ناحیه انسان هایى است که فاقد گوش شنوا و چشم بینا هستند. 🔰در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لَیْسَ الاْعْمى مَنْ یَعْمی بَصَرُهُ إنَّمَا الاْعْمى مَنْ تَعْمی بَصیرَتُهُ; نابینا کسى نیست که چشم خود را از دست داده باشد. نابینا کسى است که بصیرت ندارد». 🔰در خطبه 88 نهج البلاغه نیز آمده بود: نه هر کس که دل دارد خردمند و نه هر کس که گوش دارد شنواست و نه هر کس که چشم دارد بیناست».👈در دعاها نیزمکرر💎 از خدا چشم بینا و گوش شنوا و قلب دانا مى خواهیم; از جمله در دعایى ذیل زیارت آل یاسین آمده است که ده چیز از خداوند تقاضا مى کنیم از جمله این که چشم مرا را از نور بینش و گوش مرا از نور حکمت پر کن; ════🌼🕊🌼═
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:* (۲۶) ✳️ *چرا اروپاییان حکومت کلیسا را کنار زدند* ؟ ✔️ شهید مطهری(ره): 🔹 کلیسا اولًا مسائلی را به عنوان دین به زور تحمیل می‌کرد که با عقل سازگار نبود، چه رسد به دین. ثانیاً این عقاید را به زور تحمیل می‌کرد و شکنجه ‏های طاقت ‏فرسا می‌داد. 🔸 در حقیقت، در اروپا مدتی دین بر اجتماع (نه بر دلها) مانند یک حکومت دیکتاتور حکومت می‌کرد و علم تدریجاً این حکومت را از دست دین (بلکه از دست اولیاء و متولّیان دین) گرفت و حکومت آنها را ساقط کرد. 🔹 از نظر اروپاییان دین یعنی یک کابوس وحشتناک، یک اختناق فکری، یک خفه ‏شو و فضولی ‏نکن، یک هیولای سهمگین. 🔸 اینها سبب شد که بی‏دینی به عنوان عکس ‏العملی علیه این اختناق ها، نه به عنوان یک فکر و قانون فکری پیدا شد. 🔹 چیز دیگری که سبب شد بی‏دینی و الحاد به عنوان عکس‏العمل پیدا شود، عقاید سخیف و خرافه کلیسا بود که با هیچ وسیله قابل اصلاح نبود. 📚 یادداشت‏ها، مرتضی مطهری ج ‏4 ص164
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم □باقرآن دلها و خانه هایتان را نورانی کنید اللهم زین اخلاقنا بالقرآن اللهم نور قلوبنا بالقرآن - آیه ۵۸ 📢 = صــــدقه جاریه بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻 https://eitaa.com/Ghararemaa ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
*درسهایی ازقران کریم* (۲۱۴) ✍ قسمت صد و هفتاد و چهارم 🍃داستان‌تضادهای ناشی‌از‌انحصارطلبی‌🍃 ♦️شان نزول: جمعی از مفسران از ابن عباس چنين نقل كردند: هنگامی كه گروهی از مسيحيان" نجران" خدمت رسول خدا ص آمدند، عده‌ای از علمای يهود نيز در آنجا حضور يافتند. 🔶بين آنها و مسيحيان در محضر پيامبر ص نزاع و مشاجره‌ در گرفت. رافع بن حرمله" يكی از يهوديان رو به جمعيت مسيحيان كرد و گفت:‏آئين شما پايه و اساسی ندارد و نبوت عيسی و كتاب او انجيل را انكار كرد. ♦️مردی از مسيحيان نجران نيز عين اين جمله را در پاسخ آن يهودی تكرار نمود. و گفت آئين يهود پايه و اساسی ندارد، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و هر دو دسته را بخاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و پنجم 🍃داستان‌تضادهای ناشی‌از‌انحصارطلبی‌🍃 ♦️در آيات گذشته گوشه‌ای از ادعاهای بی‌دليل جمعی از يهود و نصاری را ديديم آيه مورد بحث نشان می‌دهد كه وقتی پای ادعای بی دليل به ميان آيد نتيجه‌اش انحصارطلبی و سپس تضاد است.‏می‌گويد:" يهوديان گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتی نزد خدا ندارند، و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان هيچ موقعيتی ندارند و بر باطلند. 🔶جمله" ليست ... علی شی‌ء" اشاره به اين است كه آنها در پيشگاه خدا مقامی ندارند، يا اينكه دين و آئين آنها چيز قابل ملاحظه‌ای نيست.‏سپس اضافه می‌كند:" آنها اين سخنان را می‌گويند در حالی كه كتاب آسمانی را می‌خوانند"! ♦️يعنی با در دست داشتن كتابهای الهی كه می‌تواند راهگشای آنها در اين مسائل باشد اين گونه سخنان كه سرچشمه‌ای جز تعصب و عناد و لجاج ندارد بسيار عجيب است. سپس قرآن اضافه می‌كند:" مشركان نادان نيز همان چيزی را می‌گفتند كه اينها می‌گويند" (با اينكه اينها اهل كتابند و آنها بت‌پرست) 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و ششم 🍃داستان‌تضادهای ناشی‌از‌انحصارطلبی‌🍃 ♦️ آيه سرچشمه اصلی تعصب را، جهل و نادانی معرفی كرده، چرا كه افراد نادان همواره در محيط زندگی خود محصورند و غير آن را قبول ندارند، به آئينی كه از كودكی با آن آشنا شده‌اند هر چند خرافی و بی اساس باشد سخت دل می‌بندند، و غير آن را منكر می‌شوند. 🔶در پايان آيه آمده است" خداوند داوری اين اختلاف را در قيامت به عهده خواهد گرفت" (فَاللَّـهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‌).‏آنجا است كه حقايق روشنتر می‌شود و اسناد و مدارك هر چيز آشكار است، كسی نمی‌تواند حق را منكر شود و به اين ترتيب اختلافات بر چيده خواهد شد، آری يكی از ويژگيهای قيامت، پايان يافتن اختلافات است. ♦️ضمنا آيه فوق به مسلمانان دلگرمی می‌دهد كه اگر پيروان اين مذاهب به مبارزه با آنها برخاسته‌اند و آئين آنها را نفی می‌كنند، هرگز نگران نباشند، آنها خودشان را هم قبول ندارند، هر يك چوب نفی بر ديگری می‌زند، و اصولا جهل و نادانی سرچشمه تعصب و تعصب سرچشمه انحصارگری است. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و هفتم 🍃...داستان ستمكارترين مردم‌...🍃 ♦️ در كتاب" اسباب النزول" از" ابن عباس" چنين آمده كه اين آيه در مورد" فطلوس" رومی و ياران مسيحی او نازل شده است، آنها با بنی اسرائيل جنگيدند و تورات را آتش زدند و فرزندان آنها را به اسارت گرفتند، بيت المقدس را ويران ساختند و مردارها در آن ريختند. 🔶مرحوم" طبرسی" در" مجمع البيان" از" ابن عباس" نقل می‌كند كه اين كوشش در تخريب و نابودی بيت المقدس هم چنان ادامه داشت تا زمانی كه به دست مسلمانان فتح شد.‏در روايتی از امام صادق ع نيز می‌خوانيم كه اين آيه در مورد قريش نازل گرديد، در آن هنگام كه پيامبر ص را از ورود به شهر مكه و مسجد الحرام جلوگيری می‌كردند. ♦️بعضی شان نزول سومی برای آيه گفته‌اند و آن اينكه منظور مكانهايی است كه مسلمانان در مكه برای نماز داشتند و مشركان پس از هجرت پيامبر ص آنها را ويران كردند.‏هيچ مانعی ندارد كه نزول آيه ناظر به تمام اين حوادث بوده باشد، بنا بر اين هر يك از شان نزولهای فوق يكی از ابعاد مساله را منعكس می‌كند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۲۱۵) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و هشتم 🍃...داستان ستمكارترين مردم‌...🍃 ♦️ بررسی شان نزولهای فوق نشان می‌دهد كه روی سخن در آيه به هر سه گروه، يهود و نصاری و مشركان، است، هر چند بحثهای آيات گذشته، بيشتر به يهود اشاره می‌كرد و گاهی به نصاری. 🔶به هر حال" يهود" با ايجاد وسوسه در مساله تغيير قبله كوشش داشتند كه مسلمانان به سمت بيت المقدس نماز بخوانند تا با اين كار هم تفوقی بر آنها داشته باشند و هم مسجد الحرام و كعبه را از رونق بيندازند. ♦️ مشركان مكه" نيز با منع پيامبر اسلام ص و مسلمانان از زيارت خانه خدا عملا به سوی خرابی اين بنای الهی گام برمی‌داشتند.‏" مسيحيان" نيز با گرفتن بيت المقدس و ايجاد وضع ناهنجاری كه در بالا از ابن عباس نقل شد در تخريب آن می‌كوشيدند. 🔶قرآن در برابر اين سه گروه و تمام كسانی كه در راهی مشابه آنها گام بر می‌دارند می‌گويد:" چه كسی ستمكارتر است از آنها كه از بردن نام خدا در مساجد الهی جلوگيری می‌كنند و سعی در ويرانی آنها دارند " 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و نهم 🍃...داستان ستمكارترين مردم‌...🍃 ♦️ به اين ترتيب قرآن اين جلوگيری را ستمی بزرگ و عاملان آن را ستمكارترين مردم معرفی می‌كند و راستی هم چه ستمی از اين بالاتر كه در تخريب پايگاه‌های توحيد بكوشند و مردم را از ياد حق باز دارند و شرك و فساد را در جامعه گسترش دهند. 🔶سپس در ذيل اين آيه می‌گويد:" شايسته نيست آنها جز با ترس و وحشت وارد اين اماكن شوند".‏يعنی مسلمانان و موحدان جهان بايد آن چنان محكم بايستند كه دست اين ستمگران از اين اماكن مقدس كوتاه گردد و احدی از آنان نتوانند آشكارا و بدون ترس و وحشت وارد اين مكانهای مقدس شوند. ♦️ اين احتمال نيز در تفسير جمله فوق وجود دارد كه اين گونه افراد ستمكار با اين عمل هرگز موفق نخواهند شد كه اين مراكز عبادت را در اختيار خود بگيرند. بلكه سرانجام چنان می‌شود كه جز با وحشت نمی‌توانند گام در آن بگذارند، درست همان سرنوشتی كه مشركان مكه در مورد مسجد الحرام پيدا كردند. 🔶و در پايان آيه مجازات دنيا و آخرت اين ستمكاران را با تعبير تكان دهنده‌ای بيان كرده، می‌گويد:" برای آنها در دنيا رسوايی است و در آخرت عذاب عظيم ‏و اين است سرنوشت كسانی كه بخواهند ميان بندگان و خدايشان جدايی بيفكنند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد 🍃...داستان ستمكارترين مردم‌...🍃 ♦️طرق ويرانی مساجد: ‏بدون شك مفهوم آيه فوق، مفهومی وسيع و گسترده است و به زمان و مكان معينی محدود نمی‌شود، همانند ساير آياتی كه در شرائط خاصی نازل گرديده اما حكم آن در همه قرون و اعصار ثابت است، بنا بر اين هر كس و هر گروه به نوعی در تخريب مساجد الهی بكوشد و يا مانع از آن شود كه نام خدا و عبادت او در آنجا انجام گيرد مشمول همان رسوايی و همان عذاب عظيم است كه در آيه اشاره شده. 🔶توجه به اين نكته نيز لازم است كه جلوگيری از ورود به مسجد و ذكر نام پروردگار و كوشش در تخريب آن، تنها به اين نيست كه مثلا با بيل و كلنگ ساختمان آن را ويران سازند، بلكه هر عملی كه نتيجه آن تخريب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نيز مشمول همين حكم است. ♦️چرا كه در تفسير آيه‌ إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّـهِ ... (سوره توبه آيه ۱۸) چنان كه خواهد آمد طبق صريح بعضی از روايات، منظور از عمران و آبادی مسجد تنها ساختمان آن نيست، بلكه حضور در آنها و توجه به محافل و مجالس مذهبی كه در آنها تشكيل می‌گردد و موجب ياد خدا است نيز يك نوع عمران است، بلكه مهمترين عمران شمرده شده. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ ⚡️ بسم الله النور ☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده 📚 🎧سروران عزیز و ارجمندمهدوی، سعی کنید وقت بگذاریدبشنوید 👌🏻 [روزتان را بدون قرآن سپری نکنید، اما با توجه و حضور قلب❤️ ] 💟ثواب نشررا هدیه کنید محضر قرآن کریم وپیامبر رحمت صل الله علیه واله وسلم،شهداواموات‌مومنین🌸، امیدکه با قرآن مانوس ومحشور شویم ،ان‌شاءالله‌. ➕حدیث کساء ➕دعای عهد ➕زیارت آل یس 🆔 @mah_daviat313
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بسیاردیدنی؛ شور و شعف عالِم ملکوتی حضرت آیت الله بهاءالدینی هنگام شنیدن مدح حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان حبیب‌الله چایچیان میلادحضرت زهرای‌بتول‌ سلام الله علیها و حضرت روح الله رحمت الله علیه بر شما مبارک 🌤 🆔 @mah_daviat313
درسهایی ازقران کریم📗: *درسهایی ازقران کریم📗:* (۲۱۶) ✍ قسمت صد و هشتاد و یکم 🍃...داستان ستمكارترين مردم‌...🍃 ♦️طرق ويرانی مساجد:بنا بر اين در نقطه مقابل، آنچه باعث شود كه مردم از ياد خدا غافل گردند و از مساجد باز مانند، ظلمی است بسيار بزرگ!‏عجب اينكه در عصر و زمان ما گروهی از متعصبين نادان و خشك و دور از منطق از وهابيان به بهانه احيای توحيد، سعی در تخريب پاره‌ای از مساجد و ساختمانهايی كه بر قبور بزرگان اسلام و صلحاء شده. 🔶و هميشه مركز ياد خدا است دارند، و عجيبتر اينكه اين ستمگران بی منطق، اعمال خود را تحت عنوان مبارزه با شرك انجام می‌دهند و در اين راه مرتكب انواع گناهان و كبائر می‌شوند. ♦️در حالی كه اگر فرضا كار خلافی در يكی از اين مراكز مقدس انجام شود بايد جلو آن را گرفت نه اينكه اين خانه‌های توحيد را به تخريب كشاند، كه اين كار همانند كار مشركان جاهليت است. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و دوم 🍃...داستان ستمكارترين مردم‌...🍃 ♦️بزرگترين ستم‌: نكته ديگری كه در اين آيه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه خداوند اين چنين اشخاص را ظالمترين افراد شمرده، و در واقع هم چنين است. 🔶زيرا تعطيل و تخريب مساجد و جلوگيری از مراكز توحيد، نتيجه‌ای جز سوق مردم به بی دينی نخواهد داشت، و می‌دانيم زيان اين كار از هر عملی بيشتر و عواقب شوم آن دردناكتر است. ♦️البته در موارد ديگری از قرآن‌كلمه اظلم (ستمكارترين مردم) در مورد بعضی از گناهان ديگر نيز به كار برده شده است كه تمام آنها در واقع به مساله" شرك" و نفی توحيد باز می‌گردد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و سوم 🍃به هر سو رو كنيد خدا آنجا است!🍃 ♦️شأن نزول: در شان نزول آيه روايات مختلفی نقل شده است:‏ابن عباس می‌گويد: اين آيه مربوط به تغيير قبله است، هنگامی كه قبله مسلمانان از بيت المقدس به كعبه تغيير يافت يهود در مقام انكار بر آمدند و به مسلمانان ايراد كردند كه مگر می‌شود قبله را تغيير داد؟ آيه نازل شد و به آنها پاسخ داد كه شرق و غرب جهان از آن خدا است. 🔶در روايت ديگری می‌خوانيم: كه اين آيه در مورد نماز مستحبی نازل شده است كه هر گاه انسان سوار بر مركب باشد به هر سو كه برود (هر چند پشت به قبله باشد) می‌تواند نماز مستحبی بخواند.‏بعضی ديگر از" جابر" نقل كرده‌اند كه پيامبر ص گروهی از مسلمانان را به يكی از ميدانهای جنگ فرستاد، شب هنگام كه تاريكی همه جا را فرا گرفت نتوانستند قبله را بشناسند. ♦️و هر گروهی به سويی نماز خواندند، هنگام طلوع آفتاب ديدند همگی به غير جانب قبله نماز گذارده‌اند، از پيامبر ص سؤال كردند، آيه فوق نازل شد و به آنها اعلام كرد كه نمازهايشان در چنين حالتی صحيح بود (البته اين حكم شرائطی دارد كه در كتب فقهی آمده است). 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و چهارم 🍃به هر سو رو كنيد خدا آنجا است!🍃 ♦️شأن نزول: هيچ مانعی ندارد كه همه شان نزولهای فوق برای آيه ثابت باشد، و آيه هم‌ ناظر به مساله تغيير قبله باشد، هم خواندن نماز نافله بر مركب، و هم نماز واجب به هنگام نشناختن قبله، از اين گذشته اصولا هيچ آيه‌ای اختصاص به شان نزول خود ندارد و مفهوم آن بايد به صورت يك حكم كلی در نظر گرفته شود وای بسا از آن احكام گوناگونی استفاده شود. 🔶در آيه گذشته سخن از ستمگرانی بود كه مانع از مساجد الهی می‌شدند، و در تخريب آن می‌كوشيدند آيه مورد بحث دنباله همين سخن است، می‌گويد:‏" مشرق و مغرب از آن خدا است، و به هر طرف رو كنيد خدا آنجا است". ♦️چنين نيست كه اگر شما را از رفتن به مساجد و پايگاههای توحيد مانع شوند، راه بندگی خدا بسته شود، نه، شرق و غرب اين جهان تعلق به ذات پاك او دارد و به هر سو رو كنيد او آنجا است، همچنين تغيير قبله كه به خاطر مناسبتهای خاصی صورت گرفته، كمترين اثری در اين امر ندارد مگر جايی هست كه از خدا خالی باشد، اصولا خدا مكان ندارد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و پنجم 🍃به هر سو رو كنيد خدا آنجا است!🍃 ♦️لذا در پايان آيه می‌فرمايد:" خداوند نامحدود و بی نياز و دانا است" (إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ‌).‏توجه به اين نكته لازم است كه منظور از مشرق و مغرب در آيه فوق، اشاره به دو سمت خاص نيست بلكه اين تعبير كنايه از تمام جهات است.
🔶همانگونه كه مثلا می‌گوئيم: دشمنان علی به خاطر عداوت و دوستانش از ترس، فضائل او را پوشاندند، اما با اين حال فضائلش شرق و غرب عالم را گرفت (يعنی همه دنيا) شايد تكيه بر خصوص شرق و غرب به خاطر اين باشد كه انسان، نخستين جهتی‌ را كه می‌شناسد. ♦️اين دو جهت است و بقيه جهات به وسيله مشرق و مغرب شناخته می‌شود.‏در قرآن مجيد نيز می‌خوانيم: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا:" شرق و غرب زمين را در اختيار جمعيتی كه مستضعف بودند قرار داديم" (اعراف- ۱۳۷). 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۴) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ. 🟡پرهيز از مواضع اتّهام (اخلاق اجتماعى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد، نبايد جز خود را نكوهش كند. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 159 🔰* 🔆از مواضع تهمت بپرهيز: 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به نكته مهمى درباره دفع سوء ظن ها مى كند،🔻 مى فرمايد: «كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را ملامت كند كه به او سوء ظن پيدا مى كند (بلكه بايد خود را سرزنش كند كه اسباب سوء ظن را فراهم كرده است)»; 🔷مسئله سوء ظن و گمان نياز به هزينه زيادى ندارد; بسيارند كسانى كه از يك يا چند قرينه ظنى فورا گمان بد درباره اشخاص مى برند، به همين دليل كسانى كه مى خواهند هدف تيرهاى تهمت قرار نگيرند بايد خود را از امورى كه سوء ظن برانگيز است دور دارند. 🔰قرآن مجید از جمله مسائلى که بر آن تأکید ورزیده این است که مسلمانان نسبت به یکدیگر سوء ظن نداشته باشند «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ); اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید چرا که بعضى از گمان ها گناه است». 🔷نیز دستورات مؤکدى بر «حمل فعل برادر مسلمان بر صحت» داده شده ولى با این حال طبیعت توده مردم این است که از قرائن کوچکى نتیجه هاى سوئى مى گیرند، ناگاه موج بدبینى بر مى خیزد و شاید صحنه جامعه اى را فرا مى گیرد. به همین دلیل در کنار دستور به پرهیز از گمان بد امر شده است که افراد، خود را در موارد سوء ظن و تهمت قرار ندهند. ✳️به بیان دیگر، ما نمى توانیم بگوییم چون در شریعت اسلام سوء ظن و تجسس حرام است، رفتن در مواضع تهمت مانعى ندارد و مردم باید به وظیفه خود عمل کنند و با حسن ظن به همه چیز بنگرند، زیرا تضمینى نیست که همه به این دستورات اسلامى بدون کم و کاست عمل نمایند، بنابراین سایر مردم تکلیفى دارند و ما هم وظیفه اى و اگر بخواهیم این موضوع را گسترش دهیم مى توان گفت: همان گونه که ارتکاب گناه ممنوع است، فراهم کردم زمینه هاى گناه براى دیگران نیز ممنوع است. 🔰در روایات اسلامى نیز تأکیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است: در حدیثى که ابن ابى الحدید در شرح همین کلام حکمت آمیز آورده چنین مى خوانیم که یکى از صحابه، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در کنار کوچه اى از کوچه هاى مدینه مشاهده کرد که زنى با اوست. او به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سلام کرد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پاسخش را گفت. هنگامى که آن شخص عبور کرد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وى را صدا زد و فرمود: «هذِهِ زَوْجَتی فُلانَةٌ; این زن را که دیدى فلانى همسرم است» آن مرد گفت: اى رسول خدا مگر ممکن است کسى درباره شما سوء ظنى ببرد؟ حضرت فرمود: شیطان در وجود انسان ها همچون خونى که در رگ هاست جریان دارد (اشاره به این که بى سر و صدا در همه جاى بدن انسان نفوذ مى کند; در فکر و چشم و گوش و دست و زبان او)». 🔰مرحوم شیخ حر عاملى در کتاب وسائل الشیعه در جلد 8 فصل آداب العشرة باب 19 احادیث فراوانى در این زمینه آورده است; 🔰از جمله در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود:از جاهاى تهمت خیز پرهیز کنید حتى یکى از شما با مادرش در کنار جاده (به صورت تهمت برانگیز) نایستد، زیرا همه او را نمى شناسند (و ممکن است شما را متهم کنند)». 🔰در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: سزاوارترین مردم به اتهام کسى است که با افراد متهم همنشین گردد». 🔰یکى از ادباى بزرگ فارسى زبان مى گوید: «هر که با بدان نشیند اگر طبیعت ایشان در او اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد و اگر به خراباتى رود به نماز کردن، منسوب شود به خمر خوردن». ════🌼🕊🌼═
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:* (۲۷) فلسفه و فایده نماز چيست؟ *♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام* *⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی»* *🔻براى بعضى خيلى عجيب به نظر مى ‏رسد كه اسلام كه دين اينچنين جامعى است و يك دين اجتماعى است،* *از يك طرف عدالت اجتماعى را جزء هدفهاى انبياء ذكر مى‏ كند (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)* *و از طرف ديگر براى دو ركعت نماز خواندن آنقدر ارزش قائل مى‏شود كه آن را مرز ميان اسلام و كفر مى‏ داند.* *🔻اين تعبير «الصَّلاةُ عَمودُ الدّينِ» حديث نبوى است و از اميرالمؤمنين و حضرت باقر (ع) هم نقل شده است‏ .* *مى ‏فرمايد: مَثَل نماز مَثَل عمود يك خيمه است. يك خيمه نياز به چادر، طناب و چيزهاى ديگر دارد* *ولى آن عمودى كه خيمه را به پا مى‏ دارد اساس آن است كه اگر خوابيد همه چيز ديگر خوابيده است.* *🔻اين همه اهميت براى نماز قائل شدن براى چيست؟ چه جهت و خصوصيتى دارد؟ فلسفه نماز چيست؟* *🔻درباره فلسفه اين عبادات، هم از خود قرآن و هم از احاديث و هم از كلمات علماى خيلى قديم‏  دو نكته استفاده مى‏ شود:* *1️⃣ يك نكته اين است كه در نماز اين فايده و اثر بار است كه به پادارنده ساير مقررات است.* *🔻وقتى انسان نماز بخواند و اين عباداتى را كه فلسفه آنها در ياد خدا بودن است به جاى آورد، در اين صورت هميشه در ياد دارد كه بنده است،* *هميشه در ياد دارد كه خدايى دارد كه آن خدا از او غافل نيست و طبعاً هميشه در ياد دارد كه اين خدا از او وظايفى و تكاليفى خواسته است.* *🔻اين يك ضامنى است براى اجراى دستورهاى اخلاقى و دستورهاى اجتماعى يعنى پشتوانه مقررات است.* *🔻چون واضع مقررات اخلاقى و اجتماعى خداست، انسان با عبادت هميشه به ياد آن واضع قانون است و به ياد آن كه مخالفت با قانون او چه كيفرهايى دارد.* *پس به اين وسيله، نماز، انسان را از كار بد باز مى‏دارد. قرآن هم مى‏ فرمايد:* *«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»* *اين تعبير براى اين است كه ما خيال نكنيم نماز فقط مقدمه است براى بازداشتن از منكرات و فحشاء- كه اينها مصاديق به هم ريختن مقررات اجتماعى است-* *بلكه خود «ذكر خدا» كه هدف نماز است از اين فايده نماز ، برتر است.* *🔻كأنّه اين فايده يعنى بازداشتن از فحشاء و منكر فايده تبعى است، فايده استطرادى است، نه فايده اصلى.* *🔻در آيه «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» ياد خدا را با لام غايت ذكر مى‏ كند* *🔻در آيه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» نمى‏ فرمايد:* *«أقم الصلاة لتنتهى عن الفحشاء و المنكر» نماز بخوان براى اين خصوصيت،* *🔻بلكه مى‏ فرمايد: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ يعنى نماز اين كار را هم مى ‏كند.* *🔻بازداشتن از فحشاء و منكر را به اصطلاح به عنوان «فايده» ذكر مى‏ كند نه غايت.* *🔻 «فايده» يعنى اثرى كه خواه ناخواه بر آن مترتب مى ‏شود،* *ولى «غايت» يعنى فلسفه وجودى.* *▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان شناسى قرآن)، ج‏29، ص: 265-264-با تلیخص و ویرایش جزئی -* *مى ‏فرمايد: مَثَل نماز مَثَل عمود يك خيمه است. يك خيمه نياز به چادر، طناب و چيزهاى ديگر دارد* *ولى آن عمودى كه خيمه را به پا مى‏ دارد اساس آن است كه اگر خوابيد همه چيز ديگر خوابيده است.* *🔻اين همه اهميت براى نماز قائل شدن براى چيست؟ چه جهت و خصوصيتى دارد؟ فلسفه نماز چيست؟* *🔻درباره فلسفه اين عبادات، هم از خود قرآن و هم از احاديث و هم از كلمات علماى خيلى قديم‏  دو نكته استفاده مى‏ شود:* *1️⃣ يك نكته اين است كه در نماز اين فايده و اثر بار است كه به پادارنده ساير مقررات است.* *🔻وقتى انسان نماز بخواند و اين عباداتى را كه فلسفه آنها در ياد خدا بودن است به جاى آورد، در اين صورت هميشه در ياد دارد كه بنده است،* *هميشه در ياد دارد كه خدايى دارد كه آن خدا از او غافل نيست و طبعاً هميشه در ياد دارد كه اين خدا از او وظايفى و تكاليفى خواسته است.* *🔻اين يك ضامنى است براى اجراى دستورهاى اخلاقى و دستورهاى اجتماعى يعنى پشتوانه مقررات است.* *🔻چون واضع مقررات اخلاقى و اجتماعى خداست، انسان با عبادت هميشه به ياد آن واضع قانون است و به ياد آن كه مخالفت با قانون او چه كيفرهايى دارد.* *پس به اين وسيله، نماز، انسان را از كار بد باز مى‏دارد. قرآن هم مى‏ فرمايد:* *«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»* *(ادامه دارد)* *▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان شناسى قرآن)، ج‏29، ص: 261-263-با تلخیص و ویرایش جزئی-* *⭕فرق اقامه نماز با خواندن نماز* *🔻بايد توجه داشت كه قرآن مجيد - در بیان اوصاف متقین - نمى ‏گويد نماز مى ‏خوانند،*
*درسهایی ازقران کریم* (۲۱۷) دکتردباغ: 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و ششم 🍃به هر سو رو كنيد خدا آنجا است!🍃 ♦️فلسفه قبله‌:‏نخستين سؤالی كه در اينجا پيش می‌آيد اين است كه اگر به هر سو رو كنيم خدا آنجاست، پس توجه به قبله چه لزومی دارد؟‏اما چنان كه بعدا نيز اشاره خواهيم كرد، توجه به قبله هرگز مفهومش محدود كردن ذات پاك خدا در سمت معينی نيست، بلكه از آنجا كه انسان يك وجود مادی است. 🔶و بالاخره بايد به سويی نماز بخواند، دستور داده شده است كه همه به يك سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهنگی در صفوف مسلمين پيدا شود، و از هرج و مرج و پراكندگی جلوگيری به عمل آيد فكر كنيد. ♦️اگر هر كسی به سويی نماز می‌خواند و صفوف متفرق تشكيل می‌دادند چقدر زننده و ناجور بود؟‏ضمنا سمتی كه به عنوان قبله تعيين شده (سمت كعبه) نقطه‌ای است مقدس كه از قديمی‌ترين پايگاههای توحيد است و توجه به آن بيدار كننده خاطرات توحيدی می‌باشد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ✍ قسمت صد و هشتاد و هفتم 🍃خرافات يهود و نصاری و مشركان‌🍃 ♦️فلسفه قبله‌:‏تعبير به" وَجْهُ اللَّـهِ‌" به معنی صورت خدا نيست، بلكه" وجه" در اينجا به معنی ذات است.در روايات متعددی می‌خوانيم كه به اين آيه، برای صحت نماز كسانی كه به غير سمت كعبه از روی اشتباه و يا عدم توانايی بر تحقيق نماز خوانده‌اند استناد شده، و نيز به همين آيه برای صحت نماز خواندن بر مركب، استدلال نموده‌اند. 🔶اين عقيده خرافی كه خداوند دارای فرزندی است هم مورد قبول مسيحيان‌ است، هم گروهی از يهود، و هم مشركان، هر سه طايفه معتقد بودند كه خداوند فرزندی برای خود انتخاب كرده است.‏در آيه ۳۰ سوره توبه می‌خوانيم: يهود گفتند:" عزير" پسر خدا است، و نصاری گفتند: مسيح فرزند خدا است، اين سخنی است كه با زبان خود می‌گويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، خدا آنها را بكشد، چگونه دروغ می‌گويند"؟! ♦️درآيه‌۶۸يونس نيز درباره‌ مشركان‌ میخوانيم: گفتند خداوند برای خود فرزندی انتخاب كرده است منزه است او، از همه چيز بی‌نياز است" در آيات بسيار ديگری از قرآن نيز اين نسبت ناروا از آنها نقل شده است.‏نخستين آيه مورد بحث برای كوبيدن اين خرافه چنين می‌گويد:" آنها گفتند خداوند فرزندی برای خود انتخاب كرده است، پاك و منزه است او از اين نسبتهای ناروا". 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و هشتم 🍃خرافات يهود و نصاری و مشركان‌🍃 ♦️خدا چه نيازی دارد كه فرزندی برای خود برگزيند؟ آيا نيازمند است؟‏محدود است؟ احتياج به كمك دارد؟ احتياج به بقاء نسل دارد؟" برای او است آنچه در آسمانها و زمين است" (بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌).‏" و همگان در برابر او خاضعند". 🔶او نه تنها مالك همه موجودات عالم هستی است، بلكه" ايجاد كننده همه آسمانها و زمين او است" (بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌).‏و حتی بدون نقشه قبلی و بدون احتياج به وجود ماده، همه آنها را ابداع فرموده است. ♦️او چه نيازی به فرزند دارد در حالی كه" هر گاه فرمان وجود چيزی را صادر كند به او می‌گويد: موجود باش، و آن فورا موجود می‌شود. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هشتاد و نهم 🍃خرافات يهود و نصاری و مشركان‌🍃 ♦️دلائل نفی فرزند:‏اين سخن كه خداوند فرزندی دارد بدون شك زائيده افكار ناتوان انسانهايی است كه خدا را در همه چيز با وجود محدود خودشان مقايسه می‌كردند.‏انسان به دلائل مختلفی نياز به وجود فرزند دارد: از يك سو عمرش محدود است و برای ادامه نسل تولد فرزند لازم است. 🔶از سوی ديگر قدرت او محدود است، و مخصوصا به هنگام پيری و ناتوانی نياز به معاونی دارد كه به او در كارهايش كمك كند.‏از سوی سوم جنبه‌های عاطفی، و روحيه انس‌طلبی، ايجاب می‌كند كه انسان مونسی در محيط زندگی خود داشته باشد كه آن هم بوسيله فرزندان تامين می‌گردد. ♦️بديهی است هيچيك از اين امور در مورد خداوندی كه آفريننده عالم هستی و قادر بر همه چيز و ازلی و ابدی است مفهوم ندارد.‏بعلاوه داشتن فرزند لازمه‌اش جسم بودن است كه خدا از آن نيز منزه می‌باشد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۵) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ . 🟡قدرت و زورگويى (اخلاقى، سياسى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: هر كس قدرت به دست آورد، زورگويى دارد. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 160🔰* 👌🔆قدرت و استبداد: 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه كه بسيار فشرده و پرمعناست مى فرمايد:🔻 «آنهايى كه به حكومت مى رسند (غالباً) مستبد مى شوند»; (مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ). 🔷«اسْتَأْثَرَ» از ريشه «اسْتئْثار» به معناى استبداد و خودكامگى و انحصارطلبى است. تاريخ نيز گواه روشنى بر اين معناست; بسيار بودند كسانى كه چون دستشان به حكومت نرسيده بود دم از حق و عدالت و مشورت و واگذارى كار مردم به مردم مى زدند; اما هنگامى كه بر مركب مراد سوار شدند و حكومت را در اختيار گرفتند بناى استبداد گذاشتند; نه به نصيحت كسى گوش دادند و نه به دوست و دشمن رحم كردند و خودكامگى را در حد اعلا در برابر رعايا انجام دادند. اين مطلب به قدرى شايع بوده و هست كه به صورت ضرب المثلى درآمده است: 🔖«مَنْ غَلَبَ سَلَبَ وَمَنْ عَزَّ بَزَّ; كسى كه غالب شود مى دزدد و كسى كه پيروز گردد سرمايه هاى ديگران را مى ربايد». 🔰ابن ابى الحديد در شرح اين سخن، شعرى از ابوالطيب (متنبّىء) نقل مى كند: «ظلم و ستم عادت انسان هاست و اگر شخص عفیف و عادلى یافتى حتماً به دلیلى است که ظلم نمى کند». 🔰قرآن مجید نیز اشاره اى به این معنا دارد; در آیه 34 سوره «نمل» از زبان ملکه سبأ که زنى باهوش و پرتجربه بود نقل مى کند: گفت: پادشاهان هنگامى که وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى کشند و عزیزان آن جا را ذلیل مى کنند; (آرى) روش آنان همواره این گونه است». 🔷در تاریخ اسلام نیز نمونه هاى فراوانى است از کسانى که پیش از دست یابى به حکومت، به ظاهر در سلک افراد متدین بودند; اما همین که به مقام و حکومتى رسیدند راه خودکامگى را پیش گرفتند. 🔰در داستان معروفى از عبدالملک بن مروان خلیفه ستمگر اموى مى خوانیم: قبل از آنکه به مقام خلافت برسد از عابدان و زاهدانى بود که در گوشه مسجد همواره مشغول به عبادت بود تا آنجا که او را «حمامة المسجد» (کبوتر مسجد) نامیدند; زیرا پیوسته قرآن تلاوت مى کرد. هنگامى که خبر مرگ پدرش و بشارت خلافت را به او دادند، قرآن را بر هم نهاد و گفت «هذا فِراقُ بَیْنى وَبَیْنِک» (براى همیشه من از تو جدا شدم و بعد به خودکامگى هاى حکومت پرداخت). 🔷یکى از صفحات سیاه کارنامه عبدالملک نصب «حجاج» به ولایت کوفه بود. به یقین اخبار جنایات «حجاج» و کشت و کشتار بى رحمانه و شکنجه زندانیان بى گناه به صورت گسترده به «عبدالملک» مى رسید; ولى خم به ابرو نمى آورد، چرا که حکومت چشم و گوش این انسان پست و بى ظرفیت و بى شخصیت را کور و کر کرده بود. امثال عبدالملک مروان در تاریخ بسیار بودند. 🔰یکى دیگر از رسوایى هاى عبدالملک بن مروان همان چیزى است که در کتاب انساب الاشراف از او نقل شده که بعد از رسیدن به خلافت منبر رفت و با عصبانیت به مردم گفت: شما مرا امر به پرهیزگارى و نیکى ها مى کنید، اما خودتان را فراموش مى کنید. به خدا سوگند از امروز به بعد اگر کسى مرا به تقوا امر کند گردنش را مى زنم (وَاللهِ لا یَأْمُرُنی أحَدٌ بَعْدَ یَوْمی هذا بِتَقْوَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ ضَرَبْتُ عُنُقَهُ). 🔰این سخن را با حدیثى از امام باقر(علیه السلام) که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوارنقل کرده پایان مى دهیم، حضرت فرمود: در تورات چهار جمله (پر ارزش) آمده است: کسى که مشورت نکند پشیمان مى شود و فقر مرگ بزرگ است و آن گونه که به دیگران جزا مى دهى به تو جزا داده خواهد شد و کسى که به حکومت دست یابد استبداد پیشه مى کند». ✴️پیامى که این جمله نورانى دارد این است که امام(علیه السلام) به پیروان خود توصیه مى کند مراقب باشید حکومت و مقام، معمولا انسان را به استبداد مى کشاند شما چنین نباشید. ════🌼🕊🌼═
*ازدریچه ی کتاب📚:* (۳۱) نامه سرگشاده (واسلاو هاول )به دبیر کل حزب کمونیست چکسلواکی آرامش گورستان من نه تاریخدانم و نه پیامبر. با وجود این، نمی توانم از بیان ملاحظاتی دربارۀ ساختار و شکل گرفتن چنین  اوضاعی خودداری کنم.  آنجا که، هرچند با برخی محدودیتها، رقابت آشکاری بر سر قدرت وجود دارد- به عنوان تنها ضامن واقعی  نظارت مردم بر این قدرت (و به عنوان تنها تضمین برای آزادی بیان)-، حاکمیت باید خواه ناخواه نوعی گفتگوی  آشکار و مداوم با جامعه داشته باشد. او مجبور است که همواره مسائل گوناگونی را که زندگی پیش میکشد، حل  نماید. اما آنجا که رقابت آشکاری برای قدرت موجود نیست (و بی تردید، آزادی بیان غایب است و یا دیر یا زود برچیده می شود)، و این در مورد همۀ رژیمهای آنتروپیک صادق است، حاکمیت خود را با زندگی وفق نمیدهد بلکه تلاش می کند تا زندگی را با نیازهای خود همراه کند. این به طور مشخص به معنای آن است که به جای حل علنی و  مداوم تناقضها، مطالبه ها و مسائلی که مطرح می شوند، صاف و ساده بر آنها سرپوش می گذارد. اما این تناقضها و مطالبه های پنهان شده، بر روی هم انباشته می شوند. زمانی که مقاومِت سرپوش به انتها میرسد، لحظۀ انفجار  فرا رسیده است. در این لحظه، سدّ سکون و بیحرکتی فرومیریزد و تاریخ وارِد صحنه میشود. حال، چه اتفاقی میافتد؟ البته هنوز حاکمیت به اندازۀ کافی نیرو در اختیار دارد تا مانع از آن شود که این تناقضها به رویارویی ها و  رقابت آشکار بر سر قدرت منجر شود. با این حال از چنان ابزارهایی برخوردار نیست که بتواند کاملاً در برابر این فشار، مقاومت ورزد. پس زندگی، دست کم آنجا که بتواند، یعنی در راهروهای مخفی قدرت، نخست بحث های سّری، و سپس رقابت پنهانی بر سر قدرت را تحمیل میکند. اما حاکمیت برای این تنشها آماده نیست، توانایی  دیالوگ و گفتگوی واقعی با زندگی (جامعه) در او نیست. پس دستپاچه میشود. توطئه های پشت پرده، درگیری  میان دستگاههای مختلف و رقابتهای شخصی موجب به هم خوردن نظم در هیئت دولت میشود و این بینظمی تا حلقۀ رهبران امتداد مییابد. نقاب سرد و بیروح و بیهویتی که آپاراتچیکها از هم هویتی خویش با حاکمیت یکدست داشتند، به ناگهان فرومیافتد؛ در پشت این نقاب، موجودات زنده ای نمودار میشوند که هر یک چنان که  در طبیعت آدمی است، در مسابقۀ قدرت درگیر میشوند و هر یک علیه دیگری، و به سود خود مبارزه میکنند. این  همان لحظه ای است که شاهد کودتاها، انقلابهای کاخی، جابجا شدن ناگهانی مقامات و تغییر مفاهیم کلیدی در  گفتارهای رسمی می شویم که فهم چرایی آنها برای ناظر بیرونی، اغلب دشوار است. این همان لحظه ای است که  توطئه های واقعی یا احتمالی، جنایات واقعی یا وهمی، و خطاهای یافته شده در گذشته های دور برملا می شوند.  لحظۀ برکنار کردنها، تهمتهای متقابل، و شاید حتا دستگیریها و محاکمه هاست. درحالی که تا این لحظه، همۀ  رهبران در مورد یکسانی اهداف و موفقیت اقداماتشان، یکدل و یکزبان بوده اند؛ اما به ناگهان، سامان یکپارچۀ  حاکمیت به اشخاص متمایزی تجزیه میشود که، چنانچه زبان همیشگی و مشترک میان خودشان را به کار گیرند،  از این پس، از آن برای متهم کردن یکدیگر استفاده می کنند. منبع: قدرت_بی_قدرتان نویسنده: واسلاو_هاول
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان* (۲۸) سوال : دیدگاه اسلام در زمینه فال بد یا خوب زدن چیست ؟ پاسخ اجمالی : تفأل (فال خوب زدن )آرى؛  تطيّر(فال بد زدن ) نه‏ پاسخ تفصیلی : پيغمبر اكرم تفأّل مى‏زد ولى تطيّر نمى‏زد؛ يعنى از رسم و سنّتى كه در ميان مردم بود آن را كه منشأ مى‏شد كه انسان در تصميم خودش راسخ بشود امضا مى‏كرد [و به‏] آن كه منشأ مى‏شد انسان از تصميم خودش باز بماند [توجه نمى‏كرد؛] يعنى به فال نيك مى‏گرفت ولى به فال بد نمى‏گرفت. يك روح مصمّم و متوكّل [اين طور است.] اگر مثلًا كسى بيرون مى‏آمد كه اسمش حسن بود [مى‏فرمود] به به، حسن، نيك، انْ‏شاءَاللَّه همه كارها نيك است، برويد. اما اگر كسى مى‏آمد كه اسمش اسم بدى بود ابداً اعتنا نمى‏كرد و مخصوصاً مى‏فرمود: «رُفِعَ عَنْ امَّتى الطِّيَرَةُ»  فال بد گرفتن از امت من بكلى برطرف شده است؛ «وَ اذا تَطَيَّرْتَ فَامْضِ»  اگر به چيزى فال بد گرفتى اعتنا نكن، برو، ترتيب اثر نده. مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏26، ص: 741 پاسخ دیگر استاد مطهری به سئوال بالا: دیدگاه اسلام در مساله - احکام نجومی و- سعد و نحس ايام چیست ؟ پاسخ اجمالی : دو نوع نجوم داریم : 1-نجوم‏ رياضى كه اوّل ماه كِى است و كى خسوف مى‏شود كى كسوف و حسابهاى رياضى است هيچ اشكالى ندارد و هيچ كسى هم ايراد نگرفته. -2-نجوم احکامی یعنی نجومى كه مربوط به تأثير اوضاع آسمانى در بشر است كه ازدواج در اين روز چنين است، مسافرت كردن در اين روز چنين است و ...این نوع نجوم ، اعتبار دینی ندارد . پاسخ تفصیلی : ...در مورد اموری نظیر: مسافرت كردن در حالى كه قمر در عقرب‏ است يا مسافرت كردن در فلان روز خوب نيست، مسافرت كردن در فلان روز خوب است،  كه اصطلاحاً «نجوم احكامى» ناميده مى‏شود، باید گفت يك عده روايات داريم كه ظاهر آنها همينها را تأييد مى‏كند، و از طرف ديگر يك عده روايات داريم كه شديداً اينها را نفى مى‏كند، مثل آنچه كه در نهج‏ البلاغه‏ است كه در كتب روايات هم ذكر شده است كه وقتى اميرالمؤمنين سلام اللَّه عليه مى‏خواستند به جنگ نهروان بروند، در حالى كه سوار شده و آهنگ رفتن كرده بودند اشعث قيس كِنْدى آمد در حالى كه يكى از خويشاوندانش همراهش بود و گفت: يا اميرَالمؤمنين! توقف بفرماييد و حركت نكنيد براى اينكه اين [مرد] سخنى مى‏گويد. فرمود: چه مى‏گويد؟ او آمد و گفت: من منجم هستم‏  اوضاع كواكب دلالت مى‏كند كه اگر شما در اين ساعت حركت كنيد و برويد به جنگ شكست مى‏خوريد و همه‏تان كشته مى‏شويد. اميرالمؤمنين به شدت به او حمله كرد؛ فرمود: هر كسى كه حرفهاى تو را باور كند بايد خدا و قرآن را تكذيب كند. ما وظيفه داريم در كارها به خدا توكل و اعتماد كنيم؛ و بعد فرمود: «سيروا عَلَى اسْمِ اللَّهِ»  به نام «خدا» حركت كنيد و هيچ به حرفهاى اينها ترتيب اثر ندهيد. رفتند و پيروز هم شدند و مى‏دانيم كه در هيچ جنگى لشكريان اميرالمؤمنين به اين سرعت و به اين تمامى پيروز نشدند كه غير از هشت نُه نفر از خوارج بقيه همه تارومار شدند. عبدالملك بن اعيَن برادر زرارة بن اعين است‏ روزى آمد خدمت امام صادق عليه السلام و عرض كرد: يَا بنَ رسولِ اللَّه! من گرفتار اين نجوم شده‏ام و اين نجوم در من وسواسى ايجاد كرده. ضمناً اين آدم منجّم هم بود، به همين نجوم احكامى عمل مى‏كرد، به اين حسابهايى كه اوضاع ستارگان مثلًا دلالت مى‏كند بر اينكه اگر امروز از طرف جنوب بروى چنين [مى‏شود،] از شمال بروى چنين، مسافرت چنين است و ازدواج چنين. كم‏كم عادت كرده بود و خيلى مصيبت بود كه تمام كارهايش را بر اساس راهنماييهاى نجومى انجام بدهد و اين سبب شده بود كه اصلًا زندگى‏اش فلج شود چون يك روز مثلًا چندمِ ماه بود نحس بود، يك روز قمر در عقرب بود، روز ديگر فلان ستاره در پيش رو بود. گفت: يَابنَ رسولِ اللَّه! من اين طور شده‏ام. در حديث نوشته‏اند- در وسائل‏ است- حضرت با كمال تعجب فرمود: تو به اين چيزها عمل و اعتنا مى‏كنى؟! گفت: بله يَابنَ رسولِ اللَّه، چطور؟ فرمود: الآن حركت مى‏كنى مى‏روى به خانه‏ات و تمام اين كتابها را يكجا آتش مى‏زنى. امر امام بود؛ رفت تمام كتابها را يكجا آتش زد. روايات زيادى در نهى از ترتيب اثر دادن به اين امور داريم. يك سلسله روايات سومى داريم‏  كه از آنها انسان اين طور مى‏فهمد كه نحوست ايام و اوضاع كواكب يا اساساً در زندگى انسان اثر ندارد يا اگر هم اثرى داشته باشد، 1. توكّل به خدا 2. توسّل به ائمه و 3. صدقه دادن اثر اينها را از بين مى‏برد. من خودم از آن زمان كه [اين روايات را] ديدم، اصلًا بنايم بر اين است كه در هيچ كارى به اين امور ترتيب اثر ندهم ،فكر نمى‏كنم چنين چيزهايى هم وجود دارد. توكل مى‏كنم يا اگر مثلًا از سفر خودم نگرانى داشته باشم، بالاتر از توكّل صدقه‏اى هم مى‏دهم. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى    ج‏26    ص736- با تصرف جزیی ویرایشی-