eitaa logo
هرروزباقرآن📗
176 دنبال‌کننده
825 عکس
300 ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۞«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» ❤️«پروردگار شما گفته است:مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‌ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‌شوند!» 💌|غافر ۶۰| ╭═━⊰🍃🌸🍃
💞چو لرزد زمين با تكانى سترگ 🍃بـرون افـكـنـد رازهـاى بـزرگ 💞 در آن روز مـحشـر بگويد بـشـر 🍃 زمين را چـه آمد بلائى بـه سـر 💞زمين خـلـق را سـازد آگـه ز كـار ♦️«هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید _ و زمین بارهای سنگینش را خارج سازد! _ و انسان می‌گوید:زمین را چه می‌شودکه این گونه می‌لرزد؟! _ در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو می‌کند» ✍️ پیام آیه (زلزله ۱تا۴):‌ ۱_هستی شعور دارد. ۲_قيامت روز تحيّر انسان است. ۳_زلزله بزرگ زمين در آستانه قيامت، امری قطعی و حتمی است. ╭═━⊰🍃🌸🍃
*درسهایی ازقران کریم* (۲۲۶) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و هفتم 🍃.....داستان بنی اسرائیل......🍃 ♦️و چيزی به عنوان غرامت و يا فديه كه بلاگردان آنها باشد پذيرفته نمی‌شود" (وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ‌).‏" و هيچ شفاعتی (جز به اذن پروردگار) او را سود ندهد" (وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ).‏و اگر فكر می‌كنيد كسی در آنجا- جز خدا- می‌تواند انسان را كمك كند اشتباه است چرا كه" هيچكس در آنجا ياری نمی‌شود". 🔶بنا بر اين تمام راههای نجات كه در اين دنيا به آن متوسل می‌شويد همه بسته است، تنها و تنها يك راه باز است، و آن راه ايمان و عمل صالح، و در برابر گناهان توبه كردن و اصلاح خويش نمودن است. ♦️امامت" اوج افتخار ابراهيم (ع):‏از اين آيات به بعد سخن از ابراهيم پيامبر بزرگ خدا و قهرمان توحيد و بنای خانه كعبه و اهميت اين كانون بزرگ توحيد و عبادت است كه ضمن هيجده آيه اين مسائل را بر شمرده است.‏ 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و هشتم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️هدف از اين آيات در واقع سه چيز است :‏ نخست اينكه مقدمه‌ای باشد برای مساله تغيير قبله كه بعدا مطرح می‌شود تا مسلمانان بدانند اين كعبه از يادگارهای ابراهيم پيامبر بت‌شكن است و اگر امروز مشركان و بت پرستان آن را تبديل به بتخانه كرده‌اند اين يك آلودگی سطحی است و چيزی از ارزش و مقام كعبه نمی‌كاهد. 🔶ديگر اينكه يهود و نصاری ادعا می‌كردند ما وارثان ابراهيم و آئين او هستيم و اين آيات (در ارتباط با آيات فراوانی كه در باره يهود گذشت) مشخص می‌سازد كه آنها تا چه حد از آئين ابراهيم بيگانه‌اند. ♦️سوم اينكه مشركان عرب نيز پيوند ناگسستنی ميان خود و ابراهيم قائل‌ بودند، بايد به آنها نيز فهمانده شود كه برنامه شما هيچ ارتباطی با برنامه اين پيامبر بزرگ بت‌شكن ندارد.‏در آيه مورد بحث نخست می‌گويد:" بخاطر بياوريد هنگامی را كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگون آزمود و او از عهده آزمايش به خوبی بر آمد. 🔶آری اين آيه از مهمترين فرازهای زندگی ابراهيم ع يعنی آزمايشهای بزرگ او و پيروزيش در صحنه آزمايشها سخن می‌گويد، آزمايشهايی كه عظمت مقام و شخصيت ابراهيم را كاملا مشخص ساخت، و ارزش وجود او را آشكار كرد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔 درسهایی از نهج البلاغه* *⚜️⚜️* وَ قَالَ (علیه السلام): الْأَمْرُ قَرِيبٌ، وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ. 🟡توجّه به فنا پذيرى دنيا (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: آخرت نزديك، و زمان ماندن در دنيا اندك است. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 168🔰* 👌🔆نزديكى فرمان مرگ: 📜 امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و حكيمانه خود اشاره به كوتاهى عمر انسان در دنيا كرده مى فرمايد: 🔻 «فرمان مرگ نزديك است و مدّت همراهى (با مردم و مواهب دنيا) كوتاه»;(الاَْمْرُ قَرِيبٌ وَالاِصْطِحَابُ قَلِيلٌ). 💢واژه «امر» اشاره به پايان زندگى و فرا رسيدن مرگ است، 🔰 همان گونه در آيه 14 سوره «حديد» آمده است: «(وَغَرَّتْكُمُ الاَْمَانِىُّ حَتَّى جَآءَ أَمْرُ اللهِ); و آرزوهاى دورودراز شما را فريب داد تا فرمان خدا رسيد». 🔶«اصطحاب» به معناى همراه و همنشين بودن با مردم دنيا يا با مواهب و نعمت هاى حيات است. اين حقيقتى است كه همگان آن را مى دانيم و آثار آن را همه روز با چشم مشاهده مى كنيم; هر روز پيكر بى جان بعضى از دوستان يا غير دوستان را مى بينيم كه بر دوش ديگران به سوى آرامگاهشان حمل مى شود. جاى خالى بسيارى از دوستان و بستگان و عزيزان در ميان ما نمايان است. قبور آنها در دسترس ماست: غالباً به زيارت قبورشان مى رويم و از همه برتر در صفحات تاريخ ياد نام آورانى را ملاحظه مى كنيم كه در عصر خود چه قدرت و زندگى پرغوغايى داشتند; ولى به سرعت همه پايان گرفت و چيزى جز استخوان هاى پوسيده آنها در زير خاك و قصرهاى ويران شده شان باقى نمانده است. با اين وصف غالباً گرفتار غفلتيم، به پايان زندگى خود نمى انديشيم، توشه اى مناسب براى سفر پر خوف و خطر آخرت فراهم نمى سازيم. 💠به فرموده امام(عليه السلام) در حكمت 122 «گويى فرمان مرگ بر غير ما نوشته شده و گويى اين مردگانى را كه با چشم مى بينيم مسافرانى هستند كه به زودى به سوى ما باز مى گردند»; 🔰به همين دليل در روايتى كه مرحوم كلينى آن را در كتاب كافى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در ضمن خطبه اى نقل كرده مى خوانيم: «سُئِلَ أَىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسٌ; از آن حضرت پرسيدند: ⁉️كدام يك از مؤمنان باهوش ترند؟» فقال: «أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَأشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً; 🔻كسى كه بيش از همه به ياد مرگ باشد و كسى كه از همه آماده تر براى آن شود». 🔰در حدیث دیگرى در همان کتاب شریف از امام على بن الحسین(علیهما السلام) آمده است که مى فرمود:  بسیار تعجب است از کسانى که مرگ را (عملاً) انکار مى کنند در حالى که هر روز و شب، مردگان را مى بینند همچنین بسیار تعجب است از کسانى که جهان آخرت را انکار مى کنند در حالى جهان دنیا را مى بینند (که نشانه هاى آخرت در آن بسیار است)» شاعر مى گوید: فلک اى دوست! ز بس بى حد و بى مَر گردد * بد و نیک و غم و شادى همه آخر گردد ز قفاى من و تو گِرد جهان را بسیار * دى و اسفند مه و بهمن و آذر گردد ماه چون شب شود از جاى به جایى حیران * پى کیخسرو و دارا و سکندر گردد این سبک خنگ بى آسایشِ بى پا تازد * وین گران کشتى بى رهبر و لنگر گردد روز بگذشته خیال است که از نو آید * فرصت رفته محال است که از سر گردد کشتزار دل تو کوش که تا سبز شود * پیش از آن کین رخ گلنار معصفر گردد زندگى جز نَفَسى نیست غنیمت شمرش * نیست آمد که همراه نفس برگردد چرخ بر گرد تو دانى که چه سان مى گردد؟ * همچو شهباز که بر گِرد کبوتر گردد اندر این نیمه ره، این دیو تو را آخر کار * سر بپیچاند و خود بر ره دیگر گردد خوش مکن دل که نگشته است نسیمت اى شمع بس نسیم فرح انگیز که صرصر گردد ════🌼🕊🌼═
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۹۴) *⚜️⚜️* وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِي عَيْنَيْنِ. 🟡آينده نگرى (اخلاقى، اعتقادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: صبحگاهان براى آن كه دو چشم بينا دارد روشن است. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 169🔰* 👌🔆نشانه هاى حق آشكار است: 📜 امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه به كسانى كه حق را با تمام ظهور و بروز آن فهم نمى كنند هشدار مى دهد و مى فرمايد:🔻 «صبح براى آنها كه دو چشم بينا دارند روشن است»; (قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِي عَيْنَيْنِ) 📌اشاره به این که کسانى که چشم بصیرت دارند حق را به خوبى درک مى کنند، زیرا نشانه هاى آن کاملاً آشکار است; خواه این حق به معناى ذات پاک پروردگار باشد 🔰آن گونه که قرآن مجید مى فرماید: «(سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِى الاْفَاقِ وَفِى أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَىْء شَهِیدٌ)💎; به زودى نشانه هاى خود را در اطراف عالم و در درون جانشان به آنها نشان مى دهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است. آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است» و یا این که مراد از صبح قرآن مجید است، 🔰 همان گونه که مى فرماید: «(قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ); (آرى) از طرف خدا نور و کتاب روشنگرى به سوى شما آمد». یا این که منظور آیین اسلام و آورنده آن باشد 🔰 آن گونه که قرآن مى فرماید: «(لاَ إِکْرَاهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَىِّ); اکراهى در قبول دین نیست. (زیرا) راه راست از راه انحرافى روشن شده است» و یا این که مراد رسول گرامى اسلام باشد 🔰همان گونه که مى خوانیم: «(یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً وَدَاعِیاً إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً); اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و بیم دهنده; و تو را دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او قرار دادیم و چراغى روشنى بخش». 💠یا مقصود خود حضرت (و امامان اهل بیت) باشد، چنان که در زیارت «جامعه» آمده است: «خَلَقَکُمُ الله أنواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ». و در خطبه 87 نهج البلاغه نیز به این معنا اشاره شده است. یا این که منظور تمام آنچه گذشت و تمام حقایق عالم هستى است. 🔰قرآن مجید در سوره «اسراء» آیه 72 نیز مى فرماید: «(وَمَنْ کَانَ فِى هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِى الاْخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلا); اما کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است». 💢به هر حال این جمله به صورت ضرب المثلى در آمده و واژه «صبح» کنایه از حق و «ذى عَیْنَیْن» کنایه از صاحبان بصیرت و آگاه و واژه «أضاء» اشاره به ظاهر بودن حق است. ✴️ حال اگر کسانى گمراه شوند به علّت نابینایى آنهاست، یا این که چشم دارند و بر هم مى گذارند یا خفاش صفت از دیدن آفتاب حق به شب هاى تاریک و ظلمانى پناه مى برند. آنها سزاوار هرگونه سرزنش و مجازاتند آن گونه که شاعر پارسى زبان مى گویند: راه است و چاه و دیده بینا و آفتاب * تا آدمى نگاه کند پیش پاى خویش چندین چراغ دارد و بیراهه مى رود * بگذار تا بیفتد و بیند سزاى خویش! ════🌼🕊🌼═
درسهایی ازقران کریم (۲۲۷) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و نهم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️هنگامی كه از عهده اين آزمايشها بر آمد، خداوند می‌بايد جايزه‌ای به او بدهد" فرمود: من تو را امام و رهبر و پيشوای مردم قرار دادم. 🔶ابراهيم تقاضا كرد كه از دودمان من نيز امامانی قرار ده" تا اين رشته نبوت و امامت قطع نشود و قائم به شخص من نباشد . ♦️اما خداوند در پاسخ او" فرمود: پيمان من، يعنی مقام امامت، به ظالمان هرگز نخواهد رسيد"‏تقاضای تو را پذيرفتم، ولی تنها آن دسته از ذريه تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند! 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 @tadabbor_quran 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و دهم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️نکته۱: منظور از" كلمات" چيست؟‏از بررسی آيات قرآن و اعمال مهم و چشمگيری كه ابراهيم انجام داد و مورد تحسين خداوند قرار گرفت، چنين استفاده می‌شود كه مقصود از" كلمات" (جمله‌هايی‌ كه خداوند ابراهيم را به آن آزمود) يك سلسله وظائف سنگين و مشكل بوده كه خدا بر دوش ابراهيم گذارده بود، و اين پيامبر مخلص همه آنها را به عاليترين وجه انجام داد، اين دستورات عبارت بودند از: 🔶بردن فرزند به قربانگاه و آمادگی جدی برای قربانی او به فرمان خدا! بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمين خشك و بی آب و گياه مكه در جايی كه حتی يك نفر سكونت نداشت! قيام در برابر بت پرستان بابل و شكستن بتها و دفاع بسيار شجاعانه در آن محاكمه تاريخی و قرار گرفتن در دل آتش، و حفظ خونسردی كامل و ايمان در تمام اين مراحل! ♦️مهاجرت از سرزمين بت پرستان و پشت پا زدن به زندگی خود و ورود در سرزمينهای دور دست برای ادای رسالت خويش، و مانند اينها [در تفسير" المنار" از ابن عباس چنين نقل شده كه او اين آزمايشهای ابراهيم را از آيات مختلف قرآن در چهار سوره بيرون آورده كه به سی موضوع بالغ می‌شودو براستی هر يك از آنها آزمايشی بسيار سنگين و مشكل بود، اما او با قدرت و نيروی ايمان از عهده همه آنها بر آمد و اثبات كرد كه شايستگی مقام" امامت" را دارد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*پرسش وپاسخ براساس نظر اندیشمندان* (۳۴) *سئوال ۳  :از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟* پاسخ استاد مطهری ره : اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.. حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست. مثلا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خداست.. اما اگر ربا را می‌خوریم و در عین حال، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم می‌کنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود، می‌فهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است.. استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص211
*تربیت وخانواده* (۵۴) 💢 اخلاق بزرگ‌مردان ،در شیوه‌ی رفتار با همسران‌شان مشخص می‌شود؛ 🔹 زن نزد شوهرش مانند اسیری بی‌اختیار است ... می فرمایند: *«آگاه باشید و در مورد زنانتان توصیه‌ی خیر مرا قبول کنید؛زیرا آنان اسیرانی در دست شما هستند و شما مالک هیچ چیز از آنها جز آن (پیوند زناشویی و حفظ مال و ناموسشان) نیستید.»* 👈 و پیامبر ﷺ به‌ خاطر بیان عظمت حق و حقوق زن و اینکه واجب است با او به نیکی و لطافت رفتار شود می‌فرماید ...و بدانید که اخلاق بزرگ‌مردان و جوانمردان در شیوه‌ی رفتار و برخورد با همسرانشان مشخص می‌شود. 👈 همانطورکه پیامبر ﷺ می‌فرماید : «بهترین شما کسی است که برای خانواده‏‌اش از همه بهتر باشد و من از همه‏‌ی شما نسبت به خانواده‏‌ام بهتر هستم.» ◇ هرکسی می‌تواند با افراد غریبه و در بیرون از چهارچوب خانه‌اش خوش‌برخورد و خوش‌اخلاق باشد؛ 👈 اما اخلاق انسان در برخورد با خانواده‌اش مشخص می‌شود، چون نمی‌توان تظاهر به اخلاقی کرد که همیشه همراه انسان است. 📚التفسیر و البیان (۳/۱۶۳۳)
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:* (۳۵) موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با مخالفین فکری ‏ (1) ▪️پرسش سی و چهارم  (34): سیره امام علی علیه السلام را در مواجهه با مخالفین اعتقادی و سیاسی شان بیان کنید. 🔶پاسخ اجمالی :                                                                                                                           🔸روش اسلام اساسا در مواجهه با افکار مخالف موضعگیری به شکل :  ساکت شو  یا حق سوال در این مسائل را نداری - و نظیراين قبیل روش ها و حرفها نیست در زمان خود پيغمبر مى‏آمدند سؤال مى‏كردند، حضرت جواب مى‏داد. 🔸... على عليه السلام در زمان خلافت شيخين  -ابوبکر و عمر -مخصوصا زياد به مسجد مى‏رفت و [در بيان علت اين كار] مى‏فرمود: براى اين كه ندای اسلام در جهان بلند شده است، از اطراف و اكناف مردم دانشمندى مى‏آيند، سؤالاتى دارند، كسى بايد به آنها جواب بدهد.. ..-حتی ان حضرت به فردی که-  با بيان جسارت‏آميزش  خواستار مباحثه با ان حضرت شد ، خطاب به اصحابش که خواستند او را بسبب اهانت به ان حضرت تنببه كنند فرمود: با عصبانيت نمى‏شود دين خدا را قائم و راست كرد، با عصبانيت برهان خدا ظاهر نمى‏شود، بنشينيد سر جايتان! و به فرد جسارت کننده فرمود: اسْئَلْ بِكُلِّ لِسانِكَ وَ ما فى جَوانِحِكَ‏. بپرس با تمام زبانت، يعنى هرچه مى‏خواهد دل تنگت بگو، هرچه در درون دل دارى بگو. همين يك جمله كافى بود كه اين آدم را از ابتدا نرم كند. شروع كرد به سؤال كردن. چندين سؤال كرد و حضرت جواب دادند. 🔶پاسخ تفصیلی :  1️⃣ بخشى از كتابهاى حديثى ما احتجاجات است. مثلا بحار الانوار يك جلد در احتجاجات دارد. ما يك كتاب داريم در احتجاج: احتجاج‏ طبرسى. بايد اين احتجاجات را خواند. اينها مباحثاتى است كه علماى اديان ديگر و به طور كلى دانشمندان ديگر- كه بعضى از آنها دهرى و مادى‏مسلك، بعضى يهودى، بعضى مسيحى، بعضى زردشتى، بعضى صابئى و حتى بعضى بت‏پرست بودند- با ائمه عليهم السلام داشته‏اند. اينها مى‏آمدند نزد ائمه سؤال مى‏كردند، جواب مى‏شنيدند و مى‏رفتند. 2️⃣در تاريخ امده است كه : على عليه السلام در زمان خلافت شيخين - ابوبکر و عمر - مخصوصا زياد به مسجد مى‏رفت و [در بيان علت اين كار] مى‏فرمود: براى اين كه ندای اسلام در جهان بلند شده است، از اطراف و اكناف مردم دانشمندانى مى‏آيند، سؤالاتى دارند، كسى بايد به آنها جواب بدهد. 3️⃣گاهى اصحاب خاص خودش مثل سلمان و ابو‏ذر را مى‏فرستاد و به آنها مى‏فرمود: برويد در مسجد، مراقب باشيد اگر افرادى پيدا شدند كه راجع به اسلام سؤالاتى داشتند مبادا كسى باشد كه نتواند جواب آنها را بدهد، مبادا آدم جاهلى باشد با تندی و خشونت آنها را رد كند، اگر ديديد دانشمندى از يك جاى جهان پيدا شد و سؤالاتى درباره اسلام دارد فورا بياييد مرا خبر كنيد كه بروم جوابهايش را بدهم. 4️⃣در تاريخ امده است كه :  اميرالمؤمنين على عليه السلام در زمان خلافتشان مكرر اين جمله را مى‏فرمود كه : تا من زنده هستم هر سؤالى داريد از من بپرسيد كه اگر بميرم و در ميان شما نباشم ديگر كسى را پيدا نخواهيد كرد كه اين گونه از شما بخواهد كه از او سؤال كنيد: سَلونى قَبْلَ انْ تَفْقِدونى. 🔸نوشته‏اند يك مرتبه شخصى از پاى منبر بلند شد و با يك بيان جسارت‏آميزى گفت: «ايُّهَا الْمُدَّعى ما لا يَعْلَمُ وَ الْمُقَلِّدُ ما لايَفْهَمُ، انَا السّائِلُ فَاجِبْ» یعنی :  اى مدعىِ- العياذ باللَّه- جاهل و اى كسى كه نفهميده حرف مى‏زنى! من سؤال مى‏كنم تو جواب بده. وقتى به قيافه‏اش نگاه كردند ديدند به مسلمين نمى‏خورد. فقط قيافه‏اش را توضيح داده‏اند كه آدم لاغر اندامى بود و موى مجعّد و درازى داشت، كتابى را هم به گردنش آويخته بود «كَأنَّهُ مِنْ مُهَوَّدَةِ الْعَرَب» يعنى قيافه‏اش شبيه بود به عربهايى كه يهودى شدند. تا اين گونه جسارت كرد، اصحاب اميرالمؤمنين با ناراحتى بپاخاستند و خواستند اذيتش كنند: اين كيست كه جسارت مى‏كند؟!                                                                                 🔸على عليه السلام جمله‏اى دارد، فرمود : بنشينيد؛ انَّ الطَّيْشَ لايَقومُ بِهِ حُجَجُ اللَّهِ وَ لاتَظْهَرُ بِهِ بَراهينُ اللَّهِ. فرمود: اين شخص سؤال دارد، از من جواب مى‏خواهد، شما خشم گرفتيد، مى‏خواهيد خشونت به خرج بدهيد، غضب كرديد، عصبانيت به خرج مى‏دهيد، با عصبانيت نمى‏شود دين خدا را قائم و راست كرد، با عصبانيت برهان خدا ظاهر نمى‏شود، بنشينيد سر جايتان!
گفت من مى‏گويم: الى‏ ما تَدوسونَ هذَا الْبَيْدَرَ وَ تَحومونَ حَوْلَهُ حَوْمَ الْبَقَر؟! (و از اين گونه تعبيرات) تا كى شما مى‏خواهيد مثل گاو دور اين خرمن بچرخيد؟ بعد شروع كرد به سؤال كردن راجع به خدا. 🔸امام صادق عليه السلام جواب دادند و متنش در كتب حديث هست. گفت: اگر خدا راست است چرا خودش را نشان نمى‏دهد؟ حضرت فرمود: خدا چگونه خودش را نشان بدهد از اين بهتر؟! يك صانع چگونه مى‏تواند خودش را در صنعتش نشان بدهد كه خدا خودش را در اين عالم نشان نداده است؟ آيا خدا خودش را در خلقت تو نشان نداد؟ در خلقت آسمان و زمين نشان نداد؟ در چشم و دست و پا و جهاز هاضمه و ريه‏ات نشان نداد؟ در فلان گياه نشان نداد؟                                                                                                                                                       🔸ابن ابى العوجاء مى‏گويد: آنقدر گفت كه‏ يكمرتبه پيش من مجسم شد كه الان خدا خودش مى‏آيد و مى‏خواهد خودش را به من نشان بدهد!                                                                   🔵شما نظير و شبيه اين رفتارها را در كجا پيدا مى‏كنيد؟ علت اين امر چه بود؟ اين بود كه اسلام به منطق خودش اعتماد داشت... و اين كه پايه اين دين روى منطق و فكر و تفكر است‏. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، 399-397
بعد رو كرد به آن مرد و فرمود: اسْئَلْ بِكُلِّ لِسانِكَ وَ ما فى جَوانِحِكَ‏: بپرس با تمام زبانت، يعنى هرچه مى‏خواهد دل تنگت بگو، هرچه در درون دل دارى بگو. همين يك جمله كافى بود كه اين آدم را از ابتدا نرم كند. شروع كرد به سؤال كردن. چندين سؤال كرد و حضرت جواب دادند. 🔸متأسفانه در نقل، متن سؤال و جواب‏ها ذكر نشده است. همين قدر نوشته‏اند كه در آخر يكمرتبه ديدند آن شخص گفت: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص: 396-40 موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام  با عقاید  و اندیشه های مخالف ‏(2) ▪️پرسش : سیره امام صادق علیه السلام را در مواجهه با مخالفین فکری و اعتقادی شان بیان کنید. 🔶پاسخ : نمونه ذیل بیانگر سیره امام صادق علیه السلام در مواجهه با اندیشه های مخالفین می باشد : 🔸مفضّل بن عمر يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام است. رفت در مسجد مدينه نماز بخواند. خلوت بود. خودش مى‏گويد: «بعد از نماز، من درباره پيغمبر و عظمت او فكر مى‏كردم.» در همان حال ابن ابى العوجاء- كه يكى از زنادقه -کفار-  بود يعنى اصلا خدا را قبول نداشت، آمد كنارى نشست به طورى كه فاصله زيادى با مفضّل نداشت. بعد يكى از همفكرانش هم آمد كنار او نشست. شروع كردند با همديگر صحبت كردن. در بين صحبتها يكدفعه ابن ابى العوجاء گفت: من هرچه درباره عظمت اين آدم - پیامبر ص - كه در اينجا مدفون شده فكر مى‏كنم، متحيرم. ببين چه كرده است! چگونه به گردن مردم افسار زده است! در پنج وقت صداى شهادت به پيامبرى او بلند است. شروع كرد به كفر گفتن راجع به خدا، پيغمبر، قيامت و ... مفضّل آتش گرفت، نتوانست طاقت بياورد. آمد نزد او و با عصبانيت گفت: اى دشمن خدا! در مسجد پيغمبر خدا چنين سخنانى مى‏گويى؟! او پرسيد: تو كيستى و از كدام نحله  -مذهب - از نحله‏هاى - مذاهب - مسلمين هستى؟ از اصحاب كلامى؟ از فلان فرقه هستى؟ 🔸بعد گفت: اگر از اصحاب جعفر بن محمد هستى، ما همين حرفها و بالاتر از اينها را در حضور خودش مى‏گوييم، با كمال مهربانى همه حرفهاى ما را گوش مى‏كند به طورى كه ما گاهى پيش خودمان خيال مى‏كنيم كه تسليم حرف ما شد و  بزودی او هم حرف ما را قبول مى‏كند. بعد با يك سعه صدرى شروع مى‏كند به جواب دادن، تمام حرفهاى ما را جواب مى‏دهد. يك ذره از اين عصبانيتهايى را كه جنابعالى داريد او ندارد، ابدا عصبانى نمى‏شود. 🔸مفضّل برمى‏خيزد مى‏رود خدمت امام صادق عليه السلام و مى‏گويد: يا ابنَ رسول اللَّه! من يك چنين گرفتارى پيدا كردم.                                                                                                     🔸حضرت تبسّم مى‏كند و مى‏فرمايد: ناراحت نباش، اگر دلت مى‏خواهد فردا صبح بيا من يك سلسله درس توحيدى به تو مى‏گويم كه بعد از اين اگر با اين طبقه مواجه شدى بدانى چه جواب بدهى. كتاب‏ توحيد مفضّل‏ كه امروز در دست است مولود اين جريان است.                                                                                                                          🔵...اينگونه بوده كه اسلام توانسته باقى بماند. اگر روش امام صادق غير از اين بود امروز اثرى از اسلام نبود.  ( ادامه دارد )                                                         مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص: 396- 298؛ ص 131-132 موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با عقاید مخالف ‏ (3) 🔶ادامه پاسخ به پرسش (سیره امام صادق علیه السلام را  در مواجهه با مخالفین اعتقادی بیان کنید. )                                                                                                               🔸نمونه دیگری از سیره امام صادق علیه السلام  نسبت به مخالفین فکری - : ابن ابى العوجاء - ماتریالیسم و منکر خدا - يك سال در فصل حج به مسجدالحرام رفته بود! با رفقاى زنديق -مادی - خود حلقه‏اى را تشكيل داده بودند و با هم سخن مى‏گفتند. ظاهرا ابن مقفّع هم در آنجا بوده.يك وقت ابن مقفّع مى‏گويد: اين مردم را ببين، مثل گاوى كه به خرمن بسته باشند دور اين سنگها مى‏چرخند و در بين اينها يك نفر آدمى كه قابل صحبت كردن باشد نيست مگر آن شيخ - اشاره به امام صادق علیه السلام - كه آنجا نشسته.                                                                                                            🔸ابن ابى العوجاء بطرف حضرت رفت اما چقدر جسارت‏آميز! ابتدا كه نشست، گفت: يا ابن رسول اللَّه! مى‏دانى آدم وقتى در راه حلقش سرفه بگيرد بايد سرفه كند. فرمود: بله. گفت: آدم شك هم كه در دلش پيدا مى‏شود بايد بگويد. فرمود: بله.