eitaa logo
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
719 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
671 ویدیو
13 فایل
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند 👤توضیح خاص در نوع فعالیت این کانال: eitaa.com/esbatekhodavand/8393 📚کتب، 📽 فیلم و تولیدات این کانال: eitaa.com/esbatekhodavand/5212 🗣 ارتباط و دریافت کتاب نگارنده (اثبات خدا): esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 سلام امروز اول ربیع الاول ۱۴۴۶ است؛ نگارنده حدود ساعت ۲ دیشب، لحظه‌ای که مشغول صداگذاری حادثۀ شب لیلة المبیت (قسمت ۲۲، برنامۀ از سرزمین نور) بودم، یکی از مخاطبان محترم پیام داد: آیا می‌دانی امشب شب لیلة المبیت است؟ تاریخ این واقعهْ شب اول ربیع‌الاول سال اول قمری ذکر شده است. در این شب، مشرکان قصد داشتند دسته‌جمعی به خانه پیامبر (ص) حمله کنند و او را به شهادت برسانند؛ به امر الهی امام علی(ع) در بستر حضرت (ص) خوابید و در نتیجه رسول خدا(ص) توانست در آن شب به سمت مدینه، هجرت کند. بسیاری از مفسران، شأن نزول آیه شِراء یا آیه لیلة المبیت (و مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفسَهُ ابتِغَاءَ مَرضَاتِ اللَّـه) را این فداکاری امام علی(ع) در لیلة‌المبیت می‌دانند؛ برخی مفسران اهل سنت: ابن اثیر: اسد الغابة، ج ۴، ص ۲۵ تنوخى: المستجاد، ص ۱۰ غزالى: احیاء العلوم، ج ۳، ص ۳۹ یعقوبى: تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۳۹ گنجى شافعى: کفایة الطالب، ص ۲۳۹ حاکم حسکانى حنفى. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۹۷ شبلنجى: نور الابصار، ص ۸۶ ابن صباغ مالکى: الفصول المهمة، ص ۳۱ سبط بن جوزى: تذکرة الخواص، ص ۳۵ دیار بکرى: تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۲۵ قندوزى حنفى: ینابیع المودة، ص ۹۲ فخر رازى: التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۲۲۳ ابن ابى الحدید: شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۶۲ زینى دحلان: السیرة النبویة در حاشیه السیرة الحلبیة ج ۱، ص ۳۰۶ منبع پ.ن: نقاشی پیوست، نفس رسول (ص)، لیلة المبیت، اثر آقای حسن روح‌الامین. ❓ارسال سؤال یا نکته در مورد برنامۀ از سرزمین نور و دیدن ده‌ها پرسش مرتبط ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام؛ روایت فوق 👆🏻 بخشی از تحقیقِ نگارنده در کتب اصلی شیعۀ اثنی عشریه است که به ترتیب موضوع (در حال حاضر عقل) در حال بارگذاری است. برای اینکه در جریان موضوعات بعدی قرار بگیرید -اگر خدا بخواهد- در پست بعدی، فهرست موضوعاتی که قرار است به ترتیب منتشر شوند را خواهم نوشت. سپاس 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگویم حمد رب‌العالمین را عطا کرده است بر من عقل و دین را در نوبت قبل، فهرست برخی کتب مورد تحقیق خویش در موضوع شواهد وجود خدا تا بررسی ادیان و مذاهب گوناگون را برای علاقه‌مندان به تحقیق منتشر نمودم. سپس عرض کردم اگر خدا بخواهد تصمیم دارم بخشی از این تحقیق (منتخبی از آیات قرآن و روایات اصلی مذهب شیعۀ اثنی عشریه) را در قالب صورتک (استیکر) منتشر نمایم (نمونه) که به ترتیب موضوع از قرار زیر است: 👇🏻
👆🏻
تحقیق نگارنده به ترتیب موضوع:
۱
-
عقل
.
۲
-
یقین
.
۳
-
فکر
.
۴
-
تدبیر، بصیرت
.
۵
-
تجربه
.
۶
-
فهم
.
۷
-
تفقه
.
۸
-
اصلاح
.
۹
-
معرفت، تصدیق
.
۱۰
-
تبیین
.
۱۱
-
علم
.
۱۲
-
حماقت
.
۱۳
-
دقت مذموم (وسواس)
.
۱۴
-
شک و ظن
.
۱۵
-
معرفت خدا
.
۲۵
-
خدا
.
۲۶
-
معجزه
.
۲۷
-
قرآن
.
۲۸
-
دین
.
۲۹
-
اسلام
.
۳۰
-
پیامبران
.
۳۱
-
امام
.
۳۲
-
توسل
.
۳۳
-
زیارت
.
۳۴
-
شفاعت
.
۳۵
-
حدیث
.
۳۶
-
شیعه
.
۳۷
-
تبلیغ
.
۳۸
-
صفات خدا
.
۳۹
-
استدراج
.
۴۰
-
مؤمن
.
۴۱
-
کفر
.
۴۲
-
وعظ
.
۴۳
-
حدود الهی
.
۴۴
-
فتوا
.
۴۵
-
شبهه
.
۴۶
-
خلقت
.
۴۷
-
فرشته، جن، انسان
.
۴۸
-
طبیعت
.
۴۹
-
عالم ذرّ
.
۵۰
-
زن
.
۶۱
-
حقوق اعضای بدن
.
۶۲
-
فطرت
.
۶۳
-
قلب
.
۶۴
-
اختیار و جبر
.
۶۵
-
هدایت
.
۶۶
-
گمراهی
.
۶۷
-
هلاکت
.
۶۸
-
حسنه، سیئه
.
۶۹
-
طاعت، نافرمانی
.
۷۰
-
نفس انسان
.
۷۱
-
شیطان
.
۷۲
-
وسوسه
.
۷۳
-
سخن
.
۷۴
-
سکوت، صمت
.
۷۵
-
غفلت
.
۷۶
-
لغو و لهو
.
۷۷
-
عجله
.
۷۸
-
انحراف
.
۷۹
-
غرور
.
۷۰
-
تواضع
.
۸۱
-
تکبر
.
۸۲
-
عُجب
.
۸۳
-
اخلاق
.
۸۴
-
ریا
.
۸۵
-
نفاق
.
۸۶
-
ریاست
.
۸۷
-
تعصب
.
۸۸
-
عیبجویی
.
۸۹
-
سرزنش
.
۹۰
-
سخن چینی
.
۹۱
-
تمسخر
.
۹۲
-
حسد
.
۹۳
-
کینه
.
۹۴
-
جدل و نزاع
.
۹۵
-
خشم
.
۹۶
-
غیبت
.
۹۷
-
تهمت
.
۹۸
-
تحقیر
.
۹۹
-
توهین و فحش
.
۱۰۰
-
تجاوز
.
۱۰۱
-
مکر
.
۱۰۲
-
حرص
.
۱۰۳
-
انتقام
.
۱۰۴
-
ظلم
.
۱۰۵
-
مظلوم
.
۱۰۶
-
جرم
.
۱۰۷
-
گناه
.
۱۰۸
-
فسق
.
۱۰۹
-
فحشاء
.
۱۰۰
-
فجور
.
۱۰۱
-
فساد
.
۱۰۲
-
خیانت
.
۱۰۳
-
دروغ
.
۱۰۴
-
نفرین
.
۱۰۵
-
سیلی
.
۱۰۶
-
دزدی
.
۱۰۷
-
قتل
.
۱۰۸
-
غصب
.
۱۰۹
-
حکم گمشده
.
۱۱۰
-
منت
.
۱۱۱
-
ترس
.
۱۱۲
-
شرک
.
۱۱۳
-
آمال
.
۱۱۴
-
غنا
.
۱۱۵
-
نگاه
.
۱۱۶
-
زنا
.
۱۱۷
-
لواط
.
۱۱۸
-
عفت
.
۱۱۹
-
اسراف
.
۱۲۰
-
شراب، قمار
.
۱۲۱
-
شطرنج
.
۱۲۲
-
سحر
.
۱۲۳
-
وعده
.
۱۲۴
-
قیاس
.
۱۲۵
-
نقص
.
۱۲۶
-
بدعت
.
۱۲۷
-
دارو و درمان
.
۱۲۸
-
آخرالزمان
.
۱۲۹
-
غفران
.
۱۲۰
-
توبه
.
۱۲۱
-
تکلیف
.
۱۲۲
-
عمل
.
۱۲۳
-
ایمان
.
۱۲۴
-
مومن
.
۱۲۵
-
عبادت
.
۱۲۶
-
تطیر، تفأل
.
۱۲۷
-
خیر و شر
.
۱۲۸
-
حُبّ الهی
.
۱۲۹
-
خوف الهی
.
۱۳۰
-
دعا
.
۱۳۱
-
مناجات
.
۱۳۲
-
حمد
.
۱۳۳
-
ذکر
.
۱۳۴
-
انذار
.
۱۳۵
-
تذکر
.
۱۳۶
-
عبرت
.
۱۳۷
-
توکل
.
۱۳۸
-
تسلیم، خشوع، تضرع
.
۱۳۹
-
نماز
.
۱۴۰
-
روزه
.
۱۴۱
-
حیاء
.
۱۴۲
-
غیرت
.
۱۴۳
-
شرف
.
۱۴۴
-
حجاب
.
۱۴۵
-
ورع
.
۱۴۶
-
تقوا
.
۱۴۷
-
عدل
.
۱۴۸
-
احسان
.
۱۴۹
-
اکرام
.
۱۵۰
-
سلام
.
۱۵۱
-
تزکیه
.
۱۵۲
-
سعی
.
۱۵۳
-
تنبلی
.
۱۵۴
-
زحمت
.
۱۵۵
-
پاداش
.
۱۵۶
-
باقیات الصالحات
.
۱۵۷
-
امر به معروف
.
۱۵۸
-
نجات دادن
.
۱۵۹
-
نصیحت
.
۱۶۰
-
فریضه، واجب
.
۱۶۱
-
مستحبات
.
۱۶۲
-
قصاص
.
۱۶۳
-
جهاد
.
۱۶۴
-
مراقبان اعمال
.
۱۶۵
-
پیاده‌روی
.
۱۶۶
-
حج
.
۱۶۷
-
اعتکاف
.
۱۶۸
-
بلاء
.
۱۶۹
-
فتنه
.
۱۷۰
-
گرفتاری
.
۱۷۱
-
عذاب الهی
.
۱۷۲
-
غم
.
۱۷۳
-
سختی، آسانی
.
۱۷۴
-
شادی، ناراحتی
.
۱۷۵
-
شکست، پیروزی
.
۱۷۶
-
صبر
.
۱۷۷
-
استقامت
.
۱۷۸
-
جزع
.
۱۷۹
-
حلم
.
۱۸۰
-
امید
.
۱۸۱
-
تقیه
.
۱۸۲
-
مردم
.
۱۸۳
-
کتمان
.
۱۸۴
-
درخواست
.
۱۸۵
-
مزاح
.
۱۸۶
-
شهرت
.
۱۸۷
-
عزلت
.
۱۸۸
-
شغل
.
۱۸۹
-
مدح
.
۱۹۰
-
وکالت
.
۱۹۱
-
دوست
.
۱۹۲
-
دشمن
.
۱۹۳
-
معاشرت
.
۱۹۴
-
سفر
.
۱۹۵
-
قضاوت
.
۱۹۶
-
همسایه
.
۱۹۷
-
صلۀ رحم
.
۱۹۸
-
خانواده
.
۱۹۹
-
ارث
.
۲۰۰
-
مهمانی
.
۲۰۱
-
نقل حدیث
.
۲۰۲
-
پدر و مادر
.
۲۰۳
-
فرزند
.
۲۰۴
-
همسر
.
۲۰۵
-
ازدواج
.
۲۰۶
-
همنشین
.
۲۰۷
-
برادری
.
۲۰۸
-
قهر کردن
.
۲۰۹
-
انصاف
.
۲۱۰
-
یتیم
.
۲۱۱
-
مدارا
.
۲۱۲
-
عفو
.
۲۱۳
-
عذرپذیری
.
۲۱۴
-
صلح
.
۲۱۵
-
کَرَم
.
۲۱۶
-
جاسوسی
.
۲۱۷
-
مشورت
.
۲۱۸
-
هدیه
.
۲۱۹
-
الفت
.
۲۲۰
-
حاکم و رعیت
.
۲۲۱
-
وابستگی
.
۲۲۲
-
حکومت
.
۲۲۳
-
سیاست
.
۲۲۴
-
طاغوت
.
۲۲۵
-
عهد
.
۲۲۶
-
قَسَم
.
۲۲۷
-
نذر
.
۲۲۸
-
امانت
.
۲۲۹
-
وفا
.
۲۳۰
-
کفالت
.
۲۳۱
-
گواهی
.
۲۳۲
-
ادب
.
۲۳۳
-
خنده، گریه
.
۲۳۴
-
بخل
.
۲۳۵
-
روزی
.
۲۳۶
-
طمع
.
۲۳۷
-
زکات
.
۲۳۸
-
صدقه
.
۲۳۹
-
انفاق
.
۲۴۰
-
سخاوت
.
۲۴۱
-
خمس
.
۲۴۲
-
زهد
.
۲۴۳
-
ثروت
.
۲۴۴
-
مال
.
۲۴۵
-
فقر
.
۲۴۶
-
قناعت
.
۲۴۷
-
قرض
.
۲۴۸
-
طلبکار
.
۲۴۹
-
خرید و فروش
.
۲۵۰
-
رشوه
.
۲۵۱
-
ربا
.
۲۵۲
-
معاش
.
۲۵۳
-
خوردن، خوراک
.
۲۵۴
-
خواب
.
۲۵۵
-
حمام
.
۲۵۶
-
خضاب
.
۲۵۷
-
حنا
.
۲۵۸
-
روغن
.
۲۵۹
-
عطر
.
۲۶۰
-
انگشتر
.
۲۶۱
-
لباس
.
۲۶۲
-
کفش
.
۲۶۳
-
وسیلۀ نقلیه
.
۲۶۴
-
مرگ
.
۲۶۵
-
دنیا
.
۲۶۶
-
آخرت
.
۲۶۷
-
برزخ
.
۲۶۸
-
قیامت
.
۲۶۹
-
جهنم و بهشت
.
۲۷۰
-
حق و باطل
.
۲۷۱
-
سلامت و عافیت
.
۲۷۲
-
کراهت
.
۲۷۳
-
ایام
.
۲۷۴
-
تحول
.
۲۷۵
-
خانه
.
۲۷۶
-
حیوانات
.
📗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. سلام بزرگوار از شما قدردانم و سپاسگزار بابت زحماتی که کشیدید، بنده اکنون دانشجو هستم، از سه سال قبل بر اثر همنشینی با فردی که تا پیش از آن صمیمی ترین دوستم بود امّا به بعد از مدتی دوری به یک آتئیست بدل شده بود،دچار بحران اعتقادی شدم، طبعا این اتفاق برای من که روزگاری میخواستم طلبه بشم و ارتباط عاشقانه ای با پروردگار متعال داشتم تحمل ناپذیر و چونان عذاب جهنم بود، اکنون در حال مطالعه کتابتان هستم،امّا نیاز به مشاوره حضوری و شرح درد خود با فردی خبره دارم،ممنون میشم بهم پیام بدید و کمکم کنید‌ از شما خواهشمندم کمکم کنید، لطفا اگر برقراری جلسه حضوری ممکنه به بنده اطلاع بدید. وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا سه سال از مهم ترین سال های عمرم بعد از مجالست با آن فرد به باد رفت،کمکم کنید. 👇🏻
👆🏻 سلام از شما سپاسگزارم در خصوص درخواست مشاوره در پایان نکته‌ای را عرض خواهم کرد. خوشبختانه نگرانی شما مخاطب محترم را به خوبی درک می‌کنم چون مانند جنابعالی (همانطور که در کتاب نیز اشاره کردم) صمیمی‌ترین دوست تمام دوران تحصیل نگارنده، تبدیل به فردی ضد دین شد و بالاتر از آن بسیاری از نزدیکان من متأسفانه دچار انحرافات معتنابه هستند که با اعتماد به خدا، از عقل و تجربۀ خویش پیروی کردم و این تهدید، امروز تبدیل به فرصتی شیرین شده است. بنابراین با توجه به همین مقدار توضیحات و ادبیات متین شما، با اطمینان عرض می‌کنم نگرانی جنابعالی نیز قطعاً جدی نیست و فقط کافی است با تمرینی مجرب و بسیار ساده که «اینجا» توضیح داده‌ام به احیاناً وسوسه‌ها و خاطراتی که در این موضوع (و هر موضوع دیگر) سراغتان می‌آید و موجب رنجش شما می‌شود، مدتی محدود، بی‌اعتنایی کنید و اجازه دهید با انجام تمرین مذکور، مقداری زمان بگذرد چون به تجربه ثابت شده این تمرین کمک بسیار خوبی می‌کند تا هر نگرانی خصوصاً نگرانی که توضیح دادید، در ذهن شما بال و پر پیدا نکند و افسارگسیخته نگردد و تلقینات بیش‌ازحد منفی به شما وارد نشود و بدین وسیله می‌توانید مقداری زمان بخرید و به‌سلامت از این آزمایش (که برای دیگران نیز پیش آمده) عبور نمایید. اگر همت خود را بلندتر کنید و تمرین مذکور را بعد از عبور از این مسئله نیز ادامه دهید می‌توانید از سایر تجربه‌ها و حتی اشتباهات و خطاهای بزرگ و کوچک تمام زندگی خویش نیز، واکسنی بسازید که تا پایان عمر شما را بیمه نموده و در امنیت کامل قرار دهد. می‌توانید با خواندن پرسش و پاسخ‌هایی که در همان صفحه آمده از تجربۀ دیگران نیز استفاده کنید. پ.ن: اینکه نوشته‌اید: «نیاز به مشاورۀ حضوری و شرح درد خود دارید» طبعاً صِرف بیان درد (به شکل صحیح) به فردی مطمئن، موجب تخلیۀ روانی فرد می‌شود اما به‌هرحال آنچه مشکل اصلی شما مخاطب محترم را حل می‌کند و موجب راحتی پایدار شما می‌شود بدون هیچ تردیدی انجام تمرین مذکور است ولی اگر همچنان فکر می‌کنید نیاز به شرح درد خویش دارید، می‌توانید به همین صفحه ارسال کنید و من برای اینکه این گفتگو حالت ناشناس خود را حفظ کند، همانطور که ملاحظه می‌کنید اسم و شمارۀ تلفن شما را حذف نمودم. ضمن اینکه انجام تمرین مذکور می‌تواند به شما در اینکه کتاب را با آرامش بیشتری مطالعه نمایید کمک به سزایی کند و به خواست خدا نتیجه را برایتان ملموس‌تر نماید. همیشه در مسیر درست موفق باشید 💐 👇🏻
👆🏻 سلام مجدد اگر بخوام دقیق تر در مورد تجربه ام صحبت کنم باید عرض کنم که من خودم علاقه مند به فلسفه اسلامی و آشنا با تمامی براهین اثبات خداوند در فلسفه اسلامی بودم امّا متأسفانه پس از گفت و گو با آن فرد آلوده به شبهات کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند احساس کردم تمامی داشته ها و اندوخته های اندیشه ای و معنوی خودم را به یکباره از دست داده ام، همه ما تصوری از وجود ذی جود الله داریم،امّا از آن روز به بعد به تبع فروپاشی اندوخته هایم،چون دیگر آن تصویر گذشته از پروردگارم را ندارم و حضور مطلق او را که تا پیش آن حادثه تنها انیسم بود به شفافیت آن دوران احساس نمی کنم هربار که تلاش کرده ام به در بسته خورده ام،بارها از اهل بیت و ذات یگانه اش برگشتم به حال سابق را خواسته ام اما نمیدانم قلبم چه شده شاید خدای ناکرده قلبم غلف شده یا خدای من به دلم مهر نهاده، از راهنمایی شما سپاسگزارم، لطفا در جواب این پیام بنده هم نظر خودتان را بفرمایید و بیشتر کمکم کنید. سلام ✔️ اینکه شما مخاطب محترم نوشته‌اید: «کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند» تشخیصی است صحیح و مبتنی بر عقل و نقل (وحی) و مسلماً آنچه برای شما پیش آمده نتیجۀ حملات پی‌درپی وسوسه در مدتی نسبتاً طولانی است که در برخی موارد این حملات با استدلال و براهین عقلی به طور کامل خنثی می‌شوند اما در مواردی راه نجات از آن، تکرار استدلال و براهین نیست (که چه‌بسا کار را دشوارتر و پیچیده‌تر نیز می‌کند) بلکه تنها راه نجات و رهایی از تشویش و ناخالصی‌ها، (برای این افراد) به حکم عقل و نقل و تجربه، طرد وسوسه‌های پی در پی است که با انجام تمرین ساده‌ای که در همین صفحه آمده (ذکر خدا) می‌توان به این هدف رسید و در پرسش و پاسخ قبلی نیز به آن اشاره شد. ✔️ تجربۀ مشاوره و ارتباط با افرادی که مورد حملات پی در پی وسوسه قرار می‌گیرند به نگارنده آموخته که این افراد در مجموع دو دسته هستند: دسته اول: کسانی هستند که حادثۀ بسیار تلخی (مثلاً تصادف شدید ماشین) -چه در کودکی چه در بزرگ‌سالی- را تجربه کرده‌اند که: ۱- یا خودشان به‌طور کامل در پیش آمدن آن حادثه مقصر بوده‌اند که در این صورت اولاً لازم است به این تقصیر، به جای توجیه و انداختن مسئولیت آن به گردن دیگران، صادقانه نزد وجدان خود و مهم‌تر از آن نزد آفریدگار خویش، اقرار نموده و طلب بخشش کنند و علاوۀ بر آن اگر آن تقصیر، منجر به تعدی و ظلم به دیگران نیز شده، باید این تعدی و ظلم را نیز اصلاح نمایند تا از اثر وضعی و عذاب وجدان به‌طور کامل رها شوند مثلاً اگر تعدی مالی است مستقیم و اگر امکان ندارد با رد مظالم آن را جبران نمایند یا اگر تعدی به شخصیت و آبروی افراد است اگر امکان دارد مستقیماً (چه شفاهی چه کتبی) حلالیت کسب کنند و اگر کسب حلالیت مفسده دارد و عاقلانه نیست، برای موفقیت فردی که به وی تعددی و ظلم کرده‌اند، دعای خیر نمایند و یک بار نیت کنند خداوند پاداش اعمال خوبی که از این به بعد انجام می‌دهند (مثل ذکر و زیارت و حضور در مجالس عزاداری اهل بیت ع) را تا زمانی که کاملاً جبران ظلم شود در پروندۀ اعمال فرد مورد نظر نیز منظور دارد (در این صورت بدون اینکه از پاداش عمل کم شود، می‌توان نیت کرد خداوند هر تعداد افرادی که به ایشان ظلم شده را در پاداش عمل شریک نماید) و سپس با خیال ۱۰۰٪ راحت، مشغول انجام تمرین مذکور جهت طرد وسوسه‌ها و نفی خواطر شوند و با تکرار این تمرین به طور مطلق نباید حتی یک لحظه به آن خاطرۀ تلخ (که دست‌آویز اصلی برای حملۀ شیطان قرار گرفته) ذهن خود را درگیر کنند و باید مطمئن باشند خداوند ایشان را از اثر وضعی حق‌الناس حفظ نموده و بعد از مدتی محدود شیطان چون به شدت متکبر است وقتی می‌بیند به وی بی‌اعتنایی می‌شود از تکرار وسوسه خسته و ناامید شده و سراغ سوژۀ دیگری جهت آغاز وسوسه‌ای جدید می‌رود و خوشبختانه باز با تکرار همان تمرین قطعاً ناکام خواهد ماند و در نهایت به خواست خدا در صورت عادت شدن تمرین مذکور، به طور کامل ناامید خواهد شد. 👇🏻
👆🏻 ۲- یا اینکه این افراد نسبت به آن حادثۀ تلخ (مثلاً تصادف) ۱۰۰٪ بی تقصیر هستند (مثلاً در حادثۀ تصادف، راننده کوتاهی کرده‌ یا اگر تعدی مالی یا شخصیتی بوده دیگران مدیون وی شده‌اند و خودش هیچ تقصیری نداشته) که در این موارد اگر واقعاً عقل و انصاف و شرح صدر به وی اجازه می‌دهد که قلباً مقصرین و ظالمین به خود را ۱۰۰٪ حلال کند حتماً و بدون یک لحظه تردید این کار را انجام دهد (همانطور که دوست دارد خداوند نیز از بدی‌های او به طور کامل درگذرد) که در صورت گذشت کامل، دست‌آویز شیطان برای تکرار حملات وسوسه به او نیز به‌طور کامل گرفته می‌شود؛ اما اگر واقعاً به حکم عقل، چاره‌ای جز احقاق حق وجود ندارد فقط به میزان جبران ظلم اقدام نماید و بیش از حد ذهن خود را درگیر نکند و یا اگر در مواردی مطمئن نیست آن فرد ظالم مستحق بخشش کامل و حتی ناقص اوست به خداوند بگوید: من با علم محدود خودم، ۱۰۰٪ از این ظلم گذشتم و به تو واگذار نمودم که داوری کنی و با این کا ر خیال خودم را راحت نمودم و اینک تو با علم کامل خود، اگر آن فرد را لایق می‌دانی، عفو و بخشش خویش را شامل حالش کن و الا هر طور صلاح می‌دانی با وی رفتار نما و مانع ادامۀ ظلم او به دیگران نیز بشو و بعد از این اقدام، باز همان‌طور که گذشت این افراد با خیال کاملاً راحت مشغول انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) جهت طرد وسوسه‌ها و نفی خواطر شوند و دیگر حتی یک لحظه نیز نباید به آن خاطره (که دست‌آویز حملۀ شیطان قرار گرفته) فکر کنند و ذهن و آرامش خود را بازیچۀ وسوسه کنند و مطمئن باشند به طور کامل از آن وسوسه (ولو قدیمی و کهنه) در صورت تداوم ذکر برای همیشه رها خواهند شد. ۳- یا اینکه در وقوع آن حادثه، خود این افراد کم و بیش مقصرند و به عبارتی در ظلمی که به ایشان شده خودشان زمینه را ولو از روی جهالت فراهم نموده‌اند مثل کسی که پول کلانی را با بی‌احتیاطی در معرض دید عموم قرار می‌دهد و باعث می‌شود فردی که حریص به مال است وسوسه شده و اقدام به دزدی آن مال کند در حالی اگر آن بی‌احتیاطی توسط مال باخته انجام نشده بود این فرد نیز چه بسا وسوسه نمی‌شد و دزدی نمی‌کرد که در این موارد باید ترکیبی از دو روش فوق را به همان شکل که گذشت انجام دهیم یعنی بابت آن بخش که ما به دیگران ظلم نموده‌ایم (ولو زمینۀ ظلم را خودمان فراهم کرده باشیم) به روش اول و بابت آن بخش که دیگران به ما ظلم نموده‌اند به روش دوم عمل نماییم و سپس باز با خیال راحت با انجام تمرین مذکور باید ۱۰۰٪ به آن خاطره (که دست‌آویز حملۀ شیطان قرار گرفته) اجازه ورود به ذهن‌مان را ندهیم. دسته دوم: کسانی هستند که تصمیم می‌گیرند با پیروی مداوم از عقل، همواره رضای خدا را در تمام مراحل زندگی، محور قرار دهند و سبک زندگی خود را از زندگی خسته‌کننده، تکراری و نابخردانۀ عوام (بخوانید اکثریت مردم) جدا کنند! طبیعی است همین نیت و تصمیم (که رضای خدا را محور قرار دهند) موجب دستپاچگی شیطان نسبت به این افراد خردمند می‌شود چون شیطان به تجربه آموخته، هرکسی (حتی گنه‌کارترین موجود تاریخ)، اگر صادقانه بخواهد از عقل خویش پیروی کند و به خدا برگردد و در آن استقامت کند به تصریح قرآن، خداوند وی را در همین دنیا با اسباب طبیعی و غیرطبیعی یاری کرده (۱) و به‌طور کامل از وسوسه‌های شیاطین و در نتیجه هر نوع استرس و افسردگی که عموم مردم به آن دچارند نجات خواهد داد (۲) و زندگی دنیا و آخرتش را مملو از آرامش و نشاط خواهد نمود. شیطان در مورد این افراد نیز مانند دستۀ اول از طریق یادآوری خاطرات کودکی تا بزرگ‌سالی حملات گسترده و پی‌درپی وسوسه را آغاز می‌کند که کافی است این افراد نیز با تکیه به تمرین مذکور دقیقاً همان مراحلی که برای دستۀ اول عرض شد را طی کنند تا درنهایت به‌طور پایدار و ۱۰۰٪ از شر حملات وسوسه راحت شوند. 👇🏻
👆🏻 اما فرق بسیار مهم این دو دسته این است که افراد دستۀ اول به‌محض اینکه از شر حملات وسوسه با انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) راحت می‌شوند دیگر انگیزه‌ای برای ادامۀ ذکر خدا در همه حال ندارند و همین سبب می‌شود به‌محض قطع حملات وسوسه، ذکر را ترک کرده و دوباره به سبک زندگی اکثر عوام (از باسواد تا بی‌سواد) برگشته و خدای‌ ناکرده این بار با وسوسه‌های مکارانه و نامحسوس شیاطین جنی و انسی، دچار چنان غفلتی شوند که عاقبت‌به‌خیری خود را نیز از دست بدهند! درواقع این افراد وقتی با امثال نگارنده مشورت می‌کنند و می‌گویند می‌خواهند به حال خوش گذشته و باور و ایمانی که قبلاً داشتند برگردند، منظورشان این است که می‌خواهند به حال بی‌‌خیالی گذشته که خبری از حملات پی در پی وسوسه نبود برگردند و مثل سایر مردم در غفلت و بی‌خبری زندگی‌ عادی خویش را سپری کنند، به عبارت دیگر این افراد در واقع برگشت به ایمان و باور پاکی که در گذشته داشتند برایشان مهم نیست همچنانکه وقتی در آن زمان باور شفاف و اذهان بدون شبهه داشتند، قدر آن را ندانستند و به مرور با بی‌احتیاطی اجازه دادند، غبار شبهات و آلودگی‌ها بر ذهن شفاف ایشان فروبنشیند و روزبه‌روز از شفافیت ایشان کاسته شود و از شادی حقیقی دور شوند. اما دستۀ دوم چون تابع عقل هستند و به همین دلیل نیت خدایی پیدا کرده‌اند هرگز انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) را مشروط به نجات از وسوسه‌ها و حملات شیاطین نکرده‌اند (اگر چه این امر نیز برای ایشان ضروری است) اما چون عقل سلیم ایشان، شایسته نمی‌داند به عنوان مخلوق، لحظه‌ای از خالق خویش (که هر چه دارند از اوست) غافل شوند بنابراین به‌محض اینکه با انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) از شر حملۀ وسوسه‌های تمام عمرشان راحت می‌شوند و زندگی‌ خالی از هر استرس و افسردگی را تجربه می‌کنند، هیچ تغییری در انگیزه و نیت‌شان برای ادامۀ ذکر خدا ایجاد نمی‌شود و همچنان وظیفۀ خود می‌دانند (که به حکم عقل و نقل) در هر حال حتی اگر وسط بهشت نیز باشند و هیچ وسوسه و ناراحتی را تجربه نکنند لحظه‌ای به عنوان مخلوق، از یاد خالق خویش غفلت ننمایند. بیان این نکته نیز خالی از فایده نیست که بنای اصلی شیطان این است که وسوسه‌هایش نامحسوس و توام با دلایل فریبنده باشد به همین دلیل تا ناچار نشود هرگز به شکل حمله، وسوسه نمی‌کند مگر اینکه ببیند طرف مقابلش، انسانی به شدت نابخرد است و با حملات وسوسه به راحتی تسلیم او می‌شود و طوق بندگی وی (شیطان) را اختیاراً به گردنش می‌اندازد (مانند شیطان‌پرستان و برخی خداناباوران) و سپس این افراد را به کلی از رحمت خدا ناامید نموده و به راحتی تا مرز خودکشی وسوسه می‌کند یا از آن طرف ببیند فردی بسیار خردمند است و استعداد خاصی برای سلوک الی الله دارد و هر لحظه ممکن است فضل خداوند شامل حالش شود و به مخلَصین بپیوندند (که شیطان خود اقرار کرده هیچ راهی برای تسلط به ایشان ندارد (۳)) که در این صورت نیز شیطان از روال جاری خود (وسوسه نامحسوس و مکارانه) دست بر می‌دارد و گاهی دستپاچه شده و به احمقانه‌ترین شکل ممکن، حملات وسوسه را به ایشان در وقت و بی‌وقت آغاز می‌کند و چون این افراد همواره تابع عقل خویش هستند، همین حملات، تبدیل به بهترین وسیله جهت اثبات ضعیف بودن کید شیطان (۴) و رسوایی مضاعف او و در نتیجه رشد و تعالی مضاعف افراد مذکور خواهد شد. یکی دیگر از دلایلی که شیطان تا می‌تواند از وسوسه به شکل حمله به اکثر مردم خودداری می‌کند این است که می‌بیند عوام مردم خودشان در مسیر مد نظر وی (شیطان) در حال حرکت هستند خصوصاً اینکه به تجربه دیده، برخی افراد دستۀ اول (که از عوام مردم هستند) بعد از حملات پی در پی وسوسه به ایشان، بیدار و خردمند شده و این تهدید را با پیروی از عقل تبدیل به فرصتی بی‌نظیر برای خود می‌کنند و به همین دلیل موفق می‌شوند با تمرین مداوم مذکور (ذکر خدا) نیت خود را پاک نموده و به دستۀ دوم بپیوندند و ایشان نیز جزو مخلَصین و پاکان روزگار شوند که نمونه‌های مصداقی این افراد در زمان خودمان فراوان هستند ازجمله شهید ادواردو آنیلی (که توسط آقای قدیری ابیانه شیعه شد و می‌خواست به قم آمده طلبه نیز بشود که صهیونیست‌ها او را به شهادت رساندند وی تنها وارث جِیانّی آنیلی با ثروت افسانه‌ای و مالک باشگاه یونوتوس ایتالیا بود) و همچنین دوست این شهید، لوکا گائتانی لاواتلی (فرزند یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شراب ایتالیا معروف به سلطان شراب). آنچه باعث شد این دو به سعادت برسند پرهیز از ناامیدی و حسن ظن عالی ایشان به آفریدگار مهربان بود که حتی برخی افراد به شدت مذهبی نیز لازم است در این دو حوزه جداً تمرین کنند. روشن است رسیدن به نتایج مذکور با سپردن امور به شانس و تصادف حاصل نمی‌شود و نیاز به عقلانیت، برنامه‌ریزی، پرهیز از عجله و خصوصاً محاسبۀ روزانۀ عملکرد خویش دارد که در «اینجا» روش آن را با زبان ساده توضیح داده‌ام. 👇🏻
____________________ پاورقی‌ها (۱) إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌‏شوند که: «نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی‏ أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید به شما داده مى‏‌شود! نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ اینها وسیله پذیرایى از سوى خداوند غفور و رحیم است!» (۲) إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى‌‏شوند. آن‌ها اهل بهشتند و جاودانه در آن مى‌‏مانند؛ این پاداش اعمالى است که انجام مى‏‌دادند. (۳) قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‌‏دهم و همگى را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را.» (۴) إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً به یقین کید (و نقشه) شيطان همواره، (همانند قدرتش) ضعيف است. همیشه در مسیر درست موفق باشید 🗣 جهت ارسال سؤال و مشاهده‌ی پرسش و پاسخ‌های مشابه «کلیک» نمایید. ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا